ادیان و مذاهب در بنگلادش (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می رسد' به 'می‌رسد'
جز (جایگزینی متن - 'فرا گرفت' به 'فراگرفت')
جز (جایگزینی متن - 'می رسد' به 'می‌رسد')
خط ۵۶: خط ۵۶:
در بنگلادش چهار سیستم تحصیل در مدارس علمیه به شرح زیر وجود دارد:
در بنگلادش چهار سیستم تحصیل در مدارس علمیه به شرح زیر وجود دارد:
1. مدارس فرقانیه و حافظیه: در این مدارس مدرسین به تدریس روش قرائت و تلاوت قرآن برای طلاب جوان که بیشتر آنها را پسران و دختران پنج تا ده ساله تشکیل می دهند، می پردازند. در این مدارس همچنین عاشقان قرآن به حفظ و فراگیری سوره ها و آیات کلام الله مجید می پردازند. این گونه مدارس در مساجد وجود دارند و بعضا در جوار مدارس قومی یافت می شوند. در بنگلادش بیش از 61569 مدرسه فرقانیه وجود دارد.
1. مدارس فرقانیه و حافظیه: در این مدارس مدرسین به تدریس روش قرائت و تلاوت قرآن برای طلاب جوان که بیشتر آنها را پسران و دختران پنج تا ده ساله تشکیل می دهند، می پردازند. در این مدارس همچنین عاشقان قرآن به حفظ و فراگیری سوره ها و آیات کلام الله مجید می پردازند. این گونه مدارس در مساجد وجود دارند و بعضا در جوار مدارس قومی یافت می شوند. در بنگلادش بیش از 61569 مدرسه فرقانیه وجود دارد.
2. مدارس کاملیه (دولتی): هم اکنون دو مدرسه کاملیه، یکی در داکا و دیگری درسیلهت، وجود دارد. تمامی مخارج این مدارس توسط دولت تامین می‌شود. هیات عالی مدارس، اخیراً یک سیستم واحد درسی را برای این مدارس تنظیم نموده است. درمدارس علمیه کاملیه علاوه بر تدریس تفسیر، فقه،اصول و…، درسهای علوم جدید چون جبر، تاریخ و… نیز تدریس می‌شود. طلبه ای که به درجه کامل می رسد، باید حداقل شانزده سال تحصیل کرده باشد.
2. مدارس کاملیه (دولتی): هم اکنون دو مدرسه کاملیه، یکی در داکا و دیگری درسیلهت، وجود دارد. تمامی مخارج این مدارس توسط دولت تامین می‌شود. هیات عالی مدارس، اخیراً یک سیستم واحد درسی را برای این مدارس تنظیم نموده است. درمدارس علمیه کاملیه علاوه بر تدریس تفسیر، فقه،اصول و…، درسهای علوم جدید چون جبر، تاریخ و… نیز تدریس می‌شود. طلبه ای که به درجه کامل می‌رسد، باید حداقل شانزده سال تحصیل کرده باشد.
3. مدارس رسمی و غیررسمی: این مدارس بعضاً طلابی در سطح کامل نیز تربیت می نماید و برخی از این مدارس توسط دولت حمایت می‌شود. روش و مواد درسی این مدارس توسط سازمان مدارس دینی بنگلادش تعیین می‌گردد.  
3. مدارس رسمی و غیررسمی: این مدارس بعضاً طلابی در سطح کامل نیز تربیت می نماید و برخی از این مدارس توسط دولت حمایت می‌شود. روش و مواد درسی این مدارس توسط سازمان مدارس دینی بنگلادش تعیین می‌گردد.  
4. مدارس خارجی یا قومی: این مدارس از واحدهای درسی تعیین شده توسط دارالعلوم دیوبند در هند پیروی می‌کنند. مدرسه دیوبند در 1867م توسط مولانا محمد قاسم مذوی بنیانگذاری شد. این نوع مدارس از طریق کمکهای مردمی و افراد خیر اداره می‌شود. در 1978م این مدارس سازمانی را به منظور تدوین اصول و مبانی درسی خود به نام «بفاق المدارس القومیة العربیة » بنگلادش تشکیل دادند. مدرسه تاریخی علمیه لعل باع در داکا، به سرپرستی مولانا حافظی حضور، با بیش از سه هزار طلبه و صد استاد و همچنین مدرسه علمیه قومیه نوریه که مؤسس آن مولانا حافظی حضور است، ازجمله مدارس معروف در بنگلادش می‌باشند.  
4. مدارس خارجی یا قومی: این مدارس از واحدهای درسی تعیین شده توسط دارالعلوم دیوبند در هند پیروی می‌کنند. مدرسه دیوبند در 1867م توسط مولانا محمد قاسم مذوی بنیانگذاری شد. این نوع مدارس از طریق کمکهای مردمی و افراد خیر اداره می‌شود. در 1978م این مدارس سازمانی را به منظور تدوین اصول و مبانی درسی خود به نام «بفاق المدارس القومیة العربیة » بنگلادش تشکیل دادند. مدرسه تاریخی علمیه لعل باع در داکا، به سرپرستی مولانا حافظی حضور، با بیش از سه هزار طلبه و صد استاد و همچنین مدرسه علمیه قومیه نوریه که مؤسس آن مولانا حافظی حضور است، ازجمله مدارس معروف در بنگلادش می‌باشند.  
خط ۷۹: خط ۷۹:
جمعیت مسلمانان در بنگلادش اکثریت دارد و 88% جمعیت کل کشور مسلمان هستند. جمعیت هندوها (بت پرستان مشرک)، 11% کل کشور را تشکیل می‌دهد. جمعیت مسیحیان: قبلاً دویست تا سیصد هزار نفر بود، ولی در اثر فعالیت گسترده مبلغین مسیحی در سراسر کشور، در طی دو دهه گذشته، به طور غیر رسمی به دو میلیون نفر رسیده است. جمعیت بوداییها در بنگلادش بین سی تا پنجاه هزار نفر است. در سایر ادیان هم می‌توانیم به انیمیستها اشاره کنیم که به اسم سائوتال مشهورند و تعدادشان حدودا ً پانصد هزار نفر می‌باشد.
