۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عبد الکریم' به 'عبدالکریم') |
جز (جایگزینی متن - 'ناصر ال' به 'ناصرال') |
||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
=وجه تسمیه قم= | =وجه تسمیه قم= | ||
اینکه شهر قم در گذشته چه نامی داشته و چگونه به این اسم معروف شده است، به خوبی معلوم نیست . آنچه از منابع تاریخی و تحقیقات برخی از محققان استفاده میشود، این است که این شهر در کلمات قدما به تعابیر مختلفی مانند: کُم، کومه، کمندان، کونایا، کوآما، و غیر اینها نام برده شده<ref>لسان العجم، ص256؛ معجم البلدان، ج4، ص274؛ جغرافیای تاریخی قم، ص89</ref> و پس از فتوحات اسلامی یکی از کلمات (کومه) یا کمیندان با عروض تخفیف و تعریب به آن، به صورت قم در آمده است.<ref>تاریخ قدیم قم، حسن بن محمد، فصل اول، ص40، 25 و 42</ref> | اینکه شهر قم در گذشته چه نامی داشته و چگونه به این اسم معروف شده است، به خوبی معلوم نیست . آنچه از منابع تاریخی و تحقیقات برخی از محققان استفاده میشود، این است که این شهر در کلمات قدما به تعابیر مختلفی مانند: کُم، کومه، کمندان، کونایا، کوآما، و غیر اینها نام برده شده<ref>لسان العجم، ص256؛ معجم البلدان، ج4، ص274؛ جغرافیای تاریخی قم، ص89</ref> و پس از فتوحات اسلامی یکی از کلمات (کومه) یا کمیندان با عروض تخفیف و تعریب به آن، به صورت قم در آمده است.<ref>تاریخ قدیم قم، حسن بن محمد، فصل اول، ص40، 25 و 42</ref> | ||
صاحب تاریخ قم به نقل از احمد بن محمد برقی (م274) مینویسد: زمین قم محل گردآمدن آب رودخانهها و علفزار بود. چون در اصطلاح عرب به چنین محلّی قم گفته میشد، این محل به اسم قم معروف شده. او همچنین نقل کرده است که صحرانشینان برای آب و علف این محل، در این سرزمین فرود میآمدند و خانههایی که برای سکونت خود درست میکردند، کومه نامیده میشدند. این کلمه به تدریج تخفیف یافت و به صورت کُم در آمد، سپس به کلمه قم معرّب گردید و به این اسم معروف شد.<ref>همان؛ تاریخ قم، | صاحب تاریخ قم به نقل از احمد بن محمد برقی (م274) مینویسد: زمین قم محل گردآمدن آب رودخانهها و علفزار بود. چون در اصطلاح عرب به چنین محلّی قم گفته میشد، این محل به اسم قم معروف شده. او همچنین نقل کرده است که صحرانشینان برای آب و علف این محل، در این سرزمین فرود میآمدند و خانههایی که برای سکونت خود درست میکردند، کومه نامیده میشدند. این کلمه به تدریج تخفیف یافت و به صورت کُم در آمد، سپس به کلمه قم معرّب گردید و به این اسم معروف شد.<ref>همان؛ تاریخ قم، ناصرالشریعة، ص25</ref> | ||
باز صاحب تاریخ قم، به نقل دیگری از حمزه بن حسن، صاحب تاریخ اصفهان، مینویسد که قم از کلمه کمیدان که یکی از بلوکهای قدیم آن بوده، تخفیف یافته و به صورت کلمه قم درآمده و این همان قولی است که یاقوت حموی در این باره نقل کرده است.<ref>معجم البلدان، ج4، ص274و 397</ref> | باز صاحب تاریخ قم، به نقل دیگری از حمزه بن حسن، صاحب تاریخ اصفهان، مینویسد که قم از کلمه کمیدان که یکی از بلوکهای قدیم آن بوده، تخفیف یافته و به صورت کلمه قم درآمده و این همان قولی است که یاقوت حموی در این باره نقل کرده است.<ref>معجم البلدان، ج4، ص274و 397</ref> | ||
