عبدالمجید سلیم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'الازهـر' به 'الازهر')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۴: خط ۳۴:
[[محمد عبده]] در اين دوره، به اصلاحات دينى و فرهنگى و حتى اجتماعى دست‌ زده‌ بود‌. او حتى به مقام مفتى مصر هم رسيده بود و در سه زمينه (دانشگاه‌ الازهر‌، اوقاف‌، دادگاه هاى شرعى) فعاليت می‌كرد و از نظر سياسى به شدت تحت فشار حـكومت خديو توفيق و فرماندار‌ انگليسى‌ مصر‌ (لردكرومر) قرار داشت.
[[محمد عبده]] در اين دوره، به اصلاحات دينى و فرهنگى و حتى اجتماعى دست‌ زده‌ بود‌. او حتى به مقام مفتى مصر هم رسيده بود و در سه زمينه (دانشگاه‌ الازهر‌، اوقاف‌، دادگاه هاى شرعى) فعاليت می‌كرد و از نظر سياسى به شدت تحت فشار حـكومت خديو توفيق و فرماندار‌ انگليسى‌ مصر‌ (لردكرومر) قرار داشت.
=وقايع دوران تحصيل=
=وقايع دوران تحصيل=
در زمانى كه كشور مسلمان مصر، تحت حاكميت خديو‌ عباس‌ حلمى‌ (1914 ـ 1892م.) و زيرپرچم و سلطه انگليس قرار داشت و دوران تلخ ذلت را تجربه می‌كرد، عبدالمجيد سليم‌ به‌ آينـده‌ای آزاد‌ و اسـلامى براى مصر می‌انديشيد و با اين روحيه تحصيلاتش را ادامه می‌داد تا‌ اينكه‌ با گذرسالها، در سن 26 سالگى (1918 ميلادى) توانست با درجه عالى از الأزهر فارغ‌التحصيل شود‌. دراين‌ دوره از زندگى علمىِ عبدالمجيد سليم، الأزهر شـاهد تـغيير و تـحولات عملى و ادارى‌ بود‌ و تلاشهاى زيادى صورت مـی‌گرفت تـا اين مـركز‌ تبديل‌ به‌ مكانى منطبق با شرايط روز و پاسخگو به نيازهاى‌ علمى‌، مذهبى و سياسى روز گردد.<ref> در قرن نوزدهم، جنبشى‌ فرهنگى و آموزشى در مصر‌ پديد‌ آمد و جـوانان بـه سـوى فرهنگ‌ نوين‌ گرايش پيدا كردند و صدها نفر براى تحصيل عازم اروپا شـدند و مدارس جديد در‌ مصر‌ تأسيس شد. با اين وضع‌، الأزهر‌ با‌ روش قديمى نمی‌توانست‌ در‌ جذب جوانان موفق باشد‌. به‌ همين دليل مـدتى مـتروک مـاند. در پى اقدامات اصلاحگرايانه كه سالها از 1872 تا‌ 1936‌ به طول كشيد، به صورت مدرن‌ و مـتشكل‌ از سـه‌ دانشكده‌ (اصول‌ دين، حقوق اسلامى و زبان‌ و ادبيات عرب) درآمد و دانشجويان قبل از ورود به رشته‌هاى تخصصى، دروس مقدماتى و عمومى را در‌ دو‌ دورهٔ مـقدماتى و مـتوسطه مـی‌گذرانند. هنوز هم‌ برخى‌ كلاسها‌ به‌ روش‌ سابق، يعنى نشستن‌ دور‌ استاد، اداره می‌شود. (بـی‌آزار شـيرازى، 1377، ص 391؛ خـفاجى، ج 1، ص181). </ref> عبدالمجيد سليم در اين دوره شاهد وضع قوانينى، نظير قانون‌ تشكيل‌ مجلس اداره الازهر، امـتحان گـرفتن‌ از‌ كسانى كه‌ می‌خواستند‌ در‌ الأزهر تدريس كنند، نحوهٔ هـزينهٔ شـهريه‌ها‌ در‌ الازهر (در سال 1895 م.)، قانون مدارج علمى و بالأخره قانون جامع الأزهر(در‌ سال‌ 1896 م.) بود. <br>
در زمانى كه كشور مسلمان مصر، تحت حاكميت خديو‌ عباس‌ حلمى‌ (1914 ـ 1892م.) و زيرپرچم و سلطه انگليس قرار داشت و دوران تلخ ذلت را تجربه می‌كرد، عبدالمجيد سليم‌ به‌ آينـده‌ای آزاد‌ و اسـلامى براى مصر می‌انديشيد و با اين روحيه تحصيلاتش را ادامه می‌داد تا‌ اينكه‌ با گذرسالها، در سن 26 سالگى (1918 ميلادى) توانست با درجه عالى از الأزهر فارغ‌التحصيل شود‌. دراين‌ دوره از زندگى علمىِ عبدالمجيد سليم، الأزهر شـاهد تـغيير و تـحولات عملى و ادارى‌ بود‌ و تلاشهاى زيادى صورت مـی‌گرفت تـا اين مـركز‌ تبديل‌ به‌ مكانى منطبق با شرايط روز و پاسخگو به نيازهاى‌ علمى‌، مذهبى و سياسى روز گردد.