۲۱٬۸۹۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
|- | |- | ||
|محل زندگی | |محل زندگی | ||
|مشهد – نجف | |مشهد – نجف | ||
|- | |- | ||
|استادان | |استادان | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
در زمینه بحثهای اصولی باید به این ویژگیهای حوزه ایشان اشاره کرد:<br> | در زمینه بحثهای اصولی باید به این ویژگیهای حوزه ایشان اشاره کرد:<br> | ||
====سخن از پیشینه تاریخی مباحث و آشنایی با ریشههای آن==== | ====سخن از پیشینه تاریخی مباحث و آشنایی با ریشههای آن==== | ||
چندان که گاه مانند: مسأله «بسیط و مرکب بودن مشتق» باید پسزمینههای آن را در مسائل فلسفی جستوجو کرد، و گاه مانند: بحث «تعادل و تراجیح» باید با چالشهای عقیدتی و سیاسی آشنا بود. استاد در مبحث یادشده چنین تبیین نموده که ماجرای اختلاف احادیث ناشی از کشمکشهای عقیدتی و فکری آن روزگار و شرایط سیاسی حاکم بر دوران زندگانی ائمه (علیهم السلام) بوده است؛ از این رو، روشن است که آگاهی از پیشینه مباحث ، بر زوایای این مسائل پرتو خواهد افکند و ما را با واقعیت دیدگاههای مختلف آشنا خواهد کرد. | چندان که گاه مانند: مسأله «بسیط و مرکب بودن مشتق» باید پسزمینههای آن را در مسائل فلسفی جستوجو کرد، و گاه مانند: بحث «تعادل و تراجیح» باید با چالشهای عقیدتی و سیاسی آشنا بود. استاد در مبحث یادشده چنین تبیین نموده که ماجرای اختلاف احادیث ناشی از کشمکشهای عقیدتی و فکری آن روزگار و شرایط سیاسی حاکم بر دوران زندگانی ائمه (علیهم السلام) بوده است؛ از این رو، روشن است که آگاهی از پیشینه مباحث ، بر زوایای این مسائل پرتو خواهد افکند و ما را با واقعیت دیدگاههای مختلف آشنا خواهد کرد.<br> | ||
====پیوند میان دیدگاههای حوزوی و اندیشههای معاصر==== | ====پیوند میان دیدگاههای حوزوی و اندیشههای معاصر==== | ||
ایشان در بحث خود پیرامون «معنای حرفی» و در بیان فرق میان «معنای حرفی» و «معنای اسمی» و این که آیا این تفاوت ذاتی است یا اعتباری؟ رویکرد صاحب کفایه مبنی بر اعتباری و لحاظی بودن تفاوت را برگزیدهاند، اما بنیاد این گزاره را بریک انگاره نوین فلسفی که عبارت از تکثر ادراکی در فعالیت و خلاقیت ذهن آدمی است گذاشتهاند که میگوید اندیشه انسان در آنِ واحد میتواند یک مطلب را به دو شکل تصور کند: یک بار به صورت «استقلالی» و «به وضوح» که از آن تعبیر به «اسم» میشود و یک بار به شکل «آلی» و «در خفا» که آن را «حرف» مینامند. | ایشان در بحث خود پیرامون «معنای حرفی» و در بیان فرق میان «معنای حرفی» و «معنای اسمی» و این که آیا این تفاوت ذاتی است یا اعتباری؟ رویکرد صاحب کفایه مبنی بر اعتباری و لحاظی بودن تفاوت را برگزیدهاند، اما بنیاد این گزاره را بریک انگاره نوین فلسفی که عبارت از تکثر ادراکی در فعالیت و خلاقیت ذهن آدمی است گذاشتهاند که میگوید اندیشه انسان در آنِ واحد میتواند یک مطلب را به دو شکل تصور کند: یک بار به صورت «استقلالی» و «به وضوح» که از آن تعبیر به «اسم» میشود و یک بار به شکل «آلی» و «در خفا» که آن را «حرف» مینامند. | ||
ایشان با ورود به بحث «مشتق» و سخن از کشمکش میان علما در معنای اسم زمان ، «زمان» را با نگاه فلسفی نوینی مطرح کردند که عبارت از انتزاع زمان از مکان (= زمکان) همانند انتزاع مفهوم روز و شب از تعاقب نور و ظلمت است. | ایشان با ورود به بحث «مشتق» و سخن از کشمکش میان علما در معنای اسم زمان ، «زمان» را با نگاه فلسفی نوینی مطرح کردند که عبارت از انتزاع زمان از مکان (= زمکان) همانند انتزاع مفهوم روز و شب از تعاقب نور و ظلمت است. | ||
در مبحث «مدلول صیغه و ماده امر» و بحث از«تجرّی» نیز به نظریه برخی از جامعه شناسان مبنی بر تقسیم «طلب» به «فرمایش» و «خواهش» و «پرسش» پرداختند که بسته به حقیقت درخواست «خواهان» و ویژگی وی از جهت «فرادستی» ، «برابری» یا «فرودستی» نسبت به طرف مقابل تفاوت میکند. | در مبحث «مدلول صیغه و ماده امر» و بحث از«تجرّی» نیز به نظریه برخی از جامعه شناسان مبنی بر تقسیم «طلب» به «فرمایش» و «خواهش» و «پرسش» پرداختند که بسته به حقیقت درخواست «خواهان» و ویژگی وی از جهت «فرادستی» ، «برابری» یا «فرودستی» نسبت به طرف مقابل تفاوت میکند. | ||
