۸۸٬۰۰۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
=ولادت زيد شهيد= | =ولادت زيد شهيد= | ||
اگرچه تاريخ دقيق ولادت زيد مشخص نيست، اما از تاريخ شهادت و سن او در هنگام شهادت مىتوان حدس زد | اگرچه تاريخ دقيق ولادت زيد مشخص نيست، اما از تاريخ شهادت و سن او در هنگام شهادت مىتوان حدس زد که زيد در چه سالى متولد شده است. چون زيد در سال ١٢٠ يا ١٢١ به شهادت رسيده و از سوى ديگر [[شیخ مفید]] <ref>شيخ مفيد، الارشاد، ص٣٨۶</ref> سن او را در هنگام شهادت چهلودو سال مىداند، پس روشن مىشود که وى در حدود سال 78 هجرى پا به عرصه وجود نهاده است. | ||
[[ابنادريس]] چنين نقل | [[ابنادريس]] چنين نقل مىکند: | ||
بعضى از [[اصحاب]] ما نقل | بعضى از [[اصحاب]] ما نقل کردهاند که گفت: [[على بن الحسين (ع)]] و سيره و روش ايشان اين بود که هرگاه [[نماز صبح]] مىخواند، ديگر هيچ سخن نمىگفت تا آفتاب طلوع کند. پس روزى خدمتش آمده او را به ولادت زيد بشارت دادند. امام رو به ياران خويش کرده فرمود: به نظر شما نام اين فرزند را چه بگذارم؟ هر يک از ياران نامى را پيشنهاد کردند. امام به غلام خود فرمود: اى غلام! [[کتاب خدا]] را برايم بياور. وقتى [[قرآن]] را آوردند، آن را در دامان خويش گذارده، باز کرد. پس اولين آيهاى که در نظرش افتاد، | ||
اين آيه بود: | اين آيه بود: | ||
(وَفَضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا) . <ref>سوره نساء، آيه ٩۵</ref> سپس قرآن را بست و بار ديگر آن را باز | (وَفَضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا) . <ref>سوره نساء، آيه ٩۵</ref> سپس قرآن را بست و بار ديگر آن را باز کرد که اين آيه آمد: (إِنَّ اَللّٰهَ اِشْتَرىٰ مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوٰالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ اَلْجَنَّةَ يُقٰاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي اَلتَّوْرٰاةِ وَ اَلْإِنْجِيلِ وَ اَلْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اَللّٰهِ فَاسْتَبْشِرُوا) . <ref>سوره توبه، آيه ١١١</ref> اينجا بود که امام دومرتبه فرمود: به خدا [[سوگند]] که اين نوزاد، همان زيد است. <ref> ابن ادريس، مستطرفات السرائر، ص ۶٣٨</ref> | ||
=ويژگىهاى زيد بن على (ع)= | =ويژگىهاى زيد بن على (ع)= | ||
در [[تاريخ اسلام]]، سخن درباره اين چهره برجسته و مقدس فراوان است و [[زهد]] و [[عبادت]] و خداترسى از اوصاف و ويژگىهاى ايشان شمرده شده است. برخى ديگر از اوصافى | در [[تاريخ اسلام]]، سخن درباره اين چهره برجسته و مقدس فراوان است و [[زهد]] و [[عبادت]] و خداترسى از اوصاف و ويژگىهاى ايشان شمرده شده است. برخى ديگر از اوصافى که زبانزد عام و خاص و دوست و دشمن بود، به قرار ذيل است: | ||
=مونس و همپيمان با [[قرآن]]= | =مونس و همپيمان با [[قرآن]]= | ||
مرحوم [[شيخ مفيد]]رحمه الله از [[زياد بن منذر]] نقل | مرحوم [[شيخ مفيد]]رحمه الله از [[زياد بن منذر]] نقل مىکند: به [[مدينه منوره]] وارد شدم و از هر کس که درباره زيد بن على پرسيدم، به من گفت: <big>ذاک حليف القران</big> ؛ او همعهد با [[قرآن کريم]] است. <ref>الارشاد، ص ٢٨۶</ref> | ||
==گريه از ترس خدا== | ==گريه از ترس خدا== | ||
در [[ارشاد مفيد]] آمده است | در [[ارشاد مفيد]] آمده است که هشيم روايت کرده که گفت: از [[خالد بن صفوان]] از زيد بن على پرسيدم و او ما را چنين [[حديث]] کرد. پس از او پرسيدم که او را در کجا ملاقات کردى؟ گفت: در رصافه. <ref> منطقهاى است در شهر بغداد</ref> گفتم: او را چگونه يافتى؟ گفت: تا جايى که مىدانم، ترس از خدا به حدى در او اثر گذاشته بود که اشکش جارى است! <ref>الارشاد، ص ٢٨۶</ref> | ||