<ref> در قرن نوزدهم، جنبشى‌ فرهنگى و آموزشى در مصر‌ پديد‌ آمد و جـوانان بـه سـوى فرهنگ‌ نوين‌ گرايش پيدا كردند و صدها نفر براى تحصيل عازم اروپا شـدند و مدارس جديد در‌ مصر‌ تأسيس شد. با اين وضع‌، الأزهر‌ با‌ روش قديمى نمی‌توانست‌ در‌ جذب جوانان موفق باشد‌. به‌ همين دليل مـدتى مـتروک مـاند. در پى اقدامات اصلاحگرايانه كه سالها از 1872 تا‌ 1936‌ به طول كشيد، به صورت مدرن‌ و مـتشكل‌ از سـه‌ دانشكده‌ (اصول‌ دين، حقوق اسلامى و زبان‌ و ادبيات عرب) درآمد و دانشجويان قبل از ورود به رشته‌هاى تخصصى، دروس مقدماتى و عمومى را در‌ دو‌ دورهٔ مـقدماتى و مـتوسطه مـی‌گذرانند. هنوز هم‌ برخى‌ كلاسها‌ به‌ روش‌ سابق، يعنى نشستن‌ دور‌ استاد، اداره می‌شود. (بـی‌آزار شـيرازى، 1377، ص 391؛ خـفاجى، ج 1، ص181). </ref> عبدالمجيد سليم در اين دوره شاهد وضع قوانينى، نظير قانون‌ تشكيل‌ مجلس اداره الازهـر، امـتحان گـرفتن‌ از‌ كسانى كه‌ می‌خواستند‌ در‌ الأزهر تدريس كنند، نحوهٔ هـزينهٔ شـهريه‌ها‌ در‌ الازهر (در سال 1895 م.)، قانون مدارج علمى و بالأخره قانون جامع الأزهر(در‌ سال‌ 1896 م.) بود. <br>
علاوه بر اين امور، عبدالمجيد سليم در‌ اين‌ دوره‌ با وقايع تلخى هم روبه رو بود‌؛ درگـذشت‌ اسـتادان بزرگوارش‌ و نـيز‌ شخصيت‌هاى‌ علمى‌ و اصلاحگر بزرگ در مصرِ تحت سلطه روح او را می‌آزرد. او درسال 1897م. از وفات سيد جمالالدين اسدآبادى آغـازگر نـهضت اصلاحگرى اسلامى مطلع شد و به فاصله پنج سال‌ از اين ماجرا، از درگذشت [[عبد الرحمن کواکبی|عبدالرحمن كواكبى]] (1902م.) برجسته‌ترين شـخصيت پيرو مـكتب اتـحاد اسلامى [[سید جمال الدین اسد آبادی|سيد جمال الدين]] و [[محمد عبده]]، آگاهى يافت. كواكبى اهل حلب و ايرانی‌الاصل بود او در سال 1899م. بعد از هـجرت‌ بـه‌ مصر، منصب قضاوت شرعى را عهده‌دار شد و بعد از مسافرت به كشورهاى ديگر به مـصر بـازگشت و بـا محمد عبده كه حاصل افكار جمال الدين بود، آشنا شد.<ref> (موثقى، 1371، ج 2، ص 57ـ52). </ref> اما‌ بزرگترين‌ مصيبتى كه عبدالمجيد به آن دچار شـد، درگـذشت استاد فرزانه و پيشواى عزت طلب او شيخ محمد عبده بود كه در سال 1905م. روى داد. <br>
علاوه بر اين امور، عبدالمجيد سليم در‌ اين‌ دوره‌ با وقايع تلخى هم روبه رو بود‌؛ درگـذشت‌ اسـتادان بزرگوارش‌ و نـيز‌ شخصيت‌هاى‌ علمى‌ و اصلاحگر بزرگ در مصرِ تحت سلطه روح او را می‌آزرد. او درسال 1897م. از وفات سيد جمالالدين اسدآبادى آغـازگر نـهضت اصلاحگرى اسلامى مطلع شد و به فاصله پنج سال‌ از اين ماجرا، از درگذشت [[عبد الرحمن کواکبی|عبدالرحمن كواكبى]] (1902م.) برجسته‌ترين شـخصيت پيرو مـكتب اتـحاد اسلامى [[سید جمال الدین اسد آبادی|سيد جمال الدين]] و [[محمد عبده]]، آگاهى يافت. كواكبى اهل حلب و ايرانی‌الاصل بود او در سال 1899م. بعد از هـجرت‌ بـه‌ مصر، منصب قضاوت شرعى را عهده‌دار شد و بعد از مسافرت به كشورهاى ديگر به مـصر بـازگشت و بـا محمد عبده كه حاصل افكار جمال الدين بود، آشنا شد.<ref> (موثقى، 1371، ج 2، ص 57ـ52). </ref> اما‌ بزرگترين‌ مصيبتى كه عبدالمجيد به آن دچار شـد، درگـذشت استاد فرزانه و پيشواى عزت طلب او شيخ محمد عبده بود كه در سال 1905م. روى داد. <br>
ويژگى‌ اين‌ دوره از زندگى عـبدالمجيد سـليم‌، تـلاش‌ انديشمندان و دلسوزان اسلامى، براى بازگرداندن عزّت اسلامى به جهان اسلام و ايجاد نهضت‌هاى اصلاحگرى دينى است. از اينرو عـبدالمجيد در يكى از حـساسترين قـله‌هاى وقايع مربوط‌ به‌ جهان اسلام قرار داشت‌. در‌ اين بين بايد به حركت‌هايى كه عبدالمجيد بـعدها ادامـه دهنده آن شد، يعنى روند تاريخى تقريب و وحدت اسلامى نيز توجه كرد. زمانى كه عبدالمجيد دو سال تا فارغ التحصيلى فاصله داشـت، عـلامه [[شرف الدین، سید عبدالحسین|شرف الدين موسوى‌ عاملى]]در مصر با سليم بشرى، مفتى مصر ارتباطات علمى برقرار كرده و در مـسير شـناخت و ارتباط بيشتر مذاهب اسلامى، تلاش می‌كرد، كه حـاصل اين تـلاش، كتـاب گرانقدر «المراجعات»می‌باشد. <ref> ر.