ایشان همچنین معیار مجازات و عنوان سرکشی «عبد» و سرپیچی وی از دستور «مولا» را مبتنی بر تقسیم بندی طبقاتی جوامع کهن بشری دانستهاند که در آن جوامع عناوینی مثل «مولا و عبد» و «فرادست و فرودست» و لایههایی اجتماعی از این دست وجود داشته است؛ بنابراین، به نظر ایشان، دیدگاه یادشده را باید از اندیشههای بازمانده از فرهنگهایی باستانی دانست که با زبان حقوقی مبتنی بر منافع همگانی بشر بیگانه است و با زبان طبقاتی سخن میگویند. | ایشان همچنین معیار مجازات و عنوان سرکشی «عبد» و سرپیچی وی از دستور «مولا» را مبتنی بر تقسیم بندی طبقاتی جوامع کهن بشری دانستهاند که در آن جوامع عناوینی مثل «مولا و عبد» و «فرادست و فرودست» و لایههایی اجتماعی از این دست وجود داشته است؛ بنابراین، به نظر ایشان، دیدگاه یادشده را باید از اندیشههای بازمانده از فرهنگهایی باستانی دانست که با زبان حقوقی مبتنی بر منافع همگانی بشر بیگانه است و با زبان طبقاتی سخن میگویند.<br> | ||
====اهتمام به بحثهای اصولی کاربردی در فقه==== | ====اهتمام به بحثهای اصولی کاربردی در فقه==== | ||
طلاب حوزه علمیه با علمای بسیاری روبه رو هستند که گاه چنان در بحثهای اصولی فرو میروند که تنها مایه فرسایش اندیشه و فکر است و فقیه را در روند فقاهت وی هیچ بهرهای نمی افزاید. از این شمار مباحث باید به مبحث «وضع» و اعتباری یا تکوینی بودن آن ، و این که آیا «حقیقت وضع» بر مبنای «تعهد» است یا «تخصیص»، و بحثهای مربوط به موضوع علم و تعریف فلاسفه از عوارض ذاتی علم و مباحثی از این قبیل یاد کرد. | طلاب حوزه علمیه با علمای بسیاری روبه رو هستند که گاه چنان در بحثهای اصولی فرو میروند که تنها مایه فرسایش اندیشه و فکر است و فقیه را در روند فقاهت وی هیچ بهرهای نمی افزاید. از این شمار مباحث باید به مبحث «وضع» و اعتباری یا تکوینی بودن آن ، و این که آیا «حقیقت وضع» بر مبنای «تعهد» است یا «تخصیص»، و بحثهای مربوط به موضوع علم و تعریف فلاسفه از عوارض ذاتی علم و مباحثی از این قبیل یاد کرد. | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۸: | ||
====آگاهی از مقدمات استنباط==== | ====آگاهی از مقدمات استنباط==== | ||
آیت الله سیستانی همواره بر این نکته تأکید دارد که هیچ فقیهی جز با آگاهی گسترده از زبان عربی و ادبیات و شعر و آرایههای ادبی عرب به مفهوم کامل فقاهت دست نخواهد یافت، و تنها از این راه است که میتواند به جای تشخیص موردی، به تشخیص ظهور موضوعی نص نایل شود. ایشان بر این باور است که فقیه باید دامنه اطلاعات خود از فرهنگنامههای زبان عرب و فضای زندگی نویسندگان آنها و سبک نگارش آنان را گسترش دهد و بداند که این امر در استناد یا عدم استناد وی بر سخن زبان شناسان و لغویان دخالت دارد. به اعتقاد ایشان، یک فقیه احاطهای تفصیلی به احادیث اهل بیت و راویان داشته باشد، زیرا برای هر مجتهدی، در راستای کسب اطمینان کامل از صلاحیت مستندات استنباط فقهی خود ، علم رجال یکی از ضروریات به شمار میآید. معظم له در این زمینه دیدگاههای ویژهای، ناهمسو با نظریات مشهور معاصر دارد ، به عنوان نمونه معروف است که حضرت استاد در مورد انتساب کتاب ابن غضائری به وی تردیدهای ناروا به دلیل نکوهشهای فراوان را نکوهیدهاند، و کتاب منسوب به او را ازآنِ وی دانسته و یادآور شدهاند که در مقام جرح و تعدیل، بیش از نجاشی و شیخ و امثال آنها میتوان بر ابنغضائری اعتماد کرد. ایشان همچنین در تشخیص راوی و توثیق او وشناخت مسند یا مرسل بودن احادیث وی، همانند آیت الله بروجردی از روش طبقه بندی رُوات پیروی میکند.<br> | آیت الله سیستانی همواره بر این نکته تأکید دارد که هیچ فقیهی جز با آگاهی گسترده از زبان عربی و ادبیات و شعر و آرایههای ادبی عرب به مفهوم کامل فقاهت دست نخواهد یافت، و تنها از این راه است که میتواند به جای تشخیص موردی، به تشخیص ظهور موضوعی نص نایل شود. ایشان بر این باور است که فقیه باید دامنه اطلاعات خود از فرهنگنامههای زبان عرب و فضای زندگی نویسندگان آنها و سبک نگارش آنان را گسترش دهد و بداند که این امر در استناد یا عدم استناد وی بر سخن زبان شناسان و لغویان دخالت دارد. به اعتقاد ایشان، یک فقیه احاطهای تفصیلی به احادیث اهل بیت و راویان داشته باشد، زیرا برای هر مجتهدی، در راستای کسب اطمینان کامل از صلاحیت مستندات استنباط فقهی خود ، علم رجال یکی از ضروریات به شمار میآید. معظم له در این زمینه دیدگاههای ویژهای، ناهمسو با نظریات مشهور معاصر دارد ، به عنوان نمونه معروف است که حضرت استاد در مورد انتساب کتاب ابن غضائری به وی تردیدهای ناروا به دلیل نکوهشهای فراوان را نکوهیدهاند، و کتاب منسوب به او را ازآنِ وی دانسته و یادآور شدهاند که در مقام جرح و تعدیل، بیش از نجاشی و شیخ و امثال آنها میتوان بر ابنغضائری اعتماد کرد. ایشان همچنین در تشخیص راوی و توثیق او وشناخت مسند یا مرسل بودن احادیث وی، همانند آیت الله بروجردی از روش طبقه بندی رُوات پیروی میکند. | ||
