۸٬۲۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
=تولّی در قرآن= | =تولّی در قرآن= | ||
الف) تولّی به معنای یاد شده، اصطلاحی در برابر تبرّی، از مهمترین آموزههای اعتقادی نزد شیعه امامیّه است. در قرآن کریم، مودّت و محبّت ذیالقربی (اهل بیت) علیهمالسّلام مزد رسالت رسول اکرم صلواتاللهعلیه، تعیین گشته است.[۷] | الف) تولّی به معنای یاد شده، اصطلاحی در برابر تبرّی، از مهمترین آموزههای اعتقادی نزد شیعه امامیّه است. در قرآن کریم، مودّت و محبّت ذیالقربی (اهل بیت) علیهمالسّلام مزد رسالت رسول اکرم صلواتاللهعلیه، تعیین گشته است.[۷] | ||
ب) در قرآن، تولّی و مشتقات آن، در بیشتر موارد ـچه به همراه عن و چه بدون آن [۸] ـ به معنای برگشتن و پشت کردن آمده [۹][۱۰] ولی در چند آیه نیز در معانیِ مذکور برای صورت اول به کار رفته است. [۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵][۱۶] | ب) در قرآن، تولّی و مشتقات آن، در بیشتر موارد ـچه به همراه عن و چه بدون آن [۸] ـ به معنای برگشتن و پشت کردن آمده [۹][۱۰] ولی در چند آیه نیز در معانیِ مذکور برای صورت اول به کار رفته است. [۱۱][۱۲][۱۳][۱۴][۱۵][۱۶] | ||
ج) علاوه بر این، در قرآن [۱۷][۱۸][۱۹] و احادیث [۲۰][۲۱][۲۲][۲۳]، بر حُبّ ـکه بر اساس معنای لغوی تولّی، منشأ و سرآغاز آن استـ بارها تأکید شده و دینداری و ایمان، بدان منوط گردیده است. | ج) علاوه بر این، در قرآن [۱۷][۱۸][۱۹] و احادیث [۲۰][۲۱][۲۲][۲۳]، بر حُبّ ـکه بر اساس معنای لغوی تولّی، منشأ و سرآغاز آن استـ بارها تأکید شده و دینداری و ایمان، بدان منوط گردیده است. | ||
خط ۳۱: | خط ۳۳: | ||
مراد از محبّت اهل بیت علیهمالسلام -که روایات بر آن تأکید کردهاند- پذیرش امامت و ولایت امامان علیهمالسلام و تسلیم در برابر آنان و تصدیق و تبعیّت از ایشان در رفتار و گفتار و قرار دادن آنان در جایگاهی است که خدای متعال برای آنان قرار داده است. ازاینرو، مقدّم داشتن دیگران بر آنان در این قلمرو، در واقع خروج از دایره محبّت، محسوب میشود.[۳۴] | مراد از محبّت اهل بیت علیهمالسلام -که روایات بر آن تأکید کردهاند- پذیرش امامت و ولایت امامان علیهمالسلام و تسلیم در برابر آنان و تصدیق و تبعیّت از ایشان در رفتار و گفتار و قرار دادن آنان در جایگاهی است که خدای متعال برای آنان قرار داده است. ازاینرو، مقدّم داشتن دیگران بر آنان در این قلمرو، در واقع خروج از دایره محبّت، محسوب میشود.[۳۴] | ||
به نوشته شیخ یوسف بحرانی، از تأکید فراوان احادیث شیعی در این باب، نتیجه گرفته میشود که محبت اهل بیت عبارت از پذیرش امامت آنها و قرار دادن آنها در جایگاهی است که متعلق به آنهاست. بنابراین، مقدّم داشتن غیرِ آنها بر آنها در این زمینه، در واقع خروج از دایره محبت محسوب می شود. [۳۵] | به نوشته شیخ یوسف بحرانی، از تأکید فراوان احادیث شیعی در این باب، نتیجه گرفته میشود که محبت اهل بیت عبارت از پذیرش امامت آنها و قرار دادن آنها در جایگاهی است که متعلق به آنهاست. بنابراین، مقدّم داشتن غیرِ آنها بر آنها در این زمینه، در واقع خروج از دایره محبت محسوب می شود. [۳۵] | ||
