سب و لعن از دیدگاه مذاهب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:


== مفهوم سب و لعن در قرآن و روایات ==
== مفهوم سب و لعن در قرآن و روایات ==
«سبّ» به معناى «دشنام دردآور» است <ref>(راغب اصفهاني، 1412ق، ص225)</ref> که در آن بیزارى و تنفّر وجود دارد <ref>(راغب اصفهاني، 1412ق، ص45)</ref>. از آنجا که ریشه سبّ،  قطع است و شتم و دشنام از او گرفته شده، از این­رو هیچ چیز قطع کننده­تر از دشنام نیست <ref>(ابن فارس، 1404ق، ج3، ص63)</ref>.
===«سبّ» به معناى «دشنام دردآور» است <ref>(راغب اصفهاني، 1412ق، ص225)</ref> که در آن بیزارى و تنفّر وجود دارد <ref>(راغب اصفهاني، 1412ق، ص45)</ref>. از آنجا که ریشه سبّ،  قطع است و شتم و دشنام از او گرفته شده، از این­رو هیچ چیز قطع کننده­تر از دشنام نیست <ref>(ابن فارس، 1404ق، ج3، ص63)</ref>.


===لغویون، لعن را به معناى «راندن و دور کردن همراه با ناخشنودى و ناراحتى» دانسته‎اند، چنانکه شیطان را از آن جهت که از بهشت رانده شد، «لعين» می‎نامند <ref>(مصطفوی، 1402ق، ج10، ص202)</ref>. بسیاری از لغویون، لعن را مشتمل برسبّ و ناسزا می¬دانند و می¬گویند: لعن از جانب خدا به معناى قطع و دوری از رحمت و توفیق دنیوى و همچنین عذاب و عقوبت اخروى است و لعن توسط انسان نیز نوعى دعاى بد، نفرین، شتم، سبّ، دشنام، ناسزا و بدخواهى براى دیگرى مى‌باشد <ref>(طريحى، 1416ق، ج۶، ص۳۰۹؛ راغب اصفهاني، 1412ق، ص471؛ ابن اثیر، 1367، ج4، ص255)</ref>===
===لغویون، لعن را به معناى «راندن و دور کردن همراه با ناخشنودى و ناراحتى» دانسته‎اند، چنانکه شیطان را از آن جهت که از بهشت رانده شد، «لعين» می‎نامند <ref>(مصطفوی، 1402ق، ج10، ص202)</ref>. بسیاری از لغویون، لعن را مشتمل برسبّ و ناسزا می¬دانند و می¬گویند: لعن از جانب خدا به معناى قطع و دوری از رحمت و توفیق دنیوى و همچنین عذاب و عقوبت اخروى است و لعن توسط انسان نیز نوعى دعاى بد، نفرین، شتم، سبّ، دشنام، ناسزا و بدخواهى براى دیگرى مى‌باشد <ref>(طريحى، 1416ق، ج۶، ص۳۰۹؛ راغب اصفهاني، 1412ق، ص471؛ ابن اثیر، 1367، ج4، ص255)</ref>===
خط ۹: خط ۹:
=== سبّ و لعن دو لفظ مترادف نیستند، چنانکه قرآن کریم عده‎ای را صریحاً لعن می‎فرماید، اما از سبّ نهی می‎کند. قائلین به جواز سبّ و لعن معتقدند: نفس اینکه در قرآن، هم لعن وارد شده و هم سبّ به این معناست که این دو در شرایط خودشان جائز هستند. '''در پاسخ گفته شده است: اگرچه لعن در قرآن و کلمات معصومین7 وارد شده، اما به صورت کلی است و نه به صورت مشخص. چنانکه نسبت به سبّ مقدسات دیگر مذاهب، نهی صریح دارد و نسبت به غیر مقدسات هرگز سبّ نفرموده، بلکه به ادب و نزاکت دعوت می‎کند و مواردی که شائبه سبّ و شتم کلی یا خصوصی وجود دارد، از سنخ بیان واقعیت و یا نفرین است و نه دشنام، بددهنی، فحش و ناسزا.''' ===
