confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
ولادت ملاصدرا در سال ۹۷۹ بوده است. پدرش میرزا ابراهیم بن یحیی قوامی شیرازی از کارگزاران ولایت فارس یا بازرگانی سرشناس و امین در بازار بود. وی با انتخاب معلمان و اساتید خوب و مجرب در تربیت یگانه فرزندش کوشید و در آموزش علوم متعارف زمان کوتاهی نکرد تا آن که در ۱۶ سالگی او را به کار تجارت به بصره فرستاد و محمد در مدت سه ماهی که آنجا بود به زیارت [[عتبات]] نیز مشرف شد و با شنیدن خبر مرگ پدر به شیراز برگشت و مدتی مشغول رسیگی به امور دارایی های پدر شد اما در همه این مدت دل در گرو تحصیل داشت تا سرانجام با سپردن مغازه و املاک پدر به دایی خود که مردی درستکار بود برای ادامه تحصیل راهی [[اصفهان]] شد.<ref>هانری کربن، ملاصدرا، ترجمه ذبیح الله منصوری، ص۲۸</ref> | ولادت ملاصدرا در سال ۹۷۹ بوده است. پدرش میرزا ابراهیم بن یحیی قوامی شیرازی از کارگزاران ولایت فارس یا بازرگانی سرشناس و امین در بازار بود. وی با انتخاب معلمان و اساتید خوب و مجرب در تربیت یگانه فرزندش کوشید و در آموزش علوم متعارف زمان کوتاهی نکرد تا آن که در ۱۶ سالگی او را به کار تجارت به بصره فرستاد و محمد در مدت سه ماهی که آنجا بود به زیارت [[عتبات]] نیز مشرف شد و با شنیدن خبر مرگ پدر به شیراز برگشت و مدتی مشغول رسیگی به امور دارایی های پدر شد اما در همه این مدت دل در گرو تحصیل داشت تا سرانجام با سپردن مغازه و املاک پدر به دایی خود که مردی درستکار بود برای ادامه تحصیل راهی [[اصفهان]] شد.<ref>هانری کربن، ملاصدرا، ترجمه ذبیح الله منصوری، ص۲۸</ref> | ||
اصفهان در زمان او پایتخت ایران و مرکز فرهنگی آن بود. او در این شهر از محضر دو استاد برجسته حکمت یعنی شیخ بهائی و میرداماد بهره گرفت و به تکمیل معارف عقلی و نقلی پرداخت<ref>خواجوی، مقدمه | اصفهان در زمان او پایتخت ایران و مرکز فرهنگی آن بود. او در این شهر از محضر دو استاد برجسته حکمت یعنی شیخ بهائی و میرداماد بهره گرفت و به تکمیل معارف عقلی و نقلی پرداخت<ref>خواجوی، مقدمه تفسیر القرآن الكریم ملاصدرا، ص16</ref> که در علوم عقلی بیشتر از میرداماد و در علوم نقلی بیشتر از شیخ بهائی استفاده علمی برد.<ref>خواجوی، مقدمه تفسیر القرآن الكریم ملاصدرا، ص87</ref> | ||
ملاصدرا پس از چندی به کهک قم رفت و گوشه انزوا گزید. برخی گفته اند او قبل از رفتن به کهک قم به شیراز بازگشته بود و از آنجا به کهک رفت. در این مورد [[آیت الله سید ابوالحسن قزوینی]] در شرح حال ملاصدرا می نویسد: ... پس از مراجعت به شیراز چنانچه عادت دیرینه ابنای عصر قدیم و حدیث همین است محسود بعضی از مدعیان علم قرار گرفت و به قدری مورد تعدی و ایذاء و اهانت آنان قرار گرفت که در نتیجه از شیراز خارج و در نواحی قم در یکی از قرا منزل گزید و به ریاضات شرعیه از ادای نوافل و مستحبات اعمال و صیام روز و قیام در شب، اوقات خود را صرف می نمود.