نقش عقل در استنباط احکام الهی از دیدگاه اخباریین و اصولیین (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ي' به 'ی'
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی')
خط ۵۲: خط ۵۲:


اینان می گفتند :‌  
اینان می گفتند :‌  
«عدالت» و «مصلحت» مى‏تواند راهنماى خوبى براى فقیه باشد. اینجا بود كه فقیه، خود را موظف مى‏دید كه درباره آنچه «مقتضاى عدالت» است و آنچه مصلحت اقتضا مى‏كند بیندیشد. اصطلاحاتى از قبیل «استحسان» یا «استصلاح» از همین جا پیدا شد. <ref>مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (عدل الهى)، ج‏1، ص: 56</ref>
«عدالت» و «مصلحت» مى‏تواند راهنماى خوبى براى فقیه باشد. اینجا بود كه فقیه، خود را موظف مى‏دید كه درباره آنچه «مقتضاى عدالت» است و آنچه مصلحت اقتضا مى‏كند بیندیشد. اصطلاحاتى از قبیل «استحسان» یا «استصلاح» از همین جا پیدا شد. <ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (عدل الهى)، ج‏1، ص: 56</ref>




در حالی كه اهل حدیث "روش اهل قیاس را نوعى افراط در رجوع به عقل و نوعى كوتاهى در اخذ به حدیث و به عبارت دیگر نوعى سطحى‏نگرى در كشف مصالح واقعى تلقى مى‏كردند؛ مى‏گفتند:  
در حالی كه اهل حدیث "روش اهل قیاس را نوعى افراط در رجوع به عقل و نوعى كوتاهى در اخذ به حدیث و به عبارت دیگر نوعى سطحى‏نگرى در كشف مصالح واقعى تلقى مى‏كردند؛ مى‏گفتند:  
بناى كار شرع بر جمع متفرّقات و تفریق مجتمعات است و از سطح عقول عادى بدور است؛ عقل را نرسد كه ساده پندارى كند و خیال كند كه به ریشه و روح احكام مى‏تواند برسد. متقابلا اهل قیاس، اهل حدیث را به جمود و تحجّر متهم مى‏كردند.<ref>مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (عدل الهى)، ج‏1، ص:56 -57</ref>     
بناى كار شرع بر جمع متفرّقات و تفریق مجتمعات است و از سطح عقول عادى بدور است؛ عقل را نرسد كه ساده پندارى كند و خیال كند كه به ریشه و روح احكام مى‏تواند برسد. متقابلا اهل قیاس، اهل حدیث را به جمود و تحجّر متهم مى‏كردند.<ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (عدل الهى)، ج‏1، ص:56 -57</ref>     


    
    
خط ۱۲۱: خط ۱۲۱:
ایشان در پایان می گوید :‌  
ایشان در پایان می گوید :‌  
إذا عرفت ما مهدناه من الدقیقة الشریفة ، فنقول :
إذا عرفت ما مهدناه من الدقیقة الشریفة ، فنقول :
إن تمسكنا بكلامهم ( علیهم السلام ) فقد عصمنا من الخطأ ، وإن تمسكنا بغیرهم لم نعصم عنه ، انتهى كلامه . <ref>همان ص 53-54- جهت تفصيل بيشتر رك به :‌ الفوائد المدنيه ص 256</ref>
إن تمسكنا بكلامهم ( علیهم السلام ) فقد عصمنا من الخطأ ، وإن تمسكنا بغیرهم لم نعصم عنه ، انتهى كلامه . <ref>همان ص 53-54- جهت تفصیل بیشتر رك به :‌ الفوائد المدنیه ص 256</ref>




خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:
    
    
اشكال شهید صدر به بیان شیخ انصاری – وجود خطا در استدلالات فقهی - :‌
اشكال شهید صدر به بیان شیخ انصاری – وجود خطا در استدلالات فقهی - :‌
...لان الاستدلالات الفقهیه لا تعتمد غالبا الا علی قضایا الظهور و الدلاله و التوفیق فیما بینهما و السند و نحوذالك و لیست بنظریه  ولااشكال فی ان نسبه الخطا فیها لا تبلغ نسبته فی النظریات العقلیه <ref>بحوث في علم الاصول  ج 4ص 127مباحث الحجج و الاصول العمليه</ref>   
...لان الاستدلالات الفقهیه لا تعتمد غالبا الا علی قضایا الظهور و الدلاله و التوفیق فیما بینهما و السند و نحوذالك و لیست بنظریه  ولااشكال فی ان نسبه الخطا فیها لا تبلغ نسبته فی النظریات العقلیه <ref>بحوث فی علم الاصول  ج 4ص 127مباحث الحجج و الاصول العملیه</ref>   




