۸۸٬۰۰۹
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''تصوف و فتوت''' در بعد نظری همیشه با هم آمیخته بوده اند. تصوف اسلامی در طول حیات تاریخی خویش با برخی جریانهای اجتماعی مرتبط و در تعامل بوده است. در این میان، اهل فتوت به واسطۀ پیوندهایی که از نظر آداب و سلوک و مراتب با صوفیه دارند، دارای جایگاه ویژهای هستند. | '''تصوف و فتوت''' در بعد نظری همیشه با هم آمیخته بوده اند. [[تصوف]] اسلامی در طول حیات تاریخی خویش با برخی جریانهای اجتماعی مرتبط و در تعامل بوده است. در این میان، اهل فتوت به واسطۀ پیوندهایی که از نظر آداب و سلوک و مراتب با صوفیه دارند، دارای جایگاه ویژهای هستند. | ||
مطالعه در اینباره مستلزم توجه به رابطۀ نوع تصوف با نوع فتوت، و نیز ارتباط فرقهها و اصناف و آداب متنوع آنها در مناطق جغرافیایی مختلف است. | مطالعه در اینباره مستلزم توجه به رابطۀ نوع تصوف با نوع فتوت، و نیز ارتباط فرقهها و اصناف و آداب متنوع آنها در مناطق جغرافیایی مختلف است. | ||
خط ۹: | خط ۹: | ||
در سدۀ نخست هجری اهل فتوت کمابیش دارای حلقهها، مجامع و حتی لباس ویژه بودند و احتمالاً با صفاتی چون کرم و بخشش یا راهزنی شناخته میشدند. بر خلاف آن، تصوف تا سدۀ ۲ق/۸م، حلقهها و مجامع متشکل نداشت و صوفیه به عنوان افرادی متمایل به زهد و فقر معروف بودند. | در سدۀ نخست هجری اهل فتوت کمابیش دارای حلقهها، مجامع و حتی لباس ویژه بودند و احتمالاً با صفاتی چون کرم و بخشش یا راهزنی شناخته میشدند. بر خلاف آن، تصوف تا سدۀ ۲ق/۸م، حلقهها و مجامع متشکل نداشت و صوفیه به عنوان افرادی متمایل به زهد و فقر معروف بودند. | ||
== پیوند== | ==پیوند== | ||
اما حضور برخی از اهل فتوت، مثل ایوب بن ابی تمیمه معروف به سید الفتیان، در حلقۀ مریدان صوفی معروفی چون حسن بصری (د ۱۱۰ق)، بیانگر گرایش فتوت به سوی تصوف است. <ref>ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۳، ص۳۱۱، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۹۸۷م.</ref><ref>شیبی، کامل مصطفی، ج۱، ص۵۱۹، الصلة بین التصوف و التشیع، بیروت، ۱۹۸۲م.</ref><ref>عفیفی، ابوالعلا، ج۱، ص۲۵، الملامتیة و الصوفیة و اهل الفتوة، قاهره، ۱۳۶۴ق/۱۹۴۵م.</ref> | اما حضور برخی از اهل فتوت، مثل ایوب بن ابی تمیمه معروف به سید الفتیان، در حلقۀ مریدان صوفی معروفی چون [[حسن بصری]] (د ۱۱۰ق)، بیانگر گرایش فتوت به سوی تصوف است. <ref>ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۳، ص۳۱۱، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۹۸۷م.</ref><ref>شیبی، کامل مصطفی، ج۱، ص۵۱۹، الصلة بین التصوف و التشیع، بیروت، ۱۹۸۲م.</ref><ref>عفیفی، ابوالعلا، ج۱، ص۲۵، الملامتیة و الصوفیة و اهل الفتوة، قاهره، ۱۳۶۴ق/۱۹۴۵م.</ref> | ||
