۱٬۷۳۸
ویرایش
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mollahashem (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
''' طرح تقریب و مشكلات آگاهى دينى (قرائتى در منطق تقريب و گونههاى فرهنگ دينى)''' عنوان sومین مقاله از بخش اندیشه مجله شماره 2 [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] میباشد که به قلم [[حیدر حبّاللّه]] نگارش و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در شماره دوم، فصل بهار سال 1384 منتشر شده است.</div> | ''' طرح تقریب و مشكلات آگاهى دينى (قرائتى در منطق تقريب و گونههاى فرهنگ دينى)''' عنوان sومین مقاله از بخش اندیشه مجله شماره 2 [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] میباشد که به قلم [[حیدر حبّاللّه]] نگارش و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در شماره دوم، فصل بهار سال 1384 منتشر شده است.</div> | ||
=چکیده= | =چکیده= | ||
توجه به عناصر درونى طرح تقریب هدف اساسى این مقالهاست و در آن تعدیلهایى که لازم است براى کارآمد سازى طرح تقریب مد نظر قرار گیرد، بررسى مىشود . مشکلات ناشى از مفهوم تقریب و ایرادهاى آن، مسئلهاختلافات مذهبى و ساز و کارهاى موجود، از جمله مسائلى است که مورد توجه قرار گرفته و | توجه به عناصر درونى طرح تقریب هدف اساسى این مقالهاست و در آن تعدیلهایى که لازم است براى کارآمد سازى طرح تقریب مد نظر قرار گیرد، بررسى مىشود . مشکلات ناشى از مفهوم تقریب و ایرادهاى آن، مسئلهاختلافات مذهبى و ساز و کارهاى موجود، از جمله مسائلى است که مورد توجه قرار گرفته و فرافکنى مشکلات و مرتبط ساختن آنها به کسانى غیر از مسلمانان در برخى موارد، از جمله راه کارهاى ناکارآمد و غلط معرفى مىشود. <br> | ||
توجه به نیازهاى معرفتى و اجتماعى و مسائل سیاسى، انحراف از هدف اصلى تقریب و تلاش هر یک از طرفداران آن براى حق جلوه دادن خود، مشکلات برخاستهاز وابستگى مذهبى و دینى اقلیتها در کشورهاى مسلمان در ادامه و مطرح شدهاست. نگارنده سپس با بررسى موانع تقریب و توجه دادن به سخنان بزرگان دینى در این خصوص، موانع و مشکلات دیگرى را که مانع تحقق تقریب است مطرح مىکند.<br> | توجه به نیازهاى معرفتى و اجتماعى و مسائل سیاسى، انحراف از هدف اصلى تقریب و تلاش هر یک از طرفداران آن براى حق جلوه دادن خود، مشکلات برخاستهاز وابستگى مذهبى و دینى اقلیتها در کشورهاى مسلمان در ادامه و مطرح شدهاست. نگارنده سپس با بررسى موانع تقریب و توجه دادن به سخنان بزرگان دینى در این خصوص، موانع و مشکلات دیگرى را که مانع تحقق تقریب است مطرح مىکند.<br> | ||
هم چنین لزوم توجه به حج و جمعیت عظیمى از مسلمانان که در ایام حج راهى صحراى عرفات و سرزمین مکه مىگردند و امکان استفاده | هم چنین لزوم توجه به حج و جمعیت عظیمى از مسلمانان که در ایام حج راهى صحراى عرفات و سرزمین مکه مىگردند و امکان استفاده بهینه از این شرایط در جهت تحقق اهداف تقریب، از مسائل مهمى است که در این مقاله مطرح و بررسى شدهاست. <br> | ||
=مقدمه= | =مقدمه= | ||
براى بررسى طرح وحدت اسلامى و تقریب میان مذاهب اسلامى لازم است با عناصر تشکیل دهنده درونى آن از نزدیک آشنا شویم، بلکه لازم است در این طرح جدا از زبان جشنوارهاى و ستایشگرى دقت کنیم تا بتوانیم از این طریق بهارزیابى و رسیدگى به پروژه مورد نظر با زبان نقادى سازنده بپردازیم، نگرشى که منفى و ویران کننده نخواهد بود بلکه هدف از آن پر کردن شکاف موجود و اصلاح خلأهاى آشکار در آن است.<br> | براى بررسى طرح وحدت اسلامى و تقریب میان مذاهب اسلامى لازم است با عناصر تشکیل دهنده درونى آن از نزدیک آشنا شویم، بلکه لازم است در این طرح جدا از زبان جشنوارهاى و ستایشگرى دقت کنیم تا بتوانیم از این طریق بهارزیابى و رسیدگى به پروژه مورد نظر با زبان نقادى سازنده بپردازیم، نگرشى که منفى و ویران کننده نخواهد بود بلکه هدف از آن پر کردن شکاف موجود و اصلاح خلأهاى آشکار در آن است.<br> | ||
انجام بررسى نقادى پروژه تقریب میان مذاهب اسلامى به منظور اصلاح آن، اکنون به ضرورت اجتناب ناپذیرى تبدیل گردیدهاست، چراکهاکنون دست کم هفت دهه پیاپى بر این تجربه گذشتهاست بى آن که | انجام بررسى نقادى پروژه تقریب میان مذاهب اسلامى به منظور اصلاح آن، اکنون به ضرورت اجتناب ناپذیرى تبدیل گردیدهاست، چراکهاکنون دست کم هفت دهه پیاپى بر این تجربه گذشتهاست بى آن که تلاشهایى که در این راهانجام گرفته نتایج چشمگیرى داشته باشد. هر چند که با دیدهانصاف باید گفت دستاوردهاى انجام گرفته در این فاصله زمانى کار هموار و آسانى نبوده بلکه به حق شگفت آور و عظیم بودهاست.<br> | ||
این مقاله به ساز و کارهاى طرح تقریب مىپردازد؛ ساز و کارى که نیازمند برخى تعدیلهاى طولى و برخى تعدیلهاى عرضى است. شاید این تعدیلها به طورى که ملاحظه خواهیم کرد شامل هدفهاى اعلام شده و غیر اعلام شده خود این طرح باشد.<br> | این مقاله به ساز و کارهاى طرح تقریب مىپردازد؛ ساز و کارى که نیازمند برخى تعدیلهاى طولى و برخى تعدیلهاى عرضى است. شاید این تعدیلها به طورى که ملاحظه خواهیم کرد شامل هدفهاى اعلام شده و غیر اعلام شده خود این طرح باشد.<br> | ||
آیا هدفها و مکانیزمهاى به کار گرفته شده در طرح تقریب میان مذاهب اسلامى، دچار کمبود و نقص شدهاست؟ چرا صداها و نظرهاى اختلاف انگیز و کشمکش داخلى در ملتهب نمودن همه جامعه در مدت زمان کوتاهى موفق مىشوند در حالى که نظرها و آراى تقریب براى تحقق موفقیت، حتى در حد یک گام نیاز به مدت طولانى دارد؟<br> | آیا هدفها و مکانیزمهاى به کار گرفته شده در طرح تقریب میان مذاهب اسلامى، دچار کمبود و نقص شدهاست؟ چرا صداها و نظرهاى اختلاف انگیز و کشمکش داخلى در ملتهب نمودن همه جامعه در مدت زمان کوتاهى موفق مىشوند در حالى که نظرها و آراى تقریب براى تحقق موفقیت، حتى در حد یک گام نیاز به مدت طولانى دارد؟<br> | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
شک و تردید مذاهب اسلامى در مشروعیت طرح وحدت، یا دستکم نگرانى آنها از آن، نقش بسیار بالایى در ناکامى این طرح و توقف از فعل و انفعال آن در جامعه دارد و باعث پیچیدگى امور در برابر طرح مجدد هر پروژه مشابهان خواهد بود.<br> | شک و تردید مذاهب اسلامى در مشروعیت طرح وحدت، یا دستکم نگرانى آنها از آن، نقش بسیار بالایى در ناکامى این طرح و توقف از فعل و انفعال آن در جامعه دارد و باعث پیچیدگى امور در برابر طرح مجدد هر پروژه مشابهان خواهد بود.<br> | ||