خط ۲۸۸: خط ۲۸۸:


   
   
واما الثانی - فالمعارف الأولیة یتولد منها معارف على قسمین ، معارف یقینیة بملاك التلازم الموضوعی بین متعلق المعرفتین ومعارف ظنیة بدرجة من درجات الاحتمال حسب قواعد حساب الاحتمالات ، وهذا هو الَّذی یدخل فیه أكثر معارفنا حیث یندرج فیه جمیع المعارف المستمدة من التجربة والاستقراء ، فان حساب الاحتمالات لا توجب الیقین مهما امتد وانما ینشأ الیقین نتیجة ضعف الاحتمال إلى حد كبیر حتى تتحول الظنون فی نهایة المطاف إلى یقین وجزم بقانون ذاتی لا موضوعی ضمن مصادرات معینة مشروحة فی أسس الدلیل الاستقرائی  .<ref>بحوث في علم الاصول ج 4 ص135- 124</ref>
واما الثانی - فالمعارف الأولیة یتولد منها معارف على قسمین ، معارف یقینیة بملاك التلازم الموضوعی بین متعلق المعرفتین ومعارف ظنیة بدرجة من درجات الاحتمال حسب قواعد حساب الاحتمالات ، وهذا هو الَّذی یدخل فیه أكثر معارفنا حیث یندرج فیه جمیع المعارف المستمدة من التجربة والاستقراء ، فان حساب الاحتمالات لا توجب الیقین مهما امتد وانما ینشأ الیقین نتیجة ضعف الاحتمال إلى حد كبیر حتى تتحول الظنون فی نهایة المطاف إلى یقین وجزم بقانون ذاتی لا موضوعی ضمن مصادرات معینة مشروحة فی أسس الدلیل الاستقرائی  .<ref>بحوث فی علم الاصول ج 4 ص135- 124</ref>




خط ۳۳۸: خط ۳۳۸:




( وفیه ) ان محل الكلام انما هو فی مورد لا یتطرق فیه احتمال المزاحم مثل المشقة ونحوها إذ معه لا یمكن استقلال العقل حتى یستكشف به الحكم الشرعی <ref>اجود التقريرات ج 2ص 36-38
( وفیه ) ان محل الكلام انما هو فی مورد لا یتطرق فیه احتمال المزاحم مثل المشقة ونحوها إذ معه لا یمكن استقلال العقل حتى یستكشف به الحكم الشرعی <ref>اجود التقریرات ج 2ص 36-38
</ref>
</ref>


خط ۳۶۰: خط ۳۶۰:
قاعده ملازمه تمام نیست چون شارع مقدس در تشریعات خود گاهی غرضش این است كه شئی قبیح یا حسن در همان مرتبه محركیت ذاتی خودش باقی باشد و گاهی هدفش بیش از اینهاست در صورت اول ضرورتی نیست بعنوان حكم مولوی حكمی تشریع كند و در صورت دوم بعنوان حكم مولوی لازم است حكم را جعل كند اما تشخیص این مرتبه گاهی بدلیل شرعی است و این درمواردی است كه انرا بیان نموده است و گاهی به مناسبات و موازین عقلی است كه تا زمانی كه به درجه قطع و یقین نرسد قابل اعتماد نیست و لذا اصل ملازمه تمام نیست .
قاعده ملازمه تمام نیست چون شارع مقدس در تشریعات خود گاهی غرضش این است كه شئی قبیح یا حسن در همان مرتبه محركیت ذاتی خودش باقی باشد و گاهی هدفش بیش از اینهاست در صورت اول ضرورتی نیست بعنوان حكم مولوی حكمی تشریع كند و در صورت دوم بعنوان حكم مولوی لازم است حكم را جعل كند اما تشخیص این مرتبه گاهی بدلیل شرعی است و این درمواردی است كه انرا بیان نموده است و گاهی به مناسبات و موازین عقلی است كه تا زمانی كه به درجه قطع و یقین نرسد قابل اعتماد نیست و لذا اصل ملازمه تمام نیست .