خط ۳۶: | خط ۳۹: | ||
اساساً لازمه محبتِ تمام عیار و صادقانه به یک شخص، موافقت با او و تصدیق و تبعیت از وی است. [۳۶] بنابراین، محبتی که منجر به تولّی، یعنی پذیرش ولایت ائمه علیهمالسلام و تسلیمِ آنان شدن، و تبرّای نظری و عملی از مخالفان آنان نشود، اصلاً محبت به حساب نمیآید، چنان که بر اساس حدیثی، کمال ولایت و محبت مخلصانه نسبت به آل محمد علیهمالسلام، جز با تبرّی از دشمنان دور و نزدیک آنان به دست نمیآید. [۳۷] | اساساً لازمه محبتِ تمام عیار و صادقانه به یک شخص، موافقت با او و تصدیق و تبعیت از وی است. [۳۶] بنابراین، محبتی که منجر به تولّی، یعنی پذیرش ولایت ائمه علیهمالسلام و تسلیمِ آنان شدن، و تبرّای نظری و عملی از مخالفان آنان نشود، اصلاً محبت به حساب نمیآید، چنان که بر اساس حدیثی، کمال ولایت و محبت مخلصانه نسبت به آل محمد علیهمالسلام، جز با تبرّی از دشمنان دور و نزدیک آنان به دست نمیآید. [۳۷] | ||
بنابراین، حبّ و بغض و ولایت و برائتی را که در روایات، مکرراً بر آن تأکید شده، باید به معنای تولّی و قبول ولایت و سرپرستی ائمه و مرجعیت آنها در همه امور و مسائل دانست. | بنابراین، حبّ و بغض و ولایت و برائتی را که در روایات، مکرراً بر آن تأکید شده، باید به معنای تولّی و قبول ولایت و سرپرستی ائمه و مرجعیت آنها در همه امور و مسائل دانست. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۵: | ||
این همه تأکید و اهتمام به مسئله تولّی در متون دینی برای این است که محبّت به اهلبیت علیهمالسّلام و پذیرش ولایت ایشان در واقع، محبّت به خدا و پیامبر خدا صلواتاللهعلیه و قبول ولایت خدا و رسول او است. چنانکه دشمنی با آنان، دشمنی با خدا و رسول و انکار ولایت ایشان، انکار ولایت خدا و رسول و دخول در ولایت شیطان است.[۳۸][۳۹] | این همه تأکید و اهتمام به مسئله تولّی در متون دینی برای این است که محبّت به اهلبیت علیهمالسّلام و پذیرش ولایت ایشان در واقع، محبّت به خدا و پیامبر خدا صلواتاللهعلیه و قبول ولایت خدا و رسول او است. چنانکه دشمنی با آنان، دشمنی با خدا و رسول و انکار ولایت ایشان، انکار ولایت خدا و رسول و دخول در ولایت شیطان است.[۳۸][۳۹] | ||
برهمین اساس، تصدیق امامت ائمه دوازده گانه علیهمالسلام ـکه لازمه آن، اعتماد به عصمت و منصوص بودن مقام آنان از جانب خدا و رسول اکرم صلواتاللهعلیه و عالم بودن آنان به صلاح امور دنیا و آخرت و در نتیجه وجوب اطاعت اوامر و نواهی آنان استـ از جمله اصول تحقق ایمان و بلکه از ضروریات مذهب امامیه شمرده شده است. [۴۰] از اینرو؛ | برهمین اساس، تصدیق امامت ائمه دوازده گانه علیهمالسلام ـکه لازمه آن، اعتماد به عصمت و منصوص بودن مقام آنان از جانب خدا و رسول اکرم صلواتاللهعلیه و عالم بودن آنان به صلاح امور دنیا و آخرت و در نتیجه وجوب اطاعت اوامر و نواهی آنان استـ از جمله اصول تحقق ایمان و بلکه از ضروریات مذهب امامیه شمرده شده است. [۴۰] از اینرو؛ | ||
