|
|
(۴۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{Mbox
| | <div class="wikiInfo">[[پرونده:حکمت.jpg |جایگزین=حکمت|بندانگشتی|حکمت]]</div> |
| | type = notice
| | '''حکمت''' به معنای علمِ با ارزشی است که همراه با عمل باشد. حکمت در فرهنگهای گوناگون به کار میرود و در [[قرآن]]، [[حدیث]]، [[فلسفه]]، [[تصوف]] و [[عرفان اسلامی]] درباره آن بحث شده است. معادل فارسی حکمت، فرزانگی است و به شخص حکیم فرزانه میگویند. |
| | class = ambox-In_use
| |
| | image = [[File:Ambox clock.svg|48px|alt=|link=]]
| |
| | css = margin: 1px
| |
| | text = این {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|[[راهنما:بخش|بخش]]|{{#switch:{{NAMESPACE}}
| |
| | {{ns:0}} = مقاله
| |
| | بحث = [[راهنما:صفحه بحث|صفحه بحث]]
| |
| | ردهبندی = [[ویکیپدیا:ردهبندی|رده]]
| |
| | راهنما = [[راهنما:فهرست|فهرست]]
| |
| | درگاه = [[ویکیپدیا:درگاه|درگاه]]
| |
| | الگو = [[ویکیپدیا:فضای نام الگو|الگو]]
| |
| | کاربر = [[ویکیپدیا:صفحههای کاربری|صفحه کاربری]]
| |
| | بحث کاربر = [[ویکیپدیا:صفحههای کاربری|صفحه بحث کاربری]]
| |
| | ویکیپدیا = [[ویکیپدیا:فضای نام ویکیپدیا|صفحه ویکیپدیا]]
| |
| | بحث ویکیپدیا = [[ویکیپدیا:فضای نام ویکیپدیا|صفحه بحث ویکیپدیا]]
| |
| }}}} هماکنون برای {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|{{{2|مدتی کوتاه}}}|{{{1|مدتی کوتاه}}}}} '''تحت ویرایش عمده''' است. این برچسب برای جلوگیری از [[راهنما:تعارض ویرایشی|تعارض ویرایشی]] اینجا گذاشته شدهاست، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده میشود ویرایشی در این {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|بخش|صفحه}} انجام ندهید.<br>
| |
| <small>{{#if:{{{زمان|}}}|این پیام در {{{زمان|}}} اضافه شده است.|}} این صفحه آخرینبار در {{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}} ({{کوچک}}ساعت هماهنگ جهانی{{پایان کوچک}}) ({{Time ago|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}) تغییر یافتهاست؛ لطفا اگر در چند ساعت اخیر [{{fullurl:{{FULLPAGENAME}}|action=history}} ویرایش نشده است]، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با در دست ساخت جایگزین میکنید.</small>
| |
| <includeonly>{{#ifeq:{{{category}}}|no||{{#switch:{{NAMESPACE}}
| |
| | کاربر
| |
| | بحث کاربر = <!-- no category -->
| |
| | [[رده:صفحههای سخت در دست ویرایش]]}}}}</includeonly>
| |
| }}<noinclude>
| |
| </noinclude>
| |
|
| |
|
| <div class="wikiInfo">[[پرونده:حکمت.jpg |جایگزین=حکمت|بندانگشتی|حکمت]]
| | == معنای حکمت در لغت == |
| {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
| | "حکمت" رسیدن به [[حق]] و واقع به واسطه علم و عقل است<ref>مفردات راغب، ماده "حکم"</ref>. |
|
| |
|
| !نام
| | == ویژگی حکمت == |
| |حکمت
| | از ویژگیهای حکمت آن است که جهل و نادانی را از انسان بازمیدارد<ref>معجم مقاییس اللغة، ماده "حکم"</ref>. |
| |-
| |
| |}
| |
| </div> | |
|
| |
|
| '''حکمت''' به معنای علمِ با ارزشی است که همراه با عمل باشد. حکمت در فرهنگهای گوناگون به کار میرود و در [[قرآن]]، [[حدیث]]، [[فلسفه]]، [[تصوف]] و [[عرفان اسلامی]] درباره آن بحث شده است. معادل فارسی حکمت، فرزانگی است و به شخص حکیم، فرزانه میگویند.
