نقش یهود در تحریف تورات از منظر قرآن (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'كلام' به 'کلام')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:


نقش یهود در تحریف كتب مقدس  از مسائل مهم تاریخی – مذهبی است كه از زوایای مختلف قابل بررسی است . در این مقاله به تلاش مستمر یهود در تحریف [[تورات]]  و كتمان حقائق از منظر [[قرآن]] پرداخته شده است . نخست ایاتی كه بیانگر نقش یهود در تحریف كتب مقدس می باشد مورد بررسی قرار گرفته و انگاه ایاتی كه بیانگر مصادیقی از تحریف یهودیان در تورات می باشد تبیین شده است كه برخی از انها عبارتند از :‌ عجز خداوند در امور مخلوقین، انكار معاد ، تقلیل عذاب یهود به مدت چند روز، برتری یهود بر دیگران ، کتمان بشارت ظهور پیامبر اسلام، حلیت اموال غیریهود بر یهودیان .لازم به ذكر است در همه ایاتی كه مورد بحث قرار گرفته  است دیدگاه مفسرین فریقین  ملاحظه  شده است .
نقش یهود در تحریف کتب مقدس  از مسائل مهم تاریخی – مذهبی است که از زوایای مختلف قابل بررسی است. در این مقاله به تلاش مستمر یهود در تحریف [[تورات]]  و کتمان حقائق از منظر [[قرآن]] پرداخته شده است. نخست آیاتی که بیانگر نقش یهود در تحریف کتب مقدس می باشد مورد بررسی قرار گرفته و آن‌گاه آیاتی که بیانگر مصادیقی از تحریف یهودیان در تورات می باشد تبیین شده است که برخی از آنها عبارتند از:‌ عجز خداوند در امور مخلوقین، انکار معاد، تقلیل عذاب یهود به مدت چند روز، برتری یهود بر دیگران، کتمان بشارت ظهور پیامبر اسلام، حلیت اموال غیریهود بر یهودیان. لازم به ذکر است در همه آیاتی که مورد بحث قرار گرفته  است دیدگاه مفسرین فریقین  ملاحظه  شده است.
 
==مقدمه==
==مقدمه==


نقش یهود در تحریف اسناد دینی از مسائل مهم تاریخی – سیاسی - اجتماعی است که می توان از زوایای گوناگون بدان پرداخت.  تلاش مستمر یهود از گذشته تا کنون در تحریف کتب مقدس در آیات متعدد قرآن کریم بیان گردیده و به  مسلمانان نسبت به ان هشدار داده شده است. هر چند تلاش یهودیان در ایجاد نقصان یا زیادتی ظاهری در قرآن- تحریف لفظی -  تا کنون حاصلی برای آنان نداشته است اما سیاست شان در تحریف معنوی قرآن همچنان استمرار دارد.


نقش یهود در تحریف اسناد دینی از مسائل مهم تاریخی – سیاسی - اجتماعی است كه می توان از زوایای گوناگون بدان پرداخت .  تلاش مستمر یهود از گذشته تا كنون در تحریف كتب مقدس در ایات متعدد قران كریم بیان گردیده  و به  مسلمانان نسبت به ان هشدار داده شده است . هر چند تلاش  یهودیان  در ایجاد نقصان یا زیادتی ظاهری در قران  - تحریف لفظی -  تا كنون حاصلی برای انان نداشته  است  اما سیاست شان در تحریف معنوی قران همچنان استمرار دارد .
از طرفی یهودیان بدلیل انكه امكان تحریف ظاهری قران از انان سلب شده است بیشترین تلاش خود را در تحریف سنت و منابع روائی مبذول داشته كه در این امر متاسفانه موفقیت های  زیادی داشته اند بگونه ای كه بخش زیادی  از روایاتی را كه در زمینه قصص انبیاء‌الهی در منابع روائی فریقین  وارد گردیده است اسرائلیات تشكیل می دهد .


در این مقاله كه پیرامون نقش یهود در تحریف اسناد دینی تدوین یافته است به برخی از ابعاد گوناگون این مساله از منظر قران كریم خواهیم پرداخت .  
از طرفی یهودیان بدلیل انکه امکان تحریف ظاهری قرآن از آنان سلب شده است بیشترین تلاش خود را در تحریف سنت و منابع روائی مبذول داشته که در این امر متاسفانه موفقیت های  زیادی داشته اند بگونه ای که بخش زیادی  از روایاتی را که در زمینه قصص انبیاء‌الهی در منابع روائی فریقین  وارد گردیده است اسرائلیات تشکیل می دهد.


در این مقاله که پیرامون نقش یهود در تحریف اسناد دینی تدوین یافته است به برخی از ابعاد گوناگون این مساله از منظر قرآن کریم خواهیم پرداخت.


==الف - آیات مرتبط به تحریف كتابهای مقدس توسط یهود==  
==الف - آیات مرتبط به تحریف کتابهای مقدس توسط یهود==  
 
برخی از ایاتی كه نقش یهود را در تحریف اسناد دینی بیان می كند عبارتند از :‌
 


برخی از آیاتی که نقش یهود را در تحریف اسناد دینی بیان می کند عبارتند از:‌
===آیه اول===
===آیه اول===




مِنَ الَّذِینَ هَادُوا یُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَیَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا وَاسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَیًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِی الدِّینِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَیْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا یُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِیلًا  <ref>نساء:‌ 46</ref>
مِنَ الَّذِینَ هَادُوا یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَیَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا وَاسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَیًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِی الدِّینِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَکَانَ خَیْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَکِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِکُفْرِهِمْ فَلَا یُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِیلًا  <ref>نساء:‌ 46</ref>


1-از جمله "یحرفون الكلم" كه بصورت مضارع امده است بدست می اید كه تحریف اسناد دینی – كلمات الهی و رهبران دینی –سیاست مستمره یهودیان بوده و خواهد بود .  
1-از جمله "یحرفون الکلم" که بصورت مضارع امده است بدست می اید که تحریف اسناد دینی – کلمات الهی و رهبران دینی –سیاست مستمره یهودیان بوده و خواهد بود.  




2- واژه  الكلم – یحرفون الكلم – اختصاص به كلمات ظاهری نداشته بلكه مطلق اموری را كه می تواند بعنوان مستند دینی قرار بگیرد شامل می گردد.
2- واژه  الکلم – یحرفون الکلم – اختصاص به کلمات ظاهری نداشته بلکه مطلق اموری را که می تواند بعنوان مستند دینی قرار بگیرد شامل می گردد.




شهید مطهری دراین زمینه می نویسد :‌ « كلمه » كه قابل تحریف است و در قرآن تحریف آن نكوهش شده اعم است از كلمه اصطلاحى ، جمله و سطرها و یك مطلب كامل جامع ، همان طورى كه اعم است از عبارت و شخص و حادثه .
شهید مطهری دراین زمینه می نویسد:‌ « کلمه » که قابل تحریف است و در قرآن تحریف آن نکوهش شده اعم است از کلمه اصطلاحى، جمله و سطرها و یک مطلب کامل جامع، همان طورى که اعم است از عبارت و شخص و حادثه.




گاهى مقصد و معنى یك شخص یعنى روحیه و افكار او تحریف مىشود ، یعنى یك شخصیت بر خلاف آنچه هست معرفى مىشود ، و این یك نوع تحریف معنوى است ، كما اینكه تحریف در نفس خود كه در قرآن « تدسیس » خوانده شده – وقد خاب من دسیها-  از نوع تحریف [ معنوى ] است .
گاهى مقصد و معنى یک شخص یعنى روحیه و افکار او تحریف مى‏‌‏‌شود، یعنى یک شخصیت بر خلاف آنچه هست معرفى مى‏‌‏‌شود، و این یک نوع تحریف معنوى است، کما اینکه تحریف در نفس خود که در قرآن « تدسیس » خوانده شده – وقد خاب من دسیها-  از نوع تحریف [ معنوى ] است.




به هر حال تحریف گاهى در عبارت است و گاهى در شخص و گاهى در حادثه . تحریف در حادثه این است كه یا در كیفیت آن كم یا زیاد شود و یا در تفسیر و توجیه آن كم و زیاد شود . اول ، شبیه تحریف لفظ و قالب و ظاهر است و دوم از قبیل تحریف روح و معنى و باطن است . و تحریف باطن بیشتر شبیه به مسخ است كه دگرگونى و تغییر ماهیت مىآورد و قلب مىكند حقیقت را از بعضى تحریفات [ معنوى ] <ref>یادداشتهای استاد مطهری ج 2ص :‌84</ref>
به هر حال تحریف گاهى در عبارت است و گاهى در شخص و گاهى در حادثه. تحریف در حادثه این است که یا در کیفیت آن کم یا زیاد شود و یا در تفسیر و توجیه آن کم و زیاد شود. اول، شبیه تحریف لفظ و قالب و ظاهر است و دوم از قبیل تحریف روح و معنى و باطن است. و تحریف باطن بیشتر شبیه به مسخ است که دگرگونى و تغییر ماهیت مى‏‌‏‌آورد و قلب مى‏‌‏‌کند حقیقت را از بعضى تحریفات [ معنوى ] <ref>یادداشتهای استاد مطهری ج 2ص :‌84</ref>
   
   
فخر رازی نیز مراد از تحریف در ایه مذكور را اعم از تحریف لفظی و معنوی می داند . ایشان در پاسخ به این شبهه كه " چگونه ممكن است كتابی را كه در دسترس همگان قرار گرفته است مورد تحریف قرار داد " می نویسد:‌  
فخر رازی نیز مراد از تحریف در آیه مذکور را اعم از تحریف لفظی و معنوی می داند. ایشان در پاسخ به این شبهه که " چگونه ممکن است کتابی را که در دسترس همگان قرار گرفته است مورد تحریف قرار داد " می نویسد:‌  




تحریف اختصاص به تحریف لفظی نداشته بلكه تفسیر و تحلیل های ناصواب و باطل از متون كتاب مقدس را نیز شامل می گردد چنانكه در عصر كنونی اهل بدعت بدین طریق بر اثبات مذاهبشان به قران استشهاد می كنند.<ref>مفاتیح الغیب    ج‏10  ص 95</ref>   
تحریف اختصاص به تحریف لفظی نداشته بلکه تفسیر و تحلیل های ناصواب و باطل از متون کتاب مقدس را نیز شامل می گردد چنانکه در عصر کنونی اهل بدعت بدین طریق بر اثبات مذاهبشان به قرآن استشهاد می کنند.<ref>مفاتیح الغیب    ج‏10  ص 95</ref>   


   
   
نتیجه انكه تحریف در ایه مذكور اعم از تحریف لفظی و معنوی نیز خواهد بود.  
نتیجه انکه تحریف در آیه مذکور اعم از تحریف لفظی و معنوی نیز خواهد بود.  




