تاریخ وجوب نمازهای یومیه در اسلام (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۸: خط ۴۸:
مفاد این روایت در منابع روایى شیعه و اهل سنت آمده و بعضى از عالمان، آن را در حد روایت متواتر مى دانند.<ref>علامه مجلسى در باب درستى محتواى این روایات، سخن کراجکى را به شرح زیر نقل کرده و پذیرفته است: راویان بر این متفق اند که زمانى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آسمان بود و وجوب نماز به او ابلاغ شد، موسى(علیه السلام) به او گفت: امت تو طاقت نمى آورند و ایشان از پس مرتبه اى به پیشگاه خداوند مراجعه کرد. و آن چه بر آن اتفاق نظر باشد دروغى در آن نخواهد ماند. (مجلسى، بحار الانوار، ج18، ص199) اگرچه سید مرتضى آن را خبر واحد دانسته و بر اساس مبناى مشهور خود، آن را حجت نمى داند، هر چند سند آن صحیح باشد. وى در این باره گفته است: این روایت از طریق آحاد است که علم آور نیست، علاوه بر این که تضعیف هم شده است، ولى اگر صحیح باشد امر محالى نیست، زیرا مصلحت در ابتدا اقتضاى عبادت به پنجاه نماز را داشته و پس از درخواست پیامبر در هر بار، مصلحت تغییر یافته تا به عدد کنونى رسیده است. مانند کارى که متعلق نذر قرار مى گیرد که در آغاز مصلحتى بر وجوب آن نیست، اما پس از نذر، مصلحت تغییر کرده و واجب مى شود. (علم الهدى(شریف مرتضى)، على، تنزیه الأنبیاء، ص121). علامه طباطبایى در المیزان روایت معراج را که در بردارنده این مطلب نیز هست، نقل کرده و با تأکید بر این که در روایات زیادى از شیعه و اهل سنت وارد شده، از آن گذشته اند. (المیزان، ج 13، ص 15 و 16)، اما تاریخ پژوه معاصر سید جعفر مرتضى عاملى به تفصیل به نقد این بخش از روایت پرداخته و آن را نمى پذیرد. (ر.ک: جعفر مرتضى عاملى، الصحیح، ج3، ص 26به بعد).</ref>  
مفاد این روایت در منابع روایى شیعه و اهل سنت آمده و بعضى از عالمان، آن را در حد روایت متواتر مى دانند.<ref>علامه مجلسى در باب درستى محتواى این روایات، سخن کراجکى را به شرح زیر نقل کرده و پذیرفته است: راویان بر این متفق اند که زمانى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در آسمان بود و وجوب نماز به او ابلاغ شد، موسى(علیه السلام) به او گفت: امت تو طاقت نمى آورند و ایشان از پس مرتبه اى به پیشگاه خداوند مراجعه کرد. و آن چه بر آن اتفاق نظر باشد دروغى در آن نخواهد ماند. (مجلسى، بحار الانوار، ج18، ص199) اگرچه سید مرتضى آن را خبر واحد دانسته و بر اساس مبناى مشهور خود، آن را حجت نمى داند، هر چند سند آن صحیح باشد. وى در این باره گفته است: این روایت از طریق آحاد است که علم آور نیست، علاوه بر این که تضعیف هم شده است، ولى اگر صحیح باشد امر محالى نیست، زیرا مصلحت در ابتدا اقتضاى عبادت به پنجاه نماز را داشته و پس از درخواست پیامبر در هر بار، مصلحت تغییر یافته تا به عدد کنونى رسیده است. مانند کارى که متعلق نذر قرار مى گیرد که در آغاز مصلحتى بر وجوب آن نیست، اما پس از نذر، مصلحت تغییر کرده و واجب مى شود. (علم الهدى(شریف مرتضى)، على، تنزیه الأنبیاء، ص121). علامه طباطبایى در المیزان روایت معراج را که در بردارنده این مطلب نیز هست، نقل کرده و با تأکید بر این که در روایات زیادى از شیعه و اهل سنت وارد شده، از آن گذشته اند. (المیزان، ج 13، ص 15 و 16)، اما تاریخ پژوه معاصر سید جعفر مرتضى عاملى به تفصیل به نقد این بخش از روایت پرداخته و آن را نمى پذیرد. (ر.ک: جعفر مرتضى عاملى، الصحیح، ج3، ص 26به بعد).</ref>  


* در برخى روایات نیز از مفاد آن دفاع شده و راز تخفیف گرفتن در شمارگان نمازهاى واجب، تبیین شده است.8 این روایت و روایات هم سو با آن، مؤید آن است که تا زمان معراج، نمازى بر پیامبر و مسلمانان واجب نبوده است.  
* در برخى روایات نیز از مفاد آن دفاع شده و راز تخفیف گرفتن در شمارگان نمازهاى واجب، تبیین شده است.<ref>«وَ رُوِیَ عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع أَنَّهُ قَالَ سَأَلْتُ أَبِى سَیِّدَ الْعَابِدِینَ ع فَقُلْتُ لَهُ یَا أَبَةِ أَخْبِرْنِى عَنْ جَدِّنَا رَسُولِ اللَّهِ ص لَمَّا عُرِجَ بِهِ إِلَى السَّمَاءِ وَ أَمَرَهُ رَبُّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِخَمْسِینَ صَلَاةً کَیْفَ لَمْ یَسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ عَنْ أُمَّتِهِ حَتَّى قَالَ لَهُ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ ع ارْجِعْ إِلَى رَبِّکَ فَاسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ فَإِنَّ أُمَّتَکَ لَا تُطِیقُ ذَلِکَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَا یَقْتَرِحُ عَلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا یُرَاجِعُهُ فِى شَیْء یَأْمُرُهُ بِهِ فَلَمَّا سَأَلَهُ مُوسَى(علیه السلام) ذَلِکَ وَ صَارَ شَفِیعاً لِأُمَّتِهِ إِلَیْهِ لَمْ یَجُزْ لَهُ أَنْ یَرُدَّ شَفَاعَةَ أَخِیهِ مُوسَى(علیه السلام) فَرَجَعَ إِلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَسَأَلَهُ التَّخْفِیفَ إِلَى أَنْ رَدَّهَا إِلَى خَمْسِ صَلَوَات قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یَا أَبَةِ فَلِمَ لَمْ یَرْجِعْ إِلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ یَسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ مِنْ خَمْسِ صَلَوَات وَ قَدْ سَأَلَهُ مُوسَى(علیه السلام) أَنْ یَرْجِعَ إِلَى رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَسْأَلَهُ التَّخْفِیفَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ أَرَادَ(علیه السلام) أَنْ یُحَصِّلَ لِأُمَّتِهِ التَّخْفِیفَ مَعَ أَجْرِ خَمْسِینَ صَلَاةً لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها أَ لَا تَرَى أَنَّهُ ع لَمَّا هَبَطَ إِلَى الْأَرْضِ نَزَلَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ ع فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ إِنَّهَا خَمْسٌ بِخَمْسِینَ ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ وَ ما أَنَا بِظَلَّام لِلْعَبِیدِ». این روایت در منابع زیر آمده است: صدوق، من لایحضره الفقیه، ج1، ص197; همو، الامالى، ص543; همو، التوحید، ص175 ـ 176; همو، علل الشرایع، ج1، ص133 ـ 134. سند صدوق به زید شهید به شرح زیر است: محمد بن محمد بن عصام عن محمد بن یعقوب الکلینى عن على بن محمد علان کلینى عن محمد بن سلیمان عن اسماعیل بن ابراهیم عن جعفر بن محمد التمیمى عن الحسین بن علوان عن عمروبن خالد عن زید بن على. این سند، مجهول است.</ref> این روایت و روایات هم سو با آن، مؤید آن است که تا زمان معراج، نمازى بر پیامبر و مسلمانان واجب نبوده است.  


* چنان که روایتى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است: «هنگامى که رسول خدا را به معراج بردند، نماز را ده رکعت فرود آورد، دو رکعت دو رکعت... .9 یاد کرد این نکته بایسته است که رکعت هاى سوم و چهارم نماز بعدها در مدینه واجب شد، اما درباره مسافر همان حالت نخست (دو رکعت) باقى ماند.
* چنان که روایتى از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است: «هنگامى که رسول خدا را به معراج بردند، نماز را ده رکعت فرود آورد، دو رکعت دو رکعت... .9 یاد کرد این نکته بایسته است که رکعت هاى سوم و چهارم نماز بعدها در مدینه واجب شد، اما درباره مسافر همان حالت نخست (دو رکعت) باقى ماند.