استاد شناخت کتابهای حدیثی و اختلاف نسخهها و آشنایی با چگونگی ثبت و ضبط مؤلفان و سبکهای تألیفی آنان را ضروری میدانند و این ادعا را که صدوق در ضبط احادیث دقیق تر از شیخ طوسی عمل کرده است، قبول ندارند، بلکه به گواهی قرینههای موجود ، شیخ را در نقل از کتابهایی که نزد وی بوده است، بازگو کنندهای امانت دار می شمارند. | |||
نکات که گذشت از مسائلی است که بسیاری از فقها در مقام استنباط آن را نادیده گرفته، و برخی از آنان بیتوجه به گردآوری قرائن مختلف برای تشخیص ظهور موضوعی، به ظهور موردی بسنده کرده، و چه بسا بدون پژوهش در بارهٔ مؤلفان و سبک نگارشی آنان، با نقل سخن زبان شناسان به آن تکیه نمودهاند وپارهای از ایشان نیز از زمینه های شناخت نسبت به علم رجال و آگاهی از کتابهای آنان بهره چندانی ندارند.<br> | |||
<br> | |||
==سیمای شخصیتی== | ==سیمای شخصیتی== | ||
هر کسی که با آیت الله سیستانی معاشرت نموده و با ایشان نشست و برخاست داشته باشد، در وجود ایشان شخصیتی یگانه با ویژگیهایی معنوی و آرمانی را خواهد دید که اهل بیت بدان سفارش کردهاند. همین ویژگیها است که از وی و علمای مخلصی همانند ایشان، نمادهای آشکاری برای تعبیر «عالم ربانی» و این سخن امام معصوم پدید آورده است که فرمود: «جریان کار باید در دست عالمانی باشد که امانتدار حلال و حرام الهی هستند». | هر کسی که با آیت الله سیستانی معاشرت نموده و با ایشان نشست و برخاست داشته باشد، در وجود ایشان شخصیتی یگانه با ویژگیهایی معنوی و آرمانی را خواهد دید که اهل بیت بدان سفارش کردهاند. همین ویژگیها است که از وی و علمای مخلصی همانند ایشان، نمادهای آشکاری برای تعبیر «عالم ربانی» و این سخن امام معصوم پدید آورده است که فرمود: «جریان کار باید در دست عالمانی باشد که امانتدار حلال و حرام الهی هستند». | ||
برای تبیین بیشتر مطلب، در اینجا چند مورد از برخوردهای درخشانی را که در حلقههای درس و همنشینی با ایشان صورت گرفته را بهعنوان نمونه بیان میکنیم:<br> | برای تبیین بیشتر مطلب، در اینجا چند مورد از برخوردهای درخشانی را که در حلقههای درس و همنشینی با ایشان صورت گرفته را بهعنوان نمونه بیان میکنیم:<br> | ||
===عدالت ورزی و احترام به نظر دیگران === | ===عدالت ورزی و احترام به نظر دیگران === | ||
در برخورد با ایشان شما، آیت الله سیستانی را انسانی خواهید یافت که در پرتو شیفتگی به علم و معرفت و نیل به حقیقت و مقدس شمردن آزادی سازنده بیان و اندیشه، مطالعه فراوانی دارد و کتابها و جستارها و دیدگاههای مختلف، حتی نظریات کسانی غیر از اساتید خود یا اندیشه های برخی از شخصیت های ناشناخته دریای پهناور حوزهٔ علمیه را پی میگیرد. گاه میبینید که ایشان در بحث خود به نکته ظریفی از شخصیتی فاضل مانند شیخ محمد رضا مظفر در کتاب اصول الفقه اشاره میکند، و با این که وی از استادان ایشان نبوده است، دیدگاه هایش را باز می گوید و به نقد می کشد ، کاری که سیمای نمایانی از انصاف و احترام به اندیشه دیگران را در وجود معظم له باز می تاباند. | در برخورد با ایشان شما، آیت الله سیستانی را انسانی خواهید یافت که در پرتو شیفتگی به علم و معرفت و نیل به حقیقت و مقدس شمردن آزادی سازنده بیان و اندیشه، مطالعه فراوانی دارد و کتابها و جستارها و دیدگاههای مختلف، حتی نظریات کسانی غیر از اساتید خود یا اندیشه های برخی از شخصیت های ناشناخته دریای پهناور حوزهٔ علمیه را پی میگیرد. گاه میبینید که ایشان در بحث خود به نکته ظریفی از شخصیتی فاضل مانند شیخ محمد رضا مظفر در کتاب اصول الفقه اشاره میکند، و با این که وی از استادان ایشان نبوده است، دیدگاه هایش را باز می گوید و به نقد می کشد ، کاری که سیمای نمایانی از انصاف و احترام به اندیشه دیگران را در وجود معظم له باز می تاباند.<br> | ||
