ادیان و مذاهب در بنگلادش (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می کند' به 'می‌کند'
جز (جایگزینی متن - 'ضیاء ال' به 'ضیاءال')
جز (جایگزینی متن - 'می کند' به 'می‌کند')
خط ۲۲: خط ۲۲:
موقعیت جغرافیایی
موقعیت جغرافیایی
جمهوری خلق بنگلادش که نماد بین المللی آن BG است، پیش تر بنگال شرقی یا پاکستان شرقی نامیده می شد. پایتخت بنگلادش « داکا» است. این کشور 143998 کیلومتر مربع وسعت دارد.
جمهوری خلق بنگلادش که نماد بین المللی آن BG است، پیش تر بنگال شرقی یا پاکستان شرقی نامیده می شد. پایتخت بنگلادش « داکا» است. این کشور 143998 کیلومتر مربع وسعت دارد.
مرزهای قدیمی بنگلادش در جنوب آسیا ناشناخته است. در کتابهای جغرافیا به اجتماعی از مردم که بنگا نامیده می شدند اشاره شده است. مهابهاراتا چندین درگیری را دراین اجتماع ذکر می کند. مارکوپولو نیز در خاطرات خود به نام بنگلا اشاره می کند. مورخان دیگری هم با اسامی مختلف به این منطقه جغرافیایی اشاره کرده اند ولی برای اولین بار لغت بنگال در دوران سلطنت اکبرشاه استفاده شد؛ هنگامی که استان شرقی موخالز بعنوان سوبا - بنگلا شناخته شد.
مرزهای قدیمی بنگلادش در جنوب آسیا ناشناخته است. در کتابهای جغرافیا به اجتماعی از مردم که بنگا نامیده می شدند اشاره شده است. مهابهاراتا چندین درگیری را دراین اجتماع ذکر می‌کند. مارکوپولو نیز در خاطرات خود به نام بنگلا اشاره می‌کند. مورخان دیگری هم با اسامی مختلف به این منطقه جغرافیایی اشاره کرده اند ولی برای اولین بار لغت بنگال در دوران سلطنت اکبرشاه استفاده شد؛ هنگامی که استان شرقی موخالز بعنوان سوبا - بنگلا شناخته شد.
طی استیلای بریتانیا بر هند بین سالهای1854 -1874 بنگال شامل این قسمتها بود:
طی استیلای بریتانیا بر هند بین سالهای1854 -1874 بنگال شامل این قسمتها بود:
الف) بنگال خاص؛
الف) بنگال خاص؛
خط ۵۶: خط ۵۶:
=مذهب صوفیان=
=مذهب صوفیان=
اکثریت مردم بنگلادش پیرو فقه سنی و حنفی مذهب اند. صوفیان و درویشان سهم مهمی در توسعه اسلام در بنگلادش بر عهده داشتند. مردم تعلیمات آنان در مورد تسلیم به خداوند و تزکیه نفس را پیروی می کنند. آرامگاه این صوفیان از قدیم بزرگ ترین مراکز دعا و نیایش و تعلیم اصول قرآن و سنت در بنگلادش بوده است. روزانه صدها نفر ازمردم از نقاط مختلف کشور به این آرامگاهها می روند و به مناسبتهایی مانند جشنها چند صد هزار نفر در آنجا گردهم می آیند. این جشنها نه تنها با حضور مردم عادی، بلکه در حضور رئیس دولت و وزرای کابینه، ژنرالها، ماموران دولتی رده بالا و بسیاری از استادان دانشگاهها اجرا می شود. مردم بنگلادش نیز همانند دیگر مسلمانان پایبند اصول و سنن مذهبی خود هستند و درمراسم مختلف مذهبی شرکت می نمایند. گسترش مؤسسات اسلامی و مساجد در بنگلادش نمایانگر این امر می باشد. علاوه برآن، این مؤسسه ها آموزش آداب و سنن مذهبی به مردم را عهده دار می باشند. در دوران شکوفایی اسلام در بنگلادش، ترویج و تبلیغ اسلام در بین مردم بیشتر از طریق صوفیان صورت می گرفت. در این دوران عموماً در جوار کاخ پادشاهان و یا سلاطین، محلی موسوم به «مرید خانه» قرار داشت که پیروان مذاهب مختلف به هنگام پذیرش اسلام به این محل آورده می شدند.
اکثریت مردم بنگلادش پیرو فقه سنی و حنفی مذهب اند. صوفیان و درویشان سهم مهمی در توسعه اسلام در بنگلادش بر عهده داشتند. مردم تعلیمات آنان در مورد تسلیم به خداوند و تزکیه نفس را پیروی می کنند. آرامگاه این صوفیان از قدیم بزرگ ترین مراکز دعا و نیایش و تعلیم اصول قرآن و سنت در بنگلادش بوده است. روزانه صدها نفر ازمردم از نقاط مختلف کشور به این آرامگاهها می روند و به مناسبتهایی مانند جشنها چند صد هزار نفر در آنجا گردهم می آیند. این جشنها نه تنها با حضور مردم عادی، بلکه در حضور رئیس دولت و وزرای کابینه، ژنرالها، ماموران دولتی رده بالا و بسیاری از استادان دانشگاهها اجرا می شود. مردم بنگلادش نیز همانند دیگر مسلمانان پایبند اصول و سنن مذهبی خود هستند و درمراسم مختلف مذهبی شرکت می نمایند. گسترش مؤسسات اسلامی و مساجد در بنگلادش نمایانگر این امر می باشد. علاوه برآن، این مؤسسه ها آموزش آداب و سنن مذهبی به مردم را عهده دار می باشند. در دوران شکوفایی اسلام در بنگلادش، ترویج و تبلیغ اسلام در بین مردم بیشتر از طریق صوفیان صورت می گرفت. در این دوران عموماً در جوار کاخ پادشاهان و یا سلاطین، محلی موسوم به «مرید خانه» قرار داشت که پیروان مذاهب مختلف به هنگام پذیرش اسلام به این محل آورده می شدند.
به رغم عمق اعتقاد و وفاداری مردم این کشور به اسلام، محتوا و ساخت اجتماعی اسلام در بنگلادش تا حدود زیادی از آیین هندو تاثیر پذیرفته است. نفوذ عادات و آداب هندو در معتقدات و شعائر اسلامی مسلمانان بنگال بسیار نیرومند است و معتقدات و رفتارهای برخی از مسلمانان در نواحی روستایی در بسیاری از موارد، درست مخالف آن چیزی است که دین اسلام ایجاد می کند.
به رغم عمق اعتقاد و وفاداری مردم این کشور به اسلام، محتوا و ساخت اجتماعی اسلام در بنگلادش تا حدود زیادی از آیین هندو تاثیر پذیرفته است. نفوذ عادات و آداب هندو در معتقدات و شعائر اسلامی مسلمانان بنگال بسیار نیرومند است و معتقدات و رفتارهای برخی از مسلمانان در نواحی روستایی در بسیاری از موارد، درست مخالف آن چیزی است که دین اسلام ایجاد می‌کند.
=آداب و سنن، مذهب و میزان پایبندی مردم به مذهب=
=آداب و سنن، مذهب و میزان پایبندی مردم به مذهب=
نفوذ باورهای شیعی نیز در زندگی دینی مسلمانان سنی بنگال مشهود است. گرچه بسیاری از مقامات رسمی بنگال شیعه بوده اند، امروزه، تنها چندین طایفه از قبایل کارام علیا شیعه هستند. با این حال قابل توجه است که مسلمانان این سرزمین هر ساله مراسم عزاداری محرم را با شور و احساس غریبی برگزار می کنند. تعزیه که در ماههای محرم هر سال در همه روستاهای بنگال با شور و حرارت خاصی برگزار می شود، در گذشته از سوی مصلحان مسلمان این سرزمین به لحاظ شباهت با برخی آیینها و آداب هندو، به عنوان شرک و بت پرستی و توهین به اعتقادات دینی اسلام تلقی می گردید.
نفوذ باورهای شیعی نیز در زندگی دینی مسلمانان سنی بنگال مشهود است. گرچه بسیاری از مقامات رسمی بنگال شیعه بوده اند، امروزه، تنها چندین طایفه از قبایل کارام علیا شیعه هستند. با این حال قابل توجه است که مسلمانان این سرزمین هر ساله مراسم عزاداری محرم را با شور و احساس غریبی برگزار می کنند. تعزیه که در ماههای محرم هر سال در همه روستاهای بنگال با شور و حرارت خاصی برگزار می شود، در گذشته از سوی مصلحان مسلمان این سرزمین به لحاظ شباهت با برخی آیینها و آداب هندو، به عنوان شرک و بت پرستی و توهین به اعتقادات دینی اسلام تلقی می گردید.
خط ۶۷: خط ۶۷:
آرامگاههای صوفیان و روحانیون نیز از قدیم بزرگ ترین مراکز دعا و نیایش و تعلیم اصول قرآن و سنت در بنگلادش بوده است. صدها آرامگاه در بنگلادش وجود دارد. این صوفیان که از کشورهای عربی و آسیای مرکزی به بنگلادش آمده اند، نقش مهمی در توسعه اسلام در بنگلادش به عهده داشته اند وپس از مرگشان مزار آنها به صورت مرکزی برای دعا و عبادت مردم در آمده است. درگاه شاه جلال در سیلهت، شاه نعمت و بایزید بسطامی در چیتاگنگ، درگاه شاه مخدوم در پابنا، مزارمیرپور در داکا، درگاه خان جهان علی در خولنا مهم ترین این مراکز هستند که بازسازی شده اند. پیشوا ذاکر منجیل (مرکز عبادی بین المللی) اترشی فریدپور که به وسیله حضرت شاه صوفی مولانا حشمت الله ( معروف به پیرصاحب اترشی ) تاسیس شده، اخیراً تبدیل به مشهورترین این مراکز شده است. روزانه صدها نفر از مردم از نقاط مختلف کشور به این آرامگاهها می آیند. در اعیاد مذهبی نیز صدها هزار نفر از مردم عادی و مقامات دولتی در این مکانها گردهم می آیند. درگاه اترشی مجتمع بزرگی در یک منطقه روستایی است، اما با امکانات فراوان یک مسجد، یک مدرسه و یک استراحتگاه که چندین هزارتن را در خود می پذیرد. یک مرکز تحقیقات بین المللی نیز در آنجا تاسیس شده است. بسیاری بر این باورند که پیشوا ذاکر منجیل احتمالاً جامعه بنگلادش را مجدداً بر طبق اصول و سنت اسلامی شکل داده است.
