۸٬۱۴۴
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
==تاریخچه== | ==تاریخچه== | ||
ثنويه فرقه هايى بودند كه به دو اصل خير و شر قايل شدند. | ثنويه فرقه هايى بودند كه به دو اصل خير و شر قايل شدند. | ||
اما در [[اسلام]] ثنويه كسانى هستند كه معتقدند: «الخير من الله و الشر من ابليس او من انفسنا». يعنى هرچه نيكى و طاعت است از خداوند مى باشد و هر چه بدى و معصيت است از شيطان و نفس ما، چنان كه در قرآن كريم آمده است: «ما أصابك من حسنة فمن الله و ما أصابك من سيئة فمن نفسك ...» سوره نساء،آیه 79. پیشینه اعتقاد به ثنویت به قبل از ظهور اسلام بر می گردد و منابع دینی نیز بدان پرداختهاند. ثنویت دارای اقسامی است که شامل میانه رو و افراطی میشود. این نوع تفکر موجب تشکیل فرقه های متعددی از جمله مجوس، مانویه، مزدکیه، زروانیه و دیصانیه شده است. ابن اَبی العَوجاء، ابوشاکر دیصانی و ابن طالوت از بزرگان ثنویت هستند. | اما در [[اسلام]] ثنويه كسانى هستند كه معتقدند: «الخير من الله و الشر من ابليس او من انفسنا». يعنى هرچه نيكى و طاعت است از خداوند مى باشد و هر چه بدى و معصيت است از شيطان و نفس ما، چنان كه در قرآن كريم آمده است: «ما أصابك من حسنة فمن الله و ما أصابك من سيئة فمن نفسك ...» سوره نساء،آیه 79. پیشینه اعتقاد به ثنویت به قبل از ظهور اسلام بر می گردد و منابع دینی نیز بدان پرداختهاند. | ||
=اقسام ثنویت= | |||
ثنویت دارای اقسامی است که شامل میانه رو و افراطی میشود. | |||
=سبب شدن برای تشکیل فرق گوناگون= | |||
این نوع تفکر موجب تشکیل فرقه های متعددی از جمله مجوس، مانویه، مزدکیه، زروانیه و دیصانیه شده است. ابن اَبی العَوجاء، ابوشاکر دیصانی و ابن طالوت از بزرگان ثنویت هستند. | |||
=فکر ثنویه در میان غلاة شیعه= | |||
فكر ثنوى در بعضى از «غلاة» شيعه مانند «بيانيه» و بعضى از «معتزله» نيز راه يافت و غالب ايشان متأثر از افكار ايرانى قديم مانند مانويه، مزدكيه، زروانيه و ديصانيه شده اند.<ref>مشکور محمد جواد فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 132</ref> همچنین می توان گفت که ثنویه از قدریه یا معتزله هستند و در بسیاری از موارد، قَدَریه و معتزله را یک فرقه به شمار آورده اند و معتقدند که خیر از خدا و شر از شیطان است.<ref>ابن جوزی ابو الفرج عبد الرحمن بن علی، تلبیس ابلیس، ص40</ref> <ref>مشکور محمد جواد، هفتاد و سه ملت، ص29</ref> <ref>مقریزی احمد بن علی، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، ج2، ص348</ref> | فكر ثنوى در بعضى از «غلاة» شيعه مانند «بيانيه» و بعضى از «معتزله» نيز راه يافت و غالب ايشان متأثر از افكار ايرانى قديم مانند مانويه، مزدكيه، زروانيه و ديصانيه شده اند.<ref>مشکور محمد جواد فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ اول، ص 132</ref> همچنین می توان گفت که ثنویه از قدریه یا معتزله هستند و در بسیاری از موارد، قَدَریه و معتزله را یک فرقه به شمار آورده اند و معتقدند که خیر از خدا و شر از شیطان است.<ref>ابن جوزی ابو الفرج عبد الرحمن بن علی، تلبیس ابلیس، ص40</ref> <ref>مشکور محمد جواد، هفتاد و سه ملت، ص29</ref> <ref>مقریزی احمد بن علی، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، ج2، ص348</ref> | ||
نوشته اند: «در منابع اسلامی از جمله افراد مشهور به داشتن عقاید ثنوی و به تعبیری زندیقان، این اشخاص بودند: ابن طالوت، ابوشاکر دیصانی، نعمان بن ابی العَوجاء، جعد بن درهم، ابن اخی ابی شاکر و صالح بن عبدالقدوس. گفته اند شاعرانی چون بَشّار بن بُرْد (م: 167ق)، اسحاق بن خلف (م: 318ق)، ابن سَیابَه(از شاگردان امام جعفر صادق (علیه السلام)، علی بن خلیل، علی بن ثابت و بُحتُری نیز به مذاهب ثنویه گرایش داشته اند. در منابع گزارش هایی متعارض از ثنوی بودن برخی اشخاص وجود دارد. این تعارضات گاهی ناشی از اشتباهات و گاهی از روی اتهام و به تبع آن نفی اتهام است. مثلاًً نام کسانی چون هشام بن حکم (از اصحاب امام صادق (علیه السلام)، ابوعیسی وراق (م: 247ق) و نظام معتزلی را در زمره قائلان به ثنویت آورده اند. در صورتی که چنانکه گزارش شده است این اشخاص خود از پیشگامان ردّیه نویسی بر ثنویان بوده اند. » <ref>دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص136</ref> | نوشته اند: «در منابع اسلامی از جمله افراد مشهور به داشتن عقاید ثنوی و به تعبیری زندیقان، این اشخاص بودند: ابن طالوت، ابوشاکر دیصانی، نعمان بن ابی العَوجاء، جعد بن درهم، ابن اخی ابی شاکر و صالح بن عبدالقدوس. گفته اند شاعرانی چون بَشّار بن بُرْد (م: 167ق)، اسحاق بن خلف (م: 318ق)، ابن سَیابَه(از شاگردان امام جعفر صادق (علیه السلام)، علی بن خلیل، علی بن ثابت و بُحتُری نیز به مذاهب ثنویه گرایش داشته اند. در منابع گزارش هایی متعارض از ثنوی بودن برخی اشخاص وجود دارد. این تعارضات گاهی ناشی از اشتباهات و گاهی از روی اتهام و به تبع آن نفی اتهام است. مثلاًً نام کسانی چون هشام بن حکم (از اصحاب امام صادق (علیه السلام)، ابوعیسی وراق (م: 247ق) و نظام معتزلی را در زمره قائلان به ثنویت آورده اند. در صورتی که چنانکه گزارش شده است این اشخاص خود از پیشگامان ردّیه نویسی بر ثنویان بوده اند. » <ref>دانشنامه جهان اسلام، ج9، ص136</ref> | ||
==انگیزه گرایش به ثنویت== | ==انگیزه گرایش به ثنویت== |