confirmed، مدیران
۳۷٬۲۲۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
[[اخفش]] نیز گفته است: عرفات بدان جهت منصرف است که تاء را به منزله یاء و واو در مُسْلِمین و مُسلِمُون، و تنوین را به منزله «نون» قرار دادهاند و آنگاه که به صورت اسم استعمال گردد، اعراب آن به همان حال باقی میماند. <ref> تاج العروس، ج 24، ص 138</ref> | [[اخفش]] نیز گفته است: عرفات بدان جهت منصرف است که تاء را به منزله یاء و واو در مُسْلِمین و مُسلِمُون، و تنوین را به منزله «نون» قرار دادهاند و آنگاه که به صورت اسم استعمال گردد، اعراب آن به همان حال باقی میماند. <ref> تاج العروس، ج 24، ص 138</ref> | ||
[[جوهری]] همچنین گفته است: این گفته مردم «نَزَلْنا عَرَفَةَ» و عرفه به صورت مفرد آمده، این استعمال همچون «مُوَلَّدٍ» است و عربی خالص و محض نمیباشد. <ref> لسان العرب، ج 9، ص 157</ref> | [[جوهری]] همچنین گفته است: این گفته مردم «نَزَلْنا عَرَفَةَ» و عرفه به صورت مفرد آمده، این استعمال همچون «مُوَلَّدٍ» است و عربی خالص و محض نمیباشد. <ref> لسان العرب، ج 9، ص 157</ref> | ||
=تاریخچه عرفات= | |||
بر اساس گزارش تاریخ، پیشینه این نام و این سرزمین، به زمان [[حضرت آدم (ع)]] میرسد، آن گاه که او و همسرش حوا از بهشت رانده شده و پس از مدتی یکدیگر را در این سرزمین یافتند و از همین رو، برخی این دیدار را علت نامگذاری این نقطه از زمین، به «عرفات» دانستهاند. <ref> لسان العرب، ج 9، ص 157</ref> از آن پس و به دنبال تشریع [[حج]]، وقوف در عرفات به عنوان امری واجب مطرح شد. <ref> شفاءالغرام، ج 2، ص 36 و 108</ref> لیکن شهرت این سرزمین، از زمان [[حضرت ابراهیم (ع)]] به بعد است. تا قبل از پیدایش [[زمزم]] به دلیل وجود چاههای آب در اطراف عرفات برخی قبایل چون جرهمیان، این منطقه را به عنوان محل سکونت خود برگزیده بودند. | |||
مرحوم مجلسی قدس سره نوشته است: «...جرهمیان تا قبل از پیدایش زمزم در عرفات و ذی المجاز سکونت داشتند، پس از آن که به واسطه پرواز مرغان، از وجود آب در مکه آگاه شدند، رفته رفته به مکه آمده و کنار زمزم را برای سکونت خود برگزیدند. <ref> بحارالانوار، ج 12، ص 98، باب 5، ح 6</ref> لیکن با پر شدن [[چاه زمزم]] به وسیله جرهمیان و کمبود آب در مکه و وجود منابع آب در اطراف عرفات، و هموار بودن زمین در این منطقه، بار دیگر گروهی از مردم، به این سرزمین آمده، به ایجاد نخلستان و کشت و زرع پرداختند. برخی در آنجا ساکن شده و برخی دیگر نیز به صورت فصلی و مقطعی به این مکان میآمدند. مدتی بعد، آب چاههای موجود در عرفات را به مکه منتقل و مردم از آن بهره میگرفتند. | |||