ظاهراً این گرایش در سدۀ ۲ق نمود آشکارتری یافت، زیرا پس از آن صوفیان بزرگی چون احمد بن خضرویۀ بلخی (د ۲۴۰ق)، ابوحفص حداد نیشابوری (د ۲۶۶ق) و ابوالحسن صوفی پوشنگی (د ۳۴۸ق) ظهور کردند که پیش از گرایش به تصوف، مشرب فتوت داشتند و از سران فتیان بودند. | ظاهراً این گرایش در سدۀ ۲ق نمود آشکارتری یافت، زیرا پس از آن صوفیان بزرگی چون احمد بن خضرویۀ بلخی (د ۲۴۰ق)، ابوحفص حداد نیشابوری (د ۲۶۶ق) و ابوالحسن صوفی پوشنگی (د ۳۴۸ق) ظهور کردند که پیش از گرایش به تصوف، مشرب فتوت داشتند و از سران فتیان بودند. | ||
در برابر گرایش عیاران به صوفیه، مشایخی همچون فضیل عیاض (د ۱۸۷ق) و معروف کرخی (د ۲۰۰ق) نیز مریدان خویش را به اخلاق فتوتآمیز توصیه میکردند که نشان دهندۀ تمایل صوفیه به اخلاق جوانمردی بود. | در برابر گرایش عیاران به صوفیه، مشایخی همچون فضیل عیاض (د ۱۸۷ق) و معروف کرخی (د ۲۰۰ق) نیز مریدان خویش را به اخلاق فتوتآمیز توصیه میکردند که نشان دهندۀ تمایل صوفیه به اخلاق جوانمردی بود. | ||
به این ترتیب در اواخر سدۀ ۲ق چنان پیوندی میان این دو جریان ایجاد گردید که برخی آشکارا، القاب شیخ الفتیان و سید الفتیان را برای برخی از بزرگان تصوف به کار میبردند. <ref>عفیفی، ابوالعلا، ج۱، ص۲۵، الملامتیة و الصوفیة و اهل الفتوة، قاهره، ۱۳۶۴ق/۱۹۴۵م.</ref><ref>عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۹۸، تذکرة الاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۳۶ش.</ref><ref>عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۳۲۷، تذکرة الاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۳۶ش.</ref><ref>شیبی، کامل مصطفی، ج۱، ص۵۱۸، الصلة بین التصوف و التشیع، بیروت، ۱۹۸۲م.</ref> | به این ترتیب در اواخر سدۀ ۲ق چنان پیوندی میان این دو جریان ایجاد گردید که برخی آشکارا، القاب شیخ الفتیان و سید الفتیان را برای برخی از بزرگان تصوف به کار میبردند. <ref>عفیفی، ابوالعلا، ج۱، ص۲۵، الملامتیة و الصوفیة و اهل الفتوة، قاهره، ۱۳۶۴ق/۱۹۴۵م.</ref><ref>عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۹۸، تذکرة الاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۳۶ش.</ref><ref>عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۳۲۷، تذکرة الاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۳۶ش.</ref><ref>شیبی، کامل مصطفی، ج۱، ص۵۱۸، الصلة بین التصوف و التشیع، بیروت، ۱۹۸۲م.</ref> | ||
== اسلامی کردن فتوت== | ==اسلامی کردن فتوت== | ||
یکی از مصادیق تعامل صوفیه با اهل فتوت این بود که ایشان نخست عناصری اخلاقی، آیینی و تشکیلاتی را از فتیان میگرفتند، سپس آنها را با رنگ و بویی اسلامی تبدیل یا توجیه میکردند و به کار میبستند. این شیوۀ انتقادی را در تعاریف صوفیۀ اولیه از مقولۀ فتوت میتوان یافت. <ref>قشیری، ابوالقاسم، ج۱، ص۱۴۵، الرسالة القشیریة، قاهره، ۱۲۹۰ق.</ref><ref>همدانی، میرسیدعلی، ج۱، ص۱۵۷، رسالۀ فتوتیه، فتوتنامه، به کوشش عبدالکریم جربزهدار، تهران، ۱۳۸۲ش.</ref><ref>ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۶، ص۳۸۲، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۹۸۷م.