۱۸۷
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «'''تاثیر جریانات فکری هند و پاکستان بر مسائل افغانستان''' عنوان مدخلی است که به...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
به هر حال مدرسه؛ پابه پای زمان پیش رفت و در کنار مسجد کوچک بر حجم خویش افزود و رفتهرفته دارای عمارات متعدد، مساحت وسیع، دانشجویان اساتید و کارمندان بیشمار شد. به مرور خط مشی دینی و ملی این موسسه مذهبی آنچنان مشهور گردید که در ردیف بزرگترین مدارس آسیا جای گرفت و دانشجویان از همه ممالک اسلامی بدان جا عزیمت کردنده حتی بعضی به واسطه اشتهارش آن را «الازهر آسیا» نام نهادند. | به هر حال مدرسه؛ پابه پای زمان پیش رفت و در کنار مسجد کوچک بر حجم خویش افزود و رفتهرفته دارای عمارات متعدد، مساحت وسیع، دانشجویان اساتید و کارمندان بیشمار شد. به مرور خط مشی دینی و ملی این موسسه مذهبی آنچنان مشهور گردید که در ردیف بزرگترین مدارس آسیا جای گرفت و دانشجویان از همه ممالک اسلامی بدان جا عزیمت کردنده حتی بعضی به واسطه اشتهارش آن را «الازهر آسیا» نام نهادند. | ||
=== بریلویه=== | |||
بریلویهها جریان رادیکالی هستند که از افکار و اندیشههای شاه ولیالله دهلوی نشأت میگرفتند. این نهضت در آغاز یک نهضت فرهنگی بود که اصلاح افکار دینی و خرافاتزدایی را از زندگی جامعه مسلمانان هند هدف اساسی خود قرار داده بود اما پس از او پسرش شاه عبدالعزیز (۱۷۴۶- ۱۸۲۴) و نوهاش شاه اسماعیل آن را به یک جنبش اجتماعی- سیاسی تبدیل کردند و علیه سلطه انگلستان موضع گرفتند. | |||
=جریان های اجتماعی = | |||
==جریان های اجتماعی قبل از سال 1947م== | |||
سیداحمد بریلوی در ژانویه ۱۸۲۶ به همراه تقرباً پنج هزار مسلمان که به سبب اهداف جهادی خود مجاهد خوانده میشدند. به سوی مناطق مرزی افغانستان حرکت کرد و سرانجام در نزدیکی پیشاور مستقر شد. او در اوایل سال ۱۸۲۷ نوعی حکومت اسلامی بنیان نهاد و بسیاری از افراد محلی را علیه حاکمان سیک بسیج کرد و چهار سال با سیکها درگیر بود | |||
==جریان های اجتماعی بعد از سال 1947م== | |||
===جماعت اسلامی پاکستان=== | |||
جماعت اسلامی مودودی گروه «جماعت اسلامی پاکستان» را بنیان نهاد. این حزب امروز بررگترین حزب اسلامی در پاکستان به شمار میآید. رهبری کنونی «جماعت اسلامی» را قاضی حسین احمد به عهده دارد. قاضی حسین احمد طرفدار وحدت اسلامی و مبارزه با نفوذ فرهنگ غربی است؛ اما روش مبارزاتی او کاملاً مسالمتآمیز و غیرانقلابی است و تحول فرهنگی را قبل از هر نوع تحولی در نظام سیاسی, ضروری میشمارد. جماعت اسلامی در دوران جهاد افنانستان, از جمعیت اسلامی برهانالدین ربانی و حزب اسلامی حکمتیار به شکل قوی حمایت مینمود. | |||
«جماعت اسلامی» مهمترین حزب اسلامی در پاکستان شناخته شده که در ۲۶ اوت در لاهور تأسیس شد. در زمان تأسیس فقط ۷۵ عضو داشت اما پس از مدتی بر اعضا و هواداران آن به شدت اضافه شد به طوری که در آوریل ۱۹۴۲ حدود هفتصد نفر به عضویت آن درآمدند. شخصیت علمی و فکری رهبر آن مولوی مودودی (۱۹۷۹-۱۹۰۳) بود که در رشد جماعت اسلامی تأثیر بهسزایی داشت. مودودی به عنوان یک متفکر، نویسنده و روشنفکر که داعیه ایجاد تحول فکری و فرهنگی در میان مسلمانان شبهقاره را داشت در مجامع علمی و روحانی آن روز به خوبی شناخته شده بود. جماعت اسلامی در واقع مرهون شخصیت علمی مودودی است. | |||
در پاکستان سازمانهای نظامی و اطلاعاتی در تعیین خط مشیهای مربوط به افغانستان نقش ویژه دارند و جناح سیاسی نسبتاً بیقدرت است. همین طور احزاب رادیکال اسلام گرا به خصوص جماعت اسلامی و اکنون جمعیت علمای اسلامی نقش اصلی را به ترتیب در پشتیبانی از مجاهدین و طالبان بازی کردهاند. | |||
===جمعیت علمای اسلام=== | |||
جمعیت علمای اسلام از لحاظ فکری, به مکتب دیوبندی وابسته است. دیوبندیها اصولا پیرو مکتب فکری شاه ولیالله به شمار میروند. این مکتب از نظر فقهی پیرو ابوحنیفه و از لحاظ کلامی، پیرو اشاعره و ابنتيمیه است. جمعیت علمای اسلام انشعابی از جمعیت علمای هند است که در دسامبر ۱۹۳۷ همزمان با به وجود آمدن پاکستان مشغول فعالیت شد. امروز حداقل دو گروه (گروه فضلالرحمان و گروه سمیعالحق) در پاکستان تحت عنوان جمعیت علمای اسلام فعالیت دارند. | |||
بنیانگذاران این مدرسه، حنفیانی سختگیر بودند و آنان تجدید حیات علوم کلامی- اسلامی در هند را وجهه همت خود قرار دادند و دانشهای جدید را از مواد درسی خویش حذف کردند. مکتب دیوبندی پس از این که رنگ سیاسی یافت, علمای وابسته به آن با همکاری تعدادی از علمای وابسته به جناحهای دیگره گروه «جمعیتالعلمای هند» را در سال ۱۹۱۹ به وجود آوردند. پس از تجزیه هند و به وجود آمدن پاکستان, شاخه انشعابی آن, با عنوان «جمعیتالعلمای اسلام» فعالیتهای خود را در پاکستان فعلی ادامه داد. | |||
فضلالرحمان و سمیعالحق هر دو پشتون تبار بوده در ایالتهای بلوچستان وسرحد که موطن اصلی پشتونهای پاکستان به شمار می آیده دارای نفوذ فوقالعاده ای هستند. طلاب علوم دینی افغانستان, رابطه تاریخی دیرینهای با مدارس دیوبندی در شبهقاره هند داشتهاند. قبل از تجزیه هند و به وجود آمدن کشوری به نام پاکستان در سال اکثر طلاب اهل سنت افغانستان برای ادامه تحصیل به مدارس دیوبندیه در هند میرفتند. | |||
جمعیت العلمای اسلام به رهبری موّسس جدید خود. بشیر احمد عثمانی به حزب سیاسی- مذهبی دیوبندیها تبدیل شد. اين حزب, امروز به دو گروه اکثریت و اقلیت تقسیم میگردد. رهبری جناح اکثریت را فضلالرحمان و رهبری جناح اقلیت را سمیعالحق به عهده دارد. این دو رهبر, هر دو متعلق به گروه قومی پشتون هسستند و از لحاظ فکری از طرفداران سرسخت سنت و سیره خلفا و صحابه معتقد به نظریات علمای سلف و مخالف با اجتهاد و تجدد به شمار میروند. روابط این دو رهبر پشتونتبار دیوبندی با گروه طالبان بسیار عمیق و ریشهدار است. | |||
جمعیت علمای اسلام یکی از حامیان جدی طالبان بود. رهبران و سران طالبان غالبا در مدارس دینی وابسته به جمعیت علمای اسلام آموزش دینی دیدهاند. فضلالرحمان برای ابراز حمایت جدی و همسویی سیاسی با طالبان در ۲۱ ژوئن ۱۹۹۹ در رأس هیأت بزرگی وارد قندهار شد و در آنجا با ملاعمر حمایت همهجانبه خود را از طالبان اینگونه اعلام داشت: افراد جمعیت کرام طلباء مجاهدین و نوجوانان همواره برای بقاء استحکام و مبارزه در راه حکومت اسلامی روی کار آمده در افغانستان با شما مساعدت خواهند کرد. دفاع سرسختانه جمعیت از طالبان و اسلامگرایان تندرو و همکاری جدی با دولت سکولار نوازشریف و مشرف, دوگانگی در شیوه تفکر و عمل این جمعیت است. از طرف دیگر اين جمعیت، ارتباط نزدیکی با سرویس امنیت پاکستان (آی اس آی) دارد که آن را به سمت گرایشهای انعطافناپذیر مذهبی و محدود شدن در جناح خاص فکری دیوبندی کشانده است. | |||
جمعیت علمای اسلام در دوران جهاد افغانستان یکی از حامیان جدی نهضت مقاومت افغانستان بود و بعدها از طالبان و اسامهبن لادن حمایت کرد. رهبران و سران طالبان غالبا در مدارس دینی وابسته به جمعیت علمای اسلام آموزش دینی دیدهاند. | |||
دفاع سرسختانه «جمعیت» از اسلام گرایان تندرو در افغانستان و کشمیر در حالی که فشارهای بین المللی علیه طالبان به شدت افزایش یافته بو دلیل روشنی بر بیاعتنایی مطلق جمعیت به نظام بین الملل است. بیاعتنایی به نظام بینالملل, یکی از ویژگیهای تمام اسلامگرایان تندرو در سراسر کشورهای اسلامی است. | |||
===جمعیت علمای پاکستان=== | |||
تأسیس و فعالیت در شبهقاره به قبل از سال ۱۹۴۷ برمیگردد. این حزب از لحاظ فکری, به مکتب فکری «بریلوی» وابسته است که پس از اعلام موجودیت پاکستان» تأسیس شد. موسس مکتب بریلوی احمدرضا بریلوی (۱۹۲۱-۱۸۵۶) ملقب به عبدالمصطفی» از عرفا و دانشمندان شبهقاره بود. او تبار افغانی داشت و پیرو مذهب حنفی و طریقه قادری بود. او در بریلی. ایا آتراپرادش در شمال هند به دنیا آمد و همان جا درگذشت. این سازمان در سال ۱۹۴۷ از استقلال پاکستان حمایت کرد و پس از تشکیل کمور پاکستان, جای خود را به «جمعیت العلمای پاکستان» داد. | |||
بریلویان مدارس دینی پرشماری در هند و پاکستان دارند؛ از جمله دارالعلوم اشرفیه مبارک¬پور هند (تأسیس ۱۹۰۸ جامعه حبیبیه (تأسیس۱۹۴۰) و دارالعلوم غریبنواز (تأسیس ۱۹۶۵). جامعه نعیمیه در مرادآباد؛ جامعه رضویه منظرالاسلام در بریلی که احمدرضا در سال ۱۳۲۲ تأسیس کرده است. بریلویان در سال ۱۹۷۲ در پاکستان حدود ۱۲۴ مدرسه و مراکز پژوهشی معروفی نیز در کراچی, لاهور, مبارکپور داشته اند. هردو تفکر مهم بریلوی و دیوبندی تأثیرات خود را در افغانستان برجای گذاشته است. جمعیتالعلمای اسلام پاکستان را دیوبندیه و جمعیتالعلمای پاکستان را بریلویه تأسیس کردند. | |||
جمعیت علمای پاکستان از سال ۱۹۴۸ به بعد دوشادوش احزاب اسلامی دیگر در عرصههای سیاسی حاضر و در سال ۱۹۴۹ برای تصویب «قرارداد مقاصد» از مواضع جماعت اسلامی مودودی؛ حمایت به عمل آورد. این جمعیت، به مکتب مذهبی بریلوی وابسته است. این مکتب پس از مکتب دیوبندی و در واکنش به آن تأسیس شد. جمعیت علمای پاکستان گروه سیاسی نماینده مکتب فکری بریلوی است. این حزب گرچه یک حزب عمومی و سرتاسری است. به دلیل محدودیت پایگاه مردمی آن که عمدتاً به سطح مدارس محدود میشود. نتوانسته موفقیت شایانی کسب کند. | |||
===سپاه صحابه=== | |||
یک روحانی سنی به نام «حق نواز جهنگوی» اين گروه را در اوایل دهه ۱۹۸۰ تأسیس کرد. او در سال ۱۹۹۰ به قتل رسید. بعد از او اعظم طارق مسئولیت این گروه را به عهده گرفت. جریان دیوبندی در پاکستان در قالب جمعیت علمای اسلام ادامه یافت و از حامیان اصلی گروه طالبان در افنانستان بود. این جمعیت در به وجود آوردن انجمن سپاه صحابه نقش داشته و با تروریستهای فرقهای همکاری دارد. | |||
بیشترین مدارسی را که طالبان در آنجا آموزش دیدهاند را سازمانهای افراطی سنی چون سپاه صحابه اداره می کنند که ارتباط تنگاتنگ با گروه طالبان در افغانستان دارند. مدرسه اسلامیه فیضالعلوم در نزدیکی حیدرآباد پاکستان مقر جمعیت العلمای اسلام است که به رهبری فضلالرحمان به عنوان مرکز مهم طالبان در سند مشهور است. | |||
===طالبان=== | |||
شکلگیری طالبان از نتایج جریانهای شبهقاره به ویژه پاکستان است. پاکستان در یک زد و بند سیاسی اقتصادی و نظامی و با استفاده از بستر بحرانی در افغانستان, به کمک سرویسهای جاسوسی امریکا و انگلیس و کمک مالی عربستان سعودی جنبش وابسته طالبان را با هدف ایجاد امنیت مسیر تجاریاش با آسیای میانه و خاتمه دادن به مسأله سیاسی پشتونستان به وجود آورد. از بیست سال پیش به این طرف که ژنرال ضیاءالحق دیکتاتور نظامی و بنیادگرای پاکستان تصمیم گرفت که پاکستان را به پشتیبان مجاهدین أففانی تبدیل کند تمامی مسائلی که در افغانستان میگذرد آهستهآهسته به مسائل داخلی پاکستان تبدیل شد. | |||
درباره ماهیت این دستپرورده پاکستان گروهی آنان را سربازان پاکستان برای تأمین منافع آن کشور در اقغانستان, گروهی آنان را طالبان مدارس دینی پاکستان به منظور برپایی حکومت اسلامی و گروهی آنهارا مهرههای امریکایی میخوانند اما آنچه از شواهد مستند تاریخی و روابط اين گروه با دیگر کشورها میتوان برداشت نمود این است که سران وگردانندگان اصلی این گروه روابط محکمی با پاکستان، انگلیس، عربستان سعودی و امریکا داشتهاند. | |||
بسیاری از طالبان شناسنامه پاکستانی دارند. در حالی که همه طالبان به زبان مادری خود یعنی پشتو صحبت میکننده زبان دوم آنها نیز فارسی (زبان مشترک افغانها) نیست. بلکه زبان اردوی پاکستانی است. هزاران نفر از آنها در انتخابات سال ۱۹۹۷ دربلوچستان, به حزب پاکستانی مورد علاقه خود یعنی جمعیت علمای اسلام رأی دادند. | |||
===دیوبندیه و طالبان=== | |||
تفکر دینی طالبان در حقیقت همان تفکر دیوبندی است که نسخه بدل «وهابیگری» در شبهقاره هند به شمار میرود. پایگاه ایدئولوژیک طالبان عبارت از شکل افراطی بینش «دیوبندی» بود که احزاب اسلامی پاکستان در اردوگاههای مهاجرین افغان در پاکستان تبلیغ می¬کردند. فرقه دیوبندی در هند بریتانیا برای مبارزه با حاکمیت غیر مسلمانها و جامعه اسلامی و اتحاد آنان سر برآورد. | |||
مدارس دیوبندی در پاکستان, جنبش مذهبی موسوم به «جمعیتالعلماء اسلام» را به راه انداختند. در سال ۱۹۶۲ مولانا غلام غوث حضروی جمعیتالعلماء را به حزب سیاسی تبدیل کرد. مبارزات جمعیتالعلماء و کشمکش خونین آن با «جماعت اسلامی», بزرگترین اختلاف احزاب اسلامی پاکستان بود. رژیم نظامی ضیاءالحق به همه مدار فرقههای مذهبی کمک مالی میکرد. در سال ۱۹۷۱ تنها نهصد مدرسه دینی در پاکستان وجود داشت اما در پایان دوره ضیاءالحق در سال ۱۹۸۸ حدود هشت هزار مدرسه رسمی دینی و ۲۵۰۰۰ مدرسه (حوزه علمیه) ثبت نشده فسال بودند که در آنها بیش از نیم میلیون طلبه تحصیل میکردند. | |||
مهمترین شاخه دیوبندیسم یا جمعیتالعلماء توسط مولانا سمیعالحق رهبری میشد که رهبر سیاسی و مذهبی» عضو «مجمع ملی» و سناتور بود که مدرسهاش مهمترین مرکز آموزش رهبران طالبان شد. دست کم هشت وزیر کابینه طالبان و بیش از بیست والی(استاندار), فرمانده نظامی، قاضی و مقامهای ارشد طالبان در زمره فارغ التحصیلان «دارالعلوم حقانیه» سمیع الحق بودند. یونس خالص و محمدنبی محمدی محصل همان مدرسه به شمار میآمدند. | |||
سمیعالحق دائماً با ملاعمر تماس داشت و در مناسبات و امور بینالمللی به کمک او ميشتابد. او در سازماندهی طلاب پاکستانی برای شرکت در جنگ افغانستان نقش مهمی ایفا کرد. سمیعالحق در پی شکست طالبان در مزار شریف در سال ۱۹۹۷ تمام طلبههایش را به جبهههای جنگ به کمک طالبان فرستاد. در سال ۱۹۹۸ نشستی بین رهبران طالبان و مسئولان دوازده مدرسه علمیه در شمال غرب پاکستان برگزار شد تا مدرسهها را به مدت یک ماه تعطیل کنند و آنان حدود هشت هزار تن از طلاب را به افغانستان اعزام کردند. |
ویرایش