۸۷٬۸۳۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'فرا گرفت' به 'فراگرفت') |
جز (جایگزینی متن - 'می توان' به 'میتوان') |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
==پیشینه دانش نسب شناسی عام== | ==پیشینه دانش نسب شناسی عام== | ||
از آنجا که انسان همیشه بدنبال شناخت و معرفت بیشتر نسبت به خود و جهان پیرامون خود میباشد. دانش های گوناگونی را سبب شد که یکی از این علوم دانش نسب شناسی بود و | از آنجا که انسان همیشه بدنبال شناخت و معرفت بیشتر نسبت به خود و جهان پیرامون خود میباشد. دانش های گوناگونی را سبب شد که یکی از این علوم دانش نسب شناسی بود و میتوان گفت:انساب یا دانش نسب شناسی متعلق به تمامی مردم جهان در تمامی زمان ها بوده است . | ||
بر این اساس است که اولین گرایشات نسب شناسانه را به خاندان کنفوسیوس<ref>(551-479 ق.م)</ref> نسبت می دهند که با قدمتی 2500ساله بیش از هشتاد نسل را در بر می گیرد. <ref>برای مطالعه بیشتر: نسب شناسان مسلمان، مرتضی شوشتری، صفحه29 .در ایران باستان نیز نسب کوروش (559-529ق.م) و داریوش (522-486ق.م)در ابتدای منشور بابلی و کتیبه بیستون نشان از توجه به نسب شناسی در دوره هخامنشی(559-330ق-م)در ایران باستان دارد.</ref> | بر این اساس است که اولین گرایشات نسب شناسانه را به خاندان کنفوسیوس<ref>(551-479 ق.م)</ref> نسبت می دهند که با قدمتی 2500ساله بیش از هشتاد نسل را در بر می گیرد. <ref>برای مطالعه بیشتر: نسب شناسان مسلمان، مرتضی شوشتری، صفحه29 .در ایران باستان نیز نسب کوروش (559-529ق.م) و داریوش (522-486ق.م)در ابتدای منشور بابلی و کتیبه بیستون نشان از توجه به نسب شناسی در دوره هخامنشی(559-330ق-م)در ایران باستان دارد.</ref> | ||
اما عرب، به ویژه عرب بادیه نشین، شأن و اهمیّت ویژه ای برای نسب قایل بود. در بین عرب های صحرایی، حقوق انسانی و حتی ارزش زندگی هر کس به نسب او بستگی داشت. نسب هر فرد تعیین کننده ی درجه ی حمایت اجتماعی و دفاع طبقه یا قشری از او بود؛ به همین دلیل، نسّابه (نسب شناس)ها موقعیت بالایی در جامعه عرب داشتند و به بزرگی از آنان یاد می شد، زیرا مرجعِ حل بسیاری از اختلافات بودند. البتّه این تلقی برای فرهنگ غیرعرب، غیر عادی و غیر معقول است.نتایج به دست آمده از نسب شناسی، موضوع و اساس بسیاری از مؤلفه های جامعه شناختی (مانند نوع روابط مصلحت آمیز بین افراد قبیله و مناسبات افراد یک قبیله با قبیله ی دیگر و حمایت درون قبیله ای و برون قبیله ای) و روان شناختی (مانند رشد روحیات و اخلاقیات ویژه در قالب تحقیر یا تفاخر) و حتی حقوقی و فقهی (مانند بهره مندی از بیت المال یا تأمین حقوق اجتماعی) بود.<ref>علی، جواد،المفصل فی تاریخ العرب، ج 4، ص466و470</ref> | اما عرب، به ویژه عرب بادیه نشین، شأن و اهمیّت ویژه ای برای نسب قایل بود. در بین عرب های صحرایی، حقوق انسانی و حتی ارزش زندگی هر کس به نسب او بستگی داشت. نسب هر فرد تعیین کننده ی درجه ی حمایت اجتماعی و دفاع طبقه یا قشری از او بود؛ به همین دلیل، نسّابه (نسب شناس)ها موقعیت بالایی در جامعه عرب داشتند و به بزرگی از آنان یاد می شد، زیرا مرجعِ حل بسیاری از اختلافات بودند. البتّه این تلقی برای فرهنگ غیرعرب، غیر عادی و غیر معقول است.نتایج به دست آمده از نسب شناسی، موضوع و اساس بسیاری از مؤلفه های جامعه شناختی (مانند نوع روابط مصلحت آمیز بین افراد قبیله و مناسبات افراد یک قبیله با قبیله ی دیگر و حمایت درون قبیله ای و برون قبیله ای) و روان شناختی (مانند رشد روحیات و اخلاقیات ویژه در قالب تحقیر یا تفاخر) و حتی حقوقی و فقهی (مانند بهره مندی از بیت المال یا تأمین حقوق اجتماعی) بود.<ref>علی، جواد،المفصل فی تاریخ العرب، ج 4، ص466و470</ref> | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
