۸۸٬۰۰۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''تصوف در منطقۀ شام''' از نخستین سدههای هجری، همزمان با شکلگیری [[تصوف]] در [[عراق]] و [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] پدید آمد و در ۴ سده پس از ورود [[اسلام]] به این | '''تصوف در منطقۀ شام''' از نخستین سدههای هجری، همزمان با شکلگیری [[تصوف]] در [[عراق]] و [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] پدید آمد و در ۴ سده پس از ورود [[اسلام]] به این سرزمین به تدریج و تحت تأثیر فرهنگ بومی آنجا شکلی منسجم یافت و از همان ابتدا به سبب شرایط فرهنگی، سیاسی و اقلیمی خاص این منطقه، رنگ و بویی متمایز از تصوف دیگر مناطق، چون بغداد و بصره پیدا کرد. | ||
=جایگاه فرهنگی شام= | =جایگاه فرهنگی شام= | ||
خط ۱۶: | خط ۱۵: | ||
[۲] | [۲] | ||
[۳] | [۳] | ||
=ریشه= | =ریشه= | ||
در اوایل دورۀ اسلامی، مسیحیان فعالانه در جامعۀ شام حضور داشتند و حتی در زمینۀ انتقال علوم و آموزش به مسلمانان، نقش مهمی ایفا میکردند. | در اوایل دورۀ اسلامی، مسیحیان فعالانه در جامعۀ شام حضور داشتند و حتی در زمینۀ انتقال علوم و آموزش به مسلمانان، نقش مهمی ایفا میکردند. | ||
خط ۲۴: | خط ۲۱: | ||
چندان که برخی از سنتهای زاهدانه و صوفیانۀ شام چون گوشهنشینی و جوع را میتوان متأثر از شیوۀ زهدورزی ساکنان مسیحی آن سرزمین دانست. | چندان که برخی از سنتهای زاهدانه و صوفیانۀ شام چون گوشهنشینی و جوع را میتوان متأثر از شیوۀ زهدورزی ساکنان مسیحی آن سرزمین دانست. | ||
با این حال تصوف در سرزمین شام، همچون دیگر سرزمینهای اسلامی، ریشه در قرآن و حدیث و سنت پیامبر داشت. [۶] | با این حال تصوف در سرزمین شام، همچون دیگر سرزمینهای اسلامی، ریشه در قرآن و حدیث و سنت پیامبر داشت. [۶] | ||
=ابودرداء= | =ابودرداء= | ||
همانگونه که زهد در بصره با نام ابوموسی اشعری، و در کوفه با نام علی (ع) همراه است، در شام نیز با نام ابودرداء شناخته میشد. | همانگونه که زهد در بصره با نام ابوموسی اشعری، و در کوفه با نام علی (ع) همراه است، در شام نیز با نام ابودرداء شناخته میشد. | ||
خط ۳۴: | خط ۲۹: | ||
[۱۱] | [۱۱] | ||
[۱۲] | [۱۲] | ||
=ویژگیها= | =ویژگیها= | ||
خط ۴۲: | خط ۳۶: | ||
[۱۴] | [۱۴] | ||
[۱۵] | [۱۵] | ||
==جوع== | ==جوع== | ||
خط ۵۵: | خط ۴۸: | ||
و در روایات اسرائیلیات که از او نقل شده، نیز توجه به جوع خاطرنشان شده است. [۱۹] | و در روایات اسرائیلیات که از او نقل شده، نیز توجه به جوع خاطرنشان شده است. [۱۹] | ||
[۲۰] | [۲۰] | ||
===علل=== | ===علل=== | ||
خط ۶۴: | خط ۵۶: | ||
نیز باید یادآور شد که دستکم در دهههای آغازین حکومت اسلامی در آنجا، توجه به زهد، عزلتگزینی و مبارزه با نفس و در پی آن، بیعلاقگی به مسائل پیچیدۀ سیاسی که بنی امیه در آنجا با آنها دست به گریبان بودند، از نظر سیاسی برای حاکمان مفید بود. | نیز باید یادآور شد که دستکم در دهههای آغازین حکومت اسلامی در آنجا، توجه به زهد، عزلتگزینی و مبارزه با نفس و در پی آن، بیعلاقگی به مسائل پیچیدۀ سیاسی که بنی امیه در آنجا با آنها دست به گریبان بودند، از نظر سیاسی برای حاکمان مفید بود. | ||
به بیان دیگر، تحمل گرسنگی روش کسانی بود که به حاکمان و حکومت و شوکت آنان توجهی نداشتند و آن اندازه که به نفس خود سخت میگرفتند، به حاکمان سخت نمیگرفتند و این امر تا حد بسیاری از مشکلات بنی امیه میکاست. [۲۳] | به بیان دیگر، تحمل گرسنگی روش کسانی بود که به حاکمان و حکومت و شوکت آنان توجهی نداشتند و آن اندازه که به نفس خود سخت میگرفتند، به حاکمان سخت نمیگرفتند و این امر تا حد بسیاری از مشکلات بنی امیه میکاست. [۲۳] | ||
=نزدیکتر شدن زهد به تصوف= | =نزدیکتر شدن زهد به تصوف= | ||
خط ۷۷: | خط ۶۸: | ||
[۳۰] | [۳۰] | ||
[۳۱] | [۳۱] | ||
=صوفیان نامدار= | =صوفیان نامدار= | ||
خط ۸۶: | خط ۷۶: | ||
این سرزمین همچنین برای صوفیان دیگر مناطق نیز که قصد انزوا و کنارهگیری از مردم را داشتند، محل مناسبی به شمار میآمد. از این رو بود که بسیاری از آنان به شام سفر میکردند و بخشی از عمر خویش را در آنجا، در ملازمت و صحبت با صوفیان میگذراندند. | این سرزمین همچنین برای صوفیان دیگر مناطق نیز که قصد انزوا و کنارهگیری از مردم را داشتند، محل مناسبی به شمار میآمد. از این رو بود که بسیاری از آنان به شام سفر میکردند و بخشی از عمر خویش را در آنجا، در ملازمت و صحبت با صوفیان میگذراندند. | ||
ذوالنون مصری، سری سقطی، بشر حافی و علی جرجانی هر یک بخشی از عمر خود را در این منطقه گذراندند، یا با زهاد این منطقه آشنایی داشتند. [۳۴] | ذوالنون مصری، سری سقطی، بشر حافی و علی جرجانی هر یک بخشی از عمر خود را در این منطقه گذراندند، یا با زهاد این منطقه آشنایی داشتند. [۳۴] | ||
=دستههای صوفیانه= | =دستههای صوفیانه= | ||
خط ۱۹۸: | خط ۱۸۷: | ||
۳۶. | ۳۶. | ||
↑ مرادی، محمد خلیل، ج۱، ص۵۲-۵۳، سلک الدرر، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م. | ↑ مرادی، محمد خلیل، ج۱، ص۵۲-۵۳، سلک الدرر، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م. | ||
=منبع= | =منبع= |