confirmed، مدیران
۳۷٬۴۰۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
آغاز حکومت آنها [[ذیقعده]] سال 321 هجری قمری و پایان آن بنا بر قول صحیح سال 448 هجری بود. دوران حکومت ایشان 120 سال ادامه داشت و هفده تن از آن خاندان به حکومت رسیدند. <ref> آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعه. علی اصغر فقیهی ص88-85 و آل بویه، کلودکاهن ترجمه علی بحرانی پور نشریه رشد آموزش تاریخ ص 31</ref> | آغاز حکومت آنها [[ذیقعده]] سال 321 هجری قمری و پایان آن بنا بر قول صحیح سال 448 هجری بود. دوران حکومت ایشان 120 سال ادامه داشت و هفده تن از آن خاندان به حکومت رسیدند. <ref> آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعه. علی اصغر فقیهی ص88-85 و آل بویه، کلودکاهن ترجمه علی بحرانی پور نشریه رشد آموزش تاریخ ص 31</ref> | ||
=به قدرت رسیدن آل بویه= | |||
در آن دوران مناطق تحت تصرف دولت [[علویان]] و سرزمین دیلم به دست سه تن از امیران دیلمی به نامهای «ماکان» «مرداویج» و «اسفار» اداره می شد. ابو شجاع دیلمی که قبل از این نیز در زمره [[علویان]] قرار داشت و به آنان خدمت کرده بود، همراه دو فرزند بزرگش علی و حسن در شمار سربازان ماکان در آورند و در سال 316 هجری در فتح [[طبرستان]] شرکت جستند. | |||
علی بن بویه و برادرش حسن که شجاعت و دلاوری را از پدر به [[ارث]] برده بودند به دلیل شایستگی های فوق العاده در جنگ آوری، به عنوان سرداران لشکر ماکان برگزیده شدند. <ref>آل بویه حامیان فرهنگ تشیع ص 23</ref> | |||
پس از چندی، مرداویج و اسفار با یکدیگر متحد شده، به قصد توسعه مناطق تحت نفوذ خویش بر ضد ماکان شورش کردند و پس از نبردهای زیاد، سرانجام لشکر ماکان مغلوب شد. پس از این شکست علی و حسن همراه جمعی از سرداران و سربازان لشکر خویش از لشکر ماکان بیرون آمده و به مرداویج پیوستند. <ref>آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعی ، ص 91</ref> | |||
مرداویج که از جنگ آوری علی و حسن آگاه بود، آن دو و گروه همراهش را به گرمی پذیرفت و از آنان به خوبی استقبال کرد. شجاعت و مدیریت نظامی فرزندان بویه، به ویژه علی، مرداویج را بر آن داشت تا فرمانروایی شهرهایی از مناطق تحت نفوذ خویش را به آنان بسپارد. بر این اساس، فرمانروایی ولایت کرج و شهری در جنوب همدان، به علی و فرمانروایی مناطق دیگری از جمله همدان و دماوند نیز به دیگر دیلمیان پناهنده سپرده شد. | |||
والیان جدید دیلمی، با گرفتن مأموریت سیاسی و نظامی از مرداویج به سوی مناطق تحت فرمان خویش روانه شدند. آنان ابتدا به ری رفتند تا چند روزی استراحت کرده، سپس به مناطق یادشده بروند. | |||
در همین روزها مرداویج از سپردن فرمانروایی به دیلمیان منصرف شد و بلافاصله نامه ای به برادرش «وشمگیر» که والی ری بود، نوشت و از او خواست تا مانع خروج دیلمیان از آن شهر شود و چنانچه برخی از آنان خارج شده اند از خروج دیگر افراد آنها جلوگیری کند. | |||
نامه مرداویج ابتدا به دست عمید رسید. <ref>عمید از دوستان علی بن بویه بودر.ک.آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعی ، ص 92</ref> او موضوع نامه را مخفیانه به اطلاع علی رساند. علی با شنیدن این خبر، قبل از اینکه وشمگیر آگاه شود، از ری خارج شده و به سوی ولایت کرج به راه افتاد. | |||
پس از خروج علی، وشمگیر از موضوع نامه ی مرداویج با خبر شده، ولی دیگر دیر شده بود و علی بر سکوی قدرت گام نهاده بود. | |||
سرانجام علی بن بویه وارد کرج شد. علی با مردم و لشکریان بسیار خوب رفتار کرد. وی قلعه های آن شهر که به دست خرم اینان بود، را تصرف نمود. مرداویج عده ای از مأموران خود را برای انجام امور حکومتی به آنجا اعزام کرد، ولی این عده با مشاهده ی شیوه ی رفتار و منش نیکوی علی به او ملحق شدند و از او اطاعت کردند. | |||
علی بن بویه که اینک موقعیت مناسبی پیدا کرده بود و از مقبولیت عمومی و حمایت های گسترده مردمی بهره مند شده بود، به فکر توسعه ی محدودهی جغرافیایی و فرمانروایی خویش افتاد. بر این اساس به جمع آوری و آماده سازی لشکریان و ساز و برگ نظامی پرداخت و خود را برای برداشتن گامی به جلو آماده کرد و در مدت کوتاهی توانست ابتدا [[اصفهان]] و سپس زنجان را فتح نماید. | |||
علی بن بویه در اواخر سال 323 ق برادرش حسن را برای فتح بلاد جبل ([[شهرری]]، همدان کاشان، [[قم]]، قزوین، نهاوند و لرستان) آماده نبرد کرد، دیری نپایید که حسن به عنوان فرمانروای جبال معروف گشت. | |||
بعد از گذشت یک سال علی و حسن تصمیم گرفتند که حکمرانی بخشهایی از مناطق دیگر ایران را به برادر کوچکشان، احمد که 21 سال بیش نداشت، واگذار کنند. | |||
پس از درگیری ها و نبردهای کوچک و بزرگ در سال 334 ه ق. علی نواحی، مرزهای جغرافیایی جنوب ایران را در نوردید و به شهر بزرگ [[بغداد]] رسید. با ورود علی به بغداد، المستکفی ـ خلیفه عباسی ـ پنهان گردید. پس از آرامش نسبی در بغداد، [[خلیفه]] اظهار داشت که بخاطر متفرق شدن ترکان پنهان شده تا علی بتواند به راحتی وارد بغداد شود. | |||
چند روز پس از فتح بغداد علی بن بویه نزد خلیفه رفت. خلیفه به وی خلعت فرمانروایی داده از آمدن وی به بغداد اظهار خوشحالی کرد و به او لقب معزالدوله داد. همچنین به برادرش حسن لقب عماد الدوله و به برادرش احمد لقب رکن الدوله داد و دستور داد تا القاب و کنیه ی آنها بر سکه حک شود. <ref> آل بویه حامیان فرهنگ تشیع ص46-23</ref> و چنین بود که سه پسر دیلمی فرمانروایانی سه گانه شدند. | |||
=پانویس= | =پانویس= |