تلاش طرفداران وحدت را در تشریح خواست آنها از اصطلاح وحدت نادیده نمىگیریم، چراکهآنها بارها و بارها چه در گذشته و چه در حال، تصریح کردهاند که نمىخواهند شیعه سنى یا سنى شیعه شود. هیچ یک از اینها نیست، بلکه هدف دسترسى به فصل مشترک است نسبت بهان چه طرفین دست یافته و پذیرفتهاند و در مواردى که طرفین نسبت به برخى مسائل اختلاف دارند از یکدیگر گذشت کنند. این گفتهاز طرف نسل اول طرفداران تقریب همچون جمال الدین، محمد عبده، قمى، شلتوت، امین، شرف الدین، عبدالمجید سلیم و... و از سوى نسل بعدى همچون تسخیرى، قرضاوى، واعظزاده خراسانى، محمدمهدى شمس الدین، محمد حسین فضلالله و... نیز تکرار شدهاست. هدف ما، مورد تحلیل قرار دادن ساختار این اصطلاح یعنى وحدت و اتحاد است، نه محاکمه نیتهاى وحدت خواهان و یا دست کم برخى از آنها. چون گروه دیگرى از آنها طرفدار اسلام بدون مذهب بودهاند کهاین ایدهاز سوى برخى طرفداران وحدت مورد نقد قرار گرفت. | تلاش طرفداران وحدت را در تشریح خواست آنها از اصطلاح وحدت نادیده نمىگیریم، چراکهآنها بارها و بارها چه در گذشته و چه در حال، تصریح کردهاند که نمىخواهند شیعه سنى یا سنى شیعه شود. هیچ یک از اینها نیست، بلکه هدف دسترسى به فصل مشترک است نسبت بهان چه طرفین دست یافته و پذیرفتهاند و در مواردى که طرفین نسبت به برخى مسائل اختلاف دارند از یکدیگر گذشت کنند. این گفتهاز طرف نسل اول طرفداران تقریب همچون جمال الدین، محمد عبده، قمى، شلتوت، امین، شرف الدین، عبدالمجید سلیم و... و از سوى نسل بعدى همچون تسخیرى، قرضاوى، واعظزاده خراسانى، محمدمهدى شمس الدین، محمد حسین فضلالله و... نیز تکرار شدهاست. هدف ما، مورد تحلیل قرار دادن ساختار این اصطلاح یعنى وحدت و اتحاد است، نه محاکمه نیتهاى وحدت خواهان و یا دست کم برخى از آنها. چون گروه دیگرى از آنها طرفدار اسلام بدون مذهب بودهاند کهاین ایدهاز سوى برخى طرفداران وحدت مورد نقد قرار گرفت. | ||
'''ایراد دوم:''' واژه وحدت در ذات خود اشکال داخلى دارد، چون به جاى تعدد و کثرت به فرهنگ وحدت گرایش دارد. کسى کهاصطلاح وحدت را بررسى مىکند در نظر دارد که مسلمانان با هم همزیستى مسالمت آمیز یا نزدیکى سیاسى داشته باشند و این از نظر ساختار معرفتى اتحاد را بر تعدد و وحدت را بر کثرت ترجیح مىدهد. ما از نظر | '''ایراد دوم:''' واژه وحدت در ذات خود اشکال داخلى دارد، چون به جاى تعدد و کثرت به فرهنگ وحدت گرایش دارد. کسى کهاصطلاح وحدت را بررسى مىکند در نظر دارد که مسلمانان با هم همزیستى مسالمت آمیز یا نزدیکى سیاسى داشته باشند و این از نظر ساختار معرفتى اتحاد را بر تعدد و وحدت را بر کثرت ترجیح مىدهد. ما از نظر «[[ایبستوبیولوجى]]» یا معرفتى، ایرادهایى بر این موضوع داریم. مفهوم وحدت غیر مقدور بلکهاصلا مطلوب نیست. منظور ما از این مطلب این است که ما از تعدد و کثرت استقبال مىکنیم و نهاز وحدت، چرا که در کثرت، تنوع نقطه نظر و مظاهر اجتماعى آنها وجود دارد، و این تنوع خود ضامن وجود تحرک دینامیکى داخلى در جامعهاسلامى خواهد بود. به عبارت دیگر، ما در نظر نداریم که مسلمانان را به رنگ واحدى از نظر اندیشه و رفتار در بیاوریم، چرا که چنین چیزى توهم است و تجربههاى زندگى و تاریخ ادیان، عدم وجود چنین چیزى را از نظر میدانى بهاثبات رساندهاست. بنابراین هیچ معنایى براى مصرف کردن وجود انسانى در راه رسیدن بهارمان هاى موهوم وجود ندارد و چنین چیزى فراتر از یک آرزوى در حال تعلیق نخواهد بود.<br> | ||
وجود مظاهر اتحاد در رفتار و اجتماع و دیدگاهها، یک هدف ضرورى براى ایجاد وحدت اجتماعى است که مىتواند در زندگى نقش داشته باشد. ولى سخن گفتن از وحدت اسلامى در زمانى که در تحلیل این اصطلاح متعهدانه توجه کنیم بىمعنا خواهد بود. اصطلاحى که به ما خبر مىدهد برخى از سازندگان آن معتقد بودند زدودن اختلاف یک اصل اصیل است که طرحهاى تقریب جهت حل مشکلات مسلمانان روى آن بنا نهاده شدهاست، بى آن که توجه داشته باشند اختلافات مشکل اصلى نیستند بلکه مشکل اصلى در جاى دیگرى است که باید در جستوجوى آن بود. در آینده نزدیک انشاءالله بهان اشاره خواهیم کرد.<br> | وجود مظاهر اتحاد در رفتار و اجتماع و دیدگاهها، یک هدف ضرورى براى ایجاد وحدت اجتماعى است که مىتواند در زندگى نقش داشته باشد. ولى سخن گفتن از وحدت اسلامى در زمانى که در تحلیل این اصطلاح متعهدانه توجه کنیم بىمعنا خواهد بود. اصطلاحى که به ما خبر مىدهد برخى از سازندگان آن معتقد بودند زدودن اختلاف یک اصل اصیل است که طرحهاى تقریب جهت حل مشکلات مسلمانان روى آن بنا نهاده شدهاست، بى آن که توجه داشته باشند اختلافات مشکل اصلى نیستند بلکه مشکل اصلى در جاى دیگرى است که باید در جستوجوى آن بود. در آینده نزدیک انشاءالله بهان اشاره خواهیم کرد.<br> | ||
* ب ـ اما درباره مفهوم تقریب، ما ایرادى نسبت | * ب ـ اما درباره مفهوم تقریب، ما ایرادى نسبت به آن داریم دایر بر لزوم فراگیر بودن پیام بهگونهاى که همه جنبههاى وضع را در برگیرد. | ||
اصطلاح تقریب میان مذاهب هنگامى که در نیمهاول قرن بیستم به وجود آمد در بر گیرنده معناى سرشار از دادهها بوده و هست، چراکه مسلمانان در مذاهب خود از هم دور و بلکهاز هم جدا بودهاند. بله در این حالت براى تقریب معنایى وجود داشت ـ و همچنان وجود دارد ـ تا به یکدیگر نزدیک شوند و این مانع را که به عنوان یک مشکل جدایى تاریخى بودهاست بشکنند.<br> | اصطلاح تقریب میان مذاهب هنگامى که در نیمهاول قرن بیستم به وجود آمد در بر گیرنده معناى سرشار از دادهها بوده و هست، چراکه مسلمانان در مذاهب خود از هم دور و بلکهاز هم جدا بودهاند. بله در این حالت براى تقریب معنایى وجود داشت ـ و همچنان وجود دارد ـ تا به یکدیگر نزدیک شوند و این مانع را که به عنوان یک مشکل جدایى تاریخى بودهاست بشکنند.<br> | ||
پروژه تقریب میان مذاهب از نظر نزدیک کردن مسلمانان به یکدیگر و شکستن موانع روانى موجود میان آنها تا اندازه خوبى موفق بوده و تجربه دارالتقریب در قاهره گواه خوبى بر نمونههاى آن در این زمینهاست.<br> | پروژه تقریب میان مذاهب از نظر نزدیک کردن مسلمانان به یکدیگر و شکستن موانع روانى موجود میان آنها تا اندازه خوبى موفق بوده و تجربه دارالتقریب در قاهره گواه خوبى بر نمونههاى آن در این زمینهاست.<br> | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