در روایات اسلامی آمده: پیامبر اسلام به هنگام عروج به آسمانها ابلیس را مشاهده کرد که در این سرزمین نشسته و دستانش را تا مرفق بر زانوها انداخته است. وقتی جبرئیل او را معرفی کرد، پیامبر اسلام خطاب به او فرمود: «قم؛ (یعنی برخیز)، ای ملعون!...»<ref>تاریخ قدیم قم، ص27؛ تاریخ قم، | در روایات اسلامی آمده: پیامبر اسلام به هنگام عروج به آسمانها ابلیس را مشاهده کرد که در این سرزمین نشسته و دستانش را تا مرفق بر زانوها انداخته است. وقتی جبرئیل او را معرفی کرد، پیامبر اسلام خطاب به او فرمود: «قم؛ (یعنی برخیز)، ای ملعون!...»<ref>تاریخ قدیم قم، ص27؛ تاریخ قم، ناصرالشریعه، ص17</ref> از مضمون روایت مزبور بر میآید که ابلیس از این سرزمین رانده شده و این شهر جزء بلاد امن الهی قرار گرفته است. | ||
این گونه روایات هم سبب اشتهار کلمه قم برای این شهر در بین مسلمانان شده است. | این گونه روایات هم سبب اشتهار کلمه قم برای این شهر در بین مسلمانان شده است. | ||
به هر حال، سبب تسمیه این شهر هر چه که باشد، در زبان روایات به ویژه روایات منقول از امام صادق(ع)، این شهر با همین نام ذکر شده است و ساکنان آن مورد توجه قرار گرفتهاند. | به هر حال، سبب تسمیه این شهر هر چه که باشد، در زبان روایات به ویژه روایات منقول از امام صادق(ع)، این شهر با همین نام ذکر شده است و ساکنان آن مورد توجه قرار گرفتهاند. | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
==اشعریان مهمترین طایفه مهاجر به قم== | ==اشعریان مهمترین طایفه مهاجر به قم== | ||
جماعتی از اشعریان تیره مالک بن عامر اشعری به دلایل سیاسی شبانه کوفه را به قصد مناطق دوردست ایران ترک کرده، از کوره راههای فرعی مناطق شرق عراق خود را به کوههای سر به فلک کشیده عرب فارس رساندند. این جماعت که بنا به نقلهای مختلف<ref>تاریخ قم ، حسن بن محمد، ص240،244 و260؛ معجم البلدان، ج4،ص397؛ تقویم البلدان</ref> خواه همه فرزندان سعد و سائب را شامل شود، یا فقط فرزندان سعد (یعنی عبدالله، احوص، فرزندان و خادمان آنان)، با طی راههای پرمشقّت و با دادن تلفات جانی بسیاری،<ref>همان؛ | جماعتی از اشعریان تیره مالک بن عامر اشعری به دلایل سیاسی شبانه کوفه را به قصد مناطق دوردست ایران ترک کرده، از کوره راههای فرعی مناطق شرق عراق خود را به کوههای سر به فلک کشیده عرب فارس رساندند. این جماعت که بنا به نقلهای مختلف<ref>تاریخ قم ، حسن بن محمد، ص240،244 و260؛ معجم البلدان، ج4،ص397؛ تقویم البلدان</ref> خواه همه فرزندان سعد و سائب را شامل شود، یا فقط فرزندان سعد (یعنی عبدالله، احوص، فرزندان و خادمان آنان)، با طی راههای پرمشقّت و با دادن تلفات جانی بسیاری،<ref>همان؛ ناصرالشریعه، ص74؛ گنجینه آثار، عباس فیض، ص145</ref> در مناطق کوهستانی ایران، از میانه دشتهای نهاوند، ملایر، اراک، محلات، به منطقه قهستان قم رسیدند و به سال 95 و در نزدیکیهای روستای ابرشبحان یا روستای کمیدان و یا در بین حصارهای براوستان، میجان و شهرستان، بنا به نقلهای مختلفی که رسیده است.<ref>همان، مقدمه کتاب تاریخ قم، چاپ کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ص37</ref> فرود آمدند و چادر زدند. | ||
اشعریان که به همراه خانوادهها، خادمان و احشام خود کاروان بزرگی را به راه انداخته بودند، با استقبال یزدان فازار، رئیس منطقه قم، مواجه شدند. | اشعریان که به همراه خانوادهها، خادمان و احشام خود کاروان بزرگی را به راه انداخته بودند، با استقبال یزدان فازار، رئیس منطقه قم، مواجه شدند. | ||
<ref>تاریخ قدیم قم؛ ص74 و264، چاپ جدید، ص740؛ معجم البلدان، ج4، ص378؛ تقویم البلدان، ابوالفداء، ص409؛ الانساب، ص461؛ مقدمه تاریخ قم</ref> | <ref>تاریخ قدیم قم؛ ص74 و264، چاپ جدید، ص740؛ معجم البلدان، ج4، ص378؛ تقویم البلدان، ابوالفداء، ص409؛ الانساب، ص461؛ مقدمه تاریخ قم</ref> |