در روایت دیگری برای ضرورت حفظ وپاسداری انساب چنین آمده است: | در روایت دیگری برای ضرورت حفظ وپاسداری انساب چنین آمده است: | ||
(مَن انتَسَب إلی غَیر أَبِیه أَو تولی غَیر مَوالِیه فَعَلَیه لَعنَةُ اللّه وَ المَلائِکَة وَ النَّاس أَجمَعِین)<ref>المقدسی، ابی عبدالله محمد بن عبدالواحد، سنن و الاحکام عن المصطفی علیه افضل الصلاة و السلام ، ج5، ص85</ref>. نفرین خداوند و تمامی فرشتگان و مردم بر کسی که نسب خود را به غیر از پدر یا ولایت غیر اولیای خدا را برای خود بپذیرد. | (مَن انتَسَب إلی غَیر أَبِیه أَو تولی غَیر مَوالِیه فَعَلَیه لَعنَةُ اللّه وَ المَلائِکَة وَ النَّاس أَجمَعِین)<ref>المقدسی، ابی عبدالله محمد بن عبدالواحد، سنن و الاحکام عن المصطفی علیه افضل الصلاة و السلام ، ج5، ص85</ref>. نفرین خداوند و تمامی فرشتگان و مردم بر کسی که نسب خود را به غیر از پدر یا ولایت غیر اولیای خدا را برای خود بپذیرد. | ||
پی آمد های دینی، فرهنگی و اجتماعی نسب شناسی را این گونه | پی آمد های دینی، فرهنگی و اجتماعی نسب شناسی را این گونه میتوان طبقه بندی کرد: | ||
1- ایمان به پیامبر خاتم(ص) منوط به شناخت ایشان است و یکی از روش های این شناخت از طریق علم انساب صورت می گیرد. | 1- ایمان به پیامبر خاتم(ص) منوط به شناخت ایشان است و یکی از روش های این شناخت از طریق علم انساب صورت می گیرد. | ||
2- مشروعیت امامت اهل بیت رسالت ؛باتوجه به تعیین آنان ازطرف خاتم پیامبران(ص). | 2- مشروعیت امامت اهل بیت رسالت ؛باتوجه به تعیین آنان ازطرف خاتم پیامبران(ص). | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
انساب نگاران شیعه در استفاده از منابع انساب نگاری عمومی پیشقدم و از منابع متنوع تری نیز بهره برده اند.<ref>عالمی، سید محمد رضا، انساب نگاری شیعه،صص96 و 97 .</ref> | انساب نگاران شیعه در استفاده از منابع انساب نگاری عمومی پیشقدم و از منابع متنوع تری نیز بهره برده اند.<ref>عالمی، سید محمد رضا، انساب نگاری شیعه،صص96 و 97 .</ref> | ||
به شهادت مورخان معتبر اولین نسب نگار مسلمان ابونصر محمد بن سائب کلبی (146ق)-ازاصحاب صادقین(علیهماالسلام) - بوده است. <ref>طوسی،محمد بن حسن ،رجال الطوسی،صص145و284 و تهرانی، آقا بزرگ ،الذریعه الی تصانیف الشیعۀ،ج 2،ص370.</ref>البته کتابی به نام او ثبت نشده بلکه فرزندش هشام (205ق) اعلم علمای انساب درعصرخود <ref>سیدحسن صدرفرموده:هشام بن محمدسائب کلبی امام علماءالنسب والاخبار والسیر والاثار اعلم علماءعصره فی کل ذلک. صدر، سید حسن، تاسیس الشیعة لعلوم الاسلام، ص۲۳۷.</ref> دانش پدر را ثبت و ضبط نموده است که نجاشی او را شیعه مذهب می داند<ref>نجاشی،ابوالعباس احمد بن علی، رجال النجاشی،ص434،شماره1166</ref> در تاثیر او بر علم انساب همین بس که پیشگامی او با دیگر علمای پیشقدم این علم قابل مقایسه نیست .علمای اهل سنت نیز برای بی بهره نماندن از اطلاعات ابن کلبی کتاب ابن سلام را تلخیص کتاب ابن کلبی دانسته و کتاب النسب او را مورد اعتماد خود می دانند<ref>.