عبدالله علایلی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'میشود' به 'می‌شود'
جز (جایگزینی متن - 'ابی طالب' به 'ابی‌طالب')
جز (جایگزینی متن - 'میشود' به 'می‌شود')
خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:
العلایلی در تفسیر نیز صاحب‌نظر بود و عقیده داشت تفسیرهای موجود متاثر از تخصص مفسرین هستند لذا تفسیری در دو جلد به نام «مدخل الی تفسیر» تالیف نمود که یک جزء به تفسیر لفظی و جزء دیگر به تفسیر معنا پرداخته است. وی معتقد بود «اسلوب قرآن کریم آنطور که مسشترقین گفته‌اند و بعضی از پژوهشگران عرب از آنها پیروی کرده اند، در سوره‌های مکی و مدنی تفاوتی ندارد».
العلایلی در تفسیر نیز صاحب‌نظر بود و عقیده داشت تفسیرهای موجود متاثر از تخصص مفسرین هستند لذا تفسیری در دو جلد به نام «مدخل الی تفسیر» تالیف نمود که یک جزء به تفسیر لفظی و جزء دیگر به تفسیر معنا پرداخته است. وی معتقد بود «اسلوب قرآن کریم آنطور که مسشترقین گفته‌اند و بعضی از پژوهشگران عرب از آنها پیروی کرده اند، در سوره‌های مکی و مدنی تفاوتی ندارد».
علایلی به آنچه پیرامونش می‌گذشت نیز توجه داشت لذا دو کتاب تالیف کرد یکی «فلسطین الدامیه» که خطر صهیونیستها در فلسطین را روشن نمود و دیگری «سوریا الضحیّه» که خطر استعمار فرانسه در منطقه را بیان کرد.
علایلی به آنچه پیرامونش می‌گذشت نیز توجه داشت لذا دو کتاب تالیف کرد یکی «فلسطین الدامیه» که خطر صهیونیستها در فلسطین را روشن نمود و دیگری «سوریا الضحیّه» که خطر استعمار فرانسه در منطقه را بیان کرد.
در جنبه زبان‌دانی، علایلی معتقد بود مجموعه الفاظ رشد میکند و می‌میرد و این چرخه تکرار میشود و در جنبشی دائمی و مرتبط با حرکت مردمی که آنها را استفاده میکنند می‌باشد لذا اگر زبان، جنبش رشد دائمی را از دست بدهد و پیشرفت تمدنی را همراهی ننماید، انسانی که از آن استفاده می‌کند قدرت تفکر و تولید را از دست می‌دهد و این موضوع نیاز شدید زبان به تجدید و به روز شدن را الزامی می سازد تا بتواند به وظایف گوناگون خود از جمله تفکر، تعبیر، ارتباط و برانگیختن احساسات زیبا و عواطف انسانی عمل نماید.
در جنبه زبان‌دانی، علایلی معتقد بود مجموعه الفاظ رشد میکند و می‌میرد و این چرخه تکرار می‌شود و در جنبشی دائمی و مرتبط با حرکت مردمی که آنها را استفاده میکنند می‌باشد لذا اگر زبان، جنبش رشد دائمی را از دست بدهد و پیشرفت تمدنی را همراهی ننماید، انسانی که از آن استفاده می‌کند قدرت تفکر و تولید را از دست می‌دهد و این موضوع نیاز شدید زبان به تجدید و به روز شدن را الزامی می سازد تا بتواند به وظایف گوناگون خود از جمله تفکر، تعبیر، ارتباط و برانگیختن احساسات زیبا و عواطف انسانی عمل نماید.
گرایش علایلی به بازخوانی تاریخ به هدف درس‌گیری از آن از نکات برجسته وی بود. در همین رابطه به تالیفات وی از جمله کتاب «تاریخ الحسین(ع)» در سال 1940 و کتاب «الدستور العرب القومی» در سال 1941، و کتاب «مَثَلَهُنَّ الاعلی» در مورد زندگی حضرت خدیجه(ع) در سال 1947 و کتاب «ایام الحسین(ع)» در سال 1948 و سایر کتاب می توان اشاره نمود.
گرایش علایلی به بازخوانی تاریخ به هدف درس‌گیری از آن از نکات برجسته وی بود. در همین رابطه به تالیفات وی از جمله کتاب «تاریخ الحسین(ع)» در سال 1940 و کتاب «الدستور العرب القومی» در سال 1941، و کتاب «مَثَلَهُنَّ الاعلی» در مورد زندگی حضرت خدیجه(ع) در سال 1947 و کتاب «ایام الحسین(ع)» در سال 1948 و سایر کتاب می توان اشاره نمود.
شاید علایلی بیش از هرچیزی به آن معروف شده است که مرجعی در زبان می‌باشد و حقیقتاً او چنین بود اما باید گفت اگر علایلی در چارچوب اجتهاد لغوی محبوس بماند، به او ظلم شده است . علایلی قبل از اینکه عالم دین مبرز و قبل از اینکه زبان‌دان و مرجع در زبان عربی باشد انسانی دارای سبک ویژه فکری بنیادین می‌باشد که براساس آن هم در زبان و هم در سایر قضایای زندگی عمل کرده است.
شاید علایلی بیش از هرچیزی به آن معروف شده است که مرجعی در زبان می‌باشد و حقیقتاً او چنین بود اما باید گفت اگر علایلی در چارچوب اجتهاد لغوی محبوس بماند، به او ظلم شده است . علایلی قبل از اینکه عالم دین مبرز و قبل از اینکه زبان‌دان و مرجع در زبان عربی باشد انسانی دارای سبک ویژه فکری بنیادین می‌باشد که براساس آن هم در زبان و هم در سایر قضایای زندگی عمل کرده است.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۸۶

ویرایش