کمونیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ اوت ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:


=تاریخچه کمونیسم=
=تاریخچه کمونیسم=
مفهوم کمونیسم تاریخچه ای بسیار طولانی دارد که به پیش از دوران کارل مارکس و فردریش انگلس بر می گردد. در یونان باستان، معنای کمونیسم با داستانی در مورد«عصر طلایی» زندگی انسان ها همراه بود که در این عصر افراد جامعه با هم آهنگی و ارامش کامل زندگی می کردند و معنای مالکیت خصوصی وجود نداشت. کمونیسم علمی بعنوان نظریه و ایدئولوژی ازادی طبقه کارگر و رنجبر از نظام اجتماعی سرمایه داری و ایجاد و استوار کردن اجتماع کمونیستی از سال ۴٠ قرن ۱۹ م زمانی که مبارزات طبقاتی بین کارگران و سرمایه داران در کشورهای اروپا در گرفت به میان آمد. مارکس و انگلز دو بنیانگذار نخست سوسیالیسم و کمونیسم علمی هستند.
مفهوم کمونیسم تاریخچه ای بسیار طولانی دارد که به پیش از دوران کارل مارکس و فردریش انگلس بر می گردد. در یونان باستان، معنای کمونیسم با داستانی در مورد«عصر طلایی» زندگی انسان ها همراه بود که در این عصر افراد جامعه با هم آهنگی و ارامش کامل زندگی می کردند و معنای مالکیت خصوصی وجود نداشت. کمونیسم علمی بعنوان نظریه و ایدئولوژی ازادی طبقه کارگر و رنجبر از نظام اجتماعی سرمایه داری و ایجاد و استوار کردن اجتماع کمونیستی از سال ۴٠ قرن ۱۹ م زمانی که مبارزات طبقاتی بین کارگران و سرمایه داران در کشورهای [[اروپا]] در گرفت به میان آمد. مارکس و انگلز دو بنیانگذار نخست [[سوسیالیسم]] و کمونیسم علمی هستند.


کمونیسم یا اشتراکی سازی( از کلمه لاتینی Communis یا keyvanism به معنی مشترک) به جنبشی سیاسی- علمی- اقتصادی کلاسی. گفته می شود که از قرن نوزدهم میلادی، بیشتر بر پایه اندیشه های کارل مارکس و مانیفست کمونیسم،( کیوانیسم کمونیسم) مطرح است.
کمونیسم یا اشتراکی سازی( از کلمه لاتینی Communis یا keyvanism به معنی مشترک) به جنبشی سیاسی- علمی- اقتصادی کلاسی. گفته می شود که از قرن نوزدهم میلادی، بیشتر بر پایه اندیشه های کارل مارکس و مانیفست کمونیسم،( کیوانیسم کمونیسم) مطرح است.
خط ۱۰: خط ۱۰:
مارکس برای تعریف فاصله و اختلاف خویش با سوسیالیسم غیر کارگری قرن نوزدهم عنوانی را که جنبش سوسیالیستی کارگری بخود داده بود، یعنی کمونیسم برگزیدند. خود ماركس هم گفته است كه فلسفه، تفسیر جهان نیست، تغيير جهان است؛ یعنی فلسفه تا آن جا كه در مقام این است كه ببیند جهان چگونه است و چگونه نیست، ارزشی ندارد؛ فلسفه آن میزان ارزش دارد كه وسیله ای برای تغییر و تحول جهان باشد.
مارکس برای تعریف فاصله و اختلاف خویش با سوسیالیسم غیر کارگری قرن نوزدهم عنوانی را که جنبش سوسیالیستی کارگری بخود داده بود، یعنی کمونیسم برگزیدند. خود ماركس هم گفته است كه فلسفه، تفسیر جهان نیست، تغيير جهان است؛ یعنی فلسفه تا آن جا كه در مقام این است كه ببیند جهان چگونه است و چگونه نیست، ارزشی ندارد؛ فلسفه آن میزان ارزش دارد كه وسیله ای برای تغییر و تحول جهان باشد.


یک حزب کمونیست یک حزب سیاسی است که از راه موقعیت سیاسی که به دست می آورد خود را ملزم به اجرای اصول اقتصادی و اجتماعی کمونیسم می داند. این نام نخستین بار در عنوان مقالهٔ مانیفست حزب کمونیست از طرف کارل مارکس و فریدریش انگلس به دست آمد. اکنون ، حزب کمونیست کشور چین بزرگ ترين حزب سیاسی در جهان است.
یک حزب کمونیست یک حزب سیاسی است که از راه موقعیت سیاسی که به دست می آورد خود را ملزم به اجرای اصول اقتصادی و اجتماعی کمونیسم می داند. این نام نخستین بار در عنوان مقالهٔ مانیفست حزب کمونیست از طرف کارل مارکس و فریدریش انگلس به دست آمد. اکنون ، حزب کمونیست کشور [[چین]] بزرگ ترين حزب سیاسی در جهان است.


