نقش یهود در تحریف تورات از منظر قرآن (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:
برخي از اياتي كه نقش يهود را در تحريف اسناد ديني بيان مي كند عبارتند از :‌
برخي از اياتي كه نقش يهود را در تحريف اسناد ديني بيان مي كند عبارتند از :‌
=== ايه اول ===
=== ايه اول ===
مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا   
مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا  <ref>نساء:‌ 46</ref>


1-از جمله "يحرفون الكلم" كه بصورت مضارع امده است بدست مي ايد كه تحريف اسناد ديني – كلمات الهي و رهبران ديني –سياست مستمره يهوديان بوده و خواهد بود .  
1-از جمله "يحرفون الكلم" كه بصورت مضارع امده است بدست مي ايد كه تحريف اسناد ديني – كلمات الهي و رهبران ديني –سياست مستمره يهوديان بوده و خواهد بود .  
خط ۳۳: خط ۳۳:




گاهى مقصد و معنى يك شخص يعنى روحيه و افكار او تحريف مىشود ، يعنى يك شخصيت بر خلاف آنچه هست معرفى مىشود ، و اين يك نوع تحريف معنوى است ، كما اينكه تحريف در نفس خود كه در قرآن « تدسيس » خوانده شده – وقد خاب من دسيها-  از نوع تحريف [ معنوى ] است .به هر حال تحريف گاهى در عبارت است و گاهى در شخص و گاهى در حادثه . تحريف در حادثه اين است كه يا در كيفيت آن كم يا زياد شود و يا در تفسير و توجيه آن كم و زياد شود . اول ، شبيه تحريف لفظ و قالب و ظاهر است و دوم از قبيل تحريف روح و معنى و باطن است . و تحريف باطن بيشتر شبيه به مسخ است كه دگرگونى و تغيير ماهيت مىآورد و قلب مىكند حقيقت را از بعضى تحريفات [ معنوى ]  
گاهى مقصد و معنى يك شخص يعنى روحيه و افكار او تحريف مىشود ، يعنى يك شخصيت بر خلاف آنچه هست معرفى مىشود ، و اين يك نوع تحريف معنوى است ، كما اينكه تحريف در نفس خود كه در قرآن « تدسيس » خوانده شده – وقد خاب من دسيها-  از نوع تحريف [ معنوى ] است .به هر حال تحريف گاهى در عبارت است و گاهى در شخص و گاهى در حادثه . تحريف در حادثه اين است كه يا در كيفيت آن كم يا زياد شود و يا در تفسير و توجيه آن كم و زياد شود . اول ، شبيه تحريف لفظ و قالب و ظاهر است و دوم از قبيل تحريف روح و معنى و باطن است . و تحريف باطن بيشتر شبيه به مسخ است كه دگرگونى و تغيير ماهيت مىآورد و قلب مىكند حقيقت را از بعضى تحريفات [ معنوى ] <ref>يادداشتهاي استاد مطهري ج 2ص :‌84
 
</ref>
   
   
فخر رازي نيز مراد ا زتحريف در ايه مذكور را اعم از تحريف لفظي و معنوي مي داند . ايشان در پاسخ به اين شبهه كه " چگونه ممكن است كتابي را كه در دسترس همگان قرار گرفته است مورد تحريف قرار داد " مي نويسد:‌  
فخر رازي نيز مراد ا زتحريف در ايه مذكور را اعم از تحريف لفظي و معنوي مي داند . ايشان در پاسخ به اين شبهه كه " چگونه ممكن است كتابي را كه در دسترس همگان قرار گرفته است مورد تحريف قرار داد " مي نويسد:‌  




تحريف اختصاص به تحريف لفظي نداشته بلكه تفسير و تحليل هاي ناصواب و باطل از متون كتاب مقدس را نيز شامل مي گردد چنانكه در عصر كنوني اهل بدعت بدين طريق بر اثبات مذاهبشان به قران استشهاد مي كنند.
تحريف اختصاص به تحريف لفظي نداشته بلكه تفسير و تحليل هاي ناصواب و باطل از متون كتاب مقدس را نيز شامل مي گردد چنانكه در عصر كنوني اهل بدعت بدين طريق بر اثبات مذاهبشان به قران استشهاد مي كنند.<ref>مفاتيح الغيب    ج‏10  ص 95</ref> 


   
   
خط ۴۸: خط ۴۸:


   
   