ك: پيشين، ص 272‌ـ260. </ref> به اين‌ تـرتيب، وى بـا رئيس علماى مصر، سليم بشرى (1335 ـ1284 ق) آشنا شد و هر دو براى درد مشترک، گام بر می‌داشتند. اهـميت اين رويداد آنجا روشن می‌شود كه بدانيم عبدالمجيد‌ سليم‌، دقـيقاً‌ رهنورد همين مـسيرى اسـت كه در دوران جـوانى و تحصيل او، سليم بشرى و سيد عبدالحسين شـرف الّدين پى ريخـته‌اند و نهايت ‌‌كار‌ عبدالمجيد سليم هم توسط شاگردش شيخ [[محمود شلتوت]] به اين آرمان می‌رسد كه: «اتـحاد‌ اسـلامى‌ و پيمان‌ برادرى وقتى به دست می‌آيد كه شـما مذهب شيعه را آزاد اعلام كنـيد و آن را مـانند‌ يكى از مذاهب چهارگانه بدانيد. بايد نظر شـافعى و حـنفى و مالكى و حنبلى به شيعه و پيروان‌ آل محمد(ع) مانند نظرشان به‌ يكديگر باشد‌ تا در اثر اين احـترام اخـتلافات مسلمانان برطرف شود». <ref>پيشين، ص28. </ref>
ويژگى‌ اين‌ دوره از زندگى عـبدالمجيد سـليم‌، تـلاش‌ انديشمندان و دلسوزان اسلامى، براى بازگرداندن عزّت اسلامى به جهان اسلام و ايجاد نهضت‌هاى اصلاحگرى دينى است. از اينرو عـبدالمجيد در يكى از حـساسترين قـله‌هاى وقايع مربوط‌ به‌ جهان اسلام قرار داشت‌. در‌ اين بين بايد به حركت‌هايى كه عبدالمجيد بـعدها ادامـه دهنده آن شد، يعنى روند تاريخى تقريب و وحدت اسلامى نيز توجه كرد. زمانى كه عبدالمجيد دو سال تا فارغ التحصيلى فاصله داشـت، عـلامه [[سید عبد الحسین شرف ‌‌الدین|شرف الدين موسوى‌ عاملى‌]] در مصر با سليم بشرى، مفتى مصر ارتباطات علمى برقرار كرده و در مـسير شـناخت و ارتباط بيشتر مذاهب اسلامى، تلاش می‌كرد، كه حـاصل اين تـلاش، كتـاب گرانقدر «المراجعات»می‌باشد. <ref> ر.ك: پيشين، ص 272‌ـ260. </ref> به اين‌ تـرتيب، وى بـا رئيس علماى مصر، سليم بشرى (1335 ـ1284 ق) آشنا شد و هر دو براى درد مشترک، گام بر می‌داشتند. اهـميت اين رويداد آنجا روشن می‌شود كه بدانيم عبدالمجيد‌ سليم‌، دقـيقاً‌ رهنورد همين مـسيرى اسـت كه در دوران جـوانى و تحصيل او، سليم بشرى و سيد عبدالحسين شـرف الّدين پى ريخـته‌اند و نهايت ‌‌كار‌ عبدالمجيد سليم هم توسط شاگردش شيخ [[محمود شلتوت]] به اين آرمان می‌رسد كه: «اتـحاد‌ اسـلامى‌ و پيمان‌ برادرى وقتى به دست می‌آيد كه شـما مذهب شيعه را آزاد اعلام كنـيد و آن را مـانند‌ يكى از مذاهب چهارگانه بدانيد. بايد نظر شـافعى و حـنفى و مالكى و حنبلى به شيعه و پيروان‌ آل محمد(ع) مانند نظرشان به‌ يكديگر باشد‌ تا در اثر اين احـترام اخـتلافات مسلمانان برطرف شود». <ref>پيشين، ص28. </ref>


=اوضـاع فـرهنگى مصر در زمـان عـبدالمجيد سـليم=
=اوضـاع فـرهنگى مصر در زمـان عـبدالمجيد سـليم=
خط ۵۵: خط ۵۵:
در این ایام علامه شيخ مرتضى آل‌ياسين از عـلماى بـزرگ نجف اشرف بعد‌ از‌ اطلاع از تحريم مشروبات الكلى در‌ هندوستان‌ توسط دولت هند، نامه‌ای از سوى علماى نـجف اشـرف به جماعت كبار العلماى الازهر فـرستاد و آنـان را به تـبادل رأى و ايجـاد نـهضتى همگانى جهت مبارزه‌ بامشروبات‌ الكلى دعوت كرد. وى‌ اين‌ نـامه را در رجب 1369 ق به الازهر ارسال كرد. جماعت تقريب الأزهر با دو شخصيت بزرگ، شيخ عـبدالمجيد سـليم و شيخ محمود شلتوت، ازاعضاى هيئت كبـار علما، ارتباط برقرار نـمود و بـا‌ آنان‌ گفتوگو كرد، آنان هم از پيشـنهاد عـلامه آلياسين استقبال نموده و قول همكارى دادند. چند روز بعد، با همكارى عبدالمجيد سليم، جلسه‌ای تـاريخى در جـامع الازهر برگزار شد و  بـه اين نـتيجه رسيدند كه به صورت دسته جمعى نامه‌ای به رييس مجلس‌ و وزراى مصطفى نحاس پاشا بفرستند و از وى بخواهند براى تـحريم مـشروبات الكلى‌ در‌ مصر‌ اقدام نمايد. همچنين مقرر شد هـمزمان نـامه‌ای به پادشـاه مـصر بـنويسند و اهميت تحريم مشروبات الكلى را بـراى وى توضيح ‌‌دهند.‌ هر دو نامه نگاشته شد و ارسال گرديد و در 25 شعبان 1369 در دو‌ نوبت‌ در‌ راديوى دولتى مصر قرائت شد.  چند تـن از كبـار العلماى الازهر در اين مورد با علماى نجف‌ اشـرف هـمكارى بـيشترى داشـتند كه عبارت اند از:  شيخ عبدالمجيد سـليم، شـيخ محمود شلتوت، شيخ‌ محمد عبداللطيف دراز، شيخ‌ محمد‌ الفتاح العنانى، شيخ عیسی منون و شيخ محمد محمد مدنى.  