=مشکل اختلاف و یا ساز و کار آن= | =مشکل اختلاف و یا ساز و کار آن= | ||
با توجه بهان چه گفتیم دعوت به بستن پروندهاختلاف مذهبى، دعوت غیر منطقى است. از این رو این اختلاف را نمىتوان کلا نادیده گرفت، و تجربه غرب بهترین گواه براى ما در این زمینهاست. روش عقلانى غرب و گرایشهاى لاابالىگرى آنها نسبت به دین به رغم گذشت چندین قرن بر آن نتوانستهاست پروندههاى اختلافهاى مذهبى میان گروههاى مسیحى را خاتمه دهد به طورى که ما اکنون شاهد اختلاف میان | با توجه بهان چه گفتیم دعوت به بستن پروندهاختلاف مذهبى، دعوت غیر منطقى است. از این رو این اختلاف را نمىتوان کلا نادیده گرفت، و تجربه غرب بهترین گواه براى ما در این زمینهاست. روش عقلانى غرب و گرایشهاى لاابالىگرى آنها نسبت به دین به رغم گذشت چندین قرن بر آن نتوانستهاست پروندههاى اختلافهاى مذهبى میان گروههاى مسیحى را خاتمه دهد به طورى که ما اکنون شاهد اختلاف میان کاتولیکها و پروتستانها هستیم که هر از گاهى به گونهاى خودنمایى مىکند و با شکل جدیدى ظاهر مىشود.<br> | ||
تلاش براى جلوگیرى از ابراز نظر دیگران در دفاع از اسلام علیه هر آن چه بدعت مىدانند و فساد عقیدهاى که در دیگر مذاهب وجود دارد، نتیجه مطلوبى نخواهد داشت بلکه مىتواند مسائل را پیچیدهتر نماید. از این رو باید بدانیم که مشکل موجود در اختلافهاى مذهبى ما نیست بلکهاین مشکل در مکانیزم حل اختلاف است. به عبارت دیگر، مشکل پیرامون مادهاى یا موضعى که دربارهان آن اختلاف داریم نیست بلکه مشکل در چگونگى هدایت حرکت اختلاف ما است ؟ و چگونه دیگرى را که با او اختلاف داریم درک کنیم ؟ علت این مطلب در این است کهاگر مکانیزمهاى اختلافات معرفتى و اخلاقى ما در فضاى عقب افتادهاى بماند در آن صورت در هر مادهاى کهاختلاف پیدا کنیم ما را دچار چند دستگى مىکند و مانع توسعهاوضاع ما خواهد شد و تفاوتى ندارد این اختلاف، اختلافى مذهبى، ملى یا غیره باشد. علاوه بر آن لازم است در خود برنامهاختلاف و نیز برنامههاى نگاه طرف دیگر که در جهان اسلامى ما همچنان یک نگاه بیمار گونه و پست و ناتوان است، تجدید نظر شود. از این رو از درون موضوعات اختلاف مذهبى راه حلى براى این مشکل وجود ندارد، حل این مشکل باید از مبانى فلسفى عقل دینى آغاز شود؛ همان مبانىاى که لازم است اصلاح گردد تا حرکت گفتوگو ادامه یابد و این گفتوگو در موضوع مذهبى محدود نخواهد ماند بلکه در موضوعات دیگر همچون موضوع اسلامى سکولاریسم و دیگر موضوع هاى اشکال دار امروز خواهد بود.<br> | تلاش براى جلوگیرى از ابراز نظر دیگران در دفاع از اسلام علیه هر آن چه بدعت مىدانند و فساد عقیدهاى که در دیگر مذاهب وجود دارد، نتیجه مطلوبى نخواهد داشت بلکه مىتواند مسائل را پیچیدهتر نماید. از این رو باید بدانیم که مشکل موجود در اختلافهاى مذهبى ما نیست بلکهاین مشکل در مکانیزم حل اختلاف است. به عبارت دیگر، مشکل پیرامون مادهاى یا موضعى که دربارهان آن اختلاف داریم نیست بلکه مشکل در چگونگى هدایت حرکت اختلاف ما است ؟ و چگونه دیگرى را که با او اختلاف داریم درک کنیم ؟ علت این مطلب در این است کهاگر مکانیزمهاى اختلافات معرفتى و اخلاقى ما در فضاى عقب افتادهاى بماند در آن صورت در هر مادهاى کهاختلاف پیدا کنیم ما را دچار چند دستگى مىکند و مانع توسعهاوضاع ما خواهد شد و تفاوتى ندارد این اختلاف، اختلافى مذهبى، ملى یا غیره باشد. علاوه بر آن لازم است در خود برنامهاختلاف و نیز برنامههاى نگاه طرف دیگر که در جهان اسلامى ما همچنان یک نگاه بیمار گونه و پست و ناتوان است، تجدید نظر شود. از این رو از درون موضوعات اختلاف مذهبى راه حلى براى این مشکل وجود ندارد، حل این مشکل باید از مبانى فلسفى عقل دینى آغاز شود؛ همان مبانىاى که لازم است اصلاح گردد تا حرکت گفتوگو ادامه یابد و این گفتوگو در موضوع مذهبى محدود نخواهد ماند بلکه در موضوعات دیگر همچون موضوع اسلامى سکولاریسم و دیگر موضوع هاى اشکال دار امروز خواهد بود.<br> | ||
یکى از مشکلات ما، برداشت ما از طرف دیگر است، هر کسى که باشد، چون مشکل ما مشکل عقل است که گاهى با مسائلى مذهبى و زمانى در مسائل سیاسى ظاهر مىشود... . ما میان فهم او و ارزیابى خودمان مىآمیزیم. ما هنگامى کهاو را ارزیابى مىکنیم انتقاداتى که بر او داریم در ذهن ما ظاهر شود. ما به هنگام ارزیابى طرف مقابل عینک سیاه را روى چشمانمان قرار مىدهیم و طبیعى است که تصویر او نزد ما سیاه خواهد بود در حالى که سیاهى تصویر ناشى از سیاهى دیگرى نیست بلکهاین سیاهى مربوط به روشهاى نگاه ما بهاوست. این سیاهى نتیجه برنامههاى ارزیابى ما است نسبت به هر مادهاى که مىخوانیم و یا شخصى که با او اختلافات نظر داریم.<br> | یکى از مشکلات ما، برداشت ما از طرف دیگر است، هر کسى که باشد، چون مشکل ما مشکل عقل است که گاهى با مسائلى مذهبى و زمانى در مسائل سیاسى ظاهر مىشود... . ما میان فهم او و ارزیابى خودمان مىآمیزیم. ما هنگامى کهاو را ارزیابى مىکنیم انتقاداتى که بر او داریم در ذهن ما ظاهر شود. ما به هنگام ارزیابى طرف مقابل عینک سیاه را روى چشمانمان قرار مىدهیم و طبیعى است که تصویر او نزد ما سیاه خواهد بود در حالى که سیاهى تصویر ناشى از سیاهى دیگرى نیست بلکهاین سیاهى مربوط به روشهاى نگاه ما بهاوست. این سیاهى نتیجه برنامههاى ارزیابى ما است نسبت به هر مادهاى که مىخوانیم و یا شخصى که با او اختلافات نظر داریم.<br> | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
یگانه مشکل در تکیه پروژه تقریب بر عنصر سیاسى محض کهاشاره کردهایم نبودهاست، بلکه به جاى راههاى ریشهاى دنبال راهحلها موقت بودهاست. علاوه بر آن مشکل دیگرى که تجربه تقریب با آن آشنا شدهاست ـ به عقیده ما ـ محذور دوگانگى است که در طول قرن بیستم در پیش از یک واقعیت اسلامى شاهد نمونههاى آن بودهایم. <br> | یگانه مشکل در تکیه پروژه تقریب بر عنصر سیاسى محض کهاشاره کردهایم نبودهاست، بلکه به جاى راههاى ریشهاى دنبال راهحلها موقت بودهاست. علاوه بر آن مشکل دیگرى که تجربه تقریب با آن آشنا شدهاست ـ به عقیده ما ـ محذور دوگانگى است که در طول قرن بیستم در پیش از یک واقعیت اسلامى شاهد نمونههاى آن بودهایم. <br> | ||