| | == آیا حکمت با علم فرق دارد == |
| | «حکمت» از ماده «حکم» به معنای بازداشتن و منع است و اولین معنا از آن حکم کردن است که باعث جلوگیری از [[ظلم]] میشود. «حکمت» رسیدن به حق و واقع به واسطه [[علم]] و [[عقل]] است<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ماده «حکم»</ref> از ویژگیهای حکمت آن است که جهل و نادانی را از انسان باز میدارد. <ref> ابن فارس، أحمد، معجم مقاییس اللغة، ماده «حکم»، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1404ق</ref>. اما «علم» به معنای دانستن، دانش، <ref>قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 5، ص 32، ماده «حکم»</ref> درک کردن و فهمیدن حقیقت و اساسِ چیزی است<ref>مفردات راغب، ماده «حکم»</ref>. که بر آثاری دلالت مینماید که در اشیا وجود دارد و به واسطه آن از غیر خود تمیز داده میشود<ref>معجم مقاییس اللغة، ماده «علم»</ref>. |
|
| |
|
| =معنای حکمت در لغت= | | == حکمت و علم در قرآن == |
| | واژه حکمت در قرآن بیست مرتبه تکرار شده است. در توضیح و تفسیر حکمت، [[مفسران]] وجوهی را مطرح نمودهاند که مهمترین آنها عبارتاند از: |
|
| |
|
| "حکمت" رسیدن به حق و واقع به واسطه علم و عقل است. <ref>مفردات راغب، ماده "حکم"</ref>
| | # مراد از حکمت، [[نبوت]] است<ref>مجمع البیان، ج 2، ص 151، مؤسسه الأعلمی للمطبوعات، 1415ق</ref>. چنانکه در آیه شریفه آمده: «و [[داود]]، [[جالوت]] را کشت و [[خدا]] به او فرمانروایی و حکمت(نبوت) داد». |
| | # |
| | # مقصود، شرایع(علم [[حلال]] و [[حرام]] است<ref>همان، ص 298</ref>. و در آیه شریفه نیز آمده است: «و او را کتاب و حکمت(علم حلال و حرام) و [[تورات]] میآموزد<ref>بقره، 251</ref>». |
| | # |
| | # منظور از حکمت، دانش قرآن و آگاهی از [[ناسخ]] و [[منسوخ]]، [[محکم]] و [[متشابه]]، مقدّم و مؤخر و... است<ref>مجمع البیان، ص 194</ref>. و در آیه شریفه آمده است: «حکمت(علم قرآن) را به هر که خواهد میدهد و هر که را حکمت دهد، به راستی او را نیکیهایی فراوان دادهاند<ref> آل عمران، 48</ref>». |
| | # |
| | # منظور، رسیدن به حقیقت پیام خدا در میدانهای گفتار و عمل است<ref> بقره، 269</ref>. |
| | # |
| | # مقصود، دانش گسترده دین است<ref> مجمع البیان، ص 194</ref>. |
| | # |
| | # مفهوم این واژه، فهم و دریافت درست دین است. |
| | # |
| | # «حکمت»، دانشی است که سود و بهره آن سرشار و انسانساز است. |
| | # |
| | # حکمت، عبارت است از: محکم و متقن بودن صورت علمی<ref>طباطبایی، سیدمحمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه، موسوی همدانی، ج 2، ص 351، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، 1363ش</ref>. که به نظر میرسد این معنا میتواند جامع نظریات گذشته باشد. در حقیقت همه اقوال به عنوان مصادیقی از این معنا هستند؛ چون کلمه «محکمه»، «حکمت» و مانند آن، نشانگر معنای استواری، استحکام و غیر قابل زوال بودن، است<ref>جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن، ج 1، ص 297، قم، اسراء، چاپ اول، 1378ش</ref>. |
|
| |
|
| =ویژگی حکمت=
| | خدای متعال که قرآن را [[کتاب حکیم]] مینامد، برای آن است که قرآن به موقع سخن میگوید، خوب سخن میگوید و در کنارش [[برهان]] و [[دلیل]] میآورد. سخنی که برهان ندارد محکم نیست. از [[حضرت محمد|پیامبر اسلام (صلی الله علیه)]] نقل شده است: «خداوند نعمت گرانبهای قرآن را به من ارزانی داشت و از حکمت نیز بسان آن، به من عنایت فرمود؛ و خانهای که در آن بهرهای از حکمت نباشد ویرانه است؛ پس دانش و بینش فراگیرید، مبادا که در نادانی و بی خبری بمیرید<ref> طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 2، ص 659، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش</ref>». |
|
| |
|
| از ویژگیهای حکمت آن است که جهل و نادانی را از انسان بازمیدارد. <ref>معجم مقاییس اللغة، ماده "حکم"</ref> | | اما کلمه «علم» 105 مرتبه در قرآن کریم تکرار شده، البته مشتقات آن در قرآن، بسیار زیاد است. این واژه در قرآن گاه به معنای دانستن آمده است: {{متن قرآن |قد عَلم کلّ اناسٍ مشربهم |سوره = بقره |آیه = 6 }}. گاهی به معنای اظهار و روشن کردن است: {{متن قرآن |ثم بعثنا هُم لنعلم ای الحزبین احصی لما لبثوا امداً |سوره = کهف|آیه = 12 }}. برخی از مفسران ذیل «لنعلم ای الحزبین» میگویند: مراد علم فعلی است و آن ظهور شیء و حضورش به وجود خاصّ نزد خدا است. و «علم» به این معنا، در قرآن زیاد به کار رفته است. و گاهی به معنای دلیل و حجت است<ref> کهف، 4 - 5</ref>. |