در این ایام علامه شيخ مرتضى آل‌ياسين از عـلماى بـزرگ نجف اشرف بعد‌ از‌ اطلاع از تحريم مشروبات الكلى در‌ هندوستان‌ توسط دولت هند، نامه‌ای از سوى علماى نـجف اشـرف به جماعت كبار العلماى الازهر فـرستاد و آنـان را به تـبادل رأى و ايجـاد نـهضتى همگانى جهت مبارزه‌ بامشروبات‌ الكلى دعوت كرد. وى‌ اين‌ نـامه را در رجب 1369 ق به الازهر ارسال كرد. جماعت تقريب الأزهر با دو شخصيت بزرگ، شيخ عـبدالمجيد سـليم و شيخ محمود شلتوت، ازاعضاى هيئت كبـار علما، ارتباط برقرار نـمود و بـا‌ آنان‌ گفتوگو كرد، آنان هم از پيشـنهاد عـلامه آلياسين استقبال نموده و قول همكارى دادند. چند روز بعد، با همكارى عبدالمجيد سليم، جلسه‌ای تـاريخى در جـامع الازهر برگزار شد و  بـه اين نـتيجه رسيدند كه به صورت دسته جمعى نامه‌ای به رييس مجلس‌ و وزراى مصطفى نحاس پاشا بفرستند و از وى بخواهند براى تـحريم مـشروبات الكلى‌ در‌ مصر‌ اقدام نمايد. همچنين مقرر شد هـمزمان نـامه‌ای به پادشـاه مـصر بـنويسند و اهميت تحريم مشروبات الكلى را بـراى وى توضيح ‌‌دهند.‌ هر دو نامه نگاشته شد و ارسال گرديد و در 25 شعبان 1369 در دو‌ نوبت‌ در‌ راديوى دولتى مصر قرائت شد.  چند تـن از كبـار العلماى الازهر در اين مورد با علماى نجف‌ اشـرف هـمكارى بـيشترى داشـتند كه عبارت اند از:  شيخ عبدالمجيد سـليم، شـيخ محمود شلتوت، شيخ‌ محمد عبداللطيف دراز، شيخ‌ محمد‌ الفتاح العنانى، شيخ عیسی منون و شيخ محمد محمد مدنى.  
=گام‌هاى نخستين تقريب و همبستگى=
=گام‌هاى نخستين تقريب و همبستگى=
در سال‌ 1938‌م. استاد [[محمد تقی قمی|محمدتقى‌ قمی]] وارد‌ مصر‌ شد. وى يک روحانى‌ ايرانى بود كه براى انجام امورفرهنگى از سـوى دولت ايران بـه مصر اعزام شده بود‌، اما‌ او با [[الازهر]] تماس گرفت و در‌ نتيجه‌، با شيوخ‌ بزرگوارى‌ چون‌ عبدالمجيد سليم، [[محمود شلتوت|محمود‌ شلتوت]]‌، [[محمد فحام]]، [[محمد ابوزهره]]، [[محمد غزالى]]،[[حسن البنا]] و... آشنا شد. او موضوع تـقريب را بـه عـنوان‌ استراتژى‌ در‌ نظر داشت و براى دسـتيابى بـه آن تـحمل زيادى‌ از‌ خود‌ نشان‌ می‌داد‌ و بعد از 9 سال تلاش اساسنامه تقريب در سال 1947م. به تصويب رسيد. در اين دوره مصطفى مراغى رياست [[الازهر]] رابـه عـهده داشت‌. <br>
در سال‌ 1938‌م. استاد [[محمد تقی قمی|محمدتقى‌ قمی]] وارد‌ مصر‌ شد. وى يک روحانى‌ ايرانى بود كه براى انجام امورفرهنگى از سـوى دولت ايران بـه مصر اعزام شده بود‌، اما‌ او با [[الازهر]] تماس گرفت و در‌ نتيجه‌، با شيوخ‌ بزرگوارى‌ چون‌ عبدالمجيد سليم، محمود‌ شلتوت‌، محمد فحام، محمد ابوزهره، محمد غزالى،[[حسن البنا]] و... آشنا شد. او موضوع تـقريب را بـه عـنوان‌ استراتژى‌ در‌ نظر داشت و براى دسـتيابى بـه آن تـحمل زيادى‌ از‌ خود‌ نشان‌ می‌داد‌ و بعد از 9 سال تلاش اساسنامه تقريب در سال 1947م. به تصويب رسيد. در اين دوره مصطفى مراغى رياست الازهـر رابـه عـهده داشت‌. <br>
دعوت تقريب، انديشه‌ای اصلاحى بود و در چارچوب اصـلاحطلبى دينـى جاى داشت كه از رهبران بزرگ اصلاحى دينى، چون [[جمال الدین اسد آبادی|سيد جمال]] و [[محمد عبده]] الهام گرفته و از مواضع قوى سنّتى و فقهى و جنبه‌هاى قـوى‌ اصـلاحى‌ از جـمله در مسئله اجتهاد و فكر تقريب برخوردار بود.