3-از فقره "وَیَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا "كه بعد از "یُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ" ذكر شده است بدست می اید كه تحریف منابع دینی توسط یهودیان بگونه ای است كه چهره دین را مشوه جلوه داده تا مورد تمسخر و استهزاء‌ دیگران  قرار گیرد.
3-از فقره "وَیَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا "که بعد از "یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ" ذکر شده است بدست می اید که تحریف منابع دینی توسط یهودیان بگونه ای است که چهره دین را مشوه جلوه داده تا مورد تمسخر و استهزاء‌ دیگران  قرار گیرد.




بدین معنا كه اینان بعد از تحریف منابع دینی  اظهار می دارند كه ما پیام كتاب اسمانی را كه ادعا می كنید شنیدیم اما بجهت محتوای سست و تمسخر امیز ان نمی توانیم از ان تبعیت كنیم در نتیجه كتاب اسمانی تو بگونه ای است كه انسان را وا می دارد كه بگوئیم :‌ سمعنا و عصینا
بدین معنا که اینان بعد از تحریف منابع دینی  اظهار می دارند که ما پیام کتاب اسمانی را که ادعا می کنید شنیدیم اما بجهت محتوای سست و تمسخر امیز ان نمی توانیم از ان تبعیت کنیم در نتیجه کتاب اسمانی تو بگونه ای است که انسان را وا می دارد که بگوئیم:‌ سمعنا و عصینا


   
   
در واقع مفاد ایه مذكوررا می توان هماهنگ با ایه "وَقَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِی أُنْزِلَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ "–<ref>ال عمران : 72</ref>  دانست چون بر اساس این ایه برخی از مخالفان جهت تضعیف روحیه مسلمانان اظهار می داشتند كه ما اسلام را بررسی كردیم – سمعنا -  اما دیدیم این دین ارزش پیروی كردن را دارا نیست – و عصینا-.
در واقع مفاد آیه مذکوررا می توان هماهنگ با آیه "وَقَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِی أُنْزِلَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاکْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ "–<ref>ال عمران : 72</ref>  دانست چون بر اساس این آیه برخی از مخالفان جهت تضعیف روحیه مسلمآنان اظهار می داشتند که ما اسلام را بررسی کردیم – سمعنا -  اما دیدیم این دین ارزش پیروی کردن را دارا نیست – و عصینا-.


    
    
4-از فقره "فَلَا یُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِیلًا"استفاده می شود كه امكان ایمان اوردن یهودیان به اسلام و قران بسیار ضعیف بوده  و جز اندكی از انان به اسلام  روی نخواهد اورد .  
4-از فقره "فَلَا یُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِیلًا"استفاده می شود که امکان ایمان اوردن یهودیان به اسلام و قرآن بسیار ضعیف بوده  و جز اندکی از آنان به اسلام  روی نخواهد اورد.  


سید قطب این فقره از ایه شریفه را كه متضمن نوعی پیشگوئی از چگونگی تعامل یهود با اسلام و مسلمانان  می باشد از معجزات قران دانسته و می گوید :‌  
سید قطب این فقره از آیه شریفه را که متضمن نوعی پیشگوئی از چگونگی تعامل یهود با اسلام و مسلمانان  می باشد از معجزات قرآن دانسته و می گوید:‌  




پیشگوئی خداوند نسبت  به یهود تا كنون تحقق یافته است، در تاریخ طولاتی كه از یهود گذشته است بخوبی می بینیم كه جز اندكی از انان در جرگه مسلمین وارد نشده اند از طرفی می بینیم در تمامی توطئه ها و جنگهائی كه در طول تاریخ علیه مسلمانان صورت گرفته است دست یهودیان بدان الوده است حتی در جنگهای صلیبی كه طی چند قرن بین مسلمانان و مسیحیان رخ داد یهودیان نفش عمده ای داشتند . <ref>فى ظلال القرآن، ج‏2، ص 676</ref>  
پیشگوئی خداوند نسبت  به یهود تا کنون تحقق یافته است، در تاریخ طولاتی که از یهود گذشته است بخوبی می بینیم که جز اندکی از آنان در جرگه مسلمین وارد نشده اند از طرفی می بینیم در تمامی توطئه ها و جنگهائی که در طول تاریخ علیه مسلمانان صورت گرفته است دست یهودیان بدان الوده است حتی در جنگهای صلیبی که طی چند قرن بین مسلمانان و مسیحیان رخ داد یهودیان نفش عمده ای داشتند. <ref>فى ظلال القرآن، ج‏2، ص 676</ref>  


   
   
محمد جواد مغنیه نیز در تفسیر الكاشف می نویسد :‌  
محمد جواد مغنیه نیز در تفسیر الکاشف می نویسد:‌  
 
هیچ قومی در تاریخ سرسخت تر از یهود در برابر حقیقت دیده نشده است دشمنی انان با حقیقت بیش از دیگران بوده و تا كنون استمرار دارد. یهود رمز هر شری در تاریخ شناخته شده است  بگونه ای كه درعصر حاضر هر دولت استعمارگر جهت نیل به اهداف پلیدش در به ذلت كشاندن جوامع بشری به اسرائیل كه نماد هر شری است پناه می برد.<ref>تفسیر الكاشف، ج‏2، ص: 338</ref>   


هیچ قومی در تاریخ سرسخت تر از یهود در برابر حقیقت دیده نشده است دشمنی آنان با حقیقت بیش از دیگران بوده و تا کنون استمرار دارد. یهود رمز هر شری در تاریخ شناخته شده است  بگونه ای که درعصر حاضر هر دولت استعمارگر جهت نیل به اهداف پلیدش در به ذلت کشاندن جوامع بشری به اسرائیل که نماد هر شری است پناه می برد.<ref>تفسیر الكاشف، ج‏2، ص: 338</ref>   
   
   
===ایه دوم===
===آیه دوم===


إِنَّ الَّذِینَ یَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَىٰ مِنْ بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْكِتَابِ ۙ أُولَٰئِكَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ <ref>بقره :  159</ref>  
إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَىٰ مِنْ بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ ۙ أُولَٰئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَیَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ <ref>بقره :  159</ref>  




شان نزول :‌  
شان نزول:‌  


در تفسیر مجمع البیان امده است كه مراد از موصول – الذین – ، علمای یهود و نصارا می باشند كه اخبار مرتبط با رسالت پیامبر اكرم ص را كه در كتب مقدس شان وجود داشت از مردم خود كتمان نمودند ؛ اما قول اقوی این است كه شامل همه كتمان كنندگان حقیقت می گردد. <ref>مجمع البیان ج 1ص 446</ref>  
در تفسیر مجمع البیان امده است که مراد از موصول – الذین –، علمای یهود و نصارا می باشند که اخبار مرتبط با رسالت پیامبر اکرم ص را که در کتب مقدس شان وجود داشت از مردم خود کتمان نمودند ؛ اما قول اقوی این است که شامل همه کتمان کنندگان حقیقت می گردد. <ref>مجمع البیان ج 1ص 446</ref>  


   
   
در تفسیر روح البیان نیز امده است كه ایه مذكور گرچه شان نزولش عالمان یهودی شده است اما نمی توان انرا مختص به انان دانست از اینرو بر اساس ایه همه كسانی كه كتمان حقیقت نموده و مردم را در جهل و نااگاهی نسبت به حقائق دینی  قرار می دهند مشمول لعنت الهی و همه لعنت كنندگان خواهند بود .<ref>تفسیر روح البیان    ج‏1  ص  265</ref>     
در تفسیر روح البیان نیز امده است که آیه مذکور گرچه شان نزولش عالمان یهودی شده است اما نمی توان انرا مختص به آنان دانست از اینرو بر اساس آیه همه کسانی که کتمان حقیقت نموده و مردم را در جهل و نااگاهی نسبت به حقائق دینی  قرار می دهند مشمول لعنت الهی و همه لعنت کنندگان خواهند بود.<ref>تفسیر روح البیان    ج‏1  ص  265</ref>     




