احمد العسال: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ مارس ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۹: خط ۴۹:


=دانشگاه بین المللی اسلامی پاکستان=
=دانشگاه بین المللی اسلامی پاکستان=
«شیخ الباقوری در دوران مطالعاتش مرا خوب می شناخت و وقتی یک بار مرا در وزارت اوقف دید به من گفت: «حالا کجایی احمد؟ گفتم: به خدا ما از کار کردن نهی می کنیم و او به من گفت: "کمی صبر و شکیبایی زیاد پیش می رود"، و بعد ما برای مسابقه ای که در مورد آن بودیم درخواست کردیم و آنها انتصاب ما را رد کردند، اما شیخ باقوری گفت که ما را به سمت اداری منصوب کنید، بنابراین ما به واقف ها منصوب شدیم و در مجله پلت فرم اسلام من و شیخ قاراداوی هم کار کردیم و بعد شیخ الباقوری را به دفتر شیخ شلتوت در اداره الازهر منتقل کردیم.
دکتر العسال در مورد چگونگی پیوستنش به دانشگاه اسلامی پاکستان می‌گوید: «شیخ الباقوری در دوران تحصیل مرا خوب می شناخت. وقتی یک بار مرا در وزارت اوقاف دید به من گفت: «الان کجایی احمد؟ گفتم: به خدا ما ممنوع از کار کردن هستیم. او به من گفت: "اندکی صبر و شکیبایی مشکلات زیادی را برطرف خواهد کرد". در وزارت اوقاف که برای مجوز امامت جماعتی شرکت کرده بودیم ما را رد کردند. اما شیخ باقوری دستور داد ما را به سمت اداری منصوب کنند. بنابراین من و شیخ قرضاوی در اداره اوقاف در بخش مجله منبر الاسلام مشغول به کار شدیم. سپس شیخ الباقوری ما را به دفتر شیخ شلتوت در اداره الازهر منتقل کرد.


کار ما این بود که رادیو و روزنامه ها را دنبال کنیم و گزارش اداره الازهر را بسازیم تا آن را به رئیس جمهوری تسلیم کنیم، و سپس از شیخ شِلتوت خواستیم که از این محل خارج شود زیرا ما «خسته» بودیم، پس شیخ عبدالله الترکی مدیر علوم اسلامی قطر را آوردیم و او موافقت کرد که سفر کند، اما وقتی به دوحه سفر کردیم متوجه شدیم که جنبش ملی گرایانه ذهن دانشجویان را خسته کرده است و به آنها گفتند که اسلام تمام شده است، بنابراین ما به آنها گفتیم «نه». اسلام تمام نشده و عربیت تمام نشده است و عرب گرایی جهل است و اسلام قرآن است که سنت است که محمد (درود بر او) است و ما سخنرانی کردیم، سمینارها، کنفرانس ها و جلسات در طول سال مدرسه، و ما نقطه ها را بر روی نامه ها قرار داده پس از خواندن تمام فکر از قرآن، و ما پاسخ به این فکر، آنها می گفتند زبان، تاریخ، وحدت درد و امید، ما به آنها گفتیم که زبان بدون قرآن یک زبان عربی نیست، و تاریخ ما بدون تاریخ رسول خدا و همراهان او تاریخ نیست.
کار ما این بود که رادیو و روزنامه ها را دنبال کنیم و گزارش اداره الازهر را بسازیم تا آن را به رئیس جمهوری تسلیم کنیم، و سپس از شیخ شِلتوت خواستیم که از این محل خارج شود زیرا ما «خسته» بودیم، پس شیخ عبدالله الترکی مدیر علوم اسلامی قطر را آوردیم و او موافقت کرد که سفر کند، اما وقتی به دوحه سفر کردیم متوجه شدیم که جنبش ملی گرایانه ذهن دانشجویان را خسته کرده است و به آنها گفتند که اسلام تمام شده است، بنابراین ما به آنها گفتیم «نه». اسلام تمام نشده و عربیت تمام نشده است و عرب گرایی جهل است و اسلام قرآن است که سنت است که محمد (درود بر او) است و ما سخنرانی کردیم، سمینارها، کنفرانس ها و جلسات در طول سال مدرسه، و ما نقطه ها را بر روی نامه ها قرار داده پس از خواندن تمام فکر از قرآن، و ما پاسخ به این فکر، آنها می گفتند زبان، تاریخ، وحدت درد و امید، ما به آنها گفتیم که زبان بدون قرآن یک زبان عربی نیست، و تاریخ ما بدون تاریخ رسول خدا و همراهان او تاریخ نیست.