==داناترين بنىهاشم پس از امام (ع)== | ==داناترين بنىهاشم پس از امام (ع)== | ||
امّا [[يحيى بن زيد]] | امّا [[يحيى بن زيد]] که خود از شخصيتهاى بزرگ و از شهداى راه اسلام به شمار مىرود، درباره پدرش فرموده است که وى هرگز امام نبوده؛ بلکه از زاهدان عصر خويش و از مجاهدان راه خدا و از فقهيان بنىهاشم بوده است. | ||
و به [[ | و به [[متوکل عباسى]] گفت: اى عبدالله! بدان که پدرم امام نبوده؛ بلکه از [[سادات]] کريم و از زاهدانشان بوده است. پدرم از مجاهدان راه خدا بود. | ||
عرض | عرض کردم اى فرزند رسول خدا! بدان که پدرت ادعاى امامت کرده و در راه خدا [[جهاد]] کرده؛ در حالى که از [[رسول خدا]] (احاديثى) درباره مدعى [[دروغ]] به امامت آمده است. | ||
يحيى گفت: آرام باش اى بنده خدا؛ پدرم بسيار عاقلتر از آن بود | يحيى گفت: آرام باش اى بنده خدا؛ پدرم بسيار عاقلتر از آن بود که چيزى را که حقى در آن نداشت، ادعا کند؛ بلکه مىگفت: من شما را به [[الرضا من آلمحمد]] دعوت مىکنم و مقصودش عمويم [[امام جعفر صادق (ع)]] بود که امروز او صاحب و ولى امر است. سپس گفت: آرى، پدرم داناترين بنىهاشم بود. <ref>بحارالأنوار، ج۴۶، ص١٩٩</ref> | ||
==پدرم | ==پدرم يکى از عابدان بود== | ||
يحيى بن زيد بن على نيز درباره پدرش گفت: خداى رحمت | يحيى بن زيد بن على نيز درباره پدرش گفت: خداى رحمت کند پدرم زيد را؛ به خدا سوگند که او يکى از عابدانى بود که شبها روى پاى خود ايستاده نماز مىخواند و روزها روزهدار بود و در راه خدا نهايت تلاش و جهاد خود را داشت. | ||
==نماز و مناجات با خدا== | ==نماز و مناجات با خدا== | ||
پيش از اين گفتيم | پيش از اين گفتيم که زيد بن على جامع علم و اخلاق و فضيلت و جهاد بود. او همانند پدرش [[امام زينالعابدين (ع)]] هنگام [[مناجات]] با خدا، غرق مناجات مىشد. محمد بن خالد اين حالت عرفانى را در راه [[مکه]] و مدينه از او ديده است و براى [[سعيد بن جبير]] نقل کرده است که گفت: به محمد بن خالد عرض کردم که زيد را در قلب مردم [[عراق]] چگونه يافتى؟ گفت: من از مردم عراق براى تو سخن نمىگويم؛ بلکه با تو از مردى به نام نازلى که در مدينه بود، سخن مىگويم. نازلى گويد: در سفرى با زيد بن على به مکه همراه او بودم. او را ديدم که نخست [[نماز]] واجب را مىخواند و سپس بين نماز تا نماز ديگر پيوسته نماز مىخواند. همچنين تمام شب را نماز مىخواند و بسيار تسبيح مىگفت و اين آيه را مرتب بر زبان جارى مىساخت: (وَجَاءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِکَ مَا کُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ) . <ref>سوره ق، آيه ١٩</ref> پس شبى براى ما نماز خواند و پيوسته همين آيه را تا نيمهشب تکرار کرد. | ||
وقتى | وقتى که از خواب بيدار شدم، ديدم هنوز دستهاى خود را به سوى آسمان بلند کرده مىگويد: الهى! عذاب دنيا آسانتر از عذاب آخرت است. سپس نالهاى زد. از جاى برخاسته، عرض کردم: اى فرزند رسول خدا! اين ناله و گريه که از تو در اين شب ديدم، هرگز نديده بودم. فرمود: واى بر تو اى نازلى! امشب در [[سجده]] در خواب مىديدم گروهى از مردم که بر تنشان لباسهايى بود که تاکنون هيچ چشمى آن را نديده است. آنها آمدند تا دور مرا گرفتند و من در حال سجده بودم. پس بزرگ آنها که ديگران از او فرمانبرى مىکردند گفت: آيا اين همان است؟ گفتند: آرى. او گفت بشارتت باد اى زيد که تو در راه خدا کشته خواهى شد و به دار آويخته و سوزانده خواهى شد. و از آنپس هيچگاه آتش به سوى تو نخواهد آمد. اى نازلى! من از خواب بيدار شدم در حالى که به خدا به شدت وحشتزده بودم. اى نازلى! دوست دارم که به آتش سوزانده مىشدم و بار ديگر به آتش سوزانده مىشدم، ولى خداوند امر اين امت را اصلاح فرمايد. <ref>تفسير فرات کوفى، ص١۶۶</ref> | ||
=شهادت زید= | =شهادت زید= |