ازرقی به نقل از [[ابن عباس]] مینویسد: چون [[قریش]]<ref>ر.ک:مقاله قریش</ref> در سرزمین مکه ساکن شدند و جمعیت آنان زیاد شد، کمیِ آب برای آنان مشکل ایجاد کرد، در نتیجه در مکه چاههایی حفر شد، مُرَّة بن کعب بن لؤی، چاهی به نام رُمْ حفر کرد که محل آن در وادی عُرَنه و نزدیک عرفات قرار داشت. <ref>ازرقي، اخبار مکه، ج 2، ص 214</ref> همچنین چاه «روا» در بیرون مکه و در صحراهای کنار عرفات قرار داشته است، اعراب هم در آن روزگار اطراف مکه ساکن بودهاند. <ref>ازرقي، اخبار مکه، ج 2،ص 220</ref> بشاری در گزارش خود از عرفات مینویسد: «عرفات روستایی است که در آن کشتزارها و سبزه زارها و مزارع خربزه وجود دارد و مردم مکه در آنجا خانههای زیبایی دارند که روز عرفه در آن فرود میآیند». <ref>معجم البلدان، ج 4، ص 118</ref> | |||
البته [[یاقوت حموی]] مکان این روستا را در فاصله دو مایلی، از موقف کنونی، میداند. <ref>معجم البلدان، ج 4، ص 117</ref> آنچه مسلم است این است که در این منطقه اشخاصی سکونت داشته و بدین جهت آنان را عَرَفی مینامیدهاند. زَنفَل بن شداد عَرَفی از جمله این کسان است. | |||
[[عاص بن وائل]] نیز در این منطقه خانه داشته و سعید بن مسیب هنگام گذر از کنار آن شنید که خوانندهای این اشعار را میخواند: (تضوّعَ مسکاً بطنُ نعمانَ اذ * مَشَتْ بِه زینبٌ فی نسوةٍ عَطِرات) | |||
پس پاهایش را بر زمین کوبید و گفت: به خدا سوگند این از چیزهایی است که شنیدنش لذتبخش است: | |||
(و لیست کأخری أَوسعَتْ جیبَ دِرعها * و اَبدَتْ بنانَ الکفّ لِلجَمَراتِ | |||
و حَلَّت بنانُ المسک وحْفاً مرجَّلاً * علی مثل بدر لاح فی الظّلمات | |||
و قامت تراءی یومَ جمع فأفْتَنتْ * برؤیتها مَنْ راح من عرفات). <ref>معجم البلدان، ج 4، ص 118</ref> | |||
اینک از خانهها و مزارع در عرفات، هیچ گونه اثری باقی نمانده است. | |||
لیکن در چند سال گذشته دولت [[عربستان]]<ref>ر.ک:مقاله عربستان</ref>، درختان زیادی در عرفات کاشته که با رشد آنها، همه ساله بر زیبایی این سرزمین افزوده میشود، در طول سال نیز اهالی مکه به عنوان تفریح به آنجا آمده، از سایه درختان و منظره زیبای آن بهره میگیرند. | |||
در عرفات، در گذر تاریخ، حوادث فراوانی رخ داده که پرداختن به آن فرصتی دیگر میخواهد. ازرقی نمونهای از آن حوادث را این چنین نقل کرده است: در سال یک هزار و پنجاه و سه، روز نهم ذی الحجه، در حالی که حاجیان در عرفات بودند، سیل عظیمی آمد که از ظهر تا غروب ادامه داشت و چون حاجیان خواستند به [[مشعر]]<ref>ر.ک:مقاله مشعر</ref> بروند، جریان سیل مانع از عبور ایشان شد و آنها ناچار شدند تا آخر شب در عرفات بمانند تا سیل کندتر شود و با سختی گذشتند. <ref> ازرقي، اخبار مکه، ج 2، ص 322</ref> | |||
وی همچنین گفته است: نخستین کس که میان [[صفا]] و [[مروه]] و دو کوه عرفات، در شبهای موسم حج، چراغهای نفتی برافروخت ابواسحاق معتصم بود. <ref> ازرقي، اخبار مکه، ج 1، ص 220</ref> | |||
نکته دیگر در این قسمت اینکه سیره [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهمالسلام بر این بوده که در عرفات برای حاجیان سخنرانی نموده، معارف دینی و اخلاقی را بیان میکردند. و حتی خلفا و حکام نیز با تأسی به آنان، در این سرزمین مقدس خطابههایی ایراد مینمودند. رفته رفته منبری برای خطیب روز عرفه ساخته شد، که خطیبان برفراز آن سخن میگفتند. | |||
=پانویس= | =پانویس= |