=== ادب گفتوگو === | === ادب گفتوگو === | ||
حلقه های درس نجف به مباحثههای داغ میان همدرسان یا میان استاد و شاگرد شهرت دارد. گو این که نفسِ این کار بر گستره آگاهی های طلاب و توان علمی آنان می افزاید، اما با اصرار بر این امر در مباحثهها گاه جدالهای بیهودهای شکل میگیرد که نه تنها به هیچ دستاورد علمی نمیانجامد، بلکه کارکرد آن فقط به قدرت نمایی طرفین مباحثه و ابراز توانمندی های علمی آنان در مناظره خلاصه می شود، و این کاری است که وقت گرانبهای طالب علم را تلف میکند و با بیرون بردن وی از فضای معنوی علم آموزی و مباحثه، او را بی هدف، در گردونهای ژرف رها میسازد.<br> | حلقه های درس نجف به مباحثههای داغ میان همدرسان یا میان استاد و شاگرد شهرت دارد. گو این که نفسِ این کار بر گستره آگاهی های طلاب و توان علمی آنان می افزاید، اما با اصرار بر این امر در مباحثهها گاه جدالهای بیهودهای شکل میگیرد که نه تنها به هیچ دستاورد علمی نمیانجامد، بلکه کارکرد آن فقط به قدرت نمایی طرفین مباحثه و ابراز توانمندی های علمی آنان در مناظره خلاصه می شود، و این کاری است که وقت گرانبهای طالب علم را تلف میکند و با بیرون بردن وی از فضای معنوی علم آموزی و مباحثه، او را بی هدف، در گردونهای ژرف رها میسازد.<br> | ||
اما درسهای استاد بهراستی از جدال هایی این گونه دور است. ایشان در نقد سخن استادان خویش و دیدگاههای دیگران همواره از واژههایی آمیخته با ادب استفاده میکند، تا حتی اگر نظریات آنان سستی نمایانی داشته باشد و نتوان از آن دفاع کرد، جایگاه و عظمت علما حفظ شود. هر گاه یکی از طلاب نیز پرسشی را مطرح میکند با رویی گشاده و روحیه ای سرشار از روشنگری و راهنمایی با وی سخن میگوید و اگر طلبه ای بخواهد بحث را از گفت وگوی هدفمند به منازعات بی محتوا بکشاند، حضرت استاد می کوشد تا نخست پاسخ را به گونهای عالمانه بازگو کند و در صورت پافشاری طلبه، ایشان سکوت و خاموشی را بر ادامه سخن ترجیح میدهد. | اما درسهای استاد بهراستی از جدال هایی این گونه دور است. ایشان در نقد سخن استادان خویش و دیدگاههای دیگران همواره از واژههایی آمیخته با ادب استفاده میکند، تا حتی اگر نظریات آنان سستی نمایانی داشته باشد و نتوان از آن دفاع کرد، جایگاه و عظمت علما حفظ شود. هر گاه یکی از طلاب نیز پرسشی را مطرح میکند با رویی گشاده و روحیه ای سرشار از روشنگری و راهنمایی با وی سخن میگوید و اگر طلبه ای بخواهد بحث را از گفت وگوی هدفمند به منازعات بی محتوا بکشاند، حضرت استاد می کوشد تا نخست پاسخ را به گونهای عالمانه بازگو کند و در صورت پافشاری طلبه، ایشان سکوت و خاموشی را بر ادامه سخن ترجیح میدهد.<br> | ||
=== اخلاق آموزشی === | === اخلاق آموزشی === | ||
تدریس در حوزههای علمیه، مسئولیتی رسمی و برنامهریزی شده نیست که استاد به ازای دریافت دستمزد به آن بپردازد ، زیرا این نگرش، مدرّس را از تحکیم بنیادهای علمی در شاگرد و توجه به پرورش او برای ارتقای سطح دانش وی تا مرزهای شکوفایی باز میدارد. وانگهی، در فرایند تربیت طلاب، تدریس تنها به آموزشهای علمی خلاصه نمیشود، بلکه حوزهٔ تدریس مسئولیت سنگینی است که پرداختن به آن نیازمند روحیه عشق و مهربانی به دانشجو و تشویق وی به علم آموزی و رعایت آداب علم نیز هست. اگر گاه در حوزه و دیگر مراکز آموزشی استادانی دیده می شوند که در مسئولیت تدریس و آموزش، جنبههای اخلاص را نادیده میگیرند، باید توجه داشت که در همین حوزهها استادان مخصلی نیز هستند که اشتغال به تدریس را رسالتی والا می شمارند که باید با روحیهٔ مهرورزی و عنایت کامل به روند علمی و عملی طلاب بدان پرداخت. آیت الله حکیم (قدس سره) نمونه درخشانی از رعایت خلق و خوی تربیتی در ارتباط با شاگردان و طلاب خود بود، و همان گونه که آیت الله خوئی (قدس سره) همین رفتار را با شاگردان خود داشت، همین اخلاق را در شخصیت ایشان نیز متبلور است که ایشان در پایان وقت درس همواره شاگردان را به پرسشگری و انتقاد تشویق میکند و بیان میدارد : «باید بپرسید ،حتی اگر دربارهٔ شمارهٔ صفحه بحث خاصی باشد یا نام کتابی ، تا به گفت وگو با استاد و ارتباط علمی با وی خو بگیرید». ایشان