۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''غزوه خندق'''، از غزوات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با مشرکین و احزاب مخالف از جمله یهود، در سال پنجم هجری بود و به جنگ احزاب نیز معروف است. | "'''غزوه خندق'''، از غزوات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با مشرکین و احزاب مخالف از جمله یهود، در سال پنجم هجری بود و به جنگ احزاب نیز معروف است. <ref></ref><ref>ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۶۵. </ref> | ||
بنی نضیر بعد از اخراج از سرزمینشان به دلیل خیانت، راهی خیبر شده و دیگر یهودیان را بر جنگ علیه پیامبر تحریک کردند و این از عوامل اصلی جنگ خندق شمرده شده است، سپس مشرکان مکه را هم بر جنگ علیه پیامبر برانگیختند. در این جنگ همه نیروهای مشرکین و قیایل یهود که از مخالفان اسلام بودند، تمام قوای خود را بسیج کردند تا پیامبر و مسلمانان را از بین ببرند، اما در مقابله با آنان مسلمانان به پیشنهاد سلمان فارسی اطراف مدینه خندق حفر کردند که تا آن زمان در بین اعراب رایج نبود و باعث شگفتی مسلمانان و مشرکان شد؛ با این تاکتیک نظامی به همراه کمک امداد غیبی الاهی، توطئه مشرکان و یهودیان بدون درگیری و جنگ با شکست سهمگین آنان به پایان رسید، چنانکه نه تنها امکان هرگونه سازماندهی و لشکرکشی دوباره را از آنان گرفت، بلکه بر اقتدار دولت اسلامی مدینه افزود. آیاتی از سور قرآن در شان این جنگ نازل شده است. | بنی نضیر بعد از اخراج از سرزمینشان به دلیل خیانت، راهی خیبر شده و دیگر یهودیان را بر جنگ علیه پیامبر تحریک کردند و این از عوامل اصلی جنگ خندق شمرده شده است، سپس مشرکان مکه را هم بر جنگ علیه پیامبر برانگیختند. در این جنگ همه نیروهای مشرکین و قیایل یهود که از مخالفان اسلام بودند، تمام قوای خود را بسیج کردند تا پیامبر و مسلمانان را از بین ببرند، اما در مقابله با آنان مسلمانان به پیشنهاد سلمان فارسی اطراف مدینه خندق حفر کردند که تا آن زمان در بین اعراب رایج نبود و باعث شگفتی مسلمانان و مشرکان شد؛ با این تاکتیک نظامی به همراه کمک امداد غیبی الاهی، توطئه مشرکان و یهودیان بدون درگیری و جنگ با شکست سهمگین آنان به پایان رسید، چنانکه نه تنها امکان هرگونه سازماندهی و لشکرکشی دوباره را از آنان گرفت، بلکه بر اقتدار دولت اسلامی مدینه افزود. آیاتی از سور قرآن در شان این جنگ نازل شده است. | ||
=تاریخ وقوع جنگ= | =تاریخ وقوع جنگ= | ||
در بعضی منابع، وقوع این جنگ را در ماه شوال | در بعضی منابع، وقوع این جنگ را در ماه شوال<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۴. </ref><ref>ابنهشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۳، ص۲۱۴. </ref> و در بعضی دیگر ذیقعده دانستهاند <ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۴. </ref> و از ۸ تا ۲۳ ذیقعده نیز دانسته شده است.<ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۴۰، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref> | ||
روایتی نیز حاکی از آن است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) پنجشنبه دهم شوال عازم این جنگ شد و آن را شنبه اول ذیقعده به پایان رساند. | روایتی نیز حاکی از آن است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) پنجشنبه دهم شوال عازم این جنگ شد و آن را شنبه اول ذیقعده به پایان رساند.<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۴۳. </ref> | ||
=علت وقوع جنگ= | =علت وقوع جنگ= | ||
وقتی پیامبر، بنی نضیر را، به دلیل خیانت، از سرزمینشان اخراج کرد، | وقتی پیامبر، بنی نضیر را، به دلیل خیانت، از سرزمینشان اخراج کرد،<ref>ابنحبیب، محمد، المُحَبر، ص۱۱۳، بیروت ۱۳۶۱. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۵. </ref> آنان راهی خیبر شدند و دیگر یهودیان را به جنگ با پیامبر تحریک کردند و این را میتوان علت اصلی آغاز جنگ شمرد. پس از آن، یهودیانی از بنینضیر و بنی وائل همچون حُیَّی بن اَخْطَب نضری، سلام بن ابیالحُقَیق نضری، کِنانة بن ربیع بن ابیالحقیق نضری، هَوذة بن قیس وائلی و ابوعمّار وائلی (واقدی: ابوعامر راهب)، به مکه رفتند و ابوسفیان و قریش را به جنگ با رسول خدا برانگیختند. | ||
هنگامی که ابوسفیان به آنها گفت شما نیز مانند محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اهل کتاب هستید و ممکن است این توطئه شما باشد، پس اگر میخواهید ما بپذیریم که دروغ نمیگویید باید بر این دو بت (لات و عزی) سجده کنید یهودیان برای راضی کردن قریش و سران مکه به جنگ حاضر به سجده بر بتهای مشرکین مکه شدند | هنگامی که ابوسفیان به آنها گفت شما نیز مانند محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اهل کتاب هستید و ممکن است این توطئه شما باشد، پس اگر میخواهید ما بپذیریم که دروغ نمیگویید باید بر این دو بت (لات و عزی) سجده کنید یهودیان برای راضی کردن قریش و سران مکه به جنگ حاضر به سجده بر بتهای مشرکین مکه شدند<ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۱۷۷، قم، دارالکتاب للطباعة و النشر، ۱۴۰۴ه، سوم. </ref> و زمانی که ابوسفیان بین بتپرستی و دین اسلام مقایسه کرد که ما برای حجاج شتران قویکوهان نحر میکنیم و از آنها پذیرایی میکنیم، اما محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دین اجداد خود را کنار گذاشته است و از یهودیان داوری طلب کرد، آنان بین حقانیت دین مشرکین و دین رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دین مشرکین را به حق دانستند<ref>حلبی، علی، السیره الحلبیه، ج۲، ص۴۱۵. </ref> و اینجا بود که این آیه بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل گردید. <ref>واقدی، محمد بن عمر المغازی، ج۲، ص۴۴۲، دکتر مارسدن جونس (تحقیق)، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۴ ه، سوم. </ref> | ||
«اَ لَمْ تَرَ اِلیَ الَّذِینَ اُوتُواْ نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّغُوتِ وَ یَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ هَؤُلَاءِ اَهْدَی مِنَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ سَبِیلاً اُوْلَئکَ الَّذِینَ لَعَنهَُمُ اللَّهُ وَ مَن یَلْعَنِ اللَّهُ فَلَن تجَِدَ لَهُ نَصِیرًا؛ | «اَ لَمْ تَرَ اِلیَ الَّذِینَ اُوتُواْ نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّغُوتِ وَ یَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ هَؤُلَاءِ اَهْدَی مِنَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ سَبِیلاً اُوْلَئکَ الَّذِینَ لَعَنهَُمُ اللَّهُ وَ مَن یَلْعَنِ اللَّهُ فَلَن تجَِدَ لَهُ نَصِیرًا؛<ref>طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۸، ص۴۶۸. </ref> آیا ندیدی کسانی را که بهرهای از کتاب (خدا) به آنان داده شده، (با این حال)، به «جبت» و «طاغوت» بت و بتپرستان ایمان میآورند، و درباره کافران میگویند: «آنها، از کسانی که ایمان آوردهاند، هدایت یافتهترند»؟! آنها کسانی هستند که خداوند، ایشان را از رحمت خود، دور ساخته است و هر کس را خدا از رحمتش دور سازد، یاوری برای او نخواهی یافت.» | ||
ابوسفیان از پیشنهاد آنان برای همپیمانی در دشمنی و جنگ با رسول خدا استقبال کرد و یهودیان و قریش با یکدیگر همپیمان شدند. | ابوسفیان از پیشنهاد آنان برای همپیمانی در دشمنی و جنگ با رسول خدا استقبال کرد و یهودیان و قریش با یکدیگر همپیمان شدند.<ref>نساء/سوره۴، آیه۵۱-۵۲. </ref><ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۴۲-۴۴۱، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۴۳. </ref> | ||
سپس آن یهودیان نزد قبیلۀ غَطَفان (به ریاست عُیَیْنَة بن حِصن فَزاری) رفتند و با وعده دادن یک سال خرمای خیبر، آنان را برای جنگ با پیامبر با خود همراه کردند. | سپس آن یهودیان نزد قبیلۀ غَطَفان (به ریاست عُیَیْنَة بن حِصن فَزاری) رفتند و با وعده دادن یک سال خرمای خیبر، آنان را برای جنگ با پیامبر با خود همراه کردند.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۵. </ref><ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۴۳-۴۴۲، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref> آنگاه نزد بنیسُلَیْم بن منصور رفتند و موافقت ایشان را نیز به دست آوردند.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۶. </ref> | ||
بنابراین قریش با رهبری ابوسفیان با چهار هزار مرد از مکه خارج شد و فرماندهی جنگ را به عثمان بن طلحة بن ابیطلحه داد و در لشکر ایشان هزار نفر شتر و سیصد سر اسب بود و چون به مرّالظهران رسید، دو هزار مرد از قبایل اسلم و اشجع و بنومرّة و کنانه و فزاره و غَطَفان بدیشان پیوست و از آنجا منزل به منزل به سمت مدینه رفتند و از هر جانب لشگری بدیشان پیوسته میشد، چندانکه تعداد آنان در نزدیکی مدینه به ده هزار نفر رسید. | بنابراین قریش با رهبری ابوسفیان با چهار هزار مرد از مکه خارج شد و فرماندهی جنگ را به عثمان بن طلحة بن ابیطلحه داد و در لشکر ایشان هزار نفر شتر و سیصد سر اسب بود و چون به مرّالظهران رسید، دو هزار مرد از قبایل اسلم و اشجع و بنومرّة و کنانه و فزاره و غَطَفان بدیشان پیوست و از آنجا منزل به منزل به سمت مدینه رفتند و از هر جانب لشگری بدیشان پیوسته میشد، چندانکه تعداد آنان در نزدیکی مدینه به ده هزار نفر رسید.<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۴۳. </ref> | ||
=تعداد مشرکان= | =تعداد مشرکان= | ||
تعداد مشرکان از تمامی قبایل (احزاب) در این جنگ به ده هزار نفر رسید. | تعداد مشرکان از تمامی قبایل (احزاب) در این جنگ به ده هزار نفر رسید.<ref>لسانالملک سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، ج۲، ص۱۰۱۵، انتشارات اساطیر، ۱۳۸۰ش، تهران.</ref><ref>ابنهشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۳، ص۲۱۹. </ref> که چهار هزار نفرشان همراه با سیصد اسب و ۱،۵۰۰ شتر از قریش و همپیمانان آنها بودند.<ref>ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۶۶. </ref> | ||
اما برخی تعداد مشرکین را هجده هزار نفر و مسلمانان را سه هزار نفر ذکر کردهاند. | اما برخی تعداد مشرکین را هجده هزار نفر و مسلمانان را سه هزار نفر ذکر کردهاند.<ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۴۳، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref> | ||
در بعضی منابع، تعداد آنان (قریش، غطفان، سُلَیم، اَسد، اَشجع، قُرَیظه،نضیر و دیگر یهودیان) ۲۴۰۰۰ نفر ذکر شده است. | در بعضی منابع، تعداد آنان (قریش، غطفان، سُلَیم، اَسد، اَشجع، قُرَیظه،نضیر و دیگر یهودیان) ۲۴۰۰۰ نفر ذکر شده است.<ref>ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۱۷۰، النجف الاشرف، المکتبة الحیدریة، ۱۳۷۶ه. </ref> | ||
به هر حال، اتحاد و بسیج عمومی مشرکان و یهودیان در این غزوه، نمایانگر عزم جدّی آنان برای نابودی اسلام بوده است. از اینرو، رسول خدا فرمود، همۀ اسلام رویاروی همه شرک قرار گرفته است. | به هر حال، اتحاد و بسیج عمومی مشرکان و یهودیان در این غزوه، نمایانگر عزم جدّی آنان برای نابودی اسلام بوده است. از اینرو، رسول خدا فرمود، همۀ اسلام رویاروی همه شرک قرار گرفته است.<ref>مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص۲۱۶. </ref> | ||
این در حالی است که برخی تعداد مسلمانان را فقط سه هزار نفر ذکر کردهاند. | این در حالی است که برخی تعداد مسلمانان را فقط سه هزار نفر ذکر کردهاند.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۳۸۱، قم ۱۴۱۷. </ref><ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۵۳، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref><ref>ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۶۶. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۰. </ref> یعقوبی، تعداد آنان را هفتصد مرد ذکر کرده است.<ref>مسعودی، علی بن حسین، التنبیه و الاشراف، ص۲۱۶. </ref> | ||
=مشورت پیامبر= | =مشورت پیامبر= | ||
وقتی گروهی از همپیمانان رسول خدا از قبیله خزاعه آن حضرت را از عزم مشرکان با خبر کردند، وی درباره ماندن یا بیرون رفتن از مدینه با مردم مشورت کرد. سلمان فارسی گفت، ما در ایران هرگاه از سوی سواران دشمن احساس خطر میکردیم، بر گرد خویش خندق میکندیم. مردم مدینه با توجه به تجربه شکست در جنگ احد به دلیل مخالفتشان با رأی پیامبر، ماندن در شهر را برگزیدند و پیشنهاد سلمان را برای حفر خندق پذیرفتند. حفر خندق تا آن زمان در بین اعراب رایج نبود و باعث شگفتی مسلمانان و مشرکان شد. | وقتی گروهی از همپیمانان رسول خدا از قبیله خزاعه آن حضرت را از عزم مشرکان با خبر کردند، وی درباره ماندن یا بیرون رفتن از مدینه با مردم مشورت کرد. سلمان فارسی گفت، ما در ایران هرگاه از سوی سواران دشمن احساس خطر میکردیم، بر گرد خویش خندق میکندیم. مردم مدینه با توجه به تجربه شکست در جنگ احد به دلیل مخالفتشان با رأی پیامبر، ماندن در شهر را برگزیدند و پیشنهاد سلمان را برای حفر خندق پذیرفتند. حفر خندق تا آن زمان در بین اعراب رایج نبود و باعث شگفتی مسلمانان و مشرکان شد.<ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰. </ref><ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۴۵. چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref><ref>ابنهشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۱۶. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۴۳. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۶. </ref> | ||
==تصمیم بر حفر خندق== | ==تصمیم بر حفر خندق== | ||
قرار بر این شد که از احد تا راتج خندقی حفر شود. | قرار بر این شد که از احد تا راتج خندقی حفر شود.<ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۱۷۷، قم، دارالکتاب للطباعة و النشر، ۱۴۰۴ه، سوم. </ref> پیامبر به مردم فرمان داد تا پشت به کوه سَلْع، خندق را در مقابل خود حفر کنند<ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۱۷۷، قم، دارالکتاب للطباعة و النشر، ۱۴۰۴ه، سوم. </ref> و حفر آن را از مُذاد (قلعهای در غرب مسجد فتح) شروع نمایند و تا ناحیه ذُباب و کوه راتِجْ (در کنار کوه بنیعبید در غرب بَطْحان) ادامه دهند. <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۴۳. </ref> | ||
وی برای هر ده نفر چهل ذراع معیّن نمود | وی برای هر ده نفر چهل ذراع معیّن نمود<ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۵۳، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref> و حفر هر قسمت را به قبیلهای واگذار کرد.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۸. </ref><ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰. </ref> از جبل بنیعبید تا راتج را رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حفر کردند.<ref>واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۴۴۵، دکتر مارسدن جونس (تحقیق)، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۴ ه، سوم. </ref> | ||
به روایتی، مقرر گردید مهاجران از راتج تا ذباب، و انصار از ذباب تا کوه بنیعبید را حفر کنند. | به روایتی، مقرر گردید مهاجران از راتج تا ذباب، و انصار از ذباب تا کوه بنیعبید را حفر کنند. <ref>واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۴۵۱، دکتر مارسدن جونس (تحقیق)، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۴ ه، سوم. </ref><ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۴۶، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref> | ||
==شرکت پیامبر در حفاری== | ==شرکت پیامبر در حفاری== | ||
رسول خدا برای تشویق مسلمانان به حفر خندق، خود نیز در این کار شرکت نمود. | رسول خدا برای تشویق مسلمانان به حفر خندق، خود نیز در این کار شرکت نمود.<ref>ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۶۶. </ref><ref>ابنهشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۳، ص۲۱۶. </ref> و برای خندق درهایی قرار داد و از هر قبیله، فردی را مأمور پاسداری از آنها کرد.<ref>ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۶۶. </ref> | ||
==امانت گرفتن ابزار== | ==امانت گرفتن ابزار== | ||
مسلمانان برای حفر خندق ابزار زیادی مانند بیل و کلنگ و تیشه و زنبیل، از یهودیان بنیقریظه که در آن زمان همپیمان پیامبر بودند، به امانت گرفتند. | مسلمانان برای حفر خندق ابزار زیادی مانند بیل و کلنگ و تیشه و زنبیل، از یهودیان بنیقریظه که در آن زمان همپیمان پیامبر بودند، به امانت گرفتند.<ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰. </ref> | ||
==نزول آیات در زمان حفر== | ==نزول آیات در زمان حفر== | ||
خداوند درباره مؤمنانی که بدون اجازه پیامبر دست از کار نمیکشیدند و نیز منافقانی که در کار از خود سستی نشان میدادند و بدون اجازه پیامبر نزد خانوادههایشان میرفتند، آیاتی نازل کرد. | خداوند درباره مؤمنانی که بدون اجازه پیامبر دست از کار نمیکشیدند و نیز منافقانی که در کار از خود سستی نشان میدادند و بدون اجازه پیامبر نزد خانوادههایشان میرفتند، آیاتی نازل کرد.<ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۴۶-۴۴۵، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref><ref>نور/سوره۲۴، آیه۶۲. </ref><ref>ابنهشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۳، ص۲۱۶. </ref> | ||
==بشارت پیامبر بر فتوحات مسلمانان== | ==بشارت پیامبر بر فتوحات مسلمانان== | ||
در هنگام حفر خندق، مسلمانان به صخره سختی برخورد کردند و پیامبر ضمن زدن سه ضربه به سنگ، با هر برقی که از ضرباتش نمایان میشد، مژده فتوحات آینده مسلمانان در شام، یمن و ایران را به آنان داد. | در هنگام حفر خندق، مسلمانان به صخره سختی برخورد کردند و پیامبر ضمن زدن سه ضربه به سنگ، با هر برقی که از ضرباتش نمایان میشد، مژده فتوحات آینده مسلمانان در شام، یمن و ایران را به آنان داد.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۷-۵۶۶. </ref><ref>ابنهشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۱۹. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۶۹-۵۶۸. </ref><ref>ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، دلائل النبوة، ص۴۹۸. </ref> | ||
==مدت زمان حفاری== | ==مدت زمان حفاری== | ||
کندن خندق شش روز طول کشید و در این جنگ نوجوانانی مانند براء بن عازب و عبدالله بن عمر و زید بن ثابت که پانزده سال بیشتر نداشتند با اجازه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در جنگ شرکت کردند. | کندن خندق شش روز طول کشید و در این جنگ نوجوانانی مانند براء بن عازب و عبدالله بن عمر و زید بن ثابت که پانزده سال بیشتر نداشتند با اجازه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در جنگ شرکت کردند.<ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۵۰-۴۴۹، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref><ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۵۴-۴۵۳، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref> | ||
=نقض پیمان بنیقریظه= | =نقض پیمان بنیقریظه= | ||