جمعیت مسلمانان در بنگلادش اکثریت دارد و 88% جمعیت کل کشور مسلمان هستند. جمعیت هندوها (بت پرستان مشرک)، 11% کل کشور را تشکیل می‌دهد. جمعیت مسیحیان: قبلاً دویست تا سیصد هزار نفر بود، ولی در اثر فعالیت گسترده مبلغین مسیحی در سراسر کشور، در طی دو دهه گذشته، به طور غیر رسمی به دو میلیون نفر رسیده است. جمعیت بوداییها در بنگلادش بین سی تا پنجاه هزار نفر است. در سایر ادیان هم می‌توانیم به انیمیستها اشاره کنیم که به اسم سائوتال مشهورند و تعدادشان حدودا ً پانصد هزار نفر می‌باشد.
=اسلام=
=اسلام=
اکثریت قاطع مسلمانان بنگلادش اهل سنت می‌باشند و 99/99% جمعیت مسلمانان کشور را تشکیل می دهند. شیعیان این کشور اقلیت محض اند و تعدادشان به ده هزار نفر هم نمی رسد. ولی بر اثر پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و شخصیت نورانی و رهنمودهای پیامبر گونه حضرت امام خمینی و مبارزه ایشان با استکبار جهانی، جوانان روشندل حقجوی اهل سنت این کشور به طور فزاینده ای به سوی مکتب اهل بیت(ع) و تشیع روی می آورند که آماری دقیق از تعدادشان در دست نیست.
اکثریت قاطع مسلمانان بنگلادش اهل سنت می‌باشند و 99/99% جمعیت مسلمانان کشور را تشکیل می دهند. شیعیان این کشور اقلیت محض اند و تعدادشان به ده هزار نفر هم نمی‌رسد. ولی بر اثر پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و شخصیت نورانی و رهنمودهای پیامبر گونه حضرت امام خمینی و مبارزه ایشان با استکبار جهانی، جوانان روشندل حقجوی اهل سنت این کشور به طور فزاینده ای به سوی مکتب اهل بیت(ع) و تشیع روی می آورند که آماری دقیق از تعدادشان در دست نیست.
جمعیت اهل سنت بنگلادش دو دسته هستند:
جمعیت اهل سنت بنگلادش دو دسته هستند:
الف- حنفیان: اهل سنت پیرو مذهب حنفی 90% جمعیت مسلمانان اهل سنت را تشکیل می دهند.
الف- حنفیان: اهل سنت پیرو مذهب حنفی 90% جمعیت مسلمانان اهل سنت را تشکیل می دهند.
خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:
عده اندکی از اصحاب رسول خدا در دوران حیات آن حضرت از حضرت علی (ع) الهام می گرفتند. این عده به عنوان شیعیان علی (ع) مشهور بودند و امامت را یک منصب سیاسی نمی دانستند، بلکه آن را ادامه ماموریت پیامبر (ص) تفسیر می‌کردند. هر چند که به امام وحی نمی‌شود، اما او حجت خداست و جهان، هیچ گاه بدون حجت نمی ماند، و لذا وجود امام – حاضر یا غایب – ضروری است. به عقیده آنان، آیات قرآن به روشنی، ولایت وامامت حضرت علی (ع) و استمرار آن را در نسل بلا وسطه او خاطر نشان کرده است.
عده اندکی از اصحاب رسول خدا در دوران حیات آن حضرت از حضرت علی (ع) الهام می گرفتند. این عده به عنوان شیعیان علی (ع) مشهور بودند و امامت را یک منصب سیاسی نمی دانستند، بلکه آن را ادامه ماموریت پیامبر (ص) تفسیر می‌کردند. هر چند که به امام وحی نمی‌شود، اما او حجت خداست و جهان، هیچ گاه بدون حجت نمی ماند، و لذا وجود امام – حاضر یا غایب – ضروری است. به عقیده آنان، آیات قرآن به روشنی، ولایت وامامت حضرت علی (ع) و استمرار آن را در نسل بلا وسطه او خاطر نشان کرده است.
واقعیات غیر قابل انکار از حضرت علی و یازده جانشین او، مؤید حقانیت اعتقادات شیعه است. لیکن بعضی از شیفتگان حضرت علی(ع) و ائمه(ع) آن چنان مجذوب شخصیت حضرت علی(ع) بودند که در مورد فضایل او راه افراط را پیمودند، به حدی که برخی از آنها به « غلات» شهرت پیدا کردند. سخنان غلات درباره علی (ع) و ائمه، موجب برآشفتن ایشان شد و در نتیجه آنها را از خود راندند و ادعاهای افراطی آنان را انکار کردند. اما عقاید غلات کاملاً از میان نرفت، حتی برخی از علمای بر جسته اهل سنت همچون امام شافعی نیز درباره علی (ع) سخنان غلوآمیزی بیان داشته اند. علمای سرسخت سنی، مانند مخدوم الملک ملا عبدالله سلتان پوری، معتقدند که گوینده چنین سخنانی قائل به حلول است، اما ستایش کنندگان سنی مذهب حضرت علی (ع) دلسرد نشدند. گفتنی است که «جت» های «سند» که اسلام آورده بودند، معتقد شدند که حضرت علی(ع) تجسم خداست.
واقعیات غیر قابل انکار از حضرت علی و یازده جانشین او، مؤید حقانیت اعتقادات شیعه است. لیکن بعضی از شیفتگان حضرت علی(ع) و ائمه(ع) آن چنان مجذوب شخصیت حضرت علی(ع) بودند که در مورد فضایل او راه افراط را پیمودند، به حدی که برخی از آنها به « غلات» شهرت پیدا کردند. سخنان غلات درباره علی (ع) و ائمه، موجب برآشفتن ایشان شد و در نتیجه آنها را از خود راندند و ادعاهای افراطی آنان را انکار کردند. اما عقاید غلات کاملاً از میان نرفت، حتی برخی از علمای بر جسته اهل سنت همچون امام شافعی نیز درباره علی (ع) سخنان غلوآمیزی بیان داشته اند. علمای سرسخت سنی، مانند مخدوم الملک ملا عبدالله سلتان پوری، معتقدند که گوینده چنین سخنانی قائل به حلول است، اما ستایش کنندگان سنی مذهب حضرت علی (ع) دلسرد نشدند. گفتنی است که «جت» های «سند» که اسلام آورده بودند، معتقد شدند که حضرت علی(ع) تجسم خداست.
