confirmed، مدیران
۳۷٬۸۳۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
ابوبكر شخصیت سیاسى یا نظامى شناخته شده اى نداشت و در تحولات نظامى دوران ده ساله مدینه، خاطره ویژه اى از مبارزه و جنگجویى وى بر جاى نمانده است. وى با عمر بن خطاب عقد اخوت داشت و بعدها به همراه او و ابوعبیده جراح توانستند خلافت را در اختیار بگیرد. عمر قائم مقام شد و ابوعبیده فرمانده نیروهاى نظامى گردید! و در حقیقت یك كودتاى سه نفره، قدرت را تقسیم و براى خود تثبیت كرد.<ref> از پیدایش اسلام تا ایران اسلامى، رسول جعفریان، ص 132</ref> | ابوبكر شخصیت سیاسى یا نظامى شناخته شده اى نداشت و در تحولات نظامى دوران ده ساله مدینه، خاطره ویژه اى از مبارزه و جنگجویى وى بر جاى نمانده است. وى با عمر بن خطاب عقد اخوت داشت و بعدها به همراه او و ابوعبیده جراح توانستند خلافت را در اختیار بگیرد. عمر قائم مقام شد و ابوعبیده فرمانده نیروهاى نظامى گردید! و در حقیقت یك كودتاى سه نفره، قدرت را تقسیم و براى خود تثبیت كرد.<ref> از پیدایش اسلام تا ایران اسلامى، رسول جعفریان، ص 132</ref> | ||
=اقدامات ابوبکر در دوران خلافت= | |||
==غصب فدک== | |||
ابوبکر بعد از رحلت پیغمبر خاتم ملک [[فدک]] را که هدیه و هبه [[رسول الله]] به دخترش فاطمه زهرا بود، مصادره کرد. فاطمه برای دفاع از حق خود به [[مسجد]]<ref>ر.ک:مقاله فدک</ref> رفت و در جمع مهاجرین و انصار طی خطبهای مفصل رفتار ابوبکر را شدیداً مورد حمله و غضب قرار داد. | |||
یعقوبی این جریان را به صورت خلاصه چنین بیان میکند: | |||
«فاطمه دختر پیامبر خدا نزد ابوبكر آمد و میراث خود را از پدرش خواستار گردید. پس به او گفت: پیامبر خدا گفته است:<sup>انا معشر الانبیاء لانورث، ما تركنا صدقة</sup>، ما گروه پیمبران میراث نمى دهیم، آنچه بجاى گذاریم صدقه است. | |||
پس گفت: افى الله ان ترث اباك و لاارث ابى، اما قال رسول الله: المرء یحفظ فى ولده؟ «آیا حكم خداست كه تو از پدرت میراث برى و من از پدرم میراث نبرم، آیا پیامبر خدا نگفته است: حق مرد درباره فرزندانش رعایت مى شود؟» پس ابوبكر گریست.<ref> ترجمه تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 1</ref> | |||
==لشکرکشیهای پیاپی به شام== | |||
ابوبکر که خود از کسانی بود که از رفتن به لشکر اسامه سرباز زده بود، پس از رسیدن به خلافت سپاه اسامه را تجهیز کرد و در حالی که عمر را از رفتن با آن لشکر معاف نموده بود<ref> ترجمه تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 2</ref> به مرزهای روم فرستاد اسامه با این لشکر به شام رفت و بعد از به چنگ آوردن غنایمی به مدینه بازگشت. | |||
ابوبكر لشكر دیگری نیز به فرماندهی ابوعبیدة جراح روانه شام كرد و پس از آن نیز دستههای نظامی، پی در پی از مدینه به یاری او گسیل میشد. سپاه اسلام در یرموك در آستانه پیروزی بود كه خبر درگذشت ابوبكر به شام رسید (جمادی الثانی 13 ق، در 63 سالگی).<ref>دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ابولقاسم گرجی، تهران: مركز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1367، ج 8</ref> | |||
==برخورد با مرتدین و مانعین زکات== | |||
یکی از مسائل پیش روی ابوبکر شورش و سركشی قبایلی بود كه پس از وفات پیامبر (ص) پرداختن [[زكات]] به جانشین او را برنمیتافتند. پارهای از این شورشها كه در [[تاریخ اسلام]] به [[جنگهای ردّه]] شهرت یافته، در قالب دعوی نبوت در برخی نواحی جزیره العرب سربرآورد. | |||
برخی از این سركشیها در واپسین روزهای حیات پیامبر (ص) نیز به طور پراكنده آغاز شده بود ولی در خلافت ابوبكر آشكارتر شد. به هر حال، لشكرهایی پی در پی شورشیان را در هم كوبیدند و حكومت مركزی به خلافت ابوبكر استوار ماند.<ref>دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، ابولقاسم گرجی، تهران: مركز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1367، ج 8</ref> | |||
=مخالفتهای ابوبکر با شریعت در عمل= | |||
از جمله اقدامات ابوبکر در زمان خود که با شیوه [[رسول خدا]] (ص) و آله مغایرت داشت میتوان موارد زیر را نام برد: | |||
خالد بن ولید یكى از سرداران خلیفه، شبانه در منزل یكى از معاریف مسلمانان <big>مالك بن نویره</big> مهمان شد و مالك را غافلگیر نموده، كشت و سرش را در اجاق گذاشت و سوزانید و همان شب با زن مالك همبستر شد! و به دنبال این جنایتهاى شرمآور، خلیفه به عنوان این كه حكومت وى به چنین سردارى نیازمند است، مقررات شریعت را در حق خالد اجرا نكرد! | |||
به فرمان او [[خمس]] را از اهل بیت (ع) و خویشان پیغمبر اكرم (ص) و آله بریدند. | |||
نوشتن احادیث [[پیغمبر اكرم]] به كلى قدغن شد و اگر در جایى [[حدیث]] مكتوب كشف یا از كسى گرفته مىشد آن را ضبط كرده، مىسوزانیدند و این قدغن در تمام زمان خلفاى راشدین تا زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز خلیفه اموى (99-102) استمرار داشت.<ref>شیعه در اسلام، علامه طباطبائی رحمهالله</ref> | |||
=پانویس= | =پانویس= |