علوم قرآنی: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۵۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱ ژوئن ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:
===فقه===
===فقه===


بخشی از مباحث علوم قرآنی در [[فقه]] انعکاس یافته یا حتی می‌توان مدعی شد که کاوش-های فقهی به غنای این مباحث در علوم قرآنی افزوده است؛ به‌طور مثال، مبحث [[قرائات سبعه]] از این منظر در فقه بحث و گفت‌وگو می‌شود که آیا می‌توان حمد وسوره نماز را طبق این قرائت‌ها خواند یا نماز با قرائت مشهور ( قرائت حفص از عاصم) مجزی است؟ اگر در علوم قرآنی درباره بسمله از این حیث که جزو آیات سوره است یا فقط به‌صورت فاصله کاربرد دارد، گفت‌وگو می‌شود، میان فقیهان عامه و خاصه درباره وجوب یا جواز گفتن بسمله پیش از خواندن سوره نماز بحث می‌شود؛ چنان‌که یکی یا دو تا دانستن سوره‌های ضحی وانشراح وفیل وقریش که در فقه محل بحث و گفت‌وگو است از جمله مباحثی علوم قرآنی شمرده می‌شود.
بخشی از مباحث علوم قرآنی در [[فقه]] انعکاس یافته یا حتی می‌توان مدعی شد که کاوش-های فقهی به غنای این مباحث در علوم قرآنی افزوده است؛ به‌طور مثال، مبحث [[قرائات سبعه]] از این منظر در فقه بحث و گفت‌وگو می‌شود که آیا می‌توان حمد و [[سوره]] [[نماز]] را طبق این قرائت‌ها خواند یا [[نماز]] با [[قرائت]] مشهور ( قرائت [[حفص از عاصم]]) مجزی است؟ اگر در علوم قرآنی درباره [[بسمله]] از این حیث که جزو [[آیات]] [[سوره]] است یا فقط به‌صورت فاصله کاربرد دارد، گفت‌وگو می‌شود، میان فقیهان عامه و خاصه درباره [[وجوب]] یا [[جواز]] گفتن [[بسمله]] پیش از خواندن [[سوره]] [[نماز]] بحث می‌شود؛ چنان‌که یکی یا دو تا دانستن سوره‌های [[ضحی]] و [[انشراح]] و [[فیل]] و [[قریش]] که در [[فقه]] محل بحث و گفت‌وگو است از جمله مباحثی علوم قرآنی شمرده می‌شود.


چگونگی برخورد با [[قرآن]] درجایگاه کتاب آسمانی مقدس از قبیل جواز یا عدم جواز واگذاری آن به کافر، آداب تلاوت [[قرآن]]، جواز یا عدم جواز ترجمه [[قرآن]] به زبان‌های گوناگون، جواز یا عدم جواز تغییر رسم‌الخط عثمانی، جواز یا عدم جواز انتشار [[قرآن]] با تنظیم سوره‌ها براساس نزول یا تفسیر [[قرآن]] بر این اساس و... از جمله مباحثی است که در فقه و علوم قرآنی به طور یکسان بحث وگفت‌وگو شده و می‌شود.
چگونگی برخورد با [[قرآن]] درجایگاه [[کتاب آسمانی]] مقدس از قبیل [[جواز]] یا عدم [[جواز]] واگذاری آن به [[کافر]]، آداب [[تلاوت]] [[قرآن]]، [[جواز]] یا عدم [[جواز]] [[ترجمه]] [[قرآن]] به زبان‌های گوناگون، [[جواز]] یا عدم [[جواز]] تغییر [[رسم‌الخط عثمانی]]، [[جواز]] یا عدم [[جواز]] انتشار [[قرآن]] با تنظیم سوره‌ها براساس نزول یا [[تفسیر]] [[قرآن]] بر این اساس و... از جمله مباحثی است که در [[فقه]] و علوم قرآنی به طور یکسان بحث وگفت‌وگو شده و می‌شود.