فخر رازی نیز تعمیم را از ایه" كتمان "استنباط نموده و می نویسد : أن اللفظ عام و العارض الموجود، و هو نزوله عند سبب معین لا یقتضی الخصوص على ما ثبت فی أصول الفقه أن العبرة بعموم اللفظ لابخصوص السبب.<ref>مفاتیح الغیب، ج‏4، ص 140</ref>
فخر رازی نیز تعمیم را از آیه" کتمان "استنباط نموده و می نویسد: أن اللفظ عام و العارض الموجود، و هو نزوله عند سبب معین لا یقتضی الخصوص على ما ثبت فی أصول الفقه أن العبرة بعموم اللفظ لابخصوص السبب.<ref>مفاتیح الغیب، ج‏4، ص 140</ref>


نکات :
نكات :
   
   
1-مراد از كتمان حقائق دینی در ایه شریفه – ان الذین یكتمون ما انزلنا - اعم از كتمان اصل ایات الهی از مردم و نیز تفسیر و تاویل ناصواب و باطل از انها می باشد . علامه طباطبائی در این زمینه می نویسد :‌  
1-مراد از کتمان حقائق دینی در آیه شریفه – ان الذین یکتمون ما انزلنا - اعم از کتمان اصل آیات الهی از مردم و نیز تفسیر و تاویل ناصواب و باطل از آنها می باشد. علامه طباطبائی در این زمینه می نویسد:‌  


عالمان یهودی ،  ایاتی – از كتاب مقدس شان  - را كه مشتمل بر  بشارت نسبت به ظهور  پیامبر ص بود از مردم مخفی كرده  و در صورت اگاهی مردم از انها با تفسیر و تاویلهایشان موجب انحراف  انان می گردیدند.  
عالمان یهودی آیاتی – از کتاب مقدس شان  - را که مشتمل بر  بشارت نسبت به ظهور  پیامبر ص بود از مردم مخفی کرده و در صورت اگاهی مردم از آنها با تفسیر و تاویلهایشان موجب انحراف  آنان می گردیدند.  




ایشان در جمع بین فقره "‌ یَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَى"ٰ  و فقره " مِنْ بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْكِتَابِ "ۙمی نویسد :‌
ایشان در جمع بین فقره "‌ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَیِّنَاتِ وَالْهُدَى"ٰ  و فقره " مِنْ بَعْدِ مَا بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ "ۙمی نویسد:‌
    
    
از انجا كه رسالت عالمان  اگاهی بخشیدن به مردم بوده و حقائق توسط انان برای مردم تبیین خواهد شد  بنابراین كوتاهی انان در ایفای این رسالت  سبب تثبیت مردم  درجهالت شان خواهد بود . در ایه شریفه نیز مراد از كتمان ایات از مردم- یكتمون ما انزلنا-  بعد از تبیین حقائق برای انان – من بعد ما بیناه للناس -  ان است كه عالمان یهودی از انجا كه خود عالم به حقائق كتاب اسمانی- از جمله ظهور پیامبرخاتم ص - بودند می بایست انرا در معرض دید همگان قرار داده  و برای انان تبیین نمایند اما اینان بدلیل كتمانشان سبب دور شدن مردم از حقائق  گردیدند كه لازمه ان  بروز تشتت و اختلافات دینی و فرقه ای  بود . <ref>المیزان فى تفسیر القرآن    ج‏1    390</ref>     
از انجا که رسالت عالمان  اگاهی بخشیدن به مردم بوده و حقائق توسط آنان برای مردم تبیین خواهد شد  بنابراین کوتاهی آنان در ایفای این رسالت  سبب تثبیت مردم  درجهالت شان خواهد بود. در آیه شریفه نیز مراد از کتمان آیات از مردم- یکتمون ما انزلنا-  بعد از تبیین حقائق برای آنان – من بعد ما بیناه للناس -  ان است که عالمان یهودی از انجا که خود عالم به حقائق کتاب اسمانی- از جمله ظهور پیامبرخاتم ص - بودند می بایست انرا در معرض دید همگان قرار داده  و برای آنان تبیین نمایند اما اینان بدلیل کتمانشان سبب دور شدن مردم از حقائق  گردیدند که لازمه ان  بروز تشتت و اختلافات دینی و فرقه ای  بود. <ref>المیزان فى تفسیر القرآن    ج‏1    390</ref>     


   
   
2- بكار گیری واژه " لعنت الهی و لعنت لاعنون " - أُولئِكَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ‏،- برای كتمان كنندگان حقیقت بیانگر شدت مبغوضیت و سخط الهی است رك به :‌ <ref>المیزان فى تفسیر القرآن    ج‏1  ص  391</ref>  چون اینان با كتمان حقائق گاه سبب انحراف جمعیت عظیمی از انسانها در جوامع بشری گردیده و سرنوشت انان را تغییر می دهند نظیر تحریفاتی كه احبار و عالمان یهودی در  كتاب مقدس اعمال نموده كه اثار زیانبارش بعد از قرنها تا كنون باقی است .  
2- بکار گیری واژه " لعنت الهی و لعنت لاعنون " - أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ‏،- برای کتمان کنندگان حقیقت بیانگر شدت مبغوضیت و سخط الهی است رک به:‌ <ref>المیزان فى تفسیر القرآن    ج‏1  ص  391</ref>  چون اینان با کتمان حقائق گاه سبب انحراف جمعیت عظیمی از انسانها در جوامع بشری گردیده و سرنوشت آنان را تغییر می دهند نظیر تحریفاتی که احبار و عالمان یهودی در  کتاب مقدس اعمال نموده که اثار زیانبارش بعد از قرنها تا کنون باقی است.  


3  - تكرار لعنت در ایه شریفه :‌ أُولئِكَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ‏،بیانگر اختلاف در متعلق ان می باشد بدین معنا كه مراد از لعنت الهی - یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ-دور نمودن شخص از رحمت الهی بوده  در حالی كه مراد از لعنت لاعنون، درخواست دور شدن از رحمت الهی است .<ref>المیزان فى تفسیر القرآن    ج‏1  ص  391</ref>   
3  - تکرار لعنت در آیه شریفه:‌ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ‏،بیانگر اختلاف در متعلق ان می باشد بدین معنا که مراد از لعنت الهی - یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ-دور نمودن شخص از رحمت الهی بوده  در حالی که مراد از لعنت لاعنون، درخواست دور شدن از رحمت الهی است.<ref>المیزان فى تفسیر القرآن    ج‏1  ص  391</ref>   


    
    
4- تقارن"وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ‏،"  با یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ  بیانگران است كه مراد از لاعنون  كسانی هستند كه نفرین انها تاثیر در عذاب كتمان كنندگان حقائق دارد؛ بنابر این ملائكه، انبیاء‌ و صالحین  از مصادیق قطعی ان  "لاعنون " خواهند بود . <ref>مفاتیح الغیب    ج‏4  ص  141 ؛ مجمع البیان فى تفسیر القرآن    ج‏1  ص  441</ref>   
4- تقارن"وَ یَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ‏،"  با یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ  بیانگران است که مراد از لاعنون  کسانی هستند که نفرین آنها تاثیر در عذاب کتمان کنندگان حقائق دارد؛ بنابر این ملائکه، انبیاء‌ و صالحین  از مصادیق قطعی ان  "لاعنون " خواهند بود. <ref>مفاتیح الغیب    ج‏4  ص  141 ؛ مجمع البیان فى تفسیر القرآن    ج‏1  ص  441</ref>   
 
نتیجه :‌ ایات ذكر شده بیانگر ان است كه یهودیان جهت تحمیق مردم و عدم دسترسی انان به حقائق كتب اسمانی به تحریف انها اقدام می كردند انان جهت نیل به اهداف شومشان از شیوه های گوناگون استفاده می كردند كه از جمله انها كتمان حقائق ، قرائت ناصواب از كتاب مقدس - لیا بالسنتهم -  ، تغییر ، تبدیل یا حذف برخی از كلمات كتاب مقدس– تحریف لفظی -  و نیز تلبیس – بوشاندن جامه ای از تفسیر و تاویلهای باطل بر ایات  كتاب مقدس – تحریف معنوی – می باشد .


نتیجه:‌ آیات ذکر شده بیانگر ان است که یهودیان جهت تحمیق مردم و عدم دسترسی آنان به حقائق کتب اسمانی به تحریف آنها اقدام می کردند آنان جهت نیل به اهداف شومشان از شیوه های گوناگون استفاده می کردند که از جمله آنها کتمان حقائق، قرائت ناصواب از کتاب مقدس - لیا بالسنتهم - ، تغییر، تبدیل یا حذف برخی از کلمات کتاب مقدس– تحریف لفظی -  و نیز تلبیس – بوشاندن جامه ای از تفسیر و تاویلهای باطل بر آیات  کتاب مقدس – تحریف معنوی – می باشد.
   
   
===ایه سوم===  
===آیه سوم===  
   
   
أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ   
أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ   
ایه مذكور بیانگر ان است كه یهودیان به رغم درك معانی كتاب اسمانی ، تفسیری ناصواب از کلام خدا به مردم ارائه می كردند .
آیه مذکور بیانگر ان است که یهودیان به رغم درک معانی کتاب اسمانی، تفسیری ناصواب از کلام خدا به مردم ارائه می کردند.




نكات :‌
نکات:‌


1 -تحریف کلام خداوند توسط یهود ، امری است كه گویا در ذات و طبیعت انها تعبیه شده است بنابر این بهیچ وجه نباید طمع و امیدی به هدایت انان داشت" أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَكُمْ".  
1 -تحریف کلام خداوند توسط یهود، امری است که گویا در ذات و طبیعت آنها تعبیه شده است بنابر این بهیچ وجه نباید طمع و امیدی به هدایت آنان داشت" أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ".  
   