الف) ولایت و طبعاً پذیرش آن، در کنار نماز و زکات و حج و روزه، از ارکان اسلام و بلکه مهمترین رکن آن تلقی شده است. [۴۱] [۴۲] | الف) ولایت و طبعاً پذیرش آن، در کنار نماز و زکات و حج و روزه، از ارکان اسلام و بلکه مهمترین رکن آن تلقی شده است. [۴۱] [۴۲] | ||
ب) همچنین تولّی در کنار تبرّی، به عنوان جزء مقوّم، در همه صیغههایی که برای ابراز دین و ایمان صحیح از سوی ائمه علیهمالسلام انشا یا تأیید شده، مورد تأکید رار گرفته است. [۴۳][۴۴][۴۵] | ب) همچنین تولّی در کنار تبرّی، به عنوان جزء مقوّم، در همه صیغههایی که برای ابراز دین و ایمان صحیح از سوی ائمه علیهمالسلام انشا یا تأیید شده، مورد تأکید رار گرفته است. [۴۳][۴۴][۴۵] | ||
خط ۵۱: | خط ۵۸: | ||
شیخ طوسی [۴۶] قویترین دلیل امامت حضرت علی علیهالسلام را آیه ۵۵ سوره مائده آیه ولایت، دانسته است. [۴۷] از نظر وی [۴۸] مراد از «ولی» در این آیه، متولّی و کسی است که تدبیر امور به دست اوست و فرمان بردن از وی واجب است. همچنین وی [۴۹]، با استفاده از احادیث عامه و خاصه، اثبات کرده که مراد از «الذین امنوا» در این آیه، نه عموم مؤمنین، که تنها حضرت علی علیهالسلام است. | شیخ طوسی [۴۶] قویترین دلیل امامت حضرت علی علیهالسلام را آیه ۵۵ سوره مائده آیه ولایت، دانسته است. [۴۷] از نظر وی [۴۸] مراد از «ولی» در این آیه، متولّی و کسی است که تدبیر امور به دست اوست و فرمان بردن از وی واجب است. همچنین وی [۴۹]، با استفاده از احادیث عامه و خاصه، اثبات کرده که مراد از «الذین امنوا» در این آیه، نه عموم مؤمنین، که تنها حضرت علی علیهالسلام است. | ||
بنابراین، شیخ طوسی چیزی فراتر از موالات و محبت، یعنی معنای امامت را از این آیه فهم کرده است. [۵۰] علاوه بر این، در حدیثی آمده است که مراد از ولیّ در این آیه، همه اماماناند. [۵۱] | بنابراین، شیخ طوسی چیزی فراتر از موالات و محبت، یعنی معنای امامت را از این آیه فهم کرده است. [۵۰] علاوه بر این، در حدیثی آمده است که مراد از ولیّ در این آیه، همه اماماناند. [۵۱] | ||
خط ۵۶: | خط ۶۴: | ||
در بسیاری از احادیث پیامبر اکرم صلواتاللهعلیه، از جمله حدیث معروف غدیر نیز، علی علیهالسلام به عنوان جانشین پیامبر صلواتاللهعلیه، معرفی شده و از مردم خواسته شده که ولایت وی را چونان ولایت پیامبر صلواتاللهعلیه بپذیرند. [۵۲] واژه «مولی'» که در این حدیث به کار رفته به همان معنای «ولیّ» است که در آیه ولایت، یاد شده است. [۵۳] | در بسیاری از احادیث پیامبر اکرم صلواتاللهعلیه، از جمله حدیث معروف غدیر نیز، علی علیهالسلام به عنوان جانشین پیامبر صلواتاللهعلیه، معرفی شده و از مردم خواسته شده که ولایت وی را چونان ولایت پیامبر صلواتاللهعلیه بپذیرند. [۵۲] واژه «مولی'» که در این حدیث به کار رفته به همان معنای «ولیّ» است که در آیه ولایت، یاد شده است. [۵۳] | ||
طوسی [۵۴]، با استناد به شعر و لغت، نشان داده که «مولی» در این حدیث، هم معنای «أولی'» است که در ابتدای همین حدیث، در عبارت «أَلَسْتُ أَوْلی' بکم منکم بِأنفسِکم» آمده است. | طوسی [۵۴]، با استناد به شعر و لغت، نشان داده که «مولی» در این حدیث، هم معنای «أولی'» است که در ابتدای همین حدیث، در عبارت «أَلَسْتُ أَوْلی' بکم منکم بِأنفسِکم» آمده است. | ||
