۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
_______________________________ | _______________________________ | ||
باشد، این به معنای نقص اسلام است. در حالی که خداوند در قرآن کریم به صراحت، اسلام را دینی کامل معرفی کرده است. | باشد، این به معنای نقص اسلام است. در حالی که خداوند در قرآن کریم به صراحت، اسلام را دینی کامل معرفی کرده است. | ||
«اَلْیَوم اگکْمَلْت لَکُمْ دینکُم...». | «اَلْیَوم اگکْمَلْت لَکُمْ دینکُم...».<ref>سوره مائده، آیه3.</ref> | ||
پس باید اسلام دارای نظام سیاسی روشن و مشخص باشد که توسط رسول خدا به امت تعلیم شده باشد، و چنین نظامی، جز نظام امامت نمیتواند باشد؛ یعنی همان چیزی که در حدیث خلفای اثناعشر آمده است. | پس باید اسلام دارای نظام سیاسی روشن و مشخص باشد که توسط رسول خدا به امت تعلیم شده باشد، و چنین نظامی، جز نظام امامت نمیتواند باشد؛ یعنی همان چیزی که در حدیث خلفای اثناعشر آمده است. | ||
این بود نظر دانشنمدان تشیع، در مقابل، دانشمندان اهل سنت که نظر شیعیان را در بحث حدیث، بلکه احادیث اثناعشر نپذیرفته و خلافت پیامبر را امری بشری میدانند، هر یک از آنان به دلخواه، گروهی از حاکمان اموی و عباسی را به عنوان مصداق حدیث یاد شده، ذکر کردهاند. اینان کوشیدهاند تا بلکه بتوانند توجیه مناسب و قابل قبولی برای حدیث امامان اثناعشر ارائه کنند. اینان برای دستیابی به این هدف، در تفسیر احادیث مورد بحث، از دو روش استفاده کردهاند. | این بود نظر دانشنمدان تشیع، در مقابل، دانشمندان اهل سنت که نظر شیعیان را در بحث حدیث، بلکه احادیث اثناعشر نپذیرفته و خلافت پیامبر را امری بشری میدانند، هر یک از آنان به دلخواه، گروهی از حاکمان اموی و عباسی را به عنوان مصداق حدیث یاد شده، ذکر کردهاند. اینان کوشیدهاند تا بلکه بتوانند توجیه مناسب و قابل قبولی برای حدیث امامان اثناعشر ارائه کنند. اینان برای دستیابی به این هدف، در تفسیر احادیث مورد بحث، از دو روش استفاده کردهاند. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
1. در راه حل نخست، آنان با گرایش به دودمان اموی، پس از رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم از کسانی که دارای حاکمیت و سلطه ظاهری بودهاند به ترتیب دوازده نفر را برشمرده و آنان را مصداق خلفای دوازدهگانه رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم دانستهاند. این دسته از عالمان اهل سنت کاری به این مسئله نداشتهاند که افرادی را که برمیگزینند واجد شرایط خلافت هستند یا نه. به همین دلیل، در این راه حل، یزید بن معاویه و مروان و فرزندانش جزء خلفای رسول خدا قرار گرفتهاند امّا حسن بن علیعلیمها السلام نواده رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم، و یا عمر بن عبدالعزیز که به عقیده دانشمندان اهل سنت بهترین خلیفه و حاکم اموی است، از منصب خلافت بی نصیب ماندهاند، زیرا عدد خلفای دوازدهگانه پیش از او کامل شده است. | 1. در راه حل نخست، آنان با گرایش به دودمان اموی، پس از رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم از کسانی که دارای حاکمیت و سلطه ظاهری بودهاند به ترتیب دوازده نفر را برشمرده و آنان را مصداق خلفای دوازدهگانه رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم دانستهاند. این دسته از عالمان اهل سنت کاری به این مسئله نداشتهاند که افرادی را که برمیگزینند واجد شرایط خلافت هستند یا نه. به همین دلیل، در این راه حل، یزید بن معاویه و مروان و فرزندانش جزء خلفای رسول خدا قرار گرفتهاند امّا حسن بن علیعلیمها السلام نواده رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم، و یا عمر بن عبدالعزیز که به عقیده دانشمندان اهل سنت بهترین خلیفه و حاکم اموی است، از منصب خلافت بی نصیب ماندهاند، زیرا عدد خلفای دوازدهگانه پیش از او کامل شده است. | ||
2. گروهی دیگر از عالمان اهل سنت که راه حل نخست را خالی از نقیصه | 2. گروهی دیگر از عالمان اهل سنت که راه حل نخست را خالی از نقیصه | ||
نمیدیدهاند، از آن، روی گردانده و راه حل گزینشی را به جای آن برگزیدهاند. اینان در میان حاکمان اموی و عباسی به جستجو پرداخته و از میان آنان تعدادی را که به نظرشان از عملکرد بهتری برخوردار بودهاند انتخاب نموده و به ضمیمه خلفای راشدین، دوازده نفر را برگزیده و به گمان خود، آنان را مصداق خلفای دوازدهگانه رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم قرار دادهاند. امّا غافل از این که این راه حل نیز، همانند راه نخست با کاستیهایی مواجه است که پذیرش آن را ناممکن میسازد. و مابه برخی از آن کاستیها اشاره خواهیم نمود. | نمیدیدهاند، از آن، روی گردانده و راه حل گزینشی را به جای آن برگزیدهاند. اینان در میان حاکمان اموی و عباسی به جستجو پرداخته و از میان آنان تعدادی را که به نظرشان از عملکرد بهتری برخوردار بودهاند انتخاب نموده و به ضمیمه خلفای راشدین، دوازده نفر را برگزیده و به گمان خود، آنان را مصداق خلفای دوازدهگانه رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم قرار دادهاند. امّا غافل از این که این راه حل نیز، همانند راه نخست با کاستیهایی مواجه است که پذیرش آن را ناممکن میسازد. و مابه برخی از آن کاستیها اشاره خواهیم نمود. | ||
نمونههایی از توجیهات ترتیبی | نمونههایی از توجیهات ترتیبی |