==روش شناسی مباحث علوم قرآنی==
==روش شناسی مباحث علوم قرآنی==


بررسی و تعیین روش‌شناسی انواع علوم برای بازشناسی روش هرعلم و تعیین میزان کارآیی آن، تبیین نقاط قوت وضعف روش از جمله مباحثی است که در فلسفه هر علم دنبال می‌شود. براین‌اساس گفته می‌شود که به‌طور مثال، روش علوم‌تجربی، حسی و تجربه؛ روش ریاضیات وفلسفه، عقلی؛ روش علم تاریخ، نقلی؛ روش عرفان، کشفی و شهودی است؛ یعنی ابزار و بنا بر رأی برخی دیگر، منابع شناخت هریک از این علوم به اقتضای حوزه و گستره دخالت علم با علوم دیگر متفاوت است.
بررسی و تعیین روش‌شناسی انواع علوم برای بازشناسی روش هرعلم و تعیین میزان کارآیی آن، تبیین نقاط قوت وضعف روش از جمله مباحثی است که در [[فلسفه]] هر علم دنبال می‌شود. براین‌اساس گفته می‌شود که به‌طور مثال، روش علوم‌تجربی، حسی و تجربه؛ روش ریاضیات و [[فلسفه]]، عقلی، روش علم تاریخ، نقلی، روش [[عرفان]]، کشفی و شهودی است؛ یعنی ابزار و بنا بر رأی برخی دیگر، منابع [[شناخت]] هریک از این علوم به اقتضای حوزه و گستره دخالت علم با علوم دیگر متفاوت است.


حال جا دارد که بپرسیم علوم قرآنی از میان روش‌های گوناگون از چه روشی پیروی می‌کند؟
حال جا دارد که بپرسیم علوم قرآنی از میان روش‌های گوناگون از چه روشی پیروی می‌کند؟
خط ۱۲۹: خط ۱۲۹:
===روش نقلی===
===روش نقلی===


تمام مباحث تاریخی [[قرآن]] همچون تاریخ کتابت وتدوین و تنظیم [[قرآن]]، تاریخ کاتبان وحافظان [[قرآن]]، تاریخ تفسیر و مفسّران و... به‌سان سایر مباحث تاریخی از روش نقلی پیروی می‌کند. مباحث حدیثی در علوم قرآنی همچون چندوچون روایات تفسیری، روایات فضایل وخواص آیات وسور، روایات نقل‌شده در زمینه شناخت مکی ومدنی، اسباب النزول و.... نیز تابع روش نقلی است. گزاره‌های مشترک علوم قرآنی وفقه نیز پیرو همین مطلب است؛ زیرا گزاره‌های فقهی با تکیه بر آیات و روایات شکل می‌گیرند؛ هر چند عقل واستنباط واجتهاد در کشف گزاره‌های فقهی دخیل‌ند.
تمام مباحث تاریخی [[قرآن]] همچون تاریخ کتابت و تدوین و تنظیم [[قرآن]]، تاریخ کاتبان وحافظان [[قرآن]]، تاریخ تفسیر و مفسّران و... به‌سان سایر مباحث تاریخی از روش نقلی پیروی می‌کند. مباحث حدیثی در علوم قرآنی همچون چندوچون [[روایات]] تفسیری، روایات فضایل و خواص [[آیات]] و سور، [[روایات]] نقل‌شده در زمینه [[شناخت]] [[مکی]] و [[مدنی]]، [[اسباب النزول]] و.... نیز تابع روش نقلی است. گزاره‌های مشترک علوم قرآنی وفقه نیز پیرو همین مطلب است؛ زیرا گزاره‌های فقهی با تکیه بر [[آیات]] و [[روایات]] شکل می‌گیرند؛ هر چند [[عقل]] واستنباط و [[اجتهاد]] در کشف گزاره‌های فقهی دخیل‌ند.