در واقع مفاد ايه مذكوررا مي توان هماهنگ با ايه "وَقَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ "–  دانست چون بر اساس اين ايه برخي از مخالفان جهت تضعيف روحيه مسلمانان اظهار مي داشتند كه ما اسلام را بررسي كرديم – سمعنا -  اما ديديم اين دين ارزش پيروي كردن را دارا نيست – و عصينا-.
در واقع مفاد ايه مذكوررا مي توان هماهنگ با ايه "وَقَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ "–<ref>ال عمران : 72</ref> دانست چون بر اساس اين ايه برخي از مخالفان جهت تضعيف روحيه مسلمانان اظهار مي داشتند كه ما اسلام را بررسي كرديم – سمعنا -  اما ديديم اين دين ارزش پيروي كردن را دارا نيست – و عصينا-.


    
    
خط ۵۴: خط ۵۴:


سيد قطب اين فقره از ايه شريفه را كه متضمن نوعي پيشگوئي از چگونگي تعامل يهود با اسلام و مسلمانان  مي باشد از معجزات قران دانسته و مي گويد :‌  
سيد قطب اين فقره از ايه شريفه را كه متضمن نوعي پيشگوئي از چگونگي تعامل يهود با اسلام و مسلمانان  مي باشد از معجزات قران دانسته و مي گويد :‌  
پيشگوئي خداوند نسبت  به يهود تا كنون تحقق يافته است، در تاريخ طولاتي كه از يهود گذشته است بخوبي مي بينيم كه جز اندكي از انان در جرگه مسلمين وارد نشده اند از طرفي مي بينيم در تمامي توطئه ها و جنگهائي كه در طول تاريخ عليه مسلمانان صورت گرفته است دست يهوديان بدان الوده است حتي در جنگهاي صليبي كه طي چند قرن بين مسلمانان و مسيحيان رخ داد يهوديان نفش عمده اي داشتند .  
پيشگوئي خداوند نسبت  به يهود تا كنون تحقق يافته است، در تاريخ طولاتي كه از يهود گذشته است بخوبي مي بينيم كه جز اندكي از انان در جرگه مسلمين وارد نشده اند از طرفي مي بينيم در تمامي توطئه ها و جنگهائي كه در طول تاريخ عليه مسلمانان صورت گرفته است دست يهوديان بدان الوده است حتي در جنگهاي صليبي كه طي چند قرن بين مسلمانان و مسيحيان رخ داد يهوديان نفش عمده اي داشتند . <ref>فى ظلال القرآن، ج‏2، ص 676</ref>


   
   
محمد جواد مغنيه نيز در تفسير الكاشف مي نويسد :‌ هيچ قومي در تاريخ سرسخت تر از يهود در برابر حقيقت ديده نشده است دشمني انان با حقيقت بيش از ديگران بوده و تا كنون استمرار دارد. يهود رمز هر شري در تاريخ شناخته شده است  بگونه اي كه درعصر حاضر هر دولت استعمارگر جهت نيل به اهداف پليدش در به ذلت كشاندن جوامع بشري به اسرائيل كه نماد هر شري است پناه مي برد.  
محمد جواد مغنيه نيز در تفسير الكاشف مي نويسد :‌ هيچ قومي در تاريخ سرسخت تر از يهود در برابر حقيقت ديده نشده است دشمني انان با حقيقت بيش از ديگران بوده و تا كنون استمرار دارد. يهود رمز هر شري در تاريخ شناخته شده است  بگونه اي كه درعصر حاضر هر دولت استعمارگر جهت نيل به اهداف پليدش در به ذلت كشاندن جوامع بشري به اسرائيل كه نماد هر شري است پناه مي برد.<ref>تفسير الكاشف، ج‏2، ص: 338</ref>   


   
   
=== ايه دوم ===
=== ايه دوم ===


إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَىٰ مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ ۙ أُولَٰئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ   
إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَىٰ مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ ۙ أُولَٰئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ <ref>بقره : 159</ref>
شان نزول :‌  
شان نزول :‌  
در تفسير مجمع البيان امده است كه مراد از موصول – الذين – ، علماي يهود و نصارا مي باشند كه اخبار مرتبط با رسالت پيامبر اكرم ص را كه در كتب مقدس شان وجود داشت از مردم خود كتمان نمودند ؛ اما قول اقوي اين است كه شامل همه كتمان كنندگان حقيقت مي گردد.
در تفسير مجمع البيان امده است كه مراد از موصول – الذين – ، علماي يهود و نصارا مي باشند كه اخبار مرتبط با رسالت پيامبر اكرم ص را كه در كتب مقدس شان وجود داشت از مردم خود كتمان نمودند ؛ اما قول اقوي اين است كه شامل همه كتمان كنندگان حقيقت مي گردد. <ref>مجمع البيان ج 1ص 446</ref>