ضمنا ایشان به بیان مرحوم نائینی هم اعتراض دارد كه نقض ایشان به اخباریین وارد نیست چون ثبوت اصل نبوت و دیانت متوقف بر این مقدمات عقلیه نیست . <ref>بحوث في علم الاصول ج 4ص 137-139</ref>   
ضمنا ایشان به بیان مرحوم نائینی هم اعتراض دارد كه نقض ایشان به اخباریین وارد نیست چون ثبوت اصل نبوت و دیانت متوقف بر این مقدمات عقلیه نیست . <ref>بحوث فی علم الاصول ج 4ص 137-139</ref>   




خط ۳۸۶: خط ۳۸۶:




6-در قضایائی كه حكم انها در قران و سنت نیست اجتهاد جائز نیست : امام صادق ع :‌ ان اصبت لم توجر و ان اخطات كذبت علی الله عزوجل  - الحكم حكمان حكم الله عزوجل و حكم اهل الجاهلیه <ref>الاصول الاصيله ص 2-112</ref>   
6-در قضایائی كه حكم انها در قران و سنت نیست اجتهاد جائز نیست : امام صادق ع :‌ ان اصبت لم توجر و ان اخطات كذبت علی الله عزوجل  - الحكم حكمان حكم الله عزوجل و حكم اهل الجاهلیه <ref>الاصول الاصیله ص 2-112</ref>   




خط ۴۶۴: خط ۴۶۴:
قلت للناس ألیس تزعمون أن رسول الله ( ص ) كان هو الحجة من الله على خلقه ؟ - قالوا
قلت للناس ألیس تزعمون أن رسول الله ( ص ) كان هو الحجة من الله على خلقه ؟ - قالوا
بلى ، قلت : فحین مضى رسول الله ( ص ) من كان الحجة فی خلقه ؟ - فقالوا : القرآن ، فنظرت فی القرآن فإذا هو یخاصم به المرجئ والقدری والزندیق الذی لا یؤمن به حتى یغلب الرجال بخصومته فعرفت أن القرآن لا یكون حجة الا بقیم فما قال فیه من شئ كان حقا فقلت لهم من قیم القرآن ؟ - فقالوا : ابن مسعود قد كان یعلم ، وعمر یعلم ، وحذیفة یعلم ، قلت :
بلى ، قلت : فحین مضى رسول الله ( ص ) من كان الحجة فی خلقه ؟ - فقالوا : القرآن ، فنظرت فی القرآن فإذا هو یخاصم به المرجئ والقدری والزندیق الذی لا یؤمن به حتى یغلب الرجال بخصومته فعرفت أن القرآن لا یكون حجة الا بقیم فما قال فیه من شئ كان حقا فقلت لهم من قیم القرآن ؟ - فقالوا : ابن مسعود قد كان یعلم ، وعمر یعلم ، وحذیفة یعلم ، قلت :
كله ؟ - قالوا : لا ، فلم أجد أحدا یقال : انه یعرف ذلك كله الا علیا علیه السلام ، وإذا كان الشئ بین القوم فقال هذا : لا ادرى ، وقال هذا : لا ادرى ، وقال هذا : انا أدری ، فاشهد ان علیا ( ع ) كان قیم القرآن وكانت طاعته مفترضة وكان الحجة على الناس بعد رسول الله ( ص ) ، وان ما قال فی القرآن فهو حق ؟ - فقال : رحم‌ <ref>الاصول الاصيله ص 30-29</ref>
كله ؟ - قالوا : لا ، فلم أجد أحدا یقال : انه یعرف ذلك كله الا علیا علیه السلام ، وإذا كان الشئ بین القوم فقال هذا : لا ادرى ، وقال هذا : لا ادرى ، وقال هذا : انا أدری ، فاشهد ان علیا ( ع ) كان قیم القرآن وكانت طاعته مفترضة وكان الحجة على الناس بعد رسول الله ( ص ) ، وان ما قال فی القرآن فهو حق ؟ - فقال : رحم‌ <ref>الاصول الاصیله ص 30-29</ref>




خط ۵۴۴: خط ۵۴۴:
4-اگر به ظاهر این روایات اخذ كنیم و عقل را مطلقا درتحصیل حك شرعی دخیل ندانی در اینصورت با سخن خود شما كه حكم عقل فطری را قبول دارید تعارض می كند .     
4-اگر به ظاهر این روایات اخذ كنیم و عقل را مطلقا درتحصیل حك شرعی دخیل ندانی در اینصورت با سخن خود شما كه حكم عقل فطری را قبول دارید تعارض می كند .     
   