<ref>گلشن ابرار، ج۱ ، مقاله "ملاصدرا؛ خورشید اندیشه" از محمود لطیفی</ref> | ملاصدرا پس از چندی به کهک قم رفت و گوشه انزوا گزید. برخی گفته اند او قبل از رفتن به کهک قم به شیراز بازگشته بود و از آنجا به کهک رفت. در این مورد [[آیت الله سید ابوالحسن قزوینی]] در شرح حال ملاصدرا می نویسد: ... پس از مراجعت به شیراز چنانچه عادت دیرینه ابنای عصر قدیم و حدیث همین است محسود بعضی از مدعیان علم قرار گرفت و به قدری مورد تعدی و ایذاء و اهانت آنان قرار گرفت که در نتیجه از شیراز خارج و در نواحی قم در یکی از قرا منزل گزید و به ریاضات شرعیه از ادای نوافل و مستحبات اعمال و صیام روز و قیام در شب، اوقات خود را صرف می نمود.<ref>گلشن ابرار، ج۱ ، مقاله "ملاصدرا؛ خورشید اندیشه" از محمود لطیفی</ref> | ||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۳: | ||
صدرالمتاءلهین ابتدا در محضر درس شیخ الاسلام شهر بهاءالحق والدین محمد بن عبد الصمد عاملى ـ معروف به شیخ بهائى ـ که در علوم نقلى مورد اعتماد و دانشمند زمان و برناى عصر خویش بود حاضر شد و سنگ بناى شخصیت علمى و اخلاقى ملاصدرا توسط این دانشمند جهاندیده کم نظیر و علامه رهرو ذیفنون عصر بنا نهاده شد و تکمیل این بناى معنوى را استاد دیگرش دانشمند سترگ و استاد علوم دینى و الهى و معارف حقیقى و اصول یقینى سید بزرگوار و پاک نهاد حکیم الهى و فقیه ربانى امیر محمد باقر بن شمس الدین مشهور به ـ میرداماد ـ عهده دار گشت . این نوجوان خوش استعداد و پر شور حدیث و درایه و رجال و فقه و اصول را از شیخ بهائى و فلسفه و کلام و عرفان و دیگر علوم ذوقى را از محضر میرداماد آموخت و علوم طبیعى و ریاضى و نجوم و هیئت را نیز از محضر این دو استاد و احتمالا نزد حکیم ابوالقاسم میر فندرسکى عارف زاهد و ریاضى دان بنام عصر فرا گرفت. <ref>زندگینامه ملاصدرا (صدرالمتالهین) | مشاهیر تاریخ ما | صدرالمتاءلهین ابتدا در محضر درس شیخ الاسلام شهر بهاءالحق والدین محمد بن عبد الصمد عاملى ـ معروف به شیخ بهائى ـ که در علوم نقلى مورد اعتماد و دانشمند زمان و برناى عصر خویش بود حاضر شد و سنگ بناى شخصیت علمى و اخلاقى ملاصدرا توسط این دانشمند جهاندیده کم نظیر و علامه رهرو ذیفنون عصر بنا نهاده شد و تکمیل این بناى معنوى را استاد دیگرش دانشمند سترگ و استاد علوم دینى و الهى و معارف حقیقى و اصول یقینى سید بزرگوار و پاک نهاد حکیم الهى و فقیه ربانى امیر محمد باقر بن شمس الدین مشهور به ـ میرداماد ـ عهده دار گشت . این نوجوان خوش استعداد و پر شور حدیث و درایه و رجال و فقه و اصول را از شیخ بهائى و فلسفه و کلام و عرفان و دیگر علوم ذوقى را از محضر میرداماد آموخت و علوم طبیعى و ریاضى و نجوم و هیئت را نیز از محضر این دو استاد و احتمالا نزد حکیم ابوالقاسم میر فندرسکى عارف زاهد و ریاضى دان بنام عصر فرا گرفت. <ref>زندگینامه ملاصدرا (صدرالمتالهین) | مشاهیر تاریخ ما | ||
