۸۷٬۷۷۵
ویرایش
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی') |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
در برخی دیگر از منابع آمده است: | در برخی دیگر از منابع آمده است: | ||
اسماعیلیه از قرن سوم هجرى قمری عادت به استعمال این گیاه داشتند. در قرن پنجم هجرى چنان كه از اخبار صلیبیون معلوم مى شود، حشاشین كه همان اسماعیلیه باشند براى این كه دست به ترور و آدمكشى زده و از خود بیخود شوند از این گیاه اهریمنى استفاده مى كردند، از این جهت كلمهAssassin در زبان هاى اروپاى جنوبى به معناى اسماعیلیان حشیش كش به كار مى رفت. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 160</ref>مقریزى از یك دانشمند ایرانى نقل مى كند كه استعمال حشیش در قرن ششم هجرى توسط شیخى به نام حیدر اسماعیلى به مصر راه یافت. ظاهرا تخم این گیاه در زمان خسرو پرویز از هند به ایران و عراق و یمن برده شد. | |||
مقریزى ادامه می دهد:استعمال حشیش در مصر در میان طبقه توانگر و سرمایه دار قاهره شیوع پیدا كرد، به طورى كه امیر سودون شیخونى در سال 780 آن را در مصر ممنوع و جرایمى براى استعمال كنندگان تعیین کرد.بعدها استعمال آن شایع گشت و مردى اسماعیلى نسخه اى نوشت كه مى توان حشیش را با عسل آمیخت و آن را به كار برد و نام آن دارو را عقده (آمیخته و ممزوج) نام نهاد. شیره و عصاره حشیش را چرس خوانند و آن را اسرار مى نامند و به فارسى برگ بنگ و به عربى ورق الخیال مى خوانند و بعضى از مصنفان آن را سبز یا سبزه یا گیاه اخضر خواندند و عصاره آن را بنگاب گویند.به عقیده نگارنده حشاشین (چنانكه در پیش گفته شده است)، از این جهت به اسماعیلیه اطلاق مى گردد كه آنان بعضى اوقات حشیش استعمال مى كردند تا از خود بیخود شده و دشمن خود را به قتل رسانند و نهادن نامAssassin بر آن ها درست نیست، زیرا این كلمه از واژه اساس عربى مى آید و چون اسماعیلیه در مذهب خود اساس دین را اعتقاد به امام حى و اطاعت از دستورهاى او مى دانستند از این جهت ایشان را اساسیه یا اهل الاساس خواندند. <ref>مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 161</ref> <ref>سید حسن امین، دائرة المعارف اسلامیه ج 7، ص 440- 444.</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== |