۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
نظريه سوم، كه عبادت را چند مفهومه گرفته است، هر چند ممكن است صحيح باشد، اما سؤال اصلى اين است كه مفهوم اولى و شايع عبادت كدام است؟ | نظريه سوم، كه عبادت را چند مفهومه گرفته است، هر چند ممكن است صحيح باشد، اما سؤال اصلى اين است كه مفهوم اولى و شايع عبادت كدام است؟ | ||
به عبارت ديگر، عبادت ممكن است معناى حقيقى اولى و ثانوى داشته باشد، در اين صورت بايد مفهوم متداول و نخستين آن كه بدون قرينه از آن فهميده مىشود روشن گردد. | به عبارت ديگر، عبادت ممكن است معناى حقيقى اولى و ثانوى داشته باشد، در اين صورت بايد مفهوم متداول و نخستين آن كه بدون قرينه از آن فهميده مىشود روشن گردد. | ||
نظريه چهارم، يعنى عملى كه با قصد قربت و جهتگيرى الاهى باشد، مورد قبول اكثر عالمان فقه و اصول<ref>تهذیب الاصول، ج۱، ص۱۱۱. </ref><ref>الحدائق الناضره، ج۲، ص ۱۷۷. </ref><ref>نهاية الافكار، ج۱ ، ص ۱۸۳.</ref><ref>فوائد الاصول،ج ۱ ، ص ۱۲۸.</ref><ref>محاضرات فى اصول الفقه، ج۲ ، ص ۱۸۴.</ref> و برخى ديگر است. خاطر نشان مىشود، مقصود اكثر عالمان فقه و اصول از اين تعريف، عبادتى است كه در اسلام مطرح است، نه دقيقا بيان معناى لغوى آن (چنان كه در متن توضيح داده شده است)به نظر مىرسد اين معنا نزدیکترين معنا به مفهوم عبادت باشد، با اين توضيح كه، بنابر اينكه مفهوم اصلى عبادت خضوع و خشوع باشد، منظور از آن خضوعى است كه همراه با نوعى «تقديس» مقصود از | نظريه چهارم، يعنى عملى كه با قصد قربت و جهتگيرى الاهى باشد، مورد قبول اكثر عالمان فقه و اصول<ref>تهذیب الاصول، ج۱، ص۱۱۱. </ref><ref>الحدائق الناضره، ج۲، ص ۱۷۷. </ref><ref>نهاية الافكار، ج۱ ، ص ۱۸۳.</ref><ref>فوائد الاصول،ج ۱ ، ص ۱۲۸.</ref><ref>محاضرات فى اصول الفقه، ج۲ ، ص ۱۸۴.</ref> و برخى ديگر است. خاطر نشان مىشود، مقصود اكثر عالمان [[فقه]] و [[اصول]] از اين تعريف، عبادتى است كه در اسلام مطرح است، نه دقيقا بيان معناى لغوى آن (چنان كه در متن توضيح داده شده است)به نظر مىرسد اين معنا نزدیکترين معنا به مفهوم عبادت باشد، با اين توضيح كه، بنابر اينكه مفهوم اصلى عبادت [[خضوع]] و [[خشوع]] باشد، منظور از آن خضوعى است كه همراه با نوعى «تقديس» مقصود از «[[تقديس]]» هرگونه تقديسى نيست (مثل تقديس [[امام]] يا [[پیغمبر|پيامبر]]»، بلكه مقصود قداستى است كه جنبه الوهيت و ربوبيت داشته باشد.باشد، يعنى خضوعى كه با اعتقاد به [[الوهيت]] و [[ربوبيت]] معبود اعم از اينكه خداى حقيقى باشد يا پندارى و اعم از اينكه رب مطلق باشد يا رب النوع و ... انجام شود. اين تفسير از عبادت را «علامه بلاغى»<ref>علامه بلاغی، آلاء الرحمان، ذيل آيه اياك نعبد</ref> و همچنين «شهید مطهری»<ref>مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۲۰۵.</ref> ، بيان كرده است مرحوم حاج [[مصطفى خمينى]] نيز در [[تفسير]] خود آن را به عنوان «وضع تعينى» (و نه تعيينى» براى عبادت تأييد مىكند. زيرا اگر خشوع توأم با تقديس (به مفهومى كه بيان شد) نباشد، مثلا در برابر انسانى بدون اعتقاد به ربوبيت وىخضوع كند، مصداق «ادب» و احترام است، نه «عبادت». شايد مقصود برخى اهل لغت و تفسير كه عبادت را به مفهوم «نهايت خضوع»<ref>لسان العرب، ج۳ ، ص ۲۷۳.</ref><ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص ۳۱۹. </ref> يا «اطاعت خاشعانه» <ref>لسان العرب، ۳ / ۲۷۳.</ref> دانستهاند نيز همين معنا باشد. لسان العرب» در يك مورد، «عبد» را به «تأله» تفسير كرده كه شايد به مفهومى كه گفته شد نزديكتر باشد. | ||