آرامگاههای صوفیان و روحانیون نیز از قدیم بزرگ ترین مراکز دعا و نیایش و تعلیم اصول قرآن و سنت در بنگلادش بوده است. صدها آرامگاه در بنگلادش وجود دارد. این صوفیان که از کشورهای عربی و آسیای مرکزی به بنگلادش آمده اند، نقش مهمی در توسعه اسلام در بنگلادش به عهده داشته اند وپس از مرگشان مزار آنها به صورت مرکزی برای دعا و عبادت مردم در آمده است. درگاه شاه جلال در سیلهت، شاه نعمت و بایزید بسطامی در چیتاگنگ، درگاه شاه مخدوم در پابنا، مزارمیرپور در داکا، درگاه خان جهان علی در خولنا مهم ترین این مراکز هستند که بازسازی شده اند. پیشوا ذاکر منجیل (مرکز عبادی بین المللی) اترشی فریدپور که به وسیله حضرت شاه صوفی مولانا حشمت الله ( معروف به پیرصاحب اترشی ) تاسیس شده، اخیراً تبدیل به مشهورترین این مراکز شده است. روزانه صدها نفر از مردم از نقاط مختلف کشور به این آرامگاهها می آیند. در اعیاد مذهبی نیز صدها هزار نفر از مردم عادی و مقامات دولتی در این مکانها گردهم می آیند. درگاه اترشی مجتمع بزرگی در یک منطقه روستایی است، اما با امکانات فراوان یک مسجد، یک مدرسه و یک استراحتگاه که چندین هزارتن را در خود می پذیرد. یک مرکز تحقیقات بین المللی نیز در آنجا تاسیس شده است. بسیاری بر این باورند که پیشوا ذاکر منجیل احتمالاً جامعه بنگلادش را مجدداً بر طبق اصول و سنت اسلامی شکل داده است.
سازمانها و مؤسسات اجتماعی و مذهبی نیز در بنگلادش وجود دارند. مهم ترین آنها بنیاد اسلامی، هیات مسجد بنگلادش، انجمن مدرسه قرآنی، مرکز اسلامی بنگلادش، جمعیت المدرسین بنگلادش، هیات جهانی اسلام ( قرآن و سنت )، اتحاد الامه و شورای سازمانهای اجتماعی- فرهنگی اسلامی می باشند.
سازمانها و مؤسسات اجتماعی و مذهبی نیز در بنگلادش وجود دارند. مهم ترین آنها بنیاد اسلامی، هیات مسجد بنگلادش، انجمن مدرسه قرآنی، مرکز اسلامی بنگلادش، جمعیت المدرسین بنگلادش، هیات جهانی اسلام ( قرآن و سنت )، اتحاد الامه و شورای سازمانهای اجتماعی- فرهنگی اسلامی می باشند.
بنیاد اسلامی مسئولیت آموزش امامان مساجد را به عنوان رهبران اجتماع در کشور دارد. این بنیاد با برگزاری اجلاسها و انجام کارهای تحقیقاتی اسلامی تا کنون به شهرت دست یافته است. انتشار دائرة المعارف اسلامی یکی از آثار ارزشمند آن می باشد. هیات مسجد بنگلادش تصمیم دارد تا مساجد را به مراکز فعالیتهای اجتماعی مذهبی تبدیل کند. انجمن دیگری نیز به ارائه خدمات رفاهی به تازه مسلمانان و موعظه کردن آنها مشغول است. تلاش این گروه در جهت تقویت ایمان مسلمانان به قرآن و سنت بوده است. هدف انجمن مدرسه قرآن تربیت فرزندان مسلمانان با گرایش اسلامی است. وظیفه مرکز اسلامی بنگلادش تحقیق در تعلیمات قرآن است و ترجمه کتابهایی به زبانهای عربی، اردو و فارسی را به بنگالی بر عهده دارد. این سازمان همچنین با سازمانهای دیگری که برنامه های مشابهی دارند همکاری می کند.  
بنیاد اسلامی مسئولیت آموزش امامان مساجد را به عنوان رهبران اجتماع در کشور دارد. این بنیاد با برگزاری اجلاسها و انجام کارهای تحقیقاتی اسلامی تا کنون به شهرت دست یافته است. انتشار دائرة المعارف اسلامی یکی از آثار ارزشمند آن می باشد. هیات مسجد بنگلادش تصمیم دارد تا مساجد را به مراکز فعالیتهای اجتماعی مذهبی تبدیل کند. انجمن دیگری نیز به ارائه خدمات رفاهی به تازه مسلمانان و موعظه کردن آنها مشغول است. تلاش این گروه در جهت تقویت ایمان مسلمانان به قرآن و سنت بوده است. هدف انجمن مدرسه قرآن تربیت فرزندان مسلمانان با گرایش اسلامی است. وظیفه مرکز اسلامی بنگلادش تحقیق در تعلیمات قرآن است و ترجمه کتابهایی به زبانهای عربی، اردو و فارسی را به بنگالی بر عهده دارد. این سازمان همچنین با سازمانهای دیگری که برنامه های مشابهی دارند همکاری می‌کند.  
جمعیت المدرسین بنگلادش یکی از بزرگ ترین سازمانهاست که بیش از صد هزار عضو، شامل معلمان و محصلان دارد و سخنرانیهایی در مورد عقاید اسلامی و روش زندگی برگزار می کند و سعی دارد آگاهی اسلامی در جامعه را افزایش دهد. هیات جهانی اسلام، سازمانی بشر دوست است که خدماتی به یتیمان و معلولان ارائه می دهد. هدف اتحادالامة که توسط گروهی از رهبران مذهبی سرپرستی می شود، ایجاد اتحاد بین نیروهای اسلامی در بنگلادش به منظور اسلام گرایی جامعه است. شورای سازمانهای فرهنگی – اجتماعی نیز در جهت هماهنگی فعالیتهای گروههای اجتماعی- مذهبی و تبلیغی در بنگلادش کار می کند.
جمعیت المدرسین بنگلادش یکی از بزرگ ترین سازمانهاست که بیش از صد هزار عضو، شامل معلمان و محصلان دارد و سخنرانیهایی در مورد عقاید اسلامی و روش زندگی برگزار می‌کند و سعی دارد آگاهی اسلامی در جامعه را افزایش دهد. هیات جهانی اسلام، سازمانی بشر دوست است که خدماتی به یتیمان و معلولان ارائه می دهد. هدف اتحادالامة که توسط گروهی از رهبران مذهبی سرپرستی می شود، ایجاد اتحاد بین نیروهای اسلامی در بنگلادش به منظور اسلام گرایی جامعه است. شورای سازمانهای فرهنگی – اجتماعی نیز در جهت هماهنگی فعالیتهای گروههای اجتماعی- مذهبی و تبلیغی در بنگلادش کار می‌کند.
درکنار تشکیلات مذهبی مسلمانان، اقلیتهای مذهبی (هندوها و بوداییان و مسیحیان) نیز در معابد و کلیساهای خود به امور مذهبی خویش می پردازند.
درکنار تشکیلات مذهبی مسلمانان، اقلیتهای مذهبی (هندوها و بوداییان و مسیحیان) نیز در معابد و کلیساهای خود به امور مذهبی خویش می پردازند.
=حوزه های دینی و رهبران مذهبی=
=حوزه های دینی و رهبران مذهبی=
خط ۸۶: خط ۸۶:
پیروان مذهب بودا که مورد نفرت و آزار هندو مذهبان قرار داشتند، با ورود اسلام به بنگال تحت نفوذ این آیین عدالت جو و بشر دوست قرار گرفتند و بسیاری از آنان مسلمان شدند. با تأسیس حکومت ترکان مسلمان در بنگال، برهمنها (طبقه مرفه و درجه اول هندوییسم) نفوذ و استیلای خود را از دست دادند و ارکان اقتدارشان از بین رفت.
پیروان مذهب بودا که مورد نفرت و آزار هندو مذهبان قرار داشتند، با ورود اسلام به بنگال تحت نفوذ این آیین عدالت جو و بشر دوست قرار گرفتند و بسیاری از آنان مسلمان شدند. با تأسیس حکومت ترکان مسلمان در بنگال، برهمنها (طبقه مرفه و درجه اول هندوییسم) نفوذ و استیلای خود را از دست دادند و ارکان اقتدارشان از بین رفت.
ترویج و تبلیغ اسلام در بنگلادش را به چند دوره می توان تقسیم کرد: دوران نخست یا دوران تبلیغ افکار اسلامی در بنگال (از سال 800 تا 1200) با ورود تجار ایرانی و عرب به منطقه آغاز شد. در این دوران، تلاش مسلمانان تازه وارد بیشتر معطوف به ارائه اسلام و معرفی احکام حیات بخش آن بود. رفت و آمدهای تجار عرب و ایرانی به تدریج سبب گردید که عده بسیاری از مردم منطقه با قوانین و احکام اسلامی آشنایی پیدا کنند و بدان دل بندند. تحصیلات مذهبی در این دوران برای عموم آزاد و رایگان بود. در این دوران، کسب علم و دانش یک ارزش اجتماعی و یک وظیفه مذهبی خوانده می شد و مسلمانانی که در تاسیس و احیای مدارس دینی کمک می کردند، از موقعیت خوبی در بین دیگران برخوردار می شدند.
ترویج و تبلیغ اسلام در بنگلادش را به چند دوره می توان تقسیم کرد: دوران نخست یا دوران تبلیغ افکار اسلامی در بنگال (از سال 800 تا 1200) با ورود تجار ایرانی و عرب به منطقه آغاز شد. در این دوران، تلاش مسلمانان تازه وارد بیشتر معطوف به ارائه اسلام و معرفی احکام حیات بخش آن بود. رفت و آمدهای تجار عرب و ایرانی به تدریج سبب گردید که عده بسیاری از مردم منطقه با قوانین و احکام اسلامی آشنایی پیدا کنند و بدان دل بندند. تحصیلات مذهبی در این دوران برای عموم آزاد و رایگان بود. در این دوران، کسب علم و دانش یک ارزش اجتماعی و یک وظیفه مذهبی خوانده می شد و مسلمانانی که در تاسیس و احیای مدارس دینی کمک می کردند، از موقعیت خوبی در بین دیگران برخوردار می شدند.
دوران دوم (1200- 1765) پس از فتح بنگال توسط اختیارالدین بختیار خیلجی شروع می شود و تا قبل از تسلط استعمارگران انگلیسی بر شبه قاره ادامه پیدا می کند. این دوره 568 ساله، دوره تاثیر فرهنگ عرب، ترک، افغان و ایرانی در بنگال است که مورخان اسلامی آن را دوره طلایی شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی در منطقه می دانند.
دوران دوم (1200- 1765) پس از فتح بنگال توسط اختیارالدین بختیار خیلجی شروع می شود و تا قبل از تسلط استعمارگران انگلیسی بر شبه قاره ادامه پیدا می‌کند. این دوره 568 ساله، دوره تاثیر فرهنگ عرب، ترک، افغان و ایرانی در بنگال است که مورخان اسلامی آن را دوره طلایی شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی در منطقه می دانند.