   
5-اشكال بنائی :‌بر فرض بپذیریم شرطیت وساطت ائمه ع در فعلیت وتنجز احكام را در اینصورت ادعا می كنیم كه عقل هم طریق رسیدن به حجتهای الهی است یعنی وقتی عقل به حكمی از احكام شرعی رسید كشف می كنیم كه این همان حكمی بوده كه توسط حجت الهی  - ائمه ع – صادر شده و ما از طریق عقلمان به ان رسیده ایم <ref>وفيه :‌اين سخن به اعتبار و عدم اعتبار ملازمه بر مي گردد و در دليل دوم اخباريين گذشت كه ملازمه هم اعتباري ندارد فتامل-</ref>  مگراینكه ادعا كنید ك هنفسی طریقیت احكام شرعی توسط ائمه ع موضوعیت دارد یعنی صرف مطابقت حكم با واقع كافی نیست بلكه مطابقتی مشروعیت دارد كه از كانال سماع از ائمه ع و لو بالواسطه صورت گرفته باشد اما اثبات این ممكن نیست و بر فرض چنین باشد از باب تعارض عقل قطعی با نقلی خواهد بود و این ممكن نیست .       
5-اشكال بنائی :‌بر فرض بپذیریم شرطیت وساطت ائمه ع در فعلیت وتنجز احكام را در اینصورت ادعا می كنیم كه عقل هم طریق رسیدن به حجتهای الهی است یعنی وقتی عقل به حكمی از احكام شرعی رسید كشف می كنیم كه این همان حكمی بوده كه توسط حجت الهی  - ائمه ع – صادر شده و ما از طریق عقلمان به ان رسیده ایم <ref>وفیه :‌این سخن به اعتبار و عدم اعتبار ملازمه بر می گردد و در دلیل دوم اخباریین گذشت كه ملازمه هم اعتباری ندارد فتامل-</ref>  مگراینكه ادعا كنید ك هنفسی طریقیت احكام شرعی توسط ائمه ع موضوعیت دارد یعنی صرف مطابقت حكم با واقع كافی نیست بلكه مطابقتی مشروعیت دارد كه از كانال سماع از ائمه ع و لو بالواسطه صورت گرفته باشد اما اثبات این ممكن نیست و بر فرض چنین باشد از باب تعارض عقل قطعی با نقلی خواهد بود و این ممكن نیست .       
   
   
پاسخ مرحوم نائینی به دلیل سوم اخباریین :‌ الثانیة ) الأخبار الدالة على وجوب اخذ الاحكام منهم ( ع ) وعدم الاعتناء على الادراكات العقلیة وظاهر هذه الطائفة انها فی مقام الردع عما یفعله أئمة النفاق والكفر علیهم لعائن الله من الاستقلال فی الفتوى بآرائهم الفاسدة المبنیة على العمل بالأقیسة والاستحسانات الظنیة من دون الرجوع إلى أئمة الهدى صلوات الله علیهم بل ربما كانوا یعارضونهم وأین ذلك ممن یعتقد بإمامتهم ویرجع فی مقام الفتوى إلى كلماتهم والاخبار الصادرة عنهم صلوات الله علیهم وربما یتفق له استقلال عقله بحسن شئ أو متجه ویستكشف من ذلك ادائهم صلوات الله علیهم بطریق الآن لما ثبت عنده من تبعیة الاحكام للمصالح والمفاسد وعدم كونها جزافیة كما یدعیها الأشاعرة من دون شعور فإذا لم یكن هناك دلیل من الشرع على تقیید الأحكام الواقعیة بكونها مبلغة تبلیغهم صلوات الله علیهم من باب نتیجة التقیید ولم یكن هو محملا فی حد ذاته فلا یبقى ما یمنع عن استقلال العقل بشئ وعن ملازمة حكم
پاسخ مرحوم نائینی به دلیل سوم اخباریین :‌ الثانیة ) الأخبار الدالة على وجوب اخذ الاحكام منهم ( ع ) وعدم الاعتناء على الادراكات العقلیة وظاهر هذه الطائفة انها فی مقام الردع عما یفعله أئمة النفاق والكفر علیهم لعائن الله من الاستقلال فی الفتوى بآرائهم الفاسدة المبنیة على العمل بالأقیسة والاستحسانات الظنیة من دون الرجوع إلى أئمة الهدى صلوات الله علیهم بل ربما كانوا یعارضونهم وأین ذلك ممن یعتقد بإمامتهم ویرجع فی مقام الفتوى إلى كلماتهم والاخبار الصادرة عنهم صلوات الله علیهم وربما یتفق له استقلال عقله بحسن شئ أو متجه ویستكشف من ذلك ادائهم صلوات الله علیهم بطریق الآن لما ثبت عنده من تبعیة الاحكام للمصالح والمفاسد وعدم كونها جزافیة كما یدعیها الأشاعرة من دون شعور فإذا لم یكن هناك دلیل من الشرع على تقیید الأحكام الواقعیة بكونها مبلغة تبلیغهم صلوات الله علیهم من باب نتیجة التقیید ولم یكن هو محملا فی حد ذاته فلا یبقى ما یمنع عن استقلال العقل بشئ وعن ملازمة حكم
الشرع له لا عقلا ولا نقلا <ref>اجود التقريرات ج 2ص 40-41</ref>   
الشرع له لا عقلا ولا نقلا <ref>اجود التقریرات ج 2ص 40-41</ref>   