https://mandegar.tarikhema.org › mo... | https://mandegar.tarikhema.org › mo... | ||
</ref> | |||
=شاگردان معروف ملاصدرا= | |||
==فیض كاشانی== | |||
نام وی محمدبن المرتضی و ملقّب به محسن ولی مشهور به فیض است. وی بیشتر به فقه و حدیث و اخلاق و عرفان معروف شده است. پدر او یكی از علمای كاشان بود. فیض در بیست سالگی به اصفهان (پایتخت آن زمان ایران) و سپس شیراز رفت و علوم آن زمان را فرا گرفت و سپس به شهر قم آمد كه ملاصدرا در آنجا حوزه درس گسترده ای داشت، و با آشنایی با ملاصدرا حدود ده سال (تا زمان بازگشت ملاصدرا به شیراز) نزد وی درس خواند و به دامادی او مفتخر شد و حتی همراه او به شیراز رفت و دو سال دیگر هم در آنجا ماند ولی چون در آن زمان (نزدیك به چهل سالگی خود) دانشمندی توانا و جامع علوم شده بود به شهر خود كاشان بازگشت و در آنجا حوزه درس برپا كرد. | |||
وی در طول زندگی علاوه بر پرورش شاگردان بسیار، كتابهایی را در فقه و حدیث و اخلاق و عرفان تألیف نموده است. روش او در علم اخلاق بگونه ای بود كه او را غزالی ثانی می گفتند; اگرچه وی در ذوق عرفانی و عمق علمی خود بمراتب از ابوحامد غزالی طوسی برتر است. | |||
وی شاعر بوده و دیوان شعری بفارسی از او باقی مانده كه دارای اشعار ـ و بیشتر غزلیات ـ عرفانی و اخلاقی لطیفی است و نام او را در فهرست شعرا قرار داده است. | |||
شاه صفوی (بنام شاه صفی) او را در اواخر عمرش برای امامت جمعه به اصفهان دعوت كرد ولی وی آن مقام را نپذیرفت و به شهر خود بازگشت. ولی اصرار پادشاه دیگر صفوی (شاه عباس دوم) او را به اصفهان كشانید كه احتمالا سالهای پس از 1052 هـ میباشد. | |||
فیض بیش از صد جلد كتاب تألیف كرده است. كتب معروف او عبارتند از: مفاتیح در فقه، الوافی در حدیث، الصافی و نیز الاصفی در تفسیر قرآن مجید، عین الیقین و نیز اصول المعارف در فلسفه و عرفان، المحجة البیضاء در اخلاق، كه تماماً بزبان عربی است و هر یك در جای خود اهمیت بسزایی دارد. | |||
وی دارای شش فرزند بوده كه فرزند او بنام محمد علم الهدی دانشمندی مشهور و دارای تألیفات است. وفات فیض در سال 1091 هـ (گویا در سن 84 سالگی) بوده است و همین بر سنگ قبر او نوشته شده است. | |||
==فیّاض لاهیجی== | |||
نام وی عبدالرزاق فرزند علی لاهیجی ملقب به فیّاض است. فیاض بیشتر به فلسفه و كلام مشهور است و یكی از شاعران توانای زمان خود بوده است. | |||
وی بخشی از زندگی خود را در شهر [[مشهد]] (مركز استان خراسان) بتحصیل گذراند و سپس در حدود سال 1030 (یا كمی بعد از آن) به قم آمد و در آنجا با درس ملاصدرا آشنا و یكی از شاگردان وفادار او شده و پیش از بازگشت ملاصدرا به شیراز، به دامادی او مفتخر گردید (احتمالا حدود سال 1035). | |||