دوره سوم ( 1765- 1947) در واقع پس از استیلای استعمارگران انگلیسی آغاز می شود و با سقوط امپراتوری انگلستان در شبه قاره خاتمه پیدا می کند. مدارس علمی در زمان تسلط استعمارگران انگلیسی، تبدیل به مراکز مبارزه با استعمار و پرورش مجاهدان گردید که جهت حفظ ارزشهای اسلامی، نتیجه همه سالهای ایمان و تقوای خودرا در راه مبارزه با استعمارگران به کار گرفتند.
دوره سوم ( 1765- 1947) در واقع پس از استیلای استعمارگران انگلیسی آغاز می شود و با سقوط امپراتوری انگلستان در شبه قاره خاتمه پیدا می‌کند. مدارس علمی در زمان تسلط استعمارگران انگلیسی، تبدیل به مراکز مبارزه با استعمار و پرورش مجاهدان گردید که جهت حفظ ارزشهای اسلامی، نتیجه همه سالهای ایمان و تقوای خودرا در راه مبارزه با استعمارگران به کار گرفتند.
انگلیسیها که به خوبی از نفوذ مذهبی این مراکز در بین مردم و وجود آیات جهاد در قرآن مطلع بودند، به عنوان یک اقدام پیشگیرانه شروع به قطع منابع در آمد مدارس علمیه کردند و در نتیجه ضربه هولناکی بر سیستم تحصیل و اداره مدارس دینی وارد آوردند. ضربه انگلیس آن چنان کاری و وحشتناک بود که تنها بیست سال پس از تسلط آنان بر شبه قاره، آثاری از مدارس با شکوه اسلامی باقی نماند. استعمارگران به تدریج واحد های درسی و موضوعات آن را به نحو زیرکانه ای تغییر دادند، به طوری که پس از پایان دوران تحصیل هیچ خطری از ناحیه طلاب متوجه استعمارگران نباشد.  
انگلیسیها که به خوبی از نفوذ مذهبی این مراکز در بین مردم و وجود آیات جهاد در قرآن مطلع بودند، به عنوان یک اقدام پیشگیرانه شروع به قطع منابع در آمد مدارس علمیه کردند و در نتیجه ضربه هولناکی بر سیستم تحصیل و اداره مدارس دینی وارد آوردند. ضربه انگلیس آن چنان کاری و وحشتناک بود که تنها بیست سال پس از تسلط آنان بر شبه قاره، آثاری از مدارس با شکوه اسلامی باقی نماند. استعمارگران به تدریج واحد های درسی و موضوعات آن را به نحو زیرکانه ای تغییر دادند، به طوری که پس از پایان دوران تحصیل هیچ خطری از ناحیه طلاب متوجه استعمارگران نباشد.  
در آغاز دهه1940 جنبشی مذهبی در بنگلادش به نام تبلیغ جماعت آغاز شد و به عنوان تجدید حیات اسلامی توسعه یافت که هدفش تقویت ایمان بین مسلمانان و برانگیختن آنها برای کسب دانش « نفس» و تسلیم در مقابل خداوند قادر مطلق بود. تسلیم شدن به خدا به عنوان راه تزکیه نفس، احترام به دیگران و کارهای تبلیغی سه بخش عمده این جنبش را تشکیل می دهند. تبلیغ جماعت دارای هیچ چارچوب سازماندهی شده نیست. اما جلسه هایی در مسجد کاکرایل واقع در مرکز داکا برگزار می کند که تمامی قشرهای مردم و مقامات در آن حضور می یابند. این جلسه ها هم اکنون نیز برگزار می شود.
در آغاز دهه1940 جنبشی مذهبی در بنگلادش به نام تبلیغ جماعت آغاز شد و به عنوان تجدید حیات اسلامی توسعه یافت که هدفش تقویت ایمان بین مسلمانان و برانگیختن آنها برای کسب دانش « نفس» و تسلیم در مقابل خداوند قادر مطلق بود. تسلیم شدن به خدا به عنوان راه تزکیه نفس، احترام به دیگران و کارهای تبلیغی سه بخش عمده این جنبش را تشکیل می دهند. تبلیغ جماعت دارای هیچ چارچوب سازماندهی شده نیست. اما جلسه هایی در مسجد کاکرایل واقع در مرکز داکا برگزار می‌کند که تمامی قشرهای مردم و مقامات در آن حضور می یابند. این جلسه ها هم اکنون نیز برگزار می شود.
دوره چهارم که از سال 1947 شروع می شود تا استقلال بنگلادش ادامه پیدا می کند. همراه با استقلال پاکستان، دولت در آموزش و پرورش تغییراتی داد و تدریس دروس اسلامی شامل قرآن، فقه، زبان عربی و… تا کلاس هشتم اجباری اعلام شد. همچنین در خصوص تدریس در مدارس دینی و لزوم توجه به امور دینی این مدارس، از ناحیه دولت توصیه هایی صورت گرفت. به رغم کم توجهی دولت مرکزی به اجرای این توصیه ها، بخش شرقی پاکستان در به کارگیری و اجرای امور مذهبی و اسلامی پر تحرک تر و مؤثرتر حرکت نمود. افزایش قابل توجه مدارس دینی در این دوران نمایانگر این مسئله است.
دوره چهارم که از سال 1947 شروع می شود تا استقلال بنگلادش ادامه پیدا می‌کند. همراه با استقلال پاکستان، دولت در آموزش و پرورش تغییراتی داد و تدریس دروس اسلامی شامل قرآن، فقه، زبان عربی و… تا کلاس هشتم اجباری اعلام شد. همچنین در خصوص تدریس در مدارس دینی و لزوم توجه به امور دینی این مدارس، از ناحیه دولت توصیه هایی صورت گرفت. به رغم کم توجهی دولت مرکزی به اجرای این توصیه ها، بخش شرقی پاکستان در به کارگیری و اجرای امور مذهبی و اسلامی پر تحرک تر و مؤثرتر حرکت نمود. افزایش قابل توجه مدارس دینی در این دوران نمایانگر این مسئله است.
دوره پنجم از دسامبر 1971 تاکنون ادامه دارد و مردم مسلمان بنگلادش، بار دیگر عزم راسخ خود را در حفظ ارزشهای اسلامی و احیای مدارس دینی با افتتاح و تاسیس این گونه مدارس در فواصل کوتاه به نمایش گذاشتند و بار دیگر زنده بودن آیین حیات بخش اسلام را به اثبات رساندند.
دوره پنجم از دسامبر 1971 تاکنون ادامه دارد و مردم مسلمان بنگلادش، بار دیگر عزم راسخ خود را در حفظ ارزشهای اسلامی و احیای مدارس دینی با افتتاح و تاسیس این گونه مدارس در فواصل کوتاه به نمایش گذاشتند و بار دیگر زنده بودن آیین حیات بخش اسلام را به اثبات رساندند.
پس از استقلال در 1971 دولت عوامی لیگ تعهدات اساسی خود را بر پایه دنیا گرایی اعلام کرد و کلیه احزاب اسلامی را به خاطر همکاری با دولت پاکستان در زمان جنگ آزادیبخش تحریم کرد، اما نتوانست جلو حساسیت مذهبی مردم را بگیرد. دولت تشکیل کمیته های سیرت را برای نظارت بر جشن عید میلاد بنی پیامبر در سراسر کشور آزاد اعلام نمود و مطالعه زبان عربی و دروس اسلامی را در مدارس حفظ کرد. برنامه های رادیو و تلویزیون مانند قبل با تلاوت آیاتی از قرآن آغاز می شود و برگزاری مراسم روز عید همچون زمان قبل است.  
پس از استقلال در 1971 دولت عوامی لیگ تعهدات اساسی خود را بر پایه دنیا گرایی اعلام کرد و کلیه احزاب اسلامی را به خاطر همکاری با دولت پاکستان در زمان جنگ آزادیبخش تحریم کرد، اما نتوانست جلو حساسیت مذهبی مردم را بگیرد. دولت تشکیل کمیته های سیرت را برای نظارت بر جشن عید میلاد بنی پیامبر در سراسر کشور آزاد اعلام نمود و مطالعه زبان عربی و دروس اسلامی را در مدارس حفظ کرد. برنامه های رادیو و تلویزیون مانند قبل با تلاوت آیاتی از قرآن آغاز می شود و برگزاری مراسم روز عید همچون زمان قبل است.  
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
اکثریت شیعیان بنگلادش در دو منطقه بنگلادش سکنا دارند: یکی شهر داکا و دیگری ناحیه خولنا و شتخیرا در جنوب غرب بنگلادش. عده ای اندک از آنان نیز در شهر سید پور (شمال بنگلادش) و شهر چیتا گونگ سکنا دارند. جمعیت شیعه دوازده امامی پانزده هزار نفر می باشد. در بین شیعیان این کشور حدوداََ چهار هزار نفر اردو زبان، چهار هزار نفر شیعیان اصیل بنگالی، و هفت هزار نفر متشیع می ‍باشند. شیعیان این کشور، خود، حزب سیاسی مستقل ندارند، ولی به عنوان فردی در حزبهای مختلف عضویت دارند.
اکثریت شیعیان بنگلادش در دو منطقه بنگلادش سکنا دارند: یکی شهر داکا و دیگری ناحیه خولنا و شتخیرا در جنوب غرب بنگلادش. عده ای اندک از آنان نیز در شهر سید پور (شمال بنگلادش) و شهر چیتا گونگ سکنا دارند. جمعیت شیعه دوازده امامی پانزده هزار نفر می باشد. در بین شیعیان این کشور حدوداََ چهار هزار نفر اردو زبان، چهار هزار نفر شیعیان اصیل بنگالی، و هفت هزار نفر متشیع می ‍باشند. شیعیان این کشور، خود، حزب سیاسی مستقل ندارند، ولی به عنوان فردی در حزبهای مختلف عضویت دارند.
==پوشش جمعیتی شیعیان اسماعیلی آقاخانیه==
==پوشش جمعیتی شیعیان اسماعیلی آقاخانیه==
تعداد اینان بسیار کم است و از چند خانوار تجاوز نمی کند. این گروه همگی ثروتمند و تاجر بزرگ اند و اکثریتشان در شهر داکا هستند.
تعداد اینان بسیار کم است و از چند خانوار تجاوز نمی‌کند. این گروه همگی ثروتمند و تاجر بزرگ اند و اکثریتشان در شهر داکا هستند.
==پوشش جمعیتی شیعیان اسماعیلی بهرا==
==پوشش جمعیتی شیعیان اسماعیلی بهرا==
تعداد اینان نیز مانند آقاخانی ها بسیار کم است و از چند خانوار تجاوز نمی کند. اینان نیز همگی ثروتمند و تاجر بزرگ هستند و اکثریتشان در شهر چیتاگون در جنوب شرق بنگلادش سکنا دارند.
تعداد اینان نیز مانند آقاخانی ها بسیار کم است و از چند خانوار تجاوز نمی‌کند. اینان نیز همگی ثروتمند و تاجر بزرگ هستند و اکثریتشان در شهر چیتاگون در جنوب شرق بنگلادش سکنا دارند.
