۸۷٬۷۷۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'می کرد' به 'میکرد') |
جز (جایگزینی متن - 'کرده اند' به 'کردهاند') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
از جمله افرادی که از رفتن به تبوک خود داری کردند این چهار نفرند: [[کعب بن مالک]]،[[مرارة بن ربیع]]، [[هلال بن امیة]]، [[ابوخیثمة]]. | از جمله افرادی که از رفتن به تبوک خود داری کردند این چهار نفرند: [[کعب بن مالک]]،[[مرارة بن ربیع]]، [[هلال بن امیة]]، [[ابوخیثمة]]. | ||
<br> | <br> | ||
ابوخیثمه پس از گذشتن یکی دو روز از حرکت سپاه [[اسلام]] که مدینه کاملا خلوت شده بود نزدیکیهای ظهر وارد باغ خود شد و دو همسر خود را مشاهده کرد که هر کدام سایبان حصیری مخصوص به خود را برای پذیرایی شوهر آب پاشیده و غذای لذیذ و آب سرد و گوارایی فراهم کرده و هر کدام برای پذیرایی بهتر از شوهر، خود را آرایش | ابوخیثمه پس از گذشتن یکی دو روز از حرکت سپاه [[اسلام]] که مدینه کاملا خلوت شده بود نزدیکیهای ظهر وارد باغ خود شد و دو همسر خود را مشاهده کرد که هر کدام سایبان حصیری مخصوص به خود را برای پذیرایی شوهر آب پاشیده و غذای لذیذ و آب سرد و گوارایی فراهم کرده و هر کدام برای پذیرایی بهتر از شوهر، خود را آرایش کردهاند. | ||
<br> | <br> | ||
ابوخیثمه با دیدن آن دو، ناگهان به یاد پیغمبر بزرگوار خود و رهبر اسلام افتاد که در آن گرمای سوزان در بیابانهای حجاز برای سرکوبی دشمنان دین پیش میرود و آن همه مرارت و رنج و سختی را بر خود هموار میسازد، با خود گفت: انصاف نیست که من در کنار زنان زیبای خود در زیر سایبان بیاسایم اما رسول خدا گرفتار آفتاب و بادهای سوزان و گرمای کشنده بیابان باشد! | ابوخیثمه با دیدن آن دو، ناگهان به یاد پیغمبر بزرگوار خود و رهبر اسلام افتاد که در آن گرمای سوزان در بیابانهای حجاز برای سرکوبی دشمنان دین پیش میرود و آن همه مرارت و رنج و سختی را بر خود هموار میسازد، با خود گفت: انصاف نیست که من در کنار زنان زیبای خود در زیر سایبان بیاسایم اما رسول خدا گرفتار آفتاب و بادهای سوزان و گرمای کشنده بیابان باشد! | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
برخی تن پروران که خود از ترس گرما و سختی، جمعآوری محصول را بهانه کرده و در مدینه مانده بودند گفتند: علی(ع) هم از ترس گرما و دوری راه و مشکلات آن بهانه جویی کرده و همراه پیغمبر(ص) نرفته است و جمعی دیگر گفتند: حضور علی(ع) در این سفر بر پیغمبر(ص) سنگین و دشوار بوده و از این رو پیغمبر(ص) برای بردن او بهانه جویی کرده و به عنوان سرپرستی خانواده و خویشان او را در شهر گذارده است. | برخی تن پروران که خود از ترس گرما و سختی، جمعآوری محصول را بهانه کرده و در مدینه مانده بودند گفتند: علی(ع) هم از ترس گرما و دوری راه و مشکلات آن بهانه جویی کرده و همراه پیغمبر(ص) نرفته است و جمعی دیگر گفتند: حضور علی(ع) در این سفر بر پیغمبر(ص) سنگین و دشوار بوده و از این رو پیغمبر(ص) برای بردن او بهانه جویی کرده و به عنوان سرپرستی خانواده و خویشان او را در شهر گذارده است. | ||
<br> | <br> | ||
اما پاسخی را که پیغمبر خدا بعدا به علی(ع) داد و علت این کار را بیان فرمود به صورت رمز و کنایه پرده از روی اغراض پلید و نیتهای فاسد و آلوده آنها برداشت و در همان سخنان، مقام علی(ع) را تا سر حد خلیفه بلافصل و جانشین واقعی خود بالا برد و با این بیانی که همه مورخین [[اهل سنت]] و [[محدثین]] آنها ذکر | اما پاسخی را که پیغمبر خدا بعدا به علی(ع) داد و علت این کار را بیان فرمود به صورت رمز و کنایه پرده از روی اغراض پلید و نیتهای فاسد و آلوده آنها برداشت و در همان سخنان، مقام علی(ع) را تا سر حد خلیفه بلافصل و جانشین واقعی خود بالا برد و با این بیانی که همه مورخین [[اهل سنت]] و [[محدثین]] آنها ذکر کردهاند، جلوی همه یاوه سرائیها را نیز گرفت. | ||
<br> | <br> | ||
مورخین مزبور مانند [[ابن هشام]] و [[طبری]] و [[ابن اثیر]] و دیگران و [[اهل حدیث]] نیز مانند [[بخاری]] و [[ترمذی]] و [[نسایی]] و دیگران<ref>احقاق الحق،ج 5،صص 234/132</ref> با مختصر اختلاف و اجمال و تفصیل از راویان مختلف نقل کردهاند که وقتی این سخنان به گوش علی بن ابیطالب(ع) رسید اسلحه خود را برداشته و به دنبال پیغمبر(ص)آمد و در «ثنیة الوداع» یا «جرف» به آن حضرت رسیده و سخن منافقان را به رسول خدا(ص)عرض کرد. | مورخین مزبور مانند [[ابن هشام]] و [[طبری]] و [[ابن اثیر]] و دیگران و [[اهل حدیث]] نیز مانند [[بخاری]] و [[ترمذی]] و [[نسایی]] و دیگران<ref>احقاق الحق،ج 5،صص 234/132</ref> با مختصر اختلاف و اجمال و تفصیل از راویان مختلف نقل کردهاند که وقتی این سخنان به گوش علی بن ابیطالب(ع) رسید اسلحه خود را برداشته و به دنبال پیغمبر(ص)آمد و در «ثنیة الوداع» یا «جرف» به آن حضرت رسیده و سخن منافقان را به رسول خدا(ص)عرض کرد. |