همچنین شاگردان خود را به مقایسه بحثهای خویش با پژوهش های چاپ شده و اطّلاع از نقاط ضعف و قوت آن وامی دارد و پیوسته در مورد گرامیداشت علما و پایبندی به رعایت ادب در نقد سخنان ایشان تأکید میکند و از استادان خود با احترام و اهتمامی ویژه نام میبرد. نکات یادشده تنها چند نمونه از اخلاق برجسته ایشان است. | تدریس در حوزههای علمیه، مسئولیتی رسمی و برنامهریزی شده نیست که استاد به ازای دریافت دستمزد به آن بپردازد ، زیرا این نگرش، مدرّس را از تحکیم بنیادهای علمی در شاگرد و توجه به پرورش او برای ارتقای سطح دانش وی تا مرزهای شکوفایی باز میدارد. وانگهی، در فرایند تربیت طلاب، تدریس تنها به آموزشهای علمی خلاصه نمیشود، بلکه حوزهٔ تدریس مسئولیت سنگینی است که پرداختن به آن نیازمند روحیه عشق و مهربانی به دانشجو و تشویق وی به علم آموزی و رعایت آداب علم نیز هست. اگر گاه در حوزه و دیگر مراکز آموزشی استادانی دیده می شوند که در مسئولیت تدریس و آموزش، جنبههای اخلاص را نادیده میگیرند، باید توجه داشت که در همین حوزهها استادان مخصلی نیز هستند که اشتغال به تدریس را رسالتی والا می شمارند که باید با روحیهٔ مهرورزی و عنایت کامل به روند علمی و عملی طلاب بدان پرداخت. آیت الله حکیم (قدس سره) نمونه درخشانی از رعایت خلق و خوی تربیتی در ارتباط با شاگردان و طلاب خود بود، و همان گونه که آیت الله خوئی (قدس سره) همین رفتار را با شاگردان خود داشت، همین اخلاق را در شخصیت ایشان نیز متبلور است که ایشان در پایان وقت درس همواره شاگردان را به پرسشگری و انتقاد تشویق میکند و بیان میدارد : «باید بپرسید ،حتی اگر دربارهٔ شمارهٔ صفحه بحث خاصی باشد یا نام کتابی ، تا به گفت وگو با استاد و ارتباط علمی با وی خو بگیرید». ایشان همچنین شاگردان خود را به مقایسه بحثهای خویش با پژوهش های چاپ شده و اطّلاع از نقاط ضعف و قوت آن وامی دارد و پیوسته در مورد گرامیداشت علما و پایبندی به رعایت ادب در نقد سخنان ایشان تأکید میکند و از استادان خود با احترام و اهتمامی ویژه نام میبرد. نکات یادشده تنها چند نمونه از اخلاق برجسته ایشان است.<br> | ||
=== پارسایی === | === پارسایی === | ||
در میان بسیاری از علما و بزرگان به شکلی نمایان مرسوم است که میکوشند تا خود را از مواضع جنجالی و فتنه انگیز دور نگه دارند. شاید کسانی باشند که این رویکرد پرهیز کارانه را نوعی موضعگیری منفی قلمداد کرده و آن را گریز از رو به رو شدن با واقعیتها و فرار از اظهارنظر آشکاری بشمارند که شرع مقدس بدان حکم فرموده است، ولی با اندکی درنگ نمایان میشود که برای پاسداشت منافع عمومی، گاه همین سکوت و دم فرو بستن، موضعی مثبت و بایسته است، و ورود به صحنه واقعیت و موضعگیری شرعی به شرایط مساعد و زمینههایی سازگار با آن اوضاع نیاز دارد، مثلاً اگر در صحنهٔ جوامع اسلامی یا حوزههای علمیه جوسازیها و شبهه افکنیهایی پدید آید که به مفاهیم بنیادین آیین اسلام آسیب وارد آورد، پیش از هر کسی، علما هستند که باید برای تبیین واقعیتها و برطرفسازی شبههها وارد عمل شوند؛ زیرا به تعبیر حدیث شریف: «هر گاه بدعتی رخ نماید عالم است که باید دانش خود را نمایان سازد و اگر از این کار پرهیز کند نور ایمان از او گرفته خواهد شد».اما اگر فرایند فتنه روندی کاملاً شخصی داشته باشد و فضایی آکنده از افزون خواهی و تعصّب های نژادی و فردی نسبت به یک مرجع خاص یا یک گرایش مشخص پدید آید یا آتش جنگ تبلیغاتیِ دو سویهای با منشأ کینه و حسادت شعله ور شود، علمای حوزه و از جمله آیت الله سیستانی همواره خود را پایبند به سکوت و آرامش و پرهیز از این غوغا سالاریها میدانند. | در میان بسیاری از علما و بزرگان به شکلی نمایان مرسوم است که میکوشند تا خود را از مواضع جنجالی و فتنه انگیز دور نگه دارند. شاید کسانی باشند که این رویکرد پرهیز کارانه را نوعی موضعگیری منفی قلمداد کرده و آن را گریز از رو به رو شدن با واقعیتها و فرار از اظهارنظر آشکاری بشمارند که شرع مقدس بدان حکم فرموده است، ولی با اندکی درنگ نمایان میشود که برای پاسداشت منافع عمومی، گاه همین سکوت و دم فرو بستن، موضعی مثبت و بایسته است، و ورود به صحنه واقعیت و موضعگیری شرعی به شرایط مساعد و زمینههایی سازگار با آن اوضاع نیاز دارد، مثلاً اگر در صحنهٔ جوامع اسلامی یا حوزههای علمیه جوسازیها و شبهه افکنیهایی پدید آید که به مفاهیم بنیادین آیین اسلام آسیب وارد آورد، پیش از هر کسی، علما هستند که باید برای تبیین واقعیتها و برطرفسازی شبههها وارد عمل شوند؛ زیرا به تعبیر حدیث شریف: «هر گاه بدعتی رخ نماید عالم است که باید دانش خود را نمایان سازد و اگر از این کار پرهیز کند نور ایمان از او گرفته خواهد شد».