</ref> | یکی از مصادیق تعامل صوفیه با اهل فتوت این بود که ایشان نخست عناصری اخلاقی، آیینی و تشکیلاتی را از فتیان میگرفتند، سپس آنها را با رنگ و بویی اسلامی تبدیل یا توجیه میکردند و به کار میبستند. این شیوۀ انتقادی را در تعاریف صوفیۀ اولیه از مقولۀ فتوت میتوان یافت. <ref>قشیری، ابوالقاسم، ج۱، ص۱۴۵، الرسالة القشیریة، قاهره، ۱۲۹۰ق.</ref><ref>همدانی، میرسیدعلی، ج۱، ص۱۵۷، رسالۀ فتوتیه، فتوتنامه، به کوشش عبدالکریم جربزهدار، تهران، ۱۳۸۲ش.</ref><ref>ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۶، ص۳۸۲، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۹۸۷م.</ref> | ||
البته روند تنقیح و اسلامی کردن فتوت، از دوران پیامبر (ص) آغاز شده بود، زیرا احادیثی از ایشان نقل شده است که بر چنین رهیافتی دلالت دارد. | البته روند تنقیح و اسلامی کردن فتوت، از دوران پیامبر (ص) آغاز شده بود، زیرا احادیثی از ایشان نقل شده است که بر چنین رهیافتی دلالت دارد. | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
انتقادات صوفیه از اهل فتوت بیشتر اموری همچون عدم اشتغال برخی از جوانمردان به کسب و کار مناسب، و شهرت بعضی از آنها به ملاهی و مفاسد را شامل میشد. <ref>ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۶، ص۳۸۲، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۹۸۷م.</ref><ref>شیبی، کامل مصطفی، ج۱، ص۵۱۸، الصلة بین التصوف و التشیع، بیروت، ۱۹۸۲م.</ref><ref>شیبی، کامل مصطفی، ج۱، ص۵۲۶-۵۲۸، الصلة بین التصوف و التشیع، بیروت، ۱۹۸۲م.</ref> | انتقادات صوفیه از اهل فتوت بیشتر اموری همچون عدم اشتغال برخی از جوانمردان به کسب و کار مناسب، و شهرت بعضی از آنها به ملاهی و مفاسد را شامل میشد. <ref>ابونعیم اصفهانی، احمد، ج۶، ص۳۸۲، حلیة الاولیاء، بیروت، ۱۹۸۷م.</ref><ref>شیبی، کامل مصطفی، ج۱، ص۵۱۸، الصلة بین التصوف و التشیع، بیروت، ۱۹۸۲م.</ref><ref>شیبی، کامل مصطفی، ج۱، ص۵۲۶-۵۲۸، الصلة بین التصوف و التشیع، بیروت، ۱۹۸۲م.</ref> | ||
== ایجاد خانقاه== | ==ایجاد خانقاه== | ||
چنانکه پیشتر آمد، در آغاز دورۀ اسلامی صوفیه اجتماعات متشکلی نداشتند، اما با گذشت زمان، لزوم ایجاد مجامع خاص به خوبی احساس گردید و از سدۀ ۲ق به تدریج مراکزی به نام «خانقاه» در بلاد اسلامی به وجود آمد که محل استقرار صوفیه و گسترش تعالیم تصوف بود. | چنانکه پیشتر آمد، در آغاز دورۀ اسلامی صوفیه اجتماعات متشکلی نداشتند، اما با گذشت زمان، لزوم ایجاد مجامع خاص به خوبی احساس گردید و از سدۀ ۲ق به تدریج مراکزی به نام «خانقاه» در بلاد اسلامی به وجود آمد که محل استقرار صوفیه و گسترش تعالیم تصوف بود. | ||
البته پیش از این تاریخ نیز جوانمردان و عیاران در اماکنی اجتماع میکردند و احتمال دارد که این محافل، صوفیه را به اندیشۀ ایجاد مراکزی برای گردهم آمدن سوق داده باشد. | البته پیش از این تاریخ نیز جوانمردان و عیاران در اماکنی اجتماع میکردند و احتمال دارد که این محافل، صوفیه را به اندیشۀ ایجاد مراکزی برای گردهم آمدن سوق داده باشد. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
