confirmed، مدیران
۳۷٬۲۳۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
این کشندگان هم اکنون گرداگرد على را فرا گرفته اند. على باید آنان را به معاویه بسپارد. <ref>جعفر شهیدی، علی از زبان علی (ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378، چاپ نهم، ص 128</ref> ، این امر ناشی از این است که یاران امام به خاطر قبیله گرایی، ناراحتی از امام و گچ فهمی ابو موسی را انتخاب نمودند و با این کار همان اشتباه را مرتکب شدند که در اصل تحمیل حکمیت بر امام مر تکب گردیدند. بیشتر یاران امام انسانهائی بودند که رشد و بلوغ سیاسی نداشتند، لذا در تشخیص حق و باطل دچار مشکل می شدند انتخاب ابو موسی یکی از این نمونه ها است. | این کشندگان هم اکنون گرداگرد على را فرا گرفته اند. على باید آنان را به معاویه بسپارد. <ref>جعفر شهیدی، علی از زبان علی (ع)، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378، چاپ نهم، ص 128</ref> ، این امر ناشی از این است که یاران امام به خاطر قبیله گرایی، ناراحتی از امام و گچ فهمی ابو موسی را انتخاب نمودند و با این کار همان اشتباه را مرتکب شدند که در اصل تحمیل حکمیت بر امام مر تکب گردیدند. بیشتر یاران امام انسانهائی بودند که رشد و بلوغ سیاسی نداشتند، لذا در تشخیص حق و باطل دچار مشکل می شدند انتخاب ابو موسی یکی از این نمونه ها است. | ||
=اوصاف و ویژگیهای ابوموسی اشعری= | |||
ابوموسی اشعری صدای بسیار دلنشین و اثرگذاری داشت. حضرت بریده میگوید: شبی از خانه بیرون شدم و داخل مدینه راه میرفتم تا اینكه گذرم به [[مسجدالنبی]] افتاد. رسولخدا (ص) را مشاهده كردم كه بیرون [[مسجد]] ایستاده است و به صدایی گوش میدهد. آنحضرت دستم را گرفت و ما وارد مسجد شدیم. دیدم شخصی مشغول [[نماز]] خواندن است و دستهایش را به طرف آسمان بلند كرده و میگوید: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِأَنِّی أَشْهَدُ أَنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْأحَدُ الصَّمَدُ الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ»؛ خدایا تو را میخوانم و همانا شهادت میدهم كه فقط تو خدایی، بهجز تو معبودی نیست، تو یكتا و بینیازی، نه کسی را زادهای و نه خود زاده شدهای و برای تو همانند و همسری وجود ندارد. | |||
[[رسولخدا]] فرمود: [[قسم]] به ذاتی كه جانم در قبضة قدرت اوست، [آن مرد] خواستهاش را با [[اسم اعظم]] طلب نمود؛ همان دعایی كه هر خواستهای با آن برآورده شده و هر نیازی رفع میشود. ناگاه دیدم آن مرد شروع به خواندن قرآن كرد. صدایش واقعاً دلنشین بود و انسان را به وجد میآورد. رسولخدا فرمود: او آوازخوشش را از آلداود به ارث برده، و این لطف خداوند در حق اوست. من گفتم: یا رسولالله! آیا این خبر خوش را به او بدهم؟ فرمود: بله! من این بشارت را به او دادم و همین اتفاق باعث شد او برای همیشه دوست صمیمی من قرار گیرد.<ref>مسند احمد: حدیث 22952. ذهبی، سیر أعلام النبلاء: 2/386</ref> | |||
ابوموسی در [[فقاهت]] و دانش [[احكام]]، بهحدی رسیده بود كه سختترین مسائل را با شیواترین عبارت و آسانترین شکل جواب میداد. در [[فتوا]] به مقامی رسیده بود كه [[صفوان بن سلیم]] میگوید: «لمیكن یفتی فی المسجد زمن رسولالله (ص) غیر هؤلاء: عمر و علی و معاذ و أبیموسى»؛ در زمان رسولخدا (ص) بهجز این چند نفر کسی در [[مسجد نبوی]] فتوا نمیداد: عمر، علی، معاذ و ابوموسی.<ref>سیر أعلام النبلاء: 2/389</ref> | |||
[[مسروق]] نیز روایت کرده است: «کان القضاء فی الصحابة إلی ستة: عمر و علی و ابنمسعود و أُبیّ و زید و أبیموسی»؛ امر قضا در میان [[صحابه]] بر عهدة شش نفر بود: [[عمر]]، علی، عبدالله بن مسعود، زید، ابیّ بن كعب، ابوموسی.<ref>المصری، اصحاب الرسول: 2/202</ref> | |||
حضرت [[انس]] روایت میکند: «بعثنی الأشعری إلی عمر، فقال لی: کیف ترکت الأشعری؟ قلت: ترکته یعلّم الناس القرآن. فقال: أمّا إنّه کیّس! و لاتسمعها إیاه»؛ ابوموسی اشعری مرا [برای گزارش کار در دوران ولایت بصره] نزد حضرت عمر فرستاد. حضرت عمر از من پرسید: در چه حالی از ابوموسی اشعری جدا شدی؟ جواب دادم: در حالی از او جدا شدم که به مردم قرآن میآموخت. حضرت عمر گفت: همانا او انسان زیرکی است! ولی تو این حرف را به گوش او مرسان.<ref>همان: 2/203. به نقل از طبقات ابنسعد: 4/108</ref> | |||
=وفات ابوموسی اشعری= | =وفات ابوموسی اشعری= |