==پوشش جمعیتی هندوها==
==پوشش جمعیتی هندوها==
هندوها در تمام نقاط بنگلادش در کنار هموطنان مسلمانشان سکنا دارند. ولی در نواحی مرکزی، جنوبی و جنوب غربی کشور تعدادشان به کثرت دیده می شود. اما در هیچ یک از مکانهای یاد شده آنها اکثریت نیستند. جمعیت هندوها دوازده درصد از کل کشور را تشکیل می دهد.  
هندوها در تمام نقاط بنگلادش در کنار هموطنان مسلمانشان سکنا دارند. ولی در نواحی مرکزی، جنوبی و جنوب غربی کشور تعدادشان به کثرت دیده می شود. اما در هیچ یک از مکانهای یاد شده آنها اکثریت نیستند. جمعیت هندوها دوازده درصد از کل کشور را تشکیل می دهد.  
خط ۱۳۴: خط ۱۳۴:
از پیامبر (ص) نقل شده است که فرمود: دین یهود به 71 فرقه و امت حضرت عیسی به 72 فرقه تقسیم شداند و امت من به 73 فرقه تقسیم خواهند شد که از میان آنان فقط یک فرقه رستگار است و بقیه تباه خواهند شد. نخستین نویسندگان ملل و نحل، مانند ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری (متوفی 330ق/941م)، عبدالقاهر بغدادی (متوفی 429ق/ 1037م)، ابن حزم (متوفی 456ق/1064م) و شهرستانی (متوفی 456ق/1064م)، کتابهایی در تبیین رفتار و افکار فرقه های مختلف اسلامی- که بر اساس نوشته های اهل سنت، آنان را خارج از دین و فاسد می دانستند- نوشتند. آنها تاکید فراوان بر اختلاف میان فرقه های شیعه داشتند، اما نتوانستند کثرت فرقه های مختلف اهل سنت را- که علی رغم تلاش دولتها برای حفظ ظاهر و حدت، پدید آمدند- نادیده بگیرند.
از پیامبر (ص) نقل شده است که فرمود: دین یهود به 71 فرقه و امت حضرت عیسی به 72 فرقه تقسیم شداند و امت من به 73 فرقه تقسیم خواهند شد که از میان آنان فقط یک فرقه رستگار است و بقیه تباه خواهند شد. نخستین نویسندگان ملل و نحل، مانند ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری (متوفی 330ق/941م)، عبدالقاهر بغدادی (متوفی 429ق/ 1037م)، ابن حزم (متوفی 456ق/1064م) و شهرستانی (متوفی 456ق/1064م)، کتابهایی در تبیین رفتار و افکار فرقه های مختلف اسلامی- که بر اساس نوشته های اهل سنت، آنان را خارج از دین و فاسد می دانستند- نوشتند. آنها تاکید فراوان بر اختلاف میان فرقه های شیعه داشتند، اما نتوانستند کثرت فرقه های مختلف اهل سنت را- که علی رغم تلاش دولتها برای حفظ ظاهر و حدت، پدید آمدند- نادیده بگیرند.
در حقیقت، رقابتهای طایفه ای و قبیله ای عرب، در دوران حیات پیامبر(ص) کاملاً نابود نشد. مهاجرین و انصار با یکدیگر برادر محسوب می شدند، اما همزمان با رحلت پیامبر (ص)، انصار از مهاجرین جدا شدند. قریش با بی میلی تمام، پیامبری حضرت محمد (ص) را پذیرفته بود. از طرفی، پیش از رحلت رسول خدا، عده منافقان به نحو چشمگیری زیاد شده بود. پیامبر (ص) از آغاز رسالت تا زمان رحلتشان، بر اساس حکم الهی، در مجامع عمومی و محافل خصوصی اعلام می کرد که علی (ع) وزیر و خلیفه اوست. این تصمیم مسلّماً تحت تاثیر ملاحظات خانوادگی نبود، بلکه سابقه ایمان، سلحشوری، فداکاری و دانش علی (ع) بیانگر حقانیت این انتخاب الهی بود. به هر حال، سران قریش خواب به دست آوردن شکوه و جلالی را که خداوند به پیامبر(ص) عنایت کرده بود، می دیدند و برای رسیدن به این آرزو، هیچ فرصتی را از دست نمی دادند.
در حقیقت، رقابتهای طایفه ای و قبیله ای عرب، در دوران حیات پیامبر(ص) کاملاً نابود نشد. مهاجرین و انصار با یکدیگر برادر محسوب می شدند، اما همزمان با رحلت پیامبر (ص)، انصار از مهاجرین جدا شدند. قریش با بی میلی تمام، پیامبری حضرت محمد (ص) را پذیرفته بود. از طرفی، پیش از رحلت رسول خدا، عده منافقان به نحو چشمگیری زیاد شده بود. پیامبر (ص) از آغاز رسالت تا زمان رحلتشان، بر اساس حکم الهی، در مجامع عمومی و محافل خصوصی اعلام می کرد که علی (ع) وزیر و خلیفه اوست. این تصمیم مسلّماً تحت تاثیر ملاحظات خانوادگی نبود، بلکه سابقه ایمان، سلحشوری، فداکاری و دانش علی (ع) بیانگر حقانیت این انتخاب الهی بود. به هر حال، سران قریش خواب به دست آوردن شکوه و جلالی را که خداوند به پیامبر(ص) عنایت کرده بود، می دیدند و برای رسیدن به این آرزو، هیچ فرصتی را از دست نمی دادند.
عمربن خطاب، با تمسک به این تئوری که کتاب خدا به تنهایی آنها را کفایت می کند، از وصیت کتبی رسول خدا جلوگیری کرد. کوشش انصار برای جلوگیری از کار عمر و حامیانش در انتخاب جانشین پیامبر(ص) به نتیجه نرسید. حرکتهای زیرکانه ابوبکر وعمر، زیرپای انصار را که به علت حسادتهای قبیله ای میانشان شکاف وجود داشت، خالی کرد. ابوبکر، عمر و ابوعبیده جراح، با تکیه بر اینکه امامت حق ذاتی و لاینفک قریش است، برنده جنگ شدند و بنی هاشم از حق خود محروم ماندند. انبوه جمعیت در مسجد مدینه به این عمل انجام شده تن در دادند. اما در عین حال، بنی هاشم و گروهی دیگر از اصحاب برجسته پیامبر (ص)، دست از مخالفت و مقاومت نکشیدند.
عمربن خطاب، با تمسک به این تئوری که کتاب خدا به تنهایی آنها را کفایت می‌کند، از وصیت کتبی رسول خدا جلوگیری کرد. کوشش انصار برای جلوگیری از کار عمر و حامیانش در انتخاب جانشین پیامبر(ص) به نتیجه نرسید. حرکتهای زیرکانه ابوبکر وعمر، زیرپای انصار را که به علت حسادتهای قبیله ای میانشان شکاف وجود داشت، خالی کرد. ابوبکر، عمر و ابوعبیده جراح، با تکیه بر اینکه امامت حق ذاتی و لاینفک قریش است، برنده جنگ شدند و بنی هاشم از حق خود محروم ماندند. انبوه جمعیت در مسجد مدینه به این عمل انجام شده تن در دادند. اما در عین حال، بنی هاشم و گروهی دیگر از اصحاب برجسته پیامبر (ص)، دست از مخالفت و مقاومت نکشیدند.
برتری سیاسی قریش، حمایت از حضرت علی (ع) را مشکل می ساخت. علائق سیاسی جامعه، روابط معنوی و دینی را تحت الشعاع خود قرار داده بود. معاویه بنیانگذار سلسله امویها، رسم سب و لعن حضرت علی (ع) و اهل بیت (ع) را در مجامع عمومی بنیان نهاد. علمای درباری، قرآن و سنت را با استناد به گفته های اصحاب پیامبر (ص) که از قدرت و مقام در دولتهای پیشین برخوردار بودند، تفسیر می کردند، آنها توجه چندانی به اهل بیت (ع) نداشتند و حتی مصوبات سیاسی و مقررات اداری به بدنه سیاسی اسلام پیوند داده می شد. از آن به بعد بود که حزب حاکم و پیروانشان، « اهل سنت» و « جماعت» و یا « سنی» نامیده شدند.
برتری سیاسی قریش، حمایت از حضرت علی (ع) را مشکل می ساخت. علائق سیاسی جامعه، روابط معنوی و دینی را تحت الشعاع خود قرار داده بود. معاویه بنیانگذار سلسله امویها، رسم سب و لعن حضرت علی (ع) و اهل بیت (ع) را در مجامع عمومی بنیان نهاد. علمای درباری، قرآن و سنت را با استناد به گفته های اصحاب پیامبر (ص) که از قدرت و مقام در دولتهای پیشین برخوردار بودند، تفسیر می کردند، آنها توجه چندانی به اهل بیت (ع) نداشتند و حتی مصوبات سیاسی و مقررات اداری به بدنه سیاسی اسلام پیوند داده می شد. از آن به بعد بود که حزب حاکم و پیروانشان، « اهل سنت» و « جماعت» و یا « سنی» نامیده شدند.
عده اندکی از اصحاب رسول خدا در دوران حیات آن حضرت از حضرت علی (ع) الهام می گرفتند. این عده به عنوان شیعیان علی (ع) مشهور بودند و امامت را یک منصب سیاسی نمی دانستند، بلکه آن را ادامه ماموریت پیامبر (ص) تفسیر می کردند. هر چند که به امام وحی نمی شود، اما او حجت خداست و جهان، هیچ گاه بدون حجت نمی ماند، و لذا وجود امام – حاضر یا غایب – ضروری است. به عقیده آنان، آیات قرآن به روشنی، ولایت وامامت حضرت علی (ع) و استمرار آن را در نسل بلا وسطه او خاطر نشان کرده است.
عده اندکی از اصحاب رسول خدا در دوران حیات آن حضرت از حضرت علی (ع) الهام می گرفتند. این عده به عنوان شیعیان علی (ع) مشهور بودند و امامت را یک منصب سیاسی نمی دانستند، بلکه آن را ادامه ماموریت پیامبر (ص) تفسیر می کردند. هر چند که به امام وحی نمی شود، اما او حجت خداست و جهان، هیچ گاه بدون حجت نمی ماند، و لذا وجود امام – حاضر یا غایب – ضروری است. به عقیده آنان، آیات قرآن به روشنی، ولایت وامامت حضرت علی (ع) و استمرار آن را در نسل بلا وسطه او خاطر نشان کرده است.
