محمد صاحب مرباط: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۷: خط ۴۷:
=فعالیت ها=
=فعالیت ها=


او  به کار در کشاورزی تمایل داشت و به همین دلیل همیشه به همراه خانواده و فرزندانش به بیت جبیر می رفت، و در آنجا بر کاشت نخل‌ها و کشت انواع دانه‌ها نظارت می‌کرد و شروع به گسترش کار کشاورزی و جذب نیروی کار می‌کرد تا از کار بهره‌مند شوند و سهمی از میوه را به دست آورند و او مراقبت فصل‌های کشاورزی  بود و در تریم و بیت جبیر انبارها را مرتب می‌کرد تا محصول بیشتری جا بگیرند. او علاوه بر کشاورزی به تجارت در غذا، غلات و غیر آن به ویژه در جاده حضرموت -ظفار کار می کرد و از ابتدای فعالیت تبلیغی تفریحی خود به ساحل ظفار اقدام به توزیع و فروش مواد غذایی نیز کرد. سپس تجارت و حمل کالا را
او  به کار در کشاورزی تمایل داشت و به همین دلیل همیشه به همراه خانواده و فرزندانش به بیت جبیر می رفت، و در آنجا بر کاشت نخل‌ها و کشت انواع دانه‌ها نظارت می‌کرد و شروع به گسترش کار کشاورزی و جذب نیروی کار می‌کرد تا از کار بهره‌مند شوند و سهمی از میوه را به دست آورند و او مراقبت فصل‌های کشاورزی  بود و در تریم و بیت جبیر انبارها را مرتب می‌کرد تا محصول بیشتری جا بگیرند. او علاوه بر کشاورزی به تجارت در غذا، غلات و غیر آن به ویژه در جاده حضرموت -ظفار کار می کرد و از ابتدای فعالیت تبلیغی تفریحی خود به ساحل ظفار اقدام به توزیع و فروش مواد غذایی نیز کرد. سپس تجارت و حمل کالا را آغاز کرد و گاهی فرزندان و عزیزانش را با خود می‌برد و ماه‌ها در مناطق ظفار می‌ماند تا اینکه در آنجا مشهور شد و مردم او را می‌شناختند.
آغاز می کرد و گاهی فرزندان و عزیزانش را با خود می‌برد و ماه‌ها در مناطق دهفار بماند تا اینکه در آنجا مشهور شد و مردم او را می شناختند. او آن رهبری و ایستادگی مردمی را در دهفار و هادموت داشت و رهبری اش از نظر اجتماعی نمایندگی می شد؛ او از یک خانواده باستانی تبار و اقتدار اجتماعی است که از زمان پدربزرگ مهاجرش، علاوه بر پرکارهای علمی اش در علوم دینی و مشروعیت، مرتبط بوده است. بین قبایل و سلطان ها اعتبار داشت. کاروان ها در خفاش او در حال رفت و آمد بودند که از بیت جوبیر عبور کردند تا اینکه دهفار با خیال راحت رسید.


خانه اش که به سخاوت مازاد و سخاوت بیش از حد معروف است، پناهگاه مهمان و پناهگاهی برای قصاب بود و او بیش از ۷۰ خانه را گذراند. او بیشتر پول و کف دست خود را صرف تمام خویشاوندان، بیوه هایش و کف دستش در بیت جوبیر کرد. او ساختمان مسجد بِالاوی را که خانواده اش هنگام نقل مکان به تریم ساختند، بازسازی کرد. او روابط سیاسی و تجاری دو ایالت انبه دوفار را که پایتخت آن زمان ماربات بود بهبود بخشید و دولت بزرگسالان درون هادراموت که تأثیر خوبی بر بهبود شرایط بین دو کشور داشت. بسیاری از قبایل در دهفار و مهرا همچنان متعلق به مسرس هستند. البالاوی در حل بسیاری از مشکلات در امور مذهبی و اجتماعی خود.  
او جایگاه اجتماعی و بزرگی مردمی را در ظفار و حضرموت داشت؛ زیرا او علاوه بر مقام علمی، دینی و شرعی که داشت از یک خانواده اصیل و قدیمی با سابقه نفوذ اجتماعی در منطقه از زمان جدش المهاجر بود. از این رو نزد قبایل و حاکمان دارای اعتبار بود. کاروان های تجاری دیگر برای عبور امن از بیت جبیر و رسیدن به ظفار در پناه و همراهی قابفله او رفت و آمد می‌کردند.
 