   
2- تحریف یهودیان دركتاب مقدس بصورت عمدی و جهت فریب مردم صورت می گیرد "یَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ "
2- تحریف یهودیان درکتاب مقدس بصورت عمدی و جهت فریب مردم صورت می گیرد "یَسْمَعُونَ کَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ "


ب-  آیاتی که  بیانگر  مصادیقی  از تحریف یهودیان  می باشد:‌
ب-  آیاتی که  بیانگر  مصادیقی  از تحریف یهودیان  می باشد:‌


1- ‌ عجز خداوند در امور مخلوقین :‌  
1- ‌ عجز خداوند در امور مخلوقین:‌  


‌وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ ۚ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا ۘ بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنْفِقُ كَیْفَ یَشَاءُ ۚ  
‌وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ ۚ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا ۘ بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنْفِقُ کَیْفَ یَشَاءُ ۚ  


   
   
تبیین :‌  
تبیین:‌  


ظاهر ایه بیانگر این است كه یهودیان ، ایاتی از  قران را كه بیانگر  درخواست  قرض  دادن بخداوند است  بمعنای عجز الهی از بر اوردن  حوائج بندگانش می دانستند ؛ نظیر ایه «مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً» ،  از اینرو مسلمانان را مورد طعنه و سرزنش قرار می دادند در حالی كه در تورات كنونی در مواردی  نسبت عجز به  خداوند  داده شده است .   
ظاهر آیه بیانگر این است که یهودیان، آیاتی از  قرآن را که بیانگر  درخواست  قرض  دادن بخداوند است  بمعنای عجز الهی از بر اوردن  حوائج بندگانش می دانستند ؛ نظیر آیه «مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً» ،  از اینرو مسلمانان را مورد طعنه و سرزنش قرار می دادند در حالی که در تورات کنونی در مواردی  نسبت عجز به  خداوند  داده شده است.   


    
    
2-انكار معاد :‌  
2-انکار معاد:‌  


یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ کَمَا یَئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ
بیان:‌ ظهور آیه مذکور به قرینه "کَمَا یَئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ" بیانگر انکار یهودیان  نسبت به معاد می باشد. موید این ظهور، فقره َ"کمَا یَئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ" می باشد که در ان  مایوس بودن  قوم مغضوب – یهود – از معاد  به انکار معاد از ناحیه کفار تشبیه شده است.
نکات:‌


یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ كَمَا یَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ
الف - طبق دیدگاه بسیاری از مفسران مراد از "قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ‏" به قرینه کَما یَئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحابِ الْقُبُورِ -که در ان کفار بصورت جداگانه ذکر شده است - یهود می باشد.   اما از منظر برخی مفسران مراد از قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ‏» همه کسانی هستند که مشمول غضب الهی قرار گرفته اند اعم از یهود و نصارا و دیگر کفار.  
بیان :‌ ظهور ایه مذكور به قرینه "كَمَا یَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ" بیانگر انكار یهودیان  نسبت به معاد می باشد . موید این ظهور ، فقره َ"كمَا یَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ" می باشد كه در ان  مایوس بودن  قوم مغضوب – یهود – از معاد  به انكار معاد از ناحیه كفار تشبیه شده است .  
نكات:‌


الف - طبق دیدگاه بسیاری از مفسران مراد از "قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ‏" به قرینه كَما یَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحابِ الْقُبُورِ -كه در ان كفار بصورت جداگانه ذكر شده است - یهود می باشد .  اما از منظر برخی مفسران مراد از قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ‏» همه كسانی هستند كه مشمول غضب الهی قرار گرفته اند – اعم از یهود و نصارا و دیگر كفار .


 
ب -از منظر برخی از مفسران مراد از" قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ " انکار معاد نبوده بلکه مراد از ان مایوس شدن از ثواب اخرت می باشد.  
ب -از منظر برخی از مفسران مراد از" قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ " انكار معاد نبوده بلكه مراد از ان مایوس شدن از ثواب اخرت می باشد .  


    
    
گفتار محمد عبده و نقد مغنیه نسبت به ان :‌
گفتار محمد عبده و نقد مغنیه نسبت به ان:‌


محمد جواد مغنیه به نقل از تفسیر المنار می گوید :‌ از منظر محمد عبده یهودیان منكر معاد می باشند بدلیل انكه در كتاب مقدس كنونی یهودیان وعد یا وعیدی در زمینه معاد ذكر نشده است  مضافا به اینكه بسیاری از محققین معتقدند كه یهودیان به معاد اعتقادی ندارند .
محمد جواد مغنیه به نقل از تفسیر المنار می گوید:‌ از منظر محمد عبده یهودیان منکر معاد می باشند بدلیل انکه در کتاب مقدس کنونی یهودیان وعد یا وعیدی در زمینه معاد ذکر نشده است  مضافا به اینکه بسیاری از محققین معتقدند که یهودیان به معاد اعتقادی ندارند.


ایشان در نقد گفتار محمد عبده می نویسد :‌  
ایشان در نقد گفتار محمد عبده می نویسد:‌  


ادعای مذكور مبنی بر انكار معاد از ناحیه یهودیان مخالف ایاتی است كه اعتقاد یهودیان را به معاد ثابت می كند نظیر ایه شریفه :‌ "لن تمسنا النار الا أیاما معدودات" و سخن یهود به اینكه "  لن یدخل الجنة الا من كان هودا ".  
ادعای مذکور مبنی بر انکار معاد از ناحیه یهودیان مخالف آیاتی است که اعتقاد یهودیان را به معاد ثابت می کند نظیر آیه شریفه:‌ "لن تمسنا النار الا أیاما معدودات" و سخن یهود به اینکه "  لن یدخل الجنة الا من کان هودا ".  


ایشان در جمع بین عدم وجود مساله معاد در تورات كنونی و ایات قران كه اعتقاد به معاد را از ناحیه یهودیان ثابت می كند می نویسد :‌  
ایشان در جمع بین عدم وجود مساله معاد در تورات کنونی و آیات قرآن که اعتقاد به معاد را از ناحیه یهودیان ثابت می کند می نویسد:‌  
بعید نیست كه بگوئیم هر چند در كتاب كنونی یهودیان از مساله معاد ذكری نشده است اما اسلاف انان به معاد اعتقاد داشته و از انجا كه تورات طبق نظر محققین اروپائی بعد از موسی ع تدوین شده است از اینرو چنین استنباط می شود كه نویسندگانش مسائل مربوط به معاد را از ان حذف نموده اند .  
بعید نیست که بگوئیم هر چند در کتاب کنونی یهودیان از مساله معاد ذکری نشده است اما اسلاف آنان به معاد اعتقاد داشته و از انجا که تورات طبق نظر محققین اروپائی بعد از موسی ع تدوین شده است از اینرو چنین استنباط می شود که نویسندگانش مسائل مربوط به معاد را از ان حذف نموده اند.  


    
    
3-تقلیل عذاب یهود به مدت چند روز  
3-تقلیل عذاب یهود به مدت چند روز  
وَقَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّامًا مَعْدُودَةً ۚ قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ ۖ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّامًا مَعْدُودَاتٍ ۖ وَغَرَّهُمْ فِی دِینِهِمْ مَا كَانُوا یَفْتَرُونَ   
وَقَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّامًا مَعْدُودَةً ۚ قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ ۖ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّامًا مَعْدُودَاتٍ ۖ وَغَرَّهُمْ فِی دِینِهِمْ مَا کَانُوا یَفْتَرُونَ   




بیان :‌ بر اساس ایات ذكر شده از جمله معتقدات یهودیان این است كه مدت عقاب انان بابت برخی از گناهان بسیار اندك بوده  اما فرجام  انان ورود به  بهشت الهی خواهد بود . مفسرین  در اینكه مراد از مدت اندك – ایاما معدوده –  چیست  روایات مختلفی را بیان نموده اند   .
بیان:‌ بر اساس آیات ذکر شده از جمله معتقدات یهودیان این است که مدت عقاب آنان بابت برخی از گناهان بسیار اندک بوده  اما فرجام  آنان ورود به  بهشت الهی خواهد بود. مفسرین  در اینکه مراد از مدت اندک – ایاما معدوده –  چیست  روایات مختلفی را بیان نموده اند .


 
محمد جواد مغنیه در ذیل آیه مذکور در تحلیلی نسبت به منشا توهمات بیهوده یهودیان در کوتاه بودن عذاب آنان می نویسد:‌
محمد جواد مغنیه در ذیل ایه مذكور در تحلیلی نسبت به منشا توهمات بیهوده یهودیان در كوتاه بودن عذاب انان می نویسد :‌
توهم مذکور یهودیان معلول این نگرش است که از منظر آنان فقظ یهودیان برگزیده خدا بوده و ابنای الهی محسوب می گردند و همه انسانهای غیر یهود فرزندان ‌شیطان می باشنداز اینرو عذاب یهودیان  بسیار کوتاه بوده و بعد از ان خداوند از همه آنان راضی خواهند بود.
توهم مذكور یهودیان معلول این نگرش است كه از منظر انان فقظ یهودیان برگزیده خدا بوده و ابنای الهی محسوب می گردند و همه انسانهای غیر یهود فرزندان ‌شیطان می باشنداز اینرو عذاب یهودیان  بسیار كوتاه بوده و بعد از ان خداوند از همه انان راضی خواهند بود .