دعوت تقريب، انديشه‌ای اصلاحى بود و در چارچوب اصـلاحطلبى دينـى جاى داشت كه از رهبران بزرگ اصلاحى دينى، چون سيد جمال و محمد عبده الهام گرفته و از مواضع قوى سنّتى و فقهى و جنبه‌هاى قـوى‌ اصـلاحى‌ از جـمله در مسئله اجتهاد و فكر تقريب برخوردار بود.


=مرحله مقدماتى تقريب=
=مرحله مقدماتى تقريب=
مرحله آغـازين تـقريب از سال 1938م. (ورود قمى به مصر) تا سال 1946م. به طول كشيد. دراين دوره رياست الازهر‌ تا‌ سـال 1944‌م. بـا مـراغى و بعد از آن (1945 تا 1948م.) با مصطفى عبدالرزاق بود. در اين زمان جنگ جهانى دوم‌ به فاصله يك سال پس از آغاز دعـوت تـقريب، تا سال‌1945‌م. تداوم‌ يافت و در كار تقريب وقفه پيش آورد. در اين دوره عبدالمجيد همچنان مفتى ديار مصر بود و هر دو ‌‌رئيس الازهر، بـا وى ارتباطات گرمى داشتند و در مراحل تمهيد و تكوين از او يارى جستند‌. <br>
مرحله آغـازين تـقريب از سال 1938م. (ورود قمى به مصر) تا سال 1946م. به طول كشيد. دراين دوره رياست الازهر‌ تا‌ سـال 1944‌م. بـا مـراغى و بعد از آن (1945 تا 1948م.) با مصطفى عبدالرزاق بود. در اين زمان جنگ جهانى دوم‌ به فاصله يك سال پس از آغاز دعـوت تـقريب، تا سال‌1945‌م. تداوم‌ يافت و در كار تقريب وقفه پيش آورد. در اين دوره عبدالمجيد همچنان مفتى ديار مصر بود و هر دو ‌‌رئيس الازهـر، بـا وى ارتباطات گرمى داشتند و در مراحل تمهيد و تكوين از او يارى جستند‌. <br>
خـدمت بـزرگى كه مصطفى‌ مراغى‌ به جريان تـقريب كرد، بـرگزيدن و شـناساندن افرادى بود كه می‌توانستند در مـسير تقريب مفيد واقع شـوند و البـته در اين ميان‌ شخصيت‌ علمى‌ عبدالمجيد سليم چنان برجسته بود كه در صدر فهرست پيشنهادى مراغى‌ قرار گرفت. <br>
خـدمت بـزرگى كه مصطفى‌ مراغى‌ به جريان تـقريب كرد، بـرگزيدن و شـناساندن افرادى بود كه می‌توانستند در مـسير تقريب مفيد واقع شـوند و البـته در اين ميان‌ شخصيت‌ علمى‌ عبدالمجيد سليم چنان برجسته بود كه در صدر فهرست پيشنهادى مراغى‌ قرار گرفت. <br>
بـر اسـاس يكى از مقالات و گزارش هاى دارالتقريب، مصطفى مراغى، خـود شـيخ عبدالمجيد سـليم را بـه دارالتـقريب‌ معرفى‌ كرد‌ و احترام بسيار زيادى بـراى او قائل بود و معتقد بود اگر بتوانيم‌ شيخ‌ سليم را وارد جماعت تقريب كنيم، قدم بسيار مهمى بـرداشته ايم.<ref> مـوثقى، 1371، ص 147. </ref> به اين ترتيب،عبدالمجيد‌ از‌ همان‌ مرحله اول وارد تـقريب شـد. از جـمله اتـفاقات اين دوره مـی‌توان به‌ جشن‌ هـزارمين سال‌ تـأسيس الازهر اشاره كرد كه قرار شد در آن، فعاليتى در مورد تقريب انجام‌ گيرد‌. البته‌ اين جشن به سال بعد موكول شد و گـسترش جـنگ جـهانى مانع برگزارى آن گرديد. <ref> بی‌آزار‌ شيرازى‌، 1377، ص 65. </ref>
بـر اسـاس يكى از مقالات و گزارش هاى دارالتقريب، مصطفى مراغى، خـود شـيخ عبدالمجيد سـليم را بـه دارالتـقريب‌ معرفى‌ كرد‌ و احترام بسيار زيادى بـراى او قائل بود و معتقد بود اگر بتوانيم‌ شيخ‌ سليم را وارد جماعت تقريب كنيم، قدم بسيار مهمى بـرداشته ايم.<ref> مـوثقى، 1371، ص 147. </ref> به اين ترتيب،عبدالمجيد‌ از‌ همان‌ مرحله اول وارد تـقريب شـد. از جـمله اتـفاقات اين دوره مـی‌توان به‌ جشن‌ هـزارمين سال‌ تـأسيس الازهر اشاره كرد كه قرار شد در آن، فعاليتى در مورد تقريب انجام‌ گيرد‌. البته‌ اين جشن به سال بعد موكول شد و گـسترش جـنگ جـهانى مانع برگزارى آن گرديد. <ref> بی‌آزار‌ شيرازى‌، 1377، ص 65. </ref>
=مرحله تكوين‌ و تجهيز‌ تقريب=
=مرحله تكوين‌ و تجهيز‌ تقريب=
نقش‌ دادن‌ شيخ‌ مراغى در مرحله تكوين و تـجهيز تـقريب‌ به‌ اشخاصى چون عـبدالمجيد سـليم ومصطفى عبدالرزاق همواره مورد تشويق و اعجاب محمدتقى قمى‌ بانى‌ و مؤسس تقريب بود. با اين حال او‌ عبدالرزاق را قهرمان مرحله‌ دوم‌، يعنى تكوين و پيدايش تقريب، می‌داند‌. اين‌ مرحله را بايد ازسال 1946، زمان بازگشت محمدتقى قـمى بـه مصر، تا حمايت‌ علنى‌ عبدالرزاق از تقريب دانست كه موجب‌ رسميت‌ يافتن‌ آن شد. وى‌ می‌نويسد‌: <br>
