۲۰٬۷۲۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
|زبان کتاب | |زبان کتاب | ||
|عربى | |عربى | ||
|- | |- | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
مقالات الشيخ أبيالحسن الأشعري إمام أهل السنة، اثر محمد بن حسن بن فورک (406ق)، کتابی است که آراء و نظرات [[ابوالحسن اشعری]] (260-324ق) درباره اصول مذهب را که در کتب او پراکنده است، گردآوری نموده است. این اثر توسط احمد عبدالرحیم سایح تحقیق شده است. | مقالات الشيخ أبيالحسن الأشعري إمام أهل السنة، اثر محمد بن حسن بن فورک (406ق)، کتابی است که آراء و نظرات [[ابوالحسن اشعری]] (260-324ق) درباره [[اصول مذهب]] را که در کتب او پراکنده است، گردآوری نموده است. این اثر توسط احمد عبدالرحیم سایح تحقیق شده است. | ||
این اثر یک جلدی، شامل دو مقدمه از محقق و نویسنده و متن در شصتوپنج فصل است. | این اثر یک جلدی، شامل دو مقدمه از محقق و نویسنده و متن در شصتوپنج فصل است. | ||
= معرفی اجمالی = | = معرفی اجمالی = | ||
خط ۲۷: | خط ۲۴: | ||
# ایشان معتقد است که مؤمن واقعی کسی است که با توجه به علم خداوند متعال بر عاقبت امر اشخاص، او با ایمان از دنیا رود و خداوند از او راضی باشد و این همان موافاة است (به این معنا که بنده چگونه پروردگارش را در قیامت ملاقات میکند، در حال کفر یا در حال ایمان)؛ بنابراین چهبسا شخصی در نظر ما مؤمن باشد، ولی عاقبت او ایمان نباشد و شخص کافری که عاقبت او ایمان باشد. پس ممکن است شخصی نزد ما مؤمن باشد و نزد خداوند کافر و همچنین شخصی در نظر ما کافر باشد و نزد خداوند مؤمن بشمار آید... بنابراین نباید کسی را بهیقین مؤمن یا کافر خطاب نمود. | # ایشان معتقد است که مؤمن واقعی کسی است که با توجه به علم خداوند متعال بر عاقبت امر اشخاص، او با ایمان از دنیا رود و خداوند از او راضی باشد و این همان موافاة است (به این معنا که بنده چگونه پروردگارش را در قیامت ملاقات میکند، در حال کفر یا در حال ایمان)؛ بنابراین چهبسا شخصی در نظر ما مؤمن باشد، ولی عاقبت او ایمان نباشد و شخص کافری که عاقبت او ایمان باشد. پس ممکن است شخصی نزد ما مؤمن باشد و نزد خداوند کافر و همچنین شخصی در نظر ما کافر باشد و نزد خداوند مؤمن بشمار آید... بنابراین نباید کسی را بهیقین مؤمن یا کافر خطاب نمود. | ||
# ابوالحسن اشعری معتقد بود: توبه از تمام گناهان اعم از کفر و فسق و... بر هر انسانی واجب است و هر زمان شخصی توبه کند و به آن عهدش (توبه) وفا کند، هرچند پذیرش و قبول آن بر خداوند عقلا واجب نیست، ولی نقلا خداوند بهخاطر فضل و کرمش آن را میپذیرد؛ زیرا اوست که بنده را از معصیت به طاعت متوجه میکند و او را بر ترک گناه و معصیت هشدار میدهد و بر اطاعتش تشویق میکند. | # ابوالحسن اشعری معتقد بود: توبه از تمام گناهان اعم از کفر و فسق و... بر هر انسانی واجب است و هر زمان شخصی توبه کند و به آن عهدش (توبه) وفا کند، هرچند پذیرش و قبول آن بر خداوند عقلا واجب نیست، ولی نقلا خداوند بهخاطر فضل و کرمش آن را میپذیرد؛ زیرا اوست که بنده را از معصیت به طاعت متوجه میکند و او را بر ترک گناه و معصیت هشدار میدهد و بر اطاعتش تشویق میکند. | ||
# از دیگر معتقدات او درباره توبه این است: توبه از فلان گناه با اصرار بر غیر آن صحیح است... | # از دیگر معتقدات او درباره توبه این است: توبه از فلان گناه با اصرار بر غیر آن صحیح است... . | ||
# بهوسیله توبه تمام حقوق خداوند ساقط میشود (خداوند از حق خود درمیگذرد)، اما نسبت به حقوق انسانها تا زمانی که حق آنها ادا نشده و برائت ذمه حاصل نگردد، پذیرفته نیست. | # بهوسیله توبه تمام حقوق خداوند ساقط میشود (خداوند از حق خود درمیگذرد)، اما نسبت به حقوق انسانها تا زمانی که حق آنها ادا نشده و برائت ذمه حاصل نگردد، پذیرفته نیست. | ||
# ایشان در موضوع روح معتقد است که روح به معنای ریح و باد است؛ به این معنا که روح جسمی لطیف است که در اعضای انسان ساری و جاری است و انسان با حیات زنده است، نه با روح؛ هرچند تا زمانی که زنده است بدن و جسم او محلی برای روح است. اینکه قوام بدن بهوسیله روح است یک مسئله معمولی است؛ همچون قوام بدن به غذا و آب. همچنانکه بدون آب و غذا نمیتوان زنده بود، بدون روح هم نمیتوان زنده بود و شرط وجود حیات، وجود روح و غذاست. | # ایشان در موضوع روح معتقد است که روح به معنای ریح و باد است؛ به این معنا که روح جسمی لطیف است که در اعضای انسان ساری و جاری است و انسان با حیات زنده است، نه با روح؛ هرچند تا زمانی که زنده است بدن و جسم او محلی برای روح است. اینکه قوام بدن بهوسیله روح است یک مسئله معمولی است؛ همچون قوام بدن به غذا و آب. همچنانکه بدون آب و غذا نمیتوان زنده بود، بدون روح هم نمیتوان زنده بود و شرط وجود حیات، وجود روح و غذاست. |