ایشان در رد ادعای مذكورمی نویسد :‌  
ایشان در رد ادعای مذکورمی نویسد:‌  




انان چگونه به چنین خیال باطلی رسیده اند ؟ایا ادعای شان مبتنی بر عهدی از ناحیه خداوند است ؟ بیقین  ادعای مذكور افتراء‌بر خداوند بوده و موجب سبك شمردن گناهان خواهد بود و این مصداق سخن امام علی ع خواهد بود كه أشد الذنوب ما استهان به صاحبه، و نیز سخن پیامبر ص كه فرمود : «كأن الذنب ذبابة تمر على أنف المذنب»   
آنان چگونه به چنین خیال باطلی رسیده اند ؟ایا ادعای شان مبتنی بر عهدی از ناحیه خداوند است ؟ بیقین  ادعای مذکور افتراء‌بر خداوند بوده و موجب سبک شمردن گناهان خواهد بود و این مصداق سخن امام علی ع خواهد بود که أشد الذنوب ما استهان به صاحبه، و نیز سخن پیامبر ص که فرمود : «کأن الذنب ذبابة تمر على أنف المذنب»   


باید گفت  تحلیل مذکور در منشا اعتقاد یهودیان به "کوتاهی مدت عذاب آنان " بر گرفته از سخن الهی است که بر اساس ان بین خود و خداوند رابطه ابوت و بنوت – پدر و فرزندی – قائل بودند و همین منشا غرور نابجای آنان در برتری بر سائر انسانها گردیده است ؛


باید گفت تحلیل مذكور در منشا اعتقاد یهودیان به "كوتاهی مدت عذاب انان " بر گرفته از سخن الهی است كه بر اساس ان بین خود و خداوند رابطه ابوت و بنوت – پدر و فرزندی – قائل بودند و همین منشا غرور نابجای انان در برتری بر سائر انسانها گردیده است ؛
چنانکه در سوره مائده می خوانیم:‌
وَقَالَتِ الْیَهُودُ وَالنَّصَارَىٰ نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ ۚ قُلْ فَلِمَ یُعَذِّبُکُمْ بِذُنُوبِکُمْ ۖ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ ۚ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشَاءُ وَیُعَذِّبُ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا ۖ وَإِلَیْهِ الْمَصِیرُ  


==نکته مهم:‌ تاثیر اندیشه ناصواب یهودیان در تفکر مسلمین==


چنانكه در سوره مائده می خوانیم :‌
برخی از مفسرین معتقدند توهم ذکر شده از یهودیان – مبنی بر کوتاه مدت بودن عذابشان- که مخالف نصوص قرآنی است  در بسیاری ازمسلمانان رائج است.
وَقَالَتِ الْیَهُودُ وَالنَّصَارَىٰ نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ ۚ قُلْ فَلِمَ یُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ ۖ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ ۚ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشَاءُ وَیُعَذِّبُ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا ۖ وَإِلَیْهِ الْمَصِیرُ 




==نكته مهم :‌ تاثیر اندیشه ناصواب یهودیان در تفكر مسلمین==
سید قطب  در ذیل آیه مذکور می نویسد:‌  


برخی از مفسرین معتقدند توهم ذكر شده از یهودیان – مبنی بر كوتاه مدت بودن عذابشان- كه مخالف نصوص قرانی است  در بسیاری ازمسلمانان رائج است .
این آیه که بیانگر یکی از  توهمات و گمانهای  بیجای برخی از بنی اسرائیل  "مبنی بر نجات از عذاب الهی حتی در صورت داشتن پرونده ای  از اعمال قبیح  می باشد"متاسفانه در مسلمانان نیز رائج است اینان نیز معتقدند که صرف مسلمان بودن آنان را از عذاب قیامت نجات خواهد داد حتی اگر واجد عمل صالح نبوده و  مرتکب اعمال قبیح گردنددر حالی که بدون داشتن ایمان همراه با عمل صالح  راه نجاتی نیست و این سنتی است که بر همه بندگان جاری است.
 
 
سید قطب  در ذیل ایه مذكور می نویسد :‌
 
این ایه كه بیانگر یكی از  توهمات و گمانهای  بیجای برخی از بنی اسرائیل  "مبنی بر نجات از عذاب الهی حتی در صورت داشتن پرونده ای  از اعمال قبیح  می باشد"متاسفانه در مسلمانان نیز رائج است اینان نیز معتقدند كه صرف مسلمان بودن انان را از عذاب قیامت نجات خواهد داد حتی اگر واجد عمل صالح نبوده و  مرتكب اعمال قبیح گردنددر حالی كه بدون داشتن ایمان همراه با عمل صالح  راه نجاتی نیست و این سنتی است كه بر همه بندگان جاری است .


    
    
فخر رازی نیز در ذیل ایه مذكور می نویسد :‌
فخر رازی نیز در ذیل آیه مذکور می نویسد:‌


جزم یهودیان  به اینكه خداوند انان را  حتی در صورت داشتن اعمال  قبیح  مواخذه نخواهد كرد با مبانی عقلی منطبق نمی باشد بدلیل انكه بر اساس مذهب اشعری كه معتقد است كه خداوند ، مختار در فرجام اعمال ادمیان بوده  و حق اعتراض  نیز به كسی داده نخواهد شد از اینرو جز از طریق دلیل نقلی نمی توان به فرجام كسی پی برد  و اما بر اساس مذهب اعتزالی نیز – كه معتقدند ارتكاب معاصی انسان را در معرض عذاب الهی قرار می دهد- از اینرو رفع عذاب یا كوتاه مدت بودن ان فقط از طریق دلیل نقلی قابل اثبات خواهد بود.
جزم یهودیان  به اینکه خداوند آنان را  حتی در صورت داشتن اعمال  قبیح  مواخذه نخواهد کرد با مبانی عقلی منطبق نمی باشد بدلیل انکه بر اساس مذهب اشعری که معتقد است که خداوند، مختار در فرجام اعمال ادمیان بوده  و حق اعتراض  نیز به کسی داده نخواهد شد از اینرو جز از طریق دلیل نقلی نمی توان به فرجام کسی پی برد  و اما بر اساس مذهب اعتزالی نیز – که معتقدند ارتکاب معاصی انسان را در معرض عذاب الهی قرار می دهد- از اینرو رفع عذاب یا کوتاه مدت بودن ان فقط از طریق دلیل نقلی قابل اثبات خواهد بود.


    
    
4- برتری یهود بر دیگران :‌  
4- برتری یهود بر دیگران:‌  
وَقَالَتِ الْیَهُودُ وَالنَّصَارَىٰ نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ ۚ قُلْ فَلِمَ یُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ ۖ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ ۚ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشَاءُ وَیُعَذِّبُ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا ۖ وَإِلَیْهِ الْمَصِیرُ   
وَقَالَتِ الْیَهُودُ وَالنَّصَارَىٰ نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ ۚ قُلْ فَلِمَ یُعَذِّبُکُمْ بِذُنُوبِکُمْ ۖ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ ۚ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشَاءُ وَیُعَذِّبُ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا ۖ وَإِلَیْهِ الْمَصِیرُ   




بر اساس ایه مذكور و نظائر  ان یهودیان  بجهت نسبت دروغینی كه به خداوند متعال می دادند - نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ- خود را ممتاز از  دیگران دانسته و  معتقد بودند كه موجودات دیگر جهت خدمتگزاری به انان خلق شده اند از اینرو خود را قوم برگزیده خداوند می دانند .  
بر اساس آیه مذکور و نظائر  ان یهودیان  بجهت نسبت دروغینی که به خداوند متعال می دادند - نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ- خود را ممتاز از  دیگران دانسته و  معتقد بودند که موجودات دیگر جهت خدمتگزاری به آنان خلق شده اند از اینرو خود را قوم برگزیده خداوند می دانند.  
مولف تفسیر الكاشف در نقد این دیدگاه  می نویسد :‌ علاوه بر محال بودن  ادعاء‌مذكور و بطلان  عقلی ان ، این ادعا نوعی افتراء‌ به خداوند می باشد چون اینگونه امور از مسائل غیب بوده و فقط از طریق وحی می توان بدان اگاهی یافت از اینرو در ایه بعد در رد ادعای اینان می فرماید :‌ (فَكَیْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ وَ وُفِّیَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ).  
مولف تفسیر الکاشف در نقد این دیدگاه  می نویسد:‌ علاوه بر محال بودن  ادعاء‌مذکور و بطلان  عقلی ان، این ادعا نوعی افتراء‌ به خداوند می باشد چون اینگونه امور از مسائل غیب بوده و فقط از طریق وحی می توان بدان اگاهی یافت از اینرو در آیه بعد در رد ادعای اینان می فرماید:‌ (فَکَیْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ وَ وُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ).  




5-کتمان بشارت ظهور پیامبر اسلام و تغییر اوصاف وی که در تورات موجود بوده است  
5-کتمان بشارت ظهور پیامبر اسلام و تغییر اوصاف وی که در تورات موجود بوده است  
در سوره اعراف امده است :‌
در سوره اعراف امده است:‌


الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی كَانَتْ عَلَیْهِمْ ۚ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ ۙ أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ   
الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ ۚ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ ۙ أُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ   




هر چند خبر بشارت ظهور پیامبرص در تورات كنونی – بدلیل تحریفاتی كه در ان صورت گرفته است - موجود نیست اما اشاراتی از ان رامی توان در ان یافت كه در اینجا به دو نمونه از ان اكتفا می كنیم :‌  
هر چند خبر بشارت ظهور پیامبرص در تورات کنونی – بدلیل تحریفاتی که در ان صورت گرفته است - موجود نیست اما اشاراتی از ان رامی توان در ان یافت که در اینجا به دو نمونه از ان اکتفا می کنیم:‌  


1- در تورات ، سفر تكوین فصل 17 ، شماره 17 تا 20 چنین مى‏خوانیم:
1- در تورات، سفر تکوین فصل 17، شماره 17 تا 20 چنین مى‏‌‏‌‏خوانیم:




" و ابراهیم به خدا گفت كه اى كاش اسماعیل در حضور تو زندگى نماید ... و درحق اسماعیل (دعاى) ترا شنیدم اینك به او بركت دادم و او را بارور گردانیده به غایت زیاد خواهم نمود و دوازده سرور تولید خواهد نمود و او را امت عظیمى خواهم نمود".
" و ابراهیم به خدا گفت که اى کاش اسماعیل در حضور تو زندگى نماید... و درحق اسماعیل (دعاى) ترا شنیدم اینک به او برکت دادم و او را بارور گردانیده به غایت زیاد خواهم نمود و دوازده سرور تولید خواهد نمود و او را امت عظیمى‏‌ خواهم نمود".