نقش‌ دادن‌ شيخ‌ مراغى در مرحله تكوين و تـجهيز تـقريب‌ به‌ اشخاصى چون عـبدالمجيد سـليم ومصطفى عبدالرزاق همواره مورد تشويق و اعجاب محمدتقى قمى‌ بانى‌ و مؤسس تقريب بود. با اين حال او‌ عبدالرزاق را قهرمان مرحله‌ دوم‌، يعنى تكوين و پيدايش تقريب، می‌داند‌. اين‌ مرحله را بايد ازسال 1946، زمان بازگشت محمدتقى قـمى بـه مصر، تا حمايت‌ علنى‌ عبدالرزاق از تقريب دانست كه موجب‌ رسميت‌ يافتن‌ آن شد. وى‌ می‌نويسد‌: <br>
اين مرحله با تصويب قانون تقريب در‌ سال‌ 1947‌ م. با موفقيت به پايان رسيد كه از‌ افراد‌ دخيل در‌ آن‌ مـی‌توان‌ ‌ ‌بـه‌ عبدالمجيد سليم رئيس هيئت فتواى دانشگاه الازهر اشاره كرد. به گفته مرحوم قمى، در اين مرحله شيخ مـصطفى عـبدالرزاق رئيس الازهر در كنار اين دعوت ولى خارج از‌ جمعيت تقريب باقى ماند تا هنگام بحران بهتر بتواند آنان را كمك كند و در واقـع نقش سپر دفاعى را به شيخ عبدالمجيد سليم واگذار كرد. <br>
اين مرحله با تصويب قانون تقريب در‌ سال‌ 1947‌ م. با موفقيت به پايان رسيد كه از‌ افراد‌ دخيل در‌ آن‌ مـی‌توان‌ ‌ ‌بـه‌ عبدالمجيد سليم رئيس هيئت فتواى دانشگاه الازهر اشاره كرد. به گفته مرحوم قمى، در اين مرحله شيخ مـصطفى عـبدالرزاق رئيس الازهـر در كنار اين دعوت ولى خارج از‌ جمعيت تقريب باقى ماند تا هنگام بحران بهتر بتواند آنان را كمك كند و در واقـع نقش سپر دفاعى را به شيخ عبدالمجيد سليم واگذار كرد. <br>
=مرحله اجرايى و نهايى تقريب=
=مرحله اجرايى و نهايى تقريب=
بخشى از‌ چهره‌ سياسى‌ عبدالمجيد سليم را بايد در دارالتـقريب جـستوجو كرد، همانگونه كه بخشى ديگر نيز، از مطالعه‌ حضور‌ وى‌ در الازهر به دست می‌آيد. با اين كه عبدالرزاق از نظر سياسى اختلاف نظرهايى بـا‌ سـليم‌ داشت، اما سليم، عبدالرزاق را شخصيتى صاحب علم و تقوا و مورد اطمينان می‌دانست و توسط وى‌ بـه‌ دارالتـقريب‌ راه يافته بود. شيخ سليم با حضور در دارالتـقريب مـنشأ  آثـار زيادى شد، هم از‌ لحاظ‌ علمى و اجتماعى، هم از لحـاظ جـلب شخصيتهاى جديد به دارالتقريب كه پشتوانه آينده آن‌ شدند‌، مانند‌ شاگردش شيخ شلتوت، و هـم از جـهت دفاع مستحكم در برابر حمله برخى شـيوخ الازهر به انـديشه‌ اصـلاحگرايانه‌ در بـاب تقريب بين مذاهب اسلامى. <ref>ر.ك: موثقى، 1371،ص 148. </ref> <br>
بخشى از‌ چهره‌ سياسى‌ عبدالمجيد سليم را بايد در دارالتـقريب جـستوجو كرد، همانگونه كه بخشى ديگر نيز، از مطالعه‌ حضور‌ وى‌ در الازهر به دست می‌آيد. با اين كه عبدالرزاق از نظر سياسى اختلاف نظرهايى بـا‌ سـليم‌ داشت، اما سليم، عبدالرزاق را شخصيتى صاحب علم و تقوا و مورد اطمينان می‌دانست و توسط وى‌ بـه‌ دارالتـقريب‌ راه يافته بود. شيخ سليم با حضور در دارالتـقريب مـنشأ  آثـار زيادى شد، هم از‌ لحاظ‌ علمى و اجتماعى، هم از لحـاظ جـلب شخصيتهاى جديد به دارالتقريب كه پشتوانه آينده آن‌ شدند‌، مانند‌ شاگردش شيخ شلتوت، و هـم از جـهت دفاع مستحكم در برابر حمله برخى شـيوخ الازهـر به انـديشه‌ اصـلاحگرايانه‌ در بـاب تقريب بين مذاهب اسلامى. <ref>ر.ك: موثقى، 1371،ص 148. </ref> <br>
مـصطفى عـبدالرزاق بعد‌ از‌ زحمات‌ زياد و اتمام اين بخش حياتى از پروژه تقريب، دار فانى را وداع گفت و از آن پس‌ بود‌ كه‌ مـرحله اجـرايى آغاز شد. عالمان بزرگ در پى طرح ريزى فـردايى متحد براى امّت‌ اسلام‌ بـودند. تـا اين مرحله از تقريب را عمدتاً محمدمصطفى مـراغى (1945 ـ 1935) و مـصطفى عبدالرزاق (1947 ـ 1945) با‌ همراهى‌ و مجاهدت مردانى چون شيخ عبدالمجيد سليم و شيخ محمدحسين كاشف الغطا راهبرى و هدايت كرده و بـه‌ سـلامت‌ به سرمنزل مقصود رسانده بـود و اكنـون (1948‌) نـوبت‌ مردانى‌ ديگر بـود كه اين راه را بـپيمايند‌. <br>