واقعیات غیر قابل انکار از حضرت علی و یازده جانشین او، مؤید حقانیت اعتقادات شیعه است. لیکن بعضی از شیفتگان حضرت علی(ع) و ائمه(ع) آن چنان مجذوب شخصیت حضرت علی(ع) بودند که در مورد فضایل او راه افراط را پیمودند، به حدی که برخی از آنها به « غلات» شهرت پیدا کردند. سخنان غلات درباره علی (ع) و ائمه، موجب برآشفتن ایشان شد و در نتیجه آنها را از خود راندند و ادعاهای افراطی آنان را انکار کردند. اما عقاید غلات کاملاً از میان نرفت، حتی برخی از علمای بر جسته اهل سنت همچون امام شافعی نیز درباره علی (ع) سخنان غلوآمیزی بیان داشته اند. علمای سرسخت سنی، مانند مخدوم الملک ملا عبدالله سلتان پوری، معتقدند که گوینده چنین سخنانی قائل به حلول است، اما ستایش کنندگان سنی مذهب حضرت علی (ع) دلسرد نشدند. گفتنی است که «جت» های «سند» که اسلام آورده بودند، معتقد شدند که حضرت علی(ع) تجسم خداست.
واقعیات غیر قابل انکار از حضرت علی و یازده جانشین او، مؤید حقانیت اعتقادات شیعه است. لیکن بعضی از شیفتگان حضرت علی(ع) و ائمه(ع) آن چنان مجذوب شخصیت حضرت علی(ع) بودند که در مورد فضایل او راه افراط را پیمودند، به حدی که برخی از آنها به « غلات» شهرت پیدا کردند. سخنان غلات درباره علی (ع) و ائمه، موجب برآشفتن ایشان شد و در نتیجه آنها را از خود راندند و ادعاهای افراطی آنان را انکار کردند. اما عقاید غلات کاملاً از میان نرفت، حتی برخی از علمای بر جسته اهل سنت همچون امام شافعی نیز درباره علی (ع) سخنان غلوآمیزی بیان داشته اند. علمای سرسخت سنی، مانند مخدوم الملک ملا عبدالله سلتان پوری، معتقدند که گوینده چنین سخنانی قائل به حلول است، اما ستایش کنندگان سنی مذهب حضرت علی (ع) دلسرد نشدند. گفتنی است که «جت» های «سند» که اسلام آورده بودند، معتقد شدند که حضرت علی(ع) تجسم خداست.
علی (ع) زندگی آرام و ساکتی را در سراسر دوران حکومت خلفا سپری کرد. ایشان ایده ابوسفیان را که پیشنهاد اقدام نظامی علیه ابوبکر را می داد، قبول نکرد. هر چند حضرت امیر(ع) همیشه برای خواستهای برحقش پافشاری می کرد، هرگز دست به اقدام نظامی نزد. کوشش برخی از نویسنده گان سنی مذهب این است که اثبات کنند حضرت علی(ع) به طور جدی و فعالانه با خلفا همکاری می کرد. اما مدارک آنها این نظریه را تایید نمی کند، بلکه از آن مدارک چنین به نظر می رسد که حضرت علی(ع) هیچ تردیدی برای جنگ بابی عدالتی از خود نشان نداد. ابوبکر و عمر به خاطر منافع سیاسی خود، مشاورتها و قضاوتهای حضرت علی(ع) را محترم می شمردند، اما عثمان آن را نیز نادیده گرفت.
علی (ع) زندگی آرام و ساکتی را در سراسر دوران حکومت خلفا سپری کرد. ایشان ایده ابوسفیان را که پیشنهاد اقدام نظامی علیه ابوبکر را می داد، قبول نکرد. هر چند حضرت امیر(ع) همیشه برای خواستهای برحقش پافشاری می کرد، هرگز دست به اقدام نظامی نزد. کوشش برخی از نویسنده گان سنی مذهب این است که اثبات کنند حضرت علی(ع) به طور جدی و فعالانه با خلفا همکاری می کرد. اما مدارک آنها این نظریه را تایید نمی‌کند، بلکه از آن مدارک چنین به نظر می رسد که حضرت علی(ع) هیچ تردیدی برای جنگ بابی عدالتی از خود نشان نداد. ابوبکر و عمر به خاطر منافع سیاسی خود، مشاورتها و قضاوتهای حضرت علی(ع) را محترم می شمردند، اما عثمان آن را نیز نادیده گرفت.
به گفته علمای واقع بین اهل سنت، عایشه، همسر پیامبر (ص)، و نیز بعضی از اصحاب پیامبر(ص) همچون طلحه و زبیر، به حضرت علی (ع) مهلت ندادند تا برنامه های اصلاحی خود را انجام دهد و به بهانه تاخیر در اقدام علیه قاتلین عثمان، با حضرت علی (ع) جنگیدند. پس از شکست آنها معاویه فرزند ابی سفیان، با تمام قدرت علیه حضرت علی (ع) لشکر کشید. در جنگهایی که در مخالفت با حضرت علی (ع) صورت گرفت، گروه بسیاری از اصحاب رسول خدا و مسلمانان راستین به قتل رسیدند. هر چند دشمنان علی (ع) به او فرصت کافی ندادند، آن حضرت در مدت کوتاه حکومتش در اداره و حفظ مساوات و عدالت قصور نورزید. هیچ حکومت منصفی در جهان نمی تواند اقدامات و تدابیر حضرت علی (ع) را نادیده بگیرد.
به گفته علمای واقع بین اهل سنت، عایشه، همسر پیامبر (ص)، و نیز بعضی از اصحاب پیامبر(ص) همچون طلحه و زبیر، به حضرت علی (ع) مهلت ندادند تا برنامه های اصلاحی خود را انجام دهد و به بهانه تاخیر در اقدام علیه قاتلین عثمان، با حضرت علی (ع) جنگیدند. پس از شکست آنها معاویه فرزند ابی سفیان، با تمام قدرت علیه حضرت علی (ع) لشکر کشید. در جنگهایی که در مخالفت با حضرت علی (ع) صورت گرفت، گروه بسیاری از اصحاب رسول خدا و مسلمانان راستین به قتل رسیدند. هر چند دشمنان علی (ع) به او فرصت کافی ندادند، آن حضرت در مدت کوتاه حکومتش در اداره و حفظ مساوات و عدالت قصور نورزید. هیچ حکومت منصفی در جهان نمی تواند اقدامات و تدابیر حضرت علی (ع) را نادیده بگیرد.
امام حسن (ع) پس از شهادت حضرت علی (ع)، با معاویه پیمان صلح امضا کرد تا بار دیگر آرامش را به میان مسلمین باز گرداند، اما معاویه تمام شرایط صلح را زیر پا گذاشت و پس از به شهادت رساندن امام حسن (ع)، یزید را جانشین خود معرفی کرد. امام حسین (ع) از پذیرفتن این اقدام معاویه امتناع کرد. معاویه در قبال امام حسن (ع)، مواضع تهدید آمیزی گرفت، اما هیچ اقدام خشونت آمیزی را به این منظور اتخاذ نکرد. بر خلاف معاویه، یزید پس از به قدرت رسیدن، عرصه را بر امام حسین (ع) و یارانش تنگ کرد. امام حسین (ع) با 72 نفر از یارانش که طفل شیر خواری هم در میان آنها بود، در زمین کربلا به شهادت رسیدند و اعضای خانواده امام بی رحمانه مورد آزار و شکنجه قرار گرفتند. به هر حال، فداکاری امام حسین (ع) و یارانش در راه اسلام و عزم آنان در مبارزه با پلیدی، اسلام را تثبیت کرد و روح تازه ای به ارزشهای معنوی اسلام بخشید؛ شیعه و سنی از سران بنی امیه بیزاری جستند و موضعی آرام و بی اعتنا اتخاذ کردند، اما بنی امیه هر دو گروه را به صورت وحشتناکی مورد شکنجه و آزار قرار دادند؛ پس از آن نیز ظالمان همواره معصومان (ع) را به شیوه های گوناگون به شهادت می رساندند.
امام حسن (ع) پس از شهادت حضرت علی (ع)، با معاویه پیمان صلح امضا کرد تا بار دیگر آرامش را به میان مسلمین باز گرداند، اما معاویه تمام شرایط صلح را زیر پا گذاشت و پس از به شهادت رساندن امام حسن (ع)، یزید را جانشین خود معرفی کرد. امام حسین (ع) از پذیرفتن این اقدام معاویه امتناع کرد. معاویه در قبال امام حسن (ع)، مواضع تهدید آمیزی گرفت، اما هیچ اقدام خشونت آمیزی را به این منظور اتخاذ نکرد. بر خلاف معاویه، یزید پس از به قدرت رسیدن، عرصه را بر امام حسین (ع) و یارانش تنگ کرد. امام حسین (ع) با 72 نفر از یارانش که طفل شیر خواری هم در میان آنها بود، در زمین کربلا به شهادت رسیدند و اعضای خانواده امام بی رحمانه مورد آزار و شکنجه قرار گرفتند. به هر حال، فداکاری امام حسین (ع) و یارانش در راه اسلام و عزم آنان در مبارزه با پلیدی، اسلام را تثبیت کرد و روح تازه ای به ارزشهای معنوی اسلام بخشید؛ شیعه و سنی از سران بنی امیه بیزاری جستند و موضعی آرام و بی اعتنا اتخاذ کردند، اما بنی امیه هر دو گروه را به صورت وحشتناکی مورد شکنجه و آزار قرار دادند؛ پس از آن نیز ظالمان همواره معصومان (ع) را به شیوه های گوناگون به شهادت می رساندند.
خط ۱۴۶: خط ۱۴۶:
علمای سنی سرسختانه با عقیده شیعه در مورد غیبت امام دوازدهم مخالفت می کنند، اما با اولیای پنهان و آشکار چون اخیار، ابدال، نقبا و قطب یا قوس مخالفتی ندارند. تنها وهابیون معاصر می توانند اظهارات هجویری را زیر سؤال برند، ولی بر همین مبنا وهابیها نمی توانند اختیارات پیامبر (ص) را هم قبول کنند.
علمای سنی سرسختانه با عقیده شیعه در مورد غیبت امام دوازدهم مخالفت می کنند، اما با اولیای پنهان و آشکار چون اخیار، ابدال، نقبا و قطب یا قوس مخالفتی ندارند. تنها وهابیون معاصر می توانند اظهارات هجویری را زیر سؤال برند، ولی بر همین مبنا وهابیها نمی توانند اختیارات پیامبر (ص) را هم قبول کنند.
مسئله انتظار ظهور در اعتقاد اهل سنت نیز به همان گونه که در احادیث شیعه وجود دارد، ریشه دار است. ابن خلدون- دانشمند مشهور اهل سنت- با بررسی احادیث مربوط به حضرت مهدی (عج) در کتابهای اهل سنت می گوید:  
مسئله انتظار ظهور در اعتقاد اهل سنت نیز به همان گونه که در احادیث شیعه وجود دارد، ریشه دار است. ابن خلدون- دانشمند مشهور اهل سنت- با بررسی احادیث مربوط به حضرت مهدی (عج) در کتابهای اهل سنت می گوید:  
این مسئله در میان همه مسلمانها و در همه اعصار معروف و مورد قبول بوده که در آخر الزمان حتماً مردی از خاندان رسول خدا (ص) ظهور خواهد کرد؛ کسی که دین را تقویت می کند و عدالت را حاکم می گرداند، مسلمانان از او پیروی می کنند و بر تمام قلمرو اسلام دست خواهد یافت که نام او مهدی است. در همان زمان است که دجال ظاهر می شود و نشانه های قیامت، آن گونه که در صحیح آمده است، ظاهر خواهد شد. پس از مهدی، عیسی فرود می آید و دجال را می کشد، یا موسی همراه مهدی می آید تا او را در کشتن دجال، یاری دهد و به او اقتدا می کند.