طرفداران وحدت قبلا سخن توحیدى متحدسازى و یک پارچه کردن به نحو کلى داشتهاند، ولى در اغلب اوقات صاحب سخن گروهى بودهاند و گاهى سخن آنان به هنگام بازگشت به قوم و قبیله و مذاهب خود کشنده بوده و انسانها فکر مىکنند که نفاق، اصل حاکم بر حرکت پروژه نزد برخى از آنهاست. بنابر این چهانتظارى مىرود از پروژهاى که در ذات و عمق خود از ایمان برخى نظریه پردازان و طرفداران خود بىبهرهاست؟! به نظر مىرسد که یکى از آنان در دیدار با فرقه دیگر، زیر پاى او را خالى مىکند تا پروژه تقریب را به نفع خود در آورد. | طرفداران وحدت قبلا سخن توحیدى متحدسازى و یک پارچه کردن به نحو کلى داشتهاند، ولى در اغلب اوقات صاحب سخن گروهى بودهاند و گاهى سخن آنان به هنگام بازگشت به قوم و قبیله و مذاهب خود کشنده بوده و انسانها فکر مىکنند که نفاق، اصل حاکم بر حرکت پروژه نزد برخى از آنهاست. بنابر این چهانتظارى مىرود از پروژهاى که در ذات و عمق خود از ایمان برخى نظریه پردازان و طرفداران خود بىبهرهاست؟! به نظر مىرسد که یکى از آنان در دیدار با فرقه دیگر، زیر پاى او را خالى مىکند تا پروژه تقریب را به نفع خود در آورد. | ||
این پدیده بر نفعگرایى پروژه تقریب تأکید دارد نه بر شایسته بودن آن در ماهیت خود که مد نظر است. این مصلحت خود پروژه را در صورت به وجود آمدن تحولات در منافعى که پروژه بر پایهان به وجود آمدهاست به خطر مىاندازد. حرکت پاراگماتیک پروژه تقریب و ترویج براى این پروژه تنها به منظور مقابله با دشمن خارجى حتى نمىتواند موجبات ایجاد رضایت طرفداران خود را فراهم کند، چراکه چنین پروژهاى به یک وسیله و نه یک هدف تبدیل خواهد شد. اصل برادرى اسلامى یا اصل وحدت و همبستگى تنها به یک وسیله و ابزارى براى تحقق اهدافى خارج از چهارچوب خود پروژه تبدیل خواهد شد، از این رو انتظار مىرود در این مسئله تجدید نظر شود تا این گونهاصول بر پایههاى شرعى عالى و قواعد دینى قوىتر از چیزهاى دیگر باشد و به یک هدف تبدیل شود نهاین که وسیلهاى براى هدف هاى دیگر باشد. همان گونه که علامه شیخ محمد مهدى شمس الدین دربارهاین موضوع نظریه پردازى کردهاند. مشکل دیگرى وجود دارد که عنصر سیاسى در حال طغیان و شدّت خود آن را ایجاد مىکند و آن این تصور است که جدایى و اختلاف علت واحدى دارند و آن توطئه خارجى و عناصر ذیربط آن است. برخى از نویسندگان معاصر چنین تصورى دارند | این پدیده بر نفعگرایى پروژه تقریب تأکید دارد نه بر شایسته بودن آن در ماهیت خود که مد نظر است. این مصلحت خود پروژه را در صورت به وجود آمدن تحولات در منافعى که پروژه بر پایهان به وجود آمدهاست به خطر مىاندازد. حرکت پاراگماتیک پروژه تقریب و ترویج براى این پروژه تنها به منظور مقابله با دشمن خارجى حتى نمىتواند موجبات ایجاد رضایت طرفداران خود را فراهم کند، چراکه چنین پروژهاى به یک وسیله و نه یک هدف تبدیل خواهد شد. اصل برادرى اسلامى یا اصل وحدت و همبستگى تنها به یک وسیله و ابزارى براى تحقق اهدافى خارج از چهارچوب خود پروژه تبدیل خواهد شد، از این رو انتظار مىرود در این مسئله تجدید نظر شود تا این گونهاصول بر پایههاى شرعى عالى و قواعد دینى قوىتر از چیزهاى دیگر باشد و به یک هدف تبدیل شود نهاین که وسیلهاى براى هدف هاى دیگر باشد. همان گونه که علامه شیخ محمد مهدى شمس الدین دربارهاین موضوع نظریه پردازى کردهاند. مشکل دیگرى وجود دارد که عنصر سیاسى در حال طغیان و شدّت خود آن را ایجاد مىکند و آن این تصور است که جدایى و اختلاف علت واحدى دارند و آن توطئه خارجى و عناصر ذیربط آن است. برخى از نویسندگان معاصر چنین تصورى دارند و مىگویند مسئولیت تفرقه به عهده مسلمانان نبوده بلکه ناشى از قومى که مدعى اسلاماند همچون زرتشتىها و سبأىها و شعوبىها و غیرهاست. ما در مسئولیت غرب یا کفر جهانى در تفرقهافکنى میان مسلمانان و به ویژه در دو قرن گذشته تردیدى نداریم، ولى نباید حس سیاسى افراطى سبب اختلاف را منحصر در آن نماید تا مصداقى براى منطق توطئه باشد. این فرایند بر این پایهاست که خود را معاف کند و ملامت را بر گردن دیگرى اندازد. این منطق را بیشتر ما مسلمانان به کار مىبریم تا کوتاهى و سستى خود را توجیه نماییم. برخى از علماى دینى از هر مذهبى که باشند مسئولیت بسیارى از رویدادهاى تفرقهافکنى و ستیزه را به دوش مىکشند و برخى زمامداران و سیاستمداران مسلمان که نقشى در ایجاد عقب ماندگى و این مانعتراشى در کیان اسلامى داشتهاند نیز مسئولاند. اصلاح خود و بررسى اوضاع داخلى خویش، شرط اساسى این کار است. لازم است مراکز علمى و دانشگاههاى اسلامى و حوزههاى علمیه خود تا آنجایى کهامکانات اجازه مىدهد اینگونه خللها را اصلاح نمایند.<br> | ||
=هدف تقریب= | =هدف تقریب= | ||
در میان این اشکالها با اشکال دیگرى مواجه مىشویم کهاز حساسیت و اهمیت بیشترى برخوردار است و آن شرکت طرفهاى گفتوگو در پروژه تقریب است. به نظر مىرسد هر یک از طرفهاى شرکت کننده در این پروژه غالباً سعى مىکند هدف هاى مذهب و گروه خود را بیش از تحقق هدف کلى آن که براى همگان به نسبت برابر سود دارد، محقق نماید. هدف سنى مذهب که وارد پروژه تقریب مىشود تلاش براى متقاعد کردن شیعه یا پایان دادن به بى احترامى به برخى از صحابه و نمادهاى آنهاست. یا شیعهاى که در این پروژه شرکت مىکند در نظر دارد دانشگاهالازهر شریف یا هر گروهى از علماى مسلمان مذهب او را به رسمیت بشناسد تا مذهب وى در پى تبعید و جدایى اعمال شده علیهاو میان مسلمانان به رسمیت شناخته شود. تلاش براى ایجاد جامعهاسلامى طرفدار وحدت بر این اساس که هر فرقهاى به دنبال تحقق هدفهاى فرقه یا مذهب ویژه خود باشد، چیزى جز به خدمت گرفتن این پروژه در جهت منافع و حسابهاى ویژه نخواهد بود. بنابراین چگونه ممکن است پروژهاى که بر منطق فرقهاى استوار است بتواند فرهنگ فرقهاى موجود در جامعه را پشت سر بگذارد ؟ و چگونه یک پروژه که بر نقیض خود تکیه دارد مىتواند نقیض خود را نفى کند؟<br> | در میان این اشکالها با اشکال دیگرى مواجه مىشویم کهاز حساسیت و اهمیت بیشترى برخوردار است و آن شرکت طرفهاى گفتوگو در پروژه تقریب است. به نظر مىرسد هر یک از طرفهاى شرکت کننده در این پروژه غالباً سعى مىکند هدف هاى مذهب و گروه خود را بیش از تحقق هدف کلى آن که براى همگان به نسبت برابر سود دارد، محقق نماید. هدف سنى مذهب که وارد پروژه تقریب مىشود تلاش براى متقاعد کردن شیعه یا پایان دادن به بى احترامى به برخى از صحابه و نمادهاى آنهاست. یا شیعهاى که در این پروژه شرکت مىکند در نظر دارد دانشگاهالازهر شریف یا هر گروهى از علماى مسلمان مذهب او را به رسمیت بشناسد تا مذهب وى در پى تبعید و جدایى اعمال شده علیهاو میان مسلمانان به رسمیت شناخته شود. تلاش براى ایجاد جامعهاسلامى طرفدار وحدت بر این اساس که هر فرقهاى به دنبال تحقق هدفهاى فرقه یا مذهب ویژه خود باشد، چیزى جز به خدمت گرفتن این پروژه در جهت منافع و حسابهاى ویژه نخواهد بود. بنابراین چگونه ممکن است پروژهاى که بر منطق فرقهاى استوار است بتواند فرهنگ فرقهاى موجود در جامعه را پشت سر بگذارد ؟ و چگونه یک پروژه که بر نقیض خود تکیه دارد مىتواند نقیض خود را نفى کند؟<br> | ||