|
| |
|
| =آیا حکمت با علم فرق دارد= | | در مجموع، وقتی به بررسی آیات و کاربرد این ماده و مشتقاتش میپردازیم، چنین ظاهر میشود که تمامی موجودات دارای علم هستند. چنانکه در تفسیر آیه: {{متن قرآن |و ان من شیء الاّ یسبح بحمده، و لکن لا تفقهون تسبیحهم |سوره = اسرا |آیه = 44 }}، گفتهاند جمله: «ولی تسبیح آنها را نمیفهمید»؛ بهترین دلیل است بر اینکه منظور از تسبیح موجودات، تسبیح ناشی از علم، و به زبان قال است؛ چون اگر مراد زبان حال موجودات و دلالت آنها بر وجود صانع بود، دیگر معنا نداشت بفرماید: شما تسبیح آنها را نمیفهمید<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج 17، ص 609</ref>. و آیات دیگری بر این معنا دلالت مینمایند؛ مانند: «در این روز کره زمین اخبار خود را در میان میگذارد، چون پروردگار تو به او وحی کرده است». از این قبیل است آیاتی که دلالت میکند بر شهادت دادن اعضای بدن انسانها و به زبان آمدن و سخن گفتنشان با خدا، و پاسخ دادن به سؤالات باری تعالی. البته باید توجه نمود که علم دارای مراتب است. |
|
| |
|
| «حکمت» از ماده «حکم»، به معناى بازداشتن و منع است، و اولین معنا از آن، حکم کردن است که باعث جلوگیرى از [[ظلم]] میشود. «حکمت» رسیدن به حق و واقع به واسطه علم و عقل است. <ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ماده «حکم»</ref> از ویژگیهاى حکمت آن است که جهل و نادانى را از انسان باز میدارد. <ref> ابن فارس، أحمد، معجم مقاییس اللغة، ماده «حکم»، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1404ق</ref> اما «علم» به معناى دانستن، دانش، <ref>قرشى، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 5، ص 32، ماده «حکم»</ref> درک کردن و فهمیدن حقیقت و اساسِ چیزى است. <ref>مفردات راغب، ماده «حکم»</ref> که بر آثارى دلالت مینماید که در اشیا وجود دارد و به واسطه آن از غیر خود تمییز داده میشود. <ref>معجم مقاییس اللغة، ماده «علم»</ref>
| | == فرق حکمت با علم == |
| | قبل از بیان فرق این دو واژه، لازم است بدانیم حکمت و [[علم]] گاهی به [[واجب الوجود]](خدا) نسبت داده میشود،<ref> بقره، 27</ref> که در 92 مورد لفظ حکیم و در 156 مورد، لفظ [[علیم]]، در [[قرآن کریم]] وصف برای خداوند تبارک و تعالی واقع گردیده است. علیم و حکیم از جهتی صفات ذات خدای متعال هستند؛ چون حکمت خدا؛ یعنی ایجاد موجودات در نهایت اتقان و محکمکاری و دوری از عبث، و ایجاد، متوقف بر علم بیحد است که از صفات ذات است. اگرچه حکمت، صفت فعل نیز میباشد، از آن جهت که فعل نیز متصف به وصف حکمت و اتقان و حق و منزّه بودن از باطل میگردد. |
|
| |
|
| =حکمت و علم در قرآن=
| | در هر صورت چون صفات ذاتی خداوند تبارک و تعالی عین ذات او است، در نتیجه فرقی بین آن دو نیست، مگر به اعتبار؛ چون حکیم و علیم هر دو اشاره به دانایی پروردگار دارند، ولی «حکمت» معمولاً جنبههای عملی را بیان میکند، و «علم» جنبههای نظری را. به تعبیر دیگر؛ «علیم» از آگاهی بیپایان خدا خبر میدهد و «حکیم» از نظر حساب و هدفی که در ایجاد این عالم و نازل کردن قرآن به کار رفته است، سخن میگوید<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 15، ص 399- 400، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش</ref>. |
|
| |
|
| واژه حکمت در قرآن بیست مرتبه تکرار شده است. در توضیح و تفسیر حکمت، [[مفسران]] وجوهى را مطرح نمودهاند که مهمترین آنها عبارتاند از:
| | گاهی این دو واژه، به [[ممکن الوجود]] دارای عقل(انسان) نسبت داده میشود. که حکمت در انسان، شناخت موجودات و انجام دادن کارهای خیر و پسندیده است<ref> مفردات راغب، ماده «حکم»</ref>. به تعبیر دیگر؛ معرفت ارزشها و معیارهایی که انسان به وسیله آن بتواند، حق را بشناسد و [[باطل]] را در هر لباسی تشخیص دهد، حکمت است و این همان است که بعضی از [[فلاسفه]] به «کمال قوه نظریه» تعبیر کردهاند<ref>تفسیر نمونه، ج 15، ص 399</ref>. |
|
| |
|
| 1. مراد از حکمت، [[نبوت]] است. <ref>مجمع البیان، ج 2، ص 151، مؤسسه الأعلمى للمطبوعات، 1415ق</ref> چنانکه در آیه شریفه آمده: «و [[داود]]، [[جالوت]] را کشت و [[خدا]] به او فرمانروایى و حکمت(نبوت) داد».