فیاض برخلاف دوست خود فیض كاشانی همراه ملاصدرا به شیراز نرفت. احتمالا ملاصدرا او را بجانشینی در منصب استادی در قم باقی گذاشته و از وی خواسته كه كار او را در قم دنبال كند. | |||
فیاض فیلسوف تواناست كه گاهی در قالب متكلمی از پیروان خواجه نصیرالدین طوسی (مؤلف تجرید الكلام) فرو می رود. دارای ذوق شاعرانه و ادبی و یكی از شعرای توانای آن دوره است و دیوانی دارد كه دارای دوازده هزار بیت متنوع است شامل قصیده و غزل و رباعی. | |||
وی یكی از شخصیتهای مشهور و گرامی نزد شاه و رجال دوران صفوی بوده و با مردم نیز معاشرت و الفت بسیار داشته است ولی در واقع مردی زاهد و گوشه گیر و پاك و بی اعتنا به دنیا می زیسته است و معاصران او درباره اش اینگونه قضاوت كرده اند.<ref>تذكره نصرآبادي، ج1، ص 226</ref> | |||
لاهیجی تألیفاتی در فلسفه و كلام دارد كه معروفترین آنها: شوارق الالهام در شرح تجرید الكلام ـ گوهر مراد در علم كلام بزبان ساده ـ شرح كتاب هیاكل النور سهروردی ـ حاشیه بر شرح اشارات و چند كتاب و رساله دیگر است و دیوان شعر او نیز در دست است. | |||
وی حداقل دارای سه پسر بوده كه هر سه از دانشمندان زمان خود شده اند. نام پسر ارشد او ملاحسن لاهیجی است كه در قم جانشین پدر خود شده و بر مسند استادی نشسته است. عمر او را هفتاد سال نوشته اند و درگذشت او را سال 1072 ه… ذكر كرده اند. وی در شهر قم درگذشته و در همانجا مدفون شده است. | |||
==ملاحسین تنكابنی== | |||
یكی دیگر از شاگردان مشهور ملاصدرا ملاحسین تنكابنی یا گیلانی است. تنكابن یكی از شهرهای استان مازندران در شمال ایران و در ساحل دریاست<ref>در غرب به درياي مازندران Caspian (يا درياي قزوين) مي گويند</ref>، از این شهر فلاسفه و دانشمندان مشهوری برخاسته است. | |||
در زندگی او ابهام فراوان وجود دارد ولی آنچه كه مسلم است مهارت او در مكتب ملاصدرا بوده و بتدریس فلسفه و عرفان اشتغال داشته است. مرگ یا شهادت او بصورت غم انگیزی واقع شده است. او در سفر حج و زیارت كعبه (در شهر مكه در حجاز عربستان)، در حالتی عرفانی، خانه كعبه را بطور عاشقانه ای در آغوش گرفته و رخ بر آن می سائیده ولی مردم عوام گمان می كنند كه به حریم كعبه توهین می كند، از اینرو او را بشدت می زنند. وی بر اثر ناراحتی آن حادثه در شهر مكه از دنیا می رود. | |||
از وی چند كتاب در فلسفه باقی مانده است. و مرگ او در سال 1105 هـ (1695م) واقع شده است. | |||
==حكیم آقاجانی== | |||
حكیم ملامحمد آقاجانی، را نیز یكی از شاگردان ملاصدرا نام برده اند. زندگی او نیز بسیار مبهم است، شهرت او بیشتر با شرحی است كه در سال (1071 هـ / 1661م) به كتاب دشوار و مهم میرداماد (استاد ملاصدرا) نوشته است.<ref>پايگاه اطلاع رساني بنياد حکمت اسلامي صدرا | |||
http://www.mullasadra.org › Asatid | |||
</ref> | </ref> | ||
خط ۱۶۹: | خط ۲۱۷: | ||
المبدا و المعاد | المبدا و المعاد | ||
تفسیر القرآن الکریم | |||
سه رساله | سه رساله |