   
   
در تفسير روح البيان نيز امده است كه ايه مذكور گرچه شان نزولش عالمان يهودي شده است اما نمي توان انرا مختص به انان دانست از اينرو بر اساس ايه همه كساني كه كتمان حقيقت نموده و مردم را در جهل و نااگاهي نسبت به حقائق ديني  قرار مي دهند مشمول لعنت الهي و همه لعنت كنندگان خواهند بود .
در تفسير روح البيان نيز امده است كه ايه مذكور گرچه شان نزولش عالمان يهودي شده است اما نمي توان انرا مختص به انان دانست از اينرو بر اساس ايه همه كساني كه كتمان حقيقت نموده و مردم را در جهل و نااگاهي نسبت به حقائق ديني  قرار مي دهند مشمول لعنت الهي و همه لعنت كنندگان خواهند بود .<ref>تفسير روح البيان    ج‏1  ص  265</ref>   




فخر رازي نيز تعميم را از ايه" كتمان "استنباط نموده و مي نويسد : أن اللفظ عام و العارض الموجود، و هو نزوله عند سبب معين لا يقتضي الخصوص على ما ثبت في أصول الفقه أن العبرة بعموم اللفظ لابخصوص السبب.
فخر رازي نيز تعميم را از ايه" كتمان "استنباط نموده و مي نويسد : أن اللفظ عام و العارض الموجود، و هو نزوله عند سبب معين لا يقتضي الخصوص على ما ثبت في أصول الفقه أن العبرة بعموم اللفظ لابخصوص السبب.<ref>مفاتيح الغيب، ج‏4، ص 140</ref>


   
   
خط ۸۲: خط ۸۲:
ايشان در جمع بين فقره "‌ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى"ٰ  و فقره " مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ "ۙمي نويسد :‌
ايشان در جمع بين فقره "‌ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى"ٰ  و فقره " مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ "ۙمي نويسد :‌
    
    
از انجا كه رسالت عالمان  اگاهي بخشيدن به مردم بوده و حقائق توسط انان براي مردم تبيين خواهد شد  بنابراين كوتاهي انان  در ايفاي اين رسالت  سبب تثبيت مردم  درجهالت شان خواهد بود . در ايه شريفه نيز مراد از كتمان ايات از مردم- يكتمون ما انزلنا-  بعد از تبيين حقائق براي انان – من بعد ما بيناه للناس -  ان است كه عالمان يهودي از انجا كه خود عالم به حقائق كتاب اسماني- از جمله ظهور پيامبرخاتم ص - بودند مي بايست انرا در معرض ديد همگان قرار داده  و براي انان تبيين نمايند اما اينان بدليل كتمانشان سبب دور شدن مردم از حقائق  گرديدند كه لازمه ان  بروز تشتت و اختلافات ديني و فرقه اي  بود .
از انجا كه رسالت عالمان  اگاهي بخشيدن به مردم بوده و حقائق توسط انان براي مردم تبيين خواهد شد  بنابراين كوتاهي انان  در ايفاي اين رسالت  سبب تثبيت مردم  درجهالت شان خواهد بود . در ايه شريفه نيز مراد از كتمان ايات از مردم- يكتمون ما انزلنا-  بعد از تبيين حقائق براي انان – من بعد ما بيناه للناس -  ان است كه عالمان يهودي از انجا كه خود عالم به حقائق كتاب اسماني- از جمله ظهور پيامبرخاتم ص - بودند مي بايست انرا در معرض ديد همگان قرار داده  و براي انان تبيين نمايند اما اينان بدليل كتمانشان سبب دور شدن مردم از حقائق  گرديدند كه لازمه ان  بروز تشتت و اختلافات ديني و فرقه اي  بود . <ref>الميزان فى تفسير القرآن    ج‏1    390</ref>   
   