این مسئله در میان همه مسلمانها و در همه اعصار معروف و مورد قبول بوده که در آخر الزمان حتماً مردی از خاندان رسول خدا (ص) ظهور خواهد کرد؛ کسی که دین را تقویت می‌کند و عدالت را حاکم می گرداند، مسلمانان از او پیروی می کنند و بر تمام قلمرو اسلام دست خواهد یافت که نام او مهدی است. در همان زمان است که دجال ظاهر می شود و نشانه های قیامت، آن گونه که در صحیح آمده است، ظاهر خواهد شد. پس از مهدی، عیسی فرود می آید و دجال را می کشد، یا موسی همراه مهدی می آید تا او را در کشتن دجال، یاری دهد و به او اقتدا می‌کند.
کتابهای حدیثی شیعه و سنی تقریباً احادیث یکسانی را از رسول خدا درباره حضرت مهدی(ع) نقل می کنند و نقش خارق العاده ای را به او نسبت می دهند. در طول تاریخ، گاه به گاه، عده ای ماجراجو در مناطق مختلف جهان از جمله هندوستان خودشان را مهدی معرفی کرده اند. مسئله انتظار باعث شد تا گروهی در میان شیعه وفات امام خاصی را انکار کنند. بعضی از ائمه نیز به عنوان مهدی معرفی شده اند. باقریه اظهار می داشتند که پس از وفات امام باقر(ع)، امامت پایان یافت. پس از امام صادق(ع) طرفداران اسماعیل (پسر امام صادق(ع) ) فرقه شیعی و مستقل اسماعیلیه را تاسیس کردند. واقفیه عقیده داشتند که امام صادق(ع) از دنیا نرفته و به عنوان مهدی باز خواهد گشت. فطحیه نیز معتقد شدند که فرزند امام صادق (ع) (عبدالله افطح)، جانشین پدرش شد. پیروان محمد (چهارمین پسر امام صادق-ع-) فرقه شمیتیه را تشکیل دادند.
کتابهای حدیثی شیعه و سنی تقریباً احادیث یکسانی را از رسول خدا درباره حضرت مهدی(ع) نقل می کنند و نقش خارق العاده ای را به او نسبت می دهند. در طول تاریخ، گاه به گاه، عده ای ماجراجو در مناطق مختلف جهان از جمله هندوستان خودشان را مهدی معرفی کرده اند. مسئله انتظار باعث شد تا گروهی در میان شیعه وفات امام خاصی را انکار کنند. بعضی از ائمه نیز به عنوان مهدی معرفی شده اند. باقریه اظهار می داشتند که پس از وفات امام باقر(ع)، امامت پایان یافت. پس از امام صادق(ع) طرفداران اسماعیل (پسر امام صادق(ع) ) فرقه شیعی و مستقل اسماعیلیه را تاسیس کردند. واقفیه عقیده داشتند که امام صادق(ع) از دنیا نرفته و به عنوان مهدی باز خواهد گشت. فطحیه نیز معتقد شدند که فرزند امام صادق (ع) (عبدالله افطح)، جانشین پدرش شد. پیروان محمد (چهارمین پسر امام صادق-ع-) فرقه شمیتیه را تشکیل دادند.
بر مبنای مسئله انتظار، پس از وفات امام موسی کاظم (ع) سه فرقه مهم سر بر آوردند. همین طور پس از شهادت امام رضا (ع) سه فرقه و پس از رحلت امام هادی (ع) سه فرقه و پس از وفات امام حسن عسکری (ع) نیز پنج فرقه به وجود آمدند. پس از امام عسکری (ع) گروههای منحرف چند سال اغتشاش فکری خطرناکی را برسر جانشین او، امام دوازدهم، و نیز مفهوم غیبت رواج دادند. کم کم گروههای بی بنیان و سست از بین رفتند و عده زیادی از شیعیان، معتقد به امامت حضرت مهدی (عج) شدند. احادیثی که از طریق اهل سنت روایت شده است نیز عقاید شیعه را تقویت می کند؛ هر چند عده ای از راویان، اصطلاح « امیر» یا « خلیفه» را به جای « امام» در روایاتشان به کار برده اند. در میان راویان اهل سنت که این روایات را نقل کرده اند، اصحاب مشهور رسول خدا- همچون عمربن خطاب، عبدالله بن مسعود و جابر بن سمره- هستند. در میان راویان شیعه نیز شخصیتهایی چون عبدالله بن جعفر طیار، سلمان فارسی، ابوالهیثم ابن التّیهان، خزیمه بن ثابت، عماربن یاسر، مقداد و ابوایوب انصاری وجود دارند. در حدیثی که راویان شیعی نقل کرده اند، چنین وارد شده است:  
بر مبنای مسئله انتظار، پس از وفات امام موسی کاظم (ع) سه فرقه مهم سر بر آوردند. همین طور پس از شهادت امام رضا (ع) سه فرقه و پس از رحلت امام هادی (ع) سه فرقه و پس از وفات امام حسن عسکری (ع) نیز پنج فرقه به وجود آمدند. پس از امام عسکری (ع) گروههای منحرف چند سال اغتشاش فکری خطرناکی را برسر جانشین او، امام دوازدهم، و نیز مفهوم غیبت رواج دادند. کم کم گروههای بی بنیان و سست از بین رفتند و عده زیادی از شیعیان، معتقد به امامت حضرت مهدی (عج) شدند. احادیثی که از طریق اهل سنت روایت شده است نیز عقاید شیعه را تقویت می‌کند؛ هر چند عده ای از راویان، اصطلاح « امیر» یا « خلیفه» را به جای « امام» در روایاتشان به کار برده اند. در میان راویان اهل سنت که این روایات را نقل کرده اند، اصحاب مشهور رسول خدا- همچون عمربن خطاب، عبدالله بن مسعود و جابر بن سمره- هستند. در میان راویان شیعه نیز شخصیتهایی چون عبدالله بن جعفر طیار، سلمان فارسی، ابوالهیثم ابن التّیهان، خزیمه بن ثابت، عماربن یاسر، مقداد و ابوایوب انصاری وجود دارند. در حدیثی که راویان شیعی نقل کرده اند، چنین وارد شده است:  
ای مردم! ولایت ( قدرت قانونی) فقط به علی بن ابیطالب (ع) و امنای نسل من و اولاد برادرم علی واگذار گردیده است. او اولین آنها و دو فرزندش حسن و حسین، یکی بعد از دیگری، جانشین او هستند. آنها تا باز گشت به سوی خدا خود را از قرآن جدا نخواهندکرد.
ای مردم! ولایت ( قدرت قانونی) فقط به علی بن ابیطالب (ع) و امنای نسل من و اولاد برادرم علی واگذار گردیده است. او اولین آنها و دو فرزندش حسن و حسین، یکی بعد از دیگری، جانشین او هستند. آنها تا باز گشت به سوی خدا خود را از قرآن جدا نخواهندکرد.
احادیث شیعه صریحاً بیانگر این است که حضرت علی (ع) و یازده فرزندش به عنوان« امام» تعیین شده اند، مثلاً روایت زیر از ابن عباس- که در میان اهل سنت هم مقامی شایسته دارد- نقل شده است:
احادیث شیعه صریحاً بیانگر این است که حضرت علی (ع) و یازده فرزندش به عنوان« امام» تعیین شده اند، مثلاً روایت زیر از ابن عباس- که در میان اهل سنت هم مقامی شایسته دارد- نقل شده است:
خط ۱۵۵: خط ۱۵۵:
ائمه (ع) در میان دو نظریه جبر و اختیار که عکس العملی در برابر ظلم و سفاکی بیش از حد قدرتهای حاکم بود، نظریه « امر بین الامرین» را ترویج کردند. میراث فکری ائمه (ع) تنها به پیروانشان محدود نشد، بلکه در همه نهضتهای معنوی مسلمین و حتی سنیها نیز نفوذ کرد. سهم پیروان ائمه (ع) در مسائل عقلی نیز از اهمیت بسزایی بر خوردار بود. آنها بر اساس نظریات ارائه شده از سوی ائمه (ع)، آثاری علمی تالیف کردند و مجموعه بی شماری از کتابها را درعلوم مختلف نگاشتند. همچنین آثاری در رد عقاید و نظرات انحرافی رایج در میان سنیها و غلات شیعه نوشتند. علمای بزرگ شیعه که در مکتب ائمه (ع) تربیت یافتند نیز دامنه علم کلام را گسترش دادند.  
ائمه (ع) در میان دو نظریه جبر و اختیار که عکس العملی در برابر ظلم و سفاکی بیش از حد قدرتهای حاکم بود، نظریه « امر بین الامرین» را ترویج کردند. میراث فکری ائمه (ع) تنها به پیروانشان محدود نشد، بلکه در همه نهضتهای معنوی مسلمین و حتی سنیها نیز نفوذ کرد. سهم پیروان ائمه (ع) در مسائل عقلی نیز از اهمیت بسزایی بر خوردار بود. آنها بر اساس نظریات ارائه شده از سوی ائمه (ع)، آثاری علمی تالیف کردند و مجموعه بی شماری از کتابها را درعلوم مختلف نگاشتند. همچنین آثاری در رد عقاید و نظرات انحرافی رایج در میان سنیها و غلات شیعه نوشتند. علمای بزرگ شیعه که در مکتب ائمه (ع) تربیت یافتند نیز دامنه علم کلام را گسترش دادند.  
پس از غیبت امام دوازدهم، بزرگان شیعه در قرنهای متوالی، برای حفظ میراث و تعلیمات ائمه(ع) تلاش فراوانی کردند. آنها حشو و زواید افکار غلات را از نوشته های موجود محو ساختند. تخریب کتابخانه های شیعه به دست سلسله های حاکم، جهان اسلام را از آثار عمیق و بی شمار شیعه در قرون اولیه محروم ساخته بود. تحقیقات کلینی، ابن بابویه، شیخ مفید، سید مرتضی (علم الهدی)، ابوجعفر محمد بن حسن طوسی (شیخ الطایفه)، خواجه نصیر الدین طوسی، ابن طاووس حلی و شاگردانشان، در تبیین و تفسیر عقاید شیعه سهم بسزایی داشته است. سید رضی حدود 240 خطبه حضرت علی (ع) را در کتاب با ارزش [[نهج البلاغه]] جمع آوری کرد و آنها را از نابودی مصون ساخت.