ابن سلام، ابوعبید قاسم،کتاب النسب، ص 9</ref> از این رو کتب و نظریات ابن کلبی به واسطه ابن سلام در کتاب های التبیین فی انساب القرشیین ازابن قدامه(620ق) <ref>ابن قدامه ،موفق الدین ابومحمد عبدالله بن احمد، تبیین فی انساب القرشیین، ص 84</ref> نهایة الارب فی معرفة انساب العرب و قلائد الجمان فی التعریف بقبائل الزمان از قلقشندی(821ق) الاصابة فی تمییز الصحابة از ابن حجر عسقلانی(852ق) - <ref>همان،صفحه28</ref> راه یافته و تاثیرات مهمی را بر جای گذارده است. | به شهادت مورخان معتبر اولین نسب نگار مسلمان ابونصر محمد بن سائب کلبی (146ق)-ازاصحاب صادقین(علیهماالسلام) - بوده است. <ref>طوسی،محمد بن حسن ،رجال الطوسی،صص145و284 و تهرانی، آقا بزرگ ،الذریعه الی تصانیف الشیعۀ،ج 2،ص370.</ref>البته کتابی به نام او ثبت نشده بلکه فرزندش هشام (205ق) اعلم علمای انساب درعصرخود <ref>سیدحسن صدرفرموده:هشام بن محمدسائب کلبی امام علماءالنسب والاخبار والسیر والاثار اعلم علماءعصره فی کل ذلک. صدر، سید حسن، تاسیس الشیعة لعلوم الاسلام، ص۲۳۷.</ref> دانش پدر را ثبت و ضبط نموده است که نجاشی او را شیعه مذهب می داند<ref>نجاشی،ابوالعباس احمد بن علی، رجال النجاشی،ص434،شماره1166</ref> در تاثیر او بر علم انساب همین بس که پیشگامی او با دیگر علمای پیشقدم این علم قابل مقایسه نیست .علمای اهل سنت نیز برای بی بهره نماندن از اطلاعات ابن کلبی کتاب ابن سلام را تلخیص کتاب ابن کلبی دانسته و کتاب النسب او را مورد اعتماد خود می دانند<ref>.ابن سلام، ابوعبید قاسم،کتاب النسب، ص 9</ref> از این رو کتب و نظریات ابن کلبی به واسطه ابن سلام در کتاب های التبیین فی انساب القرشیین ازابن قدامه(620ق) <ref>ابن قدامه ،موفق الدین ابومحمد عبدالله بن احمد، تبیین فی انساب القرشیین، ص 84</ref> نهایة الارب فی معرفة انساب العرب و قلائد الجمان فی التعریف بقبائل الزمان از قلقشندی(821ق) الاصابة فی تمییز الصحابة از ابن حجر عسقلانی(852ق) - <ref>همان،صفحه28</ref> راه یافته و تاثیرات مهمی را بر جای گذارده است. | ||
بنابراین | بنابراین میتوان گفت دیدگاه های ابن کلبی با واسطه یا بی واسطه به آثار تاریخی و نسب شناسانه بعد از خود راه یافته و تاثیرات انکار ناپذیر و مهمیداشته است و کسانی که در قرون بعدی وارد علم انساب شده¬اند هر کدام به نوعی وام دار او دانسته شده¬اند. <ref>عالمی، سید محمد رضا، انساب نگاری شیعه،ص96</ref> | ||
نسب شناسی خاص ذریه پیامبر اکرم ’ (سادات) و نقش شیعیان در حفظ وگسترش این دانش | نسب شناسی خاص ذریه پیامبر اکرم ’ (سادات) و نقش شیعیان در حفظ وگسترش این دانش | ||
پس از شکل گیری نسب نگاری عمومی مسلمانان که شیعیان نقش برجسته ای در تقویت و تعمیق آن داشتند نسب نگاری اختصاصی شیعیان یا انساب شناسی طالبیین متولد شد و از اواخر قرن دوم با تدوین انساب وآغاز انساب نگاری ها در این دانش تحولی را تجربه کرده و تا پیش از این تاریخ عرب بر نسب قبیله ای خود فخر می فروخت و هر نسب پاکی را با عنوان شریف یاد میکرد. | پس از شکل گیری نسب نگاری عمومی مسلمانان که شیعیان نقش برجسته ای در تقویت و تعمیق آن داشتند نسب نگاری اختصاصی شیعیان یا انساب شناسی طالبیین متولد شد و از اواخر قرن دوم با تدوین انساب وآغاز انساب نگاری ها در این دانش تحولی را تجربه کرده و تا پیش از این تاریخ عرب بر نسب قبیله ای خود فخر می فروخت و هر نسب پاکی را با عنوان شریف یاد میکرد. | ||