بعد از استقرار قریش نزدیک مدینه، ابوسفیان بن حرب، حُیّ بن اخطب را خواست و به او گفت: اگر بتوانی یهودیان بنیقریظه را نیز حاضر به پیمانشکنی با محمد کنی خوب است. حیّ بن اخطب سراغ کعب بن اسد رئیس قبیله بنیقریظه رفت، اما ابتدا کعب او را راه نمیداد و از پیمانشکنی با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هراس داشت، اما وی او را متقاعد به نقض پیمان با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نمود. | بعد از استقرار قریش نزدیک مدینه، ابوسفیان بن حرب، حُیّ بن اخطب را خواست و به او گفت: اگر بتوانی یهودیان بنیقریظه را نیز حاضر به پیمانشکنی با محمد کنی خوب است. حیّ بن اخطب سراغ کعب بن اسد رئیس قبیله بنیقریظه رفت، اما ابتدا کعب او را راه نمیداد و از پیمانشکنی با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هراس داشت، اما وی او را متقاعد به نقض پیمان با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نمود.<ref>ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۶۷. </ref> وقتی خبر به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رسید، حضرت، سعد بن معاذ و سعد بن عباده را برای تحقیق فرستادند و این دو نفر زمانی که به قلعه بنیقریظه رسیدند با دشنام کعب بن اسد به سعد بن معاذ و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مواجه شدند و بازگشتند و پیمانشکنی بنیقریظه طبق فرمان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به صورت رمز به حضرت اطلاع دادند.<ref>واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۴۵۵، دکتر مارسدن جونس (تحقیق)، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۴ ه، سوم. </ref><ref>ابن هشام، عبدالملک، السیره النبویه، ج۲، ص۲۲۱. </ref> | ||
=نمایش نظامی کافران و مسلمانان= | =نمایش نظامی کافران و مسلمانان= | ||
احزاب متشکل از سه لشکر به فرماندهی کل ابوسفیان بن حرب به مدینه رسیدند. قریش با قبایل پراکنده همراه خود (اَحابیش) و قبایل متحدش همچون قبایل کِنانه و تِهامه، در رومَه میان جُرف و زَغابه، مستقر شدند و قبیله غطفان با قبایل متحد خویش نزدیک احد اردو زدند. | احزاب متشکل از سه لشکر به فرماندهی کل ابوسفیان بن حرب به مدینه رسیدند. قریش با قبایل پراکنده همراه خود (اَحابیش) و قبایل متحدش همچون قبایل کِنانه و تِهامه، در رومَه میان جُرف و زَغابه، مستقر شدند و قبیله غطفان با قبایل متحد خویش نزدیک احد اردو زدند. | ||
رسول خدا نیز با مسلمانان در دامنه کوه سَلْع مستقر شد و زنان و کودکان را در قلاع اسکان داد. | رسول خدا نیز با مسلمانان در دامنه کوه سَلْع مستقر شد و زنان و کودکان را در قلاع اسکان داد.<ref>واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۴۵۸- ۴۵۹، دکتر مارسدن جونس (تحقیق)، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۴ ه، سوم. </ref><ref>ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۶۶. </ref> | ||
=مشکلات جنگ= | =مشکلات جنگ= | ||
اوج سختی و فشار بر مسلمانان در این جنگ وقتی ظاهر شد که خبر رسید بنیقریظه که تعهد کرده بودند در صورت وقوع جنگ، نه با پیامبر باشند و نه علیه او، نقض عهد کرده و با مشرکان همپیمان شدهاند. کعب بن اسد قرظی (رئیس بنیقریظه)، هر چند که در ابتدا تمایلی برای نقض عهد نداشت، به تحریک حُیَّی بن اَخْطَب این کار را کرد. | اوج سختی و فشار بر مسلمانان در این جنگ وقتی ظاهر شد که خبر رسید بنیقریظه که تعهد کرده بودند در صورت وقوع جنگ، نه با پیامبر باشند و نه علیه او، نقض عهد کرده و با مشرکان همپیمان شدهاند. کعب بن اسد قرظی (رئیس بنیقریظه)، هر چند که در ابتدا تمایلی برای نقض عهد نداشت، به تحریک حُیَّی بن اَخْطَب این کار را کرد.<ref>ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۸۰. </ref><ref>ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۶۷. </ref> | ||
پیامبر برای حصول اطمینان از این خبر، رؤسای دو قبیله اوس و خزرج (به ترتیب، سعد بن معاذ و سعد بن عباده) را سوی بنیقریظه فرستاد و از آنان خواست تا در صورت صحت نقضِ عهد بنیقریظه، مطلب را سربسته به او منتقل کنند تا باعث ضعف روحیه مسلمانان نشود. | پیامبر برای حصول اطمینان از این خبر، رؤسای دو قبیله اوس و خزرج (به ترتیب، سعد بن معاذ و سعد بن عباده) را سوی بنیقریظه فرستاد و از آنان خواست تا در صورت صحت نقضِ عهد بنیقریظه، مطلب را سربسته به او منتقل کنند تا باعث ضعف روحیه مسلمانان نشود. | ||
بنیقریظه با شدیدترین لحن و زنندهترین جملات با آن دو برخورد کردند. آن دو برگشتند و با نام بردن از دو قبیله «عَضَل و قاره» خبر خیانت بنیقریظه را به پیامبر دادند. منظور از آوردن نام این دو قبیله یادآوری خیانت آنان نسبت به خُبَیْب بن عَدی و یارانش در رَجیع بود. | بنیقریظه با شدیدترین لحن و زنندهترین جملات با آن دو برخورد کردند. آن دو برگشتند و با نام بردن از دو قبیله «عَضَل و قاره» خبر خیانت بنیقریظه را به پیامبر دادند. منظور از آوردن نام این دو قبیله یادآوری خیانت آنان نسبت به خُبَیْب بن عَدی و یارانش در رَجیع بود.<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۴۴. </ref><ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۵۹-۴۵۸، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref> | ||
مسلمانان که از پشت سر خود (داخل مدینه) از جانب بنیقریظه در مورد خانوادههایشان ایمنی نداشتند و نیز از مقابل، با سپاه انبوه مشرکان که هر چند گاه از قسمتهای تنگ خندق میگذشتند، درگیر میشدند | مسلمانان که از پشت سر خود (داخل مدینه) از جانب بنیقریظه در مورد خانوادههایشان ایمنی نداشتند و نیز از مقابل، با سپاه انبوه مشرکان که هر چند گاه از قسمتهای تنگ خندق میگذشتند، درگیر میشدند<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۲-۵۷۱. </ref> دچار هراس زیادی شدند. | ||
قرآن وحشت مسلمانان و بدگمانی آنان به وعدههای خداوند را کاملا وصف کرده است. | قرآن وحشت مسلمانان و بدگمانی آنان به وعدههای خداوند را کاملا وصف کرده است.<ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۷۴-۴۶۴، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref><ref>احزاب/سوره۳۳، آیه۱۲-۱۰. </ref> این ترس به گونهای بود که مُعَتّب بن قُشیر، از منافقان، گفت که محمد به ما وعده گشایش قصرهای کسری و قیصر را میداد، در حالی که اکنون کسی برای قضای حاجت هم جرأت بیرون رفتن ندارد.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱۰، ص۲۷۰-۲۶۴.</ref><ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۱. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۲. </ref> که بنابه قولی گفته است، معتّب بن قشیر از اهل بدر بود و منافق بهشمار نمیرفت). | ||
مسلمانان روز و شب در سرما و گرسنگی شدید به نوبت از خندق پاسداری میکردند. | مسلمانان روز و شب در سرما و گرسنگی شدید به نوبت از خندق پاسداری میکردند.<ref>ابنهشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۲۲. </ref> | ||
=تبلیغات منافقین= | =تبلیغات منافقین= | ||