دانش تفسیر درآن بخش که بر روایات مبتنی است -یعنی تفسیر اثری- همچنان بربنیاد روش نقلی استوار است، مگر آن که در متن روایت دعاوی بر مبنای برهان واستدلال ارائه شده باشد که در این صورت بر روش عقلی استوار خواهد بود. حال باید درنظر داشت که در علوم و به‌ویژه علوم اسلامی مبتنی بر روش نقلی از چه ضوابط و معیارهایی می‌توان پیروی کرد؟ بخش عمده این ضوابط همان مبانی‌یی خواهد بود که در فقه الحدیث کارآیی دارد؛ به‌طور مثال، اعتبار بخشی از آموزه‌های نقلی درعلوم قرآنی فرع استناد آن آموزه‌ها به معصوم است؛ به‌ویژه که گزاره نقلی دارای صبغه دینی نظیر تفسیر آیه‌ای از قرآن باشد. درست به همین سبب است که صاحب‌نظران علوم قرآنی شیعه ونیز شماری از عالمان اهل‌سنت در اعتبار روایات تفسیری نقل شده از صحابه وتابعان به‌جهت فقدان ویژگی عصمت درآنان تشکیک روا داشته‌اند.
دانش [[تفسیر]] درآن بخش که بر [[روایات]] مبتنی است -یعنی [[تفسیر]] اثری- همچنان بر بنیاد روش نقلی استوار است، مگر آن که در متن [[روایت]] دعاوی بر مبنای [[برهان]] و [[استدلال]] ارائه شده باشد که در این صورت بر روش عقلی استوار خواهد بود. حال باید درنظر داشت که در علوم و به‌ویژه [[علوم اسلامی]] مبتنی بر روش نقلی از چه ضوابط و معیارهایی می‌توان پیروی کرد؟ بخش عمده این ضوابط همان مبانی‌یی خواهد بود که در [[فقه الحدیث]] کارآیی دارد؛ به‌طور مثال، اعتبار بخشی از آموزه‌های نقلی در علوم قرآنی فرع استناد آن آموزه‌ها به معصوم است؛ به‌ویژه که گزاره نقلی دارای صبغه دینی نظیر [[تفسیر]] آیه‌ای از قرآن باشد. درست به همین سبب است که صاحب‌نظران علوم قرآنی [[شیعه]] ونیز شماری از عالمان [[اهل‌سنت]] در اعتبار [[روایات]] تفسیری نقل شده از [[صحابه]] و [[تابعان]] به‌جهت فقدان ویژگی [[عصمت]] درآنان تشکیک روا داشته‌اند.


حال اگر آموزه‌ای ازعلوم قرآنی که نه به صورت مستقیم، بلکه به صورتی غیرمستقیم صبغه دینی داشته باشد، نظیر اعلام مکی یا مدنی بودن سوره یا وقوع رخدادی خاص که در نزول آیه تأثیرگذار بوده است [= روایات سبب نزول] و مواردی از این دست، آیا عصمت مروی عنه شرط است که دراین صورت گفتار صحابه وتابعان در این عرصه‌ها فاقد حجیت است یاعصمت مروی عنه شرط نیست که این مطلب جای بحث وگفت‌وگوی فراوان دارد.افزون بر میزان اعتبار گفتار مروی عنه اتصال یا انقطاع سند یا برخورداری روایان در سلسله سند از شرایط صحّت، نیز نقل نصّ روایت یا نقل به معنا، حضور عنصر تقیه یا عدم حضور آن در صدور روایت (مرجح جهتی) و معیارهای پذیرش روایات از جمله اصول وقواعدی است که در برخورد با گزاره‌های نقلی در علوم قرآنی باید مدنظر قرارگیرد؛ برای نمونه، عموم صاحب نظران علوم قرآنی روایات مرتبط با وحی [[قرآن]] همچون افسانه غرانیق و روایت ورقه‌بن‌نوفل را بر اساس مبانی روش نقلی نقد و بررسی کرده‌اند.
حال اگر آموزه‌ای از علوم قرآنی که نه به صورت مستقیم، بلکه به صورتی غیرمستقیم صبغه دینی داشته باشد، نظیر اعلام [[مکی]] یا [[مدنی]] بودن [[سوره]] یا وقوع رخدادی خاص که در نزول [[آیه]] تأثیرگذار بوده است ([[روایات]] سبب نزول) و مواردی از این دست، آیا [[عصمت]] مروی عنه شرط است که دراین صورت گفتار [[صحابه]] و [[تابعان]] در این عرصه‌ها فاقد [[حجیت]] است یا [[عصمت]] مروی عنه شرط نیست که این مطلب جای بحث و گفت‌وگوی فراوان دارد. افزون بر میزان اعتبار گفتار مروی عنه اتصال یا انقطاع سند یا برخورداری روایان در سلسله سند از شرایط صحّت، نیز نقل نصّ [[روایت]] یا نقل به معنا، حضور عنصر [[تقیه]] یا عدم حضور آن در صدور [[روایت]] (مرجح جهتی) و معیارهای پذیرش روایات از جمله اصول و قواعدی است که در برخورد با گزاره‌های نقلی در علوم قرآنی باید مدنظر قرارگیرد؛ برای نمونه، عموم صاحب نظران علوم قرآنی روایات مرتبط با وحی [[قرآن]] همچون [[افسانه غرانیق]] و [[روایت]] [[ورقه‌ بن‌ نوفل]] را بر اساس مبانی روش نقلی نقد و بررسی کرده‌اند.