سده چهارم | سده چهارم | ||
== نگارش فتوتنامهها== | ==نگارش فتوتنامهها== | ||
نقد و جرح تعالیم فتیان توسط صوفیه از حدود سدۀ ۴ق/۱۰م، به بعد صورتی منسجم به خود گرفت، زیرا رسائل مستقلی به نام «فتوتنامه» توسط برخی از صوفیه نوشته شد که ویژگی بارز آنها تعریف دوبارۀ فتوت با استفاده از تعابیر و اصطلاحات رایج تصوف بود. | نقد و جرح تعالیم فتیان توسط صوفیه از حدود سدۀ ۴ق/۱۰م، به بعد صورتی منسجم به خود گرفت، زیرا رسائل مستقلی به نام «فتوتنامه» توسط برخی از صوفیه نوشته شد که ویژگی بارز آنها تعریف دوبارۀ فتوت با استفاده از تعابیر و اصطلاحات رایج تصوف بود. | ||
کهنترین نمونۀ این آثار، نوشتۀ صوفی معروف، ابوعبدالرحمان محمد سلمی (د ۴۱۲ق) است. | کهنترین نمونۀ این آثار، نوشتۀ صوفی معروف، ابوعبدالرحمان محمد سلمی (د ۴۱۲ق) است. | ||
به این ترتیب، با گذشت زمان فتوت رنگ صوفیانه به خود گرفت و در نهایت، کار به جایی رسید که بعضی فتوت را چنان در دل مقامات عرفانی جای دادند که تشخیص آن به عنوان جریانی متفاوت دشوار گردید. <ref>سلمی، محمد، ج۱، ص۲۵۲-۲۵۸، کتاب الفتوة، مجموعۀ آثار، به کوشش نصرالله پورجوادی، تهران، ۱۳۷۲ش.</ref><ref>طوسی، احمد، ج۱، ص۱۵، الهدیة السعدیة، به کوشش احمد مجاهد، تهران، ۱۳۶۰ش.</ref><ref>گولپینارلی، عبدالباقی، ج۱، ص۱۷، فتوت در کشورهای اسلامی، ترجمۀ توفیق هاشمپور سبحانی، تهران، ۱۳۷۹ش.</ref><ref>انصافپور، غلامـرضا، ج۱، ص۲۹، تاریخ و فرهنگ زورخـانه و گـروههای اجتماعی زورخانه رو، تهـران، ۱۳۵۳ش.</ref><ref>ریاض، محمد، ج۱، ص۱۵۵، فتوتنامه، به کوشش عبدالکریم جربزهدار، تهران، ۱۳۸۲ش.</ref> | به این ترتیب، با گذشت زمان فتوت رنگ صوفیانه به خود گرفت و در نهایت، کار به جایی رسید که بعضی فتوت را چنان در دل مقامات عرفانی جای دادند که تشخیص آن به عنوان جریانی متفاوت دشوار گردید. <ref>سلمی، محمد، ج۱، ص۲۵۲-۲۵۸، کتاب الفتوة، مجموعۀ آثار، به کوشش نصرالله پورجوادی، تهران، ۱۳۷۲ش.</ref><ref>طوسی، احمد، ج۱، ص۱۵، الهدیة السعدیة، به کوشش احمد مجاهد، تهران، ۱۳۶۰ش.</ref><ref>گولپینارلی، عبدالباقی، ج۱، ص۱۷، فتوت در کشورهای اسلامی، ترجمۀ توفیق هاشمپور سبحانی، تهران، ۱۳۷۹ش.</ref><ref>انصافپور، غلامـرضا، ج۱، ص۲۹، تاریخ و فرهنگ زورخـانه و گـروههای اجتماعی زورخانه رو، تهـران، ۱۳۵۳ش.</ref><ref>ریاض، محمد، ج۱، ص۱۵۵، فتوتنامه، به کوشش عبدالکریم جربزهدار، تهران، ۱۳۸۲ش.</ref> | ||
== هویت دینی فتوت== | ==هویت دینی فتوت== | ||
در دورههای بعد نویسندگان فتوتنامهها به تقلید از کتابهای اولیۀ تصوف، گونهای هویت دینی را در قالب تاریخچهای مکتوب برای فتوت فراهم آوردند؛ مثلاً با استناد به آیاتی از قرآن مجید که لغت «فتی» در آنها با ستایش به کار رفته است، <ref>انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۰. </ref><ref>کهف/سوره۱۸، آیه۱۳. </ref> ریشۀ فتوت را به حضرت ابراهیم (ع) رساندند و او را «ابوالفتیان» لقب دادند. <ref>کاشفی، حسین، ج۱، ص۱۷، فتوتنامۀ سلطانی، به کوشش محمد جعفر محجوب، تهران، ۱۳۵۰ش.</ref><ref>عبدالرزاق کاشی، تحفة الاخوان، ج۱، ص۹-۱۱، رسایل جوانمردان، به کوشش مرتضی صراف، تهران، ۱۳۵۲ش.</ref><ref>آملی، محمد، ج۱، ص۶۲-۶۳، رسالۀ فتوتیه، رسایل جوانمردان، به کوشش مرتضی صراف، تهران، ۱۳۵۲ش.</ref> | در دورههای بعد نویسندگان فتوتنامهها به تقلید از کتابهای اولیۀ تصوف، گونهای هویت دینی را در قالب تاریخچهای مکتوب برای فتوت فراهم آوردند؛ مثلاً با استناد به آیاتی از قرآن مجید که لغت «فتی» در آنها با ستایش به کار رفته است، <ref>انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۰. </ref><ref>کهف/سوره۱۸، آیه۱۳. </ref> ریشۀ فتوت را به حضرت ابراهیم (ع) رساندند و او را «ابوالفتیان» لقب دادند. <ref>کاشفی، حسین، ج۱، ص۱۷، فتوتنامۀ سلطانی، به کوشش محمد جعفر محجوب، تهران، ۱۳۵۰ش.</ref><ref>عبدالرزاق کاشی، تحفة الاخوان، ج۱، ص۹-۱۱، رسایل جوانمردان، به کوشش مرتضی صراف، تهران، ۱۳۵۲ش.</ref><ref>آملی، محمد، ج۱، ص۶۲-۶۳، رسالۀ فتوتیه، رسایل جوانمردان، به کوشش مرتضی صراف، تهران، ۱۳۵۲ش.</ref> | ||
== آداب جوانمردی== | ==آداب جوانمردی== | ||
آداب جوانمردی نیز از دایرۀ این تغییرات بیرون نبود. مثلاً در دوران پیش از اسلام، شرط تشرف در حلقۀ فتیان نوشیدن قدح شراب بود. اما اهل فتوت در دورۀ اسلامی با تأسی به حکایتی از پیامبر (ص)، «آب نمک» را جایگزین آن کردند. <ref>نجمالدین زرکوب، فتوتنامه، ج۱، ص۱۸۹-۱۹۰، رسایل جوانمردان، به کوشش مرتضی صراف، تهران، ۱۳۵۲ش.</ref><ref>آملی، محمد، ج۱، ص۷۲-۷۳، رسالۀ فتوتیه، رسایل جوانمردان، به کوشش مرتضی صراف، تهران، ۱۳۵۲ش.</ref> | آداب جوانمردی نیز از دایرۀ این تغییرات بیرون نبود. مثلاً در دوران پیش از اسلام، شرط تشرف در حلقۀ فتیان نوشیدن قدح شراب بود. اما اهل فتوت در دورۀ اسلامی با تأسی به حکایتی از پیامبر (ص)، «آب نمک» را جایگزین آن کردند. <ref>نجمالدین زرکوب، فتوتنامه، ج۱، ص۱۸۹-۱۹۰، رسایل جوانمردان، به کوشش مرتضی صراف، تهران، ۱۳۵۲ش.</ref><ref>آملی، محمد، ج۱، ص۷۲-۷۳، رسالۀ فتوتیه، رسایل جوانمردان، به کوشش مرتضی صراف، تهران، ۱۳۵۲ش.</ref> | ||
== جامه اسلامی فتوت== | ==جامه اسلامی فتوت== | ||
باید به خاطر داشت که فقدان مدارک تاریخی کافی دربارۀ جریان رشد و تحول فتوت، دلیل آن نیست که فتیان یکسره تابع جریان تصوف بوده، و نقشی کاملاً منفعلانه داشتهاند، بلکه برعکس، محتمل است که بسیاری از تغییرات توسط خود اهل فتوت صورت گرفته، و صوفیه تنها آنها را به صورت مکتوب درآوردهاند. | باید به خاطر داشت که فقدان مدارک تاریخی کافی دربارۀ جریان رشد و تحول فتوت، دلیل آن نیست که فتیان یکسره تابع جریان تصوف بوده، و نقشی کاملاً منفعلانه داشتهاند، بلکه برعکس، محتمل است که بسیاری از تغییرات توسط خود اهل فتوت صورت گرفته، و صوفیه تنها آنها را به صورت مکتوب درآوردهاند. | ||