2- در سفر پیدایش، باب 49 ،شماره 10 مى‏خوانیم:
2- در سفر پیدایش، باب 49،شماره 10 مى‏‌‏خوانیم:


" عصاى سلطنت از یهودا و فرمانفرمایى از پیش پایش، نهضت خواهد نمود تا وقتى كه" شیلوه" بیاید كه به او امتها جمع خواهد شد".
" عصاى سلطنت از یهودا و فرمانفرمایى از پیش پایش، نهضت خواهد نمود تا وقتى که" شیلوه" بیاید که به او امتها جمع خواهد شد".
قابل توجه اینكه یكى از معانى شیلوه- طبق تصریح مستر هاكس در كتاب قاموس مقدس- فرستادن مى‏باشد و با كلمه" رسول" یا رسول اللَّه موافق است.  
قابل توجه اینکه یکى از معانى شیلوه- طبق تصریح مستر هاکس در کتاب قاموس مقدس- فرستادن مى‏‌‏باشد و با کلمه" رسول" یا رسول اللَّه موافق است.  
6-پسر خدا دانستن عُزَیر (عزرا :  ( َقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ ۖ ذَٰلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ ۖ یُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ ۚ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ ۚ أَنَّىٰ یُؤْفَكُونَ
6-پسر خدا دانستن عُزَیر (عزرا :  ( َقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ ۖ ذَٰلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ ۖ یُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ ۚ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ ۚ أَنَّىٰ یُؤْفَکُونَ
   
   
نكات:‌  
نکات:‌  


1- از منظر برخی مفسرین فقره «عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ‏» سخن جمعی از یهود عصر رسالت  بوده و گفتار و اعتقاد همه یهودیان نمی باشد.   
1- از منظر برخی مفسرین فقره «عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ‏» سخن جمعی از یهود عصر رسالت  بوده و گفتار و اعتقاد همه یهودیان نمی باشد.   




2- فقره «یُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ‏» بیانگر ان است كه سخن یهودیان در فرزند خدا دانستن عزیر، مشابهت با گفتار كافران پیشین دارد .  
2- فقره «یُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ‏» بیانگر ان است که سخن یهودیان در فرزند خدا دانستن عزیر، مشابهت با گفتار کافران پیشین دارد.  




علامه طباطبائی در این زمینه می نویسد :‌  
علامه طباطبائی در این زمینه می نویسد:‌  


رخنه کردن عقاید وثنیت در دین نصارى و یهود، از حقایقى است که قرآن کریم در جمله مورد بحث آن را کشف نموده، و از آن پرده برداشته است. و لذا در عصر حاضر گروهى از محققین بر آن شدند که مندرجات عهدین را با مذاهب بودائیان و برهمانیان تطبیق دهند، و ضمن تحقیق بدست آوردند که معارف انجیل و تورات طابق النعل بالنعل و مو به مو مطابق با خرافات بودائیان و برهمانیان است، حتى بسیارى از داستانها و حکایاتى که در انجیل‏ها موجود است عین همان حکایاتى است که در آن دو کیش موجود است، و در نتیجه براى هیچ محقق و اهل بحثى جاى هیچ تردیدى نمى‏‌‏ماند که کاشف حقیقى این مطلب و مبتکر آن قرآن کریم " یضاهؤون..." می باشد.


رخنه كردن عقاید وثنیت در دین نصارى و یهود، از حقایقى است كه قرآن كریم در جمله مورد بحث آن را كشف نموده، و از آن پرده برداشته است. و لذا در عصر حاضر گروهى از محققین بر آن شدند كه مندرجات عهدین را با مذاهب بودائیان و برهمانیان تطبیق دهند، و ضمن تحقیق بدست آوردند كه معارف انجیل و تورات طابق النعل بالنعل و مو به مو مطابق با خرافات بودائیان و برهمانیان است، حتى بسیارى از داستانها و حكایاتى كه در انجیل‏ها موجود است عین همان حكایاتى است كه در آن دو كیش موجود است، و در نتیجه براى هیچ محقق و اهل بحثى جاى هیچ تردیدى نمى‏ماند كه كاشف حقیقى این مطلب و مبتكر آن قرآن كریم " یضاهؤون ..." می باشد.


7-اخذ ربا:‌ وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَکْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ ۚ وَأَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا 
در تفسیر التحریر و التنویر ذیل  فقره مذکور امده است:‌ در تورات  برغم اینکه از ربا نهی شده است اما به آنان اجازه داده شده است که از دیگران ربا اخذ کنند. 


7-اخذ ربا  :‌ وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ ۚ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِینَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا 
در تفسیر ابن ابی حاتم ذیل آیه "وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ‏ " از مقاتل بن حیان‏ نقل شده است که در تورات با اینکه بر یهودیان ربا حرام بود اما مرتکب این گناه می شدند.  
در تفسیر التحریر و التنویر ذیل  فقره مذكور امده است :‌ در تورات برغم اینكه از ربا نهی شده است اما به انان اجازه داده شده است كه از دیگران ربا اخذ كنند.


 
ایشان در ادامه بعد از  فقره  وَ أَکْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ می نویسد:‌ یهودیان برعم انکه ممنوع از رباخواری بودند  اما مرتکب این گناه بزرگ شدند از اینرو خداوند –جهت تادیب و مواخذه آنان-  برخی از امور حلال را بر آنان حرام نمود.  
در تفسیر ابن ابی حاتم ذیل ایه "وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ‏ " از  مقاتل بن حیان‏ نقل شده است كه در تورات با اینكه بر یهودیان ربا حرام بود اما مرتكب این گناه می شدند .
 
ایشان در ادامه بعد از  فقره  وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ می نویسد :‌ یهودیان برعم انكه ممنوع از رباخواری بودند  اما مرتكب این گناه بزرگ شدند از اینرو خداوند –جهت تادیب و مواخذه انان-  برخی از امور حلال را بر انان حرام نمود .  


   
   
باید گفت نظیر مطالبی كه از مفسرین اهل سنت نقل شد در تفاسیر شیعی نیز دیده می شود .
باید گفت نظیر مطالبی که از مفسرین اهل سنت نقل شد در تفاسیر شیعی نیز دیده می شود.   
 
 
8-حلیت اموال غیریهود بر یهودیان  ‌: وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ یُؤَدِّهِ إِلَیْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لَا یُؤَدِّهِ إِلَیْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَیْهِ قَائِمًا ۗ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَیْسَ عَلَیْنَا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ وَیَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ  


8-حلیت اموال غیریهود بر یهودیان  ‌: وَمِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لَا یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَیْهِ قَائِمًا ۗ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَیْسَ عَلَیْنَا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ وَیَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ 


در تفسیر المیزان امده است :‌
خیانت یهود در امانت و عهد با دیگران ناشی از اندیشه ناصوابی بود كه بدان معتقد بودند چنانكه در عصر كنونی نیز  به همین اندیشه پایبندند  و ان مبنای غلط این است كه  می گویند :‌ لَیْسَ عَلَیْنا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ‏،  یهودیان  بر اساس چنین نگرشی  فقط خودشان را اهل كتاب خوانده و دیگران را امی می خوانند.  در نتیجه غیر یهودی را فاقد كرامت و ارزش دانسته و با انان  همچون حیوانات برخورد می كردند.


 
در تفسیر المیزان امده است:‌
ایشان ادامه می دهد با اینكه در تورات اصلی چنین اندیشه ای موجود نیست اما غالب یهودیان این فكر را از علمای خود اخذ نمودند. نكته مهم دیگر انكه از انجا كه دین موسی ع اختصا ص به قوم بنی اسرائیل داشت از اینرو یهودیان دینشان را نژادی می دانند و معتقدند كه اسرائیلی بودن و یهودی بودن عنصر شرافت بوده و بر همه طوائف دیگر انسانها برتری دارد بدیهی است چنین نگرشی سبب ایجاد فساد در زمین و نابودی روح انسانیت در جوامع بشری خواهد بود.  
خیانت یهود در امانت و عهد با دیگران ناشی از اندیشه ناصوابی بود که بدان معتقد بودند چنانکه در عصر کنونی نیز  به همین اندیشه پایبندند  و ان مبنای غلط این است که می گویند:‌ لَیْسَ عَلَیْنا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ‏، یهودیان بر اساس چنین نگرشی  فقط خودشان را اهل کتاب خوانده و دیگران را امی می خوانند.  در نتیجه غیر یهودی را فاقد کرامت و ارزش دانسته و با آنان  همچون حیوانات برخورد می کردند.  