   
2- بكار گيري واژه " لعنت الهي و لعنت لاعنون " - أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ‏،- براي كتمان كنندگان حقيقت بيانگر شدت مبغوضيت و سخط الهي است  چون اينان با كتمان حقائق گاه سبب انحراف جمعيت عظيمي از انسانها در جوامع بشري گرديده و سرنوشت انان را تغيير مي دهند نظير تحريفاتي كه احبار و عالمان يهودي در  كتاب مقدس اعمال نموده كه اثار زيانبارش بعد از قرنها تا كنون باقي است .  
2- بكار گيري واژه " لعنت الهي و لعنت لاعنون " - أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ‏،- براي كتمان كنندگان حقيقت بيانگر شدت مبغوضيت و سخط الهي است رك به :‌ <ref>الميزان فى تفسير القرآن    ج‏1 ص  391</ref>    چون اينان با كتمان حقائق گاه سبب انحراف جمعيت عظيمي از انسانها در جوامع بشري گرديده و سرنوشت انان را تغيير مي دهند نظير تحريفاتي كه احبار و عالمان يهودي در  كتاب مقدس اعمال نموده كه اثار زيانبارش بعد از قرنها تا كنون باقي است .  


3  - تكرار لعنت در ايه شريفه :‌ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ‏،بيانگر اختلاف در متعلق ان مي باشد بدين معنا كه مراد از لعنت الهي - يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ-دور نمودن شخص از رحمت الهي بوده  در حالي كه مراد از لعنت لاعنون، درخواست دور شدن از رحمت الهي است .
3  - تكرار لعنت در ايه شريفه :‌ أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ‏،بيانگر اختلاف در متعلق ان مي باشد بدين معنا كه مراد از لعنت الهي - يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ-دور نمودن شخص از رحمت الهي بوده  در حالي كه مراد از لعنت لاعنون، درخواست دور شدن از رحمت الهي است .<ref>الميزان فى تفسير القرآن    ج‏1  ص  391</ref> 
    
    
4- تقارن"وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ‏،"  با يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ  بيانگران است كه مراد از لاعنون  كساني هستند كه نفرين انها تاثير در عذاب كتمان كنندگان حقائق دارد؛ بنابر اين ملائكه، انبياء‌ و صالحين  از مصاديق قطعي ان  "لاعنون " خواهند بود .  
4- تقارن"وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ‏،"  با يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ  بيانگران است كه مراد از لاعنون  كساني هستند كه نفرين انها تاثير در عذاب كتمان كنندگان حقائق دارد؛ بنابر اين ملائكه، انبياء‌ و صالحين  از مصاديق قطعي ان  "لاعنون " خواهند بود . <ref>مفاتيح الغيب    ج‏4  ص  141 ؛ مجمع البيان فى تفسير القرآن    ج‏1  ص  441</ref>   
   
   
نتيجه :‌ ايات ذكر شده بيانگر ان است كه يهوديان جهت تحميق مردم و عدم دسترسي انان به حقائق كتب اسماني به تحريف انها اقدام مي كردند انان جهت نيل به اهداف شومشان از شيوه هاي گوناگون استفاده مي كردند كه از جمله انها كتمان حقائق ، قرائت ناصواب از كتاب مقدس - ليا بالسنتهم -  ، تغيير ، تبديل يا حذف برخي از كلمات كتاب مقدس– تحريف لفظي -  و نيز تلبيس – بوشاندن جامه اي از تفسير و تاويلهاي باطل بر ايات  كتاب مقدس – تحريف معنوي – مي باشد .
نتيجه :‌ ايات ذكر شده بيانگر ان است كه يهوديان جهت تحميق مردم و عدم دسترسي انان به حقائق كتب اسماني به تحريف انها اقدام مي كردند انان جهت نيل به اهداف شومشان از شيوه هاي گوناگون استفاده مي كردند كه از جمله انها كتمان حقائق ، قرائت ناصواب از كتاب مقدس - ليا بالسنتهم -  ، تغيير ، تبديل يا حذف برخي از كلمات كتاب مقدس– تحريف لفظي -  و نيز تلبيس – بوشاندن جامه اي از تفسير و تاويلهاي باطل بر ايات  كتاب مقدس – تحريف معنوي – مي باشد .
خط ۲۳۱: خط ۲۳۱:
  ثانيا قران كريم  در ايات متعدد ، مسلمانان را از خطر تحريف قران  - وساير منابع ديني - بوسيله دشمنان اسلام بويژه يهود ونيز تاثير پذيري نااگاهانه از  انديشه هاي انان تحذير نموده است. و السلام  
  ثانيا قران كريم  در ايات متعدد ، مسلمانان را از خطر تحريف قران  - وساير منابع ديني - بوسيله دشمنان اسلام بويژه يهود ونيز تاثير پذيري نااگاهانه از  انديشه هاي انان تحذير نموده است. و السلام  


==پانويس==
{{پانویس|2}}


== منابع ==
== منابع ==
۱۳۵

ویرایش