اما اگر فرایند فتنه روندی کاملاً شخصی داشته باشد و فضایی آکنده از افزون خواهی و تعصّب های نژادی و فردی نسبت به یک مرجع خاص یا یک گرایش مشخص پدید آید یا آتش جنگ تبلیغاتیِ دو سویهای با منشأ کینه و حسادت شعله ور شود، علمای حوزه و از جمله آیت الله سیستانی همواره خود را پایبند به سکوت و آرامش و پرهیز از این غوغا سالاریها میدانند. | ||
از اینها که بگذریم، زهد و پارسایی ایشان در پوشاک ساده و خانه کوچک استیجاری و اثاثیه ناچیز برای زندگی، امری مثال زدنی است. | از اینها که بگذریم، زهد و پارسایی ایشان در پوشاک ساده و خانه کوچک استیجاری و اثاثیه ناچیز برای زندگی، امری مثال زدنی است.<br> | ||
=== دستاورد فکری === | === دستاورد فکری === | ||
آیت الله سیستانی تنها یک فقیه نیست، بلکه بزرگمردی فرهیخته و آگاه به اندیشههای معاصر و آشنا با دیدگاههای تمدنی گوناگون است که به زمینههای اقتصادی و سیاسی در معادلات جهانی نگاهی ژرف دارد و همسو با پیشرفتهای نمایان بشری و اوضاع کنونی، نظریههای برجسته مدیریتی و اندیشههای اجتماعی تازهای را ارائه داده است، به گونهای که در نظر ایشان، «فتوا» کارکرد شایستهای در نیل جامعه مسلمان به خیر و صلاح دارد. | آیت الله سیستانی تنها یک فقیه نیست، بلکه بزرگمردی فرهیخته و آگاه به اندیشههای معاصر و آشنا با دیدگاههای تمدنی گوناگون است که به زمینههای اقتصادی و سیاسی در معادلات جهانی نگاهی ژرف دارد و همسو با پیشرفتهای نمایان بشری و اوضاع کنونی، نظریههای برجسته مدیریتی و اندیشههای اجتماعی تازهای را ارائه داده است، به گونهای که در نظر ایشان، «فتوا» کارکرد شایستهای در نیل جامعه مسلمان به خیر و صلاح دارد. | ||
==نماز جماعت در مسجد خضرا== | ==نماز جماعت در مسجد خضرا== | ||
در 29 ربیع الثانی سال 1409 قمری، هنگامی که استاد بزرگوارشان مرحوم آیت الله خوئی دچار بیماری شده و حضرت استاد بر بالین ایشان بود، آن مرحوم از ایشان خواستند که به جایشان، نماز جماعت را در مسجد خضرا اقامه کند. پس از عدم موافقت اولیه ایشان، آیت الله خوئی بر خواسته خود پافشاری کرد و فرمود: «اگر میتوانستم، مانند مرحوم حاج آقا حسین قمی، به لزوم پذیرش این دستور بر شما حکم میکردم». با این جمله، ایشان چند روز فرصت خواستند و سرانجام خواسته ایشان را پذیرفته و از روز جمعه 5 جمادی الثانی 1409 قمری تا آخرین جمعه ماه ذوالحجه سال 1414 قمری، که درهای مسجد یادشده از طرف رژیم بعث بسته شد، امامت نمازگزاران را بر عهده داشتند. | در 29 ربیع الثانی سال 1409 قمری، هنگامی که استاد بزرگوارشان مرحوم آیت الله خوئی دچار بیماری شده و حضرت استاد بر بالین ایشان بود، آن مرحوم از ایشان خواستند که به جایشان، نماز جماعت را در مسجد خضرا اقامه کند. پس از عدم موافقت اولیه ایشان، آیت الله خوئی بر خواسته خود پافشاری کرد و فرمود: «اگر میتوانستم، مانند مرحوم حاج آقا حسین قمی، به لزوم پذیرش این دستور بر شما حکم میکردم». با این جمله، ایشان چند روز فرصت خواستند و سرانجام خواسته ایشان را پذیرفته و از روز جمعه 5 جمادی الثانی 1409 قمری تا آخرین جمعه ماه ذوالحجه سال 1414 قمری، که درهای مسجد یادشده از طرف رژیم بعث بسته شد، امامت نمازگزاران را بر عهده داشتند. | ||
==در | ==در صحنهٔ مبارزه== | ||