مشخص نمودن هدفهایى که تقریب در صدد تحقق آن در پروژه تحقیق است اهمیت بالایى دارد. به هر میزانى کهاین اهداف بلند باشند این پروژه خود به خود ارزش والایى خواهد داشت و به هر میزانى کهاین هدف ها با کمبود و ضعف و مسائل کوچک روبهرو شوند این پروژه به شکست و یا توقف منجر خواهد شد. | مشخص نمودن هدفهایى که تقریب در صدد تحقق آن در پروژه تحقیق است اهمیت بالایى دارد. به هر میزانى کهاین اهداف بلند باشند این پروژه خود به خود ارزش والایى خواهد داشت و به هر میزانى کهاین هدف ها با کمبود و ضعف و مسائل کوچک روبهرو شوند این پروژه به شکست و یا توقف منجر خواهد شد.<br> | ||
از این رو باید در چنین هدفى که مجوّز ورود در عرصه طرح تقریب است تعدیلى صورت گیرد. این تعدیل با بازگرداندن امور به روند خود در داخل جامعهاى واحد فراهم خواهد شد. منظور ما آن است که با پروژه تقریب به وحدت واقعى و اجتماعى منسجم تبدیل شویم و اختلاف نظرها زیانى بهانسجام اجتماعى و ملى نرساند؛ درست همانند هر کشورى ازکشورهاى جهان که مردم آن نسبت به موضوعهاى گوناگون نظرهاى متنوعى دارند ولى تابعیت ملى آنها همچنان به عنوان معیار نخست وحدت میان افراد و گروههاى درونى آن باقى مىماند و از آرامش و توسعه و تحول و انسجام آن حفاظت مىکند.<br> | از این رو باید در چنین هدفى که مجوّز ورود در عرصه طرح تقریب است تعدیلى صورت گیرد. این تعدیل با بازگرداندن امور به روند خود در داخل جامعهاى واحد فراهم خواهد شد. منظور ما آن است که با پروژه تقریب به وحدت واقعى و اجتماعى منسجم تبدیل شویم و اختلاف نظرها زیانى بهانسجام اجتماعى و ملى نرساند؛ درست همانند هر کشورى ازکشورهاى جهان که مردم آن نسبت به موضوعهاى گوناگون نظرهاى متنوعى دارند ولى تابعیت ملى آنها همچنان به عنوان معیار نخست وحدت میان افراد و گروههاى درونى آن باقى مىماند و از آرامش و توسعه و تحول و انسجام آن حفاظت مىکند.<br> | ||
به عقیده ما پروژه تقریب در نظر ندارد که هدفهاى گروههاى گوناگون را تحقق ببخشد بلکه باید در راستاى تحقق هدف گروه وسیعترى که همه طرف ها را در بر گیرد تلاش کند و وحدتى از مجموع وحدتها را تشکیل دهد و این وحدت شکلى، تشریفاتى، تعارفى و مانند آن نباشد. این بدین معنا است که هدف از پروژه تقریب بازگرداندن اوضاع جامعهاسلامى به راه طبیعى آن است: از یک سو موانع موجود در داخل جامعه را برطرف نماید و از سوى دیگر گروهها و همان جماعتها با هم آمیخته شوند؛ آمیختگىاى کهاز یک طرف وحدت اجتماعى عمومى را تشکیل دهد و از طرف دیگر واحدهاى کوچک تر را در داخل جامعه به طور اتوماتیک حفظ نماید. در این روند همکارى و انسجام دو عنصر قابل فعل و انفعال براى تحقق هدف هاى گروه بزرگ همکارى خواهند کرد و هدفهاى خود را به عنوان هدف همه گروههاى کوچک در جامعه مىدانند نهاین که تنها به نفع یک گروه و به زیان گروه دیگرى باشد.<br> | به عقیده ما پروژه تقریب در نظر ندارد که هدفهاى گروههاى گوناگون را تحقق ببخشد بلکه باید در راستاى تحقق هدف گروه وسیعترى که همه طرف ها را در بر گیرد تلاش کند و وحدتى از مجموع وحدتها را تشکیل دهد و این وحدت شکلى، تشریفاتى، تعارفى و مانند آن نباشد. این بدین معنا است که هدف از پروژه تقریب بازگرداندن اوضاع جامعهاسلامى به راه طبیعى آن است: از یک سو موانع موجود در داخل جامعه را برطرف نماید و از سوى دیگر گروهها و همان جماعتها با هم آمیخته شوند؛ آمیختگىاى کهاز یک طرف وحدت اجتماعى عمومى را تشکیل دهد و از طرف دیگر واحدهاى کوچک تر را در داخل جامعه به طور اتوماتیک حفظ نماید. در این روند همکارى و انسجام دو عنصر قابل فعل و انفعال براى تحقق هدف هاى گروه بزرگ همکارى خواهند کرد و هدفهاى خود را به عنوان هدف همه گروههاى کوچک در جامعه مىدانند نهاین که تنها به نفع یک گروه و به زیان گروه دیگرى باشد.<br> | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
از جمله مشکلات بازدارنده در این زمینه، تصویر یکنواخت نسبت به شیعه در اندیشه جمع بسیارى از اهل تسنن است. پافشارى بهاین موضوع که شیعیان یک گروه با غلو و مشرک و گور پرست و مرده پرستاند کهاهل بیت را به مرتبه خدایى مىرسانند و براى سنگ سجده مىکنند و قائل به تحریف قرآناند و غیره، مانع از هرگونهامکان و فرصتى براى گشودن فصل تازه میان مذاهب مىگردد. اگر برخى از علماى شیعه چیزى مىگویند نباید آن را بزرگ جلوه داد و به کل مذهب مرتبط ساخت. این سیاست تشدید اختلاف سعى مىکند رویدادهاى جزئى را بزرگ جلوه دهد. از این رو بررسى این موضوعها باید بىطرف آنهانجام گیرد تا هرطرف بتواند طرف دیگر را درک نماید و عملکردهاى او را به طرز منطقى و سالم تفسیر نماید. از جملهاین مشکلات نیز تصویر نادرست از اهل تسنن و جماعت است که در ذهن بسیارى از شیعیان وجود دارد. آنها تصور مىکنند کهاهل تسنن دشمن اهل بیتاند یا آنها را به ناصبى طبق معنایى که در فقهامامى وجود دارد متهم مىکنند کهاین موضوع دلالت و پیامدهاى خود را دارد. یا این کهاهل سنت را گروه واحدى مىدانند به گونهاى کهاگر یک فقیه یا یک سخنران از آنها چیزى گفته باشد همه را بهان گفته پایبند دانسته و آنها را دشمنان شیعه تلقى مىکنند، بهاین صورت که در دل آنها هیچ رحمت و محبت دینى نسبت به شیعه وجود ندارد.<br> | از جمله مشکلات بازدارنده در این زمینه، تصویر یکنواخت نسبت به شیعه در اندیشه جمع بسیارى از اهل تسنن است. پافشارى بهاین موضوع که شیعیان یک گروه با غلو و مشرک و گور پرست و مرده پرستاند کهاهل بیت را به مرتبه خدایى مىرسانند و براى سنگ سجده مىکنند و قائل به تحریف قرآناند و غیره، مانع از هرگونهامکان و فرصتى براى گشودن فصل تازه میان مذاهب مىگردد. اگر برخى از علماى شیعه چیزى مىگویند نباید آن را بزرگ جلوه داد و به کل مذهب مرتبط ساخت. این سیاست تشدید اختلاف سعى مىکند رویدادهاى جزئى را بزرگ جلوه دهد. از این رو بررسى این موضوعها باید بىطرف آنهانجام گیرد تا هرطرف بتواند طرف دیگر را درک نماید و عملکردهاى او را به طرز منطقى و سالم تفسیر نماید. از جملهاین مشکلات نیز تصویر نادرست از اهل تسنن و جماعت است که در ذهن بسیارى از شیعیان وجود دارد. آنها تصور مىکنند کهاهل تسنن دشمن اهل بیتاند یا آنها را به ناصبى طبق معنایى که در فقهامامى وجود دارد متهم مىکنند کهاین موضوع دلالت و پیامدهاى خود را دارد. یا این کهاهل سنت را گروه واحدى مىدانند به گونهاى کهاگر یک فقیه یا یک سخنران از آنها چیزى گفته باشد همه را بهان گفته پایبند دانسته و آنها را دشمنان شیعه تلقى مىکنند، بهاین صورت که در دل آنها هیچ رحمت و محبت دینى نسبت به شیعه وجود ندارد.<br> | ||