ایشان ادامه می دهد با اینکه در تورات اصلی چنین اندیشه ای موجود نیست اما غالب یهودیان این فکر را از علمای خود اخذ نمودند.  نکته مهم دیگر انکه از انجا که دین موسی ع  اختصا ص به قوم بنی اسرائیل داشت از اینرو یهودیان دینشان را نژادی می دانند و معتقدند که اسرائیلی بودن و یهودی بودن عنصر شرافت بوده و بر همه طوائف دیگر انسانها برتری دارد بدیهی است چنین نگرشی سبب ایجاد فساد در زمین و نابودی روح انسانیت در جوامع بشری خواهد بود.


9- تحریف یهود در جواز كشتن و آواره كردن  یهودى دیگر و حرام دانستن اسارت او:‌
...ثُمَّ أَنْتُمْ هَٰؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِیقًا مِنْكُمْ مِنْ دِیَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَیْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِنْ یَأْتُوكُمْ أُسَارَىٰ تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَیْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ ۚ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ ۚ فَمَا جَزَاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذَٰلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْیٌ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا ۖ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یُرَدُّونَ إِلَىٰ أَشَدِّ الْعَذَابِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ 


9- تحریف یهود در جواز کشتن و آواره کردن  یهودى دیگر و حرام دانستن اسارت او:‌
...ثُمَّ أَنْتُمْ هَٰؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَکُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِیقًا مِنْکُمْ مِنْ دِیَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَیْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِنْ یَأْتُوکُمْ أُسَارَىٰ تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَیْکُمْ إِخْرَاجُهُمْ ۚ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ ۚ فَمَا جَزَاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذَٰلِکَ مِنْکُمْ إِلَّا خِزْیٌ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا ۖ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یُرَدُّونَ إِلَىٰ أَشَدِّ الْعَذَابِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ 


محمد جواد مغنیه در تبیین نكته مذكور در تحریف یهودیان نسبت به حكم فدیه جهت ازادی اسیران یهودی می نویسد   :‌
محمد جواد مغنیه در تبیین نکته مذکور در تحریف یهودیان نسبت به حکم فدیه جهت ازادی اسیران یهودی می نویسد :‌


اوس و خزرج دو قبیله عربى از یک ریشه بودند؛ زیرا اوس و خزرج دو برادر بودند. این دو قبیله پیش از اسلام با یکدیگر نبرد و درگیرى داشتند. آنان مشرک بودند، نه به بهشت و دوزخ اعتقاد داشتند و نه به قیامت و کتاب آسمانى. یهود نیز سه تیره بودند: بنى قینقاع، بنى قریظه و بنى نضیر. میان این قبایل دشمنى و جنگ جریان داشت، چنان‏که میان اوس و خزرج بود.


اوس و خزرج دو قبیله عربى از یك ریشه بودند؛ زیرا اوس و خزرج دو برادر بودند. این دو قبیله پیش از اسلام با یكدیگر نبرد و درگیرى داشتند. آنان مشرك بودند، نه به بهشت و دوزخ اعتقاد داشتند و نه به قیامت و كتاب آسمانى. یهود نیز سه تیره بودند: بنى قینقاع، بنى قریظه و بنى نضیر. میان این قبایل دشمنى و جنگ جریان داشت، چنان‏كه میان اوس و خزرج بود.


و این در حالى بود که همه این یهودیان داراى یک ریشه و یک دین بودند. و تیره‏هاى سه‏گانه یهود و دو قبیلة اوس و خزرج، همگى ساکنان مدینه بودند. یک گروه از یهود به‏نام بنى قینقاع با اوس علیه بنى قریظه و بنى نضیر همکارى مى‏‌‏کرد، با این‏که این دو تیره، برادران دینى آنها بودند. چنان‏که بنى نضیر و بنى قریظه برضد بنى قینقاع با خزرج همکارى مى‏‌‏کردند. بنابراین، هر گروه یهودى با یک گروه عربى برضد گروه دیگر یهودى همکارى مى‏‌‏کرد.


و این در حالى بود كه همه این یهودیان داراى یك ریشه و یك دین بودند. و تیره‏هاى سه‏گانه یهود و دو قبیلة اوس و خزرج، همگى ساكنان مدینه بودند. یك گروه از یهود به‏نام بنى قینقاع با اوس علیه بنى قریظه و بنى نضیر همكارى مى‏كرد، با این‏كه این دو تیره، برادران دینى آنها بودند. چنان‏كه بنى نضیر و بنى قریظه برضد بنى قینقاع با خزرج همكارى مى‏كردند. بنابراین، هر گروه یهودى با یك گروه عربى برضد گروه دیگر یهودى همكارى مى‏كرد.
هرگاه آسیاب جنگ به گردش درمى‏‌‏آمد، یهودى برادر دیگر یهودى خود را مى‏‌‏‌کشت و اگر مى‏‌‏‌توانست او را از خانه و شهرش آواره مى‏‌‏کرد؛ ولى هرگاه عرب برخى از یهودیان را اسیر مى‏‌‏‌کرد، یهودیان دیگر به عرب فدیه مى‏‌‏‌‏دادند [و آنها را آزاد مى‏‌‏کردند]. این در حالى بود که یهودیان پرداخت‏ کننده فدیه اسیران، کسانى بودند که در کنار عرب‏ها با همین اسیران مى‏‌‏جنگیدند... و این عین تناقض است.
 
هرگاه آسیاب جنگ به گردش درمى‏آمد، یهودى برادر دیگر یهودى خود را مى‏كشت و اگر مى‏توانست او را از خانه و شهرش آواره مى‏كرد؛ ولى هرگاه عرب برخى از یهودیان را اسیر مى‏كرد، یهودیان دیگر به عرب فدیه مى‏دادند [و آنها را آزاد مى‏كردند]. این در حالى بود كه یهودیان پرداخت‏كننده فدیه اسیران، كسانى بودند كه در كنار عرب‏ها با همین اسیران مى‏جنگیدند ... و این عین تناقض است.


   
   
ایشان ادامه می دهد :‌
ایشان ادامه می دهد:‌


خلاصه، یهودى هیچ مانعى نمى‏دید كه یهودى دیگر را بكشد و حتى براى كشتن او با عرب همكارى كند؛ لكن وقتى عرب یك یهودى را اسیر مى‏كرد، عاطفه یهودى دیگر برانگیخته مى‏شد و فدیه اسیر را به عرب مى‏پرداخت و او را آزاد مى‏كرد، در حالى‏كه این اسیر از سرسخت‏ترین دشمنان او بود. براین اساس، یهودى كشتن و آواره كردن برادر یهودى دیگرش را حلال مى‏شمرد؛ اما اسارت او را حرام مى‏دانست.
خلاصه، یهودى هیچ مانعى نمى‏‌‏دید که یهودى دیگر را بکشد و حتى براى کشتن او با عرب همکارى کند؛ لکن وقتى عرب یک یهودى را اسیر مى‏‌‏کرد، عاطفه یهودى دیگر برانگیخته مى‏‌‏شد و فدیه اسیر را به عرب مى‏‌‏پرداخت و او را آزاد مى‏‌‏‌کرد، در حالى‏که این اسیر از سرسخت‏ترین دشمنان او بود. براین اساس، یهودى کشتن و آواره کردن برادر یهودى دیگرش را حلال مى‏‌‏شمرد؛ اما اسارت او را حرام مى‏‌‏دانست.




ایشان در بیان توجیه یهودیان از تناقض مذكور می نویسد :‌ یهودیان از این تناقض‏گویى، چنین عذر مى‏آوردند كه تورات به آنان دستور داده است كه هرگاه یهودیان اسیر شوند، باید فدیه اسیران را بپردازند.  
ایشان در بیان توجیه یهودیان از تناقض مذکور می نویسد:‌ یهودیان از این تناقض‏گویى، چنین عذر مى‏‌‏آوردند که تورات به آنان دستور داده است که هرگاه یهودیان اسیر شوند، باید فدیه اسیران را بپردازند.  




در حالی كه خداوند این سخن آنها را رد مى‏كند و مى‏ فرماید :‌ تورات همچنین به آنها دستور داده است كه برخى از آنان برخى دیگر را نكشند و آواره نسازند. در این صورت، چگونه در كشتن، با تورات مخالفت مى‏كنید؛ اما در فدیه دادن براى آزادى اسیران از آن اطاعت مى‏كنید؟
در حالی که خداوند این سخن آنها را رد مى‏‌‏کند و مى‏‌‏ فرماید:‌ تورات همچنین به آنها دستور داده است که برخى از آنان برخى دیگر را نکشند و آواره نسازند. در این صورت، چگونه در کشتن، با تورات مخالفت مى‏‌‏کنید؛ اما در فدیه دادن براى آزادى اسیران از آن اطاعت مى‏‌‏کنید؟
ایشان در ادامه نتیجه می گیرد :‌. یهودیان به احكام حرمت قتل، همكارى در گناه و دشمنى و آواره كردن از دیار كافر گردیده اما به فدیه دادن اسیران ایمان آوردند و این كار، یعنى بازیچه قرار دادن و ریشخند كردن دین.   
ایشان در ادامه نتیجه می گیرد:‌. یهودیان به احکام حرمت قتل، همکارى در گناه و دشمنى و آواره کردن از دیار کافر گردیده اما به فدیه دادن اسیران ایمان آوردند و این کار، یعنى بازیچه قرار دادن و ریشخند کردن دین.   