پس از غیبت امام دوازدهم، بزرگان شیعه در قرنهای متوالی، برای حفظ میراث و تعلیمات ائمه(ع) تلاش فراوانی کردند. آنها حشو و زواید افکار غلات را از نوشته های موجود محو ساختند. تخریب کتابخانه های شیعه به دست سلسله های حاکم، جهان اسلام را از آثار عمیق و بی شمار شیعه در قرون اولیه محروم ساخته بود. تحقیقات کلینی، ابن بابویه، شیخ مفید، سید مرتضی (علم الهدی)، ابوجعفر محمد بن حسن طوسی (شیخ الطایفه)، خواجه نصیر الدین طوسی، ابن طاووس حلی و شاگردانشان، در تبیین و تفسیر عقاید شیعه سهم بسزایی داشته است. سید رضی حدود 240 خطبه حضرت علی (ع) را در کتاب با ارزش [[نهج البلاغه]] جمع آوری کرد و آنها را از نابودی مصون ساخت.
دانشمندان متقدم سنی، کراراً سخنان حضرت علی (ع) و فرزندانش را در کتابهای خود نقل کرده اند. گروهی از متصوفه که تاریخ اولیای خود را نوشته اند، تعداد قابل ملاحظه ای از سخنان ائمه (ع) را به بزرگان بر جسته خودشان نسبت داده اند. هنگامی که دولتمردان سنی و متعصب، کتابخانه های شیعه را می سوزاندند و خراب می کردند، در همان حال، برخی از علمای متعصب سنی، تصویر شیعه را با استناد به مسائل جدلی و افسانه ای در آثار اولیه شیعه، بد جلوه می دادند و شیعیان را عمدتاً به علت اعتقاد شدید به تبری از غاصبان حقوق اهل بیت(ع) رافضی معرفی می کردند. اظهار تبری از طرف شیعه، به منظور اشاعه محبت و دوستی عترت پیامبر (ص) در اذهان صورت می گرفت. اهل تسنن همه اصحاب پیامبر (ص) را عادل می دانند، اما شیعه فقط اصحابی را ستایش می کند که به همه تعلیمات خدا و پیامبر (ص)، آن گونه که ائمه (ع) تفسیر می نمایند، معتقد و پایبند بوده اند. توسط شماری از متعصبان سنی، اعتقاد امامیه در مورد عصمت ائمه (ع) و ضرورت وجود حجت خدا در همه اعصار و ضرورت شناخت امام عصر(عج)، به صورت شرم آوری بدجلوه داده شده است. برخی از اخبار و نظریه ای که در قدیم در برخی از کتابهای شیعه وجود داشت، مبنی بر اینکه متن حاضر قرآن تحریف شده و بعضی از آیات و سوره ها حذف شده است، به وسیله ابن بابویه، شیخ مفید و علمای دیگر رد و بی پایه اعلام شد. اما کتابهای جدلی سنیها، تمام عقاید شیعه را مردود می دانند. بعضی از سنیها، از انکار یازده امام خودداری می کنند، اما به راحتی، خدمات معنوی و علمی ائمه (ع) به اسلام و بشریت را ناچیز می شمرند. آنان برای خود هیچ محدودیتی در محکوم کردن امام دوازدهم، غیبت او و نقش سیاسی او به عنوان «قائم» قائل نیستند.  
دانشمندان متقدم سنی، کراراً سخنان حضرت علی (ع) و فرزندانش را در کتابهای خود نقل کرده اند. گروهی از متصوفه که تاریخ اولیای خود را نوشته اند، تعداد قابل ملاحظه ای از سخنان ائمه (ع) را به بزرگان بر جسته خودشان نسبت داده اند. هنگامی که دولتمردان سنی و متعصب، کتابخانه های شیعه را می سوزاندند و خراب می کردند، در همان حال، برخی از علمای متعصب سنی، تصویر شیعه را با استناد به مسائل جدلی و افسانه ای در آثار اولیه شیعه، بد جلوه می دادند و شیعیان را عمدتاً به علت اعتقاد شدید به تبری از غاصبان حقوق اهل بیت(ع) رافضی معرفی می کردند. اظهار تبری از طرف شیعه، به منظور اشاعه محبت و دوستی عترت پیامبر (ص) در اذهان صورت می گرفت. اهل تسنن همه اصحاب پیامبر (ص) را عادل می دانند، اما شیعه فقط اصحابی را ستایش می‌کند که به همه تعلیمات خدا و پیامبر (ص)، آن گونه که ائمه (ع) تفسیر می نمایند، معتقد و پایبند بوده اند. توسط شماری از متعصبان سنی، اعتقاد امامیه در مورد عصمت ائمه (ع) و ضرورت وجود حجت خدا در همه اعصار و ضرورت شناخت امام عصر(عج)، به صورت شرم آوری بدجلوه داده شده است. برخی از اخبار و نظریه ای که در قدیم در برخی از کتابهای شیعه وجود داشت، مبنی بر اینکه متن حاضر قرآن تحریف شده و بعضی از آیات و سوره ها حذف شده است، به وسیله ابن بابویه، شیخ مفید و علمای دیگر رد و بی پایه اعلام شد. اما کتابهای جدلی سنیها، تمام عقاید شیعه را مردود می دانند. بعضی از سنیها، از انکار یازده امام خودداری می کنند، اما به راحتی، خدمات معنوی و علمی ائمه (ع) به اسلام و بشریت را ناچیز می شمرند. آنان برای خود هیچ محدودیتی در محکوم کردن امام دوازدهم، غیبت او و نقش سیاسی او به عنوان «قائم» قائل نیستند.  
هر چند بعضی از سنیها دشمنی امثال ابن تیمیه را با اهل بیت نمی پذیرفتند، آثار جدلی و مغرضانه او که نوشته های علامه حلی را رد می کند، مورد استفاده جدی علمای متاخر قرار گرفت. مخدوم الملک ملاعبدالله سلطان پوری، اولین کسی بود که آثار جدلی اهل سنت را به زبان عربی در هندوستان منتشر کرد و پس از او شاه ولی الله، شاه عبدالعزیز، ثناءالله پانی پتی و محمد قاسم ناتوتوی راه او را ادامه دادند. انگیزه آنها از نوشتن این گونه کتابها، آن بود که از گسترش محبوبیت تشیع جلوگیری کنند. جانشینان معاصر آنها، مولانا محمد منظورنعماتی، مولانا سید ابوالحسن علی ندوی، مولانا سعید احمد اکبر آبادی و علمایی از دوبند، ازمگره و ندوه (لکنهو) هستند.  
هر چند بعضی از سنیها دشمنی امثال ابن تیمیه را با اهل بیت نمی پذیرفتند، آثار جدلی و مغرضانه او که نوشته های علامه حلی را رد می‌کند، مورد استفاده جدی علمای متاخر قرار گرفت. مخدوم الملک ملاعبدالله سلطان پوری، اولین کسی بود که آثار جدلی اهل سنت را به زبان عربی در هندوستان منتشر کرد و پس از او شاه ولی الله، شاه عبدالعزیز، ثناءالله پانی پتی و محمد قاسم ناتوتوی راه او را ادامه دادند. انگیزه آنها از نوشتن این گونه کتابها، آن بود که از گسترش محبوبیت تشیع جلوگیری کنند. جانشینان معاصر آنها، مولانا محمد منظورنعماتی، مولانا سید ابوالحسن علی ندوی، مولانا سعید احمد اکبر آبادی و علمایی از دوبند، ازمگره و ندوه (لکنهو) هستند.  
هرچند انقلاب اسلامی معاصر ایران، فقط برای صهیونیسم و استعمارگران غربی و حامیان عربی آنها تهدید مهمی است، متعصبان علمای سنی هم، خشمگینانه با تشیع مخالفت می ورزند. آنان به منظور مبارزه با اتحاد مسلمانان که خواسته انقلاب ایران است، نه تنها شیخ نشینها و حکومتهای سلطنتی و مرتجع عرب را حمایت می کنند، بلکه با امپریالیسم غرب نیز همدل و همصدا شده اند. آنها عقاید شیعه را بخصوص در مسأله امامت و غیبت امام دوازدهم، آماج حمله های خود قرار داده اند.  
هرچند انقلاب اسلامی معاصر ایران، فقط برای صهیونیسم و استعمارگران غربی و حامیان عربی آنها تهدید مهمی است، متعصبان علمای سنی هم، خشمگینانه با تشیع مخالفت می ورزند. آنان به منظور مبارزه با اتحاد مسلمانان که خواسته انقلاب ایران است، نه تنها شیخ نشینها و حکومتهای سلطنتی و مرتجع عرب را حمایت می کنند، بلکه با امپریالیسم غرب نیز همدل و همصدا شده اند. آنها عقاید شیعه را بخصوص در مسأله امامت و غیبت امام دوازدهم، آماج حمله های خود قرار داده اند.  
امامت جزو ارکان مذهب اهل سنت نیست، اما متکلمین آنها در هزاران اثر مستند، درباره این مسئله بحث کرده اند و نوشته های متعددی نیز در این باره وجود دارد. دشمنان هندی مخالف با روابط دوستانه اهل تشیع و تسنن، سخت خودشان را مشغول حمله به اعتقادات شیعه کرده اند. در مسیر این سنت سوء، مولانا محمد منظور نعمانی و مولانا شید ابوالحسن علی ندوی، دو کتاب به زبان اردو چاپ و منتشر کرده اند. آنان تاکید می کنند که اهل سنت به راحتی می توانند اعتقادات غیر اسلامی را تحمل و هضم کنند، اما تحمل عقاید شیعه برای مذهب تسنن نابود کننده و مخرب است. مولانا محمد منظور نعمانی از ما می خواهد که بپذیریم، علمای اهل سنت در گذشته و حال از عقاید شیعه بی اطلاع بوده اند. او می گوید:
امامت جزو ارکان مذهب اهل سنت نیست، اما متکلمین آنها در هزاران اثر مستند، درباره این مسئله بحث کرده اند و نوشته های متعددی نیز در این باره وجود دارد. دشمنان هندی مخالف با روابط دوستانه اهل تشیع و تسنن، سخت خودشان را مشغول حمله به اعتقادات شیعه کرده اند. در مسیر این سنت سوء، مولانا محمد منظور نعمانی و مولانا شید ابوالحسن علی ندوی، دو کتاب به زبان اردو چاپ و منتشر کرده اند. آنان تاکید می کنند که اهل سنت به راحتی می توانند اعتقادات غیر اسلامی را تحمل و هضم کنند، اما تحمل عقاید شیعه برای مذهب تسنن نابود کننده و مخرب است. مولانا محمد منظور نعمانی از ما می خواهد که بپذیریم، علمای اهل سنت در گذشته و حال از عقاید شیعه بی اطلاع بوده اند. او می گوید:
خط ۱۶۳: خط ۱۶۳:
مقدمه کتاب به قلم مولانا سید ابوالحسن علی ندوی است. وی تقریظ زیر را در مورد مولانا نعمانی نوشته است:
مقدمه کتاب به قلم مولانا سید ابوالحسن علی ندوی است. وی تقریظ زیر را در مورد مولانا نعمانی نوشته است:
مولانا نعمانی مطالعه ای فراگیر در تاریخ شیعه و منابع اصلی- که مدت طولانی به علت تقیه از علمای سنی، مخفی نگه داشته شده بود و فقط اخیراً در دسترس عموم قرار گرفته است- انجام داده است. او با صبر و بردباری، تمام این آثار را مطالعه کرد، تا مطالب مورد نیازش را جمع آورد و به شکل بی طرفانه ای آنها را تجزیه و تحلیل کند و بدین ترتیب کتاب حاضر را نوشت. کمتر کتابی است که این اندازه مطلب در مورد امامت و تحریف قرآن در برداشته باشد. بدین صورت، نوشته حاضر کتابی بسیار جامع و روشنگر است که اندیشه را به تکاپو وامی دارد و هر منصفی می تواند در این کتاب واقعیت شیعه و نتایج خطرناک نظریه های مربوط به امامت و تحریف قرآن را ببیند، و به میزان عدم اعتمادی که این نظریات انحرافی می تواند به اسلام و مسلمانان صدر اسلام ایجاد کند، پی ببرد.
