۸۸٬۱۲۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
=اوضاع اجتماعی و سیاسی= | =اوضاع اجتماعی و سیاسی= | ||
عصر او به دلایل سیاسی و اجتماعی، آکنده از تمایلات دینی و عرفانی بوده است، اما قابلیت روحی خود او را هرگز نباید از نظر دور داشت که اصلیترین عامل گرایش او به عرفان بود. وی در روزگاری میزیست که از یکسو خاطره [[جنگهای صلیبی]] هنوز در یادها باقی بود و از سوی دیگر [[صلاحالدین ایوبی |صلاحالدین ایوبی]] دستگاه خلفای فاطمی را برچیده بود. [[ایوبیان|ایوبیان]] سعی بر آن داشتند که روحیه دینی را به گونهای در مردم تقویت کنند که هم دژ محکمی در مقابل [[مسیحیت|مسیحیت]] اروپاییان باشد و هم سدی در برابر تشیع اسماعیلیان. از این رو مساجد و مدارس دینی را در همه جا بر مبنای مذاهب [[اهلسنت|اهل سنت]] تأسیس و تقویت میکردند و از طرف دیگر به ترویج [[تصوف|تصوف]] نیز توجه خاص داشتند. صلاحالدین ایوبی خانقاهی بزرگ در مصر ایجاد کرد که به نام «دار سعیدالسعداء» معروف بود و شیخ آن سمتِ «شیخالمشایخ» داشت و در پی آن، خانقاهها و رباطهای دیگر در نقاط مختلف ساخته شد. پیامدهای جنگهای صلیبی و به دنبال آن آشوبهای بعد از مرگ صلاحالدین و درگیریهای فرزندان و برادران او بر سر تقسیم | عصر او به دلایل سیاسی و اجتماعی، آکنده از تمایلات دینی و عرفانی بوده است، اما قابلیت روحی خود او را هرگز نباید از نظر دور داشت که اصلیترین عامل گرایش او به عرفان بود. وی در روزگاری میزیست که از یکسو خاطره [[جنگهای صلیبی]] هنوز در یادها باقی بود و از سوی دیگر [[صلاحالدین ایوبی |صلاحالدین ایوبی]] دستگاه خلفای فاطمی را برچیده بود. [[ایوبیان|ایوبیان]] سعی بر آن داشتند که روحیه دینی را به گونهای در مردم تقویت کنند که هم دژ محکمی در مقابل [[مسیحیت|مسیحیت]] اروپاییان باشد و هم سدی در برابر تشیع اسماعیلیان. از این رو مساجد و مدارس دینی را در همه جا بر مبنای مذاهب [[اهلسنت|اهل سنت]] تأسیس و تقویت میکردند و از طرف دیگر به ترویج [[تصوف|تصوف]] نیز توجه خاص داشتند. صلاحالدین ایوبی خانقاهی بزرگ در مصر ایجاد کرد که به نام «دار سعیدالسعداء» معروف بود و شیخ آن سمتِ «شیخالمشایخ» داشت و در پی آن، خانقاهها و رباطهای دیگر در نقاط مختلف ساخته شد. پیامدهای جنگهای صلیبی و به دنبال آن آشوبهای بعد از مرگ صلاحالدین و درگیریهای فرزندان و برادران او بر سر تقسیم حکومت، اوضاع اجتماعی را نابسامان و زمینههای روحی را برای ترک دنیا و گرایش به زهد و تصوف بسیار آماده و مساعد کرده بود<ref>عاطف جوده نصر، شعر عمر بن الفارض، ج۱، ص۴۱- ۵۵، بیروت، دارالاندلس</ref>. | ||
=صوفی غیر متعارف= | =صوفی غیر متعارف= | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
=مخالفان= | =مخالفان= | ||
از سرسختترین مخالفان و دشمنان ابنفارض، تقیالدین ابن تیمیه (د ۷۲۸ق) عالم [[حنبلی|حنبلی]] است که به شدت با رقص و سماع ابنفارض مخالف است و او را در کنار کسانی مانند [[ابن عربی|ابنعربی]] ، صدرالدین قونوی، ابنسبعین و حلاج، وحدت وجودی و حلولی میداند<ref>محمدمصطفی حلمی، ابن الفارض و الحب الالهی، ج۱، ص۱۱۷- ۱۱۹، قاهره، ۱۹۷۱م</ref>. | از سرسختترین مخالفان و دشمنان ابنفارض، تقیالدین ابن تیمیه (د ۷۲۸ق) عالم [[حنبلی|حنبلی]] است که به شدت با رقص و سماع ابنفارض مخالف است و او را در کنار کسانی مانند [[ابن عربی|ابنعربی]]، صدرالدین قونوی، ابنسبعین و حلاج، وحدت وجودی و حلولی میداند<ref>محمدمصطفی حلمی، ابن الفارض و الحب الالهی، ج۱، ص۱۱۷- ۱۱۹، قاهره، ۱۹۷۱م</ref>. | ||
==ابنخلدون== | ==ابنخلدون== | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
==کتب بقاعی== | ==کتب بقاعی== | ||
بقاعی دو کتاب دیگر هم در این زمینه دارد: تنبیه الغبی الی تکفیر ابنعربی و تحذیر العباد من اهل العناد ببدعة الاتّحاد، که هر دو تحت عنوان مصرع التصوف چاپ شده است<ref>عبدالرحمان وکیل، مقدمه بر مصرع التصوف (بقاعی در همین مآخذ)، ص ۱۰</ref>.بقاعی در این کتابها روشی دارد که با روش بیشتر نویسندگان عصر او متفاوت است. وی در نقد و رد آراء ابنعربی و ابنفارض و پیروان آنان و در ارائه نظریات خود کلی گویی نمیکند، بلکه به روشی نقادانه و مستند در هر مورد عین اقوال آنان را همراه با گفتههای مخالفانشان نقل کرده، درباره آنها به استدلال و داوری میپردازد. او در این کتابها توجه خاص به اشعار ابنفارض دارد و چه در بررسی آراء [[صوفیه]] دیگر و چه در فصولی که به افکار ابنفارض اختصاص دارد، به اشعار وی استناد میکند<ref>برهانالدین بقاعی، مصرع التصوف، ص ۵۴، به کوشش عبدالرحمان وکیل، بیروت، ۱۴۰۰ق/ ۱۹۸۰م</ref>. بقاعی همچنین فهرست مفصلی از علما و مشایخی که در دورههای مختلف به تکفیر ابنفارض رأی دادهاند، ارائه میکند <ref>برهانالدین بقاعی، مصرع التصوف، ص ۲۱۳-۲۱۷، به کوشش عبدالرحمان وکیل، بیروت، ۱۴۰۰ق/ ۱۹۸۰م</ref>و در بخشهایی از کتاب فساد عقاید ابنفارض را در موضوعاتی چون حلول و ظهور خداوند در هیأت مخلوقات، به کار بردن ضمیر مؤنث برای ذات | بقاعی دو کتاب دیگر هم در این زمینه دارد: تنبیه الغبی الی تکفیر ابنعربی و تحذیر العباد من اهل العناد ببدعة الاتّحاد، که هر دو تحت عنوان مصرع التصوف چاپ شده است<ref>عبدالرحمان وکیل، مقدمه بر مصرع التصوف (بقاعی در همین مآخذ)، ص ۱۰</ref>.بقاعی در این کتابها روشی دارد که با روش بیشتر نویسندگان عصر او متفاوت است. وی در نقد و رد آراء ابنعربی و ابنفارض و پیروان آنان و در ارائه نظریات خود کلی گویی نمیکند، بلکه به روشی نقادانه و مستند در هر مورد عین اقوال آنان را همراه با گفتههای مخالفانشان نقل کرده، درباره آنها به استدلال و داوری میپردازد. او در این کتابها توجه خاص به اشعار ابنفارض دارد و چه در بررسی آراء [[صوفیه]] دیگر و چه در فصولی که به افکار ابنفارض اختصاص دارد، به اشعار وی استناد میکند<ref>برهانالدین بقاعی، مصرع التصوف، ص ۵۴، به کوشش عبدالرحمان وکیل، بیروت، ۱۴۰۰ق/ ۱۹۸۰م</ref>. بقاعی همچنین فهرست مفصلی از علما و مشایخی که در دورههای مختلف به تکفیر ابنفارض رأی دادهاند، ارائه میکند <ref>برهانالدین بقاعی، مصرع التصوف، ص ۲۱۳-۲۱۷، به کوشش عبدالرحمان وکیل، بیروت، ۱۴۰۰ق/ ۱۹۸۰م</ref>و در بخشهایی از کتاب فساد عقاید ابنفارض را در موضوعاتی چون حلول و ظهور خداوند در هیأت مخلوقات، به کار بردن ضمیر مؤنث برای ذات حق، وحدت همه ادیان و سایر اینگونه اقوال او را که میتوانست ریختن خونش را واجب گرداند، برمیشمارد<ref>برهانالدین بقاعی، مصرع التصوف، ص ۲۴۶، به کوشش عبدالرحمان وکیل، بیروت، ۱۴۰۰ق/ ۱۹۸۰م</ref>. | ||
=مدافعان= | =مدافعان= |