رژیم بعثی از نخستین سالهای حاکمیت خود بر عراق، به هر بهانهای میکوشید تا حوزهٔ علمیه نجف اشرف را به نابودی بکشاند، در همین راستا، به عملیات اخراج گسترده علما و فضلا و طلاب غیر عراقی از عراق پرداخت و در این ماجرا، حضرت استاد رنج بسیاری را به جان خرید و خود ایشان نیز بارها تا آستانه اخراج پیش رفت، ودر چند مرحله، بسیاری از شاگردان و طلاب حوزهٔ درسی وی از عراق بیرون رانده شدند. پس از آن، به رغم شرایط دشوار حاکم در روزهای جنگ عراق با ایران، ایشان اصرار داشتند که در نجف بمانند و با ایمان به ضرورت ادامه حیات استقلالی حوزه از دولت، و به منظور پیشگیری از پیامدهای منفی ناشی از نادیده گرفتن این استقلال، تدریس در حوزهٔ علمیهٔ مقدسه را پی گرفتند.<br> | رژیم بعثی از نخستین سالهای حاکمیت خود بر عراق، به هر بهانهای میکوشید تا حوزهٔ علمیه نجف اشرف را به نابودی بکشاند، در همین راستا، به عملیات اخراج گسترده علما و فضلا و طلاب غیر عراقی از عراق پرداخت و در این ماجرا، حضرت استاد رنج بسیاری را به جان خرید و خود ایشان نیز بارها تا آستانه اخراج پیش رفت، ودر چند مرحله، بسیاری از شاگردان و طلاب حوزهٔ درسی وی از عراق بیرون رانده شدند. پس از آن، به رغم شرایط دشوار حاکم در روزهای جنگ عراق با ایران، ایشان اصرار داشتند که در نجف بمانند و با ایمان به ضرورت ادامه حیات استقلالی حوزه از دولت، و به منظور پیشگیری از پیامدهای منفی ناشی از نادیده گرفتن این استقلال، تدریس در حوزهٔ علمیهٔ مقدسه را پی گرفتند.<br> | ||
خط ۱۶۷: | خط ۱۷۶: | ||
در سال 1413 قمری ، پس از درگذشت حضرت آیت الله خوئی و تصدّی مرجعیت از سوی حضرت استاد، نیروهای رژیم سابق کوشیدند تا روند مرجعیت دینی در نجف اشرف را دستخوش دگرگونی کنند و بدین منظور هر چه در توان داشتند به کار بستند تا از موقعیت و جایگاه برجسته حضرت استاد در میان مراجع بکاهند و تلاش کردند تا با بهره گیری از راهکارهای گوناگون، از جمله به تعطیلی کشاندن مسجد خضرا در اواخر سال 1414 قمری ، در میان مؤمنان تفرقه و جدایی بیندازند.اسناد کشف شده از سازمانهای اطلاعاتی نیز حاکی از آن است که به دنبال ناکامی رژیم دراین کوششها، نقشه ترور حضرت استاد از صحنه را در سر می پرورانده است. «مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین»<ref>سوره آل عمران:54</ref> | در سال 1413 قمری ، پس از درگذشت حضرت آیت الله خوئی و تصدّی مرجعیت از سوی حضرت استاد، نیروهای رژیم سابق کوشیدند تا روند مرجعیت دینی در نجف اشرف را دستخوش دگرگونی کنند و بدین منظور هر چه در توان داشتند به کار بستند تا از موقعیت و جایگاه برجسته حضرت استاد در میان مراجع بکاهند و تلاش کردند تا با بهره گیری از راهکارهای گوناگون، از جمله به تعطیلی کشاندن مسجد خضرا در اواخر سال 1414 قمری ، در میان مؤمنان تفرقه و جدایی بیندازند.اسناد کشف شده از سازمانهای اطلاعاتی نیز حاکی از آن است که به دنبال ناکامی رژیم دراین کوششها، نقشه ترور حضرت استاد از صحنه را در سر می پرورانده است. «مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین»<ref>سوره آل عمران:54</ref> | ||
بدین سان، حضرت استاد از اواخر سال 1418 هجری به حصر در خانه خود محکوم شد، به گونهای که در این سالها حتی از تشرف به زیارت جد بزرگوارشان حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نیز محروم ماندند. ایشان همواره از سوی سازمان های اطلاعاتی و مزدوران رژیم تحت فشار قرار داشت، ولی در برابر همه این زورگوییها پایداری کرد تا این که خداوند با فروپاشی نظام، بر عراقیها منت نهاد. | بدین سان، حضرت استاد از اواخر سال 1418 هجری به حصر در خانه خود محکوم شد، به گونهای که در این سالها حتی از تشرف به زیارت جد بزرگوارشان حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نیز محروم ماندند. ایشان همواره از سوی سازمان های اطلاعاتی و مزدوران رژیم تحت فشار قرار داشت، ولی در برابر همه این زورگوییها پایداری کرد تا این که خداوند با فروپاشی نظام، بر عراقیها منت نهاد. | ||
==مرجعیت== | |||
==مرجعیت== | |||
در واپسین سالهای زندگی آیت الله خوئی میان بسیاری از فضلا، دغدغههای فراوانی برای یافتن شخصی به عنوان جانشین آیت الله خوئی و انتخاب مرجعی برای شیعیان مطرح بود که بتواند با حمایت از حوزهٔ علمیه و استقلال مرجعیت دینی را پاس دارد و به شایستگیهای علمی و پارسایی و تقوا و حکمت و تدبیری که از ضرورتهای بایسته برای یک مرجع تقلیداست، آراسته باشد. | در واپسین سالهای زندگی آیت الله خوئی میان بسیاری از فضلا، دغدغههای فراوانی برای یافتن شخصی به عنوان جانشین آیت الله خوئی و انتخاب مرجعی برای شیعیان مطرح بود که بتواند با حمایت از حوزهٔ علمیه و استقلال مرجعیت دینی را پاس دارد و به شایستگیهای علمی و پارسایی و تقوا و حکمت و تدبیری که از ضرورتهای بایسته برای یک مرجع تقلیداست، آراسته باشد. | ||