علی (ع) زندگی آرام و ساکتی را در سراسر دوران حکومت خلفا سپری کرد. ایشان ایده ابوسفیان را که پیشنهاد اقدام نظامی علیه ابوبکر را می داد، قبول نکرد. هر چند حضرت امیر(ع) همیشه برای خواستهای برحقش پافشاری می‌کرد، هرگز دست به اقدام نظامی نزد. کوشش برخی از نویسنده گان سنی مذهب این است که اثبات کنند حضرت علی(ع) به طور جدی و فعالانه با خلفا همکاری می‌کرد. اما مدارک آنها این نظریه را تایید نمی‌کند، بلکه از آن مدارک چنین به نظر می رسد که حضرت علی(ع) هیچ تردیدی برای جنگ بابی عدالتی از خود نشان نداد. ابوبکر و عمر به خاطر منافع سیاسی خود، مشاورتها و قضاوتهای حضرت علی(ع) را محترم می شمردند، اما عثمان آن را نیز نادیده گرفت.
علی (ع) زندگی آرام و ساکتی را در سراسر دوران حکومت خلفا سپری کرد. ایشان ایده ابوسفیان را که پیشنهاد اقدام نظامی علیه ابوبکر را می داد، قبول نکرد. هر چند حضرت امیر(ع) همیشه برای خواستهای برحقش پافشاری می‌کرد، هرگز دست به اقدام نظامی نزد. کوشش برخی از نویسنده گان سنی مذهب این است که اثبات کنند حضرت علی(ع) به طور جدی و فعالانه با خلفا همکاری می‌کرد. اما مدارک آنها این نظریه را تایید نمی‌کند، بلکه از آن مدارک چنین به نظر می‌رسد که حضرت علی(ع) هیچ تردیدی برای جنگ بابی عدالتی از خود نشان نداد. ابوبکر و عمر به خاطر منافع سیاسی خود، مشاورتها و قضاوتهای حضرت علی(ع) را محترم می شمردند، اما عثمان آن را نیز نادیده گرفت.
به گفته علمای واقع بین اهل سنت، عایشه، همسر پیامبر (ص)، و نیز بعضی از اصحاب پیامبر(ص) همچون طلحه و زبیر، به حضرت علی (ع) مهلت ندادند تا برنامه های اصلاحی خود را انجام دهد و به بهانه تاخیر در اقدام علیه قاتلین عثمان، با حضرت علی (ع) جنگیدند. پس از شکست آنها معاویه فرزند ابی سفیان، با تمام قدرت علیه حضرت علی (ع) لشکر کشید. در جنگهایی که در مخالفت با حضرت علی (ع) صورت گرفت، گروه بسیاری از اصحاب رسول خدا و مسلمانان راستین به قتل رسیدند. هر چند دشمنان علی (ع) به او فرصت کافی ندادند، آن حضرت در مدت کوتاه حکومتش در اداره و حفظ مساوات و عدالت قصور نورزید. هیچ حکومت منصفی در جهان نمی‌تواند اقدامات و تدابیر حضرت علی (ع) را نادیده بگیرد.
به گفته علمای واقع بین اهل سنت، عایشه، همسر پیامبر (ص)، و نیز بعضی از اصحاب پیامبر(ص) همچون طلحه و زبیر، به حضرت علی (ع) مهلت ندادند تا برنامه های اصلاحی خود را انجام دهد و به بهانه تاخیر در اقدام علیه قاتلین عثمان، با حضرت علی (ع) جنگیدند. پس از شکست آنها معاویه فرزند ابی سفیان، با تمام قدرت علیه حضرت علی (ع) لشکر کشید. در جنگهایی که در مخالفت با حضرت علی (ع) صورت گرفت، گروه بسیاری از اصحاب رسول خدا و مسلمانان راستین به قتل رسیدند. هر چند دشمنان علی (ع) به او فرصت کافی ندادند، آن حضرت در مدت کوتاه حکومتش در اداره و حفظ مساوات و عدالت قصور نورزید. هیچ حکومت منصفی در جهان نمی‌تواند اقدامات و تدابیر حضرت علی (ع) را نادیده بگیرد.
امام حسن (ع) پس از شهادت حضرت علی (ع)، با معاویه پیمان صلح امضا کرد تا بار دیگر آرامش را به میان مسلمین باز گرداند، اما معاویه تمام شرایط صلح را زیر پا گذاشت و پس از به شهادت رساندن امام حسن (ع)، یزید را جانشین خود معرفی کرد. امام حسین (ع) از پذیرفتن این اقدام معاویه امتناع کرد. معاویه در قبال امام حسن (ع)، مواضع تهدید آمیزی گرفت، اما هیچ اقدام خشونت آمیزی را به این منظور اتخاذ نکرد. بر خلاف معاویه، یزید پس از به قدرت رسیدن، عرصه را بر امام حسین (ع) و یارانش تنگ کرد. امام حسین (ع) با 72 نفر از یارانش که طفل شیر خواری هم در میان آنها بود، در زمین کربلا به شهادت رسیدند و اعضای خانواده امام بی رحمانه مورد آزار و شکنجه قرار گرفتند. به هر حال، فداکاری امام حسین (ع) و یارانش در راه اسلام و عزم آنان در مبارزه با پلیدی، اسلام را تثبیت کرد و روح تازه ای به ارزشهای معنوی اسلام بخشید؛ شیعه و سنی از سران بنی امیه بیزاری جستند و موضعی آرام و بی اعتنا اتخاذ کردند، اما بنی امیه هر دو گروه را به صورت وحشتناکی مورد شکنجه و آزار قرار دادند؛ پس از آن نیز ظالمان همواره معصومان (ع) را به شیوه های گوناگون به شهادت می‌رساندند.
امام حسن (ع) پس از شهادت حضرت علی (ع)، با معاویه پیمان صلح امضا کرد تا بار دیگر آرامش را به میان مسلمین باز گرداند، اما معاویه تمام شرایط صلح را زیر پا گذاشت و پس از به شهادت رساندن امام حسن (ع)، یزید را جانشین خود معرفی کرد. امام حسین (ع) از پذیرفتن این اقدام معاویه امتناع کرد. معاویه در قبال امام حسن (ع)، مواضع تهدید آمیزی گرفت، اما هیچ اقدام خشونت آمیزی را به این منظور اتخاذ نکرد. بر خلاف معاویه، یزید پس از به قدرت رسیدن، عرصه را بر امام حسین (ع) و یارانش تنگ کرد. امام حسین (ع) با 72 نفر از یارانش که طفل شیر خواری هم در میان آنها بود، در زمین کربلا به شهادت رسیدند و اعضای خانواده امام بی رحمانه مورد آزار و شکنجه قرار گرفتند. به هر حال، فداکاری امام حسین (ع) و یارانش در راه اسلام و عزم آنان در مبارزه با پلیدی، اسلام را تثبیت کرد و روح تازه ای به ارزشهای معنوی اسلام بخشید؛ شیعه و سنی از سران بنی امیه بیزاری جستند و موضعی آرام و بی اعتنا اتخاذ کردند، اما بنی امیه هر دو گروه را به صورت وحشتناکی مورد شکنجه و آزار قرار دادند؛ پس از آن نیز ظالمان همواره معصومان (ع) را به شیوه های گوناگون به شهادت می‌رساندند.