مولانا نعمانی مطالعه ای فراگیر در تاریخ شیعه و منابع اصلی- که مدت طولانی به علت تقیه از علمای سنی، مخفی نگه داشته شده بود و فقط اخیراً در دسترس عموم قرار گرفته است- انجام داده است. او با صبر و بردباری، تمام این آثار را مطالعه کرد، تا مطالب مورد نیازش را جمع آورد و به شکل بی طرفانه ای آنها را تجزیه و تحلیل کند و بدین ترتیب کتاب حاضر را نوشت. کمتر کتابی است که این اندازه مطلب در مورد امامت و تحریف قرآن در برداشته باشد. بدین صورت، نوشته حاضر کتابی بسیار جامع و روشنگر است که اندیشه را به تکاپو وامی دارد و هر منصفی می تواند در این کتاب واقعیت شیعه و نتایج خطرناک نظریه های مربوط به امامت و تحریف قرآن را ببیند، و به میزان عدم اعتمادی که این نظریات انحرافی می تواند به اسلام و مسلمانان صدر اسلام ایجاد کند، پی ببرد.
پس از آن، مولانا ابوالحسن همین مقدمه را بر یک کتاب 96 صفحه ای به زبان اردو-که تغییر شکل داده همین کتاب، تحت عنوان « اور اولین مسلمانان کی دو متضاد تصویرن» ( دو تصویر متناقض از اسلام و مسلمانان صدر اول ) است- می آورد. ترجمه های عربی، انگلیسی و فارسی این کتاب نیز زیر چاپ است. گر چه مولانا نعمانی از کار افتاده، مجدد و شاه ولی الله را به غفلت از منابع اصلی شیعه متهم می کند و مدعی است که خود، اکثر آنها را مطالعه کرده است، به نظر می رسد که نه کتابهای او و نه رساله مولانا ابوالحسن، به هیچ وجه با تحفه اثنا عشری شاه عبدالعزیز قابل مقایسه نباشد. از آنجا که خلاصه تحفه و جوابهای آن به شیعه و جوابهای متقابل شیعه و سنی، قبلاً توسط نویسنده در کتابی به نام شاه عبدالعزیز، اصول گرایی، جدالهای مذهبی و جهاد به چاپ رسیده است، می توان تکذیب مشاهدات و ملاحظات مولانا نعمانی و مولانا ابوالحسن را در آن کتاب مطالعه کرد. در جلد دوم کتاب حاضر به بعضی دیگر از پاسخهای شیعه نیز اشاره شده است و همچنین آثار جدلی سنیهای قرن نوزدهم نیز مورد بحث قرار می گیرد.  
پس از آن، مولانا ابوالحسن همین مقدمه را بر یک کتاب 96 صفحه ای به زبان اردو-که تغییر شکل داده همین کتاب، تحت عنوان « اور اولین مسلمانان کی دو متضاد تصویرن» ( دو تصویر متناقض از اسلام و مسلمانان صدر اول ) است- می آورد. ترجمه های عربی، انگلیسی و فارسی این کتاب نیز زیر چاپ است. گر چه مولانا نعمانی از کار افتاده، مجدد و شاه ولی الله را به غفلت از منابع اصلی شیعه متهم می‌کند و مدعی است که خود، اکثر آنها را مطالعه کرده است، به نظر می رسد که نه کتابهای او و نه رساله مولانا ابوالحسن، به هیچ وجه با تحفه اثنا عشری شاه عبدالعزیز قابل مقایسه نباشد. از آنجا که خلاصه تحفه و جوابهای آن به شیعه و جوابهای متقابل شیعه و سنی، قبلاً توسط نویسنده در کتابی به نام شاه عبدالعزیز، اصول گرایی، جدالهای مذهبی و جهاد به چاپ رسیده است، می توان تکذیب مشاهدات و ملاحظات مولانا نعمانی و مولانا ابوالحسن را در آن کتاب مطالعه کرد. در جلد دوم کتاب حاضر به بعضی دیگر از پاسخهای شیعه نیز اشاره شده است و همچنین آثار جدلی سنیهای قرن نوزدهم نیز مورد بحث قرار می گیرد.  
در اینجا می توان به اجمال متذکر شد که هم مولانا نعمانی و هم ابوالحسن ندوی در ادعایشان مبنی بر اینکه منابع اصلی شیعه برای مدتی طولانی از علمای سنی پنهان داشته شده است، در اشتباه اند. مولانا نعمانی با اعتراف به اینکه برخی از علمای اهل سنت با تلاش فوق العاده ای موفق شدند این کتابها را به دست آورند، در واقع گفته خود را تکذیب کرده است. شاه عبدالعزیز، فرزند شاه ولی الله و نویسنده تحفه اثنا عشری از جمله این علما بود. شاید هر دو از این واقعیت که در نیمه دوم قرن نوزدهم و در اوایل قرن بیستم، تعداد زیادی از کتابهای رسمی و منابع شیعی در لکنهو، لودهیانه، لاهور و بمبئی به چاپ رسیده است، بی خبر بودند. صرف نظر از کتابخانه های عمومی هند، شیعه در کتابخانه های اروپا، آمریکا و کانادا صاحب آثار متعددی است و اگر کسی اراده می کرد، می توانست بدون هیچ مشکلی آنها را به دست آورد.
در اینجا می توان به اجمال متذکر شد که هم مولانا نعمانی و هم ابوالحسن ندوی در ادعایشان مبنی بر اینکه منابع اصلی شیعه برای مدتی طولانی از علمای سنی پنهان داشته شده است، در اشتباه اند. مولانا نعمانی با اعتراف به اینکه برخی از علمای اهل سنت با تلاش فوق العاده ای موفق شدند این کتابها را به دست آورند، در واقع گفته خود را تکذیب کرده است. شاه عبدالعزیز، فرزند شاه ولی الله و نویسنده تحفه اثنا عشری از جمله این علما بود. شاید هر دو از این واقعیت که در نیمه دوم قرن نوزدهم و در اوایل قرن بیستم، تعداد زیادی از کتابهای رسمی و منابع شیعی در لکنهو، لودهیانه، لاهور و بمبئی به چاپ رسیده است، بی خبر بودند. صرف نظر از کتابخانه های عمومی هند، شیعه در کتابخانه های اروپا، آمریکا و کانادا صاحب آثار متعددی است و اگر کسی اراده می کرد، می توانست بدون هیچ مشکلی آنها را به دست آورد.
در قرنهای شانزدهم و هفدهم میلادی، تعدادی از آثار مهم شیعه در هندوستان نسخه برداری شد و در دکن در دسترس قرار گرفت. بعضی از آنها به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. در حکومت قطب شاهی ها کتابهای مهمی در تمامی زمینه ها و ابعاد مختلف تشیع تالیف شد. قاضی نورالله در هند شمالی، علاوه بر آثار جدلی و کلامی، کتابهایی در تفسیر قرآن، حدیث، فقه و فلسفه نوشت. به نظر می رسد که او در تفسیر قرآن به طور گسترده از تفسیرهای شیعه و سنی استفاده کرده است. تفسیر قاضی نشان می دهد که او از میان آثار علمای متقدم شیعه، تفسیر علی بن ابراهیم قمی و محمد عیاشی را مطالعه کرده است و از آنها آگاهی داشته است و نیز از میان آثار متاخرین، کتاب التبیان نوشته شیخ الطایفه ابوجعفر محمد طوسی و تفسیر مجمع البیان، نوشته فضل بن حسن طبرسی، را به طور کامل مطالعه کرده است. فقط گروهی از متعصبین اعتقاد دارند که شیعه به علوم قرآنی بی توجه است. در میان علمای معاصر مرتضی مطهری، علامه محمد حسین طباطبایی و علامه خویی، کتابهایی در تفسیر قرآن در مجلدات متعدد به چاپ رسانده اند. المیزان نوشته علامه محمد حسین طباطیایی، به زبان انگلیسی ترجمه و چاپ شده است. امام خمینی نیز در بعضی از سخنرانی هایش سوره های مختلفی از قرآن را تفسیر کرده است. سوره هایی که توسط امام خمینی تفسیر شده نیز به چاپ رسیده است.  
در قرنهای شانزدهم و هفدهم میلادی، تعدادی از آثار مهم شیعه در هندوستان نسخه برداری شد و در دکن در دسترس قرار گرفت. بعضی از آنها به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. در حکومت قطب شاهی ها کتابهای مهمی در تمامی زمینه ها و ابعاد مختلف تشیع تالیف شد. قاضی نورالله در هند شمالی، علاوه بر آثار جدلی و کلامی، کتابهایی در تفسیر قرآن، حدیث، فقه و فلسفه نوشت. به نظر می رسد که او در تفسیر قرآن به طور گسترده از تفسیرهای شیعه و سنی استفاده کرده است. تفسیر قاضی نشان می دهد که او از میان آثار علمای متقدم شیعه، تفسیر علی بن ابراهیم قمی و محمد عیاشی را مطالعه کرده است و از آنها آگاهی داشته است و نیز از میان آثار متاخرین، کتاب التبیان نوشته شیخ الطایفه ابوجعفر محمد طوسی و تفسیر مجمع البیان، نوشته فضل بن حسن طبرسی، را به طور کامل مطالعه کرده است. فقط گروهی از متعصبین اعتقاد دارند که شیعه به علوم قرآنی بی توجه است. در میان علمای معاصر مرتضی مطهری، علامه محمد حسین طباطبایی و علامه خویی، کتابهایی در تفسیر قرآن در مجلدات متعدد به چاپ رسانده اند. المیزان نوشته علامه محمد حسین طباطیایی، به زبان انگلیسی ترجمه و چاپ شده است. امام خمینی نیز در بعضی از سخنرانی هایش سوره های مختلفی از قرآن را تفسیر کرده است. سوره هایی که توسط امام خمینی تفسیر شده نیز به چاپ رسیده است.  
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۲۵۰

ویرایش