اين مفهوم، لااقل معناى حقيقى اولى و شايع عبادت است عبادت مىتواند معناى «اسم مصدرى» داشته باشد، كه بدين معنا بر نماز و روزه و مانند آن اطلاق مىشود و مىتواند «مصدر متعدى» باشد كه به معناى «عبادت كردن» (بجا آوردن نماز و ...» است و اگر معنايى درگير چون خضوع، اطاعت و ... دارد، معناى حقيقى ثانوى (يا مجاز) است (كه نياز به قرينه دارد). مؤيد اين مطلب، سخن امام صادق عليهالسلام درباره حقيقت عبادت است كه فرمود: «نيت خوب - قصد قربت - داشتن در اطاعت، آنگونه كه خدا دستور داده است»<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۰، ص۲۵۴. </ref> | اين مفهوم، لااقل معناى حقيقى اولى و شايع عبادت است عبادت مىتواند معناى «اسم مصدرى» داشته باشد، كه بدين معنا بر [[نماز]] و [[روزه]] و مانند آن اطلاق مىشود و مىتواند «مصدر متعدى» باشد كه به معناى «عبادت كردن» (بجا آوردن نماز و ...» است و اگر معنايى درگير چون خضوع، اطاعت و ... دارد، معناى حقيقى ثانوى (يا مجاز) است (كه نياز به قرينه دارد). مؤيد اين مطلب، سخن [[امام صادق علیه السلام|امام صادق عليهالسلام]] درباره حقيقت عبادت است كه فرمود: «نيت خوب - قصد قربت - داشتن در اطاعت، آنگونه كه [[خدا]] دستور داده است»<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۰، ص۲۵۴. </ref> | ||
=مفهوم قصد قربت= | =مفهوم قصد قربت= | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
=معادل فارسی عبادت= | =معادل فارسی عبادت= | ||
معادل فارسى لفظ عبادت را برخى | معادل فارسى لفظ عبادت را برخى «[[بندگی]]» و «[[پرستش]]» دانستهاند.<ref>منتهى الارب، ج ۲ ، ص ۷۸۸ .</ref> البته فرهنگ معين عبادت را به صورت مصدر متعدى معنا كرده است، يعنى پرستش كردن، بندگى كردن. <ref>منتخب اللغات، واژه عبادت، فرهنگ معين، ج۲ ، ص ۲۲۷۲ .</ref> همان طور كه توضيح داده شد، واژه عبادت، بر نوعى «تقديس» دلالت دارد، در حالى كه واژه «بندگى» (بدون قيد) فاقد اين ويژگى است، از اين رو در مورد بندگى انسانها نسبت به يكديگر نيز فراوان استعمال مىشود، كه مرادف «[[بردگى]]» و «[[غلامى]]» است لفظ «بندگى» در واقع بيشتر، معادل واژه «عبودیت» است، نه «عبادت» . البته اگر از واژه «بندگى»، بندگى خاص، يعنى «بندگى خداوند» اراده شود، دلالت بر تقديس مىكند، لكن چنين معنايى از لفظ «بندگى» (بدون قيد) فهميده نمىشود. اما كلمه «پرستش»، به مفهوم عبادت نزديكتر است، زيرا مشتمل بر ويژگى «تقديس» نيز هست.حداقل بخشى از عبادت (همان طور كه امام [[روح الله موسوی خمینی|خمينى]] در تهذيب الاصول فرموده است معادل پرستیدن (مصدر متعدى) است. | ||