خط ۱۴۲: خط ۱۴۲:
امامت جزو ارکان مذهب اهل سنت نیست، اما متکلمین آنها در هزاران اثر مستند، درباره این مسئله بحث کرده اند و نوشته های متعددی نیز در این باره وجود دارد. دشمنان هندی مخالف با روابط دوستانه اهل تشیع و تسنن، سخت خودشان را مشغول حمله به اعتقادات شیعه کرده اند. در مسیر این سنت سوء، مولانا محمد منظور نعمانی و مولانا شید ابوالحسن علی ندوی، دو کتاب به زبان اردو چاپ و منتشر کرده اند. آنان تاکید می‌کنند که اهل سنت به راحتی می‌توانند اعتقادات غیر اسلامی را تحمل و هضم کنند، اما تحمل عقاید شیعه برای مذهب تسنن نابود کننده و مخرب است. مولانا محمد منظور نعمانی از ما می‌خواهد که بپذیریم، علمای اهل سنت در گذشته و حال از عقاید شیعه بی اطلاع بوده‌اند. او می گوید:
امامت جزو ارکان مذهب اهل سنت نیست، اما متکلمین آنها در هزاران اثر مستند، درباره این مسئله بحث کرده اند و نوشته های متعددی نیز در این باره وجود دارد. دشمنان هندی مخالف با روابط دوستانه اهل تشیع و تسنن، سخت خودشان را مشغول حمله به اعتقادات شیعه کرده اند. در مسیر این سنت سوء، مولانا محمد منظور نعمانی و مولانا شید ابوالحسن علی ندوی، دو کتاب به زبان اردو چاپ و منتشر کرده اند. آنان تاکید می‌کنند که اهل سنت به راحتی می‌توانند اعتقادات غیر اسلامی را تحمل و هضم کنند، اما تحمل عقاید شیعه برای مذهب تسنن نابود کننده و مخرب است. مولانا محمد منظور نعمانی از ما می‌خواهد که بپذیریم، علمای اهل سنت در گذشته و حال از عقاید شیعه بی اطلاع بوده‌اند. او می گوید:
مثلاً من به عنوان یک فرد، نه در دوره تحصیل و نه در دوران تدریس از شیعه چیزی بیش از یک انسان معمولی و عادی نمی دانستم، تا اینکه به طور اتفاقی، کتابهایی از چند عالم سنی که مذهب شیعه را بررسی کرده بودند، مطالعه کردم. به ویژه می‌توانم از کتاب مولانا قاضی احتشام الدین مراد آبادی به عنوان اولین کتابی که در این موضوع خواندم، نام ببرم. همچنین بعضی از کتابهای مولانا عبدالشکور لکنهویی را درباره این موضوع مطالعه کردم و بعداً این احساس به من دست داد که دانش کافی درباره مذهب شیعه را فراگرفته ام و اطلاع کاملی به دست آورده ام. هنگامی که از تبلیغات فراوانی که علیه انقلاب ایران می شد و توطئه ای که داشت افکار مردم را منحرف می‌کرد، با خبر شدم، وظیفه دینی خود دانستم که در این باره چیزی بنویسم و برای رسیدن به این هدف، ضروری دانستم که از طریق مطالعه کتابهای اصلی و مستند شیعه و نیز نوشته های شخص آقای (امام) خمینی (ره)، آگاهی کافی درباره مذهب تشیع کسب کنم. با اینکه من متجاوز از هشتاد سال سن دارم و دچار ضعف و ناتوانی و بیماریهای متعدد هستم و تلاش مستمر و جدی برای من آسان نیست، علی رغم همه این مشکلات، هزاران صفحه از چنین کتابهایی را در طول یک سال مطالعه کردم.  
مثلاً من به عنوان یک فرد، نه در دوره تحصیل و نه در دوران تدریس از شیعه چیزی بیش از یک انسان معمولی و عادی نمی دانستم، تا اینکه به طور اتفاقی، کتابهایی از چند عالم سنی که مذهب شیعه را بررسی کرده بودند، مطالعه کردم. به ویژه می‌توانم از کتاب مولانا قاضی احتشام الدین مراد آبادی به عنوان اولین کتابی که در این موضوع خواندم، نام ببرم. همچنین بعضی از کتابهای مولانا عبدالشکور لکنهویی را درباره این موضوع مطالعه کردم و بعداً این احساس به من دست داد که دانش کافی درباره مذهب شیعه را فراگرفته ام و اطلاع کاملی به دست آورده ام. هنگامی که از تبلیغات فراوانی که علیه انقلاب ایران می شد و توطئه ای که داشت افکار مردم را منحرف می‌کرد، با خبر شدم، وظیفه دینی خود دانستم که در این باره چیزی بنویسم و برای رسیدن به این هدف، ضروری دانستم که از طریق مطالعه کتابهای اصلی و مستند شیعه و نیز نوشته های شخص آقای (امام) خمینی (ره)، آگاهی کافی درباره مذهب تشیع کسب کنم. با اینکه من متجاوز از هشتاد سال سن دارم و دچار ضعف و ناتوانی و بیماریهای متعدد هستم و تلاش مستمر و جدی برای من آسان نیست، علی رغم همه این مشکلات، هزاران صفحه از چنین کتابهایی را در طول یک سال مطالعه کردم.  
مولانا یکی از اعضای کمیته دائمی «رابطة العالم الاسلامی» (مجمع جهانی اسلامی) و عضو بسیاری از مؤسسات متعصب اهل تسنن با گرایش وهابی است. از اعترافات مولانا نعمانی چنین برمی آید که بسیاری از نویسندگان کتابهای جدلی اهل سنت در قرن هفدهم و هجدهم هندوستان، همچون مجدد و شاه ولی الله، کتابهای اصلی حدیث شیعه مانند اصول کافی را مطالعه نکرده اند. این مولانای فرتوت و مریض، در طول دوازده سال دریافت اعجازآمیزی از شیعه به دست آورد! وی در حقیقت نتوانست کاری بیش از تورق صفحات کتاب فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الرباب، نوشته نوری طبرسی (متوفی 1320ق/1902م)، و کتاب کشف الا سرار و حکومت الهی (ولایت فقیه) امام خمینی را انجام دهد. همچنین به نظر می رسد که او صرفاً فقره هایی از اصول کافی را که کراراً در آثار جدلی اهل سنت نقل شده، مطالعه کرده باشد. کتابهای جدلی مولانا عبدالشکور به زبان اردو، منابع اصلی او را تشکیل می‌دادند.