روایاتی که ذیل قصص [[قرآن]] و در تبیین حلقه‌های مفقوده آن‌ها رسیده نظیرروایات هاروت و ماروت، یأجوج و مأجوج، شرح امتحان‌ها و ابتلائات ایوب پیامبر، روایات ناظر به ماجرای داود که گاه از آن‌ها به اسرائیلیات یاد می‌شود و از این جهت جزو مسائل علوم قرآنی به‌شمار می‌آیند، از این دست هستند.
روایاتی که ذیل قصص [[قرآن]] و در تبیین حلقه‌های مفقوده آن‌ها رسیده نظیر [[روایات]] [[هاروت و ماروت]]، [[یأجوج و مأجوج]]، شرح امتحان‌ها و ابتلائات [[ایوب پیامبر]] علیه السلام، [[روایات]] ناظر به ماجرای [[داود]] علیه السلام که گاه از آن‌ها به [[اسرائیلیات]] یاد می‌شود و از این جهت جزو مسائل علوم قرآنی به‌شمار می‌آیند، از این دست هستند.


روشی که در برخورد با روایات اسباب‌النزول نظیر روایات شرح صدر پیامبر، چهره درهم کشیدن آن حضرت در برابر مستمندی نابینا و.... دنبال می‌شود ونیز روایات فضایل آیات و سور نیز تابع روش نقلی است. مباحث علوم قرآنی مرتبط با فقه را نیز باید تابع روش نقلی دانست؛ زیرا آموزه‌های فقهی نظیر آداب تلاوت [[قرآن]] یا جواز و عدم جواز قرائت نماز منطبق با قرائت‌های هفتگانه جز از رهگذر نقل و با تکیه بر روایات قابل‌اثبات نیست.
روشی که در برخورد با [[روایات]] [[اسباب‌النزول]] نظیر [[روایات]] [[شرح صدر]] [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله، چهره درهم کشیدن آن حضرت در برابر مستمندی نابینا و.... دنبال می‌شود ونیز روایات فضایل [[آیات]] و سور نیز تابع روش نقلی است. مباحث علوم قرآنی مرتبط با [[فقه]] را نیز باید تابع روش نقلی دانست؛ زیرا آموزه‌های فقهی نظیر آداب [[تلاوت]] [[قرآن]] یا جواز و عدم جواز قرائت [[نماز]] منطبق با قرائت‌های هفتگانه جز از رهگذر نقل و با تکیه بر روایات قابل‌اثبات نیست.


===روش عقلی===
===روش عقلی===
خط ۱۴۳: خط ۱۴۳:
روش عقلی دو دسته از مباحث علوم قرآنی را دربرمی‌گیرد:
روش عقلی دو دسته از مباحث علوم قرآنی را دربرمی‌گیرد:


1. مباحث کلامی. همان‌گونه که اشاره شد، مباحثی چون وجوه اعجاز [[قرآن]] به‌ویژه اعجاز عدم اختلاف، اعجاز بلندای معارف و آموزه‌های [[قرآن]] و نیز مبحث محکم ومتشابه و چگونگی برخورد نحله‌های گوناگون کلامی با این‌دست از آیات از جمله مباحث کلامی است که در حوزه علوم قرآنی بحث و بررسی می‌شوند و پیدا است که در این دست از مباحث، داور و معیار اصلی عقل، ادله و براهین عقلی است؛ هر چند به‌سان علم کلام، آیات و روایات کنار عقل به صورت‌های گوناگون همچون شکل‌دهی به صغرای قیاس نقش‌آفرینی می‌کنند؛ برای مثال، معیار تشخیص و تمییز آیات متشابه از محکم عقل است؛ چه، حتی اگر بپذیریم که در آیات و روایات معیارهای تمییزدهنده میان آن‌ها رسیده باشد ـ که اثبات آن جای تأمل فراوان دارد ـ باز این عقل است که می‌تواند آن معیارها را برمصداقی عینی تطبیق کند. چنان‌که فهم نهایی مدالیل آیات محکم ومتشابه وچگونگی برگرداندن متشابهات به محکمات نیز از عهده عقل ساخته است. آیا شکل‌گیری نحله‌های گوناگون کلامی که به اذعان شماری از صاحب‌نظران یکی از خاستگاه‌های آن وجود متشابهات در [[قرآن]] است، خود نشانگر آن نیست که روش شناخته شده میان مسلمانان دربرخورد با آیات محکم و متشابه عقل و روش عقلی است؟
1. مباحث کلامی. مباحثی چون وجوه [[اعجاز]] [[قرآن]] به‌ویژه [[اعجاز]] عدم اختلاف، [[اعجاز]] بلندای معارف و آموزه‌های [[قرآن]] و نیز مبحث [[محکم]] و [[متشابه]] و چگونگی برخورد نحله‌های گوناگون کلامی با این‌دست از [[آیات]] از جمله مباحث کلامی است که در حوزه علوم قرآنی بحث و بررسی می‌شوند و پیدا است که در این دست از مباحث، داور و معیار اصلی [[عقل]]، ادله و براهین عقلی است؛ هر چند به‌سان [[علم کلام]]، [[آیات]] و [[روایات]] کنار [[عقل]] به صورت‌های گوناگون همچون شکل‌دهی به صغرای قیاس نقش‌آفرینی می‌کنند؛ برای مثال، معیار تشخیص و تمییز [[آیات]] [[متشابه]] از [[محکم]] [[عقل]] است؛ چه، حتی اگر بپذیریم که در [[آیات]] و [[روایات]] معیارهای تمییزدهنده میان آن‌ها رسیده باشد ـ که اثبات آن جای تأمل فراوان دارد ـ باز این [[عقل]] است که می‌تواند آن معیارها را بر مصداقی عینی تطبیق کند. چنان‌که فهم نهایی مدالیل [[آیات]] [[محکم ومتشابه]] و چگونگی برگرداندن [[متشابهات]] به [[محکمات]] نیز از عهده [[عقل]] ساخته است. آیا شکل‌گیری نحله‌های گوناگون کلامی که به اذعان شماری از صاحب‌نظران یکی از خاستگاه‌های آن وجود متشابهات در [[قرآن]] است، خود نشانگر آن نیست که روش شناخته شده میان مسلمانان دربرخورد با [[آیات]] [[محکم و متشابه]] [[عقل]] و روش عقلی است؟


البته پراکندگی نگاه‌ها و نگرش‌ها را -که خود پدیده‌ای نامیمون است- نباید به گردن عقل گذاشته و روش عقلی را روشی ناکارآمد و ناصحیح ارزیابی کرد. چنان‌که مخالفان فلسفه یا کلام اغلب همین امر -یعنی اختلاف‌های درون‌متنی میان فیلسوفان و متکلمان- را یکی از ادله ضعف، بلکه مردود بودن این دو دانش دانسته‌اند؛ بلکه باید روش عقلی به‌سان سایر روش‌ها آسیب‌شناسی شده و ضعف مواد یا هیأت قیاس‌ها، سستی مبادی و مبانی برخی از نگرش‌های کلامی بازکاوی شود.
البته پراکندگی نگاه‌ها و نگرش‌ها را -که خود پدیده‌ای نامیمون است- نباید به گردن [[عقل]] گذاشته و روش عقلی را روشی ناکارآمد و ناصحیح ارزیابی کرد. چنان‌که مخالفان [[فلسفه]] یا [[کلام]] اغلب همین امر -یعنی اختلاف‌های درون‌متنی میان [[فیلسوفان]] و [[متکلمان]]- را یکی از ادله ضعف، بلکه مردود بودن این دو دانش دانسته‌اند؛ بلکه باید روش عقلی به‌سان سایر روش‌ها آسیب‌شناسی شده و ضعف مواد یا هیأت قیاس‌ها، سستی مبادی و مبانی برخی از نگرش‌های کلامی بازکاوی شود.


2. بخشی از مباحث حدیثی وتفسیری در علوم قرآنی، گرچه عموماً تفسیر و حدیث را جزو مباحث نقلی به‌شمار آمده و روش حاکم برآن‌ها را روش نقلی می‌شناسند، به نظر می‌رسد که این فرانگری و عمومیت‌بخشی جای تأمل جدّی دارد. آیا آن‌جا که خداوند در [[قرآن]] با تکیه براستدلال و برهانی روشن درصدد اثبات مدعایی است، بر روش نقلی اتکا دارد؟ به این معنا که درستی گفتار خود را بخاطر صدورآن از خداوند می‌داند یا بخاطر تکیه‌داشتن آن بر برهانی عقل‌پسند بر صحّت آن تأکید می‌ورزد؟
2. بخشی از مباحث حدیثی وتفسیری در علوم قرآنی، گرچه عموماً [[تفسیر]] و [[حدیث]] را جزو مباحث نقلی به‌شمار آمده و روش حاکم برآن‌ها را روش نقلی می‌شناسند، به نظر می‌رسد که این فرانگری و عمومیت‌بخشی جای تأمل جدّی دارد. آیا آن‌جا که خداوند در [[قرآن]] با تکیه براستدلال و برهانی روشن درصدد اثبات مدعایی است، بر روش نقلی اتکا دارد؟ به این معنا که درستی گفتار خود را بخاطر صدورآن از [[خداوند]] می‌داند یا بخاطر تکیه‌داشتن آن بر برهانی عقل‌پسند بر صحّت آن تأکید می‌ورزد؟


