۸۷٬۸۱۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
=بنیامیه پیش از اسلام= | =بنیامیه پیش از اسلام= | ||
آنها به سبب | آنها به سبب سکونت در پیرامون [[کعبه]] از قریش بطائح بودند؛ در برابر قریش ظواهر که در اطراف مکه سکونت داشتند. <ref>المحبر، ص167؛ مروج الذهب، ج2، ص32</ref> بنیامیه تا آستانه ظهور اسلام به عنوان بنیعبدشمس (عَبشَمی) شناخته میشدند <ref> لسان العرب، ج6، ص114، «شمس»؛ القاموس المحیط، ج2، ص224، «شئس»</ref> و هنوز هویت مستقل نیافته بودند. آنها در دوران جاهلی از تاجران و توانگران قریش بودند. عبدشمس جد بزرگ آنان عامل پیمان تجارت قریش با حبشه <ref>الطبقات، ج1، ص61؛ المحبر، ص163؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص244.</ref> یا عراق <ref>مبهمات القرآن، ج2، ص746</ref> و در زمره اصحاب ایلاف بود. <ref>المحبر، ص162-163؛ تفسیر قرطبی، ج20، ص204؛ مبهمات القرآن، ج2، ص745</ref> ابوسفیان (صخر) پسر حرب نیز در آستانه ظهور اسلام به عنوان رئیس کاروانهای تجاری قریش با شام داد و ستد داشت. <ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص115؛ المعارف، ص575؛ الاستیعاب، ج4، ص240</ref> | ||
بنیامیه از میان مناصب | بنیامیه از میان مناصب مکه قیادت (فرماندهی در نبردها و کاروانهای تجارت) را که به دست قصی بن کلاب جد چهارم پیامبر در کنار برخی دیگر از مناصب پدید آمده بود، پس از عبدشمس و امیه به صورت موروثی در اختیار داشتند. <ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص115؛ تاریخ ابن خلدون، ج3، ص2</ref> حرب بن امیه در نبرد فجار، فرمانده سپاه قریش بود. <ref>اخبار مکه، ازرقی، ج1، ص115</ref> پس از او فرزندش ابوسفیان عهدهدار این منصب شد. <ref> تاریخ ابن خلدون، ج3، ص2</ref> حرب و ابوسفیان از داوران قریش شمرده شدهاند. <ref> المحبر، ص132</ref> از دیگر شخصیتهای معروف آنها در این عصر، ابواُحیحه سعید بن عاص بن امیه است که وی را از دشمنان سرسخت پیامبر و از استهزاء کنندگان او برشمردهاند. <ref>المحبر، ص165؛ المنمق، ص120؛ بهج الصباغه، ج2،ص212</ref> | ||
بنیامیه به عنوان بخشی از بنیعبدمناف در درگیری این تیره با بنیعبدالدار و همپیمانانشان برای تصدی مناصب | بنیامیه به عنوان بخشی از بنیعبدمناف در درگیری این تیره با بنیعبدالدار و همپیمانانشان برای تصدی مناصب کعبه که به انعقاد پیمان حلف المطیبین* انجامید، حضور داشتند. <ref>المنمق، ص33؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص248؛ المفصل، ج4، ص58. | ||
</ref> از رقابت و فخرفروشی بنیعبدمناف با بنیسهم، از تیرههای قریش، درباره شمار جمعیت تیرههایشان یاد شده و نزول سوره | </ref> از رقابت و فخرفروشی بنیعبدمناف با بنیسهم، از تیرههای قریش، درباره شمار جمعیت تیرههایشان یاد شده و نزول سوره تکاثر را مربوط به این رویداد دانستهاند. منابع از ستیز میان امیه و بنیزهره به سبب چشمچرانی امیه نسبت به کنیزان وهب بن عبدمناف یاد کردهاند و آوردهاند که بنیعبدمناف که از رقیبشان قدرتمندتر بودند، تصمیم گرفتند که بنیزهره را از مکه بیرون کنند. این تصمیم با مخالفت بنیسهم از تیرههای قریش و خویشاوند بنیزهره به نتیجه نرسید. <ref> اسباب النزول، ص305؛ مجمع البیان، ج10، ص811؛ تفسیر بغوی، ج5، ص298</ref> از این روز با نام یوم عِزّ الرَکب (روز صلح) یاد شده است. <ref>النزاع و التخاصم، ص41</ref> | ||