همهاین گونه مسائل مانع تحقق زمینه تقریب و همکارى مىشود و موانع سختى را در برابر طرح تقریب ایجاد مىکند، چون یکى از عوامل این تصویر غلط طرفین نسبت به یکدیگر، جدایى و عدم همزیستى انسانى میان گروههاى مذهبى و عدم آمادگى برخى نسبت به تغییر آن تصویر یکنواخت مىباشد که برخى آن را نسبت به طرف دیگر ایجاد کردهاند.<br> | همهاین گونه مسائل مانع تحقق زمینه تقریب و همکارى مىشود و موانع سختى را در برابر طرح تقریب ایجاد مىکند، چون یکى از عوامل این تصویر غلط طرفین نسبت به یکدیگر، جدایى و عدم همزیستى انسانى میان گروههاى مذهبى و عدم آمادگى برخى نسبت به تغییر آن تصویر یکنواخت مىباشد که برخى آن را نسبت به طرف دیگر ایجاد کردهاند.<br> | ||
سیاست بزرگنمایى رویدادهاى کوچک یا برخى گفتههاى کمتأثیر، به نفع حرکت علمى سالم و یا جامعه و یا سیاسى نبودهاست. براى مثال، اگر نظریهامامت را در اندیشه شیعهاز نظر محوریت و دلالت در نظر بگیریم خواهیم دید | سیاست بزرگنمایى رویدادهاى کوچک یا برخى گفتههاى کمتأثیر، به نفع حرکت علمى سالم و یا جامعه و یا سیاسى نبودهاست. براى مثال، اگر نظریهامامت را در اندیشه شیعهاز نظر محوریت و دلالت در نظر بگیریم خواهیم دید که آن را اصلى از اصول دین مىدانند و برخى منکر یا غیر معتقد بهان را تکفیر و بهاحکام کفر در آخرت یا در آخرت و دنیا محکوم مىکنند. چنین نظرى در محافل شیعه محدود است، همانگونهاست تکفیر شیعیان توسط برخى از اهل تسنن، نزد محافل اهل تسنن محدود بوده و نباید بیش از حجمى که دارد آن را بزرگ جلوه داد.<br> | ||
در این جا لازم مىدانم که دو نکته را یادآور شوم که به نظر من مهم است و آن مربوط به دو شخصیت اسلامى شیعه برجستهاست که مهمترین پستهاى مرجعیت و اندیشه شیعه را در قرن بیستم داشتهاند؛ یعنى امام روح الله خمینى (متوفاى 1410 ق) و شهید بزرگوار محمد باقر صدر (متوفاى 1400 ق). این دو گفته در منابع بحث فقهى داخلى آنها وجود دارد و گفته سیاسى نبوده که گاهى مانع از دلالت و تعبیرات مىشود.<br> | در این جا لازم مىدانم که دو نکته را یادآور شوم که به نظر من مهم است و آن مربوط به دو شخصیت اسلامى شیعه برجستهاست که مهمترین پستهاى مرجعیت و اندیشه شیعه را در قرن بیستم داشتهاند؛ یعنى امام روح الله خمینى (متوفاى 1410 ق) و شهید بزرگوار محمد باقر صدر (متوفاى 1400 ق). این دو گفته در منابع بحث فقهى داخلى آنها وجود دارد و گفته سیاسى نبوده که گاهى مانع از دلالت و تعبیرات مىشود.<br> | ||
امام خمینى در کتاب طهارت از مباحث فقهى خود مىگوید: «امامت به معنایى که نزد امامیه وجود دارد از ضرورتهاى دین نبوده، چون «ضرورتها» عبارت از امور واضح و بدیهى از نظر همه طبقات مسلمین مىباشند و شاید ضرورت از نظر بسیارى بر خلاف آن باشد، بلهامامت جزء اصول مذهب است و منکر آن از مذهب خروج کرده و نهاز اسلام». <br> | امام خمینى (ره) در کتاب طهارت از مباحث فقهى خود مىگوید: «امامت به معنایى که نزد امامیه وجود دارد از ضرورتهاى دین نبوده، چون «ضرورتها» عبارت از امور واضح و بدیهى از نظر همه طبقات مسلمین مىباشند و شاید ضرورت از نظر بسیارى بر خلاف آن باشد، بلهامامت جزء اصول مذهب است و منکر آن از مذهب خروج کرده و نهاز اسلام». <br> | ||
متن دوم از شهید محمد باقر صدر در کتاب خود بحوث فى شرح العروة الوثقى است که مىگوید: «منظور از ضرورى که مخالف منکر آن است، چنان چه خود امامت اهل بیت(علیهم السلام) باشد پرواضح است کهاین مسئله در آشکارى به درجه ضرورت نرسیدهاست، و چنان چه تحقق آن درجه حدوثاً مسلّم شود شکى در عدم ادامه روشنى آن بهان مثابه به خاطر وجود عوامل ابهام پیرامون آن وجود نخواهد داشت، و اگر منظور از آن تدبیر پیامبر و حکمت شریعت باشد که بر اساس فرض اهمال مسلمانان توسط پیامبر و شریعت بدون رهبر یا شکلى که با آن رهبرى تعیین شود که همسان عدم تدبیر رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) و یا عدم حکمت شریعت باشد، باز نمىتوان انکار چنین ضرورتى را بر مخالف به خاطر عدم توجهاو بهاین همسانى و یا عدم ایمان او بهان تحمیل کرد». <br> | متن دوم از [[شهید صدر|شهید محمد باقر صدر]] در کتاب خود بحوث فى شرح العروة الوثقى است که مىگوید: «منظور از ضرورى که مخالف منکر آن است، چنان چه خود امامت اهل بیت(علیهم السلام) باشد پرواضح است کهاین مسئله در آشکارى به درجه ضرورت نرسیدهاست، و چنان چه تحقق آن درجه حدوثاً مسلّم شود شکى در عدم ادامه روشنى آن بهان مثابه به خاطر وجود عوامل ابهام پیرامون آن وجود نخواهد داشت، و اگر منظور از آن تدبیر پیامبر و حکمت شریعت باشد که بر اساس فرض اهمال مسلمانان توسط پیامبر و شریعت بدون رهبر یا شکلى که با آن رهبرى تعیین شود که همسان عدم تدبیر [[رسول اکرم (ص)|رسول اکرم(صلى الله علیه وآله)]] و یا عدم حکمت شریعت باشد، باز نمىتوان انکار چنین ضرورتى را بر مخالف به خاطر عدم توجهاو بهاین همسانى و یا عدم ایمان او بهان تحمیل کرد». <br> | ||
بنابراین انکار اصل امامت شیعه توسط سنى مذهب، او را کافر یا منکر مسائلى بدیهى و آشکار نخواهد کرد، هر چند که شیعه گمان کند سنى در عقیده خود اشتباه مىکند. این حق او است، ولى این طرز تفکر به معناى تکفیر برادرش و قطع رابطه با او نخواهد بود.<br> | |||
«ملاک کفر و خارج شدن از اسلام، انکار صریح و نهانکار با ملازمت و آمیختن میان عقیده صریح و عقیده ملازم عقیده صریح، جزء آفتهاى مذاهب و از عوامل تهمتهاى متقابل میانشان مىباشد.» <br> | «ملاک کفر و خارج شدن از اسلام، انکار صریح و نهانکار با ملازمت و آمیختن میان عقیده صریح و عقیده ملازم عقیده صریح، جزء آفتهاى مذاهب و از عوامل تهمتهاى متقابل میانشان مىباشد.» <br> | ||