| | پس حکیم کسی است که اهل معرفت و دارای فهم عمیق و عقل سلیم است، که [[موسی بن جعفر (کاظم)|امام موسی بن جعفر(علیه السلام)]] به [[هشام بن حکم]] فرمود: «مراد از حکمت، فهم و عقل است<ref>همان، ج 17، ص 37</ref>». در نتیجه، «حکمت» یک حالت و خصیصه درک و تشخیص است که متوقف به علم است که حقیقت آن، مال خدا است، بلکه چنانکه [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیه السلام)]] فرمود: «خداوند، خود علم است که جهل در آن راه ندارد<ref>عاملی، شیخ حر، الفصول المهمة فی اصول الائمة، محقق، مصحح، قائنی، محمد بن محمد حسین، ج 1، ص 228، قم، مؤسسه معارف اسلامی امام رضا(علیه السلام)، چاپ اول، 1418ق</ref>»، همان حقیقتی که لقمان از ناحیه خدا دریافت نموده بود<ref>لقمان، 12</ref>. |
|
| |
| 2. مقصود، شرایع(علم [[حلال]] و [[حرام]]<ref>ر.ک:مقاله حرام</ref>) است. <ref>همان، ص 298</ref> و در آیه شریفه نیز آمده است: «و او را کتاب و حکمت(علم حلال و حرام) و [[تورات]] میآموزد». <ref>بقره، 251</ref>
| |
|
| |
| 3. منظور از حکمت، دانش قرآن و آگاهى از [[ناسخ]] و [[منسوخ]]، [[محکم]] و [[متشابه]]، مقدّم و مؤخر و... است. <ref>مجمع البیان، ص 194</ref> و در آیه شریفه آمده است: «حکمت(علم قرآن) را به هر که خواهد میدهد و هر که را حکمت دهد، به راستى او را نیکیهایى فراوان دادهاند». <ref> آل عمران، 48</ref>
| |
|
| |
| 4. منظور، رسیدن به حقیقت پیام خدا در میدانهاى گفتار و عمل است. <ref> بقره، 269</ref>
| |
|
| |
| 5. مقصود، دانش گسترده دین است. <ref> مجمع البیان، ص 194</ref>
| |
|
| |
| 6. مفهوم این واژه، فهم و دریافت درست دین است.
| |
|
| |
| 7. «حکمت»، دانشى است که سود و بهره آن سرشار و انسانساز است.
| |
|
| |
| 8. حکمت، عبارت است از: محکم و متقن بودن صورت علمى. <ref>طباطبایى، سیدمحمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه، موسوى همدانى، ج 2، ص 351، بنیاد علمى و فکرى علامه طباطبایى، 1363ش</ref> که به نظر میرسد این معنا میتواند جامع نظریات گذشته باشد. در حقیقت همه اقوال به عنوان مصادیقی از این معنا هستند؛ چون کلمه «محکمه»، «حکمت» و مانند آن، نشانگر معناى استوارى، استحکام و غیر قابل زوال بودن، است. <ref>جوادى آملى، عبدالله، قرآن در قرآن، ج 1، ص 297، قم، اسراء، چاپ اول، 1378ش</ref>
| |
|
| |
|
| خداى متعال که قرآن را [[کتاب حکیم]] مینامد، براى آن است که قرآن به موقع سخن میگوید، خوب سخن میگوید و در کنارش برهان و دلیل میآورد. سخنى که برهان ندارد محکم نیست. از [[پیامبر اسلام(ص)]] نقل شده است: «خداوند نعمت گرانبهاى قرآن را به من ارزانى داشت و از حکمت نیز بسان آن، به من عنایت فرمود؛ و خانهاى که در آن بهرهاى از حکمت نباشد ویرانه است؛ پس دانش و بینش فراگیرید، مبادا که در نادانى و بى خبرى بمیرید». <ref> طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 2، ص 659، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش</ref>
| | جمعی از فلاسفه معتقدند که اندیشه و مطالعه و تفکر، ایجاد علم و دانش نمیکند، بلکه روح انسانی را برای پذیرش معقولات آماده میسازد و هنگامی که روح انسانی آماده پذیرش شد، فیض علم از خالق متعال بر روح انسان پاشیده میشود<ref>تفسیر نمونه، ج 16، ص 349</ref>. آنگاه در مرحله عمل، حالت و خصیصه درک و تشخیص برای انسان حاصل میگردد. پس به عبارتی، عمل انسان علت است بر آمادهسازی روح جهت پذیرش علم و پذیرش علم، مقدمه و علت ایجاد حالت روحی انسان است برای تشخیص حق از باطل، و درک موانع و مفاسد. |