مولانا یکی از اعضای کمیته دائمی «رابطة العالم الاسلامی» (مجمع جهانی اسلامی) و عضو بسیاری از مؤسسات متعصب اهل تسنن با گرایش وهابی است. از اعترافات مولانا نعمانی چنین برمی آید که بسیاری از نویسندگان کتابهای جدلی اهل سنت در قرن هفدهم و هجدهم هندوستان، همچون مجدد و شاه ولی الله، کتابهای اصلی حدیث شیعه مانند اصول کافی را مطالعه نکرده اند. این مولانای فرتوت و مریض، در طول دوازده سال دریافت اعجازآمیزی از شیعه به دست آورد! وی در حقیقت نتوانست کاری بیش از تورق صفحات کتاب فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الرباب، نوشته نوری طبرسی (متوفی 1320ق/1902م)، و کتاب کشف الا سرار و حکومت الهی (ولایت فقیه) امام خمینی را انجام دهد. همچنین به نظر می‌رسد که او صرفاً فقره هایی از اصول کافی را که کراراً در آثار جدلی اهل سنت نقل شده، مطالعه کرده باشد. کتابهای جدلی مولانا عبدالشکور به زبان اردو، منابع اصلی او را تشکیل می‌دادند.
مقدمه کتاب به قلم مولانا سید ابوالحسن علی ندوی است. وی تقریظ زیر را در مورد مولانا نعمانی نوشته است:
مقدمه کتاب به قلم مولانا سید ابوالحسن علی ندوی است. وی تقریظ زیر را در مورد مولانا نعمانی نوشته است:
مولانا نعمانی مطالعه ای فراگیر در تاریخ شیعه و منابع اصلی- که مدت طولانی به علت تقیه از علمای سنی، مخفی نگه داشته شده بود و فقط اخیراً در دسترس عموم قرار گرفته است- انجام داده است. او با صبر و بردباری، تمام این آثار را مطالعه کرد، تا مطالب مورد نیازش را جمع آورد و به شکل بی طرفانه ای آنها را تجزیه و تحلیل کند و بدین ترتیب کتاب حاضر را نوشت. کمتر کتابی است که این اندازه مطلب در مورد امامت و تحریف قرآن در برداشته باشد. بدین صورت، نوشته حاضر کتابی بسیار جامع و روشنگر است که اندیشه را به تکاپو وامی‌دارد و هر منصفی می‌تواند در این کتاب واقعیت شیعه و نتایج خطرناک نظریه های مربوط به امامت و تحریف قرآن را ببیند، و به میزان عدم اعتمادی که این نظریات انحرافی می‌تواند به اسلام و مسلمانان صدر اسلام ایجاد کند، پی ببرد.
مولانا نعمانی مطالعه ای فراگیر در تاریخ شیعه و منابع اصلی- که مدت طولانی به علت تقیه از علمای سنی، مخفی نگه داشته شده بود و فقط اخیراً در دسترس عموم قرار گرفته است- انجام داده است. او با صبر و بردباری، تمام این آثار را مطالعه کرد، تا مطالب مورد نیازش را جمع آورد و به شکل بی طرفانه ای آنها را تجزیه و تحلیل کند و بدین ترتیب کتاب حاضر را نوشت. کمتر کتابی است که این اندازه مطلب در مورد امامت و تحریف قرآن در برداشته باشد. بدین صورت، نوشته حاضر کتابی بسیار جامع و روشنگر است که اندیشه را به تکاپو وامی‌دارد و هر منصفی می‌تواند در این کتاب واقعیت شیعه و نتایج خطرناک نظریه های مربوط به امامت و تحریف قرآن را ببیند، و به میزان عدم اعتمادی که این نظریات انحرافی می‌تواند به اسلام و مسلمانان صدر اسلام ایجاد کند، پی ببرد.
پس از آن، مولانا ابوالحسن همین مقدمه را بر یک کتاب 96 صفحه ای به زبان اردو-که تغییر شکل داده همین کتاب، تحت عنوان « اور اولین مسلمانان کی دو متضاد تصویرن» ( دو تصویر متناقض از اسلام و مسلمانان صدر اول ) است- می آورد. ترجمه های عربی، انگلیسی و فارسی این کتاب نیز زیر چاپ است. گر چه مولانا نعمانی از کار افتاده، مجدد و شاه ولی الله را به غفلت از منابع اصلی شیعه متهم می‌کند و مدعی است که خود، اکثر آنها را مطالعه کرده است، به نظر می رسد که نه کتابهای او و نه رساله مولانا ابوالحسن، به هیچ وجه با تحفه اثنا عشری شاه عبدالعزیز قابل مقایسه نباشد. از آنجا که خلاصه تحفه و جوابهای آن به شیعه و جوابهای متقابل شیعه و سنی، قبلاً توسط نویسنده در کتابی به نام شاه عبدالعزیز، اصول گرایی، جدالهای مذهبی و جهاد به چاپ رسیده است، می‌توان تکذیب مشاهدات و ملاحظات مولانا نعمانی و مولانا ابوالحسن را در آن کتاب مطالعه کرد. در جلد دوم کتاب حاضر به بعضی دیگر از پاسخهای شیعه نیز اشاره شده است و همچنین آثار جدلی سنیهای قرن نوزدهم نیز مورد بحث قرار نمی‌گیرد.  