=== سبّ و لعن دو لفظ مترادف نیستند، چنانکه قرآن کریم عده‎ای را صریحاً لعن می‎فرماید، اما از سبّ نهی می‎کند. قائلین به جواز سبّ و لعن معتقدند: نفس اینکه در قرآن، هم لعن وارد شده و هم سبّ به این معناست که این دو در شرایط خودشان جائز هستند. '''در پاسخ گفته شده است: اگرچه لعن در قرآن و کلمات معصومین7 وارد شده، اما به صورت کلی است و نه به صورت مشخص. چنانکه نسبت به سبّ مقدسات دیگر مذاهب، نهی صریح دارد و نسبت به غیر مقدسات هرگز سبّ نفرموده، بلکه به ادب و نزاکت دعوت می‎کند و مواردی که شائبه سبّ و شتم کلی یا خصوصی وجود دارد، از سنخ بیان واقعیت و یا نفرین است و نه دشنام، بددهنی، فحش و ناسزا.''' ===
<br />
<br />
==سب و لعن از دیدگاه عقل==
===شکی نيست كه سبّ و فحش از مصاديق اذّيت، آزار و ضرر مى‏باشد كه عقلاً و شرعاً مذموم و ناپسند است <ref>(نراقی، 1376، ج2، ص282)</ref>. همچنین نه تنها فائده¬ای بر آن مترتب نیست؛ بلکه موجب برافروخته شدن آتش دشمن و لجاجت می‎شود چرا که سبّ و دشنام، روشن کننده حق و باطل نیست. بنابراین کسی که آن را به کار می‎برد، نمی¬تواند با آن مطلبی را ثابت یا از حقی دفاع نماید؛ پس، بستر پذیرش سخن حق را از مخاطب گرفته و از سویی، گوینده را به بددهنی و کلمات ناپسند سوق می¬دهد. نکته قابل تأمل دیگر اینکه: انسان از روی فطرت و غریزه از حریم محترمات و مقدسات خود دفاع می¬کند. بنابراین، هرگاه احساسات او پیرامون مقدساتش برانگیخته شود و یا با توهینی در این باره مواجه شود، روحیه مقابله به مثل در او ایجاد شده و به هتک حرمت مقدسات طرف دیگر می¬پردازد، چنانکه برخی از برادران اهل تسنن به صراحت این مسأله را مطرح نموده و می¬گویند: زمانی که پیروان «ابوبکر» و «عمر»، لعن از زبان شیعه لعن آنها را می¬شنوند، مقابله به مثل نموده و علی7 را لعن می-نمایند <ref>(شوشتری، 1367، ص239؛ آلوسی، 1415ق، ج4، ص236)</ref> و این عکس العمل که ناشی از عمل نابخردانه است، از نگاه عقل مردود به شمار می¬آید. انسان عاقل از رفتار خود، هدف و یا نتیجه مطلوبی را رصد می¬نماید، در حالی که نه تنها نتیجه مورد انتظار گوینده سبّ و لعن ـ که همان هدایت مخاطب است ـ حاصل نمی‎شود، که در این صورت کار بی‎ثمری را انجام داده است؛ بلکه ثمر و نتیجه¬ای دور از انتظار گوینده، که همان کینه، عناد، قتل و خونریزی است را به بار می¬آورد؛ چنانکه در روز قیامت دست خود را آلوده به خون می¬بیند و زمانی که ادعای پاکی می¬کند، به او گفته می¬شود که این سهم تو از خون فلانی است به خاطر کلام ناسنجیده¬ای که گفتی <ref>(کلینی، 1407ق، ص370؛ حرعاملی، بی¬تا، ج16، ص251)</ref>. به نظر می¬رسد عقل سلیم با تحلیل این قبیل داده¬ها، می¬تواند به راحتی به قبح چنین عملی حکم نماید. اساساً نرم خویی و مهربانی در کلام و رفتار، زمینه¬ساز هدایت و توجه قلوب است، بنابراین، اگر هدف را هدایت مخاطب بدانیم، نیل به این هدف، بدون حرکت در مسیر آن و التزام به لوازم آن میسور نیست، پس به حکم عقل، خالی بودن کلام از هر کنایه و یا سخن زشت، زمینه ساز جذب قلوب است؛ چنان چه برخی به آن اذعان می¬نمایند. لذا مطابق قاعده اولیه، لعن و سبّ به لحاظ عقلی امری مذموم و قبیح، به لحاظ شرعی امری حرام است.
۱۷۴

ویرایش