چنان کهاین دو شخصیت برجسته شاهدى ارائه کردهاند، بسیار از مردان علمى شیعه نیز شاهد این حقیقت مىباشند. شاید این گفته علامه سید عبدالحسین شرفالدین صحیح باشد که: فصل چهارم ]از کتاب الفصول المهمة[: در بسیارى از متون امامان ما حکم به مسلمان بودن اهل تسنن وجود دارد، و آنها در هرگونهاثرى که مترتب بر عموم مسلمانان باشد همچون شیعیان مىباشند. این مسئله در مذهب ما بسیار روشن است و هیچ یک از میانه روها در میان ما از آن باکى ندارد. از این رو آنچه در این بارهامدهاست دنبال نمىکنیم چون توضیح واضحات را جزء تدبیر نمىدانیم. <br> | چنان کهاین دو شخصیت برجسته شاهدى ارائه کردهاند، بسیار از مردان علمى شیعه نیز شاهد این حقیقت مىباشند. شاید این گفته [[علامه شرف الدین|علامه سید عبدالحسین شرفالدین]] صحیح باشد که: فصل چهارم ]از [[فصل هایی مهم از همگرایی امت (کتاب)|کتاب الفصول المهمة]][: در بسیارى از متون امامان ما حکم به مسلمان بودن اهل تسنن وجود دارد، و آنها در هرگونهاثرى که مترتب بر عموم مسلمانان باشد همچون شیعیان مىباشند. این مسئله در مذهب ما بسیار روشن است و هیچ یک از میانه روها در میان ما از آن باکى ندارد. از این رو آنچه در این بارهامدهاست دنبال نمىکنیم چون توضیح واضحات را جزء تدبیر نمىدانیم. <br> | ||
این موضعها در طرف دیگر نیز صادق است. عدم اعتقاد به عدالت صحابه یا همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله)یا بعضى از خلفاى نخستین، به معناى کفر نیست؛ حتى اگر هم فرض کنیم که بهآنها فحش داده شود یا لعن شوند که بالاترین حد آن معصیت بزرگ و جرمى عظیم است. میان این عنوان و عنوان کفر که موجب جدایى و خارج شدن از کمند اسلام است، تفاوت آشکارى وجود دارد، چون احتمال اشتباه وارد است و شاید او در این خصوص دچار اشتباه شده باشد. چنانکه بسیارند گذشتگان که در تفسیر احکام اجتهادى خود دچار اشتباه شدهاند ، بنابراین، امر تکفیر امرى عظیم است و عواقب بزرگى دارد. <br> | این موضعها در طرف دیگر نیز صادق است. عدم اعتقاد به عدالت صحابه یا همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله)یا بعضى از خلفاى نخستین، به معناى کفر نیست؛ حتى اگر هم فرض کنیم که بهآنها فحش داده شود یا لعن شوند که بالاترین حد آن معصیت بزرگ و جرمى عظیم است. میان این عنوان و عنوان کفر که موجب جدایى و خارج شدن از کمند اسلام است، تفاوت آشکارى وجود دارد، چون احتمال اشتباه وارد است و شاید او در این خصوص دچار اشتباه شده باشد. چنانکه بسیارند گذشتگان که در تفسیر احکام اجتهادى خود دچار اشتباه شدهاند ، بنابراین، امر تکفیر امرى عظیم است و عواقب بزرگى دارد. <br> | ||
من با این مثالها نمىخواهم مدعى شوم که طرفین به عدم تکفیر یکدیگر اجماع دارند. همانگونه که بسیارى از اهل تقریب اشاره مىکنند اختلافهاى موجود میان مسلمانان موجب تکفیر یکدیگر نمىشود؛ هرچند که نظر یک گروهاز شیعیان و گروهى از اهل تسنن بر تکفیر است و شاید بدتر از آن هم باشد. بلکه مىخواستم تصویر واقعى موضع طرفین را بررسى کنیم. براى این | من با این مثالها نمىخواهم مدعى شوم که طرفین به عدم تکفیر یکدیگر اجماع دارند. همانگونه که بسیارى از اهل تقریب اشاره مىکنند اختلافهاى موجود میان مسلمانان موجب تکفیر یکدیگر نمىشود؛ هرچند که نظر یک گروهاز شیعیان و گروهى از اهل تسنن بر تکفیر است و شاید بدتر از آن هم باشد. بلکه مىخواستم تصویر واقعى موضع طرفین را بررسى کنیم. براى این کهآن چهره تقلبى ادعایى مىخواهد مدعى شود که هر طرفى طرف دیگر را تکفیر مىنماید تا جایى که برخى از اتباع مذاهب و احتمالاً برخى از روحانیون آنها را به سبب وجود موضعهاى تسامح نزد علماى بزرگ مذهب خود به خاطر قرار دادن تصویر یکنواخت نامطلوب در مغز آنان نسبت به هم، غافلگیر نماید.<br> | ||
به هر حال ما به لزوم بررسى مرزهاى اسلام و آن چه آدمى از آن بیرون مىآید یا داخل آن مىشود عقیده داریم. ولى بررسى علمى دقیق و بى طرفانه با هدف ارائه تصویرى از چگونگى عقیده و فقهیت موضوع، مبرا از هر گونه پیش داورى یا تعصب هاى فشارآور است. گفتههاى بى مقصود از اسلام همه طرف ها را نمىپذیریم هر چند بهان اعتقاد داریم. احترام به جریان متعصب در همه محافل بر ما ایجاب مىکند کهاین موضوع را با جدیت و قاطعیت بررسى کنیم.<br> | به هر حال ما به لزوم بررسى مرزهاى اسلام و آن چه آدمى از آن بیرون مىآید یا داخل آن مىشود عقیده داریم. ولى بررسى علمى دقیق و بى طرفانه با هدف ارائه تصویرى از چگونگى عقیده و فقهیت موضوع، مبرا از هر گونه پیش داورى یا تعصب هاى فشارآور است. گفتههاى بى مقصود از اسلام همه طرف ها را نمىپذیریم هر چند بهان اعتقاد داریم. احترام به جریان متعصب در همه محافل بر ما ایجاب مىکند کهاین موضوع را با جدیت و قاطعیت بررسى کنیم.<br> | ||
برخى از مردم کفر را بهتر از برخى مسلمانان مىدانند هر چند که نام کفر و یا شرک بر آن مسلمانان اطلاق نشود تا چه رسد که بتوان نام کفر بر آنها گذاشت، و این یک مشکل واقعى است، «اسلامى کهاز برخى از جزئیات آن راضى نباشیم بهتر از کفرى است که در هیچ چیز با آن فصل مشترک نداریم. این از واقعیت و اخلاص بهاسلام نیست که همچون برخى از مردم بگوییم کفر در مقایسه با اسلامِ آمیخته به برخى مسائل کفرآمیز به ما نزدیک تر است و یا با مقدارى شرک و یا مقدارى انحراف که در نظرهاى کلامى یا فقهى ما وجود دارد برابرى مىکند، چرا کهاین سخن حاکى از تعصبى است که مىخواهد دشمن خود را ویران کند حتى اگر این ویرانى منجر به ویرانى خودش هم شود.» <br> | برخى از مردم کفر را بهتر از برخى مسلمانان مىدانند هر چند که نام کفر و یا شرک بر آن مسلمانان اطلاق نشود تا چه رسد که بتوان نام کفر بر آنها گذاشت، و این یک مشکل واقعى است، «اسلامى کهاز برخى از جزئیات آن راضى نباشیم بهتر از کفرى است که در هیچ چیز با آن فصل مشترک نداریم. این از واقعیت و اخلاص بهاسلام نیست که همچون برخى از مردم بگوییم کفر در مقایسه با اسلامِ آمیخته به برخى مسائل کفرآمیز به ما نزدیک تر است و یا با مقدارى شرک و یا مقدارى انحراف که در نظرهاى کلامى یا فقهى ما وجود دارد برابرى مىکند، چرا کهاین سخن حاکى از تعصبى است که مىخواهد دشمن خود را ویران کند حتى اگر این ویرانى منجر به ویرانى خودش هم شود.» <br> | ||
