confirmed، مدیران
۳۷٬۴۰۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
ولید بالاى [[منبر]] رفت و مرگ پدرش را اعلام کرد و گفت: اى مردم بر شما باد به فرمان بردن و همراهى با جماعت. اگر کسی مخالفت کند سر از تن او جدا می کنم و هر کس خاموش بماند با [[اجل]] خویش بمیرد. سپس از منبر پایین آمد[13] اولین اقدام او آن بود که هر خانهاى را که بین قصر عبدالملک تا قبر او بود ویران ساخت. چنان که هیچ گونه بلندى بر پاى نماند. پس از آننامههایى را به گوشه و کنار سرزمینها فرستاد و از آنان براى خود درخواست بیعت کرد. <ref>الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر (م 310)؛ تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ط الثانیة، ق1387 ، ج6، ص424</ref> | ولید بالاى [[منبر]] رفت و مرگ پدرش را اعلام کرد و گفت: اى مردم بر شما باد به فرمان بردن و همراهى با جماعت. اگر کسی مخالفت کند سر از تن او جدا می کنم و هر کس خاموش بماند با [[اجل]] خویش بمیرد. سپس از منبر پایین آمد[13] اولین اقدام او آن بود که هر خانهاى را که بین قصر عبدالملک تا قبر او بود ویران ساخت. چنان که هیچ گونه بلندى بر پاى نماند. پس از آننامههایى را به گوشه و کنار سرزمینها فرستاد و از آنان براى خود درخواست بیعت کرد. <ref>الطبری، أبو جعفر محمد بن جریر (م 310)؛ تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد أبو الفضل ابراهیم، بیروت، دار التراث، ط الثانیة، ق1387 ، ج6، ص424</ref> | ||
=مرگ ولید= | |||
ولید مىخواست برادر خود سلیمان را خلع کند و براى پسرش عبدالعزیز بیعت بگیرد. <ref>ابن الأثیر ؛پیشین ، ج5، ص13</ref> سلیمان تن به خلع خود نمىداد. ولید به عمال خود نامه نوشت تا مردم را بدین امر دعوت کنند. <ref>تاریخابنخلدون، ج3، ص87</ref> | |||
جز حجاج و قتیبه و برخى از خواص او، هیچ کس او را اجابت ننمود. <ref>ابن الأثیر، پیشین ج5، ص13</ref> تا روزى سلیمان را نزد خود فراخواند و سلیمان در آمدن درنگ کرد. ولید تصمیم گرفت که نزد او رود و خلعش کند ولى قبل از رسیدن به آنجا، مرگ اورا در بر گرفت. <ref>ابنخلدون، پیشین، ج3، ص87</ref> چون ولید مرد در همان روز با سلیمانبن عبدالملک بیعت کردند واین امر در [[رمله]] واقع شد. <ref>ابن کثیر، پیشین، ج9، ص167</ref> | |||
=پانویس= | =پانویس= | ||
{{پانویس|4}} | {{پانویس|4}} |