وما یمكن ان یستدل لهم على ذلك امران ( الأول )هو احتمال مدخلیة وساطتهم علیهم السلام فی فعلیة الاحكام والعقل بعد احتمال ذلك یستحیل أن یستقل على وجه الجزم بشئ حتى یحكم بملازمة الحكم الشرعی له ویرد هذا الوجه أن العقل بعد ما أدرك المصلحة الملزمة فی شئ كالكذب المنجی للنبی أو لجماعة من المؤمنین مثلا وأدرك عدم مزاحمة شئ آخر لها وأدرك الأحكام الشرعیة لیست جزافیة وانما هی لأجل ایصال العباد إلى المصالح وتبعیدهم عن المفاسد كیف یعقل ان یتوقف فی استكشاف الحكم الشرعی
وما یمكن ان یستدل لهم على ذلك امران ( الأول )هو احتمال مدخلیة وساطتهم علیهم السلام فی فعلیة الاحكام والعقل بعد احتمال ذلك یستحیل أن یستقل على وجه الجزم بشئ حتى یحكم بملازمة الحكم الشرعی له ویرد هذا الوجه أن العقل بعد ما أدرك المصلحة الملزمة فی شئ كالكذب المنجی للنبی أو لجماعة من المؤمنین مثلا وأدرك عدم مزاحمة شئ آخر لها وأدرك الأحكام الشرعیة لیست جزافیة وانما هی لأجل ایصال العباد إلى المصالح وتبعیدهم عن المفاسد كیف یعقل ان یتوقف فی استكشاف الحكم الشرعی
خط ۵۵۵: خط ۵۵۵:




وكذلك بالإمكان إیقاع المعارضة بین إطلاق هذه الروایات لو تم وإطلاق الروایات التی تحث على الرجوع إلى العقل فإنها لو تمت سندا ودلالة وقعت طرفا للمعارضة بنحو العموم من وجه لأنها تشمل العقل الفطری الخالی عن شوائب الأوهام والعقل النظریّ .<ref>بحوث في علم الاصول ج 4ص 141</ref>  
وكذلك بالإمكان إیقاع المعارضة بین إطلاق هذه الروایات لو تم وإطلاق الروایات التی تحث على الرجوع إلى العقل فإنها لو تمت سندا ودلالة وقعت طرفا للمعارضة بنحو العموم من وجه لأنها تشمل العقل الفطری الخالی عن شوائب الأوهام والعقل النظریّ .<ref>بحوث فی علم الاصول ج 4ص 141</ref>  




