شبیبیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ مارس ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'می گفت' به 'می‌گفت'
جز (جایگزینی متن - 'ك' به 'ک')
جز (جایگزینی متن - 'می گفت' به 'می‌گفت')
خط ۱۴: خط ۱۴:
شبیب با یاران خود نماز گزارد و در دو رکعت نماز صبح،  سوره بقره و آل عمران را خواند. پس حجاج با هزار تن از راه رسید و دو گروه در بازار کوفه به نبرد پرداختند تا آن که بیشتر یاران شبیب کشته شدند و وى با کسانى که مانده بودند،  به شهر انبار گریخت.
شبیب با یاران خود نماز گزارد و در دو رکعت نماز صبح،  سوره بقره و آل عمران را خواند. پس حجاج با هزار تن از راه رسید و دو گروه در بازار کوفه به نبرد پرداختند تا آن که بیشتر یاران شبیب کشته شدند و وى با کسانى که مانده بودند،  به شهر انبار گریخت.
حجاج، سفیان بن ابرد کلبى را با سه هزار تن به تعقیب او فرستاد. سفیان کنار رود دجیل منزل کرد. در آن هنگام،  شبیب با اسب از روی پل عبور می کرد. شبیب دستور داد تا ریسمان نگه دارنده پل را پاره کردند و  شبیب همراه با اسبش به داخل رودخانه سقوط کرد و در آب غرق شد.
حجاج، سفیان بن ابرد کلبى را با سه هزار تن به تعقیب او فرستاد. سفیان کنار رود دجیل منزل کرد. در آن هنگام،  شبیب با اسب از روی پل عبور می کرد. شبیب دستور داد تا ریسمان نگه دارنده پل را پاره کردند و  شبیب همراه با اسبش به داخل رودخانه سقوط کرد و در آب غرق شد.
افرادی که این منظره را تماشا می کردند نقل می کنند که شبیب در همان حال می گفت که: «ذلک تقدیر العزیز العلیم» یعنى: این سرنوشتى است که خداوند ارجمند دانا از پیش تقدیر کرده بود. پس از مردن وى، یارانش در آن سوی رودخانه با مادرش بیعت کردند، اما سفیان  دستور داد تا پل را به حال اول باز گردانده با  لشکریانش به آن سوی پل رفتند و خوارج باقی مانده از لشکر شبیب را همراه با مادرش به قتل رساندند. به د ستور سفیان غواصان جسد شبیب را از آب خارج کرده سرش را قطع کردند و آن را  همراه با دیگر اسیران نزد حجاج فرستادند. <ref>مشکور محمد جواد،  فرهنگ فرق اسلامی،  مشهد، نشر آستان قدس رضوی،  سال 1372 شمسی،  چاپ دوم،  ص 252 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref>
افرادی که این منظره را تماشا می کردند نقل می کنند که شبیب در همان حال می‌گفت که: «ذلک تقدیر العزیز العلیم» یعنى: این سرنوشتى است که خداوند ارجمند دانا از پیش تقدیر کرده بود. پس از مردن وى، یارانش در آن سوی رودخانه با مادرش بیعت کردند، اما سفیان  دستور داد تا پل را به حال اول باز گردانده با  لشکریانش به آن سوی پل رفتند و خوارج باقی مانده از لشکر شبیب را همراه با مادرش به قتل رساندند. به د ستور سفیان غواصان جسد شبیب را از آب خارج کرده سرش را قطع کردند و آن را  همراه با دیگر اسیران نزد حجاج فرستادند. <ref>مشکور محمد جواد،  فرهنگ فرق اسلامی،  مشهد، نشر آستان قدس رضوی،  سال 1372 شمسی،  چاپ دوم،  ص 252 با ویرایش و اصلاح عبارات</ref>


=عقاید=
=عقاید=
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۷۷۵

ویرایش