پس از آن، مولانا ابوالحسن همین مقدمه را بر یک کتاب 96 صفحه ای به زبان اردو-که تغییر شکل داده همین کتاب، تحت عنوان « اور اولین مسلمانان کی دو متضاد تصویرن» ( دو تصویر متناقض از اسلام و مسلمانان صدر اول ) است- می آورد. ترجمه های عربی، انگلیسی و فارسی این کتاب نیز زیر چاپ است. گر چه مولانا نعمانی از کار افتاده، مجدد و شاه ولی الله را به غفلت از منابع اصلی شیعه متهم می‌کند و مدعی است که خود، اکثر آنها را مطالعه کرده است، به نظر می‌رسد که نه کتابهای او و نه رساله مولانا ابوالحسن، به هیچ وجه با تحفه اثنا عشری شاه عبدالعزیز قابل مقایسه نباشد. از آنجا که خلاصه تحفه و جوابهای آن به شیعه و جوابهای متقابل شیعه و سنی، قبلاً توسط نویسنده در کتابی به نام شاه عبدالعزیز، اصول گرایی، جدالهای مذهبی و جهاد به چاپ رسیده است، می‌توان تکذیب مشاهدات و ملاحظات مولانا نعمانی و مولانا ابوالحسن را در آن کتاب مطالعه کرد. در جلد دوم کتاب حاضر به بعضی دیگر از پاسخهای شیعه نیز اشاره شده است و همچنین آثار جدلی سنیهای قرن نوزدهم نیز مورد بحث قرار نمی‌گیرد.  
در اینجا می‌توان به اجمال متذکر شد که هم مولانا نعمانی و هم ابوالحسن ندوی در ادعایشان مبنی بر اینکه منابع اصلی شیعه برای مدتی طولانی از علمای سنی پنهان داشته شده است، در اشتباه اند. مولانا نعمانی با اعتراف به اینکه برخی از علمای اهل سنت با تلاش فوق العاده ای موفق شدند این کتابها را به دست آورند، در واقع گفته خود را تکذیب کرده است. شاه عبدالعزیز، فرزند شاه ولی الله و نویسنده تحفه اثنا عشری از جمله این علما بود. شاید هر دو از این واقعیت که در نیمه دوم قرن نوزدهم و در اوایل قرن بیستم، تعداد زیادی از کتابهای رسمی و منابع شیعی در لکنهو، لودهیانه، لاهور و بمبئی به چاپ رسیده است، بی خبر بودند. صرف نظر از کتابخانه های عمومی هند، شیعه در کتابخانه های اروپا، آمریکا و کانادا صاحب آثار متعددی است و اگر کسی اراده می‌کرد، می‌توانست بدون هیچ مشکلی آنها را به دست آورد.
در اینجا می‌توان به اجمال متذکر شد که هم مولانا نعمانی و هم ابوالحسن ندوی در ادعایشان مبنی بر اینکه منابع اصلی شیعه برای مدتی طولانی از علمای سنی پنهان داشته شده است، در اشتباه اند. مولانا نعمانی با اعتراف به اینکه برخی از علمای اهل سنت با تلاش فوق العاده ای موفق شدند این کتابها را به دست آورند، در واقع گفته خود را تکذیب کرده است. شاه عبدالعزیز، فرزند شاه ولی الله و نویسنده تحفه اثنا عشری از جمله این علما بود. شاید هر دو از این واقعیت که در نیمه دوم قرن نوزدهم و در اوایل قرن بیستم، تعداد زیادی از کتابهای رسمی و منابع شیعی در لکنهو، لودهیانه، لاهور و بمبئی به چاپ رسیده است، بی خبر بودند. صرف نظر از کتابخانه های عمومی هند، شیعه در کتابخانه های اروپا، آمریکا و کانادا صاحب آثار متعددی است و اگر کسی اراده می‌کرد، می‌توانست بدون هیچ مشکلی آنها را به دست آورد.
در قرنهای شانزدهم و هفدهم میلادی، تعدادی از آثار مهم شیعه در هندوستان نسخه برداری شد و در دکن در دسترس قرار گرفت. بعضی از آنها به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. در حکومت قطب شاهی ها کتابهای مهمی در تمامی زمینه ها و ابعاد مختلف تشیع تالیف شد. قاضی نورالله در هند شمالی، علاوه بر آثار جدلی و کلامی، کتابهایی در تفسیر قرآن، حدیث، فقه و فلسفه نوشت. به نظر می رسد که او در تفسیر قرآن به طور گسترده از تفسیرهای شیعه و سنی استفاده کرده است. تفسیر قاضی نشان می‌دهد که او از میان آثار علمای متقدم شیعه، تفسیر علی بن ابراهیم قمی و محمد عیاشی را مطالعه کرده است و از آنها آگاهی داشته است و نیز از میان آثار متاخرین، کتاب التبیان نوشته شیخ الطایفه ابوجعفر محمد طوسی و تفسیر مجمع البیان، نوشته فضل بن حسن طبرسی، را به طور کامل مطالعه کرده است. فقط گروهی از متعصبین اعتقاد دارند که شیعه به علوم قرآنی بی توجه است. در میان علمای معاصر مرتضی مطهری، علامه محمد حسین طباطبایی و علامه خویی، کتابهایی در تفسیر قرآن در مجلدات متعدد به چاپ رسانده اند. المیزان نوشته علامه محمد حسین طباطیایی، به زبان انگلیسی ترجمه و چاپ شده است. امام خمینی نیز در بعضی از سخنرانی هایش سوره های مختلفی از قرآن را تفسیر کرده است. سوره هایی که توسط امام خمینی تفسیر شده نیز به چاپ رسیده است.  
در قرنهای شانزدهم و هفدهم میلادی، تعدادی از آثار مهم شیعه در هندوستان نسخه برداری شد و در دکن در دسترس قرار گرفت. بعضی از آنها به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. در حکومت قطب شاهی ها کتابهای مهمی در تمامی زمینه ها و ابعاد مختلف تشیع تالیف شد. قاضی نورالله در هند شمالی، علاوه بر آثار جدلی و کلامی، کتابهایی در تفسیر قرآن، حدیث، فقه و فلسفه نوشت. به نظر می‌رسد که او در تفسیر قرآن به طور گسترده از تفسیرهای شیعه و سنی استفاده کرده است. تفسیر قاضی نشان می‌دهد که او از میان آثار علمای متقدم شیعه، تفسیر علی بن ابراهیم قمی و محمد عیاشی را مطالعه کرده است و از آنها آگاهی داشته است و نیز از میان آثار متاخرین، کتاب التبیان نوشته شیخ الطایفه ابوجعفر محمد طوسی و تفسیر مجمع البیان، نوشته فضل بن حسن طبرسی، را به طور کامل مطالعه کرده است. فقط گروهی از متعصبین اعتقاد دارند که شیعه به علوم قرآنی بی توجه است. در میان علمای معاصر مرتضی مطهری، علامه محمد حسین طباطبایی و علامه خویی، کتابهایی در تفسیر قرآن در مجلدات متعدد به چاپ رسانده اند. المیزان نوشته علامه محمد حسین طباطیایی، به زبان انگلیسی ترجمه و چاپ شده است. امام خمینی نیز در بعضی از سخنرانی هایش سوره های مختلفی از قرآن را تفسیر کرده است. سوره هایی که توسط امام خمینی تفسیر شده نیز به چاپ رسیده است.  