=نقد و بررسی کمونیسم=
=نقد و بررسی کمونیسم=
قوانین بنیادین کمونیسم در اواسط قرن نوزدهم به وسیله کارل مارکس و فردریش انگلس تدوین شد که دو اقتصاد دان و فیلسوف سیاسی آلمانی بودند. ولی تا سال ۱۹۱۷ هیج کشوری با مرام کمونیستی بنیان نهاده نشد تا اینکه در این سال، انقلابی کارگری در روسیه شکل گرفت که باعث سقوط حکومت تزاری شده و اتحاد جماهیر شوروی بعنوان اولین کشور کمونیستی پای به عرصه ظهور گذاشت. در اواسط قرن بیستم، معلوم شد که کمونیسم میتواند با توجه به احاطه کامل بر قدرت سیاسی و ایدیولوژی اقتصادی سختگیرانه خود، مردم سالاری را نقض می کند.
قوانین بنیادین کمونیسم در اواسط قرن نوزدهم به وسیله کارل مارکس و فردریش انگلس تدوین شد که دو اقتصاد دان و فیلسوف سیاسی [[آلمان]]ی بودند. ولی تا سال ۱۹۱۷ هیج کشوری با مرام کمونیستی بنیان نهاده نشد تا اینکه در این سال، انقلابی کارگری در روسیه شکل گرفت که باعث سقوط حکومت تزاری شده و اتحاد جماهیر شوروی بعنوان اولین کشور کمونیستی پای به عرصه ظهور گذاشت. در اواسط قرن بیستم، معلوم شد که کمونیسم میتواند با توجه به احاطه کامل بر قدرت سیاسی و ایدیولوژی اقتصادی سختگیرانه خود، مردم سالاری را نقض می کند.


کمونیسم هدف اصلی اش لغو مالکيت خصوصی بر ابزار کار است با عنوان مالکیت اجتماعی ابزار کار و می کوشد تا با مالکیت مشترک و در غیاب مالکيت خصوصی یک سازمان اجتماعی فاقد طبقه های اجتماعی را ترسیم کند. حامیان کمونیسم، کمونیسم را مرحله بالای سوسیالیسم می دانند.
کمونیسم هدف اصلی اش لغو مالکيت خصوصی بر ابزار کار است با عنوان مالکیت اجتماعی ابزار کار و می کوشد تا با مالکیت مشترک و در غیاب مالکيت خصوصی یک سازمان اجتماعی فاقد طبقه های اجتماعی را ترسیم کند. حامیان کمونیسم، کمونیسم را مرحله بالای سوسیالیسم می دانند.


سوسیالیسم در واقع دوران گذاری از سرمایه داری به کمونیسم است. از شاخه های کمونیسم می توان به کمونیسم اسلامی( حزب توده ایران)، کمونیست مسیحی( فیدل کاسترو در کوبا) یا کمونیسم عربی( صدام حسین) اشاره کرد. در برخی کشورها مانند شوروی، چین و کوبا، احزاب کمونیست موفق شدند قدرت دولتی را از طریق انقلاب و جنگ چریکی به دست بیاوردند.
سوسیالیسم در واقع دوران گذاری از سرمایه داری به کمونیسم است. از شاخه های کمونیسم می توان به کمونیسم اسلامی( حزب توده ایران)، کمونیست [[مسیحی]]( فیدل کاسترو در کوبا) یا کمونیسم [[عربی]]( صدام حسین) اشاره کرد. در برخی کشورها مانند شوروی، چین و کوبا، احزاب کمونیست موفق شدند قدرت دولتی را از طریق انقلاب و جنگ چریکی به دست بیاوردند.


کمونیسم یک ساختار اجتماعی- اقتصادی است که تاسیس یک جامعهٔ بدون طبقه، بدون دولت( هیئت حاکمه) بر اساس مالکیت اشتراکی بر ابزار تولید را ترویج می کند. معمولاً کمونیسم بعنوان شاخه ای از جنبشی بزرگ تر به نام سوسیالیسم مطرح می شود که خط مشی جنبش های سیاسی و روشن فکری گوناگونی‏ است که خاستگاه خود را به آثار مارکس بر می گردانند. مخالفان می گویند که کمونیسم یک ایدئولوژی است در حالی که مروجان کاملاً برعکس می گویند که تنها نظام سیاسیِ بدون ایدئولوژی است، چرا‌که نتیجه منطقی ماتریالیسم تاریخی و انقلاب پرولتاریا است. عدالت مکتب کمونیسم و مارکسیسم، نقطه مقابل آزادی، ایمان و حق است.
کمونیسم یک ساختار اجتماعی- اقتصادی است که تاسیس یک جامعهٔ بدون طبقه، بدون دولت( هیئت حاکمه) بر اساس مالکیت اشتراکی بر ابزار تولید را ترویج می کند. معمولاً کمونیسم بعنوان شاخه ای از جنبشی بزرگ تر به نام سوسیالیسم مطرح می شود که خط مشی جنبش های سیاسی و روشن فکری گوناگونی‏ است که خاستگاه خود را به آثار مارکس بر می گردانند. مخالفان می گویند که کمونیسم یک ایدئولوژی است در حالی که مروجان کاملاً برعکس می گویند که تنها نظام سیاسیِ بدون ایدئولوژی است، چرا‌که نتیجه منطقی ماتریالیسم تاریخی و انقلاب پرولتاریا است. عدالت مکتب کمونیسم و مارکسیسم، نقطه مقابل آزادی، ایمان و حق است.