منافقین از نقض پیمان بنیقریظه و ترس و وحشت مردم سوء استفاده کردند و سعی کردند تا مسلمانان را دلسرد و ناامید کنند تا آنجایی که مُعَتِّب بن قشیر از منافقین گفت: محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ما را به گنجهای کسری و قیصر وعده میدهد در حالیکه ما برای دستشویی رفتن در امان نیستیم، خدا و پیغمبر جز به فریب به ما وعده نمیدهند. | منافقین از نقض پیمان بنیقریظه و ترس و وحشت مردم سوء استفاده کردند و سعی کردند تا مسلمانان را دلسرد و ناامید کنند تا آنجایی که مُعَتِّب بن قشیر از منافقین گفت: محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ما را به گنجهای کسری و قیصر وعده میدهد در حالیکه ما برای دستشویی رفتن در امان نیستیم، خدا و پیغمبر جز به فریب به ما وعده نمیدهند.<ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۶۸-۴۶۵، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref><ref>واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۴۵۹ - ۴۶۰، دکتر مارسدن جونس (تحقیق)، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۴ ه، سوم. </ref><ref>ابن هشام، عبدالملک، السیره النبویه، ج۲، ص۲۲۲. </ref> | ||
=تلاش بر ترور پیامبر= | =تلاش بر ترور پیامبر= | ||
محمد بن سلمه میگوید: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در چادر خود مشغول نماز شب بود که خالد بن ولید به همراه سه نفر از سربازانش نزدیک خندق شدند و به چادر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اشاره کردند و گفتند: این قبه محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است، تیراندازی کنید، پس ما با آنها مقابله کردیم تا هر یک از دو طرف لب خندق قرار گرفتیم و به هم تیراندازی کردیم تا هر دو عقبنشینی کردیم که در این درگیری افراد زیادی مجروح شدند. | محمد بن سلمه میگوید: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در چادر خود مشغول نماز شب بود که خالد بن ولید به همراه سه نفر از سربازانش نزدیک خندق شدند و به چادر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اشاره کردند و گفتند: این قبه محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است، تیراندازی کنید، پس ما با آنها مقابله کردیم تا هر یک از دو طرف لب خندق قرار گرفتیم و به هم تیراندازی کردیم تا هر دو عقبنشینی کردیم که در این درگیری افراد زیادی مجروح شدند.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۲. </ref> | ||
=معجزات پیامبر در جنگ= | =معجزات پیامبر در جنگ= | ||
معجزاتی از رسول خدا درباره سیرکردن مسلمانان نقل شده است. | معجزاتی از رسول خدا درباره سیرکردن مسلمانان نقل شده است. <ref>واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۴۶۵-۴۶۶، دکتر مارسدن جونس (تحقیق)، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۴ ه، سوم. </ref> | ||
روزی شدت حمله دشمن به گونهای بود که گفته شده است پیامبر نتوانست نماز ظهر و عصر را بخواند و چون پاسی از شب گذشت، نماز ظهر و عصر را با نماز مغرب و عشا خواند. | روزی شدت حمله دشمن به گونهای بود که گفته شده است پیامبر نتوانست نماز ظهر و عصر را بخواند و چون پاسی از شب گذشت، نماز ظهر و عصر را با نماز مغرب و عشا خواند.<ref>ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، دلائل النبوة، ص۴۹۹. </ref><ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۷۲۴۷۳، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref><ref>ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۷۲-۶۹-۶۸. </ref> | ||
بعضی از مسلمانان همچون بنوحارثه، با فرستادن اَوس بن قَیظی، به بهانه اینکه خانههایشان بیحفاظ است و از حمله دشمن و سرقت خانههایشان بیمناکاند، از پیامبر اجازه بازگشت میگرفتند. | بعضی از مسلمانان همچون بنوحارثه، با فرستادن اَوس بن قَیظی، به بهانه اینکه خانههایشان بیحفاظ است و از حمله دشمن و سرقت خانههایشان بیمناکاند، از پیامبر اجازه بازگشت میگرفتند.<ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۰. </ref><ref>احزاب/سوره۳۳، آیه۱۳. </ref><ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۶۳، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref><ref>بغدادی، محمد بن حبیب، المُحَبر، ص۴۶۹، بیروت ۱۳۶۱. </ref> | ||
=مجروحین= | =مجروحین= | ||
اخباری ذکر شده است درباره حملات خالد بن ولید، عمرو بن عاص و ابوسفیان و نیز تیراندازی و درگیری شدید و زخمیشدن عده بسیاری از هر دو طرف، از جمله سعد بن معاذ. | اخباری ذکر شده است درباره حملات خالد بن ولید، عمرو بن عاص و ابوسفیان و نیز تیراندازی و درگیری شدید و زخمیشدن عده بسیاری از هر دو طرف، از جمله سعد بن معاذ.<ref>طبری، محمد بن جریر، تفسیر الطبری سمی جامعالبیان فی تأویل القرآن، ج۲۰، ص۲۲۶، ذیل احزاب:۱۳، بیروت ۱۹۹۹. </ref><ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۶۶-۴۶۴، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref><ref>ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۴۶۷. </ref> | ||
در این جنگ دست سعد بن معاذ صحابی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با نیزه ابن عرقه مجروح شد و رسول خدا ابن عرقه را نفرین کرد. | در این جنگ دست سعد بن معاذ صحابی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با نیزه ابن عرقه مجروح شد و رسول خدا ابن عرقه را نفرین کرد.<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۴۵. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۵. </ref><ref>ابن هشام، عبدالملک، السیره النبویه، ج۲، ص۲۲۷. </ref><ref>واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۴۶۹، دکتر مارسدن جونس (تحقیق)، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۴ ه، سوم. </ref> | ||
=تاکتیک نظامی پیامبر= | =تاکتیک نظامی پیامبر= | ||
سرانجام پیامبر با توجه به اوضاع سخت پیش آمده، برای برهمزدن اتحاد دشمن به قبیله غطفان پیشنهاد کرد تا در مقابل ثلث خرمای مدینه، از جنگ علیه مسلمانان دست بر دارند. انصار پس از آنکه فهمیدند این پیشنهاد وحی الهی نیست و نظر پیامبر است، مخالفت کردند و سعد بن معاذ و سعد بن عباده گفتند، آن زمان که مشرک بودیم آنها نمیتوانستند در خرمای ما طمع کنند، امروز که به واسطه اسلام هدایت یافته و با وجود تو عزیز شدهایم اموالمان را بدهیم؟ آنگاه سوگند خوردند که چیزی جز شمشیر در بین آنان حکم نخواهد کرد. | سرانجام پیامبر با توجه به اوضاع سخت پیش آمده، برای برهمزدن اتحاد دشمن به قبیله غطفان پیشنهاد کرد تا در مقابل ثلث خرمای مدینه، از جنگ علیه مسلمانان دست بر دارند. انصار پس از آنکه فهمیدند این پیشنهاد وحی الهی نیست و نظر پیامبر است، مخالفت کردند و سعد بن معاذ و سعد بن عباده گفتند، آن زمان که مشرک بودیم آنها نمیتوانستند در خرمای ما طمع کنند، امروز که به واسطه اسلام هدایت یافته و با وجود تو عزیز شدهایم اموالمان را بدهیم؟ آنگاه سوگند خوردند که چیزی جز شمشیر در بین آنان حکم نخواهد کرد.<ref>صالحی شامی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد، ج۴، ص۳۸۱، عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض (تحقیق و تعلیق)، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۴ ق، اول. </ref><ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۷۸-۴۷۷، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref> <ref>ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۶۹. </ref> <ref>ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۷۳. </ref><ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۴۶. </ref> | ||