نكات :‌
نکات:‌


1-هر چند كشتن، همكارى در گناه و آواره كردن مردم از اوطانشان ، همگى بر یهودیان حرام بود اما درایه مذكور تنها یه اخراج ظالمانه انسانها از موطنشان یادآور شده است.
1-هر چند کشتن، همکارى در گناه و آواره کردن مردم از اوطانشان، همگى بر یهودیان حرام بود اما در آیه مذکور تنها یه اخراج ظالمانه انسانها از موطنشان یادآور شده است.
دلیل این امر شدت حرمت اواره نمودن دیگران و تاكید بر ان می باشد است زیرا رنج آواره نمودن از خانه و شهر طولانى است، برخلاف كشتن كه مدت رنج آن كوتاه‏ مدت است.  
دلیل این امر شدت حرمت اواره نمودن دیگران و تاکید بر ان می باشد است زیرا رنج آواره نمودن از خانه و شهر طولانى است، برخلاف کشتن که مدت رنج آن کوتاه‏ مدت است.  




2-از انجا كه اقدام ستمگران در اخراج نمودن انسانها از موطن مستلزم معاضدت و معاونت ظالمین به یكدیگر است از اینرو در ایه مذكور امده است كه برخی از یهودیان دراخراج  یهودیانی كه با انان دشمنی می ورزیدند – از موطنشان - حتی از غیر یهود در این ظلم بزرگ استمداد می جستند "وَتُخْرِجُونَ فَرِیقًا مِنْكُمْ مِنْ دِیَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَیْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ"
2-از انجا که اقدام ستمگران در اخراج نمودن انسانها از موطن مستلزم معاضدت و معاونت ظالمین به یکدیگر است از اینرو در آیه مذکور امده است که برخی از یهودیان دراخراج  یهودیانی که با آنان دشمنی می ورزیدند – از موطنشان - حتی از غیر یهود در این ظلم بزرگ استمداد می جستند "وَتُخْرِجُونَ فَرِیقًا مِنْکُمْ مِنْ دِیَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَیْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ"


   
   
3- از فقره "تَظَاهَرُونَ عَلَیْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ "استفاده می شود همانگونه كه ظلم بر دیگران – نظیر اخراج انسانها از موطن– حرام است معاونت  بر چنین گناهی نیز حرام می باشد .
3- از فقره "تَظَاهَرُونَ عَلَیْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ "استفاده می شود همانگونه که ظلم بر دیگران – نظیر اخراج انسانها از موطن– حرام است معاونت  بر چنین گناهی نیز حرام می باشد.




4- از فقره :‌ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ ۚ استفاده می شود كه برخی از یهودیان ان تنها به ان بخش از تورات كه در راستای منافعشان بود ایمان داشته و نسبت به ایاتی كه ضد منافعشان بود باور نداشته و ان را از دیگران كتمان می كردند .  
4- از فقره:‌ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ ۚ استفاده می شود که برخی از یهودیان ان تنها به ان بخش از تورات که در راستای منافعشان بود ایمان داشته و نسبت به آیاتی که ضد منافعشان بود باور نداشته و ان را از دیگران کتمان می کردند.  
 


==نتیجه گیری==
==نتیجه گیری==


از مباحثی كه در مقاله حاضر تحت عنوان "نقش یهود در تحریف تورات از منظر قران "مطرح گردید معلوم شد :‌
از مباحثی که در مقاله حاضر تحت عنوان "نقش یهود در تحریف تورات از منظر قرآن "مطرح گردید معلوم شد:‌
اولا یهودیان بیشترین نقش را در تحریف – لفظی و معنوی - كتب دینی موحدین جهان داشته كه این امر سبب انحراف جمعیت های عظیمی ازانسانها در طول تاریخ گردیده و این روند همچنان ادامه دارد.
اولا یهودیان بیشترین نقش را در تحریف – لفظی و معنوی - کتب دینی موحدین جهان داشته که این امر سبب انحراف جمعیت های عظیمی ازانسانها در طول تاریخ گردیده و این روند همچنان ادامه دارد.
 


ثانیا قران كریم در ایات متعدد ، مسلمانان را از خطر تحریف قران  - وسایر منابع دینی - بوسیله دشمنان اسلام بویژه یهود ونیز تاثیر پذیری نااگاهانه از  اندیشه های انان تحذیر نموده است. و السلام  
ثانیا قرآن کریم در آیات متعدد، مسلمانان را از خطر تحریف قرآن - وسایر منابع دینی - بوسیله دشمنان اسلام بویژه یهود ونیز تاثیر پذیری نااگاهانه از  اندیشه های آنان تحذیر نموده است. و السلام  


==پانویس==
==پانویس==
خط ۳۱۴: خط ۲۹۲:
==منابع==
==منابع==


1. طبرسى، فضل بن حسن ، مجمع البیان فى تفسیر القرآن‏،  ناشر: انتشارات ناصر خسرو، تهران‏ ، 1372 ش‏
1. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن‏،  ناشر: انتشارات ناصر خسرو، تهران‏، 1372 ش‏


2. طبرى ، ابو جعفر محمد بن جریر ، جامع البیان فى تفسیر القرآن‏ ، ناشر: دار المعرفه‏ ، بیروت ، 1412 ق‏
2. طبرى، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فى تفسیر القرآن‏، ناشر: دار المعرفه‏، بیروت، 1412 ق‏


3. مغنیه، محمد جواد ، تفسیر الكاشف‏ ، ناشر: دار الكتب الإسلامیة ، تهران‏ ، 1424 ق
3. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف‏، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، تهران‏، 1424 ق


4. سید بن قطب بن ابراهیم شاذلی‏،  فى ظلال القرآن‏ ، ناشر: دارالشروق‏ ،بیروت- قاهره‏ 1412 ق‏
4. سید بن قطب بن ابراهیم شاذلی‏،  فى ظلال القرآن‏، ناشر: دارالشروق‏،بیروت- قاهره‏ 1412 ق‏


5. طوسى، محمد بن حسن‏ ، التبیان فى تفسیر القرآن‏ ، ناشر: دار احیاء التراث العربى ،بیروت‏ چاپ: اول‏
5. طوسى، محمد بن حسن‏، التبیان فى تفسیر القرآن‏، ناشر: دار احیاء التراث العربى،بیروت‏ چاپ: اول‏


6. طباطبایى، سید محمد حسین‏ ، المیزان فى تفسیر القرآن‏ ، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسین حوزه علمیه قم‏ ، قم‏
6. طباطبایى، سید محمد حسین‏ ، المیزان فى تفسیر القرآن‏، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى‏‌ جامعه‏ مدرسین حوزه علمیه قم‏، قم‏


7. مكارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه‏ ، ناشر: دار الكتب الإسلامیة ، تهران‏ ، 1374 ش‏
7. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه‏، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، تهران‏، 1374 ش‏


8. حقى بروسوى ، اسماعیل ، ‏تفسیر روح البیان‏ ، ناشر: دارالفكر ، بیروت‏ ، چاپ: اول‏
8. حقى بروسوى، اسماعیل، ‏تفسیر روح البیان‏، ناشر: دارالفکر، بیروت‏، چاپ: اول‏


9. عروسى حویزى ،عبد على بن جمعه‏ ، تفسیر نور الثقلین‏ ، ناشر: انتشارات اسماعیلیان‏، قم‏ سال چاپ: 1415 ق‏
9. عروسى حویزى،عبد على بن جمعه‏، تفسیر نور الثقلین‏، ناشر: انتشارات اسماعیلیان‏، قم‏ سال چاپ: 1415 ق‏


10. فخر رازى، محمد بن عمر ، مفاتیح الغیب‏ ، ناشر: دار احیاء التراث العربی‏ -بیروت 1420 ق‏
10. فخر رازى، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب‏، ناشر: دار احیاء التراث العربی‏ -بیروت 1420 ق‏


11. آلوسى ، سید محمود،  روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم ، ‏ناشر: دارالكتب العلمیه‏ بیروت‏ 1415 ق‏
11. آلوسى، سید محمود،  روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم، ‏ناشر: دارالکتب العلمیه‏ بیروت‏ 1415 ق‏


12. ابن عاشور،  محمد بن طاهر، التحریر و التنویر ، ناشر: موسسه التاریخ‏ ، بیروت‏ ، چاپ: اول‏
12. ابن عاشور،  محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، ناشر: موسسه التاریخ‏، بیروت‏، چاپ: اول‏


13. قرطبى، محمد بن احمد ، الجامع لأحكام القرآن‏ ، ناشر: انتشارات ناصر خسرو،  تهران 1364ش‏
13. قرطبى، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن‏، ناشر: انتشارات ناصر خسرو،  تهران 1364ش‏


14. ابن ابى حاتم، عبدالرحمن بن محمد ، تفسیر القرآن العظیم ، ‏ناشر: مكتبة نزار مصطفی الباز ، ریاض: 1419 ق‏
14. ابن ابى حاتم، عبدالرحمن بن محمد، تفسیر القرآن العظیم، ‏ناشر: مکتبة نزار مصطفی الباز، ریاض: 1419 ق‏


15. حسینى شاه عبدالعظیمى ، حسین بن احمد ، تفسیر اثنا عشرى‏ ، ناشر: انتشارات میقات‏ تهران1363 ش‏
15. حسینى شاه عبدالعظیمى‏‌، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشرى‏، ناشر: انتشارات میقات‏ تهران1363 ش‏


16. مطهرى ، مرتضى ، یادداشتهاى استاد مطهرى ، انتشارات صدرا ، تهران ، چاپ چهارم : 1385  
16. مطهرى، مرتضى، یادداشتهاى استاد مطهرى، انتشارات صدرا، تهران، چاپ چهارم : 1385  


[[رده: مقالات ]]
[[رده: مقالات ]]
[[رده: قرآن]]
[[رده: قرآن]]
[[رده: یهود]]
[[رده: یهود]]
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۸۶

ویرایش