نیز منابع از ستیز بنیامیه با بنیمخزوم از دیگر شاخههای پر نفوذ قریش گزارشی | نیز منابع از ستیز بنیامیه با بنیمخزوم از دیگر شاخههای پر نفوذ قریش گزارشی کوتاه و مبهم ارائه کردهاند. بر این اساس فردی از کِنانه، همپیمان مخزومیها، با فردی از بنیزبید، همپیمان بنیامیه، به تفاخر پرداختند. سپس گروهی از دو طرف همراه همپیمانان خود کنار حِجر اسماعیل گرد آمدند و برتری خود را به رخ یکدیگر کشیدند. با اوج گرفتن ستیز، برای داوری نزد یکی از کاهنان به نام سطیح رفتند و او به سود بنیمخزوم حکم کرد. <ref>المنمق، ص106-104</ref> از ستیز بنیامیه با بنیعدی بن کعب نیز گزارشی در دست است. <ref>المنمق، ص94</ref> | ||
رقابت بنیامیه با بنیهاشم از مهمترین و تأثیرگذارترین رخدادهای این خاندان است | رقابت بنیامیه با بنیهاشم از مهمترین و تأثیرگذارترین رخدادهای این خاندان است که ریشه آن به رقابت امیه، سر سلسله این خاندان، با هاشم بازمیگردد. امیه که گویا به سبب کوششهای شایسته عمویش هاشم در منصب سقایت و رفادت، به منزلت اجتماعی والای او رشک میبرد <ref>المنمق، ص97؛ تاریخ طبری، ج2، ص253؛ المنتظم، ج2، ص212</ref>، در رقابت با او تلاشهایی چون اطعام حاجیان انجام داد. | ||
سرانجام آن دو اختلاف خود را نزد | سرانجام آن دو اختلاف خود را نزد کاهنی از خزاعه برای داوری بردند و تعهد سپردند تا در صورت محکومیت 50 شتر را در مکه نحر نمایند و مردم را اطعام کنند و نیز 10 سال از آن شهر بیرون روند. <ref>الطبقات، ج1، ص62؛ المنتظم، ج2، ص212-213</ref> با داوری کاهن به نفع هاشم امیه به شام تبعید شد. شماری از پژوهشگران این گزارش را به افسانه تشبیه و آن را انکار کرده و عدم گزارش آن از سوی تاریخنگارانی چون یعقوبی، ابن هشام و مسعودی را دلیل جعلی بودن آن دانستهاند. همانند این گزارش درباره رقابت و حسادت حرب بن امیه به عبدالمطلب و محکومیت حرب در داوری میان آن دو نیز در دست است. <ref> انساب الاشراف، ج1، ص80-81؛ تاریخ یعقوبی، ج1، ص249؛ تاریخ طبری، ج2، ص253</ref> بر پایه گزارشی، عبدشمس با هاشم، جد اعلای پیامبر، همزاد بود و هنگام تولد، انگشت یکی بر پیشانی دیگر چسبیده بود. هنگام جداسازی آن دو، خون جاری شد و این زمینه دشمنی میان فرزندان آنها را فراهم آورد. <ref>النزاع و التخاصم، ص41</ref> | ||
بنیامیه در درگیریها و اختلافات میان خاندانهای بنیعبدمناف از پشتیبانی بنینوفل بن عبدمناف و نیز برخی از بنیعبدشمس، همپیمان بنیامیه، مانند عتبه و شیبه فرزندان ربیعة بن عبدشمس برخوردار بودند. <ref> المحبر، ص160</ref> در برابر، بنیمطلب بن عبدمناف | بنیامیه در درگیریها و اختلافات میان خاندانهای بنیعبدمناف از پشتیبانی بنینوفل بن عبدمناف و نیز برخی از بنیعبدشمس، همپیمان بنیامیه، مانند عتبه و شیبه فرزندان ربیعة بن عبدشمس برخوردار بودند. <ref> المحبر، ص160</ref> در برابر، بنیمطلب بن عبدمناف کنار بنیهاشم قرار داشتند. در محاصره اقتصادی مسلمانان در شعب ابیطالب چنین آرایشی مشاهده میشد. بنیامیه به رغم روابط خصومتآمیز و رقابت با بنیهاشم، گاه پیوندهایی با بنیهاشم داشتند. ازدواج ام جمیل خواهر ابوسفیان با ابولهب عموی پیامبر از آن جمله است. <ref>السیرة النبویه، ج1، ص354-355؛ الطبقات، ج8، ص40-41؛ النزاع و التخاصم، ص58</ref> | ||