|
| |
|
| اما کلمه «علم» 105 مرتبه در قرآن کریم تکرار شده، البته مشتقات آن در قرآن، بسیار زیاد است. این واژه در قرآن گاه به معناى دانستن آمده است: «قد عَلم کلّ اناسٍ مشربهم». <ref> بقره، 6</ref> گاهى به معناى اظهار و روشن کردن است: «ثم بعثنا هُم لنعلم اى الحزبین احصى لما لبثوا امداً». <ref>کهف، 12</ref> برخی از مفسران ذیل «لنعلم اى الحزبین» میگویند: مراد علم فعلى است و آن ظهور شیء و حضورش به وجود خاصّ نزد خدا است. و «علم» به این معنا، در قرآن زیاد به کار رفته است. و گاهى به معناى دلیل و حجت است. <ref> کهف، 4 - 5</ref>
| | نکته آخر، همانطور که گفته شد، علم دارای مراتب است و از مرتبه عالیه هستی(باری تعالی) تا انسان و حتی موجودات غیر [[ذوی العقول]] نیز دارای علم هستند و بین همه موجودات عالم هستی و علم میتوان به تناسب خودشان و ظرف وجودیشان نسبت برقرار کرد. بر خلاف حکمت که فقط از ویژگیها و صفات ذوی العقول است. |
|
| |
|
| در مجموع، وقتى به بررسى آیات و کاربرد این ماده و مشتقاتش میپردازیم، چنین ظاهر میشود که تمامى موجودات داراى علم هستند. چنانکه در تفسیر آیه: «و ان من شىء الاّ یسبح بحمده، و لکن لا تفقهون تسبیحهم»، گفتهاند جمله: «ولى تسبیح آنها را نمیفهمید»؛ بهترین دلیل است بر اینکه منظور از تسبیح موجودات، تسبیح ناشى از علم، و به زبان قال است؛ چون اگر مراد زبان حال موجودات و دلالت آنها بر وجود صانع بود، دیگر معنا نداشت بفرماید: شما تسبیح آنها را نمیفهمید. <ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج 17، ص 609</ref> و آیات دیگرى بر این معنا دلالت مینمایند؛ مانند: «در این روز کره زمین اخبار خود را در میان میگذارد، چون پروردگار تو به او وحى کرده است».[23] از این قبیل است آیاتى که دلالت میکند بر شهادت دادن اعضاى بدن انسانها و به زبان آمدن و سخن گفتنشان با خدا، و پاسخ دادن به سؤالات بارى تعالى. البته باید توجه نمود که علم داراى مراتب است.
| | == اقسام حکمت == |
| | حکمت از نگاه قرآن و حدیث، به سه نوع تقسیم میشود: |
| | |
| | # حکمت علمی |
| | # حکمت عملی |
| | # حکمت حقیقی |
|
| |
|
| =فرق حکمت با علم= | | === حکمت علمی === |
| | مقصود از حکمت علمی، هرگونه دانستنی یا معرفتی است که برای صعود به مقام [[انسان]] کامل، ضروری است. به سخن دیگر، هم دانش مربوط به [[عقاید]]، «حکمت» است، هم دانش مربوط به اخلاق، و هم دانش مربوط به اعمال. از این رو، قرآن کریم، پس از ارائه رهنمودهای گوناگون در عرصههای [[اعتقادی]]، اخلاقی و عملی، همه آنها را حکمت مینامد:{{متن قرآن |ذلِک مِمَّا أَوْحی إِلَیک رَبُّک مِنَ الْحِکمَةِ |سوره = اسراء |آیه = 39 }}. اینها از حکمتهایی است که پروردگارت به تو [[وحی]] کرده است». |
|
| |
|
| قبل از بیان فرق این دو واژه، لازم است بدانیم حکمت و [[علم]] گاهى به [[واجب الوجود]](خدا) نسبت داده میشود، <ref> بقره، 27</ref> که در 92 مورد لفظ حکیم و در 156 مورد، لفظ [[علیم]]، در [[قرآن کریم]] وصف براى خداوند تبارک و تعالى واقع گردیده است. علیم و حکیم از جهتى صفات ذات خدای متعال هستند؛ چون حکمت خدا؛ یعنى ایجاد موجودات در نهایت اتقان و محکمکارى و دورى از عبث، و ایجاد، متوقف بر علم بیحد است که از صفات ذات است. اگر چه حکمت، صفت فعل نیز می باشد،از آن جهت که فعل نیز متصف به وصف حکمت و اتقان و حق و منزّه بودن از باطل میگردد.