آیا چنان که بسیاری از صاحب‌نظران معتقدند آیاتی نظیر «یَا أَیُّهَا النَّاسُ انتم الفقرا الی الله والله هو الغنی الحمیدُ»(فاطر (35): 15)، «أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیْ‌ءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ»(طور (52):35) (برای تفصیل بیشتر ر.ک: سبحانی، 1411 ق: ج 1، ص 69)، بر برهان امکان و آیاتی نظیر «هَلْ أَتَی عَلَی الْإِنسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُن شَیْئاً مَذْکُوراً» <ref>انسان (76): 1</ref> بر برهان حدوت ناظر نیست؟ <ref>رک: همان: ص 78. و نیز ر.ک، طباطبایی همان: ج 20، ص 120</ref>
آیا چنان که بسیاری از صاحب‌نظران معتقدند آیاتی نظیر «'''یَا أَیُّهَا النَّاسُ انتم الفقرا الی الله والله هو الغنی الحمیدُ'''»
<ref>فاطر (35): 15</ref>، «'''أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیْ‌ءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ'''» <ref>طور (52):35</ref> <ref>برای تفصیل بیشتر ر.ک: سبحانی، 1411 ق: ج 1، ص 69</ref>، بر [[برهان]] [[امکان]] و آیاتی نظیر «'''هَلْ أَتَی عَلَی الْإِنسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُن شَیْئاً مَذْکُوراً'''» <ref>انسان (76): 1</ref> بر [[برهان]] حدوت ناظر نیست؟ <ref>رک: همان: ص 78. و نیز ر.ک، طباطبایی همان: ج 20، ص 120</ref>


در روایات معصومان به‌ویژه در مباحث بینشی (عقاید) و ارزشی (اخلاقی) به‌ویژه در مناظرات اهل‌بیت  با ملحدان و زنادقه بر عقل و براهین عقلی تکیه شده است. <ref>برای نمونه ر.ک: کلینی، ج 1، ص 92.</ref>
در [[روایات]] معصومان به‌ویژه در مباحث بینشی (عقاید) و ارزشی (اخلاقی) به‌ویژه در مناظرات [[اهل‌بیت]] با ملحدان و زنادقه بر [[عقل]] و براهین عقلی تکیه شده است. <ref>برای نمونه ر.ک: کلینی، ج 1، ص 92.</ref>


===3-4. روش تحلیل زبانی===
===3-4. روش تحلیل زبانی===


اصطلاح تحلیل زبانی نخستین‌بار از سوی فیلسوفانی همچون ویتگنشتاین، ارائه شد که پس از ادعای کانت در انقلاب کپرنیکی جدید در عرصه فلسفه و بازگرداندن مبحث معرفت-شناسی وامکان یا عدم امکان آن در خارج به فضای ذهن <ref>ملکیان، ج 3، ص 123</ref> مدعی شدند که حتی پیش از بازکاوی مبانی معرفت شناسی در ذهن و تأکید برضرورت انطباق خارج با ذهن نه ذهن با خارج، چنان‌که کانت مدعی بود، باید اصول و قواعد زبان‌شناختی، مفاهیم و کارکردهای واژه‌ها، اصطلاحات، جملات و ساختارهای ادبی هرزبان و طیف‌های فکری را که این مفاهیم را به‌کار می‌برند شناخت؛ چنان‌که واژه جواز در عرف عام، در فقه، در فلسفه، در حدیث و... دارای مفهوم علی‌حده است و اصطلاح وجود، در زبان فیلسوف به یک معنا و در زبان عارف به معنایی دیگر به‌کار می‌رود.
اصطلاح تحلیل زبانی نخستین‌بار از سوی فیلسوفانی همچون ویتگنشتاین، ارائه شد که پس از ادعای کانت در انقلاب کپرنیکی جدید در عرصه [[فلسفه]] و بازگرداندن مبحث معرفت-شناسی وامکان یا عدم امکان آن در خارج به فضای ذهن <ref>ملکیان، ج 3، ص 123</ref> مدعی شدند که حتی پیش از بازکاوی مبانی معرفت شناسی در ذهن و تأکید برضرورت انطباق خارج با ذهن نه ذهن با خارج، چنان‌که کانت مدعی بود، باید اصول و قواعد زبان‌شناختی، مفاهیم و کارکردهای واژه‌ها، اصطلاحات، جملات و ساختارهای ادبی هرزبان و طیف‌های فکری را که این مفاهیم را به‌کار می‌برند شناخت؛ چنان‌که واژه جواز در عرف عام، در فقه، در فلسفه، در حدیث و... دارای مفهوم علی‌حده است و اصطلاح وجود، در زبان فیلسوف به یک معنا و در زبان عارف به معنایی دیگر به‌کار می‌رود.