همچنین از نظر وی [۵۵] أولی' افاده کننده معنای امامت است، زیرا در مورد کسی به کار میرود که تدبیر امری را بر عهده دارد. | همچنین از نظر وی [۵۵] أولی' افاده کننده معنای امامت است، زیرا در مورد کسی به کار میرود که تدبیر امری را بر عهده دارد. | ||
بدین گونه علمای شیعه، بر اساس ادله متعدد، به ویژه ادله نقلی، به اثبات ولایت ائمه و حق تصرف مشروع آنها در امور دینی و دنیوی بندگان پرداختهاند. | بدین گونه علمای شیعه، بر اساس ادله متعدد، به ویژه ادله نقلی، به اثبات ولایت ائمه و حق تصرف مشروع آنها در امور دینی و دنیوی بندگان پرداختهاند. | ||
خط ۶۲: | خط ۷۲: | ||
=لزوم تولّی به ائمه= | =لزوم تولّی به ائمه= | ||
به باور شیعه، آنچه وجود امام و تولّی به او را توجیه و الزام میکند، جلوگیری از درافتادن به ورطه گمان و قیاس و وهم در امر دین است. | به باور شیعه، آنچه وجود امام و تولّی به او را توجیه و الزام میکند، جلوگیری از درافتادن به ورطه گمان و قیاس و وهم در امر دین است. | ||
به اعتقاد شیعه، علم امام از روی رأی و اجتهاد نیست بلکه یقینی است، زیرا وی این علم را یا از جانب خداوند و از طریق علم لدنی یا با نفس قدسی خود از طریق پیامبر و امامان پیشین علیهمالسلام، دریافت میکند. [۵۶] بدین ترتیب، تولّی یعنی پذیرش ولایت امام علیهالسلام، شرط دست یافتن به یقین در امر دین خواهد بود، چنان که بر اساس حدیثی، امام باقر علیهالسلام تولّی ائمه علیهمالسلام و تبرّی از دشمنان آنان را در کنار تصدیق خدا و رسول، از ارکان معرفت خدا ـکه به عبادت حقیقی او منتهی میشودـ برشمرده است. [۵۷][۵۸][۵۹] | به اعتقاد شیعه، علم امام از روی رأی و اجتهاد نیست بلکه یقینی است، زیرا وی این علم را یا از جانب خداوند و از طریق علم لدنی یا با نفس قدسی خود از طریق پیامبر و امامان پیشین علیهمالسلام، دریافت میکند. [۵۶] بدین ترتیب، تولّی یعنی پذیرش ولایت امام علیهالسلام، شرط دست یافتن به یقین در امر دین خواهد بود، چنان که بر اساس حدیثی، امام باقر علیهالسلام تولّی ائمه علیهمالسلام و تبرّی از دشمنان آنان را در کنار تصدیق خدا و رسول، از ارکان معرفت خدا ـکه به عبادت حقیقی او منتهی میشودـ برشمرده است. [۵۷][۵۸][۵۹] | ||
خط ۸۹: | خط ۱۰۰: | ||
=ارتباط ایمان با تولّی و تبرّی= | =ارتباط ایمان با تولّی و تبرّی= | ||
خواجه نصیرالدین طوسی در اخلاق محتشمی [۶۵] بابی را به حبّ و بغض و تولّی و تبرّی اختصاص داده و در آن، آیات و احادیث و سخنان حُکما را در این باره آورده است. | خواجه نصیرالدین طوسی در اخلاق محتشمی [۶۵] بابی را به حبّ و بغض و تولّی و تبرّی اختصاص داده و در آن، آیات و احادیث و سخنان حُکما را در این باره آورده است. | ||
