نهایة الاقدام فی علم الکلام (کتاب): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'كلام' به 'کلام')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:


=معرفی اجمالی=
=معرفی اجمالی=
نهایة الإقدام فی علم الکلام، تألیف ابوالفتح محمد بن عبدالكریم شهرستانى، كتابى کلامى در مورد بعضى از مسائل [[اصول دین]]؛ همچون [[توحید]] ، [[نبوت]] و [[عصمت]]، در قرن ششم، به زبان عربى نگاشته شده است. این کتاب، از جمله آثاری است كه بسیارى از اهل علم، حواشى آثارشان را از این كتاب أخذ كرده‌اند.
نهایة الإقدام فی علم الکلام، تألیف ابوالفتح محمد بن عبدالکریم شهرستانى، کتابى کلامى در مورد بعضى از مسائل [[اصول دین]]؛ همچون [[توحید]]، [[نبوت]] و [[عصمت]]، در قرن ششم به زبان عربى نگاشته شده است. این کتاب، از جمله آثاری است که بسیارى از اهل علم حواشى آثارشان را از این کتاب أخذ کرده‌اند.
=تعلیق و توثیق کتاب=
=تعلیق و توثیق کتاب=


تعلیق، تخریج و توثیق این كتاب به همراه ضبط نص و اصلاح آن توسط آقاى احمد فرید مزیدى انجام گرفته است. این كتاب قبل از این در [[اروپا]] و سپس در [[مصر]] چاپ شده است.
تعلیق، تخریج و توثیق این کتاب به همراه ضبط نص و اصلاح آن توسط آقاى احمد فرید مزیدى انجام گرفته است. این کتاب قبل از این در [[اروپا]] و سپس در [[مصر]] چاپ شده است.


كتاب حاضر با مقدمه‌اى از آقاى احمد فریدى در جامعه الازهر قاهره آغاز گردیده، سپس ترجمه‌اى از مؤلف و بعد از آن اصل كتاب شروع شده است.
کتاب حاضر با مقدمه‌اى از آقاى احمد فریدى در جامعه الازهر قاهره آغاز گردیده، سپس ترجمه‌اى از مؤلف و بعد از آن اصل کتاب شروع شده است.


سبک نگارش این كتاب چنین است كه با آوردن اقوال مختلف و سپس رد یا تایید آن قول، با استفاده از برهان به شرح و توضیح مطالب خویش پرداخته است. این كتاب داراى 20 عنوان كه از آن به قاعده تعبیر كرده است، تشكیل یافته است.
سبک نگارش این کتاب چنین است که با آوردن اقوال مختلف و سپس رد یا تایید آن قول، با استفاده از برهان به شرح و توضیح مطالب خویش پرداخته است. این کتاب داراى 20 عنوان که از آن به قاعده تعبیر کرده است، تشکیل یافته است.


=محتوای کتاب=
=محتوای کتاب=
قاعده اول درباره حدوث عالم و بیان استحاله حوادثى كه اولى براى آنها نیست و همچنین استحاله وجود اجسامى كه تناهى مكانى ندارند، مى‌باشد.
قاعده اول درباره حدوث عالم و بیان استحاله حوادثى که اولى براى آنها نیست و همچنین استحاله وجود اجسامى که تناهى مکانى ندارند، مى‌باشد.


در ابواب بعدى این كتاب مباحثى در توحید و ابطال مذهب تعطیل و بحثى پیرامون احوال مطرح شده است. منظور از حال، طبق گفته مؤلف چیزى نیست كه برایش بتوان تعریف حقیقى ذكر كرد، بلكه ضابطه‌اى براى تقسیم دارد كه آن را به ما یعلل و ما لایعلل تقسیم مى‌كند، و منظور از ما یعلل احكامى است كه براى معانى كه قائم به ذات هستند و ما لایعلل، صفاتى هستند كه احكام براى آن معانى واقع نمى‌شوند.
در ابواب بعدى این کتاب مباحثى در توحید و ابطال مذهب تعطیل و بحثى پیرامون احوال مطرح شده است. منظور از حال، طبق گفته مؤلف چیزى نیست که برایش بتوان تعریف حقیقى ذکر کرد، بلکه ضابطه‌اى براى تقسیم دارد که آن را به ما یعلل و ما لایعلل تقسیم مى‌کند، و منظور از ما یعلل احکامى است که براى معانى که قائم به ذات هستند و ما لایعلل، صفاتى هستند که احکام براى آن معانى واقع نمى‌شوند.


از مباحث فلسفى چون معدوم و این كه آیا معدوم شئ است یا نه و در هیولا و رد بر كسانى كه هیولا را بدون صورت وجود اثبات كرده‌اند و همچنین در علم و اراده ازلى الهى بحث شده است از حقیقت کلام انسانى و نطق نفسانى سخن به میان آمده است. چون نویسنده این كتاب از اهل تسنن مى‌باشد، طبق قاعده آنان از ادله عقلى و نقلى در مورد رؤیت خدا، بابى را آورده كه بیشتر اشاره به اثبات رؤیت روى داستان [[حضرت موسی|حضرت موسى(ع)]] است كه مى‌فرمود: "رب أرنى أنظر إلیك".
از مباحث فلسفى چون معدوم و این که آیا معدوم شئ است یا نه و در هیولا و رد بر کسانى که هیولا را بدون صورت وجود اثبات کرده‌اند و همچنین در علم و اراده ازلى الهى بحث شده است از حقیقت کلام انسانى و نطق نفسانى سخن به میان آمده است. چون نویسنده این کتاب از اهل تسنن مى‌باشد، طبق قاعده آنان از ادله عقلى و نقلى در مورد رؤیت خدا، بابى را آورده که بیشتر اشاره به اثبات رؤیت روى داستان [[حضرت موسی|حضرت موسى(ع)]] است که مى‌فرمود: "رب أرنى أنظر إلیک".


از حسن و قبح عقلى و ابطال غرض و علت براى افعال الهى و معناى توفیق و شكر و أجل و رزق مطالبى را بیان داشته است. در مورد نفى غرض و علت براى خدا، مى‌گوید: اگر خدا بخواهد در افعال خود غرضى داشته باشد، بایستى عاملى روى خدا تأثیر بگذارد كه آن فعل را انجام دهد، حال چه آن عامل براى خداوند نفعى داشته باشد و چه نداشته باشد، در هر صورت خدا نفع و ضررى قبول نمى‌كند و هیچ عاملى نمى‌تواند روى او تأثیر بگذارد.
از حسن و قبح عقلى و ابطال غرض و علت براى افعال الهى و معناى توفیق و شکر و أجل و رزق مطالبى را بیان داشته است. در مورد نفى غرض و علت براى خدا، مى‌گوید: اگر خدا بخواهد در افعال خود غرضى داشته باشد، بایستى عاملى روى خدا تأثیر بگذارد که آن فعل را انجام دهد، حال چه آن عامل براى خداوند نفعى داشته باشد و چه نداشته باشد، در هر صورت خدا نفع و ضررى قبول نمى‌کند و هیچ عاملى نمى‌تواند روى او تأثیر بگذارد.


قاعده نوزدهم كتاب در اثبات نبوت و تحقیق معجزات و وجوب عصمت [[انبیاء]] است و قاعده آخر خاص اثبات نبوت [[پیامبر اسلام]] مى‌باشد.
قاعده نوزدهم کتاب در اثبات نبوت و تحقیق معجزات و وجوب عصمت [[انبیاء]] است و قاعده آخر خاص اثبات نبوت [[پیامبر اسلام]] مى‌باشد.


=پانویس=
=پانویس=
Writers، confirmed، مدیران
۸۸٬۰۰۹

ویرایش