۸۷٬۹۰۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
</div> | </div> | ||
'''زید بن على بن الحسین(ع)''' فرزند [[امام سجاد(ع)]] | '''زید بن على بن الحسین(ع)''' فرزند [[امام سجاد(ع)]] از شخصیتهای ممتاز [[شیعه]] و [[جهان اسلام]] است. | ||
زید بن على بن الحسین(ع) را به سبب انس زیادش با [[قرآن]] به <big>حلیف القرآن</big> (همپیمان با قرآن) لقب دادهاند. | زید بن على بن الحسین(ع) را به سبب انس زیادش با [[قرآن]] به <big>حلیف القرآن</big> (همپیمان با قرآن) لقب دادهاند. | ||
زید | زید در سال 120، 121 و یا 122 هجری علیه خلیفهی اموی [[هشام بن عبدالملک]] قیام کرد؛ گروهی با او [[بیعت]] کردند و در جنگی که در شهر [[کوفه]] میان او و لشگریان [[خلیفه]] درگرفت به [[شهادت]] رسید. | ||
قیام زید از بزرگترین قیامهایی که علیه نظام جائر [[اموی]] صورت گرفته | قیام زید از بزرگترین قیامهایی است که علیه نظام جائر [[اموی]] صورت گرفته است. این قیام که در سال صد و بیست و یک هجری و به منظور [[امر به معروف]] و نهی از منکر و نیز انتقام از قاتلین شهدای [[کربلا]] در کوفه به وقوع پیوست، توانست ضربه ای مهلک بر مبانی مشروعیت [[خلفای اموی]] وارد آورد. | ||
=ولادت زيد شهيد= | =ولادت زيد شهيد= | ||
اگرچه تاريخ دقيق ولادت زيد مشخص | اگرچه تاريخ دقيق ولادت زيد مشخص نيست اما از تاريخ شهادت و سن او در هنگام شهادت مىتوان حدس زد که زيد در چه سالى متولد شده است. چون زيد در سال ١٢٠ يا ١٢١ به شهادت رسيده و از سوى ديگر [[شیخ مفید]] <ref>شيخ مفيد، الارشاد، ص٣٨۶</ref> سن او را در هنگام شهادت چهلودو سال مىداند، پس روشن مىشود که وى در حدود سال 78 هجرى پا به عرصه وجود نهاده است. | ||
[[ابنادريس]] چنين نقل مىکند: | [[ابنادريس]] چنين نقل مىکند: | ||
بعضى از | بعضى از اصحاب ما نقل کردهاند که گفت: [[على بن الحسين (ع)]] و سيره و روش ايشان اين بود که هرگاه [[نماز صبح]] مىخواند، ديگر هيچ سخن نمىگفت تا آفتاب طلوع کند. پس روزى خدمتش آمده او را به ولادت زيد بشارت دادند. امام رو به ياران خويش کرده فرمود: به نظر شما نام اين فرزند را چه بگذارم؟ هر يک از ياران نامى را پيشنهاد کردند. امام به غلام خود فرمود: اى غلام! [[کتاب خدا]] را برايم بياور. وقتى [[قرآن]] را آوردند، آن را در دامان خويش گذارده باز کرد. پس اولين آيهاى که در نظرش افتاد اين آيه بود: (وَفَضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا) . <ref>سوره نساء، آيه ٩۵</ref> سپس قرآن را بست و بار ديگر آن را باز کرد که اين آيه آمد: (إِنَّ اَللّٰهَ اِشْتَرىٰ مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوٰالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ اَلْجَنَّةَ يُقٰاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي اَلتَّوْرٰاةِ وَ اَلْإِنْجِيلِ وَ اَلْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اَللّٰهِ فَاسْتَبْشِرُوا) . <ref>سوره توبه، آيه ١١١</ref> اينجا بود که امام دومرتبه فرمود: به خدا [[سوگند]] که اين نوزاد همان زيد است. <ref> ابن ادريس، مستطرفات السرائر، ص ۶٣٨</ref> | ||
اين آيه بود: | |||
(وَفَضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا) . <ref>سوره نساء، آيه ٩۵</ref> سپس قرآن را بست و بار ديگر آن را باز کرد که اين آيه آمد: (إِنَّ اَللّٰهَ اِشْتَرىٰ مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوٰالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ اَلْجَنَّةَ يُقٰاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي اَلتَّوْرٰاةِ وَ اَلْإِنْجِيلِ وَ اَلْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اَللّٰهِ فَاسْتَبْشِرُوا) . <ref>سوره توبه، آيه ١١١</ref> اينجا بود که امام دومرتبه فرمود: به خدا [[سوگند]] که اين | |||