=هماوردی ابن عبدود= | =هماوردی ابن عبدود= | ||
در این جنگ بود که عمرو بن عبدود پیرمردی که شجاعتش زبانزد بود، همراه عدهای از خندق گذشت و مبارز طلبید و مسلمانان از ترس سکوت کردند. سرانجام، امام علی (علیهالسلام) داوطلب و با اذن پیامبر روانه جنگ با او شد و عمرو را هلاک کرد. از همراهان عمرو، دو نفر دیگر نیز کشته شدند. | در این جنگ بود که عمرو بن عبدود پیرمردی که شجاعتش زبانزد بود، همراه عدهای از خندق گذشت و مبارز طلبید و مسلمانان از ترس سکوت کردند. سرانجام، امام علی (علیهالسلام) داوطلب و با اذن پیامبر روانه جنگ با او شد و عمرو را هلاک کرد. از همراهان عمرو، دو نفر دیگر نیز کشته شدند.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۳-۵۷۲. </ref> <ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۷۱-۴۷۰، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۴-۵۷۳. </ref> | ||
=هلاکت ابن عبدود= | =هلاکت ابن عبدود= | ||
هنگامی که عمرو سه بار مبارز طلبید، در هر سه بار جزء علی (علیهالسّلام) کسی جواب مثبت نداد | هنگامی که عمرو سه بار مبارز طلبید، در هر سه بار جزء علی (علیهالسّلام) کسی جواب مثبت نداد<ref>ابن هشام، عبدالملک، السیره النبویه، ج۲، ص۲۲۴. </ref> و زمانی که علی (علیهالسّلام) برای مقابله با عمرو بن عبدود به میدان میرفت، پیامبر شمشیرش را به او داد و برای او عمامه بست و از خدا برای او طلب کمک کرد<ref>ابن کثیر، اسماعیل، السیره النبویه، ج۳، ص۲۰۴، مصطفی عبدالواحد، بیروت، دارالمعرفه، ۱۳۹۶ ق. </ref> و فرمود: «اللّهم آَعِنهُ علی یعنی: خدایا علی را بر عمرو نصرت بخش.» | ||
و به روایت دست برداشت و گفت: الهی عبیده را در بدر و حمزه را در احد از من گرفتی، این علی که برادر من و پسر عمّ من است. | و به روایت دست برداشت و گفت: الهی عبیده را در بدر و حمزه را در احد از من گرفتی، این علی که برادر من و پسر عمّ من است. | ||
«اللّهم اَحفَظهُ مِن بَین یَدَیه و مِن خَلفِه وَ عن یَمینِهِ و عَن شِمالِه و مِن فَوقِ راسِه و مِن تحتِ قَدَمَیه، فلا تَذَرنی فَرداً وَ انتَ خَیرُ الوارِثینَ.» | «اللّهم اَحفَظهُ مِن بَین یَدَیه و مِن خَلفِه وَ عن یَمینِهِ و عَن شِمالِه و مِن فَوقِ راسِه و مِن تحتِ قَدَمَیه، فلا تَذَرنی فَرداً وَ انتَ خَیرُ الوارِثینَ.»<ref>واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۴۷۱، دکتر مارسدن جونس (تحقیق)، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۴ ه، سوم. </ref> | ||
و جمله تاریخی خود را فرمود که «بَرَزَ الایمانُ کُلُّه الی الشِّرکِ کُلُه» یعنی همه ایمان مقابل همه شرک قرار گرفت. | و جمله تاریخی خود را فرمود که «بَرَزَ الایمانُ کُلُّه الی الشِّرکِ کُلُه» یعنی همه ایمان مقابل همه شرک قرار گرفت.<ref>لسان الملک سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، ج۲، ص۱۰۳۶، انتشارات اساطیر، ۱۳۸۰ش، تهران.</ref><ref>سید بن طاووس، علی بن موسی، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ص۶۰، قم، خیام، ۱۳۹۹ه، اول. </ref> و عمرو بعد از کمی رجزخوانی مقابل علی و زمانی که علی (علیهالسّلام) در پاسخ به این کلام عمرو که دوست ندارم تو را بکشم فرمود؛ اما من دوست دارم که تو را بکشم عصبانی شد و از اسب پیاده شد و نقاب کناز زد و با علی به جنگ پرداخت تا اینکه علی او را به هلاکت رساند.<ref>کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب الامام امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)، ج۲، ص۳۲۵. </ref><ref>ابن هشام، عبدالملک، السیره النبویه، ج۲، ص۲۲۴. </ref> در این هنگام پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «مُبارِزَةِ عَلِیٍّ بنِ اَبِی طالِب عَلیهِ السََّلام لِعَمرِو ابن عَبدِوَد یَومَ الخَندَق اَفضَلُ مِن اَعمالِ اُمَّتی الی یَومِ القِیامَة.»<ref>ابن کثیر، اسماعیل، السیره النبویه، ج۳، ص۲۰۳، مصطفی عبدالواحد، بیروت، دارالمعرفه، ۱۳۹۶ ق. </ref><ref>سید ابن طاووس، علی بن موسی، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ج۲، ص۵۱۴، انتشارات خیام، قم، ۱۳۳۹ش. </ref><ref>حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۳۴. </ref> یعنی: مبارزه علی بن ابیطالب با عمر بن عبدود در روز خندق از همه اعمال امت من تا روز قیامت برتر است. | ||
جابر بن عبدالله انصاری میگوید: آنقدر (علی (علیهالسّلام) و عمر بن عبدود) به هم نزدیک شدند و گرد و غبار بلند شد که ما آن دو را ندیدیم تا اینکه صدای تکبیر شنیدیم و فهمیدیم که علی (علیهالسّلام) عمرو را کشته است. | جابر بن عبدالله انصاری میگوید: آنقدر (علی (علیهالسّلام) و عمر بن عبدود) به هم نزدیک شدند و گرد و غبار بلند شد که ما آن دو را ندیدیم تا اینکه صدای تکبیر شنیدیم و فهمیدیم که علی (علیهالسّلام) عمرو را کشته است.<ref>خطیب بغدادی، احمد بن علی بن ثابت، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۱۹، دارالکتب العلمیه، بیروت، ۱۴۱۷ه. </ref> | ||
=مقابله پیامبر با بنیقریظه= | =مقابله پیامبر با بنیقریظه= | ||
وقتی احتمال حمله شبانه بنیقریظه به مرکز مدینه زیاد شد، پیامبر دو گروه از اصحاب (پانصد تن) را برای محافظت از خانههای مسلمانان اعزام کرد و آنان تا صبح تکبیر میگفتند، زیرا نگرانی مسلمانان از حمله بنیقریظه به زنان و کودکان بیشتر از حملات قریش به خودشان بود. | وقتی احتمال حمله شبانه بنیقریظه به مرکز مدینه زیاد شد، پیامبر دو گروه از اصحاب (پانصد تن) را برای محافظت از خانههای مسلمانان اعزام کرد و آنان تا صبح تکبیر میگفتند، زیرا نگرانی مسلمانان از حمله بنیقریظه به زنان و کودکان بیشتر از حملات قریش به خودشان بود.<ref>واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۲، ص۴۷۱، دکتر مارسدن جونس (تحقیق)، بیروت، عالم الکتب، ۱۴۰۴ ه، سوم. </ref><ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۶۸-۴۶۰، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref> | ||