بدین سان، نگاه بسیاری از فضلا به حضرت استاد معطوف شد، کسی که آیت الله خوئی وی را برای امامت جماعت به جای خود در مسجد خضرا برگزیده، و آوازه این اقدام در میان توده های مردم پیچید. این در حالی بود که از یک ربع قرن پیش از آن، در محافل علمی و حوزوی از ایشان به عنوان استادی توانا در بحث خارج یاد میشد.<br> | بدین سان، نگاه بسیاری از فضلا به حضرت استاد معطوف شد، کسی که آیت الله خوئی وی را برای امامت جماعت به جای خود در مسجد خضرا برگزیده، و آوازه این اقدام در میان توده های مردم پیچید. این در حالی بود که از یک ربع قرن پیش از آن، در محافل علمی و حوزوی از ایشان به عنوان استادی توانا در بحث خارج یاد میشد.<br> | ||
با درگذشت آیت الله خوئی در 8 صفر 1413 قمری، گروهی از علمای اعلام و پیشاپیش همه آنان، آیت الله سیدعلی بهشتی و آیت الله شیخ مرتضی بروجردی علما وفضلا مردم را به تقلید از استاد ارجاع دادند و در پی آن بود که بسیاری از مؤمنان در عراق و ایران و کشورهای خلیج فارس و پاکستان و هندوستان به تقلید از معظمله روی آوردند. با رحلت آیت الله العظمی سید عبد الاعلی سبزواری در 27 صفر 1414 قمری، بیشتر مقلّدان آن مرحوم در عراق و خارج از آن کشور نیز به ایشان رجوع کردند و پس از ارتحال آیت الله العظمی سید محمد رضا گلپایگانی در 24 جمادی الثانی 1414 قمری ، تقلید از حضرت استاد شتابی افزونتر و دامنهای گستردهتر از سرزمینهای اسلامی را فرا گرفت و بیشتر مؤمنان در عراق و احساء و قطیف و ایران و لبنان و کشورهای خلیج فارس و پاکستان و هندوستان و مسلمانان مهاجر در اروپا و آمریکای شمالی و جنوبی و استرالیا و دیگران به تقلید از ایشان روی آوردند و با فوت آیت الله العظمی شیخ محمدعلی اراکی و آیت الله العظمی سید محمد روحانی رجوع به ایشان قلمروی گستردهتر یافت، به گونه ای که حضرت استاد امروزه مرجع اعلای طایفة امامیه به شمار میآیند. خداوند بر طول عمر پر برکت ایشان افزوده واسلام و مسلمانان را از وجود ایشان بهرمند سازد. | با درگذشت آیت الله خوئی در 8 صفر 1413 قمری، گروهی از علمای اعلام و پیشاپیش همه آنان، آیت الله سیدعلی بهشتی و آیت الله شیخ مرتضی بروجردی علما وفضلا مردم را به تقلید از استاد ارجاع دادند و در پی آن بود که بسیاری از مؤمنان در عراق و ایران و کشورهای خلیج فارس و پاکستان و هندوستان به تقلید از معظمله روی آوردند. با رحلت آیت الله العظمی سید عبد الاعلی سبزواری در 27 صفر 1414 قمری، بیشتر مقلّدان آن مرحوم در عراق و خارج از آن کشور نیز به ایشان رجوع کردند و پس از ارتحال آیت الله العظمی سید محمد رضا گلپایگانی در 24 جمادی الثانی 1414 قمری ، تقلید از حضرت استاد شتابی افزونتر و دامنهای گستردهتر از سرزمینهای اسلامی را فرا گرفت و بیشتر مؤمنان در عراق و احساء و قطیف و ایران و لبنان و کشورهای خلیج فارس و پاکستان و هندوستان و مسلمانان مهاجر در اروپا و آمریکای شمالی و جنوبی و استرالیا و دیگران به تقلید از ایشان روی آوردند و با فوت آیت الله العظمی شیخ محمدعلی اراکی و آیت الله العظمی سید محمد روحانی رجوع به ایشان قلمروی گستردهتر یافت، به گونه ای که حضرت استاد امروزه مرجع اعلای طایفة امامیه به شمار میآیند. خداوند بر طول عمر پر برکت ایشان افزوده واسلام و مسلمانان را از وجود ایشان بهرمند سازد.<br><br> | ||
==تالیفات و تقریرات== | ==تالیفات و تقریرات== | ||
شرح کتاب "العروة الوثقی" , بیشتر "کتاب الطهارة" , و فرازهایی از "کتاب الخمس" و "کتاب الصلاة". | شرح کتاب "العروة الوثقی" , بیشتر "کتاب الطهارة" , و فرازهایی از "کتاب الخمس" و "کتاب الصلاة". | ||
خط ۲۰۹: | خط ۲۲۰: | ||
قاعده الزام (تقریرات سید محمد علی ربانی). | قاعده الزام (تقریرات سید محمد علی ربانی). | ||
قاعده لا ضرر ولا ضرار. | قاعده لا ضرر ولا ضرار. | ||
الرافد فی علم الأصول (تقریرات سید منیر خباز). | الرافد فی علم الأصول (تقریرات سید منیر خباز).<br> | ||
==کتب فتوایی== | ==کتب فتوایی== | ||
خط ۲۱۹: | خط ۲۳۱: | ||
مناسک حج. | مناسک حج. | ||
ملحقات مناسک حج. | ملحقات مناسک حج. | ||
==خدمات اجتماعی== | ==خدمات اجتماعی== | ||
مجتمع فرهنگی مسکونی مدینة العلم در نجف اشرف؛ | مجتمع فرهنگی مسکونی مدینة العلم در نجف اشرف؛ |