علاوه بر این، نوشته مختصر و مستقلی با نام «رساله در تولاّ و تبرّا» به وی منسوب است (همراه با اخلاق محتشمی چاپ شده ) که در آن با دیدی فلسفی به موضوع پرداخته و در نهایت، حاصل شدن ایمان را با تولّی و تبرّی مرتبط ساخته است. به نوشته وی، هر گاه نفس بهیمی، تحت امر نفس ناطقه درآید، دو قوه شهوت و غضب لطیفتر شده، به شوق و اِعراض بدل میشوند و چون نفس ناطقه فرمانبردار عقل گردد، شوق و اعراض، باز هم لطیفتر شده، به ارادت و کراهت، تبدیل میشوند و سرانجام، وقتی عقل، به فرمانِ فرمانده حقیقت، تن دهد، ارادت و کراهت به تولّی و تبرّی مبدل خواهند شد. [۶۶] | علاوه بر این، نوشته مختصر و مستقلی با نام «رساله در تولاّ و تبرّا» به وی منسوب است (همراه با اخلاق محتشمی چاپ شده ) که در آن با دیدی فلسفی به موضوع پرداخته و در نهایت، حاصل شدن ایمان را با تولّی و تبرّی مرتبط ساخته است. به نوشته وی، هر گاه نفس بهیمی، تحت امر نفس ناطقه درآید، دو قوه شهوت و غضب لطیفتر شده، به شوق و اِعراض بدل میشوند و چون نفس ناطقه فرمانبردار عقل گردد، شوق و اعراض، باز هم لطیفتر شده، به ارادت و کراهت، تبدیل میشوند و سرانجام، وقتی عقل، به فرمانِ فرمانده حقیقت، تن دهد، ارادت و کراهت به تولّی و تبرّی مبدل خواهند شد. [۶۶] | ||
وی کمال تولّی و تبرّی را در آن دانسته که عناصر چهارگانه آنها، یعنی معرفت و محبت و هجرت و جهاد، محقق شود (اخلاق محتشمی، ص۵۶۵.) اما معتقد است کمال دینداری درجهای بالاتر دارد که مرتبه رضا و تسلیم است و آن زمانی حاصل میشود که تولّی و تبرّی یکی شوند؛ یعنی، تبرّی در تولّی مستغرق گردد. [۶۷] | وی کمال تولّی و تبرّی را در آن دانسته که عناصر چهارگانه آنها، یعنی معرفت و محبت و هجرت و جهاد، محقق شود (اخلاق محتشمی، ص۵۶۵.) اما معتقد است کمال دینداری درجهای بالاتر دارد که مرتبه رضا و تسلیم است و آن زمانی حاصل میشود که تولّی و تبرّی یکی شوند؛ یعنی، تبرّی در تولّی مستغرق گردد. [۶۷] | ||
در نهایت، از نظر خواجه نصیرالدین طوسی، ایمان، زمانی حاصل میشود که مجموع تولّی و تبرّی و رضا و تسلیم یکجا در فرد، جمع و محقق گردد و در این صورت است که میتوان نام مؤمن بر او نهاد. [۶۸] | در نهایت، از نظر خواجه نصیرالدین طوسی، ایمان، زمانی حاصل میشود که مجموع تولّی و تبرّی و رضا و تسلیم یکجا در فرد، جمع و محقق گردد و در این صورت است که میتوان نام مؤمن بر او نهاد. [۶۸] | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۱۶: | ||
نظام ولایت در نظر اباضیان دو جنبه اساسی دارد؛ | نظام ولایت در نظر اباضیان دو جنبه اساسی دارد؛ | ||
۱) جنبه اول آن مرتبط با توحید است که بدون ایمان به این بنیادها کامل نمیشود: ولایت خدا و اطاعت از اوامر و اجتناب از نواهی او، ولایت نسبت به تمام مسلمانان، ولایت نسبت به معصومین و کسانی که بنا به نص قرآن، اهل بهشتاند. | ۱) جنبه اول آن مرتبط با توحید است که بدون ایمان به این بنیادها کامل نمیشود: ولایت خدا و اطاعت از اوامر و اجتناب از نواهی او، ولایت نسبت به تمام مسلمانان، ولایت نسبت به معصومین و کسانی که بنا به نص قرآن، اهل بهشتاند. | ||
۲) جنبه دوم این نظام نیز بخشی از حقوق متقابل مؤمنان نسبت به یکدیگر را تشکیل میدهد. [۷۸] | ۲) جنبه دوم این نظام نیز بخشی از حقوق متقابل مؤمنان نسبت به یکدیگر را تشکیل میدهد. [۷۸] | ||