confirmed، مدیران
۳۷٬۴۴۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
=آیا حکمت با علم فرق دارد= | =آیا حکمت با علم فرق دارد= | ||
«حکمت» از ماده «حکم»، به معناى بازداشتن و منع است، و اولین معنا از آن، حکم کردن است که باعث جلوگیرى از [[ظلم]] میشود. «حکمت» رسیدن به حق و واقع به واسطه [[علم]] و [[عقل]] است. <ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ماده «حکم»</ref> از ویژگیهاى حکمت آن است که جهل و نادانى را از انسان باز میدارد. <ref> ابن فارس، أحمد، معجم مقاییس اللغة، ماده «حکم»، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1404ق</ref> اما «علم» به معناى دانستن، دانش، <ref>قرشى، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 5، ص 32، ماده «حکم»</ref> درک کردن و فهمیدن حقیقت و اساسِ چیزى است. <ref>مفردات راغب، ماده «حکم»</ref> که بر آثارى دلالت مینماید که در اشیا وجود دارد و به واسطه آن از غیر خود | «حکمت» از ماده «حکم»، به معناى بازداشتن و منع است، و اولین معنا از آن، حکم کردن است که باعث جلوگیرى از [[ظلم]] میشود. «حکمت» رسیدن به حق و واقع به واسطه [[علم]] و [[عقل]] است. <ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، ماده «حکم»</ref> از ویژگیهاى حکمت آن است که جهل و نادانى را از انسان باز میدارد. <ref> ابن فارس، أحمد، معجم مقاییس اللغة، ماده «حکم»، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1404ق</ref> اما «علم» به معناى دانستن، دانش، <ref>قرشى، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 5، ص 32، ماده «حکم»</ref> درک کردن و فهمیدن حقیقت و اساسِ چیزى است. <ref>مفردات راغب، ماده «حکم»</ref> که بر آثارى دلالت مینماید که در اشیا وجود دارد و به واسطه آن از غیر خود تمیز داده میشود. <ref>معجم مقاییس اللغة، ماده «علم»</ref> | ||
=حکمت و علم در قرآن= | =حکمت و علم در قرآن= | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
6. مفهوم این واژه، فهم و دریافت درست دین است. | 6. مفهوم این واژه، فهم و دریافت درست دین است. | ||
7. «حکمت»، دانشى است که سود و بهره آن سرشار و انسانساز است. | 7. «حکمت»، دانشى است که سود و بهره آن سرشار و [[انسانساز]] است. | ||
8. حکمت، عبارت است از: محکم و متقن بودن صورت علمى. <ref>طباطبایى، سیدمحمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه، موسوى همدانى، ج 2، ص 351، بنیاد علمى و فکرى علامه طباطبایى، 1363ش</ref> که به نظر میرسد این معنا میتواند جامع نظریات گذشته باشد. در حقیقت همه اقوال به عنوان مصادیقی از این معنا هستند؛ چون کلمه «محکمه»، «حکمت» و مانند آن، نشانگر معناى استوارى، استحکام و غیر قابل زوال بودن، است. <ref>جوادى آملى، عبدالله، قرآن در قرآن، ج 1، ص 297، قم، اسراء، چاپ اول، 1378ش</ref> | 8. حکمت، عبارت است از: محکم و متقن بودن صورت علمى. <ref>طباطبایى، سیدمحمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه، موسوى همدانى، ج 2، ص 351، بنیاد علمى و فکرى علامه طباطبایى، 1363ش</ref> که به نظر میرسد این معنا میتواند جامع نظریات گذشته باشد. در حقیقت همه اقوال به عنوان مصادیقی از این معنا هستند؛ چون کلمه «محکمه»، «حکمت» و مانند آن، نشانگر معناى استوارى، استحکام و غیر قابل زوال بودن، است. <ref>جوادى آملى، عبدالله، قرآن در قرآن، ج 1، ص 297، قم، اسراء، چاپ اول، 1378ش</ref> | ||
خداى متعال که قرآن را [[کتاب حکیم]] مینامد، براى آن است که قرآن به موقع سخن میگوید، خوب سخن میگوید و در کنارش برهان و دلیل میآورد. سخنى که برهان ندارد محکم نیست. از [[پیامبر اسلام(ص)]] نقل شده است: «خداوند نعمت گرانبهاى قرآن را به من ارزانى داشت و از حکمت نیز بسان آن، به من عنایت فرمود؛ و خانهاى که در آن بهرهاى از حکمت نباشد ویرانه است؛ پس دانش و بینش فراگیرید، مبادا که در نادانى و بى خبرى بمیرید». <ref> طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 2، ص 659، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش</ref> | خداى متعال که قرآن را [[کتاب حکیم]] مینامد، براى آن است که قرآن به موقع سخن میگوید، خوب سخن میگوید و در کنارش [[برهان]] و [[دلیل]] میآورد. سخنى که برهان ندارد محکم نیست. از [[پیامبر اسلام(ص)]] نقل شده است: «خداوند نعمت گرانبهاى قرآن را به من ارزانى داشت و از حکمت نیز بسان آن، به من عنایت فرمود؛ و خانهاى که در آن بهرهاى از حکمت نباشد ویرانه است؛ پس دانش و بینش فراگیرید، مبادا که در نادانى و بى خبرى بمیرید». <ref> طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 2، ص 659، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش</ref> | ||
اما کلمه «علم» 105 مرتبه در قرآن کریم تکرار شده، البته مشتقات آن در قرآن، بسیار زیاد است. این واژه در قرآن گاه به معناى دانستن آمده است: «قد عَلم کلّ اناسٍ مشربهم». <ref> بقره، 6</ref> گاهى به معناى اظهار و روشن کردن است: «ثم بعثنا هُم لنعلم اى الحزبین احصى لما لبثوا امداً». <ref>کهف، 12</ref> برخی از مفسران ذیل «لنعلم اى الحزبین» میگویند: مراد علم فعلى است و آن ظهور شیء و حضورش به وجود خاصّ نزد خدا است. و «علم» به این معنا، در قرآن زیاد به کار رفته است. و گاهى به معناى دلیل و حجت است. <ref> کهف، 4 - 5</ref> | اما کلمه «علم» 105 مرتبه در قرآن کریم تکرار شده، البته مشتقات آن در قرآن، بسیار زیاد است. این واژه در قرآن گاه به معناى دانستن آمده است: «قد عَلم کلّ اناسٍ مشربهم». <ref> بقره، 6</ref> گاهى به معناى اظهار و روشن کردن است: «ثم بعثنا هُم لنعلم اى الحزبین احصى لما لبثوا امداً». <ref>کهف، 12</ref> برخی از مفسران ذیل «لنعلم اى الحزبین» میگویند: مراد علم فعلى است و آن ظهور شیء و حضورش به وجود خاصّ نزد خدا است. و «علم» به این معنا، در قرآن زیاد به کار رفته است. و گاهى به معناى دلیل و حجت است. <ref> کهف، 4 - 5</ref> | ||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
=فرق حکمت با علم= | =فرق حکمت با علم= | ||
قبل از بیان فرق این دو واژه، لازم است بدانیم حکمت و [[علم]] گاهى به [[واجب الوجود]](خدا) نسبت داده میشود، <ref> بقره، 27</ref> که در 92 مورد لفظ حکیم و در 156 مورد، لفظ [[علیم]]، در [[قرآن کریم]] وصف براى خداوند تبارک و تعالى واقع گردیده است. علیم و حکیم از جهتى صفات ذات | قبل از بیان فرق این دو واژه، لازم است بدانیم حکمت و [[علم]] گاهى به [[واجب الوجود]](خدا) نسبت داده میشود، <ref> بقره، 27</ref> که در 92 مورد لفظ حکیم و در 156 مورد، لفظ [[علیم]]، در [[قرآن کریم]] وصف براى خداوند تبارک و تعالى واقع گردیده است. علیم و حکیم از جهتى صفات ذات خدای متعال هستند؛ چون حکمت خدا؛ یعنى ایجاد موجودات در نهایت اتقان و محکمکارى و دورى از عبث، و ایجاد، متوقف بر علم بیحد است که از صفات ذات است. اگر چه حکمت، صفت فعل نیز می باشد،از آن جهت که فعل نیز متصف به وصف حکمت و اتقان و حق و منزّه بودن از باطل میگردد. | ||
در هر صورت چون صفات ذاتى خداوند تبارک و تعالى عین ذات او است، در نتیجه فرقى بین آن دو نیست، مگر به اعتبار؛ چون حکیم و علیم هر دو اشاره به دانایى پروردگار دارند، ولى «حکمت» معمولاً جنبههاى عملى را بیان میکند، و «علم» جنبههاى نظرى را. به تعبیر دیگر؛ «علیم» از آگاهى بیپایان خدا خبر میدهد و «حکیم» از نظر حساب و هدفى که در ایجاد این عالم و نازل کردن قرآن به کار رفته است، سخن میگوید. <ref>مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج 15، ص 399- 400، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش</ref> | در هر صورت چون صفات ذاتى خداوند تبارک و تعالى عین ذات او است، در نتیجه فرقى بین آن دو نیست، مگر به اعتبار؛ چون حکیم و علیم هر دو اشاره به دانایى پروردگار دارند، ولى «حکمت» معمولاً جنبههاى عملى را بیان میکند، و «علم» جنبههاى نظرى را. به تعبیر دیگر؛ «علیم» از آگاهى بیپایان خدا خبر میدهد و «حکیم» از نظر حساب و هدفى که در ایجاد این عالم و نازل کردن قرآن به کار رفته است، سخن میگوید. <ref>مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج 15، ص 399- 400، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش</ref> | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
==حکمت علمی== | ==حکمت علمی== | ||
مقصود از حکمت علمی، هرگونه دانستنی یا معرفتی است که برای صعود به مقام [[انسان]] کامل، ضروری است. به سخن دیگر، هم دانش مربوط به | مقصود از حکمت علمی، هرگونه دانستنی یا معرفتی است که برای صعود به مقام [[انسان]] کامل، ضروری است. به سخن دیگر، هم دانش مربوط به [[عقاید]]، «حکمت» است، هم دانش مربوط به اخلاق، و هم دانش مربوط به اعمال. از این رو، قرآن کریم، پس از ارائه رهنمودهای گوناگون در عرصه های [[اعتقادی]]، اخلاقی و عملی، همه آنها را حکمت می نامد:«ذلِک مِمَّا أَوْحی إِلَیک رَبُّک مِنَ الْحِکمَةِ. <ref>اسراء: آیه 39</ref> اینها از حکمت هایی است که پروردگارت به تو [[وحی]] کرده است». | ||
این مفهوم حکمت، نخستین فلسفه [[بعثت]] انبیای الهی است. قرآن کریم، در آیات متعدّد بر این مطلب، تأکید کرده است، از جمله در این آیه: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَکیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ. <ref> آل عمران: آیه 164. نیز، ر. ک: بقره: آیه 129 و 151، جمعه: آیه 2</ref> | این مفهوم حکمت، نخستین فلسفه [[بعثت]] انبیای الهی است. قرآن کریم، در آیات متعدّد بر این مطلب، تأکید کرده است، از جمله در این آیه: «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَکیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتابَ وَ الْحِکمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ. <ref> آل عمران: آیه 164. نیز، ر. ک: بقره: آیه 129 و 151، جمعه: آیه 2</ref> | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
==حکمت عملی== | ==حکمت عملی== | ||
حکمت عملی، برنامه عملی رسیدن به مرتبه انسان کامل است. از نگاه قرآن و احادیث اسلامی، دانش و عملی که مقدّمه تکامل انسان باشد، «حکمت» نامیده می شود، با این تفاوت که دانش، پلّه نخست [[تکامل]]، و عمل، پلّه دوم آن است. احادیثی که حکمت را به فرمانبری از خداوند متعال، مدارا با مردم، دوری از گناهان و اجتناب از نیرنگْ تفسیر کرده اند، به حکمت عملی اشاره دارند. | حکمت عملی، برنامه عملی رسیدن به مرتبه انسان کامل است. از نگاه قرآن و [[احادیث]] اسلامی، دانش و عملی که مقدّمه تکامل انسان باشد، «حکمت» نامیده می شود، با این تفاوت که دانش، پلّه نخست [[تکامل]]، و عمل، پلّه دوم آن است. احادیثی که حکمت را به فرمانبری از خداوند متعال، مدارا با مردم، دوری از گناهان و اجتناب از نیرنگْ تفسیر کرده اند، به حکمت عملی اشاره دارند. | ||
==حکمت حقیقی== | ==حکمت حقیقی== |