علمای شیعه هندوستان نیز تفسیرهایی بر قرآن نوشته اند. تفسیر قرآن، نوشته مولانا ظفر حسن آمروهاوی که به زبان اردو، در پنچ جلد و در کراچی به چاپ رسیده، اثری فوق العاده است. او در این تفسیر، برخی از مسائلی را که به نظر می رسید با علوم روز تعارض دارند، حل کرده است. تفسیر دیگری به قلم مولانا علی نقی لکنهویی به زبان اردو تالیف شده است و احتمالاً در چند جلد به چاپ خواهد رسید. تا کنون چهار جلد این تفسیر منتشر شده است.  
علمای شیعه هندوستان نیز تفسیرهایی بر قرآن نوشته اند. تفسیر قرآن، نوشته مولانا ظفر حسن آمروهاوی که به زبان اردو، در پنچ جلد و در کراچی به چاپ رسیده، اثری فوق العاده است. او در این تفسیر، برخی از مسائلی را که به نظر می رسید با علوم روز تعارض دارند، حل کرده است. تفسیر دیگری به قلم مولانا علی نقی لکنهویی به زبان اردو تالیف شده است و احتمالاً در چند جلد به چاپ خواهد رسید. تا کنون چهار جلد این تفسیر منتشر شده است.  
از زمانی که عثمان، خلیفه سوم، قرآن را انتشار داد، شیعه ای با آن مخالفت نکرد. بی شک سنیها در حفظ و تلاوت قرآن اهتمام دارند. آنان در ماه رمضان و پس از نماز عشا قرآن می خوانند که به آن « تراویح» گفته می‌شود. حتی عمر خلیفه دوم نیز آن را اجباری کرد. مع الوصف، از صدر اسلام تا کنون، تعداد علمای شیعی که حافظ قرآن بوده‌اند و سخنرانیها و مباحثی را در تفسیر قرآن ایراد کرده اند، به هیچ وجه ناچیز و کم اهمیت نیست. اصول گرایان اهل سنت همچون مجدد، به طور جدی در اندیشه حفظ حرمت و قداست قرآن بودند و از عمومی شدن آن ودستیابی عامه مردم به تفسیر های قرآن که مبتنی بر نظریات شیعه و فلاسفه معتزلی بود، پرهیز می‌دادند. تفاسیر شیعه به طور عمده بر اساس تعلیمات ائمه(ع) تهیه شده است و به اشاره هایی که در آیات قرآن به امامت شده، تاکید دارد، در حالی که مفسرین سنی یا آنها را کتمان می‌کنند و یا مورد سوء برداشتهای خود قرار می دهند. شاه ولی الله و جانشینان او، صرفاً مطالعه ترجمه های اردو و فارسی قرآن را توصیه کرده اند و مطالعه تفسیر ها را هرگز توصیه نکرده اند.
از زمانی که عثمان، خلیفه سوم، قرآن را انتشار داد، شیعه ای با آن مخالفت نکرد. بی شک سنیها در حفظ و تلاوت قرآن اهتمام دارند. آنان در ماه رمضان و پس از نماز عشا قرآن می خوانند که به آن « تراویح» گفته می‌شود. حتی عمر خلیفه دوم نیز آن را اجباری کرد. مع الوصف، از صدر اسلام تا کنون، تعداد علمای شیعی که حافظ قرآن بوده‌اند و سخنرانیها و مباحثی را در تفسیر قرآن ایراد کرده اند، به هیچ وجه ناچیز و کم اهمیت نیست. اصول گرایان اهل سنت همچون مجدد، به طور جدی در اندیشه حفظ حرمت و قداست قرآن بودند و از عمومی شدن آن ودستیابی عامه مردم به تفسیر های قرآن که مبتنی بر نظریات شیعه و فلاسفه معتزلی بود، پرهیز می‌دادند. تفاسیر شیعه به طور عمده بر اساس تعلیمات ائمه(ع) تهیه شده است و به اشاره هایی که در آیات قرآن به امامت شده، تاکید دارد، در حالی که مفسرین سنی یا آنها را کتمان می‌کنند و یا مورد سوء برداشتهای خود قرار می دهند. شاه ولی الله و جانشینان او، صرفاً مطالعه ترجمه های اردو و فارسی قرآن را توصیه کرده اند و مطالعه تفسیر ها را هرگز توصیه نکرده اند.
این تقیه و اختفای کتابهای شیعه نبود که سنیها را از آثار شیعه بی خبر نگه داشت، بلکه آنان عمدتاً به این خاطر آنها را از نظر دور داشتند که ممکن بود یک بررسی مقایسه ای و تحقیقی از تفسیر، حدیث، فقه و تاریخ، چشم انداز وافق فکری اهل سنت را توسعه دهد و اساس داستانهای خیالی را که آنها نقل و شرح کرده اند، فروریزد. از همه اینها گذشته، وقتی که شخصی چون مولانا نعمانی توانست کتابهای شیعی را از یک مرکز سنی واقع در لکنهو به دست آورد، چرا دیگران نتوانستند؟ مولانا ندوی می‌خواهد خوانند گانش را متقاعد کند که کتابخانه های شیعی اثناعشری از خدمات ماندگار و جاودانه ای که در کتابخانه های عمومی اسلامی وجود داشت، تهی بوده است.
این تقیه و اختفای کتابهای شیعه نبود که سنیها را از آثار شیعه بی خبر نگه داشت، بلکه آنان عمدتاً به این خاطر آنها را از نظر دور داشتند که ممکن بود یک بررسی مقایسه ای و تحقیقی از تفسیر، حدیث، فقه و تاریخ، چشم انداز وافق فکری اهل سنت را توسعه دهد و اساس داستانهای خیالی را که آنها نقل و شرح کرده اند، فروریزد. از همه اینها گذشته، وقتی که شخصی چون مولانا نعمانی توانست کتابهای شیعی را از یک مرکز سنی واقع در لکنهو به دست آورد، چرا دیگران نتوانستند؟ مولانا ندوی می‌خواهد خوانند گانش را متقاعد کند که کتابخانه های شیعی اثناعشری از خدمات ماندگار و جاودانه ای که در کتابخانه های عمومی اسلامی وجود داشت، تهی بوده است.
