confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
برخی معتقدند که وی جنبلی نبوده است و بنابر حفظ ظواهر مذهب خود را حنبلی اظهار می کرده است. بلکه وی را قائل به مذهب [[تشیع]] می دانسته اند.وی صاحب قول معروفی است در این باره که از وی پرسیده شد که علی افضل است یا ابوبکر و ایشان پاسخ داده است: من کان بنته فی بیته..یعنی کسی که دخترش در خانه اوست.مثلا خوانساری نقل می کند که ابن جوزی کرامت [[رد الشمس]] را به [[امام علی]]<ref>ر.ک:مقاله امام علی</ref> نسبت می دهد.در حالیکه هادی عالم زاده این قول را با سخن ابن جوزی در کتاب تلبیس ابلیس همخوان نمی بیند.به هر حال نمی توان ارادت و معرفت وی به امام علی (ع) را انکار کرد. وی در مورد امام علی (ع)، منزلت و مقام والای وی را نزد [[پیامبر]] متذکر شده است. <ref>ابن جوزی کیست - علوم قرآن و حدیث | برخی معتقدند که وی جنبلی نبوده است و بنابر حفظ ظواهر مذهب خود را حنبلی اظهار می کرده است. بلکه وی را قائل به مذهب [[تشیع]] می دانسته اند.وی صاحب قول معروفی است در این باره که از وی پرسیده شد که علی افضل است یا ابوبکر و ایشان پاسخ داده است: من کان بنته فی بیته..یعنی کسی که دخترش در خانه اوست.مثلا خوانساری نقل می کند که ابن جوزی کرامت [[رد الشمس]] را به [[امام علی]]<ref>ر.ک:مقاله امام علی</ref> نسبت می دهد.در حالیکه هادی عالم زاده این قول را با سخن ابن جوزی در کتاب تلبیس ابلیس همخوان نمی بیند.به هر حال نمی توان ارادت و معرفت وی به امام علی (ع) را انکار کرد. وی در مورد امام علی (ع)، منزلت و مقام والای وی را نزد [[پیامبر]] متذکر شده است. <ref>ابن جوزی کیست - علوم قرآن و حدیث | ||
http://drmostafavi.blogfa.com › tag</ref> | http://drmostafavi.blogfa.com › tag</ref> | ||
=اساتید ابن جوزی= | |||
ابن جوزی تحت توجه جدش عبدالرحمان بن جوزی پرورش یافت. ابن تغری بردی، ۷/۳۹ در [[بغداد]] از جد خویش و از عبدالمنعم بن کلیب، ابن قبیطى، عبدالله بن ابى بکر معروف به ابن سدان حربى، موفقالدین عبدالله مقدسى، ابوحفص بن طبرزد، ابوالیمن کندی و برخى دیگر حدیث شنید. <ref>ابن جوزی، ۸(۱)/۱۹۳، ۸(۲)/۵۲۷، ۵۶۴، ۵۷۸، ۶۲۷</ref> ادب را نزد ابوالبقا و فقه را نزد حصیری خواند و همچون دایی اش محیىالدین ابن جوزی از دست شیخ ضیاءالدین عبدالوهاب ابن سکینه خرقه پوشید. <ref> ابن شاکر، ۴/۳۵۶</ref> | |||
خود مىنویسد که الجامع الصغیر و قدوری را نزد جمال الدین محمود حصیری و صحاح جوهری را نزد تاجالدین کندی خوانده است. <ref> ابن شاکر، (۲)/۵۷۶، ۷۲۰-۷۲۱</ref> ابن جوزی در ۵۹۰ق، شهاب الدین عمر بن محمد سهروردی را در رباط درب المقبره بغداد در حال وعظ دیده است. او در ذیل وقایع ۵۹۶ق، مىنویسد که این سال ابتدای جلوس وی بر تربت امام احمد حنبل بود. از آن جلسات نیز به نیکى یاد مىکند. <ref>ابن شاکر،(۲)/۴۶۸</ref> | |||
شمسالدین در ۶۰۰ق از بغداد به [[شام]]<ref>ر.ک:مقاله شام</ref> سفر کرد و این اولین سفر او بود؛ ابتدا به دقوتا رفت و با خطیب و واعظ آنجا که حجت نامیده مىشد، دیدار کرد و از او [[حدیث]] شنید. پس به اربل رفت و شیخ محیىالدین ساقانى را ملاقات کرد. آنگاه به [[موصل]] رفت و در آنجا ضمن برپایى جلسه وعظ که قبول تمام یافت، جماعتى از علما و [[محدثان]] از جمله خطیب ابوطاهر احمد بن عبدالله طوسى را درک کرد. از آنجا به حران رفت و از فخرالدین محمد ابن تیمیه، ابن طباخ، عبدالقادر رهاوی و جز آنان حدیث شنید. | |||
پس به [[حلب]] رفت و شمائل النبى را از افتخارالدین و اسباب النزول را از عبدالرحمان بن استاد شنید. از آنجا به [[دمشق]] رفت و در قاسیون نزدیک فارسیه فرود آمد. در جامع دمشق جلسه داشت و خود این جلسات را به غرفههای [[بهشت]]<ref>ر.ک:مقاله بهشت</ref> تشبیه کرده است. | |||
پس به زیارت [[بیتالمقدس]] و قبر [[ابراهیم خلیل (ع)]] رفت که در آنجا هم جلسه داشت. سپس به قاسیون بازگشت و تا ۶۰۳ق در آنجا بود. آنگاه به حلب رفت و در شام تاجالدین کندی، قاضى جمالالدین بن حرستانى، شمسالدین بن شیرازی، شرفالدین بن موصلى و بنى عساکر را ملاقات کرد و از موفقالدین حنبلى، داوود بن ملاعب، ابن صصری و دیگران استفاده برد و با ابوعمر شیخ فارسیه مصاحبت داشت. | |||
ابن جوزی مىگوید: همنشینى با اینان خانواده و وطن را از یاد او برده بوده است. <ref>ابن شاکر، ۸(۲)/۵۱۶-۵۱۷</ref> آنچه نقل شد مفصلترین سخنى است که شمس الدین یوسف درباره خویش گفته است، ولى او در مواضع دیگر نیز از مشایخ و اساتید خود از جمله ابن عساکر، شرفالدین اسماعیل موصلى فقیه و دیگران <ref>ابن شاکر ۸(۲)/۵۸۱ ،۶۶۳ ،۶۷۴</ref> یاد کرده است. | |||
=پانویس= | =پانویس= |