از این پدیده باعنوان «بازی زبانی» یاد می‌شود که برای نخستین بار فیلسوف آلمانی ویتگنشتاین آن‌ها را ارائه کرد. این درحالی بود که قرن‌ها پیشتر عالمان اصول فقه در شیعه و اهل‌سنت به قواعد زبان‌شناختی توجه داشته‌اند و تمام مباحث الفاظ در این دانش به نوعی ناظر به قواعد تحلیل زبانی است؛ به‌طور مثال، وقتی اصولی می‌گوید: کاربرد جمله‌های اخباری همچون «تعیدالصلوه» در انشا وبه معنای «أعدالصلوه» در روایات به صورت مجاز شایع است (مظفر، بی‌تا، ج 1، ص 114). در حقیقت در مقام بیان این نکته‌اند که شیوه غالب و رایج اهل‌بیت در بیان احکام انشائیه چنین بوده که آن‌ها را به صورت احکام اخباری به‌کار می‌بردند.
از این پدیده باعنوان «بازی زبانی» یاد می‌شود که برای نخستین بار فیلسوف آلمانی ویتگنشتاین آن‌ها را ارائه کرد. این درحالی بود که قرن‌ها پیشتر عالمان اصول فقه در شیعه و اهل‌سنت به قواعد زبان‌شناختی توجه داشته‌اند و تمام مباحث الفاظ در این دانش به نوعی ناظر به قواعد تحلیل زبانی است؛ به‌طور مثال، وقتی اصولی می‌گوید: کاربرد جمله‌های اخباری همچون «تعیدالصلوه» در انشا وبه معنای «أعدالصلوه» در [[روایات]] به صورت مجاز شایع است. <ref>مظفر، بی‌تا، ج 1، ص 114.</ref> در حقیقت در مقام بیان این نکته‌اند که شیوه غالب و رایج اهل‌بیت در بیان احکام انشائیه چنین بوده که آن‌ها را به صورت احکام اخباری به‌کار می‌بردند.


ادبیات را نیز باید از نوع مباحث تحلیل زبانی دانست. با این توضیح، بخشی از مباحث علوم قرآنی که پیش‌تر آن‌ها را مرتبط یا متداخل با اصول فقه دانسته‌ایم نظیر اصالت ظهور، حجیّت ظواهر [[قرآن]]، ونیز تمام مسائل ناظر به ادبیات [[قرآن]] نظیر واژه‌شناسی، صرف، نحو، معانی، بیان و بدیع را باید تابع روش تحلیل زبانی ارزیابی کرد.
ادبیات را نیز باید از نوع مباحث تحلیل زبانی دانست. با این توضیح، بخشی از مباحث علوم قرآنی که پیش‌تر آن‌ها را مرتبط یا متداخل با [[اصول فقه]] دانسته‌ایم نظیر اصالت [[ظهور]]، [[حجیّت]] ظواهر [[قرآن]]، ونیز تمام مسائل ناظر به ادبیات [[قرآن]] نظیر واژه‌شناسی، [[صرف]]، [[نحو]]، [[معانی]]، [[بیان]] و [[بدیع]] را باید تابع روش تحلیل زبانی ارزیابی کرد.