شبی دو گروه از مسلمانان با یکدیگر برخورد نمودند و نادانسته به سوی یکدیگر تیراندازی کردند. از آن پس، شعار «حم؛ لایُنصَرون» سر میدادند تا این اتفاق تکرار نشود. | شبی دو گروه از مسلمانان با یکدیگر برخورد نمودند و نادانسته به سوی یکدیگر تیراندازی کردند. از آن پس، شعار «حم؛ لایُنصَرون» سر میدادند تا این اتفاق تکرار نشود.<ref>ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۶۷. </ref> | ||
=سختیهای جنگ= | =سختیهای جنگ= | ||
نقض عهد بنیقریظه، سرمای شدید، قحطی و گرسنگی و فشار بر مسلمانان به اوج خود رسید | نقض عهد بنیقریظه، سرمای شدید، قحطی و گرسنگی و فشار بر مسلمانان به اوج خود رسید<ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۷۴، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref> تا بدانجا که پیامبر گفت، خدایا میخواهی که پرستیده نشوی.<ref>ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۴۳، چاپ ابراهیم الابیاری، مصطفی السقاء عبدالحفیظ شلبی، بیروت، بیتا.</ref><ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۷۷، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref> قرآن نیز ضمن آوردن آیاتی به این مطلب اشاره کرده است.<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۴۶. </ref><ref>بقره/سوره ۲، آیه۲۱۴. </ref> | ||
=عوامل پیروزی مسلمانان= | =عوامل پیروزی مسلمانان= | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۹: | ||
۱) نقش مهم فردی به نام نعیم بن مسعود اشجعی از قبیله غطفان که پنهانی مسلمان شد و هیچکس از مشرکان از اسلام آوردنش خبر نداشت. | ۱) نقش مهم فردی به نام نعیم بن مسعود اشجعی از قبیله غطفان که پنهانی مسلمان شد و هیچکس از مشرکان از اسلام آوردنش خبر نداشت. | ||
نعیم نزد پیامبر رفت و رسول خدا به وی گفت، کار دشمن را به سستی و اختلاف بکشان. وی اجازه خواست برای ایجاد تفرقه بین مشرکان هرچه بخواهد بگوید. پیامبر به او اجازه داد و فرمود که جنگ خدعه است. از اینرو نعیم بن مسعود پیش بنیقریظه که از قبل با آنان مراوده داشت، رفت و ضمن اشاره به اختلاف موقعیت آنان نسبت به مشرکان -که در موقع لزوم، بدون نگرانی از در دسترس بودن خانه و خانوادهشان، میتوانند بازگردند و آنها را تنها بگذارند- به بنیقریظه توصیه کرد که برای اطمینان از همراهی قریش و غطفان در جنگ با رسول خدا از آنان درخواست گروگان کنند. سپس، نزد قریش و غطفان رفت و از پشیمانی بنیقریظه و نقض عهد آنان سخن گفت و خبر داد که بنیقریظه میخواهند گروگانهایی از قریش و غطفان بگیرند و به پیامبر تحویل بدهند و با او صلح کنند. وی به آنان توصیه کرد که گروگانی به بنیقریظه ندهند. در نتیجه، اختلاف بین آنان بالا گرفت. | نعیم نزد پیامبر رفت و رسول خدا به وی گفت، کار دشمن را به سستی و اختلاف بکشان. وی اجازه خواست برای ایجاد تفرقه بین مشرکان هرچه بخواهد بگوید. پیامبر به او اجازه داد و فرمود که جنگ خدعه است. از اینرو نعیم بن مسعود پیش بنیقریظه که از قبل با آنان مراوده داشت، رفت و ضمن اشاره به اختلاف موقعیت آنان نسبت به مشرکان -که در موقع لزوم، بدون نگرانی از در دسترس بودن خانه و خانوادهشان، میتوانند بازگردند و آنها را تنها بگذارند- به بنیقریظه توصیه کرد که برای اطمینان از همراهی قریش و غطفان در جنگ با رسول خدا از آنان درخواست گروگان کنند. سپس، نزد قریش و غطفان رفت و از پشیمانی بنیقریظه و نقض عهد آنان سخن گفت و خبر داد که بنیقریظه میخواهند گروگانهایی از قریش و غطفان بگیرند و به پیامبر تحویل بدهند و با او صلح کنند. وی به آنان توصیه کرد که گروگانی به بنیقریظه ندهند. در نتیجه، اختلاف بین آنان بالا گرفت.<ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۹۵، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref><ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۸۲-۴۸۰، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref> <ref>ابنهشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۲۹. </ref> | ||
۲) به گفته واقدی | ۲) به گفته واقدی<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۸-۵۷۹. </ref>، وقتی سپاه مشرکان به مدینه رسیدند، هیچگونه زراعتی باقی نمانده بود و مردم از یک ماه قبل کشت خود را درو کرده بودند. در نتیجه، علف موجود بر روی زمین برای اسبان قریش و سیصد اسب غطفانی کافی نبود و شتران از شدت لاغری در شرف مرگ بودند و زمینهای مدینه نیز بر اثر نباریدن باران خشک شده بود. | ||
۳) ابن سعد به نقش دعای پیامبر و استجابت آن و امدادهای غیبی اشاره کرده است. | ۳) ابن سعد به نقش دعای پیامبر و استجابت آن و امدادهای غیبی اشاره کرده است.<ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۴۴، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref> | ||
پیامبر دوشنبه و سهشنبه و چهارشنبه در مسجد احزاب دعا کرد: «خدایا احزاب را فراری و شکست بده». سرانجام، دعای پیامبر روز چهارشنبه بین نماز ظهر و عصر مستجاب شد. در شبی سرد و زمستانی، چنان طوفان شدیدی به پاخاست که هیچ خیمه و آتش و دیگی را بر ایشان برجا نگذاشت. | پیامبر دوشنبه و سهشنبه و چهارشنبه در مسجد احزاب دعا کرد: «خدایا احزاب را فراری و شکست بده». سرانجام، دعای پیامبر روز چهارشنبه بین نماز ظهر و عصر مستجاب شد. در شبی سرد و زمستانی، چنان طوفان شدیدی به پاخاست که هیچ خیمه و آتش و دیگی را بر ایشان برجا نگذاشت. <ref>ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲، ص۷۴-۷۳. </ref><ref>ابنهشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۳۱. </ref><ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۹-۵۷۸. </ref> | ||
قرآن نیز از این امداد الهی یاد کرده است. | قرآن نیز از این امداد الهی یاد کرده است.<ref>ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، دلائل النبوة، ج۱، ص۵۰۰. </ref> | ||
شدت سرما، ترس و گرسنگی در بین مسلمانان به گونهای بود که وقتی پیامبر داوطلبی خواست تا بین مشرکان برود و از ایشان خبر بیاورد و درخواستش را همراه با مژده بهشت و ضمانت زنده ماندن داوطلب تکرار کرد، کسی حاضر نشد و سرانجام از حُذَیْفة بن یَمان خواست تا این کار را بکند. حذیفه شاهد بود که چگونه ابوسفیان بر شترش که هنوز عقالش را باز نکرده بود، سوار شد و با قریشیان فرار کرد. غطفان نیز از کار قریش خبر یافتند و به سرزمین خود بازگشتند. | شدت سرما، ترس و گرسنگی در بین مسلمانان به گونهای بود که وقتی پیامبر داوطلبی خواست تا بین مشرکان برود و از ایشان خبر بیاورد و درخواستش را همراه با مژده بهشت و ضمانت زنده ماندن داوطلب تکرار کرد، کسی حاضر نشد و سرانجام از حُذَیْفة بن یَمان خواست تا این کار را بکند. حذیفه شاهد بود که چگونه ابوسفیان بر شترش که هنوز عقالش را باز نکرده بود، سوار شد و با قریشیان فرار کرد. غطفان نیز از کار قریش خبر یافتند و به سرزمین خود بازگشتند.<ref>احزاب/سوره۳۳، آیه۹. </ref><ref>ابنهشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۳۱. </ref> | ||
