۸۸٬۰۰۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'درس ها' به 'درسها') |
جز (جایگزینی متن - 'می فرمود' به 'میفرمود') |
||
خط ۲۹۴: | خط ۲۹۴: | ||
=تصوف= | =تصوف= | ||
علما و نویسندگان و گردآورندگان قدیم و متجدد در وصف العز بن عبدالسلام به عرفان یا برائت او از او اختلاف زیادی داشتند و در این زمینه اقوال تقسیم شده است.صوفیان عصر او مانند ابوی الحسن شاذلی و شهاب الدین عمر سهروردی در مجالس آنها شرکت میکردند و کتب صوفیانه را می خواندند و برخی از آثار آنها را تمرین میکردند. ابن السبکى مى گوید: شیخ عزالدین از شیخ سهروردى پارچه عرفانى پوشید و از او گرفت و اظهار داشت که در دست او رساله القشیرى را مى خواند، سپس ابن ال سابکی گفت: «شیخ عزالدین در عرفان برتری داشت و تألیفات او قاضی است.» بدین ترتیب سیوطی گفت: «او کرامات بسیار دارد و از شهاب سهروردی پارچه عارف بر تن کرده است. شعرانی می گوید: «شیخ عزالدین رضی الله عنه پس از ملاقات با شیخ ابوالحسن شاذلی و تحویل او به مردم | علما و نویسندگان و گردآورندگان قدیم و متجدد در وصف العز بن عبدالسلام به عرفان یا برائت او از او اختلاف زیادی داشتند و در این زمینه اقوال تقسیم شده است.صوفیان عصر او مانند ابوی الحسن شاذلی و شهاب الدین عمر سهروردی در مجالس آنها شرکت میکردند و کتب صوفیانه را می خواندند و برخی از آثار آنها را تمرین میکردند. ابن السبکى مى گوید: شیخ عزالدین از شیخ سهروردى پارچه عرفانى پوشید و از او گرفت و اظهار داشت که در دست او رساله القشیرى را مى خواند، سپس ابن ال سابکی گفت: «شیخ عزالدین در عرفان برتری داشت و تألیفات او قاضی است.» بدین ترتیب سیوطی گفت: «او کرامات بسیار دارد و از شهاب سهروردی پارچه عارف بر تن کرده است. شعرانی می گوید: «شیخ عزالدین رضی الله عنه پس از ملاقات با شیخ ابوالحسن شاذلی و تحویل او به مردم میفرمود: یکی از بزرگترین گواه بر اینکه صوفیه. فرقه بر بزرگترین پایهی دین نشسته است، آن چیزی است که کرامت و معجزه به دستشان میرسد و هیچیک از آنها برای فقیهی اتفاق نمیافتد، مگر اینکه راه آنها را آنطور که دیده میشود طی کند.» پیش از آن شیخ عزالدین ممکن است خداوند از او راضی بود، مردم را نکوهش می کرد و میگفت: «آیا ما راهی جز کتاب و سنت داریم؟» چون طعم آنها را چشید و زنجیر آهنین جزوه را برید، با تمام وجود شروع به تعریف و تمجید از آنها کرد. ستایش.» | ||
نامه قشیری که گفته می شود العز بن عبدالسلام آن را خوانده است. | نامه قشیری که گفته می شود العز بن عبدالسلام آن را خوانده است. |