۲۲٬۱۹۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
رضا عواضه به همراه همسرش، [[معصومه کرباسی]]، و فرزندانش در روز چهارشنبه 16 اکتبر 2024 م، برابر با 28 مهرماه سال 1403 ش، در حمله پهپاد رژیم صهیونیستی در شهر جونیه به شهادت رسید. وی و همسرش با خودرو شخصی در حرکت بودند که پهپاد رژیم صهیونیستی به سمت آن موشکی پرتاب کرد اما به گوشه ماشین برخورد کرد و صدمهای به سرنشینانش وارد نشد. عواضه، خودرو را متوقف کرد و کنار اتوبان ایستاد و سپس پیاده شده و دست همسرش را گرفت تا گوشهای پناه بگیرند. سرنشینهای خودروهای دیگر هم پیاده شدند اما انگار هدفهای پهپاد مشخص بودند. موشک دوم هم شلیک شد و رضا عواضه به همرا زوجه ایرانیاش، معصومه کرباسی، به شهادت رسیدند<ref>[http://www.irna.ir/xjRTBQ شهیده معصومه کرباسی کیست؟، ایرنا].</ref>. | رضا عواضه به همراه همسرش، [[معصومه کرباسی]]، و فرزندانش در روز چهارشنبه 16 اکتبر 2024 م، برابر با 28 مهرماه سال 1403 ش، در حمله پهپاد رژیم صهیونیستی در شهر جونیه به شهادت رسید. وی و همسرش با خودرو شخصی در حرکت بودند که پهپاد رژیم صهیونیستی به سمت آن موشکی پرتاب کرد اما به گوشه ماشین برخورد کرد و صدمهای به سرنشینانش وارد نشد. عواضه، خودرو را متوقف کرد و کنار اتوبان ایستاد و سپس پیاده شده و دست همسرش را گرفت تا گوشهای پناه بگیرند. سرنشینهای خودروهای دیگر هم پیاده شدند اما انگار هدفهای پهپاد مشخص بودند. موشک دوم هم شلیک شد و رضا عواضه به همرا زوجه ایرانیاش، معصومه کرباسی، به شهادت رسیدند<ref>[http://www.irna.ir/xjRTBQ شهیده معصومه کرباسی کیست؟، ایرنا].</ref>. | ||
==دیدار خانواده | ==دیدار خانواده شهید با رهبر انقلاب== | ||
ظهر روز سهشنبه دوم آبانماه، | ظهر روز سهشنبه دوم آبانماه، خانوادۀ رضا عواضه و همسرش [[ معصومه کرباسی|شهیده معصومه کرباسی]] با [[سید علی حسینی خامنهای|رهبر انقلاب اسلامی]] دیدار کردند. | ||
'''«مادرم مهندس کامپیوتر بود و پدرم دکترای این رشته را داشت. ضمناً پدر و مادرم علاقه خاصی به هم داشتند، آقا! حتی لحظۀ شهادت هم دستشون توی دست هم بود!»''' | |||
این جمله را مهدی هفده ساله در حالی که در نزدیکترین فاصله با آقا ایستاده میگوید. مهتدی چهارده ساله و زهرای ده ساله و محمد هشت ساله کنارش ایستادهاند. فاطمه سه ساله هم بغل مهتدی است. همهشان فرزندان [[ معصومه کرباسی|شهیده معصومه کرباسی]] و شهید رضا عواضهاند که چند روز پیش توسط پهپاد [[رژیم صهیونیستی|رژیم اسرائیل]] به شهادت رسیدند. چطوریاش را مهدی برای حضرت آقا تعریف میکند: پهپاد [[رژیم صهیونیستی|اسرائیلی]] در منطقۀ جونیه آنها را شناسایی کرد و سه تا راکت به سمت ماشین آنها شلیک کرد که اصابت نکرد. پدرم ماشین را پارک کرد. از ماشین پیاده شدند. دست مادرم را هم گرفتند و از ماشین پیاده کردند ولی پهپاد آنها رو دنبال کرد و الحمدلله، شکر خدا آنها رو شهید کردند!» البته منظورش این است که پیش خدا بابت شهید شدن آنها ناشکری نمیکنیم و شاکر هم هستیم. | |||
این جمله را مهدی هفده ساله در حالی که در نزدیکترین فاصله با آقا ایستاده میگوید. مهتدی چهارده ساله و زهرای ده ساله و محمد هشت ساله کنارش ایستادهاند. فاطمه سه ساله هم بغل مهتدی است. همهشان فرزندان [[ معصومه کرباسی|شهیده معصومه کرباسی]] و شهید رضا عواضهاند که چند روز پیش توسط پهپاد [[رژیم صهیونیستی|رژیم اسرائیل]] به شهادت رسیدند. چطوریاش را مهدی برای حضرت آقا تعریف میکند: پهپاد [[رژیم صهیونیستی|اسرائیلی]] در | |||
مفاهیم عمیقی که میگوید را شاید خیلی از هم سن و سالهایش نتوانند درک کنند: '''{{متن قرآن|لا یُکَلِّفُ اللهُ نَفساً اِلّا وُسعَها|سوره =بقره|آیه =286}}'''؛ آقاجان! قطعاً اگه [[خدا]] این توانمندی رو در ما نمیدید، ما رو به این امتحان بزرگ مبتلا نمیکرد. | مفاهیم عمیقی که میگوید را شاید خیلی از هم سن و سالهایش نتوانند درک کنند: '''{{متن قرآن|لا یُکَلِّفُ اللهُ نَفساً اِلّا وُسعَها|سوره =بقره|آیه =286}}'''؛ آقاجان! قطعاً اگه [[خدا]] این توانمندی رو در ما نمیدید، ما رو به این امتحان بزرگ مبتلا نمیکرد. | ||
آقا تأیید و اضافه میکنند که اجر هم میدهد. مهدی به جای چفیه و انگشتر از آقا میخواهد که برای همه رزمندههای [[لبنان]] دعا کند. | آقا تأیید و اضافه میکنند که اجر هم میدهد. مهدی به جای چفیه و انگشتر از آقا میخواهد که برای همه رزمندههای [[لبنان]] دعا کند. | ||
... آقا سراغ پدر شهید رضا عواضه را میگیرند. مادرش به فارسی میگوید: ایشون جراح قلب هستند و توی این شرایط جنگ در لبنان به حضورشون خیلی نیاز بود و | ... آقا سراغ پدر شهید رضا عواضه را میگیرند. مادرش به فارسی میگوید: ایشون جراح قلب هستند و توی این شرایط جنگ در لبنان به حضورشون خیلی نیاز بود و نیامدند. | ||
مادرش ۴۷ سال پیش در [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] پزشکی خوانده و حالا استاد [[زبان فارسی|فارسی]] دانشگاهی در [[لبنان]] است. حرف دیگری نمیزند. ولی من از دلش خبر دارم. قبل از دیدار وقتی از او پرسیدم تا حالا آقا را از نزدیک دیدهاید یا نه، گفت: «یکی از آرزوهایم بوده ولی بیشتر از من، رضا و معصومه دوست داشتند او را ببینند. الان همهاش | مادرش ۴۷ سال پیش در [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] پزشکی خوانده و حالا استاد [[زبان فارسی|فارسی]] دانشگاهی در [[لبنان]] است. حرف دیگری نمیزند. ولی من از دلش خبر دارم. قبل از دیدار وقتی از او پرسیدم تا حالا آقا را از نزدیک دیدهاید یا نه، گفت: «یکی از آرزوهایم بوده ولی بیشتر از من، رضا و معصومه دوست داشتند او را ببینند. الان همهاش میگویم کاش خودشون اینجا بودند». مکثی میکند و میگوید: «البته هستند!»...<ref>[https://khl.ink/f/58050 دیدار خانواده شهیدان معصومه کرباسی و رضا عواضه با رهبر انقلاب، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای].</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |