۸٬۱۴۴
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) |
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
==دعوت به بیان واقعیتها به جای سبّ== | ==دعوت به بیان واقعیتها به جای سبّ== | ||
برابر گزارشهاي مكرر تاريخي، در جريان جنگ صفين، عدهاي از اصحاب امام علي(ع) پس از شنيدن سخن ايشان درباره كيفيت گمراهي و فساد عقيده معاويه و حزبش، درصدد بر آمدند تا به اهالي شام ناسزا بگويند خبر به امام علي7 رسيد و امام آنها را از اين كار باز داشت و در پاسخ به اعتراض آنها فرمود: درست است كه شما بر حق هستيد، اما من نمیپسندم كه شما اهل نفرين و دشنام باشيد و آنان را دشنام دهيد. به جاي اين كار، بديهاي اعمالشان را بیان ¬كرده و مي¬گفتيد: منش و عمل آنان چنين و چنان است <ref>(بروجردی، 1429ق، ج6، ص36؛ دینوری، 1412ق، ص165؛ ابن جوزی، بی¬تا، ص154؛ نهج البلاغه، خطبه۲۰۶، ص۳۲۳؛ منقری، 1403ق، ص۱۰۳؛ ابن أعثم کوفی، 1411ق، ج۲، ص۵۴۳)</ref>. باید تأمل داشت که با وجود این تصریح در نهی از سبّ، چگونه می¬توان انجام آن را از امام معصوم7 بپذیریم و ناسزاگویی را به ایشان نسبت دهیم؟ | |||
بنابراین، با عنایت به توصیه امامان شیعه: مبنی بر نهی از سبّ و بیان واقعیات به جای آن، می¬توان گفت: مواردی که در کلام ایشان دیده می¬شود، به هیچ وجه سبّ محسوب نمی¬گردد، بلکه بیان اوصاف واقعی افراد و اشخاص است که در قرآن نیز این شیوه وجود داشت، بنابراین زمانی که امام(ع) از اصطلاح «یابن الزانیه» استفاده می¬فرمایند، این بیان، سبّ محسوب نمی¬گردد، بلکه بیان واقعیت درباره شخصى است که از راه نامشروع به دنیا آمده و والدین او ضوابط انسانى و اسلامى را زیر پا گذارده¬اند و نیز امام حسین(ع) درباره «ابن زیاد»، فرمود: «الا و انّ الدّعي بن الدّعي قد رکز بين اثنتين، بين السّلة و الذّلة؛ اى مردم، آگاه باشید که این شخص که پدر او مشخص نیست ـ زنا زاده است ـ مرا بین دو کار مخیّر گذاشته است» <ref>(نمازي شاهرودي، 1375، ج۳، ص۴۵۱)</ref>. در اینجا نیز امام(ع) در مقام بیان یک واقعیت است، نه سبّ! زیرا همان طور که در مفهوم سبّ گذشت، سبّ به معنای کلمات زشت و بیپردهای بود که به فرد نسبت داده می¬شد، اما در اینجا امام(ع) در مقام بیان واقعیت و افعال ناپسند برخی خلفا هستند و این مصداق سبّ محسوب نمیشود. در اینجا ذکر این نکته ضروری است که درک واقعیتهای عالم، تنها در حیطه اختیارات خداوند و به اذن او در قلمرو معصومین و اهل بیت: است؛ چرا که عصمت ویژه این بزرگواران، نوعي علم و شعور است که با ساير انواع علوم مغايرت دارد؛ ساير علوم گاهي مغلوب ساير قواي شعوري واقع شده؛ ولي اين علم، هميشه بر ساير قوا غالب و قاهر است و همه را به خدمت خود در ميآورد و به همين جهت است که صاحبش را از کل ضلالتها و خطاها حفظ ميکند <ref>(طباطبايي، 1417ق، ج5، ص80)</ref>. با توجه به نظر علامه ميتوان گفت: کسي که به مرتبة مطلق عصمت ميرسد، به کنه حقايق امور پي¬برده و بر اين اساس، کاري را که جايز نيست انجام نميدهد. از اینرو، ادعای چنین درکی برای مردم عادی و در پی آن نسبت دادن عباراتی مانند: «یابن الزانیه» از سوی آنان با ادعای آگاهی از واقعیت، کذبی بیش نخواهد بود. | بنابراین، با عنایت به توصیه امامان شیعه: مبنی بر نهی از سبّ و بیان واقعیات به جای آن، می¬توان گفت: مواردی که در کلام ایشان دیده می¬شود، به هیچ وجه سبّ محسوب نمی¬گردد، بلکه بیان اوصاف واقعی افراد و اشخاص است که در قرآن نیز این شیوه وجود داشت، بنابراین زمانی که امام(ع) از اصطلاح «یابن الزانیه» استفاده می¬فرمایند، این بیان، سبّ محسوب نمی¬گردد، بلکه بیان واقعیت درباره شخصى است که از راه نامشروع به دنیا آمده و والدین او ضوابط انسانى و اسلامى را زیر پا گذارده¬اند و نیز امام حسین(ع) درباره «ابن زیاد»، فرمود: «الا و انّ الدّعي بن الدّعي قد رکز بين اثنتين، بين السّلة و الذّلة؛ اى مردم، آگاه باشید که این شخص که پدر او مشخص نیست ـ زنا زاده است ـ مرا بین دو کار مخیّر گذاشته است» <ref>(نمازي شاهرودي، 1375، ج۳، ص۴۵۱)</ref>. در اینجا نیز امام(ع) در مقام بیان یک واقعیت است، نه سبّ! زیرا همان طور که در مفهوم سبّ گذشت، سبّ به معنای کلمات زشت و بیپردهای بود که به فرد نسبت داده می¬شد، اما در اینجا امام(ع) در مقام بیان واقعیت و افعال ناپسند برخی خلفا هستند و این مصداق سبّ محسوب نمیشود. در اینجا ذکر این نکته ضروری است که درک واقعیتهای عالم، تنها در حیطه اختیارات خداوند و به اذن او در قلمرو معصومین و اهل بیت: است؛ چرا که عصمت ویژه این بزرگواران، نوعي علم و شعور است که با ساير انواع علوم مغايرت دارد؛ ساير علوم گاهي مغلوب ساير قواي شعوري واقع شده؛ ولي اين علم، هميشه بر ساير قوا غالب و قاهر است و همه را به خدمت خود در ميآورد و به همين جهت است که صاحبش را از کل ضلالتها و خطاها حفظ ميکند <ref>(طباطبايي، 1417ق، ج5، ص80)</ref>. با توجه به نظر علامه ميتوان گفت: کسي که به مرتبة مطلق عصمت ميرسد، به کنه حقايق امور پي¬برده و بر اين اساس، کاري را که جايز نيست انجام نميدهد. از اینرو، ادعای چنین درکی برای مردم عادی و در پی آن نسبت دادن عباراتی مانند: «یابن الزانیه» از سوی آنان با ادعای آگاهی از واقعیت، کذبی بیش نخواهد بود. | ||