=بنی امیه در عصر بعثت حضرت رسول(ص)= | =بنی امیه در عصر بعثت حضرت رسول(ص)= | ||
ظهور پیامبری از بنی هاشم باعث حسادت بنی امیه گردید، از این رو امویان همچون دیگر قبائل قریش، مواضع سختی در برابر رسول خدا (ص) اتخاذ | ظهور پیامبری از بنی هاشم باعث حسادت بنی امیه گردید، از این رو امویان همچون دیگر قبائل قریش، مواضع سختی در برابر رسول خدا (ص) اتخاذ کردند، تنها تعداد انگشتشماری به پیامبر ایمان آوردند و برای حفظ ایمانشان به حبشه مهاجرت کردند. <ref>مرکز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن، قم، بوستان کتاب، 1386، ج 3، ص 234-232</ref> | ||
=حکومت بنی امیه= | =حکومت بنی امیه= | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
=بنی امیه بعد از پیامبر (ص)= | =بنی امیه بعد از پیامبر (ص)= | ||
ابوسفیان در عهد عمر بن خطاب محترم بود و معاویه را از مخالفت با عمر بر حذر میداشت با انتخاب عثمان بن عفان به مقام خلافت ( | ابوسفیان در عهد عمر بن خطاب محترم بود و معاویه را از مخالفت با عمر بر حذر میداشت با انتخاب عثمان بن عفان به مقام خلافت (که خود از خاندان بنی امیه بود) امویان توانستند قدرت و نفوذ خود را پیش از گذشته گسترش دهند، افرادی از بنی امیه به ولایت شهرهای مهم گماشته شدند و به برخی، اموال هنگفتی رسید. <ref>موسوی، بجنوردی کاظم؛ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، 1383، اول، ج 12ص 392</ref> | ||
نخستین | نخستین کسی که در بنی امیه حکومت تشکیل داد و دولت اموی را پایه گذاری کرد، "معاویه" پسر ابوسفیان بود.وی یک دولت عربی محض در شام پی افکند که 90 سال دوام یافت و پس از او 13 تن از اعضای خاندان او بر جهان اسلام حکومت کردند.<ref>صدر حاج سیدجوادی، احمد و بهاء الدین خرمشاهی و کامران فانی؛ دائرةالمعارف تشیع، تهران، مؤسسه دائرةالمعارف تشیع، 1371، اول، ج 3، ص 450.</ref> چهرههای مشهور بنی امیه در زمان حضرت امیر (ع) از بیعت با ایشان سرباز زدند و به بهانۀ خونخواهی عثمان، با عایشه همراه شدند و جنگ جمل را به راه انداختند و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و بسیاری از بنی هاشم و شیعیان را به شهادت رساندند. | ||
از خلفای اموی چهار تن سر آمد دیگران بودند: معاویه، | از خلفای اموی چهار تن سر آمد دیگران بودند: معاویه، عبدالملک، هشام و عمر بن عبد العزیز، به جز عمر بن عبدالعزیز همه آنها مردانی دنیاجوی و خوشگذران بودند اما عمر بن عبدالعزیز کوشید بار دیگر سنت رسول اکرم(ص) را احیا کند و فساد رایج در دستگاه بنی امیه را براندازد. وی فدک را بازگردانید، ناسزاگویی به حضرت امیر (ع) بر سر منبرها را برداشت و...<ref>خرمشاهی، بهاء الدین؛ دانش نامه قرآن و قرآن پژوهی، تهران، دوستان و ناهید، 1377، اول، ج 1ص 250</ref> | ||
=عوامل سقوط خلافت بنی امیه= | =عوامل سقوط خلافت بنی امیه= | ||
خط ۱۶۹: | خط ۱۶۹: | ||
=سرانجام بنی امیه= | =سرانجام بنی امیه= | ||
در سال 132 ه.ق عباسیان با | در سال 132 ه.ق عباسیان با تکیه بر قوای خراسانی (ابومسلم خراسانی) به حکومت بنی امیه پایان دادند و بسیاری از ایشان را کشتند، یکی از امویان به شهر اندلس گریخت و حکومتی در آنجا تأسیس کرد که نزدیک به سه قرن دوام یافت. <ref>مرکز فرهنگ و معارف قرآن، اعلام قرآن، قم، بوستان کتاب ص 247</ref> | ||
=پانویس= | =پانویس= |