در هر صورت، تردیدی نیست که سنت فتوتنامهنویسی صوفیه، جامهای اسلامی و عرفانی بر تن اصول و آداب فتوت پوشاند. | در هر صورت، تردیدی نیست که سنت فتوتنامهنویسی صوفیه، جامهای اسلامی و عرفانی بر تن اصول و آداب فتوت پوشاند. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
دلیل نزدیکی فتوت و تصوف را باید در شباهت این دو جریان به یکدیگر جستوجو کرد. پیداست که باورها و آداب مشترکی میان صوفیان و عیاران وجود داشت که همنشینی میان آن دو را تسهیل مینمود و به تقویت موقعیت ایشان کمک میکرد. | دلیل نزدیکی فتوت و تصوف را باید در شباهت این دو جریان به یکدیگر جستوجو کرد. پیداست که باورها و آداب مشترکی میان صوفیان و عیاران وجود داشت که همنشینی میان آن دو را تسهیل مینمود و به تقویت موقعیت ایشان کمک میکرد. | ||
== آداب== | ==آداب== | ||
به عنوان نمونه، تعاریف ارائه شده از مراتب، ارکان، شروط و مقامات فتوت، با نمونۀ تقسیمبندی این مقولات در تصوف قرابت بسیار دارد. <ref>طوسی، احمد، ج۱، ص۱۵، الهدیة السعدیة، به کوشش احمد مجاهد، تهران، ۱۳۶۰ش.</ref> | به عنوان نمونه، تعاریف ارائه شده از مراتب، ارکان، شروط و مقامات فتوت، با نمونۀ تقسیمبندی این مقولات در تصوف قرابت بسیار دارد. <ref>طوسی، احمد، ج۱، ص۱۵، الهدیة السعدیة، به کوشش احمد مجاهد، تهران، ۱۳۶۰ش.</ref> | ||
مراسم تشرف نیز در هر دو حوزه نسبتاً مشابه است. اهل فتوت از دیرباز برای پذیرفتن فردی به جمع خویش، مراسمی شامل قدحنوشی، میان بستن، اِزار پوشیدن و خلعت دادن برگذار میکردند. این «خلعت» و «ازار» کارکردی مشابه «خرقه» در تصوف داشت. | مراسم تشرف نیز در هر دو حوزه نسبتاً مشابه است. اهل فتوت از دیرباز برای پذیرفتن فردی به جمع خویش، مراسمی شامل قدحنوشی، میان بستن، اِزار پوشیدن و خلعت دادن برگذار میکردند. این «خلعت» و «ازار» کارکردی مشابه «خرقه» در تصوف داشت. | ||
به علاوه، پوشیدن لباس ۴۰ تکه ــ مانند خرقۀ مرقع صوفیـه ــ نیز در میان برخی از اهل فتوت رایج بود. <ref>همدانی، میرسیدعلی، ج۱، ص۱۵۳-۱۵۴، رسالۀ فتوتیه، فتوتنامه، به کوشش عبدالکریم جربزهدار، تهران، ۱۳۸۲ش.</ref><ref>عبدالرزاق کاشی، تحفة الاخوان، ج۱، ص۱۳، رسایل جوانمردان، به کوشش مرتضی صراف، تهران، ۱۳۵۲ش.</ref><ref>آملی، محمد، ج۱، ص۷۷، رسالۀ فتوتیه، رسایل جوانمردان، به کوشش مرتضی صراف، تهران، ۱۳۵۲ش.</ref><ref>سهروردی، عمر، ج۱، ص۹۴، فتوتنامه، رسایل جوانمردان، به کوشش مرتضی صراف، تهران، ۱۳۵۲ش.</ref><ref>نفیسی، سعید، ج۱، ص۱۴۷، سرچشمۀ تصوف در ایران، تهران، ۱۳۴۳ش.</ref> | به علاوه، پوشیدن لباس ۴۰ تکه ــ مانند خرقۀ مرقع صوفیـه ــ نیز در میان برخی از اهل فتوت رایج بود. <ref>همدانی، میرسیدعلی، ج۱، ص۱۵۳-۱۵۴، رسالۀ فتوتیه، فتوتنامه، به کوشش عبدالکریم جربزهدار، تهران، ۱۳۸۲ش.</ref><ref>عبدالرزاق کاشی، تحفة الاخوان، ج۱، ص۱۳، رسایل جوانمردان، به کوشش مرتضی صراف، تهران، ۱۳۵۲ش.</ref><ref>آملی، محمد، ج۱، ص۷۷، رسالۀ فتوتیه، رسایل جوانمردان، به کوشش مرتضی صراف، تهران، ۱۳۵۲ش.</ref><ref>سهروردی، عمر، ج۱، ص۹۴، فتوتنامه، رسایل جوانمردان، به کوشش مرتضی صراف، تهران، ۱۳۵۲ش.</ref><ref>نفیسی، سعید، ج۱، ص۱۴۷، سرچشمۀ تصوف در ایران، تهران، ۱۳۴۳ش.</ref> | ||
== نظام درون فرقهای== | ==نظام درون فرقهای== | ||
نکتۀ دیگر، تشابه نظام و مراتب درون فرقهای میان فتوت و تصوف است که از آن جمله میتوان به وجود رابطۀ مرید و مراد، اهمیت مقام پیر، و کاربرد القاب مشترکی چون مرشد اشاره کرد. <ref>آملی، محمد، ج۱، ص۷۵، رسالۀ فتوتیه، رسایل جوانمردان، به کوشش مرتضی صراف، تهران، ۱۳۵۲ش.</ref><ref>کاشفی، حسین، ج۱، ص۹۶، فتوتنامۀ سلطانی، به کوشش محمد جعفر محجوب، تهران، ۱۳۵۰ش.</ref><ref>بهار، مهرداد، ج۱، ص۳۷، از اسطوره تا تاریخ، به کوشش ابوالقاسم اسماعیلپور، تهران، ۱۳۷۷ش.</ref><ref>نفیسی، سعید، سرچشمۀ تصوف در ایران، تهران، ۱۳۴۳ش.</ref> | نکتۀ دیگر، تشابه نظام و مراتب درون فرقهای میان فتوت و تصوف است که از آن جمله میتوان به وجود رابطۀ مرید و مراد، اهمیت مقام پیر، و کاربرد القاب مشترکی چون مرشد اشاره کرد. <ref>آملی، محمد، ج۱، ص۷۵، رسالۀ فتوتیه، رسایل جوانمردان، به کوشش مرتضی صراف، تهران، ۱۳۵۲ش.</ref><ref>کاشفی، حسین، ج۱، ص۹۶، فتوتنامۀ سلطانی، به کوشش محمد جعفر محجوب، تهران، ۱۳۵۰ش.</ref><ref>بهار، مهرداد، ج۱، ص۳۷، از اسطوره تا تاریخ، به کوشش ابوالقاسم اسماعیلپور، تهران، ۱۳۷۷ش.</ref><ref>نفیسی، سعید، سرچشمۀ تصوف در ایران، تهران، ۱۳۴۳ش.</ref> | ||
== نظام اخلاقی== | ==نظام اخلاقی== | ||
مشابهت برخی عناصر نظام اخلاقی در فتوت و تصوف نیز قابل توجه است. | مشابهت برخی عناصر نظام اخلاقی در فتوت و تصوف نیز قابل توجه است. | ||
نمونۀ شاخص این تشابه، تأکید بر فقر، به عنوان ارزشی مسلم در هر دو جریان بود و به همین سبب، افزون بر متصوفه، گاهی عیاران را هم فقیر و درویش خطاب میکردند. <ref>عزالدین کاشانی، محمود، ج۱، ص۳۷۵، مصباح الهدایة، به کوشش جلالالدین همایی، تهران، ۱۳۶۷ش.</ref><ref>افشاری، مهران، ج۱، ص۱۸، مقدمه بر چهارده رساله در باب فتوت و اصناف، تهران، ۱۳۸۱ش.</ref> | نمونۀ شاخص این تشابه، تأکید بر فقر، به عنوان ارزشی مسلم در هر دو جریان بود و به همین سبب، افزون بر متصوفه، گاهی عیاران را هم فقیر و درویش خطاب میکردند. <ref>عزالدین کاشانی، محمود، ج۱، ص۳۷۵، مصباح الهدایة، به کوشش جلالالدین همایی، تهران، ۱۳۶۷ش.</ref><ref>افشاری، مهران، ج۱، ص۱۸، مقدمه بر چهارده رساله در باب فتوت و اصناف، تهران، ۱۳۸۱ش.</ref> | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
در سدههای ۶ و ۷ق/۱۳ و ۱۴م، پیوند سهگانهای میان فتوت، تصوف و حکومت ایجاد گردید. | در سدههای ۶ و ۷ق/۱۳ و ۱۴م، پیوند سهگانهای میان فتوت، تصوف و حکومت ایجاد گردید. | ||
== فتوت خلیفه عباسی== | ==فتوت خلیفه عباسی== | ||