اما از این تاریخ به بعد نسب شناسی رشد کرده و به بلوغ خود رسید و ماهیتی دینی به خود گرفت. زیرا انتساب و قرابت به خاندان نبوت به عنوان یک ارزش تلقی می شد. در قرن سوم با ایجاد زمینه های سیاسی-اجتماعی انساب نگاری به طور اختصاصی به ذریّه پیامبر اکرم (ص) می پرداخت. | اما از این تاریخ به بعد نسب شناسی رشد کرده و به بلوغ خود رسید و ماهیتی دینی به خود گرفت. زیرا انتساب و قرابت به خاندان نبوت به عنوان یک ارزش تلقی می شد. در قرن سوم با ایجاد زمینه های سیاسی-اجتماعی انساب نگاری به طور اختصاصی به ذریّه پیامبر اکرم (ص) می پرداخت. | ||
حفظ و حراست انساب دودمان نبوی در جمیع ادوار اسلامی در نهایت درجه اهمیت بوده است.تا جایی که کسانی چون کمیت بن زید اسدی (م126ق)، سید حمیری(م179ق) و دعبل خزاعی(م246ق) و دیگر شعرای متعهد شیعی نقش خود را به عنوان فرهیختگان جامعه شیعی با ظرافتی تمام به انجام رسانیدند و با توجه به آشنایی ایشان به انساب ـ که از ویژگیهای یک شاعر مشهور است - تا در سروده های خود دچار اشتباه نشود ـ در سروده های خود، فراوان به نسب اشخاص اشاره کرده اند که خود | حفظ و حراست انساب دودمان نبوی در جمیع ادوار اسلامی در نهایت درجه اهمیت بوده است.تا جایی که کسانی چون کمیت بن زید اسدی (م126ق)، سید حمیری(م179ق) و دعبل خزاعی(م246ق) و دیگر شعرای متعهد شیعی نقش خود را به عنوان فرهیختگان جامعه شیعی با ظرافتی تمام به انجام رسانیدند و با توجه به آشنایی ایشان به انساب ـ که از ویژگیهای یک شاعر مشهور است - تا در سروده های خود دچار اشتباه نشود ـ در سروده های خود، فراوان به نسب اشخاص اشاره کرده اند که خود میتواند از علل گسترش دانش نسب شناسی باشد. نخستین کسی که انساب آل ابیطالب را در کتابی مستقل به رشته تحریر درآورد ابوالحسین یحیی بن حسن عقیقی(214 -277)<ref>بودمروزی ازورقانی، اسماعیل، الفخری فی انساب الطالبیین،ص 58</ref> که به یحیی نسابه مشهور است و مقام نقابت شهر مدینه را نیز بر عهده داشت.<ref>عمری، علی بن محمد، المجدی فی انساب الطالبییین،ص203و204.</ref> از یحیی نسابه روایات فراوانی به نقل از معصومین (ع) در کتب حدیثی مرحوم شیخ صدوق آمده است <ref>خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج 21، ص47</ref> که میتواند دلیل محکمی بر امامی بودن او باشد حتی دلایلی مبنی بر مصاحبت ایشان با امام رضا نیز موجود است.<ref>رجال النجاشی، صفحه441، شماره1189و تهرانی، آقا بزرگ، الذریعة، ج4، ص508.</ref> | ||
با تاملی در کتب انساب الطالبیین(سادات)این نکته قابل توجه است که اکثر مولفان این دست انساب نگاری ها مربوط به قرون چهارم و پنجم هجری بوده واین مطلب را روشن می سازد که این روند با کتاب انساب آل ابیطالب یحیی نسابه در اواخر قرن سوم شروع شده وتا دو قرن بعد توانسته به اوج خود برسد تاحدی که نسل های بعد را از مراجعه به کتب تاریخ و انساب عمومی بی نیاز کرده است. | با تاملی در کتب انساب الطالبیین(سادات)این نکته قابل توجه است که اکثر مولفان این دست انساب نگاری ها مربوط به قرون چهارم و پنجم هجری بوده واین مطلب را روشن می سازد که این روند با کتاب انساب آل ابیطالب یحیی نسابه در اواخر قرن سوم شروع شده وتا دو قرن بعد توانسته به اوج خود برسد تاحدی که نسل های بعد را از مراجعه به کتب تاریخ و انساب عمومی بی نیاز کرده است. | ||
به عبارت دیگر نسب شناسی که با علایق قومی و دینی شکل گرفت و احیا شد با استفاده از ظرفیت و احکام خاص سادات در مذهب شیعه به شکوفایی دست یافت و همین سیر تکاملی تاپایان قرن هفتم هجری ادامه یافت . | به عبارت دیگر نسب شناسی که با علایق قومی و دینی شکل گرفت و احیا شد با استفاده از ظرفیت و احکام خاص سادات در مذهب شیعه به شکوفایی دست یافت و همین سیر تکاملی تاپایان قرن هفتم هجری ادامه یافت . |