شاید مولانا کتابخانه های حوزه های قم یا مشهد را ندیده و یا اگر هم دیده، توجه چندانی به آنها نکرده است. تعداد کتب علوم قرآنی هیچ کتابخانه ای غیر از کتابخانه دانشگاه الازهر قاهره به عدد کتابهای علوم قرآن در کتابخانه های مذکور نمی رسد. به هیچ وجه موجودی کتابخانه های مسعودی و خود ندوه و کتابخانه های دئوبند نمی‌تواند در موضوع علوم قرآنی، با انبوه کتابهای کتابخانه های قم و مشهد برابری کند. باید از مولانا ندوی درباره کتابفروشیهای ایران و نشریات آنها سؤال کرد. آیا در ایران قدیم و یا معاصر اصلاً کتاب خرید و فروش نمی شده و نمی‌شود؟ چرا مولانا که رئیس یک آکادمی سنی پیشرفته در لکنهو می‌باشد، کتب شیعی مورد انتقاد مثل اصول کافی و دیگر آثار اصلی شیعه را برای استفاده محققان سنی فراهم نکرد؟ شاید اگر این کتابها فراهم شده بود، مطالعات و بررسیهای مولانا درسن پیری بسیار آسان تر می شد و حداقل در حق وی به همان اندازه که در حق فرزند مولانا عبدالشکور، مولانا عبدالعالم فروغی دعا می‌شود، دعا می‌کردند.
شاید مولانا کتابخانه های حوزه های قم یا مشهد را ندیده و یا اگر هم دیده، توجه چندانی به آنها نکرده است. تعداد کتب علوم قرآنی هیچ کتابخانه ای غیر از کتابخانه دانشگاه الازهر قاهره به عدد کتابهای علوم قرآن در کتابخانه های مذکور نمی‌رسد. به هیچ وجه موجودی کتابخانه های مسعودی و خود ندوه و کتابخانه های دئوبند نمی‌تواند در موضوع علوم قرآنی، با انبوه کتابهای کتابخانه های قم و مشهد برابری کند. باید از مولانا ندوی درباره کتابفروشیهای ایران و نشریات آنها سؤال کرد. آیا در ایران قدیم و یا معاصر اصلاً کتاب خرید و فروش نمی شده و نمی‌شود؟ چرا مولانا که رئیس یک آکادمی سنی پیشرفته در لکنهو می‌باشد، کتب شیعی مورد انتقاد مثل اصول کافی و دیگر آثار اصلی شیعه را برای استفاده محققان سنی فراهم نکرد؟ شاید اگر این کتابها فراهم شده بود، مطالعات و بررسیهای مولانا درسن پیری بسیار آسان تر می شد و حداقل در حق وی به همان اندازه که در حق فرزند مولانا عبدالشکور، مولانا عبدالعالم فروغی دعا می‌شود، دعا می‌کردند.
شیعیانی که در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی در هندوستان سکنا گزیدند، کوششهای فراوانی در جهت ایجاد تفاهم میان دو فرقه انجام دادند. آنها در پیشبرد مذهب اهل بیت(ع) در میان سنیها موفق شدند، اما تعداد روبه رشد تفضیلیه ها یا سنیهایی که حضرت علی(ع) را برتر از سه خلیفه اول می دانستند، موجب شد کسانی همچون مجدد الف ثانی احساس خطر کنند و حتی بر قراری روابط اجتماعی با شیعیان را ممنوع سازند.
شیعیانی که در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی در هندوستان سکنا گزیدند، کوششهای فراوانی در جهت ایجاد تفاهم میان دو فرقه انجام دادند. آنها در پیشبرد مذهب اهل بیت(ع) در میان سنیها موفق شدند، اما تعداد روبه رشد تفضیلیه ها یا سنیهایی که حضرت علی(ع) را برتر از سه خلیفه اول می دانستند، موجب شد کسانی همچون مجدد الف ثانی احساس خطر کنند و حتی بر قراری روابط اجتماعی با شیعیان را ممنوع سازند.
به هر حال، مصالح سیاسی و اقتصادی حکومت مغول کوششهای اورا خنثا کرد. جانشینان او نیز توانستند حتی در حکومت اورنگ زیب، که مطالعه یاد داشتهای مجدد را ممنوع کرده بود، احساسات عامه را در مقابل شیعیان برانگیزند. متفکرین شیعه نه تنها قرنها نقش مهمی در تقویت دولتهای شیعی دکن ایفا کردند، بلکه موجب شدند از آغاز حکومت اکبر شاه تا پایان حکومت مغول، تمام دولتها به آنها احساس نیاز کنند. آنها در قرن شانز دهم میلادی، طرح تحقیقات فلسفی و علمی را در شمال هندوستان پایه ریزی کردند و از همین راه، تاثیر عمیقی حتی بر افکار دیگر فرق اسلامی گذاشتند. شهادت قاضی نورالله شوشتری به طور جدی موجب تضعیف شیعه شد، اما تفوق فکری و استعداد نظامی شیعه همچنان پابرجا بود. نفوذ آنها نسبت به تعدادشان بسیار بیشتر بود و منجر به رشد مداوم شیعه در بنگلادش شد.  
به هر حال، مصالح سیاسی و اقتصادی حکومت مغول کوششهای اورا خنثا کرد. جانشینان او نیز توانستند حتی در حکومت اورنگ زیب، که مطالعه یاد داشتهای مجدد را ممنوع کرده بود، احساسات عامه را در مقابل شیعیان برانگیزند. متفکرین شیعه نه تنها قرنها نقش مهمی در تقویت دولتهای شیعی دکن ایفا کردند، بلکه موجب شدند از آغاز حکومت اکبر شاه تا پایان حکومت مغول، تمام دولتها به آنها احساس نیاز کنند. آنها در قرن شانز دهم میلادی، طرح تحقیقات فلسفی و علمی را در شمال هندوستان پایه ریزی کردند و از همین راه، تاثیر عمیقی حتی بر افکار دیگر فرق اسلامی گذاشتند. شهادت قاضی نورالله شوشتری به طور جدی موجب تضعیف شیعه شد، اما تفوق فکری و استعداد نظامی شیعه همچنان پابرجا بود. نفوذ آنها نسبت به تعدادشان بسیار بیشتر بود و منجر به رشد مداوم شیعه در بنگلادش شد.  
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۱۶۶

ویرایش