روش تحلیل زبانی نه تابع عقل است، نه نقل؛ بلکه بر پایه قراردادها و کارکردها استوار است.
روش تحلیل زبانی نه تابع عقل است، نه نقل؛ بلکه بر پایه قراردادها و کارکردها استوار است.


از قراردادها و کارکردها در اصطلاح به «وضع تعییّنی» یا «وضع تعیّنی» یاد می‌شود و همچنین عناوینی مثل عرف عام، عرف خاص، وضع لغوی، وضع شرعی یا متشرعی بر آن ناظر است؛ بنابراین؛ مهم‌ترین هدف در روش تحلیل زبانی، دستیابی به این قراردادها، کارکردها واثبات آن‌ها است؛ برای مثال، باید از رهگذر کاربردها و کارکردهای واژه «جواز» درفلسفه و تعابیر فیلسوفان اثبات کرد که این واژه در فلسفه به معنای «امکان» و در برابر «وجوب» و «امتناع» است. درحالی به استناد کاربردها و کارکردهای واژه «جواز» در فقه و گفتار فقیهان می‌توان ثابت کرد که این واژه در فقه به مفهوم «اباحه» دربرابر «حرمت» است. بر همین اساس، مباحث علوم قرآنی مرتبط با ادبیات و نیز مرتبط با مباحث الفاظ اصول فقه تابع روش تحلیل زبانی است؛ برای مثال، وقتی قرار شد در علوم قرآنی درباره معنا و ریشه واژه «[[قرآن]]» گفت‌وگو شود، باید با مراجعه به آرای واژه‌شناسان و کارکرد این واژه در لغت عرب، [[قرآن]] و روایات به پاسخ آن دست یافت یا اگر صاحب‌نظری در علوم قرآنی درصدد اثبات حجیّت ظواهر [[قرآن]] باشد، باز با استناد به روش تحلیل‌زبانی باید از این مقدمات کمک بگیرد که [[قرآن]] در تفهیم و تفاهم همسو و همصدا با قواعد تخاطب و محاوره که از جمله این قواعد تکیه بر ظواهر است، با مردم به گفت‌وگو پرداخته است.<ref>[http://qoranshenakht.nashriyat.ir/node/13 علوم قرآن؛ چيستی، چرايی و چگونگی]، علی اوسط باقری</ref>
از قراردادها و کارکردها در اصطلاح به «[[وضع تعیینی]]» یا «[[وضع تعیّنی]]» یاد می‌شود و همچنین عناوینی مثل عرف عام، عرف خاص، [[وضع لغوی]]، [[وضع شرعی]] یا متشرعی بر آن ناظر است؛ بنابراین؛ مهم‌ترین هدف در روش تحلیل زبانی، دستیابی به این قراردادها، کارکردها واثبات آن‌ها است؛ برای مثال، باید از رهگذر کاربردها و کارکردهای واژه «جواز» درفلسفه و تعابیر [[فیلسوفان]] اثبات کرد که این واژه در [[فلسفه]] به معنای «[[امکان]]» و در برابر «[[وجوب]]» و «[[امتناع]]» است. درحالی به استناد کاربردها و کارکردهای واژه «[[جواز]]» در فقه و گفتار [[فقیهان]] می‌توان ثابت کرد که این واژه در [[فقه]] به مفهوم «[[اباحه]]» دربرابر «[[حرمت]]» است. بر همین اساس، مباحث علوم قرآنی مرتبط با ادبیات و نیز مرتبط با مباحث الفاظ [[اصول فقه]] تابع روش تحلیل زبانی است؛ برای مثال، وقتی قرار شد در علوم قرآنی درباره معنا و ریشه واژه «[[قرآن]]» گفت‌وگو شود، باید با مراجعه به آرای واژه‌شناسان و کارکرد این واژه در لغت عرب، [[قرآن]] و [[روایات]] به پاسخ آن دست یافت یا اگر صاحب‌نظری در علوم قرآنی درصدد اثبات [[حجیّت ظواهر]] [[قرآن]] باشد، باز با استناد به روش تحلیل‌زبانی باید از این مقدمات کمک بگیرد که [[قرآن]] در تفهیم و تفاهم همسو و همصدا با قواعد تخاطب و محاوره که از جمله این قواعد تکیه بر ظواهر است، با مردم به گفت‌وگو پرداخته است.<ref>[http://qoranshenakht.nashriyat.ir/node/13 علوم قرآن؛ چيستی، چرايی و چگونگی]، علی اوسط باقری</ref>




۸۷۱

ویرایش