واژه «عبوديت» نيز (همانند عبادت) در اصل، به نظر بسيارى از واژهشناسان، به مفهوم «خضوع» است.<ref>زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۸، ص۳۳۰-۳۳۱. </ref><ref>الصحاح، ج ۲ ، ص ۵۰۲.</ref> و در استعمال متداول آن، معانى متعددى چون خضوع <ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص ۳۱۹. </ref> (كه همان معناى اصلى است)، اطاعت، <ref>اقرب الموارد ج۲، ص ۳۷۳.</ref> پرستش گفته شده است. <ref>تهذيب الاصول، ج۱ ، ص ۱۱۱.</ref> برخى نيز «عبوديت» را مرادف با «عبادت» دانسته اند.<ref>المنجد، واژه «عبد».</ref><ref>زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۸، ص۳۳۰. </ref> همان طور كه هر «اطاعتى» نيز عبوديت نيست (هر چند عبوديت بدون اطاعت معنا ندارد). نظر ديگر، كه عبوديت را مرادف عبادت دانسته است، نيز با كاربردهاى اين واژه سازگار نيست. زيرا لفظ «عبادت»، در استعمال شايع آن، نوعا درباره خدا به كار مىرود، البته واژه عبادت و مشتقات آن در مورد غير خدا هم استعمال شده است، لكن يا حقيقت ثانوى است يا مجاز. <ref>لسان العرب،ج ۳ ، ص ۲۷۱.</ref> درحالى كه لفظ «عبوديت» در مورد انسان نيز فراوان استعمال مىشود. در برخى دعاها آمده است «... اى كسى كه يوسف را بعد از عبوديت (بردگى) پيامبر قرار دادى».<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۸۷، ص۱۹۸. </ref> | واژه «عبوديت» نيز (همانند عبادت) در اصل، به نظر بسيارى از واژهشناسان، به مفهوم «خضوع» است.<ref>زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۸، ص۳۳۰-۳۳۱. </ref><ref>الصحاح، ج ۲ ، ص ۵۰۲.</ref> و در استعمال متداول آن، معانى متعددى چون خضوع <ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص ۳۱۹. </ref> (كه همان معناى اصلى است)، اطاعت، <ref>اقرب الموارد ج۲، ص ۳۷۳.</ref> پرستش گفته شده است. <ref>تهذيب الاصول، ج۱ ، ص ۱۱۱.</ref> برخى نيز «عبوديت» را مرادف با «عبادت» دانسته اند.<ref>المنجد، واژه «عبد».</ref><ref>زبیدی، مرتضی، تاج العروس، ج۸، ص۳۳۰. </ref> همان طور كه هر «اطاعتى» نيز عبوديت نيست (هر چند عبوديت بدون اطاعت معنا ندارد). نظر ديگر، كه عبوديت را مرادف عبادت دانسته است، نيز با كاربردهاى اين واژه سازگار نيست. زيرا لفظ «عبادت»، در استعمال شايع آن، نوعا درباره خدا به كار مىرود، البته واژه عبادت و مشتقات آن در مورد غير خدا هم استعمال شده است، لكن يا حقيقت ثانوى است يا مجاز. <ref>لسان العرب،ج ۳ ، ص ۲۷۱.</ref> درحالى كه لفظ «عبوديت» در مورد انسان نيز فراوان استعمال مىشود. در برخى دعاها آمده است «... اى كسى كه يوسف را بعد از عبوديت (بردگى) پيامبر قرار دادى».<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۸۷، ص۱۹۸. </ref> | ||
همچنين در مورد «زيد» كه در خدمت پیامبر بود و پدر و مادر وى او را از پيامبر خواستند، اما زيد خدمتگزارى نزد آن حضرت را بر رفتن به نزد پدر و مادر ترجيح داد، به او گفتند: «اتختار العبودية»، يعنى: آيا عبوديت را بر آزادى ترجيح مىدهى .... <ref>المصنف،ج ۶ ، ص ۴۶۱.</ref> | همچنين در مورد «زيد» كه در خدمت پیامبر بود و پدر و مادر وى او را از پيامبر خواستند، اما زيد خدمتگزارى نزد آن حضرت را بر رفتن به نزد پدر و مادر ترجيح داد، به او گفتند: «اتختار العبودية»، يعنى: آيا عبوديت را بر آزادى ترجيح مىدهى .... <ref>المصنف،ج ۶ ، ص ۴۶۱.</ref> |