=شکست سخت مشرکان= | =شکست سخت مشرکان= | ||
شکست و بازگشت احزاب در غزوه خندق ضربهای بسیار سهمگین بر مشرکان بود، چنانکه نه تنها امکان هرگونه سازماندهی و لشکرکشی دوباره را از آنان گرفت، بلکه بر اقتدار دولت اسلامی مدینه افزود. از اینرو رسول خدا فرمود پس از این ما با آنها میجنگیم و آنها به جنگ ما نخواهند آمد و همینطور شد تا آنکه خداوند مکه را به دست پیامبر گشود. | شکست و بازگشت احزاب در غزوه خندق ضربهای بسیار سهمگین بر مشرکان بود، چنانکه نه تنها امکان هرگونه سازماندهی و لشکرکشی دوباره را از آنان گرفت، بلکه بر اقتدار دولت اسلامی مدینه افزود. از اینرو رسول خدا فرمود پس از این ما با آنها میجنگیم و آنها به جنگ ما نخواهند آمد و همینطور شد تا آنکه خداوند مکه را به دست پیامبر گشود.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۸۱-۵۷۹. </ref> | ||
=امداد غیبی در شکست= | =امداد غیبی در شکست= | ||
عاملی که بقیه عوامل شکست را کامل کرد و تصمیم قریش را برای بازگشت حتمی کرد، طوفانی شدن ناگهانی هوا بود به گونهای که خیمهها را از جا میکند و دیگهای غذا را از روی آتش پرت مینمود، که این امداد غیبی الهی و سردی هوا نیز به سختی کار افزود. چنانکه خدای متعال میفرماید: «یَاَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکمُْ اِذْ جَاءَتْکُمْ جُنُودٌ فَاَرْسَلْنَا عَلَیهِْمْ رِیحًا وَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَ کَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرًا؛ | عاملی که بقیه عوامل شکست را کامل کرد و تصمیم قریش را برای بازگشت حتمی کرد، طوفانی شدن ناگهانی هوا بود به گونهای که خیمهها را از جا میکند و دیگهای غذا را از روی آتش پرت مینمود، که این امداد غیبی الهی و سردی هوا نیز به سختی کار افزود. چنانکه خدای متعال میفرماید: «یَاَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکمُْ اِذْ جَاءَتْکُمْ جُنُودٌ فَاَرْسَلْنَا عَلَیهِْمْ رِیحًا وَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَ کَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرًا؛<ref>ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۸۴. </ref> ای کسانی که ایمان آوردهاید! نعمت خدا را بر خود به یاد آورید در آن هنگام که لشکرهایی (عظیم) به سراغ شما آمدند ولی ما باد و طوفان سختی بر آنان فرستادیم و لشکریانی که آنها را نمیدیدید (و به این وسیله آنها را در هم شکستیم) و خداوند همیشه به آنچه انجام میدهید بینا بوده است.» | ||
و همچنین این آیه نازل شد: «وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِغَیْظِهِمْ لَمْ یَنَالُواْ خَیرًْا وَ کَفَی اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتَالَ وَ کاَنَ اللَّهُ قَوِیًّا عَزِیزًا؛ | و همچنین این آیه نازل شد: «وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِغَیْظِهِمْ لَمْ یَنَالُواْ خَیرًْا وَ کَفَی اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتَالَ وَ کاَنَ اللَّهُ قَوِیًّا عَزِیزًا؛<ref>احزاب/سوره۳۳، آیه۹. </ref> خدا کافران را با دلی پر از خشم بازگرداند بیآنکه نتیجهای از کار خود گرفته باشند و خداوند (در این میدان)، مؤمنان را از جنگ بینیاز ساخت (و پیروزی را نصیبشان کرد) و خدا قویّ و شکستناپذیر است!.» | ||
در این هنگام رسول خدا حذیفه را به خارج از خندق فرستاد تا تحرکات شبانه دشمن را بررسی کند وی وارد لشگر شد و ابوسفیان را در حال سخنرانی مشاهده کرد که میگفت: ای گروه قریش نقطهای که ما در آن هستیم محل زندگی ما نیست چهارپایان ما هلاک شده و باد و طوفان خیمه و خرگاه و آتش برای ما باقی نگذاشته است و بنی قریظه با ما پیمانشکنی کردند صلاح در این است که از اینجا کوچ کنیم سپس بر شتر خود که دستش بسته بود، سوار شد و او را با تازیانه میزد و نمیدانست که دستهای شترش بسته است. | در این هنگام رسول خدا حذیفه را به خارج از خندق فرستاد تا تحرکات شبانه دشمن را بررسی کند وی وارد لشگر شد و ابوسفیان را در حال سخنرانی مشاهده کرد که میگفت: ای گروه قریش نقطهای که ما در آن هستیم محل زندگی ما نیست چهارپایان ما هلاک شده و باد و طوفان خیمه و خرگاه و آتش برای ما باقی نگذاشته است و بنی قریظه با ما پیمانشکنی کردند صلاح در این است که از اینجا کوچ کنیم سپس بر شتر خود که دستش بسته بود، سوار شد و او را با تازیانه میزد و نمیدانست که دستهای شترش بسته است.<ref>احزاب/سوره۳۳، آیه۲۵. </ref> | ||
=مدتزمان محاصره مسلمانان= | =مدتزمان محاصره مسلمانان= | ||
محاصره مسلمانان پانزده روز طول کشید. | محاصره مسلمانان پانزده روز طول کشید.<ref>ابن هشام، عبدالملک، السیره النبویه، ج۲، ص۲۳۱. </ref><ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۴۰، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref> ابن سعد آن را ۲۴ شب<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۳۴۵. </ref> و طبری آن را بیست واندی شب، نزدیک یک ماه<ref>ابن سعد، محمد، طبقات الکبری، ج۲،ص۷۳. </ref> و ابن حبیب ۲۰ تا ۲۱ روز<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری،ج۲،ص۵۷۲. </ref> میدانند. | ||
در این مدت که به محاصره و تیراندازی گذشت، جنگی روی نداد | در این مدت که به محاصره و تیراندازی گذشت، جنگی روی نداد<ref>بغدادی، محمد بن حبیب، المُحَبر، ص۱۱۳، بیروت ۱۳۶۱. </ref> و پیامبر ابن ام مکتوم را جانشین خود در مدینه کرده بود.<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۲. </ref> | ||
=تعداد کشتهشدگان= | =تعداد کشتهشدگان= | ||
در غزوه خندق، شش تن از مسلمانان به شهادت رسیدند. از مشرکان نیز هشت تن کشته شدند. | در غزوه خندق، شش تن از مسلمانان به شهادت رسیدند. از مشرکان نیز هشت تن کشته شدند.<ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۴۱، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref><ref>واقدی، محمد بن عمر، مغازی، ج۲، ص۴۹۶-۴۹۵، چاپ مارسدن جونس، لندن ۱۹۶۶. </ref> | ||
=آیات درباره غزوه= | =آیات درباره غزوه= | ||
آیه ۲۱۴ سوره بقره، | آیه ۲۱۴ سوره بقره،<ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۱. </ref> آیات ۵۱ـ۵۵ سوره نساء<ref>بقره/سوره۲، آیه۲۱۴. </ref> و آیات ۹ـ۲۵ سوره احزاب<ref>نساء/سوره۴، آیه۵۱-۵۵. </ref> در شأن غزوه خندق نازل شده است.[۱۴۸] [۱۴۹] | ||
=منابع= | =منابع= |