خانه‌اش که به سخاوت بسیار و سخاوت بیش از حد معروف است، پناهگاه مهمان و پناهگاهی برای مسافرین بود. او بیش از ۷۰ خانه را بخشید. او به تمام خویشاوندان و نزدیکانش انفاق و بخشش می‌کرد. بیشتر اموال و نخلستان هایش در بیت جبیر بود.
 
او ساختمان مسجد باعلوی را که خانواده اش هنگام نقل مکان به تریم ساختند، بازسازی کرد. او روابط سیاسی و تجاری دو ایالت منجویه در  ظفار را که آن زمان مرباط پایتخت آن بود و دولت راشدیه در حضرموت را بهبود بخشید و تأثیر خوبی بر بهبود شرایط بین دو کشور داشت. هنوز بسیاری از قبایل در ظفار و مهره برای حل مشکلات دینی و اجتماعی خود به سادات آل باعلوی مراجعه می‌نمایند.


=هجرت به ظفار=
=هجرت به ظفار=
او در پایان عمر به پیوندی با ناحیه دوفار تبدیل شد و چوب محل اقامت پرتاب کرد و محبوب تر شد و مردم به معنای درست کار و خیریه او بودند. او در دهفار شوراهای علمی و معنوی داشت و پس از اینکه مردم آن عبادی بودند با ایمان سنی معرفی شد و توانست آن ها را به دکترین خود متقاعد کند و باورهای آن ها را مانند مورد هدرموت به اهل سنت براند و مسجد مسجد رباط را تأسیس کرد که در حدود سال ۵۵۱ ه .خ با دست راست خود آن را انتخاب کرد.  مربات احیا شد و خانواده اش از آن بهره مند شدند، چرا که او یکی از اولین کسی محسوب می شد که دکترین اهل سنت شفی را به دفار معرفی کرد و پس از آن محمد بن علی قلایی ناشر دکترین اهل سنت بود. پس از آن علویان در حالی که به سمت شرق، هند و هند شرقی در راه بودند، در زمان دوها به ماربات و اطراف آن مهاجرت کردند. آن ها بسیاری از آداب و سرودهای تریم را در افکار، مهمانی ها، شوراها، دعاها، دعاها، رویدادها و غیره به ماربت منتقل کردند.
او در پایان عمر به مرباط در ناحیه ظفار رفت و در آنجا اقامت گزید و به خاطر محبوبیت و محبت هایش نزد او می‌آمدند. او در ظفار مجالس علمی و معنوی داشت و مردم آنجا را که عقاید اباضیه داشتند را با مذهب شافعی آشنا کرد و توانست همانگونه که مردم حضرموت را به مذهب شافعیه برگرداند مردم ظفار را به این مذهب برگرداند.


پس از آن علویان در حالی که به سمت شرق، هند و هند شرقی در راه بودند، در زمان دوها به ماربات و اطراف آن مهاجرت کردند. آن ها بسیاری از آداب و سرودهای تریم را در افکار، مهمانی ها، شوراها، دعاها، دعاها، رویدادها و غیره به ماربت منتقل کردند.
=فرزندان=
=فرزندان=
محمد صاحب مرباط نقطه جمع کسانی است که از آل‌باعلوی امروز وجود دارند. نسل او از دو پسرش به دو شاخه شدند که یکی از آنها علی که پدر فقیه مقدم است و دیگری علوی معروف به عموی فقیه مقدم است.
محمد صاحب مرباط نقطه جمع کسانی است که از آل‌باعلوی امروز وجود دارند. نسل او از دو پسرش به دو شاخه شدند که یکی از آنها علی که پدر فقیه مقدم است و دیگری علوی معروف به عموی فقیه مقدم است.