=ويژگىهاى زيد بن على (ع)= | =ويژگىهاى زيد بن على (ع)= | ||
در [[تاريخ اسلام]] | در [[تاريخ اسلام]] سخن درباره اين چهره برجسته و مقدس فراوان است و [[زهد]] و [[عبادت]] و خداترسى از اوصاف و ويژگىهاى ايشان شمرده شده است. برخى ديگر از اوصافى که زبانزد عام و خاص و دوست و دشمن بود به قرار ذيل است: | ||
=مونس و همپيمان با | =مونس و همپيمان با قرآن= | ||
مرحوم [[شیخ مفید]] رحمه الله از [[زياد بن منذر]] نقل مىکند: به [[مدينه منوره]] وارد شدم و از هر کس که درباره زيد بن على | مرحوم [[شیخ مفید]] رحمه الله از [[زياد بن منذر]] نقل مىکند: به [[مدينه منوره]] وارد شدم و از هر کس که درباره زيد بن على پرسيدم به من گفت: <big>ذاک حليف القران</big>؛ او همعهد با [[قرآن کريم]] است. <ref>الارشاد، ص ٢٨۶</ref> | ||
==گريه از ترس خدا== | ==گريه از ترس خدا== | ||
در [[ارشاد مفيد]] آمده است که هشيم روايت کرده که گفت: از [[خالد بن صفوان]] از زيد بن على پرسيدم و او ما را چنين [[حديث]] کرد. پس از او پرسيدم که او را در کجا ملاقات کردى؟ گفت: در رصافه. <ref> منطقهاى است در شهر بغداد</ref> گفتم: او را چگونه يافتى؟ گفت: تا جايى که | در [[ارشاد مفيد]] آمده است که هشيم روايت کرده که گفت: از [[خالد بن صفوان]] از زيد بن على پرسيدم و او ما را چنين [[حديث]] کرد. پس از او پرسيدم که او را در کجا ملاقات کردى؟ گفت: در رصافه. <ref> منطقهاى است در شهر بغداد</ref> گفتم: او را چگونه يافتى؟ گفت: تا جايى که مىدانم ترس از خدا به حدى در او اثر گذاشته بود که اشکش جارى است! <ref>الارشاد، ص ٢٨۶</ref> | ||
==داناترين بنىهاشم پس از امام (ع)== | ==داناترين بنىهاشم پس از امام (ع)== | ||
امّا [[يحيى بن زيد]] که خود از شخصيتهاى بزرگ و از شهداى راه اسلام به شمار | امّا [[يحيى بن زيد]] که خود از شخصيتهاى بزرگ و از شهداى راه اسلام به شمار مىرود درباره پدرش فرموده است که وى هرگز امام نبوده؛ بلکه از زاهدان عصر خويش و از مجاهدان راه خدا و از فقهيان بنىهاشم بوده است. | ||
و به [[متوکل عباسى]] گفت: اى عبدالله! بدان که پدرم امام نبوده؛ بلکه از [[سادات]] کريم و از زاهدانشان بوده است. پدرم از مجاهدان راه خدا بود. | و به [[متوکل عباسى]] گفت: اى عبدالله! بدان که پدرم امام نبوده؛ بلکه از [[سادات]] کريم و از زاهدانشان بوده است. پدرم از مجاهدان راه خدا بود. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۶: | ||
عرض کردم اى فرزند رسول خدا! بدان که پدرت ادعاى امامت کرده و در راه خدا [[جهاد]] کرده؛ در حالى که از [[رسول خدا]] (احاديثى) درباره مدعى [[دروغ]] به امامت آمده است. | عرض کردم اى فرزند رسول خدا! بدان که پدرت ادعاى امامت کرده و در راه خدا [[جهاد]] کرده؛ در حالى که از [[رسول خدا]] (احاديثى) درباره مدعى [[دروغ]] به امامت آمده است. | ||
يحيى گفت: آرام باش اى بنده خدا؛ پدرم بسيار عاقلتر از آن بود که چيزى را که حقى در آن نداشت، ادعا کند؛ بلکه مىگفت: من شما را به [[الرضا من آلمحمد]] دعوت مىکنم و مقصودش عمويم [[امام جعفر صادق (ع)]] بود که امروز او صاحب و ولى امر است. سپس گفت: | يحيى گفت: آرام باش اى بنده خدا؛ پدرم بسيار عاقلتر از آن بود که چيزى را که حقى در آن نداشت، ادعا کند؛ بلکه مىگفت: من شما را به [[الرضا من آلمحمد]] دعوت مىکنم و مقصودش عمويم [[امام جعفر صادق (ع)]] بود که امروز او صاحب و ولى امر است. سپس گفت: آرى پدرم داناترين بنىهاشم بود. <ref>بحارالأنوار، ج۴۶، ص١٩٩</ref> | ||
==پدرم يکى از عابدان بود== | ==پدرم يکى از عابدان بود== |