| | این مفهوم حکمت، نخستین فلسفه [[بعثت]] انبیای الهی است. قرآن کریم، در آیات متعدّد بر این مطلب، تأکید کرده است، از جمله در این آیه: {{متن قرآن |لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَکیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ |سوره = آل عمران |آیه = 164. نیز، ر. ک: |سوره = بقره |آیه = 129 و 151 |سوره = جمعه |آیه = 2}}. |
|
| |
|
| در هر صورت چون صفات ذاتى خداوند تبارک و تعالى عین ذات او است، در نتیجه فرقى بین آن دو نیست، مگر به اعتبار؛ چون حکیم و علیم هر دو اشاره به دانایى پروردگار دارند، ولى «حکمت» معمولاً جنبههاى عملى را بیان میکند، و «علم» جنبههاى نظرى را. به تعبیر دیگر؛ «علیم» از آگاهى بیپایان خدا خبر میدهد و «حکیم» از نظر حساب و هدفى که در ایجاد این عالم و نازل کردن قرآن به کار رفته است، سخن میگوید. <ref>مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج 15، ص 399- 400، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش</ref> | | بی گمان، [خدا] بر مؤمنان در برانگیختن فرستاده ای از ایشان، منّت نهاده است که آیاتش را بر ایشان میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به ایشان، کتاب و حکمت میآموزد، هرچند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودهاند». |
|
| |
|
| گاهى این دو واژه، به [[ممکن الوجود]] داراى عقل(انسان) نسبت داده میشود. که حکمت در انسان، شناخت موجودات و انجام دادن کارهاى خیر و پسندیده است. <ref> مفردات راغب، ماده «حکم»</ref> به تعبیر دیگر؛ معرفت ارزشها و معیارهایى که انسان به وسیله آن بتواند، حق را بشناسد و [[باطل]] را در هر لباسى تشخیص دهد، حکمت است و این همان است که بعضى از [[فلاسفه]] به «کمال قوه نظریه» تعبیر کردهاند. <ref>تفسیر نمونه، ج 15، ص 399</ref>
| | === حکمت عملی === |
| | حکمت عملی، برنامه عملی رسیدن به مرتبه انسان کامل است. از نگاه قرآن و [[احادیث]] اسلامی، دانش و عملی که مقدّمه تکامل انسان باشد، «حکمت» نامیده میشود، با این تفاوت که دانش، پلّه نخست [[تکامل]]، و عمل، پلّه دوم آن است. احادیثی که حکمت را به فرمانبری از خداوند متعال، مدارا با مردم، دوری از گناهان و اجتناب از نیرنگْ تفسیر کردهاند، به حکمت عملی اشاره دارند. |
|
| |
|
| پس حکیم کسى است که اهل معرفت و داراى فهم عمیق و عقل سلیم است، که [[امام موسى بن جعفر(ع)]] به [[هشام بن حکم]] فرمود: «مراد از حکمت، فهم و عقل است». <ref>همان، ج 17، ص 37</ref> در نتیجه، «حکمت» یک حالت و خصیصه درک و تشخیص است که متوقف به علم است که حقیقت آن، مال خدا است، بلکه چنانکه [[امام صادق(ع)]]<ref>ر.ک:مقاله امام صادق(ع)</ref> فرمود: «خداوند، خود علم است که جهل در آن راه ندارد»، <ref>عاملی، شیخ حر، الفصول المهمة فی اصول الائمة، محقق، مصحح، قائنی، محمد بن محمد حسین، ج 1، ص 228، قم، مؤسسه معارف اسلامی امام رضا(ع)، چاپ اول، 1418ق</ref> همان حقیقتى که لقمان از ناحیه خدا دریافت نموده بود. <ref>لقمان، 12</ref>
| | === حکمت حقیقی === |
| | حکمت حقیقی، نورانیت و بصیرتی است که در نتیجه به کار بستن حکمت عملی در زندگی برای انسان حاصل میگردد. در واقع، حکمت علمی، مقدّمه حکمت عملی، و حکمت عملی، سرآغاز حکمتِ حقیقی است و تا انسان، بدین پایه از حکمت نرسیده، حکیمِ حقیقی نیست، هر چند بزرگترین استاد حکمت باشد. |
|
| |
|
| جمعى از فلاسفه معتقدند که اندیشه و مطالعه و تفکر، ایجاد علم و دانش نمیکند، بلکه روح انسانى را براى پذیرش معقولات آماده میسازد و هنگامى که روح انسانى آماده پذیرش شد، فیض علم از خالق متعال بر روح انسان پاشیده میشود. <ref>تفسیر نمونه، ج 16، ص 349</ref> آنگاه در مرحله عمل، حالت و خصیصه درک و تشخیص براى انسان حاصل میگردد. پس به عبارتى، عمل انسان علت است بر آمادهسازى روح جهت پذیرش علم و پذیرش علم، مقدمه و علت ایجاد حالت روحى انسان است براى تشخیص حق از باطل، و درک موانع و مفاسد.