خط ۵۹۰: خط ۵۹۰:
وقال  : ألم یؤخذ علیهم میثاق الكتاب ألا یقولوا على الله الا الحق . وقال : ان الظن لا یغنی من الحق شیئا . وقال  : ان هم الا یظنون . وقال  : ولو تقول علینا بعض الأقاویل * لاخذنا منه بالیمین * ثم لقطعنا منه الوتین ، إلى غیر ذلك من الآیات .
وقال  : ألم یؤخذ علیهم میثاق الكتاب ألا یقولوا على الله الا الحق . وقال : ان الظن لا یغنی من الحق شیئا . وقال  : ان هم الا یظنون . وقال  : ولو تقول علینا بعض الأقاویل * لاخذنا منه بالیمین * ثم لقطعنا منه الوتین ، إلى غیر ذلك من الآیات .
واما الاخبار فی ذلك فهی أكثر من أن تحصى وقد تجاوزت حد التواتر ، ولنشر إلى جملة منها للتنبیه ، فمنها ما ذكرناه فی الأصول السالفة مما دل على ذلك وسیما الأصل الثانی من حدیث ابن شبرمة  والرسالة الصادقیة وغیرهما ، وفی الأصل السابع من
واما الاخبار فی ذلك فهی أكثر من أن تحصى وقد تجاوزت حد التواتر ، ولنشر إلى جملة منها للتنبیه ، فمنها ما ذكرناه فی الأصول السالفة مما دل على ذلك وسیما الأصل الثانی من حدیث ابن شبرمة  والرسالة الصادقیة وغیرهما ، وفی الأصل السابع من
حدیث ذم اختلاف الفتیا وحدیث من تصدى للحكم ولیس له بأهل <ref>الاصول الاصيله ص 119-121</ref>           
حدیث ذم اختلاف الفتیا وحدیث من تصدى للحكم ولیس له بأهل <ref>الاصول الاصیله ص 119-121</ref>           


- قال بعض الفضلاء فی الحاشیه  :
- قال بعض الفضلاء فی الحاشیه  :
خط ۶۰۵: خط ۶۰۵:
ان یعتقد فی شئ شئ ، وما الذی هو معدلة فی شئ شئ ، ولا یعرف العقل مثلا ان لحم الخنزیر والخمر محرمة ، وانه یجب ان یتحاشى من تناول الطعام فی وقت معلوم ، وان لا تنكح ذوات المحارم ، وان لا تجامع المرأة فی حال الحیض ، فان أشباه ذلك لا سبیل إلیها الا بالشرع فالشرع
ان یعتقد فی شئ شئ ، وما الذی هو معدلة فی شئ شئ ، ولا یعرف العقل مثلا ان لحم الخنزیر والخمر محرمة ، وانه یجب ان یتحاشى من تناول الطعام فی وقت معلوم ، وان لا تنكح ذوات المحارم ، وان لا تجامع المرأة فی حال الحیض ، فان أشباه ذلك لا سبیل إلیها الا بالشرع فالشرع
نظام الاعتقادات الصحیحة والافعال المستقیمة والدال على مصالح الدنیا والآخرة ، من عدل عنه فقد ضل سواء السبیل ، ولأجل ان لا سبیل للعقل إلى معرفة ذلك قال تعالى : وما كنا معذبین حتى نبعث رسولا ، وقال : ولو انا أهلكناهم بعذاب من قبله لقالوا : ربنا لولا أرسلت إلینا رسولا
نظام الاعتقادات الصحیحة والافعال المستقیمة والدال على مصالح الدنیا والآخرة ، من عدل عنه فقد ضل سواء السبیل ، ولأجل ان لا سبیل للعقل إلى معرفة ذلك قال تعالى : وما كنا معذبین حتى نبعث رسولا ، وقال : ولو انا أهلكناهم بعذاب من قبله لقالوا : ربنا لولا أرسلت إلینا رسولا
فنتبع آیاتك من قبل ان نذل ونخزى ، والى العقل والشرع أشار بالفضل والرحمة بقوله : ولولا فضل الله علیكم ورحمته لاتبعتم الشیطان الا قلیلا ، وعنى بالقلیل المصطفین الأخیار ( انتهى كلامه ) " <ref>همان  - حاشيه - ص 118-120.</ref>         
فنتبع آیاتك من قبل ان نذل ونخزى ، والى العقل والشرع أشار بالفضل والرحمة بقوله : ولولا فضل الله علیكم ورحمته لاتبعتم الشیطان الا قلیلا ، وعنى بالقلیل المصطفین الأخیار ( انتهى كلامه ) " <ref>همان  - حاشیه - ص 118-120.</ref>         


اقول :‌ نقدی بر ادله اخباریین :‌             
اقول :‌ نقدی بر ادله اخباریین :‌             
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش