۸٬۲۰۰
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «تعریف غیب اجمالاً روشن است که غیب یک معنای کاملا نسبی است، یعنی هرچیزی نسبت ب...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
تعریف غیب | =تعریف غیب= | ||
اجمالاً روشن است که غیب یک معنای کاملا نسبی است، یعنی هرچیزی نسبت بهکسی میتواند غایب باشد و نسبت به دیگری حاضر. وقتی در این مباحث صحبت از علم غیب میکنیم، منظورمان از غیب آن مجموعهای از عالم میباشد که از ادراک عموم مردم مخفی است؛ یعنی در زندگی متعارف و عادی انسانها، مجموعهای از اطلاعات وجود دارد که بین همه مشترک است و بهوسیله ابزارهای ظاهری (حواس پنجگانه) و تفکر بهدست میآید. ادراک ماورای این مسائل را معمولاً به ادراکات غیبی تعبیر میکنند (البته معمولاً به اینشرط که از طریق نوعی حس باطن به دست آید، ونه با تفکر و تیزهوشی). لذا غیب مرز مشخص و دقیقی در این بحث ندارد. حتی برخی از انسانهای عادی، گاهی خوابهای صادقه میبینند و حرفهای خاصی میزنند و مقداری علومشان با علوم دیگران متفاوت است و بعضیها ضعیفتر هستند و از همین مقدار علم هم محرومند؛ ولی اگر کسی دارای دریافتی، ماورای دریافتهای عمومی باشد، میگویند فلانی علم غیب دارد و این حداقل معنای «علم غیب» است و اختصاصی هم به ائمه علیهمالسلام و اولیاءالهی ندارد، حتی اختصاص به انسانهای خوب هم نداشته و چهبسا در بعضی از انسانهای بد هم وجود دارد. | اجمالاً روشن است که غیب یک معنای کاملا نسبی است، یعنی هرچیزی نسبت بهکسی میتواند غایب باشد و نسبت به دیگری حاضر. وقتی در این مباحث صحبت از علم غیب میکنیم، منظورمان از غیب آن مجموعهای از عالم میباشد که از ادراک عموم مردم مخفی است؛ یعنی در زندگی متعارف و عادی انسانها، مجموعهای از اطلاعات وجود دارد که بین همه مشترک است و بهوسیله ابزارهای ظاهری (حواس پنجگانه) و تفکر بهدست میآید. ادراک ماورای این مسائل را معمولاً به ادراکات غیبی تعبیر میکنند (البته معمولاً به اینشرط که از طریق نوعی حس باطن به دست آید، ونه با تفکر و تیزهوشی). لذا غیب مرز مشخص و دقیقی در این بحث ندارد. حتی برخی از انسانهای عادی، گاهی خوابهای صادقه میبینند و حرفهای خاصی میزنند و مقداری علومشان با علوم دیگران متفاوت است و بعضیها ضعیفتر هستند و از همین مقدار علم هم محرومند؛ ولی اگر کسی دارای دریافتی، ماورای دریافتهای عمومی باشد، میگویند فلانی علم غیب دارد و این حداقل معنای «علم غیب» است و اختصاصی هم به ائمه علیهمالسلام و اولیاءالهی ندارد، حتی اختصاص به انسانهای خوب هم نداشته و چهبسا در بعضی از انسانهای بد هم وجود دارد. | ||
مروری بر تاریخ عقاید شیعی در باب علم غیب | =مروری بر تاریخ عقاید شیعی در باب علم غیب= | ||
ما در تاریخ این بحث چند دوره را پشت سر گذاشتهایم: | ما در تاریخ این بحث چند دوره را پشت سر گذاشتهایم: | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
درست است که فضای مکه و مدینه سابقه انبیایی داشته است و آداب حنیفی و ابراهیمی در آن رایج بوده و یهود و نصاری هم بودهاند، ولی با همه اینها معاصرین نزول قرآن، تقریبا مردمانی خالی از هر علم و دانشی بودهاند و طبیعتا مطالبی که سطحش عالی بوده، در بین آنها نفوذی نداشته است. البته هرچه جلوتر میرویم عقول رشد کرده، سطح معرفتی بالا رفته، و درصد کسانیکه به مراتبی از علم غیب معتقد بودهاند بیشتر و منکرین کمتر شدهاند. | درست است که فضای مکه و مدینه سابقه انبیایی داشته است و آداب حنیفی و ابراهیمی در آن رایج بوده و یهود و نصاری هم بودهاند، ولی با همه اینها معاصرین نزول قرآن، تقریبا مردمانی خالی از هر علم و دانشی بودهاند و طبیعتا مطالبی که سطحش عالی بوده، در بین آنها نفوذی نداشته است. البته هرچه جلوتر میرویم عقول رشد کرده، سطح معرفتی بالا رفته، و درصد کسانیکه به مراتبی از علم غیب معتقد بودهاند بیشتر و منکرین کمتر شدهاند. | ||
در ایندوره چند سطح نگاه به ائمه وجود داشته | =سطح نگاه به ائمه علیهم السلام در عصر خودشان= | ||
در ایندوره چند سطح نگاه به ائمه وجود داشته است: | |||
==سطح پایین== | |||
در سطح پائین و ابتدائی، افرادی را میبینیم که منکر علم غیب ائمه هستند و به تعبیر خودشان ائمه را علمایابرار میدانند و حتّی بعضاً علم امام را اکتسابی دانسته و میگویند هرچه میدانند در آموزشهای ظاهری از امام قبلی فرا گرفتهاند و امام قبلی هم در آموزشهای ظاهری از رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم یاد گرفتهاند. | |||
آنها اعتقاد داشتند به قلب رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهسلم وحی نازل میشد، شبها و روزها در خلوت خودشان به امیرالمومنین علیهالسلام اینها را آموزش میدادند و دعا هم کرده بودند امیرالمومنین شرحصدر پیدا کنند و هرچه میآموزند فراموش نکنند، لذا در طول این بیستسال بعد از بعثت، رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهسلم برای امیرالمومنین درس گذاشتهاند و معلم در نهایت علم و دانش، و دانشآموز هم در نهایت هوش و استعداد بوده، لذا همه چیز را آموختهاند. این تصویر علاوه بر آنکه از نظر روایات ما کاملا غلط است، از نظر ظاهر نیز این رابطه در ائمه دیگر، دچار مشکل میشود، بهخصوص وقتی میرسیم به دورهای که سن امامت امامان خیلی پایین میآید و خصوصاً در زمانیکه میدانیم مدت همراهی و همزمانی دو امام خیلی کم بوده است؛ مثلا حضرتجوادالائمه و امامهادی علیهماالسلام هم سن امامتشان کم است، هم در دوران قبل از امامتشان مدتی در کنار پدر بزرگوارشان نبودهاند، و به علت سفر بینشان فاصله افتاده و آموختن این علوم به چنین شکلی عادتا ممکن نیست. | آنها اعتقاد داشتند به قلب رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهسلم وحی نازل میشد، شبها و روزها در خلوت خودشان به امیرالمومنین علیهالسلام اینها را آموزش میدادند و دعا هم کرده بودند امیرالمومنین شرحصدر پیدا کنند و هرچه میآموزند فراموش نکنند، لذا در طول این بیستسال بعد از بعثت، رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهسلم برای امیرالمومنین درس گذاشتهاند و معلم در نهایت علم و دانش، و دانشآموز هم در نهایت هوش و استعداد بوده، لذا همه چیز را آموختهاند. این تصویر علاوه بر آنکه از نظر روایات ما کاملا غلط است، از نظر ظاهر نیز این رابطه در ائمه دیگر، دچار مشکل میشود، بهخصوص وقتی میرسیم به دورهای که سن امامت امامان خیلی پایین میآید و خصوصاً در زمانیکه میدانیم مدت همراهی و همزمانی دو امام خیلی کم بوده است؛ مثلا حضرتجوادالائمه و امامهادی علیهماالسلام هم سن امامتشان کم است، هم در دوران قبل از امامتشان مدتی در کنار پدر بزرگوارشان نبودهاند، و به علت سفر بینشان فاصله افتاده و آموختن این علوم به چنین شکلی عادتا ممکن نیست. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۹: | ||
بههرحال چنین تصوری در بین برخی از شیعیان بوده است و متاسفانه هنوز هستند کسانیکه علوم ائمه را صرفا اکتسابی و تحصیلی و از طریق امامان قبلی میدانند، و اگر جایی اخباری از غیب باشد فکر میکنند به وحی الهی و فرود جبرائیل بر رسول خدا برمیگردد که خاطرهاش سینهبهسینه برای امامان بعدی نقل شده است. | بههرحال چنین تصوری در بین برخی از شیعیان بوده است و متاسفانه هنوز هستند کسانیکه علوم ائمه را صرفا اکتسابی و تحصیلی و از طریق امامان قبلی میدانند، و اگر جایی اخباری از غیب باشد فکر میکنند به وحی الهی و فرود جبرائیل بر رسول خدا برمیگردد که خاطرهاش سینهبهسینه برای امامان بعدی نقل شده است. | ||
==سطح متوسط== | |||
در سطح دوّم، نگاه دیگری میان اصحاب بوده است، میگفتند ائمه علیهمالسلام علوم غیر اکتسابی هم دارند و برخی علوم از قلب خودشان تراوش میکند ولی اینها محدود است، گهگاهی فرشتهای نازل میشود و دانشی را به حضرت عطا میکند، یا یکنوع الهاماتی شبیه وحی انبیاء برای ائمه هم وجود دارد، ولی این موارد محدود است و امام علیهالسلام به همه چیز احاطه ندارند. (این همان نگاهی است که چند قرنی میان متکلمان شیعه رایج بود). | در سطح دوّم، نگاه دیگری میان اصحاب بوده است، میگفتند ائمه علیهمالسلام علوم غیر اکتسابی هم دارند و برخی علوم از قلب خودشان تراوش میکند ولی اینها محدود است، گهگاهی فرشتهای نازل میشود و دانشی را به حضرت عطا میکند، یا یکنوع الهاماتی شبیه وحی انبیاء برای ائمه هم وجود دارد، ولی این موارد محدود است و امام علیهالسلام به همه چیز احاطه ندارند. (این همان نگاهی است که چند قرنی میان متکلمان شیعه رایج بود). | ||
==سطح عالی== | |||
در سطح عالیتر نگاه دیگری در همان دوره در جهان اسلام وجود دارد که میگفتند امام به همه چیز آگاه است، تمام علوم در نزد حضرت حاضر میباشد و هیچ جهلی برای امام متصوّر نیست. این گروه از افراد، همان کسانی هستند که از ائمه علیهمالسلام روایت میکردند : إنَّ عِنْدَنَا عِلْمَ مَا كَانَ وَ عِلْمَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَة[۱]. | در سطح عالیتر نگاه دیگری در همان دوره در جهان اسلام وجود دارد که میگفتند امام به همه چیز آگاه است، تمام علوم در نزد حضرت حاضر میباشد و هیچ جهلی برای امام متصوّر نیست. این گروه از افراد، همان کسانی هستند که از ائمه علیهمالسلام روایت میکردند : إنَّ عِنْدَنَا عِلْمَ مَا كَانَ وَ عِلْمَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَة[۱]. | ||