| | حکمت حقیقی، در واقع، همان جوهر دانش، نورِ دانش و دانشِ نور است و از این رو، خواصّ علم حقیقی و آثارش بر آن مترتّب میگردد که از مهمترین آنها بیم از خداوند متعال است، چنان که در قرآن کریم آمده: {{متن قرآن |إِنَّما یخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ |سوره = فاطر |آیه = 28 }}. در میان بندگان خدا، تنها دانشمندان اند که از او بیمناک اند». |
|
| |
|
| نکته آخر، همانطور که گفته شد، علم داراى مراتب است و از مرتبه عالیه هستى(بارى تعالى) تا انسان و حتى موجودات غیر [[ذوی العقول]] نیز داراى علم هستند و بین همه موجودات عالم هستى و علم میتوان به تناسب خودشان و ظرف وجودیشان نسبت برقرار کرد. بر خلاف حکمت که فقط از ویژگیها و صفات ذوی العقول است.
| | این اثر، در کلام [[پیامبر خدا]]، عیناً بر حکمت حقیقی نیز مترتّب شده است، چنان که میفرماید: خَشیةُ اللّهِ عز و جل رأسُ کلِّ حِکمَةٍ<ref>الفردوس: ج 2 ص 193 ح 2964 عن أنس بن مالک، کنز العمّال: ج 3 ص 141 ح 5872</ref>. بیم از خداوند عز و جل اساس هر حکمتی است. |
|
| |
|
| =اقسام حکمت=
| | حکمت حقیقی، جاذبه ای عقلانی و ضدّ کششهای نفسانی است که هر اندازه در جان قوّت یابد، به همان اندازه، تمایلات نفسانی در انسان، ضعیف میشود، تا آنجا که کاملًا از بین میرود. در آن حال، عقل به طور کامل، زنده میگردد و زمام انسان را به دست نمیگیرد و از آن پس، زمینهای برای انجام دادن کارهای ناشایست در وجود او باقی نمیمانَد. در نتیجه، حکمت، با [[عصمت]]، همراه میگردد و در نهایت، همه ویژگیهای حکیم و عالِم حقیقی برای آدمی حاصل میگردد و در بالاترین مراتب علم و حکمت، به والاترین درجات خودشناسی، [[خداشناسی]]، [[امامت]] و رهبری دست مییابد<ref>دانشنامه عقاید اسلامی: ج 2 ص 353 بخش پنجم: حکمت</ref>. |
|
| |
|
| حکمت از نگاه قرآن و حدیث، به سه نوع تقسیم می شود: حکمت علمی، حکمت عملی و حکمت حقیقی.
| | بر این پایه، [[انبیای الهی]] و اوصیای آنان که به قلّه حکمت علمی و عملی و حقیقی دست یافتهاند، از جانب خداوند متعال، مأمور آموختن علم و حکمت به جامعه بشر شدهاند. |
|
| |
|
| ==حکمت علمی== | | == تقسیمات حکمت در نزد حکماء == |
| | [[خواجه طوسی]] در کتاب [[اخلاق ناصری]] حکمت را به دو شاخه حکمت نظری و حکمت عملی تقسیم مینماید و هر شاخه به زیربخشهای کوچکتری به صورت زیر تقسیم مینماید: |
|
| |
|
| مقصود از حکمت علمی، هرگونه دانستنی یا معرفتی است که برای صعود به مقام [[انسان]] کامل، ضروری است. به سخن دیگر، هم دانش مربوط به عقاید، «حکمت» است، هم دانش مربوط به اخلاق، و هم دانش مربوط به اعمال. از این رو، قرآن کریم، پس از ارائه رهنمودهای گوناگون در عرصه های [[اعتقادی]]، اخلاقی و عملی، همه آنها را حکمت می نامد:«ذلِک مِمَّا أَوْحی إِلَیک رَبُّک مِنَ الْحِکمَةِ. <ref>اسراء: آیه 39</ref> اینها از حکمت هایی است که پروردگارت به تو [[وحی]] کرده است».
| | === حکمت نظری === |
| | در دانستن موجوداتی است که وجود آنها وابسته به حرکات ارادی افراد بشر نباشد. |
|
| |
|
| این مفهوم حکمت، نخستین فلسفه [[بعثت]] انبیای الهی است. قرآن کریم، در آیات متعدّد بر این مطلب، تأکید کرده است، از جمله در این آیه: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَکیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ. <ref> آل عمران: آیه 164. نیز، ر. ک: بقره: آیه 129 و 151، جمعه: آیه 2</ref>
| | "علم مابعدالطبیعه": در شناخت موجوداتی که آمیختگی ماده شرط وجود آنها نباشد. علم به موجوداتی که بیآمیختگی ماده ممکن نباشند و خود دو شاخه دارد. |
|
| |
|
| بی گمان، [خدا] بر مؤمنان در برانگیختن فرستاده ای از ایشان، منّت نهاده است که آیاتش را بر ایشان می خواند و آنها را پاکیزه می گرداند و به ایشان، کتاب و حکمت می آموزد، هرچند پیش از آن، در گم راهی آشکاری بوده اند».
| | "ریاضی": آمیختگی ماده در تعقل و تصور آن شرط نیست. |
|
| |
|
| ==حکمت عملی==
| | "علم طبیعی": جز با مخالطت ماده معلوم نباشد. |
|
| |
|
| حکمت عملی، برنامه عملی رسیدن به مرتبه انسان کامل است. از نگاه قرآن و احادیث اسلامی، دانش و عملی که مقدّمه تکامل انسان باشد، «حکمت» نامیده می شود، با این تفاوت که دانش، پلّه نخست [[تکامل]]، و عمل، پلّه دوم آن است. احادیثی که حکمت را به فرمانبری از خداوند متعال، مدارا با مردم، دوری از گناهان و اجتناب از نیرنگْ تفسیر کرده اند، به حکمت عملی اشاره دارند. | | === حکمت عملی === |
| | در دانستنِ صلاحِ اموری است که به اراده و کردارهای انسان وابسته است. |
|
| |
|
| ==حکمت حقیقی==
| | "تهذیب اخلاق": که به امور انفرادی مربوط است. |
|
| |
|
| حکمت حقیقی، نورانیت و بصیرتی است که در نتیجه به کار بستن حکمت عملی در زندگی برای انسان حاصل می گردد. در واقع، حکمت علمی، مقدّمه حکمت عملی، و حکمت عملی، سرآغاز حکمتِ حقیقی است و تا انسان، بدین پایه از حکمت نرسیده، حکیمِ حقیقی نیست، هر چند بزرگ ترین استاد حکمت باشد.
| | آنچه به جماعت و مشارکت وابستهاست و خود دو شاخه دارد: |
|
| |
|
| حکمت حقیقی، در واقع، همان جوهر دانش، نورِ دانش و دانشِ نور است و از این رو، خواصّ علم حقیقی و آثارش بر آن مترتّب می گردد که از مهم ترین آنها بیم از خداوند متعال است، چنان که در قرآن کریم آمده: «إِنَّما یخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ. <ref>فاطر: آيه 28</ref> در میان بندگان خدا، تنها دانشمندان اند که از او بیمناک اند».
| | "تدبیر منازل": مربوط است به مشارکت در منزل و خانه. |
|
| |
|
| این اثر، در کلام [[پیامبر خدا]]، عیناً بر حکمت حقیقی نیز مترتّب شده است، چنان که می فرماید: خَشیةُ اللّهِ عز و جل رأسُ کلِّ حِکمَةٍ. <ref>الفردوس: ج 2 ص 193 ح 2964 عن أنس بن مالك، كنز العمّال: ج 3 ص 141 ح 5872</ref> بیم از خداوند عز و جل اساس هر حکمتی است.
| | "سیاست مدن": مربوط است به مشارکت در اجتماعات بزرگتر<ref>اخلاق ناصری، خواجه نصیرالدین طوسی، تصحیح و توضیح مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، خوارزمی، تهران، چاپ ششم، 1385</ref>. |
|
| |
|
| حکمت حقیقی، جاذبه ای عقلانی و ضدّ کشش های نفسانی است که هر اندازه در جان قوّت یابد، به همان اندازه، تمایلات نفسانی در انسان، ضعیف می شود، تا آنجا که کاملًا از بین می رود. در آن حال، عقل به طور کامل، زنده می گردد و زمام انسان را به دست می گیرد و از آن پس، زمینه ای برای انجام دادن کارهای ناشایست در وجود او باقی نمی مانَد. در نتیجه، حکمت، با [[عصمت]]<ref>ر.ک:مقاله عصمت</ref>، همراه می گردد و در نهایت، همه ویژگی های حکیم و عالِم حقیقی برای آدمی حاصل می گردد و در بالاترین مراتب علم و حکمت، به والاترین درجات خودشناسی، [[خداشناسی]]، [[امامت]] و رهبری دست می یابد. <ref>دانشنامه عقايد اسلامى: ج 2 ص 353 بخش پنجم: حكمت</ref>
| | == پانویس == |
| | {{پانویس}} |
|
| |
|
| بر این پایه، [[انبیای الهی]] و اوصیای آنان که به قلّه حکمت علمی و عملی و حقیقی دست یافته اند، از جانب خداوند متعال، مأمور آموختن علم و حکمت به جامعه بشر شده اند.
| | [[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]] |
| | |
| =پانویس=
| |
| {{پانویس|3}}
| |
| | |
| [[رده:علوم اسلامی]] | |
| [[رده:آگاهی و دانش]]
| |