در این زمان، خلیفۀ وقت عباسی، الناصر لدین الله (د ۶۲۲ق) رسماً به کسوت فتوت درآمد و به گسترش آن همت گماشت. در چنین وضعی ممکن بود که تمایلاتی چون نظامیگری دامن فتوت را بگیرد و آن را از مسیر متعارف خویش منحرف سازد. | در این زمان، خلیفۀ وقت عباسی، الناصر لدین الله (د ۶۲۲ق) رسماً به کسوت فتوت درآمد و به گسترش آن همت گماشت. در چنین وضعی ممکن بود که تمایلاتی چون نظامیگری دامن فتوت را بگیرد و آن را از مسیر متعارف خویش منحرف سازد. | ||
اما مقارن همین دوره، فتوتنامهها و رسائل منسجمی توسط صوفیانی چون احمد بن محمد طوسی و شهابالدین سهروردی (د ۶۳۳ق) تألیف گردید که فتوت را تا حدی از چنین رویکردی مصون داشت و مبارزه با نفس و پرورش اخلاق را وظیفۀ اصلی جوانمردان معرفی کرد. <ref>ریاض، محمد، ج۱، ص۸۵-۹۰، فتوتنامه، به کوشش عبدالکریم جربزهدار، تهران، ۱۳۸۲ش.</ref><ref>تشنر، فرانتز، ج۱، ص۵-۱۲، خلیفۀ عباسی و آیین فتوت، ترجمۀ مظفر بختیاری، تهران، ۱۳۴۷ش.</ref><ref>گولپینارلی، عبدالباقی، ج۱، ص۱۹، فتوت در کشورهای اسلامی، ترجمۀ توفیق هاشمپور سبحانی، تهران، ۱۳۷۹ش.</ref><ref>زرینکوب، عبدالحسین، ج۱، ص۳۵۰-۳۵۱، جست و جو در تصوف ایران، تهران، ۱۳۶۷ش.</ref> | اما مقارن همین دوره، فتوتنامهها و رسائل منسجمی توسط صوفیانی چون احمد بن محمد طوسی و شهابالدین سهروردی (د ۶۳۳ق) تألیف گردید که فتوت را تا حدی از چنین رویکردی مصون داشت و مبارزه با نفس و پرورش اخلاق را وظیفۀ اصلی جوانمردان معرفی کرد. <ref>ریاض، محمد، ج۱، ص۸۵-۹۰، فتوتنامه، به کوشش عبدالکریم جربزهدار، تهران، ۱۳۸۲ش.</ref><ref>تشنر، فرانتز، ج۱، ص۵-۱۲، خلیفۀ عباسی و آیین فتوت، ترجمۀ مظفر بختیاری، تهران، ۱۳۴۷ش.</ref><ref>گولپینارلی، عبدالباقی، ج۱، ص۱۹، فتوت در کشورهای اسلامی، ترجمۀ توفیق هاشمپور سبحانی، تهران، ۱۳۷۹ش.</ref><ref>زرینکوب، عبدالحسین، ج۱، ص۳۵۰-۳۵۱، جست و جو در تصوف ایران، تهران، ۱۳۶۷ش.</ref> | ||
== دوره صفوی== | ==دوره صفوی== | ||
با اینهمه، در سدههای بعد و در جریان روی کار آمدن صفویان در ایران، اخیان و فتیان، در کنار صوفیان قزلباش نقش مهمی را در سیاست آن روزگار ایفا کردند و نخستین پادشاهان صفوی از نیروی نظامی آنان بهرۀ فراوان بردند. | با اینهمه، در سدههای بعد و در جریان روی کار آمدن صفویان در ایران، اخیان و فتیان، در کنار صوفیان قزلباش نقش مهمی را در سیاست آن روزگار ایفا کردند و نخستین پادشاهان صفوی از نیروی نظامی آنان بهرۀ فراوان بردند. | ||
اما با استقرار دولت صفوی، عوامل گوناگونی که موجب سوء ظن شاهان صفوی نسبت به صوفیه، و سرانجام تضعیف و سرکوب آنان گردید، موجبات بدگمانی آنان را نسبت به فتیان نیز فراهم آورد، به ویژه آنکه جریان فتوت خود در این دوره دستخوش انحطاط و انحرافات متعدد نیز گشته بود. | اما با استقرار دولت صفوی، عوامل گوناگونی که موجب سوء ظن شاهان صفوی نسبت به صوفیه، و سرانجام تضعیف و سرکوب آنان گردید، موجبات بدگمانی آنان را نسبت به فتیان نیز فراهم آورد، به ویژه آنکه جریان فتوت خود در این دوره دستخوش انحطاط و انحرافات متعدد نیز گشته بود. |