مـصطفى عـبدالرزاق بعد‌ از‌ زحمات‌ زياد و اتمام اين بخش حياتى از پروژه تقريب، دار فانى را وداع گفت و از آن پس‌ بود‌ كه‌ مـرحله اجـرايى آغاز شد. عالمان بزرگ در پى طرح ريزى فـردايى متحد براى امّت‌ اسلام‌ بـودند. تـا اين مرحله از تقريب را عمدتاً محمدمصطفى مـراغى (1945 ـ 1935) و مـصطفى عبدالرزاق (1947 ـ 1945) با‌ همراهى‌ و مجاهدت مردانى چون شيخ عبدالمجيد سليم و شيخ محمدحسين كاشف الغطا راهبرى و هدايت كرده و بـه‌ سـلامت‌ به سرمنزل مقصود رسانده بـود و اكنـون (1948‌) نـوبت‌ مردانى‌ ديگر بـود كه اين راه را بـپيمايند‌. <br>
شخصيت‌هايى‌ از‌ رؤساى الازهر كه بـه صورت مستقيم و غير مستقيم در دعوت تـقريب سـهيم بوده‌اند، عـبارتاند‌ از‌: مـحمدمصطفى مـراغى، مصطفى عبدالرزاق، عـبدالمجيد‌ سـليم‌. <br>
شخصيت‌هايى‌ از‌ رؤساى الازهـر كه بـه صورت مستقيم و غير مستقيم در دعوت تـقريب سـهيم بوده‌اند، عـبارتاند‌ از‌: مـحمدمصطفى مـراغى، مصطفى عبدالرزاق، عـبدالمجيد‌ سـليم‌. <br>
مدتى‌ بعد از آغاز‌ فعاليت‌ تقريب، انقلاب مصر (1952‌) به‌ وقوع پيوست و فاروق از قدرت بركنارشد. هر چند عـبدالمجيد سـليم و هـمكارانش به تلاش‌هاى خود‌ ادامه‌ می‌دادند، اما حـكومت جـديد تـا حدود يک سـال‌ و نـيم نـسبت‌ به‌ تقريب‌ نظر مساعدى نشان نمی‌داد‌ و می‌خواست بداند «اين دعوت چيست، از كجا آمده و چه نقشه‌ای دارد و چطور شده كه اين چنين‌ كارش‌ گرفته و اين شخصى كه از ايران آمده‌ و اين‌ تشكيلات‌ را‌ راه‌ انداخته، هم شيعه‌ اسـت‌ و هم غير مصرى، چطور شده كه تمام رجال را به دور خود‌ جمع كرده و بالأخره نيرويش چيست و از كجا تقويت می‌شود». <ref>بی‌آزار شيرازى،1378، ص 31 و 30</ref> اين وضع به جايى رسيد كه رفت و آمد افراد دارالتقريب را كنترل مـی‌كردند. در هر صورت، دارالتقريب همچنان به فعاليت خود ادامه داد و افـراد مـهمى مثل‌ ابراهيم‌ الطحاوى از هم‌قطاران نـاصر را هـم به امور مذهبى جذب كرد، به گونه‌ای كه وى بعدها، رييس هيئت شباب المسلمين مصر شد. <br>
مدتى‌ بعد از آغاز‌ فعاليت‌ تقريب، انقلاب مصر (1952‌) به‌ وقوع پيوست و فاروق از قدرت بركنارشد. هر چند عـبدالمجيد سـليم و هـمكارانش به تلاش‌هاى خود‌ ادامه‌ می‌دادند، اما حـكومت جـديد تـا حدود يک سـال‌ و نـيم نـسبت‌ به‌ تقريب‌ نظر مساعدى نشان نمی‌داد‌ و می‌خواست بداند «اين دعوت چيست، از كجا آمده و چه نقشه‌ای دارد و چطور شده كه اين چنين‌ كارش‌ گرفته و اين شخصى كه از ايران آمده‌ و اين‌ تشكيلات‌ را‌ راه‌ انداخته، هم شيعه‌ اسـت‌ و هم غير مصرى، چطور شده كه تمام رجال را به دور خود‌ جمع كرده و بالأخره نيرويش چيست و از كجا تقويت می‌شود». <ref>بی‌آزار شيرازى،1378، ص 31 و 30</ref> اين وضع به جايى رسيد كه رفت و آمد افراد دارالتقريب را كنترل مـی‌كردند. در هر صورت، دارالتقريب همچنان به فعاليت خود ادامه داد و افـراد مـهمى مثل‌ ابراهيم‌ الطحاوى از هم‌قطاران نـاصر را هـم به امور مذهبى جذب كرد، به گونه‌ای كه وى بعدها، رييس هيئت شباب المسلمين مصر شد. <br>
در چنين موقعيت‌ مهم‌ و حساسى بيشترين كمک‌ها از سوى‌ شيخ‌ عبدالمجيد سليم بود. دوره اصلى تـلاش‌هاى عـبدالمجيد سليم در تقريب بين مـذاهب، مـربوط به دوران رياست وى در الازهر است. وى در اين مقطع خدمات زيادى‌ به‌ انديشه تقريب بين مذاهب‌ نمود‌.  
در چنين موقعيت‌ مهم‌ و حساسى بيشترين كمک‌ها از سوى‌ شيخ‌ عبدالمجيد سليم بود. دوره اصلى تـلاش‌هاى عـبدالمجيد سليم در تقريب بين مـذاهب، مـربوط به دوران رياست وى در الازهر است. وى در اين مقطع خدمات زيادى‌ به‌ انديشه تقريب بين مذاهب‌ نمود‌.  