از دیگر موانع موجود در تقریب، دور نگاه داشتن یک جماعت یا یک گروهاز مسلمانان از این طرح است. همچنین است اگر یک گروهاز مسلمانان خود را از این طرح دور نگه دارد. ما براى این که بیشتر روشن باشیم عقیده داریم که موضوع شیعه ـ سلفى یکى از پیچیدهترین جبهههاى گفتوگوى اسلامى را تشکیل مىدهد. شیعیان نباید خود را از این گفتوگو کنار بکشند و جریان سلفى نباید دست به چنین کارى بزند، بلکهآنهایى که متولى گفتوگوى اسلامى هستند این گفتوگو را با اولویت بزرگ بدانند، چون این جبههامروز داغترین و خشنترین جبههها است. از این رو باید بیشتر مد نظر قرار گیرد و همگى عقیده داریم که نزدیکى ایران و عربستان سعودى از یک سو و وحدت ملى در گفتوگوى داخلى در عربستان سعودى از سوى دیگر، مىتواند چیزى را در این راستا که نباید هیچگاهاز آن غافل ماند، تحقق ببخشد.<br> | از دیگر موانع موجود در تقریب، دور نگاه داشتن یک جماعت یا یک گروهاز مسلمانان از این طرح است. همچنین است اگر یک گروهاز مسلمانان خود را از این طرح دور نگه دارد. ما براى این که بیشتر روشن باشیم عقیده داریم که موضوع شیعه ـ سلفى یکى از پیچیدهترین جبهههاى گفتوگوى اسلامى را تشکیل مىدهد. شیعیان نباید خود را از این گفتوگو کنار بکشند و جریان سلفى نباید دست به چنین کارى بزند، بلکهآنهایى که متولى گفتوگوى اسلامى هستند این گفتوگو را با اولویت بزرگ بدانند، چون این جبههامروز داغترین و خشنترین جبههها است. از این رو باید بیشتر مد نظر قرار گیرد و همگى عقیده داریم که نزدیکى ایران و عربستان سعودى از یک سو و وحدت ملى در گفتوگوى داخلى در عربستان سعودى از سوى دیگر، مىتواند چیزى را در این راستا که نباید هیچگاهاز آن غافل ماند، تحقق ببخشد.<br> | ||
گونه دیگرى از مشکلات موجود که مانع حرکت تقریب و وحدت مىشود، عملکرد برخى طرفها در عمل میدانى است. برخى مظاهر سرکوب و تبعید و منع آزادىهاى دینى و ایجاد فشار بر شعائر فرقههاى گوناگون و امثال آن منجر به تثبیت منطق ستیز میان طرفها خواهد شد. از این رو ما از کشورهاى سنى و شیعه مىخواهیم کهاجازه دهند اقلیتهاى مذهبى شعائر و مراسم مذهبى خود را آزادانه و به گونه معقول انجام دهند تا این آزادى شیر اطمینانى براى کاهش فشارهاى انباشته شدهاز دورانهاى گذشته و تأکیدى بر جدى بودن برخورد واحد با همه طرفها باشد.<br> | گونه دیگرى از مشکلات موجود که مانع حرکت تقریب و وحدت مىشود، عملکرد برخى طرفها در عمل میدانى است. برخى مظاهر سرکوب و تبعید و منع آزادىهاى دینى و ایجاد فشار بر شعائر فرقههاى گوناگون و امثال آن منجر به تثبیت منطق ستیز میان طرفها خواهد شد. از این رو ما از کشورهاى سنى و شیعه مىخواهیم کهاجازه دهند اقلیتهاى مذهبى شعائر و مراسم مذهبى خود را آزادانه و به گونه معقول انجام دهند تا این آزادى شیر اطمینانى براى کاهش فشارهاى انباشته شدهاز دورانهاى گذشته و تأکیدى بر جدى بودن برخورد واحد با همه طرفها باشد.<br> | ||
آزادىهاى دینى مىتواند یکى از بزرگترین موانع در راه تقریب میان مذاهب را که مشکل تقیهاست برطرف نماید. به کارگیرى تقیه به سبب عوامل تاریخى | آزادىهاى دینى مىتواند یکى از بزرگترین موانع در راه تقریب میان مذاهب را که مشکل تقیهاست برطرف نماید. به کارگیرى تقیه به سبب عوامل تاریخى سرکوبگرآنهاى که در دورانهاى گذشته علیه شیعیان و طرفداران اهل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) وجود داشتهاز طرف شیعیان به نحو گستردهاعمال شدهاست فرهنگ تقیه در ذهن شیعیان و فقهامامى تا دورانى نزدیک وجود داشتهاست، چون شیعیان در صورت ابراز نظر و عقیده خود همیشه نسبت به جان و ناموس و مال خود احساس خطر مىکردند. بنابراین در صورت تثبیت آزادىهاى دینى به گونهاى آرام و منطقى، شیعیان از این پس دیگر احساس نمىکنند که براى حفظ جان خود تقیه کنند بلکه عقاید خود را ابراز مىدارند کهاین موضوع باعث روشنى اندیشهها و افزایش حس اعتماد متقابل به طرفهاى دیگر مىگردد و موجب تقویت گفتوگو و تفاهم و همبستگى بدون واهمه خواهد شد. <br> | ||
در زمینه دیگر اقلیتها اصولاً باید به طور منطقى از حاشیهازادى تدریجى کهاکثریت بهآنها دادهاست بهرهمند شوند ولى در به کارگیرى حق خود افراط نورزند و یا در به کارگیرى آن متهورانه عمل نکنند تا منجر به بازگشت اوضاع گذشته نگردد. این مسئله در زندگى سیاسى ما مسلمانان و اعراب عموماً وجود دارد.<br> | در زمینه دیگر اقلیتها اصولاً باید به طور منطقى از حاشیهازادى تدریجى کهاکثریت بهآنها دادهاست بهرهمند شوند ولى در به کارگیرى حق خود افراط نورزند و یا در به کارگیرى آن متهورانه عمل نکنند تا منجر به بازگشت اوضاع گذشته نگردد. این مسئله در زندگى سیاسى ما مسلمانان و اعراب عموماً وجود دارد.<br> | ||
لازم است که مراحل این کار را از بین نبریم و در تنفس در فضاى آزادى از خود شتاب نشان ندهیم و همه برگ هاى به دست آمده را نسوزانیم. رابطهاستدلالى میان عملکرد حاکم و محکوم، رابطه تفکیک ناپذیر است از این رو باید با حاکم به عنوان یک انسان و نه یک فرشته یا معصوم برخورد کرد.<br> | لازم است که مراحل این کار را از بین نبریم و در تنفس در فضاى آزادى از خود شتاب نشان ندهیم و همه برگ هاى به دست آمده را نسوزانیم. رابطهاستدلالى میان عملکرد حاکم و محکوم، رابطه تفکیک ناپذیر است از این رو باید با حاکم به عنوان یک انسان و نه یک فرشته یا معصوم برخورد کرد.<br> | ||
خط ۱۸۷: | خط ۱۸۷: | ||
مسئله با شکوهى که در [[مکه]] وجود دارد آن است که قبله همه مسلمانان را دربر دارد و در اینجا دوست دارم این گفته [[یوسف قرضاوی|شیخ دکتر یوسف قرضاوى]] را نیز یادآور شوم:<br> | مسئله با شکوهى که در [[مکه]] وجود دارد آن است که قبله همه مسلمانان را دربر دارد و در اینجا دوست دارم این گفته [[یوسف قرضاوی|شیخ دکتر یوسف قرضاوى]] را نیز یادآور شوم:<br> | ||
«گذشتگان با یک جمله کوتاهى وحدت این امت را توصیف کردهاند که مسلمانان را اهل قبله گفتهاند، چون همگى به سوى یک قبله نماز مىگزارند و این قبله فصل مشترک همگان است.» | «گذشتگان با یک جمله کوتاهى وحدت این امت را توصیف کردهاند که مسلمانان را اهل قبله گفتهاند، چون همگى به سوى یک قبله نماز مىگزارند و این قبله فصل مشترک همگان است.» | ||
=پانویس= | |||
[[رده: مقالات]] | |||
[[رده: مجلات]] | |||
[[رده: فصلنامه اندیشه تقریب]] | |||
[[رده: کتاب های تقریبی]] | |||
[[رده: منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] |
ویرایش