۸۷٬۹۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
|غرب آسیای صغیر هفت • کیلومتری عمّان • استان ازمیر ترکیه منطقه اِفِسوس (نیز اِفِسُس) | |غرب آسیای صغیر هفت • کیلومتری عمّان • استان ازمیر ترکیه منطقه اِفِسوس (نیز اِفِسُس) | ||
|- | |- | ||
|اصحاب | |اصحاب کهف در قرآن | ||
| سوره کهف • آیات ۸ تا ۲۶ | | سوره کهف • آیات ۸ تا ۲۶ | ||
|- | |- | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
=معنای لغوی اصحاب کهف= | =معنای لغوی اصحاب کهف= | ||
<big>اصحاب</big> جمع <big>صاحب</big> (اسم فاعل) از ماده «صـحـب» و معناى مصدرى آن همراهى | <big>اصحاب</big> جمع <big>صاحب</big> (اسم فاعل) از ماده «صـحـب» و معناى مصدرى آن همراهى کردن است و صاحب کسى يا چيزى است که ملازم و همراه کس يا چيز ديگر باشد.<ref>المصباح، ج 2، ص 333؛ مفردات، ص 475، «صحب»</ref> اين ملازمت و همراهى بايد عرفاً فراوان باشد. <ref>مفردات، ص 475، «صحب»</ref> | ||
<big> | <big>کهف</big> به معناى شکاف در دل کوه (غار) است؛ اما برخى لغت دانان <ref>لسان العرب، ج 12، ص 176</ref> <big>کهف</big> را بزرگتر از <big>غار</big> دانستهاند. اصحاب کهف به معناى <big>ياران و ملازمان غار</big> است. | ||
=موقعیت جغرافیایی غار اصحاب کهف= | =موقعیت جغرافیایی غار اصحاب کهف= | ||
خداوند ابتدا در معرفی جغرافیای غار اصحاب کهف، می فرماید: | خداوند ابتدا در معرفی جغرافیای غار اصحاب کهف، می فرماید: | ||
«وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذا طَلَعَتْ تَّزوَرُ عَنْ | «وَ تَرَى الشَّمْسَ إِذا طَلَعَتْ تَّزوَرُ عَنْ کَهْفِهِمْ ذاتَ الْيَمينِ وَ إِذا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذاتَ الشِّمالِ وَ هُمْ في فَجْوَةٍ مِنْهُ ذلِکَ مِنْ آياتِ اللَّهِ»؛ و (اگر در آنجا بودى) خورشيد را مى ديدى که به هنگام طلوع، به سمت راست غارشان متمايل مى گردد؛ و به هنگام غروب، به سمت چپ؛ و آنها در محل وسيعى از آن (غار) قرار داشتند؛ اين از آيات خداست. <ref>سوره کهف:آیات 18/ 17</ref> | ||
=محل غار اصحاب | =محل غار اصحاب کهف = | ||
1. [[غار افسوس]] در فاصله ى 73 | 1. [[غار افسوس]] در فاصله ى 73 کيلومترى شهر [[ازمير]] [[ترکيه]]، در 1 کيلومترى روستاى اياصولوک در کوه يناميرداغ قرار دارد; ولى اين غار با وجود شهرتى که دارد، با مشخصات [[قرآنى]] منطبق نيست; چون [[قرآن]] مى فرمايد: وقتى خورشيد طلوع مى کرد در جهت راست غار و هنگام غروب، در جهت چپ غار بود; بنابراين، بايد در غار رو به جنوب باشد، در حالى که در اين غار رو به شمال شرقى است. | ||
2. [[غار رجيب]] در 8 | 2. [[غار رجيب]] در 8 کيلومترى شهر [[عمان]] (پايتخت [[اردن]]) در روستاى رجيب، واقع در [[کوه محفورا]]; غارى به وسعت 3 × 5/2 متر; در غار رو به جنوب است. | ||
داخل غار تعدادى قبر به | داخل غار تعدادى قبر به سبک يونانى است. (گويا هفت يا هشت قبر است.) بر ديواره هاى غار، نقش ها و خط هاى يونانى قديم به چشم مى خورد که قابل خواندن نيست; تصوير يک سگ هم ديده مى شود. بالاى غار آثار يک [[صومعه]] مشاهده مى شود که به ضميمه ى آثار ديگر، در زمان جوستينوس اول (418 ـ 427 م) بنا شده که پس از استيلاى مسلمانان به مسجد تبديل شده است. اين [[مسجد]] داراى [[محراب]]، مأذنه و [[وضوخانه]] است. | ||
تمام مشخصات | تمام مشخصات که در قرآن براى غار ذکر شده است با غار رجيب مطابقت دارد. افزون بر آن، براساس قراين متعدد، از جمله برخى [[روايات]]، غار اصحاب کهف در [[عمّان]] قرار دارد که بعضى از آن ها را [[ياقوت]] در [[معجم البلدان]] آورده است. او مى نويسد: «رقيم اسم روستايى در نزديکى عمّان است و قصر [[يزيد بين عبدالملک]] در آن قرار دارد.» | ||
عمان در شهر [[فيلادلفيا]] بنا شده است | عمان در شهر [[فيلادلفيا]] بنا شده است که پيش از اسلام، مشهورترين شهر [[روم]] بوده و از اوايل قرن دوم ميلادى تا زمان فتح [[مسلمانان]]، در استيلاى روم قرار داشته است. | ||
3. غارى در [[ | 3. غارى در [[کوه قاسيون]] ـ نزديکى صالحيه [[دمشق]] ـ است که به اصحاب کهف نسبت داده مى شود. | ||
4. غارى در شهر تبرى [[فلسطين]] به اصحاب | 4. غارى در شهر تبرى [[فلسطين]] به اصحاب کهف نسبت داده مى شود. | ||
5. در شبه جزيره | 5. در شبه جزيره اسکانديناوى ـ در اروپاى شمالى ـ آثار هفت جثه که شبيه روميان است، وجود دارد. | ||
6. در [[نخجوان]] [[جمهورى آذربايجان]] هم غارى است | 6. در [[نخجوان]] [[جمهورى آذربايجان]] هم غارى است که به اصحاب کهف، نسبت داده مى شود. | ||
اما هيچ شاهدى | اما هيچ شاهدى که اين چهار غار با مشخصات قرآن مطابقت کند، وجود ندارد; چون قضيه در زمان روميان واقع شده است و روميان بر اروپاى شمالى و [[قفقاز]] سلطه نداشته اند. <ref> تفسير قمى، ج2، ص 32</ref> | ||
=معرفی اصحاب | =معرفی اصحاب کهف در [[قرآن]]= | ||
اصحاب | اصحاب کهف گروهى جوانمرد با [[ايمان]] بودند که در جامعه اى [[مشرک]] و [[بت پرست]] زندگى مى کردند. آنان با بصيرت کامل ايمان آورده بودند و [[خداوند]] متعال هم آن ها را هدايت فرمود و از فيض معرفت و حکمت بهره مند ساخت. آن ها دانستند که اگر در بين مردم بمانند، بت پرستان آن ها را تحت فشار مى گذارند و نمى توانند حرف حق را بگويند و به [[شريعت]] حق عمل کنند. از سوى ديگر، مى خواستند موحّد بمانند و خود را از [[شرک]] حفظ کنند; بنابراين، قيام کردند و گفتند: پروردگار ما، آفريننده ى آسمان ها و زمين است. جز او کسى را [[عبادت]] نمى کنيم. چرا اين مردم ستمکار که به جاى خداوند، معبود ديگرى برگزيده اند; استدلال روشنى ندارند؟ سرانجام، از آن زندگى خفت بار کناره گرفته و به غار پناه بردند. | ||
[[خداوند]] متعال خواب را بر آن ها مسلط | [[خداوند]] متعال خواب را بر آن ها مسلط کرد و 309 سال در غار ماندند. موقعيت جغرافيائى غار به گونه اى بود که، خورشيد وقتى طلوع مى کرد، شعاع آن در جهت راست غار و زمانى که غروب مى کرد در جهت چپ قرار داشت. آن ها در خواب بودند; اما گويا بيدارند. خداوند آن ها را از پهلوى راست به پهلوى چپ حرکت مى داد; هر کس از آن جا مى گذشت و بر حال آن ها آگاهى مى يافت، وحشت زده فرار مى کرد. | ||
در نهايت و پس از گذشت سيصد و نه سال، خداوند آن ها را بيدار | در نهايت و پس از گذشت سيصد و نه سال، خداوند آن ها را بيدار کرد تا ببينند چگونه نجات يافته اند. وقتى همه بيدار شدند، ديدند خورشيد، تغيير مکان داده است. يکى از آن ها از ديگران پرسيد: چقدر در غار مانديم؟ بعضى گفتند: يک روز يا قسمتى از يک روز. از آن جا که خورشيد تغيير مکان داده بود و آن ها ترديد داشتند که آيا شب هم در غار مانده اند يا نه، يکى گفت: خداوند مى داند شما چقدر اين جا مانده ايد! سپس گفت: شما گرسنه هستيد، بهتر است کسى به شهر برود و غذا تهيه کند، ولى هر کس به شهر مى رود، مواظب باشد مردم از موضوع با خبر نشوند; چون اگر بفهمند، يا شما را مى کشند، يا به بت پرستى مجبور مى کنند و شما رستگار نمى شويد. <ref>سوره کهف،آیات 9 ـ 25</ref> | ||
در طول مدتى | در طول مدتى که آن ها در غار بودند خداوند قوم [[مشرک]] و حاکمان آن ها را منقرض کرده بود و [[خداپرستان]] غلبه يافته بودند و حکومت مى کردند. در آن زمان مردم درباره ى [[معاد]] اختلاف داشتند و خداوند اراده کرد با بيدار کردن اصحاب کهف، نشانه هايى از معاد را به آن ها نشان دهد. | ||
شخصى | شخصى که براى خريد به شهر رفت، گمان مى کرد همان شهرى است که از آن جا خارج شده اند; اما وقتى وارد شهر شد، ديد همه چيز تغيير کرده است، در حيرت فرو رفت. وقتى خواست غذا بخرد، سکه اى داد (سکه ى مربوط به سيصد سال قبل)، مردم درباره ى آن سکه مشاجره کردند و خبر به سرعت در شهر پيچيد و مردم زيادى جمع شدند و همراه او به سوى غار حرکت کردند و آنچه را شنيده بودند، مشاهده کردند و امر [[معاد]] برايشان روشن شد. اصحاب کهف پس از مدتى کوتاهى به اراده ى خداوند از دنيا رفتند. <ref>تفسير على بن ابراهيم، ج 2، ص 3; طبرسى، مجمع البيان، ج 6، ص 311 ـ330</ref> | ||
=نام اصحاب | =نام اصحاب کهف= | ||
نام هاى اصحاب | نام هاى اصحاب کهف رومى است; از اين رو در ترجمه، تغييراتى پيدا کرده و در نام آن ها اختلاف پيدا آمده است. در [[تفسير ابوالفتوح رازى]]، <ref>تفسير ابوالفتوح رازى، ج 6، ص 309</ref> نام آن ها چنين گزارش شده است: | ||
1. | 1. مکسلمينا | ||
2. محسلمينا | 2. محسلمينا | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
6. نيورس | 6. نيورس | ||
7. | 7. بکرويس | ||
8. بطينوس | 8. بطينوس | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۲۰: | ||
9. قطمير (نام سگ آن ها). | 9. قطمير (نام سگ آن ها). | ||
نام يونانى آن ها: <ref>تفسير الميزان، ج 13، ص 309; به تفسير نمونه سوره ى | نام يونانى آن ها: <ref>تفسير الميزان، ج 13، ص 309; به تفسير نمونه سوره ى کهف، آيات 9 ـ 25 و لغت نامه ى دهخدا، واژه ى اصحاف کهف رجوع شود.</ref> | ||
1. MAXIMILIANOS. 2. IAMBLICHOS. 3. MARTINOS. 4. DIONYSIOS | 1. MAXIMILIANOS. 2. IAMBLICHOS. 3. MARTINOS. 4. DIONYSIOS | ||
5. joannes. 6. exakous to dianos. 7. antonios. | 5. joannes. 6. exakous to dianos. 7. antonios. | ||
در روايتى از [[امام صادق(ع)]] | در روايتى از [[امام صادق(ع)]] که ياران [[امام زمان(ع)]] را بر مى شمرد، چنين آمده است: «همراه امام زمان(ع) 27 نفر از [[کوفه]]، 15 نفر از [[قوم موسى]]، 7 نفر اهل کهف و [[يوشع بن نون]] و [[سلمان]] و [[ابودجانه ى انصارى]] و [[مقداد]] و [[مالک اشتر]] قيام مى کنند و جزء ياران و حکام آن حضرت هستند.» <ref>بحارالانوار، ج 35، ص 90، حديث 95; ميزان الحکمه، حديث 6940</ref> | ||
''' | '''نکات آموزنده''' | ||
1. | 1. کسانى که با بصيرت کامل ايمان بياورند در برابر چالشها مقاوم هستند. و براى حفظ ايمان خود در صورت نياز، [[هجرت]] خواهند کرد. | ||
2. خداوند ياور مؤمنين است و در همه حال آنان را حفظ مى | 2. خداوند ياور مؤمنين است و در همه حال آنان را حفظ مى کند. | ||
3. شخصيت هاى بزرگ تاريخ، با استقامت و پايدارى اسوه شده اند. | 3. شخصيت هاى بزرگ تاريخ، با استقامت و پايدارى اسوه شده اند. |