عمر بن أحمد بن سمیط: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
او در دامان مادرش بزرگ شد؛ زیرا پدرش در آن زمان در استانبول مهمان شاهزاده فضل پاشا بود. تحصیلات خود را با آموختن قرآن در شهر اتساندرا آغاز کرد. شش ساله بود که پدرش هنگام بازگشت به آفریقا او را به زنگبار برد و در آنجا دو سال تحت هدایت و نظارت پدرش تعلیم دید. هشت ساله بود که او را به شبام در حضرموت فرستاد تا در میان خانواده اش زندگی کند و زهد و تقوا و سبک زندگی سادات باعلوی را بیاموزد و راه سلف خود را در پیش گیرد. سپس به زنگبار بازگشت و در آنجا تحصیلاتش را نزد پدرش ادامه داد.
او در دامان مادرش بزرگ شد؛ زیرا پدرش در آن زمان در استانبول مهمان شاهزاده فضل پاشا بود. تحصیلات خود را با آموختن قرآن در شهر اتساندرا آغاز کرد. شش ساله بود که پدرش هنگام بازگشت به آفریقا او را به زنگبار برد و در آنجا دو سال تحت هدایت و نظارت پدرش تعلیم دید. هشت ساله بود که او را به شبام در حضرموت فرستاد تا در میان خانواده اش زندگی کند و زهد و تقوا و سبک زندگی سادات باعلوی را بیاموزد و راه سلف خود را در پیش گیرد. سپس به زنگبار بازگشت و در آنجا تحصیلاتش را نزد پدرش ادامه داد.


بازگشت او به شرق آفریقا  
=بازگشت او به شرق آفریقا=
او به درخواست سلطان خود برای کار در زمینه عدالت به زنگبار بازگشت و تا پس از انقلاب در سال ۱۳۸۳ ه .ش زنگبار را ترک نکرد و در ۱۳۸۴ ه .ش به شهر الحدرموت رفت و در آنجا قصد زندگی داشت اما در نتیجه اوضاع سیاسی آن زمان به زادگاهش کومور در سال ۱۳۸۴ ه .خ بازگشت. او پس از بازگشت به کومور، فعالیت های وکالت، شغل اصلاحات و مددکار اجتماعی خود را از سر گرفت و راهنمای و مدافع انتشار علم محمدان و وکالت در حال حرکت بین شهرها و روستاهای آن را تأسیس کرد. او اولین متی کومور را منصوب کرد، در تأسیس چندین انجمن اسلامی برای توسعه کارهای آموزشی، علمی و فرهنگی اسلامی شرکت کرد و به طور مؤثر به کارهای خیریه مشغول شد و سود زیادی به مردم آن رساند و به بسیاری از فرقه ها و مردم تحویل داده شد و خدا انسان های زیادی به او داد، نه تنها موعظه و هدایت، بلکه تأسیس تعدادی از افراد زیادی را به او داد. پروژه های خیریه، مساجد، مدارس، منابع آب و مخازن را به خاطر قطع باران ساخته و ستود و اثر انگشت کار و تلاش او تا به امروز ادامه دارد.
او به درخواست سلطان زنگبار برای کار در زمینه قضاوت به آنجا رفت و تا پس از انقلاب سال ۱۳۸۳ه.ق زنگبار را ترک نکرد و در ۱۳۸۴ه.ق به الشحر حضرموت رفت و در آنجا قصد زندگی داشت اما در نتیجه اوضاع سیاسی آن زمان به زادگاهش کومور در سال ۱۳۸۴ه.ق بازگشت. او پس از بازگشت به کومور، فعالیت های تبلیغی، و رویه اصلاحات فرهنگی و خدمات اجتماعی خود را از سر گرفت و راهنما و مدافع انتشار علم محمدی در بین شهرها و روستاها بود. او به عنوان اولین مفتی کومور تعیین شد. در تأسیس چندین انجمن اسلامی برای توسعه کارهای آموزشی، علمی و فرهنگی اسلامی شرکت کرد و به طور مؤثر به کارهای خیریه مشغول شد و سود زیادی به مردم آن رساند و به بسیاری از فرقه ها و مردم به وسیله او مسلمان شدند.
، نه تنها موعظه و هدایت، بلکه تأسیس تعدادی از افراد زیادی را به او داد. پروژه های خیریه، مساجد، مدارس، منابع آب و مخازن را به خاطر قطع باران ساخته و ستود و اثر انگشت کار و تلاش او تا به امروز ادامه دارد.


دیدارهای او از شبام  
=سفر به شبام=
با وجود دلمشقت اقامت در آن شهرها، کشوری را که او را در آغوش گرفته بود فراموش نکرد، او را بزرگ کرد و شبام را به او آموخت و دوباره پس از دیدار دیگری از آن ها به خاطر جای شان و بازدید از زیارتگاه های اجدادش، پدربزرگ و مادربزرگ و شیخ به دنبال آثار خود را، و مردم شبام در ورود او بودند او را با استقبال فوق العاده دریافت می کنند، تقلا به سمت او، احاطه او، و همه او می خواهد به رسمیت شناختن دانش خود را به رسمیت شناخته شده است، و سپس او را پر از طبل، و جوخه تیزی آنها را با استقبال از آهنگ تا زمانی که او به محل اقامت خود می رسد ارائه.
با وجود دلمشقت اقامت در آن شهرها، کشوری را که او را در آغوش گرفته بود فراموش نکرد، او را بزرگ کرد و شبام را به او آموخت و دوباره پس از دیدار دیگری از آن ها به خاطر جای شان و بازدید از زیارتگاه های اجدادش، پدربزرگ و مادربزرگ و شیخ به دنبال آثار خود را، و مردم شبام در ورود او بودند او را با استقبال فوق العاده دریافت می کنند، تقلا به سمت او، احاطه او، و همه او می خواهد به رسمیت شناختن دانش خود را به رسمیت شناخته شده است، و سپس او را پر از طبل، و جوخه تیزی آنها را با استقبال از آهنگ تا زمانی که او به محل اقامت خود می رسد ارائه.