confirmed، مدیران
۳۷٬۲۱۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
معلم مروان بن محمد و فرزندانش جعد بن درهم بود که [[دین مانوی]] داشت و لذا به او جعدی نیز گویند. | معلم مروان بن محمد و فرزندانش جعد بن درهم بود که [[دین مانوی]] داشت و لذا به او جعدی نیز گویند. | ||
گویند وی در اواخر عمر به دین مانوی گراییده بود. | گویند وی در اواخر عمر به دین مانوی گراییده بود. | ||
=معرفی اجمالی مروان بن محمد= | |||
مروان بن محمد بن مروان بن حکم، آخرین فرد از خلفای [[بنی امیه]] بود. چون مربی او [[جعد بن درهم]] بود، او را مروان جعدی می گفتند <ref>ابن اثیر، عزالدین؛ الکامل، ترجمه ابو القاسم حالت و عباس خلیلى، تهران، مؤسسه مطبوعاتى علمى، 1371، ج 14، ص 55</ref> و چون در جنگ ها بسیار شجاع، جنگجو و شکیبا بود، به او حمار می گفتند <ref>محمد بن علی بن طباطبا، تاریخ فخری، ترجمه محمد وحید گلپایگانی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360، ج 2، ص 184</ref> و به قولی برای آن که عرب هر صد سال را حمار می نامد و چون سلطنت بنی امیه نزدیک صد سال شد، مروان را حمار لقب دادند. <ref>یعقوبى، ابن واضح؛ تاریخ یعقوبى، ترجمه محمد ابراهیم آیتى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1371، چاپ ششم، ج 2، ص 286</ref> | |||
مروان بن محمد کنیه اش ابوعبدالملک و ابوعبدالله و مادرش کنیزی به نام زبادة <ref>مسعودی، علی بن حسین؛ التنبیه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، علمی و فرهنگی، 1365، چاپ دوم، ص 281</ref> بود. او مدت 5 سال و دو ماه خلافت کرد. <ref>مسعودی، علی بن حسین؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1374، چاپ پنجم، ج 2، ص 238</ref> در شهر حرّان با او بیعت کردند و همه مردم [[شام]] به جز عده ای از بنی امیه با او بیعت کردند. <ref>مسعودی، علی بن حسین؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1374، چاپ پنجم، ج 2،ص 236</ref> | |||
=پانویس= | =پانویس= |