خط ۷۹: خط ۷۹:
گام‌ ديگرى كه عبدالمجيد سليم‌ و ديگر‌ اركان تقريب در مـسير گـسترش‌ تقريب‌ برداشتند ايجادارتباط‌هاى گسترده با عالمان ديگر كشورها و مذاهب بود. اين ارتباطات بـا عـلماى‌ كشـورهاى‌ گوناگون مانند پاكستان، برخى كشورهاى آفريقايى‌ و... ادامه‌ يافت‌ و بارها تا مراحل‌ حل‌ مشكلات آنان پيشرفت. در‌ اين‌ مـيان، ارتـباط عبدالمجيد سليم و بعد از وى شاگردش شيخ محمود شلتوت با علماى شيعه به‌ عنوان‌ صـاحبان فـقه پويا و مجتهدان آزادانديش، توجه‌ محققان‌ را به‌ خود‌ جلب‌ می‌كند. ارتباطات از طرق‌ مختلف مانند مكاتبه، اعزام نماينده، مـلاقات و... انـجام می‌گرفت. در يكى از اين نامه ها، شيخ سليم به‌ آيت الله‌ بروجردى كه پيامى شفاهى برايش فرستاده‌ بـود‌، مـی‌نويسد‌:  پيام‌ شفاهى‌ از طريق آقاى‌ قمى‌ رسيد. از حـمايت‌ها و اعـتماد حـضرت عالى به اينجانب و از اينكه فكر تقريب بين مـذاهب اسـلامى مورد عنايت‌ فراوان‌ شماست‌ تشكر می‌كنم». <ref>بی‌آزار شيرازى،1377، ص 7 و 276. </ref>
گام‌ ديگرى كه عبدالمجيد سليم‌ و ديگر‌ اركان تقريب در مـسير گـسترش‌ تقريب‌ برداشتند ايجادارتباط‌هاى گسترده با عالمان ديگر كشورها و مذاهب بود. اين ارتباطات بـا عـلماى‌ كشـورهاى‌ گوناگون مانند پاكستان، برخى كشورهاى آفريقايى‌ و... ادامه‌ يافت‌ و بارها تا مراحل‌ حل‌ مشكلات آنان پيشرفت. در‌ اين‌ مـيان، ارتـباط عبدالمجيد سليم و بعد از وى شاگردش شيخ محمود شلتوت با علماى شيعه به‌ عنوان‌ صـاحبان فـقه پويا و مجتهدان آزادانديش، توجه‌ محققان‌ را به‌ خود‌ جلب‌ می‌كند. ارتباطات از طرق‌ مختلف مانند مكاتبه، اعزام نماينده، مـلاقات و... انـجام می‌گرفت. در يكى از اين نامه ها، شيخ سليم به‌ آيت الله‌ بروجردى كه پيامى شفاهى برايش فرستاده‌ بـود‌، مـی‌نويسد‌:  پيام‌ شفاهى‌ از طريق آقاى‌ قمى‌ رسيد. از حـمايت‌ها و اعـتماد حـضرت عالى به اينجانب و از اينكه فكر تقريب بين مـذاهب اسـلامى مورد عنايت‌ فراوان‌ شماست‌ تشكر می‌كنم». <ref>بی‌آزار شيرازى،1377، ص 7 و 276. </ref>
=آثار عبدالمجيد سليم=
=آثار عبدالمجيد سليم=
از اين شخصيت مذهبى، علمى و اجتماعى، آثار زيادى ‌‌در‌ حوزه هاى مذهبى و اجتماعى بر جاى مانده كه مجموعه سخنرانی‌ها و فتواهاى وى از آن جمله‌ است‌. محمد‌ عبدالمنعم خفاجى می‌نويسد:«آثار زيادى در الازهر بـر جاى گذاشت». <ref>خفاجى، ج 1، ص 257. </ref> <br>
از اين شخصيت مذهبى، علمى و اجتماعى، آثار زيادى ‌‌در‌ حوزه هاى مذهبى و اجتماعى بر جاى مانده كه مجموعه سخنرانی‌ها و فتواهاى وى از آن جمله‌ است‌. محمد‌ عبدالمنعم خفاجى می‌نويسد:«آثار زيادى در الازهـر بـر جاى گذاشت». <ref>خفاجى، ج 1، ص 257. </ref> <br>
1.  فتواها: از اين‌ عالم بزرگ نزديک به پانزده هزار فتواى شرعى برجاى مانده است كه بی‌گمان گردآورى‌ آن در بازشناسى شخصيت‌ علمى‌ و مذهبى وى، تأثيرى اساسى خواهد داشت. <br>
1.  فتواها: از اين‌ عالم بزرگ نزديک به پانزده هزار فتواى شرعى برجاى مانده است كه بی‌گمان گردآورى‌ آن در بازشناسى شخصيت‌ علمى‌ و مذهبى وى، تأثيرى اساسى خواهد داشت. <br>
2. نوشته ها پيرامون تقريب: در اين بخش نـيز نـوشته ها، نامه ها و رساله هاى مختلفى از وى بر جاى مانده است. رساله هاى خطى به جای‌مانده از او گوياى ابعاد ديگرى از‌ شخصيت وى مانند شجاعت در قول حق و آشكاركردن آن است. <ref>خفاجى، ج 1، ص 257. </ref>
2. نوشته ها پيرامون تقريب: در اين بخش نـيز نـوشته ها، نامه ها و رساله هاى مختلفى از وى بر جاى مانده است. رساله هاى خطى به جای‌مانده از او گوياى ابعاد ديگرى از‌ شخصيت وى مانند شجاعت در قول حق و آشكاركردن آن است. <ref>خفاجى، ج 1، ص 257. </ref>
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۸۶

ویرایش